از بررسی قرآن و سایر منایع معتبر اسلامی چنین به نظر میرسد که امکان اجرای همزمان دمکراسی و قوانین اسلام وجود ندارد:
دمکراسی بر پایهی اصولی ثابت(حکومت خرد جمعی بر جامعه) بنا نهاده شده است؛ مهمترین وجه ممیزهی دمکراسی، عدم تبعیض بین کسانی است که زیر یک پرچم زندگی میکنند، اما این اصل در اسلام کاملا نقض میگردد.
دمکراسی بر پایهی اصولی ثابت(حکومت خرد جمعی بر جامعه) بنا نهاده شده است؛ مهمترین وجه ممیزهی دمکراسی، عدم تبعیض بین کسانی است که زیر یک پرچم زندگی میکنند، اما این اصل در اسلام کاملا نقض میگردد.
مسلمانان حق ندارند کسی را رهبر خویش قرار بدهند که تابع کتاب الله(قرآن) و روش پیامبرش(سنت) نباشد:
یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (نساء/59) ای كسانى كه ايمان آوردهايد! از الله پیروی نمائید و فرستاده(ی او) و اولياى امر خود (نیز) پیروی کنید؛ پس هر گاه در امرى اختلاف پیدا کردید اگر به الله و روز رستاخیز ايمان داريد آن را به الله (قرآن) و فرستاده(ی او) ارجاع دهید(با آنها قیاس نمائید) این(برای شما) بهترین سرانجام است.
این آیه به صراحت بیان مینماید که اطاعت از اولیالامر نیز مادامیکه او بر دستور الله و فرستادهاش باشد واجب است؛ یعنی اگر اولیالامر تابع اسلام نباشد، نمی تواند اولیالامر باقی بماند؛ شاید عدهای به این آیه از قرآن اشاره نمایند که اولیالامر، طبق دستور خود قرآن، باید بر اساس شوری باشد؛ زیرا الله دستور داده است در تمام امور خود که شامل ولی امری (اولیالامر) هم میشود مشورت نمائید:
الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ (شوری/38) كسانى که(فراخوان) پروردگارشان را اجابت نمودند و نماز به پا كردهاند و كارشان در ميانشان (با) مشورت است و از آنچه روزيشان دادهايم میبخشند(انفاق میکنند).
اگر خوب در این آیه دقت شود، الله بیان مینماید که باید تنها از مسلمانان مشورت گرفت؛ ] طبق رفتار پیامبر اسلام؛ هرگز نمیتوان با زنان(حتی مسلمان) در امور مهم مشورت نمود؛ زیرا او خودش با هیچ زنی مشورت نمیکرد[. // نقش زن در اسلام/
بنابراین اگر انتخابات را مشورتی بزرگ در نظر بگیریم، این مشورت تنها باید با مسلمانان باشد؛ بنابراین اگر با غیر مسلمانان (کفار) مشورت گردد کاری است خلاف دستور الله.
موضوع دیگری که در اسلام وجود دارد عدم امکان قیمومیت زنان بر مردان است، قرآن در این مورد نیز صراحت دارد:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا (نساء/34) مردان بر زنان مسلط هستند زیرا الله برخی از انسانها را بر برخی ديگر برترى داده است و به دلیل اینکه مردان از اموال خويش خرج مىكنند، زنان شايسته کسانی هستند كه فرمانبر نگهدارندهی آن چیزی باشند که الله نگه داشته است ، و زنانى كه از نافرماني آنها میترسید، بايد نصيحتشان كنيد و در بسترها(یتان) از آنان دورى كنيد آنها را بزنید، پس اگر از شما پیروی نمودند، ديگر بهانه جويى نكنيد که الله بلندمرتبه بزرگ است.
همچین ارزش گواهی آنان نصف مردان است:
...اسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ ... ) بقره/282) ... دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، ...
همانگونه که در اینجا بیان شده قرآن به صراحت میگوید که حتی در گواهی دادن نیز اگر هزاران زن بر موضوعی گواهی دهند که در میانشان مردی وجود نداشته باشد این گواهی ارزشی ندارد، پس جامعهی اسلامی در هیچ زمینهای نمیتوانند نظر زنان را بپذیرند.
موضوع دیگری که در اسلام وجود دارد عدم امکان قیمومیت زنان بر مردان است، قرآن در این مورد نیز صراحت دارد:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا (نساء/34) مردان بر زنان مسلط هستند زیرا الله برخی از انسانها را بر برخی ديگر برترى داده است و به دلیل اینکه مردان از اموال خويش خرج مىكنند، زنان شايسته کسانی هستند كه فرمانبر نگهدارندهی آن چیزی باشند که الله نگه داشته است ، و زنانى كه از نافرماني آنها میترسید، بايد نصيحتشان كنيد و در بسترها(یتان) از آنان دورى كنيد آنها را بزنید، پس اگر از شما پیروی نمودند، ديگر بهانه جويى نكنيد که الله بلندمرتبه بزرگ است.
همچین ارزش گواهی آنان نصف مردان است:
...اسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ ... ) بقره/282) ... دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، ...
همانگونه که در اینجا بیان شده قرآن به صراحت میگوید که حتی در گواهی دادن نیز اگر هزاران زن بر موضوعی گواهی دهند که در میانشان مردی وجود نداشته باشد این گواهی ارزشی ندارد، پس جامعهی اسلامی در هیچ زمینهای نمیتوانند نظر زنان را بپذیرند.
یکی از مهمترین اصل دمکراسی که انتخابات و داشتن حق رأی برای همهی مردم کشور است که با آیات قرآن در تضاد میباشد؛ پس در دمکراسی حکومت اسلامی تمام احزاب باید تابع قرآن و سنت پیامبر باشند.
تضاد دیگری که در اسلام وجود دارد این است که ولی امر(رهبر، پادشاه و....) باید مجری قوانین اسلام باشد.
از سوی دیگر، رهبری که در جوامع دمکرات، با رأی مردم انتخاب میگردد، مجری قوانینی است که نمایندگان مردم آنها را برای پیشرفت کشور وضع کردهاند؛ از دید دمکراسی این قوانین چیزی جز بیان خرد جمعی نیست؛ اما از دید ادیان خودخواندهی الهی، مردم باید تابع قوانینی ثابت باشند که خدا(در اینجا الله) برای آنها وضع کرده است؛ لذا اگر خواست مردم با قوانین دینی در تضاد شد، حکومت دینی خواست الله(از نظر حاکم) را بر خواست مردم باید ترجیح بدهد.
همچنین حاکم اسلامی در روابط خویش با دیگران، مسلمانان را باید بر کفار( تمام غیر مسلمانان) ترجیح دهد:
لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(مجادله/22) هیچ گروهی را پیدا نخواهی کرد كه به الله و روز رستاخیز ايمان داشته باشند، (با) كسانى دوستی نمایند كه با الله و فرستادهاش مخالف باشند هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا خویشاوندان آنها باشند؛ (الله) در دل اينهاست كه ايمان را نوشته و آنها را با روحى از سوی خویش تأييد نموده و آنان را به باغهائی(بهشت) كه از زير آن جويهايى روان است وارد میکند، هميشه در آنجا ماندگارند، الله از آنها خشنود و آنها از او خشنود هستند، آنها حزب الله هستند، همانا حزب الله رستگارانند.
پس حاکم در روابط بین الملل نیز باید عقیدتی رفتار نماید.
اکنون فرض نمائید که حزبهای الف و ب و جیم را دارید:
اگر از حزب "الف" پرسیده شود که رفتارت چگونه است، خواهد گفت که رفتارم برطبق موازین اسلام؛ اگر از حزب "ب" و "جیم" نیز چنین پرسشی پرسیده گردد، پاسخی یکسان خواهی شنید؛ زیرا اگر پاسخ خلاف این باشد؛ دیگر طبق اصول همین دین صلاحیت ندارند.
از دید تاریخی اعتقادات اهل سنت به دمکراسی نزدیک تر است؛ زیرا آنها معتقدند که ولی امر (حاکم) شخصی است زمینی که ممکن است اشتباه هم داشته باشد؛ لذا آنها معتقدند که رهبر اسلام(محمد ابن عبدالله) اینکار را به مردم واگذار نمود؛ رفتار ائمهی اهل سنت(امام شافعی، مالک، ابوحنیفه و احمد ابن حنبل) با حاکمان زمان خویش، مؤید این امر است، زیرا آنها تا زمانیکه حاکمان زمان بر خلاف اصول مسلم اسلام (امر به کفر)حرکت نمیکردند، دخالتی نداشتند.
(معروف است که امام احمد ابن حنبل بر سر اعتقاد و یا عدم اعتقاد به مخلوق بودن قرآن، تازیانه خورد، ولی با این وجود آنها هیچگاه مردم را علیه حکومت نشوراند.)
برای بررسی بیشتر این موضوع اینجا را کلیک نمائید.
البته اسلام وقاحت را بدانجا برده که به پیروانش اجازه میدهد به زنان (به اصطلاح کفار) تجاوز جنسی نمایند؛ آیا چنین قانونی در عرف بینالملل قابل پذیرش است؟ |
۵ نظر:
سلام
خیلی ممنون از وبلاگ خوبتون . مطالب وبلاگ شما روی من خیلی تاثیر گذاشت با این که قبل از این هم اعتقاد زیادی به اسلام و دین نداشتم ولی هم اکنون کاملا آگاه شدم و از این بابت از شما بسیار سپاسگزارم.
به امید آزادی ایران و ایرانیان
ممنون.
من هم از لطف شما سپاگزارم و امید رهائی واقعی ایران و ایرانیان از چنگال ضحاکان مغزخور را دارم.
از خیانتهای آشکار در کشور ما القای تساوی دو عبارت جامعه مدنی و مدینه فاضله بود. دروغی بزرگ برای پوشاندن سرنیزه تیز اسلام...و شما واقعا حق مطلب رو خیلی خوب ادا کردید. متشکرم
Eslam dar awale kar zad tooye dahan Abi Lahab. Hamin nemayangar kesafati ast ke dar posht feke nevisandeyeh in Ketab bood. Goft: Tabbat zakara Abilahaen va tab, Emraato aleten laab ..... fitehte ferasheha zakron men hatb.
agar mmali choopan anrooz godrat dasht dstoor midad ta be zane abi lahab dara jeloye cheshmhayah tajavoz konnand.
قوانین دمکراسی زاییده افکار انسانهاست وانسانها در طول تاریخ همواره از دو مشکل اصلی رنج میبرند یکی عدم احاطه کافی به قوانین وساز وکار جهان هستی ودیگری نحت تاثیر بودن امیال وخواستهای نفسانی است اما ایین ودین الهی اگر درست اجرا گردد وانهم به ابزاری در دست دنیاپرستان تبدیل نگردد انسان را به راه درست ورسیدن به سعادت رهنمنون میکند دستورات دینی چون از طرف خالق هستی وافریننده جهان وافریننده انسانها تدوین گردیده طبعا با لحاظ نمودن خیر وشر انسانها تدوین ومنظم گردیده وچون دارای اگاهی وتوانمندی کامل است قوانین او مبتنی بر واقعیت وصلاح جامعه است در قانون خداوند روز رستاخیز در نظر گرفته شده وهدف از افرینش را خوش گدرانی چندروزه دنیا نمیداند واز پس ان حیات گسترده تر ومهمتری را میببیند از این لحاظ حیات دنیوی را چون اب باران میداند که با نباتات زمین مخلوط شده ویک پروسه حیات محدود وبسیار زودگدر را تشکیل میدهدکه ابتدا با ضعف وناتوانی شروع سچس به اوج زیبایی وثمردهی رسیده وسپس با اولین باد پاییزی در هم ریخته ونابود میشود وسپس دسته ای دیگر جانشین میگردنند واین پروسه همچنان تکرار میگردد تا روز رستاخیز پس با توجه به ناتوانی ونااگاهی انسان نمیتوان به قوانین مبتنی بر دمکراسی که یکی از اصول ان پیروی از رای اکثریت وخرد جمعی است اتکا کرد وخود را در معرض خطر بالقوه قرار داد بلکه باید به قوانین ان افریننده انسانها اعتماد وتکیه نمود که همه چیز را به اعتدال وبا دانش مطلق ودر کمال قدرت افریده واو بر همه چیز دانا وتواناست
ارسال یک نظر