من نمیدونم، چرا دوستان مذهبی ما تا این اندازه قدرت تحملشان پائین است؟
چرا تحمل نقد دین اسلام را ندارند؟ چرا نقد اسلام رو خفه کردن صدای مذهبیان تلقی میکنند؟ اگر شما قدرت استدلالتان با منطق خفه میشود(طبق گفتهی خودتان)؛ گناه من نوعی منتقد دین چیست؟
اسلام تمام دگراندیشان را کالانعام بل هم اضل(مانند دامها بلکه پست تر) معرفی می کند؛ توهین نیست؟
آیا من منتقد نوعی خواهان نابودی شما هستم؟
آیا فرهنگی که با نقد نابود میگردد، باید در خودش شک نداشته باشد؟
مگر با نام همین دین، پوست از کلهی دگراندیشان در نمیآورند؟
اگر تحمل شنیدن انتقاد را ندارید، گناه ما چیست؟
مگر ادعا ندارید که این دین در یک فرآیند منطقی، فرهنگ ما ایرانیان را به حاشیه برد؟ پس چرا از منطق فرار هستید و دائما به دیگران افترا میزنید؟
بزرگترین آرزوی من بیدین این است که دینداران در امور شخصی من دخالت نکنند؛ آیا خواستهای است نامعقول؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر