فردوسی عاشق ایران و فرهنگ ایرانی بود، او نیک میدانست که عامل اصلی نابودی فرهنگ ایران چیزی جز دین و فرهنگ تازیان نیست، او آگاهانه تمام صفات اسلام را به ضحاک نسبت داده است، شاید ضحاک از معدود واژگان تازی باشد که در شاهنامه به کار برده شده و به معنی کسی است که بسیار میخندد گرچه در ظاهر این واژه معرب اژدهاک است؛ ضحاک از نوادگان تاز پدر تمام اعراب میباشد که تنها خوراکش مغز جوانان ایرانی است.
و اکنون نیز بیش از 1300 است که ضحاک مغزهای جوانان ما را میخورد، پس از خوردن هر مغزی، جوانی پاک به جلادی دیوسرشت تبدیل میگردد که حاضر است بزرگترین جنایت را در راه ضحاک انجام دهد، تا زمانیکه اندیشهی ضحاکی حاکم بر این سرزمین باشد، این جنایات همچنان ادامه خواهد داشت؛ او میکشد و میخندند.
فردوسی نیک میدانست که تا نوادگان تاز بر کشورمان حکومت مینمایند، جنایت همچنان باقی است؛ زیرا تفکر ضحاکی اگر چه ظاهری خنده روی دارد، اما بر هر کدام از شانههایش ماری زهرناک خفته است، ماری که با خوردن مغز جوانان ایران، آنان را مانند خویش خواهد نمود، قدرت اندیشیدن را از فرزندان ایران زمین خواهد گرفت و آنرا با تعصب جایگزین خواهد نمود.
برای دیدن شرح این موضوع و رفرنس تاز اینجا را کلیک کنید.
۱ نظر:
امام زمان :
بگو این میمونها را از قم بیرون بریزند(خاتمی و مهاجرانی و عبدالله نوری)
http://www.dailylink.ir/news.php?link=33618
ارسال یک نظر