


اسلام آمیزهای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده میشوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشهی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.
بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...
قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ "إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا". (صحيح مسلم / كتاب فضائل الصحابه / باب فضائل أهل بيت النبی) عایشه گفت: رسول الله صبح بيرون رفت و بر دوشش عبايی نقشدار از مو سياه بود؛ پس حسن پسر علی آمد و او را در زير عبا برد، حسين آمد و او را نیز وارد کرد، علی آمد او را نيز وارد کرد؛ سپس گفت: الله میخواهد از شما اهل بيت پليدیها را دور کند و شما را پاک نمايد. |
موسی همراه خانمش پس از اینکه مزد چوپانیاش را از پدرزنش(شعیب) گرفت، شبهنگام در حرکت بود که متوجه آتشی در میان درختان گردید؛ از آنجائیکه هوا سرد و تاریک بود، به خانمش گفت: تو همین جا منتظر بمان؛ من برای آوردن آتش به آنجا میروم تا هم خودمان را گرم کنیم و هم نوری باشد برای بهتر پیدا کردن راه؛ هنگامیکه موسی به آنجا رسید، از سمت راست دره در جایگاه بقول قرآن مبارکی در میان درختی، ندائی شنیده شد که گفت: ای موسی! (چیزی که در میان درخت است، آتش نیست) کسیکه در میان آتش است، من هستم؛ الله پروزدگار جهانیان.
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِين )قصص/30) پس هنگامیکه به آن رسيد از جانب راست دره در آن جايگاه مبارك از آن درخت ندا آمد كه اى موسى! منم، من الله پروردگار جهانيان.
فَلَمَّا جَاءهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (نمل/8) هنگامي که نزد آتش آمد، ندايي برخاست که مبارک باد آن کس که در آتش است و کسي که در اطراف آن است و منزه است الله که پروردگار جهانيان است!
آیا خدا تا این اندازه خودش رو کوچک میکنه که در میان درختان پنهان بشه و اونجا هم اتش رو روشن کنه(تا گرمش نشه)؟
اصلا چه لزومی داره خدا در میان درختان خودش رو پنهان کنه؟ از همون بالای صیحه میزد که آهای موسی! تو آسمون منم الله خدای جهانیان.
برای دیدن شرح مفصل این داستان از دید قرآن اینجا را کلیک کنید.
بسیاری از هممیهنان، بر این باورند که سنگسار حکم اسلامی نیست؛ در پاسخ باید گفت: قرآن به روشنی بیان مینماید که زن زناکار باید زیر شکنجه بمیرد.
آیا منطقی است که ما به فکر مبارزهی موردی با سنگسار باشیم و از خشکانیدن ریشه این کار غفلت بورزیم؟
برخی از هممیهنان معتقدند که حکم صریح قرآنی در این باره وجود ندارد؛ آیا میدانید که حکم صریح قرآنی در این باره چیست؟ زن باید درخانهاش زندانی گردد تا مرگش فرا رسد. آیا چنین نیست؟ آیا این دستور، دستوری اهریمنی نمیباشد؟
آیا قرآن به صراحت بیان نمینماید که این قبیل افراد باید زیر شکنجه بمیرند؟ آیا سنگسار بدترین شکنجهها نیست؟ آیا محمد ابن عبدالله مخالف سنگسار بوده است؟
پس بیائیم و دست در دست هم مبارزه با اندیشهای را آغاز نمائیم که پیروانش جنایتکاری را فضیلتی برای قربتا الی الله میدانند.
فولادوند: آيا به آنچه از آسمان و زمين در دسترس شان و پشتسرشان است ننگريستهاند اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مىبريم يا پارهسنگهايى از آسمان بر سرشان مىافكنيم قطعا در اين [تهديد] براى هر بنده توبهكارى عبرت است
|
مکارم: آيا به آنچه پيش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمين قرار دارد نگاه نكردند (تا به قدرت خدا بر همه چيز واقف شوند) اگر ما بخواهيم آنها را (با يك زمين لرزه) در زمين فرو ميبريم، يا قطعات سنگهائي از آسمان را بر آنها فرو ميريزيم، در اين نشانه روشني (بر قدرت خدا است) براي هر بنده توبه كار.
|
پیش از اینکه قضاوت کنید، خواهش میکنم مطلب را تا آخر و با رفرنسهایش بخوانید.
این گفته ی من نیست، سلیمان اینو گفته:
سلیمان جنودش را برای دستگیری ملکهی سبا میفرستند؛ سلیمان خطاب به نزدیکانی از جنودش میگوید: پیش از اینکه مسلمین (جنودش)او را دستگیر نمایند، تخت ملکه را نزد من بیاورید؛ عفریتی از جن میگوید که من ملکه را پیش از اینکه تو از جایت بلند شوی اینجا میآورم....
بقیه هیچی، چرا عفریتی از جن را در جنود خود دارد و از مسلمین است؟
البته خرافات دینی خیلی زیاده و سخترین کار هم مبارزه با خرافاتی است که به مرور ملکه ی ذهن انسانها گشته است.