قرآن از یک سو معتقد به تحریف تورات (و طبق برخی از گفتهها انجیل) است:
أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (بقره/75) آيا طمع داريد كه به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان الله را میشنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف مىكردند و خودشان هم می دانستند.
(آیات پیش از این آیه دربارهی یهودیان است.)
فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ(بقره/79) پس واى بر كسانى كه كتاب [تحريفشدهاى] با دستهاى خود مى نويسند سپس مىگويند اين از جانب الله است تا بدان بهاى ناچيزى به دست آرند پس واى بر ايشان از آنچه دستهايشان نوشته و واى بر ايشان از آنچه [از اين راه] به دست میآورند.
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (مائده/13) پس به [سزاى] پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم [به طورى كه] كلمات را از مواضع خود تحريف مىكنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مىشوى مگر [شمارى] اندك از ايشان [كه خيانتكار نيستند] پس از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مىدارد.
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ (مائده/15)اى اهل كتاب! فرستاده(ی ما)به سوى شما آمده است كه بسيارى از چيزهايى از كتاب [آسمانى خود] را كه پوشيده مىداشتيد براى شما بيان مى كند و از بسيارى [خطاهاى شما] درمى گذرد قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است.
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (مائده/41) اى فرستاده(ی ما)كسانى كه در كفر شتاب مىورزند تو را غمگين نسازند [چه] از آنانكه با زبان خود گفتند ايمان آورديم و حال آنكه دلهايشان ايمان نياورده بود و از يهوديان كه گوش مى سپارند براى تكذيب و براى گروهى ديگر كه نزد تو نيامدهاند خبرچينى مى كنند كلمات را از جاهاى خود دگرگون مى كنند مى گويند اگر اين به شما داده شد آن را بپذيريد و اگر آن به شما داده نشد پس دورى كنيد و هر كه را خدا بخواهد به فتنه درافكند هرگز در برابر الله براى او از دست تو چيزى بر نمى آيد اينانند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك گرداند در دنيا براى آنان رسوايى و در آخرت عذابى بزرگ خواهد بود.
و از سوی دیگر حرفش را نقض مینماید.
محمد ابن عبدالله در مناظراتی که با یهودیان داشتند، آنها را به توراتی که در میانشان است ارجاع میدادند:
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّىَ تُقِيمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (مائده/68) بگو اى اهل كتاب ت بر هيچ [آيين بر حقى] نيستيد تا به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است به پا دارید (عمل کنید) و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده بر طغيان و كفر بسيارى از آنان خواهد افزود پس بر گروه كافران اندوه مخور.
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(اعراف/157) آنها كه از فرستاده(ی الله) نبی«امي» پيروي می كنند كسي كه صفاتش را در تورات و انجيلي كه نزدشان است مييابند و آنها را به معروف دستور ميدهد و از منكر باز ميدارد، پاكيزهها را براي آنها حلال مي شمرد، ناپاكها را تحريم ميكند، و بارهاي سنگين و زنجيرهائي را كه بر آنها بود بر ميدارد آنها كه به او ايمان آوردند و حمايتش كردند و ياريش نمودند و از نوري كه با او نازل شده پيروي كردند آنان رستگارانند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مصدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولًا (نساء/47) اى كسانى كه به شما كتاب داده شده است به آنچه فرو فرستاديم و تصديق كننده همان چيزى است كه همراهتان است ايمان بياوريد پيش از آنكه چهرههايى را محو كنيم و در نتيجه آنها را به قهقرا بازگردانيم يا همچنانكه اصحاب سبت را لعنت كرديم آنان را لعنت كنيم و فرمان الله همواره تحقق يافته است.
وَلَمَّا جَاءهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ(بقره/89) و هنگامى كه از جانب الله كتابى كه مؤيد آنچه نزد آنان است برايشان آمد و از ديرباز بر كسانى كه كافر شده بودند پيروزى مى جستند ولى همين كه آنچه را مى شناختند برايشان آمد انكارش كردند پس لعنت الله بر كافران باد.
در این آیات، مرتبا از لفظ "مصدقا بین یدیه" استفاده شده و به معنای آن توارتی است که در دستشان است؛ یعنی همین تورات.
پس با مقایسهی آیات بالا با پائین، ملاحظه مینمائیم که قرآن خود نمیتواند در مورد تورات حکمی یگانه را صادر نماید؛ از یک سو معتقد به تحریف این کتاب است و از سوی دیگر تأکید مینماید که این کتاب تحریف نشده و قرآن تورات را تأیید مینماید.
اکنون اگر فرض تحریف تورات را بپذیریم باز قرآن دچار تناقض گوئی میشود.
این کتاب یکی از شروط تقوا را ایمان آوردن مسلمانان به آنچه که بر موسی و عیسی نازل شده است میداند(در حالت کلی ایمان بر آنچه که بر سایر پیامبران پیش از محمد نازل شده):
ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ (بقره/2) اين است كتابى كه در آن هيچ ترديدى نيست مايه هدايت تقواپيشگان است.
اما تقواپیشگان چه کسانی هستند؟
قرآن در ادامه این تقوا پیشگان را معرفی مینماید:
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ (بقره/3) آنان كه به غيب ايمان مى آورند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند.
والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (بقره/4) و آنان كه بدانچه به سوى تو فرود آمده(قرآن) و به آنچه پيش از تو نازل شده است(تورات و انجیل و سایر کتب آسمانی) ايمان مى آورند و آنانند كه به آخرت يقين دارند.
ایمان همواره با آگاهی و علم صورت میگیرد؛ ایمان به چیزی که نمیدانی چیست، معنا ندارد.
اگر تورات تحریف شده باشد پس این تورات، تورات اصلی نیست و هیچکس از محتوای تورات اصلی که الله نازل کرده است، آگاهی ندارد؛ لذا ایمان به آنها نیز کاملا بیمعناست.
قرآن در رابطه به انجیل تقریبا سکوت کرده است.
برای بررسی تناقضات قرآن در داستان موسی اینجا را کلیک نمائید.
۱۸ نظر:
خوشحالم که برگشتيد, باور کنيد براي خيلي از افرادي که با من بحث ميکنن مطالب شماست که به ياري من ميآيند.
موفق و پاينده باشيد و اميدوارم مصممتر از قبل اين وب را توسعه دهيد.
آریای گرامی؛ درود برشما!
از ابراز لطف و توجه شما به نوشته هایم کمال سپاسگزاری را دارم.
میخواستم نظر شما را در رابطه با سبک نوشتن اینجانب، جویا گردم.
من نهایت کوششم در خلاصه گوئی است و تا آنجائیکه مقدور باشد از شرح اضافه خودداری میکنم.
آیا سبک نوشتنم را مناسب میدانید؟
درود
دوست گرامي من به عنوان خواننده مطالبتان موردي نميبينم, بلکه بسيار جالب مينويسيد "از خود قران جهت نقد آن" و اين جوابي ميشود به آنها که حقيقت را نميبينند يا نميتوانند باور کنند.
اینجا میخواهم مطلبی برای تمام عزیزانی که به این وب سر میزنند بنویسم.
در بعضي از کامنتها ديدم که بعضي ها از نوع نوشتنتان ايراد ميگيرند من در جواب اين آقايان ميگويم که اين وبگاه با تلاش دوست عزيزمان تنها جهت بيداري ما اقدام کرده و اين اولين جايي است که تمام و کمال به نقد اسلام و قرآن می پردازند و اگر هم در معني ايه اي موردي ميبينيم اين در مفابل کل هدف هیچ نیست بلکه باید از دوست عزیزمان سپاسگذاری کرد که ما رو به تفکر وامیدارد.
من به عنوان یکی از خوانندگان این وبگاه زمانی مثل خیلی از افراد متعصب دینی بودم که اگر هم کسی حرفی خلاف عقیده ام میزد با عصبانیت و بدور از منطق تمام تلاشم رو میکردم با اطلاعات ناقصم او رو سر جایش بنشانم, اما بعدا مسیر زندگیم عوض شد چون در عمق وجودم همیشه ابهاماتی وجود داشت و خیلی وقتها با اعتقاداتم به روی اونها سرپوش میذاشتم, نقطه عطف زندگیم زنده یاد رضا فاضلی بود. ابتدا پدرم به برنامه های او گوش میداد, او مرا هم به دیدن این برنامه دعوت میکرد, من اول امتناع میکردم اما بعدا از روی کنجکاوی به برنامه هاش گوش میدادم, طوری شد که بعدا از طرفداران پرو پا قرصش شدم و به دعوت او کتابهایی که معرفی میکرد رو تهیه و کم و بیش مطالعه کردم و بسیار روی من تاثیر گذاشت.
این را گفتم که بفهمید هر چیزی کامل و مطلق نیست بلکه ممکن است از پس آن هم روزنه ای نمایان شود, پس برای فهم حقیقت هم شده کمی راه های دیگر رو هم امتحان کنیم. این تنها مصداق دین نیست بلکه باید تمام عمر نسبت به هر مساله ای متواضع, متعادل و منطقی بود و همیشه خود را برای پذیرش حقیقت آماده نگه داریم.
باز هم از شما بسیار سپاسگذارم, موفق و پیروز باشید
من هنوز همهی آیههای این نوشته را کنترل نکردهام ولی در مورد دو آیه چیزی میگویم که شاید درست باشد:
در مورد ۲:۸۹ (بقره) ظاهرا دلیل شما میتواند نادرست باشد. به تفسیر المیزان مراجعه کردم. این تفسیر با استفاده از «قیاس» موضوع را فقط به بعثت محمد ربط میدهد. آیههای پیشین هم در مورد موسا و عیسا و تکبر یهود در مورد آنها و احتمالا بویژه دومی است. پس شاید بتوان گفت منظور از «كتابى كه مؤيد آنچه نزد آنان است» موید تمام تورات معنی نمیدهد، بلکه فقط منظور موید آن بخش از تورات آن موقع است که به نظر مسلمانان به آمدن محمد اشاره کرده بوده است.
در مورد ۴:۴۷ (نسا) با مراجعه به آیههای پیشین یعنی ۴:۴۴ میبینیم که قرآن میگوید: «مگر آن كسان را كه از كتاب آسمانى بهره اى داده شدند نمى بينى» واژهی بهرهای یا همان نصیب عربی بکار رفته است. تفسیر المیزان میگوید: «آن چه اين جا برايت بيان مى كنيم تصديق و يا ارائه مصداق و نمونه اى است ، براى آنچه قبلا از حال كسانى كه مختال و فخورند و در نتيجه بخل و ريا مى ورزند برايت بيان كرديم ، مصدق و مصداق آن ، گفتار يهوديانى است بهره اى از كتاب به ايشان داده شده ، البته بهره اى نه آن طور كه خودشان ادعا دارند كه همه كتاب آسمانى را دارند _» شاید بتوان گفت که منظور از ۴:۴۷ از تصدیق تورات، تنها تصدیق بهرهای است که یهود از تورات اصلی و تحریف نشده برده است و نه تصدیق همهی تورات موجود که تحریف شده است.
در هر دو آیه میبینید که میشود که تصدیق، موردی و نمونهای باشد و نه تصدیق کل تورات زمان محمد. تحریف هم میتواند به معنی درست بودن بخشی و غلط بودن بخشی دیگر بدهد و نه اینکه لزوما همه غلط باشد.
در آینده اگر زمان بود، دیگر آیهها را هم بررسی میکنم. اگر اشتباه گفتهام و اگر لازم میدانید خواهشمندم به اشتباههایم را بگویید.
یعنی تا اینجا (این دو آیه) منظور قرآن این است: به یهودیان میگوید: کتاب موجود خودتان وعدهی آمدن محمد را داده و قرآن بخشهایی از تورات (بهره=نصیب) را هم تصدیق میکند، پس چرا ایمان نمیآورید؟
سلام بر نویسنده وبلاگ و بقیه عزیزان. من هم انتشار مطالبم را به تازگی آغاز نموده و هم اکنون در مورد رد معجزات علمی قرآن مطلب مینویسم. خوشحال میشوم با مراجعه به آدرس http://prophet150.wordpress.com/ نظرات خود را بیان نمائید. با تشکر.
درود بر شما و خوشحالم که در راهی بزرگ که لازمهی تکوین ایران فرداست گام برداشتهاید. بهر حال امیدوارم که شما هم موفق باشید.
فقط از شما میخام که بعنوان نویسندهی وبلاگ، اگر در ایران تشریف دارید در هیچ وبلاگ و یا وبساتی بعنوان نویسندهی این وبلاگ خودت را معرفی ننمائید و هیچ کامنتی در آنجا نزارید.
مزدوران رژیم میتوانند براحتی رد شما را بزنند.
آقای عزیزقرآن که انکارنکرد تورات وانجیل تحریف نشده فقط ایمان آوردن به آن رالازم دانست واین هیچ تناقضی درقرآن ایجادنمیکند وهمچنین قرآن ایمان به کتابی رالازم دانسته که دربدونزولش برپیامبران الهی نازل شده ماانزل من قبلک به همین اشاره دارد وهمچنین اسلام دست زدن به کتب آسمانی حتی تحریف شده رابدون وضوجایزنمیداند
اسلام دینی خرافه نیست؛بلکه دینی کامل ازهرجهت هست وبرای هدایت بشریت برزمین فرستاده شد؛اماهمه آن راانکارکردند.به جزاندکی.صفات محمدواصحابش وامتش درتورات وانجیل ذکرشده حتی درهمین تورات وانجیل های امروزی امادرزبان اصلی آن ها.ودرترجمه آن به انگلیسی وفارسی خیانت های بسیاری شده است.وچیزجالب تر که قابل انکارهم نیست اینکه اسم محمد در کتاب مقدس ذکر است ولی مخالفین ومتعصبین وافراطیون اسمش راترجمه کردندبه «مرغوبترین»درحالیکه ترجمه اسم یک شخص معناندارد واین خیانتی بزرگ هست.میتوانیدبرای پی بردن حقیقت به سایت
scripturetext.comتشریف ببرین وکتاب عهدعتیق روبه هرزبانی ترجمه شدشو ببینین.درآنجازبان عبری رو بزنین وقسمت غزل غزلعای سلیمان بخش5آیه16روبیارین
(16 חִכֹּו מחמדים וְכֻלֹּו מַחֲמַדִּים זֶה דֹודִי וְזֶה רֵעִי בְּנֹות יְרוּשָׁלִָם׃)این آیه شانزدهم ازاین بخش به زبان عبری است.به کلمه ای که پررنگ شده توجه فرمایید:«מחמד»
מַ «مِم» חֲ «حت» מַ «مِم» דִּ «دالت»
هنگامی که این حرف رابه شکل اصلی وبدون مصوت بخوانیم میشود«محمد»بله این هم اثبات وجوداسم پیامبری که ادعامیکنیدهیچ نشانی ازاودرکتب آسمانی شمانیست.
آیه اینطورخوانده میشود«حكومهم تقيم و كولو محمد يم زه دودى و زه رعى بنت ير شالام»ترجمه:«((دهانش شيرين است و تمامش محمد است, اين محبوب من است و اين يار من است اى دخترهاى اورشليم))
در پاسخ به مسلم:
مسلمانان به چی ایمان بیارن، به یک کتاب تحریف شده یا کتابی که در میان است و قرآن را تصدیق می کند؟
مسلم گرامی، برای نقد این مبحث شما باید نقاد به زبان و ادبیات عبری مسلط باشد که برای من چنین امکانی وجود ندارد، اگر در مورد تناقضات آیات قرآن درباره تحریف تورات نظر دارید خوشحال میشم که بیان کنید.
پیروز باشید!
آقایarash irani خودتون میفهمین چی مینویسین من که متوجه نمیشم.آقای عزیز منجوابتودادم أنزل من قبلک یعنی برپیامبران گذشته إنزال ازباب افعال هست یعنی نزول یک دفعه ایی ونزول هم برپیامبران صورت گرفته وقرآن هم ایمان به همان کتبی که دربدونزول برپیامبران نازل شده اشاره داره.
مسلم گرامی، اگه یه خورده ادبیاتت رو بهتر کنی به نظرم بد نیست.
ایمان بدون علم معنا ندارد، قرآن هم در مورد ایمان آودرن مسلمانان میگه که باید با علم و آگاهی باشه:
فاعلم انه لال اله الا الله....
قرآن گفته که یکی از شرایط تقوا ایمان به قرآن و آنچه که بر پیامبران گذشته نازل شده است؛ ایمان به قرآن قبول، زیرا در میان آنان بود و اما ایمان مثلا به تورات چگونه است؟
یادت باشه ایمان به تمام مطالب قرآن گفته شده:
والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ.
یعنی در واقع میگه "امنوا بما انزل من قبلک کما امنتم بما انزل الیک" و بالعکس.
آقای عزیزمن میگم نره شمامیگی بدوش.خوب خودتون هم میگین که ازشرایط اکمال ایمان،ایمان به کتب آسمانیست،کتبی که برپیامبران گذشته نازل شده،خوب اگه کسی تورات روردکنه وبگه چنین کتابی نازل نشده(برموسی)خوب ازدایره اسلام خارج میشه خوب این کجاش تضادوتناقض داره باگفته قرآن که تورات تحریف شده.یه سربه حمله نبوکدالنصربه بنی اسراییل وقتل عام آن هاوسوزاندن تمام نسخه های تورات بزن ازهمه چیزآگاهی پیدامیکنین.ببینین که تلمودچه جوری درست شد ویاچه طوری کتابی که تمام نسخه هاش نابودشدجمع آوری شد.اینهاهمه دلیل برای تحریف تورات بعدازموسی.درضمن آنهاهنوزدرترجمه هاخیانت میکنن ومعانی اون روبرمیگردونن وچیزی کهahmadنوشته به همین اشاره میکنه.درضمن منتظرجوابم درقسمت داستان غرانیق باش.باتشکر.
گرامی، من متوجه منظور شما هستم و هر دوتایمون داریم حرفامون رو تکرار می کنیم.
قرآن میگه به آنچه که بر مثلا موسی نازل شده ایمان بیارید یعنی به جزئیات آن همانگونه که به آنچه که بر محمد نازل شده باید ایمان بیارن این ایمان به صورت کلی نیست آنگونه که شما فرض کردید یعنی منظور این نیست که ایمان داشته باشد که کتابی به نام تورات بر موسی نازل شده قرآن هم اینو نمی گه.
پیروز باشید!
آقااگه شماطبق منابع اسلامی سخن میگین خوب جواب اینه که ایمان به نزول آن هابرپیامبران قبلی.نه اینکه قرآن روکناربذاریم وبه تورات وانجیل وکتاب نمیدونم ارمیا واشعیاو...عمل کنیم یعنی انکارآن هادرست نیست.
دراین گفته هیچ تناقضی وجود ندارد.انسان اگرمعنای ایمان رابداند میفهمد که همه این مطالب پوچ هستند وایمان یعنی باور داشتن.بایدیک فردمومن به کتب تورات وانجیل ومزمور(زبور)ایمان داشته باشد وایمان ازعمل به آن جدااست ودر آیات جمله «أنزل (نازل شد)»به کاررفته واین فعل ماضی مجهول است ونزول برپیامبران صورت گرفته یعنی همان کتبی که دراوایل برپیامبران گذشته نازل شده است.تحریف تورات وانجیل هم برهمه واضح است که فقط ازآن ها همان سرنوشت بنی اسراییل وتاریخ آنان وزندگینامه مسیح برجای مانده است.
חִכֹּו מחמדים וְכֻלֹּו מַחֲמַדִּים זֶה דֹודִי וְזֶה רֵעִי בְּנֹות יְרוּשָׁלִָם
آیه رو اشتباه نوشتی که چطور خونده میشود...
מחמדים
محمدیم..ایم در آخر کلمه کلمه را به صورت جمع می آورد(نشانه ی جمع مذکر)
یعنی محمد ها
محمد ها رو می توانی معنی کنی که یعنی چه؟؟
این ایاتی که قران در موردتورات وانجیل وتحریفات صورت گرفته بیان میکندبسیار روشن وواضح وهیچ تناقضی در ان مشاهده نمیشود قران میگوید تمامی ادیان ابراهیمی همه کتابهای انها از سوی خدای یگانه نازل گردیده ودر محتوای همه انها هیچ تفاوت بنیادی مشاهده نمیشود وقران بارها وبارها حقانیت انها را تایید کرده وانها را دروغ ندانسته اما چون متولیان این ادیان بدلیل دشمنیهایی که بین خودشان حادث شده وهمچنین چون اکثر پیامبران پیشین در میان انها برانگیخته شده وقوم عرب را پایین تر از خود میدیدند حاضر به پذیرش حقیقت ودین جدید نشدند ودست به تغییر ماهیت کتاب خودوتحریف گسترده ان زدند اما اگر انها به انچه واقعا به انها نازل شده عمل میکردند دین جدید کاری به کار انها نداشت وعلیه انان موضع نمیگرفت به این نکته نیز خود شما بدرستی اشاره کرده اید از طرفی خود قران دین قیم وپابرجا ولاتغییر را دین تسلیم شدن در برابر خدای متعال ولاشریک میداند که محتوای ان از زمان ابراهیم تا محمد دست نخورده مانده وحتی به محمد چندین باراکیدا توصیه شده که پیرو دین قیم وحقیقت جوی ابراهیم باش وبه او اقتدا کن واو را الگوی خود قرار بده در کتاب قران بیشترین حکایتها و.پند واندرزها از زندگی موسی وعیسی برگرفته شده وبصراحت وبروشنی خداوند قوم بنی اسراییل را قومی برگزیده میداند که خداوند ان قوم را بر جهانیان برتری داده ومریم را زنی خطاب میکند که بر همه زنان عالم فضیلت وبرتری بخشیده ضمنا خداوند در قران همه پیروان مسیحی ویهودی را منحرف ونابکار فلمداد نکرده و در لابلای ایات قران به جماعتی از انان اشاره کرده که کتاب قران را تصدیق کرده نماز شب میخوانند وهمواره خدای خود را به تیکی یاد میکنند واجر وپاداش انها در نزد خداوند محفوظ است
ارسال یک نظر