جناب الله احتمالا تنها اقوام بادیه نشینی که با گاو و گوسفند سرکار داشتند را میشناسد، مخاطبین قرآن هم دقیقا چنین افراد و اقوامی هستند، البته یکی نیست به این جناب الله بیان نماید که:
ای خدای خدایان! ای کسی که غیر از تو خدائی نیست و تو تنها خدای جهانیان هستید! اگر من نوعی تو را قبول نداشته باشم گناه حیوان زبان بسته چیست که مرا مجبور نمائید گوشش را ببرم و به قول خودت خلقتش را دگرگون سازم؟:
وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا ( نساء/119) و آنان را سخت گمراه خواهم نمود و آروز به دل خواهم کرد و وادارشان مىكنم تا گوشهاى دامها را ببرند و دستورشان میدهم تا آفرینش الله را دگرگون سازند و هر كس به جاى الله، شيطان را دوست (خدا) گيرد به یقین زیانکاری آشكار شده است!
این سخن بدون شک از زبان بت نیست، زیرا طبق سخنان خود الله بت توانائی سخن گفتن را ندارد.
اما بررسی این سخن:
1- خود الله این را بیان نموده است:
کافی است که خود این ایه را مورد بررسی قرار دهیم؛ از آنجائیکه بخش دوم این ایه به یقین سخن الله است پس بخش نخست آن هم می تواند سخن او باشد. از آنجائیکه این دو جمله با واو عطف به مربوط شده اند پس حکم یکی بر دیگری هم صادق است:
وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ
وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا
یعنی اثبات حکم یکی بر دیگری هم صادق است.
2- الله از زبان کسی این را نقل کرده:
اگر از زبان کسی این را نقل نبود پس آن کس باید موجودی حقیقی و اسمی که از آن بیان نموده اسم ذات باشد نه معنی. از آنجائیکه شیطان در اینجا اسم عام است و در زبان عربی به هر چیز سرکشی شیطان گفته میشه لذا گفتن این سخن بی معناست.
3- الله خودش را با گوینده ی سخن یکی می داند.
این احتمال هم وجود دارد که الله و گوینده ی سخن هر دو یکی باشند وگر کسی نمیتواند مردم را مجبور به بریدن گوش دامها نماید.
برای بررسی این آیه شما نمیتوان تنها قسمتی خاص از قرآن را انتخاب نمائید؛ در اینجا ابتدا باید شیطان شناخته گردد. در زبان عربی به هر چیز سرکش شیطان گفته میشود. این واژه در بین تودهی مردم تقریبا معادل ابلیس است؛ اما باید از خود قرآن معنی شیطان را شناخت ؛ در قرآن این واژه هم برای انس هم برای جن و بکرا برده شده که ابلیس تنها یکی از آنان است. آیات پیش از آیه دقیقا درباره ی بتهاست؛ اینکه اعراب معتقد بودند ایتنها دختران الله هستند و الله هم میگوید اینان مرید شیطانی بیش نیستند:
إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثًا وَإِن يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطَانًا مَّرِيدًا (نساء/117)
در ادمه الله می گوید که ما بر شیطان لعنت کرده ایم:
لَّعَنَهُ اللّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا(نساو/118)
در اینجا مشخص نیست که منظور از شیطان دقیقا چه کسی است! ولی این شیطان در حال سخن گفتن با اعراب بوده؛ پس کسی است که آنان را میشناسد، الله هم می گوید که ما او را لعنت کردیم.
اما آیهی بعدی:
وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا (نساء/119)
اگر این سخن، همان سخن شیطان باشد باید در ادامهی آیه ی قبلی گفته میشد، بدین صورت:
لَّعَنَهُ اللّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ (نساء/...)
در این حال هم اگر گفته شود که سخنان شیطان است باید گفته شود که کدام شیطان؟ ابلیس؟ آیا ابلیس با مردم آن زمان چنین سخن میگفت؟ شاید بیان گردد که این وسوسه است، اگر چنین است مدعی باید برای این سخن خویش مصادق بیاورد؛ زیرا خود الله نگفته است که شیطان آنان را وسوسه کرد و از لفظ گفت استفاده شده که باز تناقض است.
پس آیهی 119 باید بصورت یک جملهی جداگانه نگاه شود، نه جملهی ناقص؛ و در این صورت است که معنی آیه همان چیزی است که در لینک گفته شده.
البته منطق توهین و لعنت از منطق الله است....... شرح در اینجا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر