ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۹۰ شهریور ۳, پنجشنبه

آیا منطقی است که خدا هم آزمایش کند تا بداند؟(علم الله چه اندازه است)

بررسی یکی از تناقضات بزرگ قرآن در زمینه‌ی شناخت الله.
    آنچه در زیر می‌خوانید نشان می‌دهد که محمد در بیان صفات الله از قول او در قرآن دچار گوئی تناقض شده و بیان می‌نماید که الله آزمایش می‌کند تا بر اموری آگاهی پیدا کند:    
 هر جا که در قرآن به واژه‌ی علم اشاره شده، به معنای آگاهی و اطلاع از موضوعی است خاص؛ ضد این واژه نیز جهل می‌باشد. این موضوع در مورد انسانها هم صادق است، بدین صورت که اگر کسی نسبت به موضوعی از لحظه‌ای خاص آگاهی پیدا کرد پس پیش از آن نسبت به آن نادان، نا آگاه و فاقد دانش بوده است.
     از صفات بارز انسانها، استفاده از تجربیات دیگران در قالب علم می‌باشد، بشریت سراغ کسب دانش می‌رود تا ناشناخته‌ها را بشناسد و بر آنان آگاهی داشته باشد، یکی از راههای رسیدن به دانش، آزمایش و کسب تجربه به منظور آگاهی از موضوعی است خاص؛ انسان آزمایش می‌نماید تا بداند که نتیجه‌اش چه خواهد شد؛ بنابراین آزمون و آزمودن ابزار انسان برای رسیدن به دانش است؛ اما آیا این موضوع در مورد تصور ذهنی که انسانها از خدا دارند نیز صادق است؟ آیا خدا هم آزمایش می‌کند، تا بر دانشش افزوده شود؟ 
در اینجا کتابی که ادعا می‌گردد سخن خدای مسلمانان، الله، است را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
      قرآن پس از اینکه علی‌رغم وعده‌ی پیروزی، مسلمانان در جنگ اُحد از ساکنان مکه شکست خوردند، این موضوع را اینگونه توجیه نمود:
     أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (آل/عمران/165) آیا هنگامیکه (در جنگ احد) به شما آسیب بزرگی رسید (با آن که در جنگ بدر) دو برابرش (به آنها آسیب) رساندید، گفتید که این  از کجاست؟ بگو بدرستی که از خود شماست، همانا الله به هر چیزی تواناست.
     قرآن در اینجا تقصیر را بر گردن خود مسلمانان انداخت، اما از آنجائیکه که موضوع خلاف قضا و قدر الهی است، اینگونه اراه‌ی الله را در این موضوع دخیل داد:
     وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران/166) آنچه که در روز برخورد دو گروه به شما رسید با اجازه‌ی الله بود و برای اینکه مؤمنان را بداند (بشناسد).
      به رغم اینکه در آیه‌ی پیش  گفته بود که تقصیر از خود شما بود در اینجا هدف از این شکست را شناسائی مؤمنان حقیقی از غیر مؤمنان دانست، اما چگونه این تشخیص داده شد؟ ضمنا مگر الله پیش از این نمی‌دانست که چه کسی مؤمن و چه کسی منافق است؟ آیا به قیمت مرگ مؤمنان و خرسندی منافقین؟
     هرگز نمی‌تواند منظور شرکت کنندگان در جنگ باشد، زیرا تمام کسانیکه در جنگ اُحد شرکت داشتند یا مهاجر بودند و یا انصار، دو گروهی که قرآن از آنان اعلام رضایت نموده و وعده‌ی بهشت را به آنان داده است:
     وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه/100)  و پيشگامان نخستين از مهاجرین و انصار و كسانى كه با نيكوكارى از ایشان پيروى كردند، الله ار آنها راضی است و آنان  از او راضی هستند و براى آنان باغهائى آماده كرده كه از زير  آن جوی‌ها روان است هميشه در آن ماندگارند اين است همان پیروزی بزرگ.
در اینجا دو تناقض مشاهده می‌گردد:
     1- اگر تمام مهاجرین و انصار اهل بهشت هستند، پس منافقی که در اینجا مد نظر قرآن است چه کسانی هستند؟ آیا غیر از این دو گروه؟ آیا اینکه الله امتناع کنندگان از جنگ را برادران جهادگران و شهیدان می‌داند دلیل دیگری بر مهاجر و یا انصار بودن آنها(کسانیکه در جنگ شرکت نکردند) نیست؟:
     الَّذِينَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (آل عمران/168) کسانیکه در خانه نشستند به برادران خویش گفتند: اگر از ما پیروی می‌کردند کشته نمی‌شدند؛ بگو، اگر راست می‌گوئید مرگ را از خود دور سازید.
      2- آیا الله خدای ناقص است و مانند بشر باید تجربه کند تا بداند؟:
     وَلْيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُون( آل عمران/167) و تا بداند کسانیکه نفاق کردند، به ایشان گفته شد که بیائید تا در راه الله بجنگید یا دفاع کنید، آنها گفتند اگر ما جنگیدن را می‌دانستیم(توانا بر جنگیدن بودیم) از شما پیروی می‌کردیم؛ آنها آن روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان، چیزی را با زبان می‌گفتند در حالیکه از ته دلشان نبود و الله به انچه که پنهان می‌کنند داناتر است.
     إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ( آل عمران/140) اگر بر شما زخمی وارد شد به آن گروه نیز زخمی مانند آن(در جنگ بدر) رسید و این روزها را در میان مردم می‌گردانیم تا الله بداند کسانیکه ایمان آوردند و از آنها شهیدانی(گواهانی) بگیرد و الله ستمگران را دوست ندارد.
و همچینین توجیه دیگری برای این شکست آورده است:
     وَلِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ( آل عمران/142) تا اینکه الله مؤمنان را پالایش و خالص(برای الله) بگرداند و کافران را نابود سازد.
این در حالی است که کافران و منکران جهاد خوشحال و خندان بودند.
     اما ممکن است که گفته شود، هدف شناسائی کسانی بود که دستور الله و فرستاده‌اش را برای جهاد در راه الله نادیده می‌گیرند، پس:
     ایا برای شناسائی این گروه از سوی الله باید گروه بسیاری از بی‌گناهانی که مسلمان بودند مانند حمزه کشته شوند؟ 
پس از این واقعه بود کسانیکه از جنگیدن خودداری کرده بودند به محمد و یارانش گفتند که اگر آنان(کشته شدگان) مانند ما در خانه مانده بودند هرگز به این بلا دچار نمی‌شدند، محمد هم از قول خدایش پاسخی منفعلانه و از سر یأس به آنان می‌دهد و می‌گوید که اگر راست می‌گوئید، پس مرگ را از خود دور کنید:
      الَّذِينَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (آل عمران/168) کسانیکه در خانه نشستند به برادران خویش گفتند: اگر از ما پیروی می‌کردند کشته نمی‌شدند؛ بگو، اگر راست می‌گوئید مرگ را از خود دور سازید.
     و در ادامه برای حفظ روحیه و دلگرمی خانواده و جهادگران می‌گوید که شهدا را مرده مپندارید، آنان نزد الله زنده هستند و به آنها روزی داده می‌شود:
     وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون( آل عمران/169) گمان مبر کسانیکه در راه الله کشته شده‌اند مردگانند، بلکه پیش پروردگارشان زنده هستندو به آنان روزی داده می‌شود.
     فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُون( آل عمران/170) شادمان هستند به آنچه الله از بخشش خویش به ایشان داده است، (و همچنین شادمان هستند) به خاطر کسانی از همرزمانشان که (هنوز) به آنها نپیوسته‌اند زیرا نه ترسی بر انان است و نه آنان نگرانند.
     قرآن برای توجیه این شکست موضوع دیگری را بیان می‌نماید که باز در چارجوب ازمایش و تجربه به قصد دانستن است.
یا این آیه که نشان می‌دهد الله قبلا شک داشت و با بیعت رضوان شکش به یقین تبدیل گردید:
    لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا(فتح/18) بدون شک الله هنگامى كه مؤمنان زير آن درخت با تو بيعت می‌نمودند از آنان خشنود شد و به آنچه در دلهايشان بود یقین حاصل کرد پس بر ایشان آرامش فرو فرستاد و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد.
موضوعی که در تناقضی است آشکار با صفاتی که از این خدا بیان می‌گردد:
     أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ (آل عمران/142) آیا گمان می‌کنید که وارد بهشت می‌شوید در حالیکه الله جهادگران و شکیباپیشگان را ندانسته است(نشناخته است).
     در آیه‌ی زیر نیز قرآن می‌گوید هرگز پیش از اینکه الله مجاهدان و کسانیکه تنها الله را اولیاء خویش قرار داده‌اند را شناسائی نکند، آنان را به صرف اینکه بر زبان چیزی بگویند وارد بهشت نمی‌سازد:
     أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُواْ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللّهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ( توبه/16) آیا گمان بردید که رها می‌شوید در حالیکه الله (هنوز)کسانی که جهاد کردند و غیر از الله و فرستاده‌اش و  مؤمنین محرم اسرار نگرفتند را نمی‌داند و الله به آنچه که انجام می‌دهند آگاه است.
موضوعی مرتبط:
الله پس از شناخت مسلمانان دیدگاهش را تغییر می‌داد  ...

۳ نظر:

ناشناس گفت...

آیه 3 سوره حج
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّـهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ

گروهی از مردم، بدون هیچ علم و دانشی، به مجادله درباره خدا برمی‌خیزند


آیه 4 سوره حج

كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَىٰ عَذَابِ السَّعِيرِ

بر او نوشته شده که هر کس ولایتش را بر گردن نهد، بطور مسلّم گمراهش می‌سازد،

و آیه 5 سوره حج

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّىٰ وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيج

ای مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چیزی شبیه گوشت جویده شده‌]، که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل؛ تا برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنین‌هایی را که بخواهیم تا مدّت معیّنی در رحم (مادران) قرارمی‌دهیم؛ (و آنچه را بخواهیم ساقظ می‌کنیم؛) بعد شما را بصورت طفل بیرون می‌آوریم؛ سپس هدف این است که به حدّ رشد و بلوغ خویش برسید. در این میان بعضی از شما می‌میرند؛ و بعضی آن قدر عمر می‌کنند که به بدترین مرحله زندگی (و پیری) می‌رسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمی‌دانند! (از سوی دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده می‌بینی، اما هنگامی که آب باران بر آن فرو می‌فرستیم، به حرکت درمی‌آید و می‌روید؛ و از هر نوع گیاهان زیبا می‌رویاند!

ناشناس گفت...

برای انتقاد از غذا نیازی نیست که حتما آشپز باشید.

ناشناس گفت...

گاهی اوقات با تمرکز کردن بر روی یک یا چند ایه بدون توجه به سایر ایات نتیجه گیری غلط واشتباهی بعمل میاید نظیر همین علم ودانش خداوند نسبت به عملکرد مومنان که چنین استنباط میشود که خداوند هنوز بندگانش را نشناخته وباید در ازمایش ماهیت خود را بروز دهند در حالیکه اگربه سایر ایات که بسیار واضح وروشن توضیح داده شده دقت شودمشخص خواهد شدقدرت ودانش خداوند بگونه ای است که هر اتفاقی قبل از رخ دادن ان برای خداوند اشکار وروشن است واز قبل از وقوع هر اتفاقی او کاملا بر چگونگی وقوع ان اتفاق اشراف کامل دارد یعلم ما بین ایدیهم وما خلفهم یعنی هر انچه که در پیش روی انان است وهنوز اتفاق نیفتاده را میدانذ وانچه که پیش از اینها رخ داده را هم میدانذ وهرگز چیزی را فراموش نمیکند بطور مثال زمانی که یوسف به چاه افکنده میشود در داخل چاه به او خبر داده میشود که در اینده این عمل برادرانت را به رخ انها خواهی کشید وبه انها خبر میدهی اتفاقی که قرار است حدودا سی سال بعد رخ دهد ویا عیسی خبر از امدن پیامبری میدهد که پانصد سال بعد از او قرار است بیاید ووالله یعلم غیب السموات والارض منظور از این ایه فقط این نیست که خداوند چیزهای که از نظر ما پنهان است رامیداند بلکه منظور اتفاقاتی است که در اینده رخ میدهد وان اتفاقات از دید ما پنهان است وصدها ایه دیگر که جای هیچ بحثی را باقی نمیگدارد که هیچ اتفاقی چه در گذشته وچه در اینده از خداوند پنهان نیست اما برگردیم به اینکه چرا خداوند در بعضی از ایات اشاره میکند که خداوند هنوز نمیداند که عملکرد شما چیست اگر در بسیاری از ایات قران دقت کنید دانش وعلم خداوند را گاهی با لفظ کتاب بیان میکند لا رطب ولا لابس الا فی کتاب مبین کتاب در زبان عربی به معنای نوشته میباشد که مجموع چند نوشته را صحف میگویند ودر زبان عربی ودر زمان پیامبر هرگاه میخواستند یاد اوری کنند که مطلبی ماندگار وفاقد هر گونه خدشه ای است باید ان را مکتوب کرد که اگر پس از صدها سال هم به ان رجوع کنی ان مطلب سالم ودست نخورده وکاملا قابل اطمینان است بنابر این چون علم خداوند ثابت ودقیق است گاهی علم ودانش خود را با لفظ کتاب بیان میکند که همه بدانند که علم خداوند ومعلومات او بمانند این است که در کتابی نوشته شده وکاملا ضبط وثبت است وکوچکترین اشتباهی در ان یافت نمیشود اگر خداوند در قران میگوید هنوز برای خداوند مشخص نشده مراد این است که
ان علمی که خداوند میداند اتفاق میافتد هنور بوقوع نپیوسته ودر کتاب خدا که همان علم خداوند میباشد ثبت نگردیده یعنی هنوز مدرکی از عملکرد بدست نیامده گرچه خداوند میداند که چه اتفاقی خواهد افتاد چون اگر صرفا خداوند بر اساس اگاهی قبلی خود بدون فرصت وقوع ان اتفاقان شخصی را مجازات کند این حجت وحق بر ان شخص خواهد بود که اعتراض کند خداوندا مرا به سبب گناهی که مرتکب نشده ام چرا مجازات میکنی

Translate

بايگانی وبلاگ