اگر کسی تصور مینماید که بت پرستان، تندیسهائی که با دست خویش میتراشیدند را خدا میخواندند و معتقد بودند که خود آنها میتوانند سبب رسیدن خیر و یا شر شوند، سخت در اشتباه است.
اقرار به یگانگی الله در وجود او، بندگی برای او و نامها و صفاتی را که برای خویش بیان نموده را توحید مینامند.
اولین مرحله از توحید را توحید ربوبیت(ارباب بودن) میگویند و آن اقرار یگانگی وجود خدائی است که تمام هستی از اوست و او مسبب تمام پدیدههاست .
تا آنجائیکه به ملتی بت پرست مانند اعراب پیش از اسلام باز میگردد، آنان دارای چنین توحیدی بودند:
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (عنکبوت/61) اگر از آنها (مشرکان ) بپرسید که چه کسی آسمانها و زمین را پدید آورد، و چه کسی خورشید و ماه را تسخیر نمود خواهند گفت الله، پس برای چه از (عبادت) ما روی بر میگردانند؟
و آیات مشابه دیگر که در قرآن وجود دارد، اما پرسشی که مطرح میگردد این است که:
پس چرا آنها، این بتها را مورد پرستش قرار میدادند؟
به این پرسش نمیتوان پاسخ داد مگر اینکه دومین نوع توحید شناخته گردد.
این نوع توحید چیزی جز توحید بندگی الله نیست و از آن به عنوان توحید الوهیت نام برده می شود.
پس در آغاز لازم است که این نوع توحید را بشناسیم.
برای شناخت این نوع از توحید؛ نخست باید دو موجود اسطورهای عربها را شناخت، الله و اله.
اعراب در گذشته الههای(خدایان) زیادی داشتند و الله تنها یکی از خدایان آنان بود؛ آنها معتقد بودند که الله در بالا، بزرگترین خداست است؛ عواملی را در دنیا تعیین نموده و خود او به دلیل منزلتی که دارد، نباید مستقیما از او درخواستی داشت؛ لذا باید از اله ها درخواست نمود تا آنها، درخواست ما را به الله، خدای اصلی برسانند.
در همین راستا بود که تندیسهائی را به شکل الهههایشان را میساختند و آنها را واسطهای بین خویش و الله قرار میدادند:
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3) همانا دين خالص از آن الله است، و آنها كه غير از الله را اولياي خود قرار دادند، و دليلشان اين بود كه اينها را نميپرستيم مگر به خاطر اينكه ما را به الله نزديك كنند، الله روز قيامت ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري ميكند، الله آن كس را كه دروغگو و كفران كننده است هرگز هدايت نميكند.
اقرار به یگانگی الله در وجود او، بندگی برای او و نامها و صفاتی را که برای خویش بیان نموده را توحید مینامند.
اولین مرحله از توحید را توحید ربوبیت(ارباب بودن) میگویند و آن اقرار یگانگی وجود خدائی است که تمام هستی از اوست و او مسبب تمام پدیدههاست .
تا آنجائیکه به ملتی بت پرست مانند اعراب پیش از اسلام باز میگردد، آنان دارای چنین توحیدی بودند:
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (عنکبوت/61) اگر از آنها (مشرکان ) بپرسید که چه کسی آسمانها و زمین را پدید آورد، و چه کسی خورشید و ماه را تسخیر نمود خواهند گفت الله، پس برای چه از (عبادت) ما روی بر میگردانند؟
و آیات مشابه دیگر که در قرآن وجود دارد، اما پرسشی که مطرح میگردد این است که:
پس چرا آنها، این بتها را مورد پرستش قرار میدادند؟
به این پرسش نمیتوان پاسخ داد مگر اینکه دومین نوع توحید شناخته گردد.
این نوع توحید چیزی جز توحید بندگی الله نیست و از آن به عنوان توحید الوهیت نام برده می شود.
پس در آغاز لازم است که این نوع توحید را بشناسیم.
برای شناخت این نوع از توحید؛ نخست باید دو موجود اسطورهای عربها را شناخت، الله و اله.
اعراب در گذشته الههای(خدایان) زیادی داشتند و الله تنها یکی از خدایان آنان بود؛ آنها معتقد بودند که الله در بالا، بزرگترین خداست است؛ عواملی را در دنیا تعیین نموده و خود او به دلیل منزلتی که دارد، نباید مستقیما از او درخواستی داشت؛ لذا باید از اله ها درخواست نمود تا آنها، درخواست ما را به الله، خدای اصلی برسانند.
در همین راستا بود که تندیسهائی را به شکل الهههایشان را میساختند و آنها را واسطهای بین خویش و الله قرار میدادند:
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3) همانا دين خالص از آن الله است، و آنها كه غير از الله را اولياي خود قرار دادند، و دليلشان اين بود كه اينها را نميپرستيم مگر به خاطر اينكه ما را به الله نزديك كنند، الله روز قيامت ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري ميكند، الله آن كس را كه دروغگو و كفران كننده است هرگز هدايت نميكند.
هنگامیکه پیامبر اسلام آغاز به انتشار این دین نمود، مدت مدیدی را فقط بر روی این موضوع کار میکرد که به آنها بگوید هیچ الهی در دنیا غیر از الله نیست و این همان مفهوم "لا اله الا الله"_ میباشد؛ این موضوع نقطه انفصال دین اسلام با ادیان اعراب پیش از اسلام بود.
لا اله الا الله یعنی "نیست خدائی غیر از الله" که مشرکان این جمله را قبول نداشتند و معتقد بودند خدایان دیگری غیر از الله نیز وجود دارند
بت پرستان پیش از اسلام، تمام خدایان معروفشان که بسیار زیاد بودند، را در محلی که آنجا را خانهی الله (بیت الله) مینامیدند قرار داده بودند و آنها را مورد پرستش قرار میدادند، هر مشکلی که برایشان پیش میآمد، بلافاصله به آنها متوسل میشدند.
نمونهی بارز چنین توسلی، البته با فرض درست بودن این ادعای شیعه در توسل مادر علی ابن ابیطالب هنگام مشکل پیدا کردن در زایش علی را میبینیم؛ خانوادهی آنها چون از متولیان این خانه بودند، هنگام مواجه شدن با این مشکل، زن ابیطالب را درون خانهی کعبه و نزد بتها بردند تا با توسل به آنها از این مشکل رهائی یابند، زیرا هنوز اسلام نیامده بود وهیچ کس حتی محمد ابن عبدالله از ایمان که در معنای لا اله الا الله نهفته است، چیزی نمیدانست:
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (شوری/ 52 ) همانگونه كه بر پيامبران پيشين وحي فرستاديم بر تو نيز روحي را به فرمان خود وحي كرديم، تو(ای محمد) پيش از اين نميدانستي كتاب و ايمان چيست ولي ما آنرا نوري قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت ميكنيم، و تو مسلما به سوي راه مستقيم هدايت ميكني.
نمونهی بارز چنین توسلی، البته با فرض درست بودن این ادعای شیعه در توسل مادر علی ابن ابیطالب هنگام مشکل پیدا کردن در زایش علی را میبینیم؛ خانوادهی آنها چون از متولیان این خانه بودند، هنگام مواجه شدن با این مشکل، زن ابیطالب را درون خانهی کعبه و نزد بتها بردند تا با توسل به آنها از این مشکل رهائی یابند، زیرا هنوز اسلام نیامده بود وهیچ کس حتی محمد ابن عبدالله از ایمان که در معنای لا اله الا الله نهفته است، چیزی نمیدانست:
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (شوری/ 52 ) همانگونه كه بر پيامبران پيشين وحي فرستاديم بر تو نيز روحي را به فرمان خود وحي كرديم، تو(ای محمد) پيش از اين نميدانستي كتاب و ايمان چيست ولي ما آنرا نوري قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت ميكنيم، و تو مسلما به سوي راه مستقيم هدايت ميكني.
پس الله محمد را هدایت نمود و محمد سایرین را، لذا رفتن نزد بتهای درون کعبه بدون شک برای پرستش بوده و عبادتی که برای غیر الله باشد، شرک است.
خانهای که تندیسهای الهههایشان در آنجا نگهداری میکردند را طواف مینمودند و برایش از بهترین پارچهها لباسی میدوختند.
خانهای که تندیسهای الهههایشان در آنجا نگهداری میکردند را طواف مینمودند و برایش از بهترین پارچهها لباسی میدوختند.
بهترین حالت برای انجام مراسمشان در اطراف همین خانه، برهنه شدن بود؛ زیرا در این حالت، مانند زمانی میشدند که تازه از مادر زاده شده بودند؛ آنها در همین مراسم حیواناتی را قربانی میکردند، همچنین عربها شکار را در ماه عبادت (حج) حرام میدانستند.
با نگاهی به موارد مطرح شده، متوجه میگردیم که اسلام تمام این مراسم را با تغییراتی جزئی حفظ نمود.
اکنون اگرچه درون این خانه، بتی وجود ندارد، اما مقدسترین سنگ، که حجر الاسود نام داشت را همچنان مقدس میشمارند؛ بت پرستان معتقد بودند که این سنگ همراه آدم از بهشت در این سرزمین افتاده است.
لذا در اساس وجود همین خانه به عنوان بیت الله، هیچگونه تغییری داده نشد و آنها برای الهها، خانهای را در نظر میگیرند.
بنابراین مسلمانان، بت پرستی را تغییر دادند و آنرا به خانهی الله پرستی تبدیل نمودند، پس:
هیچگونه تفاوتی بین بت پرستی با امامزاده پرستی و بیت الله پرستی وجود ندارد.
با نگاهی به موارد مطرح شده، متوجه میگردیم که اسلام تمام این مراسم را با تغییراتی جزئی حفظ نمود.
اکنون اگرچه درون این خانه، بتی وجود ندارد، اما مقدسترین سنگ، که حجر الاسود نام داشت را همچنان مقدس میشمارند؛ بت پرستان معتقد بودند که این سنگ همراه آدم از بهشت در این سرزمین افتاده است.
لذا در اساس وجود همین خانه به عنوان بیت الله، هیچگونه تغییری داده نشد و آنها برای الهها، خانهای را در نظر میگیرند.
بنابراین مسلمانان، بت پرستی را تغییر دادند و آنرا به خانهی الله پرستی تبدیل نمودند، پس:
هیچگونه تفاوتی بین بت پرستی با امامزاده پرستی و بیت الله پرستی وجود ندارد.
۲ نظر:
در این که اسلام کپی برداری و جعل از روی دین ایرانیان است هیچ شکی وجود ندارد. اما برای چه؟ آیا غارت سایر ملل و به اصطلاح گسترش آن هم در ابتدا در دستور کار بوده؟ نظر من اینست خیر. این افسانه های جعلی فقط برای متحول کردن اعراب بوده که سطحی بسیار پایین تر از چارپایان حتی داشتند. حماقت های بعضی مثل عمر ملعون و سایر خلفای ظاله مارا به این مصیبت دچار کرد.
فرق اساسی درطواف خانه خدا با تقدس امامراده ها در این است که افرادی که به زیارت واستان بوسی امامزاده ها میروند انها را در ان مکان زنده وشنوای دعاهای انها میدانند وازانهاانتظار استجابت دعا دارند که امری بیهوده ومحال است واز نظر اسلام امری باطل ومردود است اما بحث طواف اینچنین نیست خداوند در همه جا حضور دارد وهپدر همهجا شنوا وبیناست ودر هر مکان وهر زمان دعای افراد را میشنود واگر بخواهد اجابت میکند یا نمیکند اما چون خداوند در همه جا هست وچون خداوند بمانندانسان جایگاه وخانه ای مشخص در روی زمین نداردجایگاهی بنام کعبه را بعنوان سنبل جایگاه خود مشخص نموده تا باور مندان وارادتمندان ان با هموار نمودن رنج رسیدن به این مکان سمبلیک ارادت خود را به او اثبات نمایند ودر واقع بگویند اگر این مکان خانه خدا بود ما به هر شکلی خود را به این مکان میرساندیم وارادت خود را به او اثبات میکردیم واگر در واقعیت این خانه خدا بود ما عاشقانه به گرد ان خانه میگشتیم چون از این راه دیگری برای اثبات ارادتواجابت امر او نبود واما بوسیدن کعبه ویا حجر الاسود هرگز در قران نیست واین کار اصلا توصیه نشده وباید بدانید که در همه حال ملاک اصلی قران است نه احادیث که صحت انها بهیچوجه قابل اثبات نیست
ارسال یک نظر