از نظر قرآن سرنوشت انسانها قبلا از سوی الله تعیین و در کتابی نوشته شده.
َ وْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَن يَشَاءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (شوری/50) يا آنها را پسر[ان] و دختر[انى] توام با يكديگر میگرداند و هر كه را بخواهد عقيم میسازد اوست داناى توانا (ترجمه محمد مهدی فولادوند)
یکی از بحثهای اساسی در اسلام، بدون شک مسئلهی قضا و قدر است؛ قضی در زبان عربی به موضوعی اطلاق میگردد که از مرحلهی قضاوت گذشته و وارد اجرا شده است و قدر یعنی اندازه؛ جمع این دو کلمه به این معناست که موضوع مورد بحث، از تمام مراحل قبلی گذشته و برایش اندازه تعیین شده؛ در این بحث دو نوع قضا از طرف الله بر جهان حاکم است:
یکی قضای تکوینی و دیگری قضای تشریعی .
در قضای تکوینی، تمام آنچه را که در جهان رخ خواهد داده و یا خواهد داده در چارچوب ارادهای است که الله برای جهان تعیین نموده است؛ الله تمام آنچه را که بر سر این جهان آمده و یا خواهد آمد در آغاز پیدایش، تعیین نموده و در کتابی نوشته است:
وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ(هود/6) و هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر روزيش بر عهده الله است و قرارگاه و محل مردنش را میدند همه در كتابى روشن [ثبت] است.
وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (یونس /61) و در هيچ كارى نباشى و از سوى او هيچ از قرآن نخوانى و هيچ كارى نكنيد مگر اينكه ما بر شما گواه باشيم آنگاه كه بدان مبادرت میورزيد و هموزن ذرهاى نه در زمين و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نيست و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن چيزى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است.
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (نمل/75) و هيچ موجودي پنهان در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بی پايان پروردگار) ثبت است.
اما پرسش اساسی در اینجا مطرح میگردد:
در قضای تکوینی، تمام آنچه را که در جهان رخ خواهد داده و یا خواهد داده در چارچوب ارادهای است که الله برای جهان تعیین نموده است؛ الله تمام آنچه را که بر سر این جهان آمده و یا خواهد آمد در آغاز پیدایش، تعیین نموده و در کتابی نوشته است:
وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ(هود/6) و هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر روزيش بر عهده الله است و قرارگاه و محل مردنش را میدند همه در كتابى روشن [ثبت] است.
وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (یونس /61) و در هيچ كارى نباشى و از سوى او هيچ از قرآن نخوانى و هيچ كارى نكنيد مگر اينكه ما بر شما گواه باشيم آنگاه كه بدان مبادرت میورزيد و هموزن ذرهاى نه در زمين و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نيست و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن چيزى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است.
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (نمل/75) و هيچ موجودي پنهان در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بی پايان پروردگار) ثبت است.
اما پرسش اساسی در اینجا مطرح میگردد:
که آیا آگاهی پیش از وقوع، ناشی از علم الله است یا ارادهی او؟
برای روشن شدن موضوع مثالی میزنم.
فردی میخواهد غذائی سمی را بخورد، شما هم از این موضوع اطلاع دارید؛ پس در اینجا دو حالت وجود دارد:
1- شما با آگاهی قبلی خویش از وجود زهر در این غذا آگاهید.
2- شما خود زهر را در غذا ریختهاید.
در حالت نخست، شما با علمتان میدانید که درون غذا زهر وجود دارد.
اما در حالت دوم، این ارادهی شماست که درون این ظرف زهر باشد.
(بهاصطلاح) روشنفکران دینی امروزی، این کتابت را ناشی از علم الله میدانند و میگویند: همانگونه که ما میتوانیم پیش بینی نمائیم که اگر فرد نابینائی به طرف چاهی میرورد او درون این چاه سقوط خواهد نمود؛ جنس این کتابت نیز از اینگونه است .
در پاسخ باید گفت مگر الله نمیگوید که هیچ پدیدهای بدون اجازهی او بوجود نمیآید و انسان هیچ ارادهای از خود ندارد مگر اینکه قبلا الله برای او اراده نمود؟
(بهاصطلاح) روشنفکران دینی امروزی، این کتابت را ناشی از علم الله میدانند و میگویند: همانگونه که ما میتوانیم پیش بینی نمائیم که اگر فرد نابینائی به طرف چاهی میرورد او درون این چاه سقوط خواهد نمود؛ جنس این کتابت نیز از اینگونه است .
در پاسخ باید گفت مگر الله نمیگوید که هیچ پدیدهای بدون اجازهی او بوجود نمیآید و انسان هیچ ارادهای از خود ندارد مگر اینکه قبلا الله برای او اراده نمود؟
در مورد مثال افتادن نابینا در چاه، مردم در نابینا بودن او نقشی ندارند، نابینائی او سبب افتادنش در چاه است؛ اما الله سبب تمام آن چیزی است که بر سر ما میآید:
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ(بقره/117 ) پديد آورنده آسمانها و زمين است و چون به كارى اراده فرمايد فقط میگويد باش (کن) پس میشود (فیکون(.
دنیا را به سوی ارادهاش هدایت میکند.
دنیا را به سوی ارادهاش هدایت میکند.
در این اراده (قضای الهی ) هیچ پدیدهای نیست که قبلا الله وجود آنرا اراده نکرده است:
وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا (نباء/29) و آمار همه چیز را در کتابی گرفتهایم
قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/51) (ای محمد) ! بگو جز آنچه الله براى ما نوشته است هرگز به ما نمىرسد او مولای ماست و مؤمنان بايد تنها بر الله توكل كنند.
الله انسان را از گل بوجود آورده که خود جای بحث فراوانی دارد و برایش سرنوشتی تعیین نموده:
قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/51) (ای محمد) ! بگو جز آنچه الله براى ما نوشته است هرگز به ما نمىرسد او مولای ماست و مؤمنان بايد تنها بر الله توكل كنند.
الله انسان را از گل بوجود آورده که خود جای بحث فراوانی دارد و برایش سرنوشتی تعیین نموده:
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ (انعام/2) "اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد میکنيد.
قرآن بیان مینماید که ما انسان را از خاک درست کردیم و هیچ کس عمر زیاد نمیکند مگر اینکه ما مقدار آن را در کتابی ثبت کرده باشیم:
قرآن بیان مینماید که ما انسان را از خاک درست کردیم و هیچ کس عمر زیاد نمیکند مگر اینکه ما مقدار آن را در کتابی ثبت کرده باشیم:
وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (فاطر/11) و الله است که شما را از خاكى پدید آورد سپس از نطفهاى؛ آنگاه شما را جفت گردانيد و هيچ جنس مادهای باردار نمیشود و بار نمیگذارد مگر با دانش او و هيچ سالخوردهاى عمرش دراز و (یا) از عمرش كاسته نمىشود مگر آنكه در كتابى (نوشته شده باشد)، در حقيقت اين بر الله آسان است.
قرآن تا جائی پیش میرود که بیان میکند عقیم شدن انسانها هم به بوسیلهی الله و به صورت قضای تکوینی است:
قرآن تا جائی پیش میرود که بیان میکند عقیم شدن انسانها هم به بوسیلهی الله و به صورت قضای تکوینی است:
حتی هدایت(پذیرش اسلام) نیز دست خود انسان و یا کسی دیگری نیست و این الله است که انسان را هدایت و یا گمراه می نماید:
وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ (یونس/100) هيچ كس نیست که ایمان بیاورد مگر با اجازهی(فرمان) الله و پليدی را بر آنهائی میگذارد که اندیشه (در دین) نمیکنند.
از همه مهمتر اینکه ما حتی در فکر خویش هم نمیتوانیم چیزی را بخواهیم مگر اینکه الله خواسته باشد:
وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (انسان/30) شما چیزی را نخواهی خواست مگر اینکه الله آنرا (برای شما) خواسته باشد قطعا الله داناى حكيم است.
جالب است بدانید قرآن میگوید که ما قوم خاصی را بر دیگران برتری دادیم، زیرا هدایت به دست الله است:
در این قضا، گفته میشود که الله برای هدایت بشر فرستادگانی را به زمین فرستاده است؛ او این فرستادگان را قبلا هدایت نموده، ما باید به هدایت آنها اقتدا نمائیم تا هدایت شویم:
وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ (انعام/86) و اسماعيل و يسع و يونس و لوط كه جملگى را بر جهانيان برترى داديم.
این رفع درجه دادن، شامل نژاد آنها نیز شده است:
وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (انعام/87) و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخى را (بر جهانيان برترى داديم) و آنان را برگزيديم و به راه راست راهنمايى كرديم. (ترجمه فولادوند)
زیرا او هر کسی که بخواهد را هدایت مینماید:
ذَلِكَ هُدَى اللّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ (انعام/88) اين
هدايت الله است كه هر كس از بندگانش را بخواهد بدان هدايت مىكند و اگر
آنان شرك ورزيده بودند قطعا آن چه انجام مىدادند از دستشان میرفت.
اما قضای تشریعی اللهدر این قضا، گفته میشود که الله برای هدایت بشر فرستادگانی را به زمین فرستاده است؛ او این فرستادگان را قبلا هدایت نموده، ما باید به هدایت آنها اقتدا نمائیم تا هدایت شویم:
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ (انعام/90) "اينان (پیامبران) كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است پس به هدايت آنان اقتدا كن بگو (ای پیامبر) من از شما هيچ مزدى بر اين نمیطلبم اين جز تذكرى براى جهانيان نيست. و در اینجا سخنانش را نقض میکند
پس از این جهت نیز بشر اگر ارادهای غیر از دین الله را برای خویش انتخاب نماید، او سرنوشتی جز بدبختی ندارد؛ اما قرآن میگوید که هدایت دست الله است و هیچکس بدون ارادهی او ایمان نخواهد آورد:
ذَلِكَ هُدَى اللّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ (انعام/88)"اين هدايت الله است كه هر كس از بندگانش را بخواهد بدان هدايت مىكند و اگر آنان شرك ورزيده بودند قطعا آن چه انجام میدادند از دستشان مىرفت.
ذَلِكَ هُدَى اللّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ (انعام/88)"اين هدايت الله است كه هر كس از بندگانش را بخواهد بدان هدايت مىكند و اگر آنان شرك ورزيده بودند قطعا آن چه انجام میدادند از دستشان مىرفت.
وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلآئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَّا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ(انعام/11 ) اگر ما فرشتگان را به سوى آنان میفرستاديم و اگر مردگان با آنان به سخن میآمدند و هر چيزى را دسته دسته در برابر آنان گرد میآورديم باز هم ايمان نمیآوردند جز اينكه خدا بخواهد ولى بيشترشان نادانى میکنند
وَاللّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (یونس/10 ) الله به سراى سلامت فرا میخواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت میکند.
با توجه به آیات بیان شده در واقع این نوع هدایت که از آن به عنوان هدایت تشریعی بیان میشود، به هیچ عنوان دست انسان نیست و این ارادهی الله است که مقدم بر تمام ارادههاست؛ اگر او اراده میکرد تمام انسانها هدایت میشدند؛ اما ارادهی او فقط بر هدایت تعدادی خاص از انسانهاست:
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُواْ أَن لَّوْ يَشَاءُ اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ(رعد/31) و اگر قرآنى بود كه كوهها بدان روان میشد يا زمين بدان قطعه قطعه میگرديد يا مردگان بدان به سخن درمیآمدند نه چنين است بلكه همه امور بستگى به الله دارد آيا كسانى كه ايمان آوردهاند ندانستهاند كه اگر الله میخواست قطعا تمام مردم را هدایت میکرد و كسانى كه كافر شدهاند پيوسته به آنچه كردهاند مصيبت كوبندهاى به آنان میرسد يا نزديك خانههايشان فرود میآيد تا وعده الله فرا رسد آرى الله وعده خلاف نمیكند.
این قضایا در مورد گمراه کردن انسانها نیز کاملا صادق است.
الله میگوید که من هرکسی را که بخواهم گمراه میکنم:
فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا(نساء/88 ) شما را چه شده است كه در باره منافقان دو دسته شدهايد با اينكه الله آنان را به آنچه انجام دادهاند سرنگون كرده است . آيا میخواهيد كسى را كه الله او را در گمراهی قرار داده هدایت کنید؟ و حال آنكه هر كه را الله او را در گمراهی قرار داد هرگز راهى براى او نخواهى يافت.
زیرا بر قلبشان مهر بدی زده تا آنان هدایت نشوند:
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ (بقره/7) الله بر دلها و گوشهای آنان مهر زده و بر چشمهایشان پردهاى است و برای ایشان شکنجهای دردناک خواهد بود.
وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا (کهف/28) و (در همنشینی) با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام یاد میکنند وخشنودى او را میخو.اهند، شكيبايى پيشه كن و دو چشمت (نگاهت) را از آنان نگير تا زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده وكارش بر زياده روى است، اطاعت مكن.
وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا (کهف/29) و بگو "حق از پروردگارتان است" پس هر كه (الله) بخواهد حتما ایمان آورد و هر كه بخواهد کافر شود، كه ما براى ستمگران آتشى آماده كردهایم كه سراپردههایش آنان را در بر میگیرد و اگر فریادرسى بجویند، به آبى مانند مس گداخته كه چهرهها را برشته میکند یاری میشوند؛ وای! چه نوشیدنی بدی و چه جایگاه زشتی! شرح شکنجه جهنم
و جالبتر اینکه او آنها را سندگدل ساخته تا دینش را نیز تحرف کنند!؟:
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (مائده/13) پس به دلیل پيمان شکنی شان نفرینشان كرديم و آنها را سنگدل ساختیم (به گونهای که) كلمات را از مواضع خود تحريف میکنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه میشوی مگر اندک از ايشان؛ پس، از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه الله نيكوكاران را دوست دارد.
به نظر میرسد که وجود پیامبران هم اقدامی تشریفاتی بیش نیست:
البته خود قرآن در جای دیگری این سخن خویش را نقض مینماید آنجائی که میگوید تمام پیامبران از نسل ابراهیم هستند، پس با توجه به این آیات و آیات مشابه دیگری که در قرآن وجود دارد؛ الله هرکس که گمراه شد، را هدایت نخواهد کرد؛ اما:
طبق گفتهی قرآن، الله پیامبر اسلام را در ابتدا گمراه یافت:
وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى (ضحی/7) و تو (پیامبر اسلام) را (الله) گمراه يافت پس هدايت كرد.
وَاللّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (یونس/10 ) الله به سراى سلامت فرا میخواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت میکند.
با توجه به آیات بیان شده در واقع این نوع هدایت که از آن به عنوان هدایت تشریعی بیان میشود، به هیچ عنوان دست انسان نیست و این ارادهی الله است که مقدم بر تمام ارادههاست؛ اگر او اراده میکرد تمام انسانها هدایت میشدند؛ اما ارادهی او فقط بر هدایت تعدادی خاص از انسانهاست:
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُواْ أَن لَّوْ يَشَاءُ اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ(رعد/31) و اگر قرآنى بود كه كوهها بدان روان میشد يا زمين بدان قطعه قطعه میگرديد يا مردگان بدان به سخن درمیآمدند نه چنين است بلكه همه امور بستگى به الله دارد آيا كسانى كه ايمان آوردهاند ندانستهاند كه اگر الله میخواست قطعا تمام مردم را هدایت میکرد و كسانى كه كافر شدهاند پيوسته به آنچه كردهاند مصيبت كوبندهاى به آنان میرسد يا نزديك خانههايشان فرود میآيد تا وعده الله فرا رسد آرى الله وعده خلاف نمیكند.
این قضایا در مورد گمراه کردن انسانها نیز کاملا صادق است.
الله میگوید که من هرکسی را که بخواهم گمراه میکنم:
فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا(نساء/88 ) شما را چه شده است كه در باره منافقان دو دسته شدهايد با اينكه الله آنان را به آنچه انجام دادهاند سرنگون كرده است . آيا میخواهيد كسى را كه الله او را در گمراهی قرار داده هدایت کنید؟ و حال آنكه هر كه را الله او را در گمراهی قرار داد هرگز راهى براى او نخواهى يافت.
زیرا بر قلبشان مهر بدی زده تا آنان هدایت نشوند:
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ (بقره/7) الله بر دلها و گوشهای آنان مهر زده و بر چشمهایشان پردهاى است و برای ایشان شکنجهای دردناک خواهد بود.
وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا (کهف/28) و (در همنشینی) با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام یاد میکنند وخشنودى او را میخو.اهند، شكيبايى پيشه كن و دو چشمت (نگاهت) را از آنان نگير تا زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده وكارش بر زياده روى است، اطاعت مكن.
وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا (کهف/29) و بگو "حق از پروردگارتان است" پس هر كه (الله) بخواهد حتما ایمان آورد و هر كه بخواهد کافر شود، كه ما براى ستمگران آتشى آماده كردهایم كه سراپردههایش آنان را در بر میگیرد و اگر فریادرسى بجویند، به آبى مانند مس گداخته كه چهرهها را برشته میکند یاری میشوند؛ وای! چه نوشیدنی بدی و چه جایگاه زشتی! شرح شکنجه جهنم
و جالبتر اینکه او آنها را سندگدل ساخته تا دینش را نیز تحرف کنند!؟:
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (مائده/13) پس به دلیل پيمان شکنی شان نفرینشان كرديم و آنها را سنگدل ساختیم (به گونهای که) كلمات را از مواضع خود تحريف میکنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه میشوی مگر اندک از ايشان؛ پس، از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه الله نيكوكاران را دوست دارد.
به نظر میرسد که وجود پیامبران هم اقدامی تشریفاتی بیش نیست:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ
لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ
الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (ابراهیم/4) و ما هيچ فرستادهای را جز به زبان قومش نفرستاديم تا براى آنها
بيان كند، بنابراین الله هر كس را که بخواهد گمراه مینماید و هر كس را که بخواهد راهنمائی مینماید و او فرزانهای است بزرگوار.
وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا (کهف/28) و (در همنشینی) با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام یاد میکنند وخشنودى او را میخو.اهند، شكيبايى پيشه كن و دو چشمت (نگاهت) را از آنان نگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده وكارش بر زياده روى است، اطاعت مكن.البته خود قرآن در جای دیگری این سخن خویش را نقض مینماید آنجائی که میگوید تمام پیامبران از نسل ابراهیم هستند، پس با توجه به این آیات و آیات مشابه دیگری که در قرآن وجود دارد؛ الله هرکس که گمراه شد، را هدایت نخواهد کرد؛ اما:
طبق گفتهی قرآن، الله پیامبر اسلام را در ابتدا گمراه یافت:
وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى (ضحی/7) و تو (پیامبر اسلام) را (الله) گمراه يافت پس هدايت كرد.
آیا گمراهی پیامبر اسلام پیش از رسیدن به نبوت، از الله است؛ یا از خود او؟
اگر از الله است؛ پس چگونه الله کسی را که گمراه بود، هدایت نمود؟ و اگر از خودش میباشد و الله اراده نمود که او را ابتدا پاک و سپس هدایت نماید؛ پس برای او نمیتوان اجری تصور نمود؛ قرآن میگوید:
وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (شورا/52) همين گونه روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم تو نمیدانستى كتاب چيست و نه ايمان ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه مینماييم و به راستى كه تو به خوبى به راه راست هدايت میكنى.
اما هنگامی که محمد ابن عبدالله در قبول اسلام به ابیطالب موفق نشد، این آیه را بیان کرد:
إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (قصص/56 ) همانا تو هر كه را دوست دارى نمیتوانى هدایت كنى ليكن الله است كه هر كه را بخواهد هدایت میكند و او به هدایت یافتگان داناتر است. (این ایه هنگامی بیان شد که محمد نتوانست به ابوطالب بقبولاند که غیر از الله خدائی نیست)
همانگونه که ملاحظه میگردد، محمد پیش از رسیدن به پیامبری، هیچ چیزی از ایمان نمیدانست؛ طبق قرآن او میبایست به دین توحیدی پیش از اسلام (مسیحیت) ایمان داشته باشد؛ زیرا قران در اوایل سورهی بقره ایمان به پیامبران گذشته را نیز بخشی از ایمان اسلامی قلمداد میکند، ولی او هیچ چیزی از ایمان نمیدانست؛ قرآن بی ایمانی او را بطور مطلق بیان میکند، پس او مطلقا بیایمان بود. این کتاب در اینجا مرتکب تناقض گوئی میشود؛ زیرا از یک سو میگوید که به آنچه را که بر پیامبران گذشته (منظورش موسی و عیسی است) ایمان بیاورید و از سوی دیگر معتقد است که این کتب تحریف شدهاند.
اما هنگامی که محمد ابن عبدالله در قبول اسلام به ابیطالب موفق نشد، این آیه را بیان کرد:
إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (قصص/56 ) همانا تو هر كه را دوست دارى نمیتوانى هدایت كنى ليكن الله است كه هر كه را بخواهد هدایت میكند و او به هدایت یافتگان داناتر است. (این ایه هنگامی بیان شد که محمد نتوانست به ابوطالب بقبولاند که غیر از الله خدائی نیست)
همانگونه که ملاحظه میگردد، محمد پیش از رسیدن به پیامبری، هیچ چیزی از ایمان نمیدانست؛ طبق قرآن او میبایست به دین توحیدی پیش از اسلام (مسیحیت) ایمان داشته باشد؛ زیرا قران در اوایل سورهی بقره ایمان به پیامبران گذشته را نیز بخشی از ایمان اسلامی قلمداد میکند، ولی او هیچ چیزی از ایمان نمیدانست؛ قرآن بی ایمانی او را بطور مطلق بیان میکند، پس او مطلقا بیایمان بود. این کتاب در اینجا مرتکب تناقض گوئی میشود؛ زیرا از یک سو میگوید که به آنچه را که بر پیامبران گذشته (منظورش موسی و عیسی است) ایمان بیاورید و از سوی دیگر معتقد است که این کتب تحریف شدهاند.
لذا یکی از دلایل سکون جامعهی اسلامی در گذر زمان، اعتقاد به همین مسئله است.
در این موضوع انسان موجودی است مسخ شده که از خویش هیچ ارادهای ندارد و تنها باید گوش به فرمان کسی باشد که قبل از پیدایش جهان، برای او قضائی رقم زده(تصمیم گرفته) است و در چاچوب آن قضا، او را به سمتی که تعیین نموده، هدایت مینماید:
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿اعلی/۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿اعلی/2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (اعلی/3) نام پروردگار بلند مرتبهات را منزه دار (1) همان كه خلق نمود و هماهنگى بخشید ﴿۲﴾ وهمان كس كه (برای مخلوقش) تقديری مشخص كرد و (بسوی آن تقدیر ) هدايت فرمود (اعلی/3).
انسان مخلوقی است که فقط برای بندگی الله خلق شده. او در راه تعیین سرنوشت خویش نمیتواند ارادهای جز بندگی الله داشته باش:
وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/56) جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند"
انسان مخلوقی است که فقط برای بندگی الله خلق شده. او در راه تعیین سرنوشت خویش نمیتواند ارادهای جز بندگی الله داشته باش:
وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/56) جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند"
اما عدهای برای اثبات آزادی انتخاب انسان از دید اسلام, به این آیه متوسل میشوند:
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ(رعد/11 ) براى او از جلو و عقب دنبال کنندگان (فرشتگان) گماشته شده است تا از او به فرمان الله پاسدارى میكنند؛ همانا الله حال قومى را تغيير نمیدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند و چون الله براى قومى آسيبى بخواهد هيچ برگشتى براى آن نيست و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود.
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ(رعد/11 ) براى او از جلو و عقب دنبال کنندگان (فرشتگان) گماشته شده است تا از او به فرمان الله پاسدارى میكنند؛ همانا الله حال قومى را تغيير نمیدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند و چون الله براى قومى آسيبى بخواهد هيچ برگشتى براى آن نيست و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود.
همانگونه که در این آیه مشخص است اینان تنها فقط بخشی از آیه را گرفتند؛ در صورتیکه قرآن در آخر آیه میگوید " اگر من ارادهی سوئی (برای قومی) کرده باشم(در گذشته)، این اراده قطعا به وقوع خواهد " پیوست.
همانگونه که مشاهده میگردد این مورد هم یکی از تناقضات اسلام است، این دین از یک سو معتقد است انسان با اختیار، منکر تعالیم اسلام میشود، پس باید مجازات شود و از سوی دیگر معتقد است انسان هرگز نمیتواند قدمی بردارد مگر اینکه الله قبلا الله او را شامل این رحمت یعنی مسلمان شدن کرده باشد
حتی بیمار شدن انسان و درمان او نه به دست دیگران که این خود الله است، او مستقیما درمان میکند، محمد از قول ابراهیم به عنوان پیامبر الله میگوید
الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ (شعراء/ 78) (الله) کسی است که مرا آفرید پس هدایتم میکند.
وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ (شعراء/ 79) و کسی که خودش مرا خوراک و آب میدهد.
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ (شعراء/ 80) و اگر بیمار شدم پس خودش درمانم میکند.
همانگونه که مشاهده میگردد این مورد هم یکی از تناقضات اسلام است، این دین از یک سو معتقد است انسان با اختیار، منکر تعالیم اسلام میشود، پس باید مجازات شود و از سوی دیگر معتقد است انسان هرگز نمیتواند قدمی بردارد مگر اینکه الله قبلا الله او را شامل این رحمت یعنی مسلمان شدن کرده باشد
حتی بیمار شدن انسان و درمان او نه به دست دیگران که این خود الله است، او مستقیما درمان میکند، محمد از قول ابراهیم به عنوان پیامبر الله میگوید
الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ (شعراء/ 78) (الله) کسی است که مرا آفرید پس هدایتم میکند.
وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ (شعراء/ 79) و کسی که خودش مرا خوراک و آب میدهد.
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ (شعراء/ 80) و اگر بیمار شدم پس خودش درمانم میکند.
۱۰ نظر:
درسته واقعا دلیل عدم پیشرفت ما همین اعتقادات خرافی ماست . علی
متاسفم برات که داری در امتحان متشابهات مردود میشی درست به نقطه ای رسیده بودی که میتونستی سربلند از آزمایش بیرون بیای،فکر نکن الان به کشف جاذبه نیوتون دست پیدا کردی این آیات نقطه صفر مرزی کفر وحقه که اثبات آیات متشابه بر عالم لدن رواست و چه بد منزلی سکنی گزیدی به ترس از شب اول قبرت که هیج دادرسی نداری.
دوست عزیز کامنت دوستمان ناشناس در باره شما صحیح است تو روزی یک مسلمان خالص می شوی و ایمانت تکمیل میشود
امیدوارم تا آنروز زنده باشی و خدا هدایتت کند!
ببین لامذهبی و بی دینی هم حدی دارد
اینقدر شرک خفی کم بیش در همه هست استغفار کن این چه تحلیلی است!!
چرا ما نباید خودمون تجربمون رو به علم تبدیل کنیم آخه کدوم کشور مسلمونی رو می بینی که پیشرفت کرده باشه و دنیا بهش نیاز داشته باشن منظورم دبی و اینجور جاها نیست که با پول نفت هنوزم هیچی نیستن ،چرا ما نباید آلمان باشیم،تا کی باید تلاش کرد مردم رو بیدار کنیم که اول سرنوشتشونو خودشون بسازن نه اینکه بدن دست خدا
مسئله اي كه مطرح كرده ايد همان مسئله جبر و اختيار است يك عده معتقد هستند همه چيز جبري است و ما هيچ اختياري نداريم يعني همه چيز هاي كه اتفاق مي افتد به خواست خداست و خواست ما در ان دخيل نيست در حالي كه اين سخن با دستور صريح خداوند در قران مغاير است انجا كه مي فرمايد افعلوا ما شئتم انه به ما تعملون بصير : هركاري كه مي خواهيد انجام دهيد او به كارهايي كه انجام مي دهيد بيناست پس مي بينيم خداوند اجازه داده تا خود انتخاب كنيم چه كاري را انجام بدهيم و چه كاري را انجام ندهيم و چون خودش اجازه داده در انتخاب ما دخالت نمي كند چنانكه خداوند فحشا را حرام كرده اما عده اي از انسانها مرتكب فحشا مي شوند يعني مرتكب كاري مي شوند كه خدا نمي خواهد اما چون خودش به انسانها حق انتخاب داده مانع انها نمي شود نه اينكه قدرتش را ندارد مانع انها شود نه به خاطر اينكه خودش انسان را در انتخاب ازاد گذاشته اما نكته اي كه در اينجا وجود دارد و بايد به ان دقت كنيد اين است كه خداوند دو خواسته دارد نه يك خواسته براي اينكه به انسان اجازه داده هم راه بد را انتخاب كند هم راه خوب را خداوند براي ما وقتي راه بد را انتخاب مي كنيم يك خواسته دارد و وقتي راه خوب را انتخاب مي كنيم خواسته اي ديگر اما اينكه خداوند مي داند ما به چه سرنوشتي گرفتار مي شويم بله خداوند علم دارد كه وقتي ما چه راهي را انتخاب مي كنيم به چه سرنوشتي گرفتار مي شويم اما در انتخاب ما دخالت نمي كند چون خودش اجازه داده است به اين مثال توجه كنيد شما در انتخاب درس خواندن و درس نخواندن مختاريد يكي را انتخاب كنيد اگر راه درس خواندن را انتخاب كنيد جبرا باسواد مي شويد و اگر راه درس نخواندن را انتخاب كنيد جبرا بي سواد مي مانيد حال فرض كنيد راه درس نخواندن را انتخاب كنيد و بيسواد بمانيد وقتي به مشكل برخورديد مي گويد خدا خواست كه من بيسواد بمانم اگرخدا مي خواست من باسواد مي شدم چرا چون او مي دانست كه اگر من در س نخواندن را انتخاب كنم بي سواد مي مانم ببينيد نكته ظريفي كه دوستمان به ان اشاره كردند همين جاست بله خدا مي دانست اگر شما راه بيسوادي را انتخاب كنيد بيسواد مي مانيد اما در تصميم شما دخالت نكرد نه اينكه قدرتش را ندارد نه به خاطر اينكه حق انتخاب را به خود انسان واگذار كرده است افعلوا ما شئتم و اگر دخالت مي كرد بر خلاف وعده اش عمل كرده بود و اين در خور ذات مقدس خداوند نيست كه چيزي بگويد و برخلاف ان عمل كند پس مي بينيد ما در انتخاب ازاد هستيم اما هر چيزي را انتخاب كرديم جبرا
شما يك ايه از قران را مي گيريد و طبق همان يك ايه نتيجه گيري مي كنيد
خداوند مي فرمايد :
ان هذه تذكرة فمن شاء اتخذ الي ربه سبيلا و ماتشاون الا ان يشاء الله ان الله كان عليما حكيما يدخل من يشاء في رحمته و الظالمين اعد لهم عذابا اليما :
اين تذكريست پس هركس مي خواهد راه پروردگارش را در پيش گيرد و نمي خواهند مگر خدا بخواهد همانا خداوند دانا و كاردان است داخل مي كند هركس را كه بخواهد در رحمتش و براي ظالمان مجازات دردناكي اماده كرده است
ايه يك همه را دعوت مي كند كه راه پروردگار را در پيش گيرند ايه دو مي گويد نمي خواهند مگر خدا بخواهد ايه سه علت اينكه چرا خداوند مي خواهد عده اي هدايت شوند و چرا نمي خواهد عده اي را هدايت كند را بيان فرموده :
داخل مي كند هر كس را كه بخواهد در رحمتش و براي ظالمان مجازات درد ناكي اماده كرده است ظالمين چه كساني هستند كه خداوند نمي خواهد انها را هدايت كند خداوند مي فرمايد :
و من اظلم ممن تبع هواه بغير علم : چه كسي ظالم تر است از انكس كه از احساساتش پيروي مي كند نه از علم
و مي فرمايد : ومن اضل ممن اتبع هواه بغير هدي من الله ان الله لا يهدي القوم الظالمين :
و چه كسي گمراه تر است از انكس كه از احساساتش پيروي مي كند نه از هدايت اللهي همانا خداوند ظالمان را هدايت نمي كند
پس مشخصه ظالمان يعني كساني كه خداوند نمي خواهد هدايت شوند اين است كه به جاي پيروي از علم و هدايت الهي از احساساتشان پيروي مي كنند
چنانكه خداوند مي فرمايد :
افرائت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علي علم و ختم علي قلبه و سمعه و جعل علي بصره غشاوة فمن يهديه من بعد الله افلا تذكرون :
ايا ديده اي كسي را كه احساساتش را خداي خود قرار داده و خداوند بر علم گمراهش كرده و بسته است ذهن و فهمش را وبر شناختش پرده كشيده چه كسي مي تواند جز خدا او را هدايت كند ايا متوجه نمي شويد
و مي فرمايد :
ارائت من اتخذ الهه هواه افاانت تكون عليه وكيلا ام تحسب ان اكثرهم يسمعون او يعقلون ان هم الا كالانعام بل هم اضل سبيلا :
ايا ديده اي كسي را كه احساساتش را خداي خود قرار داده ايا مي تواني ضمانت چنين كسي را بنمايي يا فكر مي كني اكثر اينان مي فهمند يا تعقل مي كنند نيستند مگر مانند حيوانات بلكه گمراه تر
پس ظالمان كساني هستند كه خدايي غير از الله دارند خداي ظالمان احساساتشان است چنانكه حضرت علي مي فرمايد :
ابغض اله عبد علي وجه الارض الهوا : منفور ترين خدايي كه در روي زمين پرستش شده احساسات است
و در مقابل پيروان احساسات پيروان عقل را قرار داده و مي فرمايد انها را هدايت مي كند چنانكه مي فرمايد :
يضل الله من يشاء و يهدي الي من اناب : گمراه مي كند هر كس را كه بخواهد و هدايت مي كند به سوي خود هر كس را كه به سويش بازگشت كند
و انابه كنندگان را اينگونه معرفي مي كند
والذين اجتنبوا الطاغوت ان يعبدوها و انابوا الي الله لهم البشري فبشر عباد الذين يستمعون القول و يتبعون احسنه اولئك الذين هديهم الله و اولئك هم اولوالاالباب :
ان كساني كه از فرمانبري از طاغوت خودداري كنند و روي به سوي خدا اورند براي انان بشارت است پس بشارت ده بندگانم را ان كساني كه به سخنان گوش مي دهند و بهترينش را پيروي مي كنند انان هستند كساني كه خداوند انها را هدايت مي كند و انان هستند صاحبان عقل
و مي فرمايد ان في خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاوالي الاالباب الذين يذكرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفكرون في خلق السموات و الارض :
همانا در ساختن اسمانها و زمين و اختلاف شب و روز اياتي است براي صاحبان عقل ان كساني كه خدا را ياد مي كنند ايستاده و نشسته و بر پهلو و تفكر مي كنند در خلقت اسمانها و زمين
و مي فرمايد : ان في خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار و الفلك التي تجري في البحر بما ينفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء واحيا به الارض بعد موتها و ما بث فيها من كل دابة و تصريف الرياح و السحاب المسخر بين السماء و الارض لايات لقوم يعقلون :
همانا در خلقت اسمانها و زمين و اختلاف شب و روز و كشتي كه روان مي شود در دريا براي منافع انسانها و انچه خدا نازل مي كند از اسمان از اب و زنده مي كند زمين را پس از مرگش و در جانوراني كه پراكنده كرده در زمين و در وزش بادها و ابرهايي كه رام هستند بين اسمان و زمين اياتي هست براي قومي كه تعقل مي كنند
و مي فرمايد : وما يعقلها الا العالمون در انها تعقل نمي كنند مگر دانشمندان
حال براي شما مشخص شد چرا خداوند بعضي را هدايت مي كند و بعضي را نمي خواهد هدايت كند
عليرضا جوادي فر
چرا انقدر زور ميزني و خودت رو مي پيچوني؟
آيا خدا ميدونسته كه ما درس خوندن يا درس نخوندن رو انتخاب مي كنيم ، يا نميدونسته؟
اگر نميدونسته كه ميشه جهل در علم خدا كه خب ، پس علم خدا و در نتيجه اصل خدا منتفيه ، اگر ميدونسته كه باز ما همون رو انتخاب ميكرديم كه خدا ميدونسته.
مسلمانان و خدا باوران عزيز ، چشماتون رو ببنديد و با همان شيوه خود گول زني به زندگيتون ادامه بديد ، در صدد توجيه اراجيف اعتقادي بر نياييد كه بدتر اين گند رو هم مي زنيد.
هر كاري كه شما مي كنيد اگر بگيد اختيار داشتيد و خدا نميدونسته ، ميشه جهل در علم خدا ، اگر معتقديد خدا ميدونسته پس بايد انتخاب ميشده و انجام مي شده (وگرنه ميشه ندونستن خدا) پس اختياري در كار نبوده و جبرن بايد انجام مي شده.
حالا باز بياييد زور بزنيد و ماله بكشيد
بسیار عالی بیان کردید. ممنون
عزیزان قرآن کتابیه که برای 1400سال پیش و عرب نادان معجزه بوده و بیشتر از اونچه که واقعا هست تبلیغشو کردن.محمد با هوش بوده و میشه در حد یک دانشمند بهش نگاه کرد. کتاب قران بیشترش از ادیان قبلی برداشت شده بعضی جاهاشم فرضیه های محمد در مورد جهان اطرافه که طبیعیه بعضیاش درسته و بعضیاش اشتباه.الان هم متعصبینش اشتباهاتو تفسیر و فرضیه های درستش رو معجزه میدونن.خیلی پیچیده نیست.دانشمندانی الان هستن که اگه محمد رو پیامبر حساب میکنید باید اونها رو خدا بدونید.دین اسلام بحز ترس و ناامیدی باری از دوش مردم برنداشته و فقط ترس و دلهره رو به ارمغان آورده
در اینکه همه چیز دست خداست کوچکترین شکی وجود ندارد به خودتان نگاه کنید از غذا خوردن وخوابیدن وبیدار شدن از حیات وممات وخلقت اعضا بدن انسان هیچگونه دخالتی ندارد پس اندام ما چهره ما وطول عمر ما هیچیک بدست ما نیست دلیل اینکه خداوند اصرار دارد مرا را بپرستید نیز همین است چون او همکاره است وما هیچکاره واما در مورد قضا وقدر همانگونه که در قران خداوند خود را معرفی کرده او ذاتی است که از گذشته واینده با خبر است یعنی نه گذشته را فراموش میکند نه از اتفاقات اینده بی خبر است اگر به داستان چگونگی خلقت انسان توجه کنید برتری انسان بر فرشتگان دانش واگاهی او بوده واگر به ایه72 سوره احزاب بنگرید متوجه ازادی واختیار انسان میشوید امانتی که به اسمانها وزمین وکوه ها داده نشد در واقع همان ازادی واختیار است ومیدانید که اگر اجرام اسمانی وزمین ودیگر اشیا اگر سرخود عمل میکردند مدتها پیش جهان نابود شده واز بین رفته بود امتیاز انسان بر فرشتگان همین انتخاب خود اگاهانه است اعمال خویش در مورد هدایت کردن وگمراه نمودن خداوند بنظر میاید از یک نکته غفلت کرده اید باذکر مثالی شاید بتوانم موضوع را روشن کنم فرض کنید خداوند با فرستادن پیغمبری به شما میگوید که صلاح ورستگاری شما در این است که به اصفهان بروید وان فرستاده راه اصفهان صراط مستقیم را به شما نشان میدهداما بدلیل اینکه راه مستقیم اصفهان اسفالت وخشک وخالی است شما تمایلی به رفتن دران را را ندارید اما به سمت فریدن میل میکنید چون در سر راه زنان زیبا اسبهای تیز رو وخیلی از زخارف دنیوی بر سر راه است انتخاب با شماست اگر را ه فریدن را پی گرفتید اینجا چون از امر خدا وفرستاده اش پیروی نکرده اید خداوند شما را گمراه میکند پس میبینید این گمراه کردن دلیل قبلی داشته نه اینکه خداوند ابتدا به ساکن هر که را بخواهد گمراه میکند وهر که رابخواهد هدایت میکند اکر چنین بود که بسیاری از ایات قران بی معنی میشد در ایه172 سوره اعراف اعلام مینماید که ما از فرزندان ادم از جنس خودشان واز فرزندانشان ما شاهد گرفتیم یعنی در هر زمانی پیغمبری فرستادیم که هم حجت را بر انان تمام کنیم وپیغمبر هم بر اعمال انان شاهد باشد که بعدا در روز قیامت ایراد نگیرند که خدایا ما بدنبال پییشنیان رفتیم ایا به دلیل گمراهی انان ما را مجازات میکنی ما دنباله رو انان بودیم در حالیکه خداوند میگوید در هر زمانی هدایت جدید فرستادیم تا گمراهی پیشسنیان مانع از هدایت افراد بعدی نشود اگر همه چیز دست خدا بود در این مورد پس تمام ایات بشارت وعقوبت همه اش باطل وظالمانه بود حال انکه خداوند مکرر میفرماید به هم وزنی ذره ای به کسی ظلم نمیکنیم وانسان خود به خویشتن ظلم مینماید اینکه خداوند میفرماید تا ما نخواهیم کسی ایمان نمی اورد خوب است که بلافاصله در ادامه ایه موضوع را روشن کرده وقرار میدهیم پلیدی را بر کسانی که تعقل نمیکنند یعنی انکسی که مسیر داده شده را با تعقل پذیرفته هدایت میکنیم وبه کسی اجازه میدهیم مومن شود که دستور را بپذیرد وراه درست را انتخاب کند
ارسال یک نظر