برخیها جنبشی را برای ایران خواهانند که در آن کسی اجازهی نقد دین را ندارد.
مگر قوانینی که براساس آن کشور را میگردانند از دین نیبست؟
مگر با نام چیزی غیر از دین پوست از کلهی مخالفان را میکَنند؟
این چه دینی است که با قلم من نوعی تنها، پایههایش به لرزه در میآید؟!
اگر از من انتظار دارید که قلمم را بشکنم پس بدانید که هرگز چنین نخواهم کرد.
آیا انقلاب کور 57 را فراموش کردهاید؟
مگر یادتان رفته که هیچکس به خود اجازهی نقد خمینی را نمیداد؟
از وقایع کهریزک اعلان برائت میکنی و در عین حال به من اجازه نمیدهی دلیل این جنایت که ریشه در اسلام دارد را مورد کنکاش قرار دهم.
مگر میشود هم اصول اسلام را بپذرفت و هم به دمکراسی رسید؟
مگر میشود معتقد به خرد انسانها در تعیین مسیر زندگی خویش گردید و همزمان معتقد بود که باید از این مرجع و آن مرجع تقلید کرد؟ آیا آخوند به اصطلاح مرجع، به فکر چیزی غیر از پر کردن جیب خوش است؟
آیا میخواهی قوانین مدنی کشورم بر اساس کتاب مقدسی(قرآن) که پر از تناقض است، پایهریزی گردد؟
آیا میخواهی دوباره قوانین تحقیر آمیز جنسیتی را حاکم بر ایرانم نمائی؟
آیا میخواهی همواره آخوندهای ضحاک صفت، مغز جوانان ایرانزمین را از خرافه پر کنند.
آیا میخواهی در آینده فقط مذهب جعفری ولایت فقیهی و یا غیر ولایتی، تنها مذهب رسمی کشورم قرار گیرد؟
آیا میخواهی غیر مسلمانان همچنان نجس باشند؟
ولی من نیک میدانم که حرکت مردم ایران مانند فنری است زیر فشار حکومتی ستمگر؛ اگر همچنان بر این فنر فشار بیاورد تنها برای مدتی او را کوچکتر خواهد نمود، اما نمیداند که با افزایش این فشار، نیروی پشت این فنر او را دورتر پرتاب خواهد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر