ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

الله را بهتر بشناسیم .

تفاوت بین الله و پروردگار

پیش از اینکه وارد این یحث بشوم یادآوری این نکته را لازم میدانم که من بین الله که در قرآن به آن اشاره شده و پرودگار تفاوت زیادی را میبینم , الله بخشی از هستی و در درون آن است, اما پروردگار به هیچ عنوان بخشی از این هستی نیست , بلکه تمام هستی از اوست.الله کلمه ای است عربی , به معنای الاه یگانه است و معرفه ی این کلمه میباشد که از اضافه شده "ال" به اول "الاه" تشکیل شده است.

--------------------------------------------------------

اعراب پیش از اسلام (مشرکان) الله را قبول داشتند

/// اولین رکن اسلام توحید است , توحید یعنی شناخت الله و اختصاص عبادتهایمان به او بدون واسطه , اگر کسی این تصور دارد که دگر اندیشان آن زمان (مشرکان ) اعتقادی به الله نداشتند سخت در اشتباه است, زیرا الله در قرآن بیان میکند که (لئن سالتهم من خلق السموات و الارض ... . عنکبوت/61)اگر از آنها (مشرکان ) بپرسید که چه کسی آسمانها و زمین را پدید آورد , و چه کسی خورشید و ماه را تسخیر نمود خواهند گفت الله پس برای چه از (عبادت) ما روی بر میگردانند) , در چندین آیات دیگر به روشنی به این مسئله اشاره شده . اما مشرکان آن زمان معتقد بودند که بتها واسطه ای هستند بین آنها و الله (زمر/3) .

---------------------------------------------------

الله کیست

این الله کیست که شناخت او بر هر مسلمان واجب است , من در اینجا کوشش میکنم که برخی از صفات این الله را برایتان بنویسم اینها صفاتی هستند که اگر شخصی در یکی از این صفت شک کند از دایره ی اسلام خارج است :

ملکه های الله کی هستند؟

الله دارای ملکه هائی (اسمی است دخترانه و معادل پرنسس) است که همواره گوش به فرمان اویند . عرش (تخت پادشاهی, اریکه) الله بر دوش همین ملکه هاست (الحاقه/17) , پیش از پیدایش این ملکه ها عرش الله بر روی آب بود(هود/7) , که بعد از خلقت آسمانها, عرش الله را به همراه خودش به طبقه ی هفتم آسمانها بردند (اعراف/54) و (سجده/4) .

----------------------------------------------------

الله بوسیله ی عواملش از بالای آسمانها زمین را مدیریت میکند

او زمین را از بالای آسمانها مدیریت میکند, این مدیریت بوسیله ی برخی از عوامل اوست , که امرش را آسمان به زمین و سپس از زمین به آسمانها میبرند , فاصله زمین تا آسمانها معادل هزار سال راه رفتن است (قبلا واحد فاصله های بسیار دور را بر اساس تعداد روزی که مسیر را می پیمودند , محاسبه میکردند, قرآن نیز دقیقا به هیمن نکته اشاره کرده ) این موضوع به روشنی در سجده/5 ملاحظه میکنیم .

-------------------------------------------------
الله شب هنگام, پیامبرش را نزد خویش می برد

/// پیامبر اسلام در یک شب با سوار شدن بر براق(حیوانی با شکلی بین الاغ و اسب) نزد الله
میرود و برمیگردد (اسرا/1)

---------------------------------------------------

/// الله همه ی ما را برای بندگی خودش خلق نموده(ذاریات /57)

-------------------------------------------------------

/// تمام کسانیکه اسلام را قبول نکنند و به دینی غیر از اسلام اعتقاد داشته یاشند اهل جهنم هستند (آل عمران /19)

----------------------------------------------------------

اراده ی الله مقدم بر تمام اراده هاست

الله طبق انعام/111 اگر خداوند اراده ننماید, کسی ایمان نخواهد آورد.
و باز طبق الاعلی/2و3 الله بعد از خلقت هر موجود برای او تقدیری تعیین میکند و بسوی آن تقدیرش هدایت و راهنمائی میکند .
در سوره ی تکویر آیه ی 29 الله میگوید که شما نمیتوانید که چیزی را اراده کنید و بخواهید که انجام دهید تا الله اراده نکند.
الله به هر کسیکه بخواهد روزی بدون حساب میدهد(آل عمران/27) .
الله کسیکه بخواهد عزت میدهد, پادشاهی نیز به هر کسیکه بخواهد میدهد و هر که بخواهد از پادشاهی به زیر می اندازد, هر کسیکه بخواهد را خوار میکند(آل عمران /26)
و باز طبق آیه ی 155 سوره ی اعراف هر کسیکه بخواهد را هدایت و هر کسیکه بخواهد را گمراه می نماید .
در سوره ی انسان آیه ی 29 الله به روشنی بیان میکند که شما از خود هیچ اراده ای ندارید مگر اینکه الله برای شما اراده کره باشد .
الله رحمتش را به هر کسی که بخواهد اختصاص میدهد (بقره/105) و (آل عمران/74)
و آیات گوناگونی که در بحث قضا و قدر که خواهم گذاشت این مسائل را کاملا شرح خواهم داد در قرآن چندین آیه با این مضمون آمده که اگر الله کسی را گمراه کرد هیچکس را توانائی هدایت او نیست (بقره/88) و ... .

-------------------------------------------------------

طبق قرآن , پیامبر اسلام در ابتدا گمراه بود


الله کسیکه گمراه شد را هدایت نمیکند (اعراف/178) , اما طبق گفتار خود قرآن , الله پیامبر اسلام را گمراه یافت و او را هدایت نمود (ضحی/7)

------------------------------------------------------

/// الله کسیکه سود بانک (ربا) را بگیرد و یا پولش را در جائیکه ربوی (جائیکه با پول او از دیگران سود میگیرند)هستند بگذارد در حقیقت به آنها کمک کرده و او اهل آتش است (بقره/275)

-------------------------------------------------------

پیش بینی جنسیت جنین در رحم و باران , از علوم غیبی و فقط نزد الله است

/// علم چگونگی ریختن باران و آنچه که در رحم زنان است(دختر و یا پسر) فقط نزد الله است همانگونه که علم زمان برقراری روز قیامت و زمان مرگ نزد اوست , هر کسی که به این امر منکر باشد از دایره ی اسلام خارج شده(لقمان/34).

-----------------------------------------------------

ابر از دریای آسمان (معصرات) می روید

/// الله آب باران را مسقیما از دریای آسمان (معصرات ) نازل میکند (عم/14)
اگر قرآن را بخوانیم متوجه خواهیم شد که در دنیا دو دریا وجود دارد , یکی دریای زمینی و دیگری دریای آسمان , دریای زمینی برای صید و کشتیرانی است و دریای آسمان برای بارش باران است.
الله ابر را به عنوان روئیدنی آسمان معرفی میکند ,در نمل /25 گفته شده که الله هم از زمین میرویاند (گیاهان) و هم از آسمان می رویاند(ابر) , در قرآن هر جا که از کلمه ی نزول استفاده شده نازل شونده مستقیما از سوی خودش پائین میاید .
چیزهائیکه مستقیما از طرف الله نازل شده اند عبارتند از : نور(نساء/174) , من و سلوی (اعراف/160)(غذائی مخصوص برای بنی اسرائیل), کتاب (مائده/145)(قرآن) , تراز (حدید/25) , آهن(حدید/25,( لباس (اعراف/26) و باران (فرقان/48) .
در قران آمده که ما آب را از معصرات نازل میکنیم (عم/14) اگر کسی اعتقاد داشته یاشد که الله هر کدام از اینها را از آسمان نازل نکرده کافر است, چه قرآن و چه آهن و لباس و ترازو و باران , هیچ تفاوتی در کیفیت پیدایش آنها نیست .
در داستان طوفان نوح نیز به روشنی اشاره شده که ما در آن هنگام , در آسمان را باز کردیم و آب با شدت تمام بر زمین ریخت (قمر/11) , اگر از دید قرآن , باران ناشی از تبخیر دریاهاست , در آن صورت در جریان طوفان نوح امکان نداشت که کل گیتی را آب فرا گیرد و هیچ خشکی بر جای نماند .

---------------------------------------------------

کافر و مشرک کیست ؟ آیا مسیحیان و یهودیان از کافرانند؟


از نظر قرآن تمام کسانیکه انکار کننده ی اسلام هستند و آیات الهی را باور ندارند کافر هستند . قرآن از مسیحیان و یهودیان با عنوان اهل کتاب یاد میکند .
در آل عمران/19 قران به صراحت کسانیکه دینی غیر از اسلام را بعد از آمدن اسلام اختیار کنند کافر میخواند .
همچنین در بینه/1 کسانیکه از اهل کتاب اسلام را قبول نکنند مانند مشرکینی میداند که از پذیرش اسلام امتناع می ورزند , در این آیه این دو گروه را با "واو" به" الذین کفروا" معطوف میکند پس از لحاظ عقیدتی هر دو در یک ردیفند .
اما تفاوت آنها در چیست ؟ کسانیکه هیچ دینی را قبول نکنند باید مستقیما گردن زده شوند. اما اهل کتاب میتوانند در جامعهی اسلامی به شرط پرداخت جزیه زندگی کنند (جزیه پولی است که حکومت سلامی میتواند از غیر مسلمان بگیرد ) در ضمن اگر گفته شود که قرآن اهل کتاب را نجس نمی داند, پس چرا آنها اجازه ندارند که در مکه زندگی کنند؟ اسلام انها را نیز در ردیف مشرکان میداند .
در توبه /28 بیان میکند که مشرکان نجسند و نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند و در آیه ی بعدی همین سوره, امر به کشتن همه ی اینها میکند مگر اینکه جزیه بدهند. در ادامه ی آیه یهودیان را به دلیل اعتقاد بر اینکه عزیر پسر الله میدانند و مسیحیان را به دلیل پسر الله دانستن مسیح , در زمره ی کفاری میشمارد که واجب القتل هستند
. باز قرآن در حج/17 بیان میکند که روز قیامت الله تمام امتها را در گروه خودشان قرار میدهد , یهودیان و مسیحیان و مجوس (آتش پرست که منظورش زرتشتیان است ) و ستاره پرستان را از مومنان جدا میکند . کسانیکه میخواهند بیشتر تحقیق نمایند میتوانند به سوره ی توبه آیات 28 به بعد مراجعه نمایند. من بطور کاملا خلاصه مینویسم و قضاوت را بر عهده ی شما میگذارم.

----------------------------------------------------
جنگ با کفار کاملا مقدس است که آنرا جهاد مینامند

/// و از همه مهمتر اینکه مسلمان باید با کافر بسیار سختگیر و با مومن رئوف باشد (فتح/29) در آیات گوناگونی صفت مومن را بیان میکند , مومن باید معتقد به جهاد باشد زیرا جهاد از واجبات اسلام است .
از دید اسلام مشرک نجس است , اگر سگ را نجس میدانند این نجاست , ظاهری است, اما نجاست مشرک عقیدتی و بسیار بدتر از نجاست عینی میباشد (توبه/28) . لذا سگ را چقدر حیوان پست میدانند؟ مشرک را از سگ هم پست میدانند .
کسانیکه به عقاید اسلامی اعتقاد نداشته باشند از حیوانات پست ترند (فرقان/44) .
از آنجائیکه امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ی هر انسان مسلمانی است پس هر کس که تشخیص داد که منکری انجام میگیرد اجازه دارد با مرتکب شونده ی آن به مانند حیوانات و بدتر از حیوانات برخورد کند (آل عمران /104) و (]ل عمران/110) و (اعراف/157) و (توبه/71) و .... .این دستور به ظاهر ساده از خطرناکترین دستورات اسلام به پیروانش میباشد . دلیل برخورد خشن پیروان اسلام را با دگر اندیشان را باید در این امر جستجو نمود .

----------------------------------------------

الله بنی اسرائیل را بر دیگر ملل برتری داده

الله قوم بنی اسرائیل را بر دیگر اقوام برتری داده و خطاب قرآن به بنی اسرائیل زمان پیامبر است و به آنها میگوید که بیاد بیاورید که ما شما را بر همه جهانیان برتری دادیم (بقره/47

///الله تمام هم و غمش نجات بنی اسرائیل است و موسی در هیچ جای قرآن مصریان را به سوی دین یهودیت دعوت نمیکند و همواره از فرعون میخواهد که قوم برگزیده ی الله را رها کند. در اینجا من کوشش میکنم که داستان موسی و فرعون را برای شما به طور خلاصه شرح دهم و سعی خواهم کرد که از توضیح اضافی خودداری نمایم:
اسرائیل از دو کلمه ی اسرا و ایل تشکیل شده است . ایل کلمه ی فارسی است که وارد زبانهای سامی شده است و معادل قومی است که با همدیگر خویشاوندند و اسرا به معنای اسیر است (البته در قرآن به معنای مخفی و پنهان نیز امده)لذا این کلمه به معنای قوم که اسارت گرفته شده است . و اگر معنای سر را بگیریم باز معنی اسرائیل قوم مخفی شده میشود.
از طرف دیگر اسرائیل نام دیگر یعقوب که پسر اسحق و نوه ی ابراهیم است میدانند , اینجاست که اولین تناقض پیش میاید چگونه است که لقب یعقوب اسرائیل است در حالیکه نوادگان او هزاران سال بعد به اسارت گرفته میشوند . و اگر معنای سر را بگیریم باز این قوم صدها قرن بعد بطور سری از مصر خارج میشوند. زمانیکه فرعون مصر شروع به ساخت اهرمهای مصر نمود بنا به روایت اسلامی تعداد یهودیانی که توسط فرعون به اسارت گرفته شده بودند به صد هزار نفر میرسید, پس با توجه به نرخ رشد جمعیت آن زمان یعقوب با بنی اسرائیل هزاران سال فاصله دارد. باز طبق روایت اسلامی منجمان فرعون به او خبر دادند که از شکم یکی از زنان بنی اسرائیلی فرزندی زاده خواهد شد که تاج و تخت او را نابود خواهد کرد . روی همین پیش بینی بود که فرعون دستور داد که تمام پسرهای بنی اسرائیلی را بکشند (البقره/49) , (قصص/3)
در قرآن منظور از اهل فرعون مصریان قدیم (قبطیان) است (البته به مصر هنوز هم بیشتر ممالک جهان اجبت که بر گرفته از قبط است اطلاق میکنند)
الله در قرآن میگوید که ما به مادر موسی وحی کردیم که به نوزادش شیر بدهد و اگر ترس سراغش آمد او را در دریا رها کند (قصص/7) " در اینجا تناقض دیگری وجود دارد و آن این است که منجمین فرعون آیا غیب میدانستند ؟ آنها از کجا به اراده ی الله پی بردند که موسی تاج و تخت آنها را بر باد خواهد داد . قرآن در سوره ی نمل /65 به روشنی بیان میکند که هیچکس از غیب خبر ندارد. و گاهی فقط برخی از رسولانش را از آن آگاه میکند (جن/26و27) آیا منجمان فرعون از رسولان بودند؟! " مادر موسی نیز او را در صندوقچه ای گذاشت و در دریا رها کرد (اینجا منظور از دریا رود نیل است) باز طبق قرآن آل (ایل) فرعون او را از آب گرفتند و به نزد فرعون بردند , فرعون خواست که او را بکشد اما آسیه زن فرعون به او پیشنهاد داد که او را نکشد ,( داستان گذاشتن اتش و مروارید و اینکه موسی خواست به مروارید دست بزند و جبرئیل دستش را در آتش برد مفصل است که من اینجا لازم نمیدانم ولی یک نکته در این داستان وجود دارد و آن این است که میگویند دلیل لکنت زبان موسی همین بود که او به آتش دست گرفت و دستش را در زبانش گذاشت که زبانش سوخت و او لکنت زبان گرفت ." مگر دستش چقدر داغ شده ؟ که گرمایش , زبان او را سوزاند") الله شیر قبطیان را بر موسی حرام گردانید (قصص/12). تا اینکه با پیشنهاد خواهر موسی که معلوم نیست چگونه وارد کاخ فرعون ستمگر گردید(قصص/11), او را نزد مادرش برگرداندند و مادرش به او شیر داد .
شیر نخوردن موسی از پستان زنان قبطی یا از روی نجس دانستن آنهاست و یا از روی ترحم الله به مادرش , به نظر میرسد که دومی درست تر باشد , اگر فرض دومی درست باشد چرا الله به این همه مادران اسرائیلی که پسرانشان را کشتند رحم نکرد؟ اما دلش برای مادر موسی سوخت, که پسرش در کاخ فرعون بود .(قصص/13) هنگامیکه موسی بزرگ شد الله به او حکم و علم داد . روزی با استفاده از غفلت اهل فرعون وارد شهر گردید و مشاهد نمود که دو نفر مشغول دعوا هستند یکی قبطی بود و دیگری اسرائیلی , موسی نیز که خیلی قوی بود بدون اینکه دلیل دعوا را بداند قبطی را کشت ." در اینجا این پرسش پیش میاید که اولا موسی از کجا دانست که او اسرائیلی است و ثانیا فرض میکنیم که اهل فرعون به او گفته بودند , چرا او نسبت به اسرائیلی تعصب داشت و بلافاصله جانب او را گرفت؟ و مهمتر از همه اینکه چرا بیگناه را دشمن دانست و او را کشت . مگر قرآن نمیگوید که ما به بنی اسرائیل نوشتیم که اگر بیگناهی کشته شد انگار کل بشر کشته شدند(مائده/32) .
باز موسی میخواست که مصری کسی دیگری را بکشد که هنگامیکه فهمید مصری او را شناخته و به او گفت که ای موسی آیا میخواهید که مرا بکشید همانگونه که یکی را دیروز کشتید موسی از کشتن او صرفنظر کرد (قصص/18). "
در اینجا ذکر دو نکته را ضروری میدانم اول اینکه چگونه است که موسی یکی از آل فرعون (قبطی )را میکشد هیچکس خبردار نمیشود و قصد دوباره کشتن قبطی دیگری را دارد و ثانیا قبطی از کجا موسی را شناخت , نام او به زبان قبطی چه بود؟ آیا فرعون نیز او را موسی صدا میزد؟ مگر موسی نامی بنی اسرائیلی نیست ؟
موسی بعد از ارتکاب قتل از مصر فرار و به مدین وارد میشود و در آنجا با دختر شعیب ازدواج میکند . و اجاره اش (قرآن این لفظ را برای مهریه بکار برده) 8 سال چوپانی گوسفندانش را تعیین نمود. (قصص/27)" آیا موسی و شعیب با یک زبان حرف میزدند؟ " بعد از اینکه مدت قرارشان تمام شد . او با اهلش (همسرش) از آنجا رفت , او در حالیکه میرفت , آتش روشن را از جانب کوه طور ملاحظه نمود و به همسرش گفت که من آتش را دیدم و میروم تا آتش را بیاورم و زمانیکه هوا تاریک شد از آن جهت تشخیص راه استفاده میکنیم (قصص/29). هنگامیکه به آنجا رسید از یک درخت مبارکی که سمت راست وادی بود ندائی آمد که ای موسی من الله رب العلمین هستم (قصص/30) " یهودیان خدا را الله نمی نامیدند و الله نامی است عربی و یهودیان از لفظ یهو استفاده میکردند" , "چه لزومی دارد که الله خود را در لابلای درختی پنهان نماید و خویش را به شکل آتش در بیاورد " الله به او گفت که عصایت را رها کن و هنگامیکه موسی آنرا رها نمود به شکل ماری در آمد که مانند جنها می لرزید, الله به موسی گفت که نترس تو در امان هستی .و باز به او گفت که دستت را بفشار و در داخل لباست از بالا قرار بده (بر روی قلبت) تا به آرامش برسی و نور دستش بسیار قوی بود , حتی گفته اند که از نور خورشید قویتر بود.(قصص/32)
موسی به الله گفت که من یکی از آنها را کشتم و میترسم که مرا بکشند. (قصص/33) و به او گفت که هارون را بفرست که زبانش از من فصیحتر است (لکنت زبان ندارد) " هارون در مدین چکار میکرد؟"اگر در مصر بود چرا فرعون او را نکشت؟ چرا در این مدت, قرآن نامی از او نبرده ؟ " الله خواسته اش را پذیرفت و به او گفت که شما را قوی خواهم گردانید , شما و کسانیکه از شما پیروی کنند غلبه کنندگانند. هنگامیکه موسی با آیات الله نزد فرعون رفت آنها گفتند که این جادوگری آشکار است (قصص/36) و اعراف/112و آیات پیش از آن) و در سوره ی شعراء/51 و ایات پیش از آن نیز این داستان آمده .
زمانیکه فرعون از اجابت خواسته های موسی امتناع ورزید و قوم برگزیده ی الله را آزاد نکرد , الله آل فرعون که همان قبطیان باشند را دچار عذابهای دردناکی گردانید (اعراف/130), الله بسوی آنها عذابهای دردناکی و گاهی هم خنده داری را روانه کرد از طوفان گرفته تا فرستادن شپش و ملخ و و قورباغه و ریختن خون بر آنها (اعراف/133). آنها همواره الله را گول میزدند (اعراف/135) و الله همه ی آنها را در دریا غرق نمود . تا بنی اسرائیل را نجات دهد .

چه لزومی به این همه ایجاد مشکل برای بیگناهان است او کسی است که اگر بگوید , کن فیکون (بشو پس میشود). تنها گروهی از قوم فرعون که به موسی ایمان آوردند, جادوگران بودند, آن هم نه به سبب دعوت موسی , بلکه با دیدن قدرت عجیب جادوئی او , موسی نیز نه تنها از آنها دفاعی نکرد, بلکه اجازه داد که فرعون آنها را بکشد(طه/71)
این داستان را تا آنجائیکه توانستم خلاصه نمودم ,و در آن الله را کاملا ظالم و متعصب میبینیم که بنی اسرائیل را بر دیگران برتری داده و با گناه فرعون تمام قبطیان را نابود میکند, او را کینه ورز می یابیم که مصزیان را یه طرف دین یهود دعوت نمیکند .و این دین را مختص بنی اسرائیل قرار داده , در آیات دیگر حتی به بنی اسرائیل غذای آسمانی را نازل میکند و با ابر برای آنها سایه درست می نماید (بقره/57)

---------------------------------------------

اسلام داستانهای یهودیان را به عنوان حقیقت محض بیان میکند


الله , ءادم و نوح خاندان ابراهیم (عربها و یهودیان) و خاندان عمران (عیسی و مادرش) را بر جهانیان برتری داد (آل عمران /33)
و در آیه ی بعدی مشخص میکند که ذریه ی آنها (فقط ذریه ی ابراهیم ) دارای این برتری هستند (آل عمران/34)
اگر این پرسش مطرح شود که ما همه جزء ذریه ی آدم هستیم پس شامل همه میشود , در پاسخ باید گفت که در این آیه از شحص ادم و شخص نوح یاد میکند و نه ذریه ی آنها و در مورد ابراهیم که تمام عربها و یهودیان خود را از فرزندان او میدانند از آل او به عنوان برگزیدگان الله یاد میکند و همچنین از آل عمران که در این خاندان فقط دو نفر (مریم و پسرش )چنین بودند .
البته عربها در دام یهودیان افتادند. زیرا غیر از دو پیامبری که از غیر یهود از دید اسلام به پیامبری برگزیده شدند , اسلام نیز این را تائید میکند که بقیه ی پیامبران یهودی هستند.

---------------------------------------------------

الله هرکس که بخواهد را عذاب میدهد

الله هرکسیکه بخواهد را عذاب میدهد(عنکبوت / 21) و الله نبوت را مخصوص به ذریه ی ابراهیم قرار داده (عنکبوت /27) پس الله خوشش میآید که اقوام دیگر را در آتش بسوزاند و اگر هم بگویند که نمی سوزاند , آنها را از بهشت محروم میکند

-----------------------------------------------

الله برای بنی اسرائیل لوحی مینویسد که در آن از همه چیز با تفصیل یاد شده بود (اعراف/145)

----------------------------------------

الله به موسی نخست میگوید که مرا نخواهی دید و بعد بلافاصله میگوید تحت این شرایط مرا خواهی دید (اعراف/143) و این در حالی است که در انعام/103 گفته شده که هیچ ابصاری او را (الله) درک نخواهد کرد.

---------------------------------------------------

الله یکبار از دست ینی اسرائیل به دلیل بهانه گیریهای متعددشان عصبانی شد و به آنها دستور داد که همدیگر را بکشند و, موسی بجای آنها توبه نمود و آنها دوباره زنده شدند(بقره/54, 55و56)

--------------------------------------------------

الله بجز خانواده ی لوط (غیر از زنش) تمام مردم شهر قوم او (سدوم) حتی بچه های کوچک را نابود میکند(شعراء/173و آیات پیش از آن)

--------------------------------------------------

تناقضات در کلام لوط

الله در اعراف/82 و نمل/56 میگوید که قوم لوط در مقابل دلایل منطقی جهت ترک لواط او هیچ پاسخی نداشتند مگر اینکه گفتند آنها (خود و خانواده اش ) را از قریه ی خود بیرون کنید . اما در سوره ی عنکبوت آیه ی 29 در پاسخ به همان دعوت منطقی لوط برای ترک عادت زشت , بیان میکند که قومش هیچ پاسخی نداشتند مگر اینکه بگویند اگر راست میگوئی ما را دچار عذاب گردان!

-------------------------------------------------

نبوت هم برای بعضیها ارثی میشود (نمل/16)

--------------------------------------------

الله طالوت را به زور بر مردم قومش مسلط میکند (بقره/247)

------------------------------------------------

الله دو آیه را در یک سوره دو بار عینا تکرار میکند . (بقره/47) و (بقره / 122)

------------------------------------------------------

آیا در مباهله خبری از منطق و عقلانیت هست ؟ (آل عمران /61)

در مباهله بهترین عزیزانمان در جمع میکنیم و از خدائی که به او اعتقاد داریم درخواست
میکنیم کسیکه بر حق نیست دچار بلا گردد. ( ادیان رهبانی مثل هندو و بودائی در این زمینه دارای قدرت فوق العاده ای هستند و کارهای خارق العاده ی عجیبی انجام میدهند )


===================================================
===================================================

بررسی و پاسخ به نظرات

اولا از همه میخام که به همدیگر احترام بگذاریم و یکدیگر را به تحریف متهم نکنیم , دوست گرامی برای بررسی هر کتابی باید به زبان اصلی آن کتاب مسلط بود , در ترجمه هائی که از قرآن در ایران شده همواره مترجم سعی در القای نظر خویش به خوانندگان دارد ولی با این وجود شما میتوانید به همین ترجمه ها مراجعه نمائید تا صحت مطالب بالا را بیابید .
در مورد عرش به معنای علم نیز باید گفت که در قرآن 32 با از کلمه ی عرش استفاده شده و همه جا به معنای تخت پادشاهی آمده , از داستان ملکه ی صبا گرفته تا بقیه ی موارد . اگر به معنای علم است , پس آیا ملکه ی صبا(بلقیس) از دیدن و آوردن علمش توسط یکی از عمال سلیمان متعجب میشود ؟ آیا معقول است که که او را آوردند علمش همراهش نبود و اطلاع نداشت و با دیدن آن متعجب شد (نمل/17) . در ضمن در قران از کلمه ی عرش به عنوان فعل, دو باراستفاده شده یکی در اعراف/137 که در مورد برچیده شدن تخت پادشاهی آل فرعون است , دیگری در سوره ی نحل آیه ی 68در مورد وحی الله به زنبور عسل است که بر روی درخت و یا در کوهها بیان شده که یعرشون و به معنای سکنی گزیدن است و در هیچکدام از اینها معنای علم استنباط نمیگردد و هیچ کس کلمه ی یعرشون را به معنای یعلمون معنی نکرده .
در مورد اینکه گفته شده کل کره ی زمین را در آغاز آب فراگرفته بود , فکر کنم که دوست گرامی متوجه این امر نیستند که از دید قرآن عرش الله پیش از پیدایش گیتی بر روی آب بوده , این بدین معناست که هنور کره ی زمین و ستارگان و آسمانها بوجود نیامدند ولی آب وجود داشت که صد البته معلوم نیست ایت آب بر روی چه بوده است؟!
دوست گرامی که فرمودند پیامبر اسلام حق داشت با کفار بجنگد , ایشان باید بدانند که کافر یعنی انکار کننده عقیده ی اسلام و اعتقاد به عقیده ی دیگر داشتن . آیا شما این حق را به پیامبر اسلام و یا هر مسلمان دیگر میدهید که مخالف عقیدتی خویش را نجس بشمارد و ریختن خونش را مباح . در خود اسلام نیز فرق گوناگونی وجود دارد که راز کشتن همدیگر را باید در این عقیده جستجو کرد .
جناب حسام عزیز من نگفتم که ترجمه ی آیه این است . سخن من این است که مفهوم آیه چنین است اکنون من عین نوشه ی قرآن را در اینجا مینویسم شما خود قضاوت نمائید (ارئیت من اتخذ الهه هوئه افانت تکون علیه وکیلا /34/ ام تحسب ان اکثرهم یسمعون او یعقلون ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا /44/ این عین نوشته ی قرآن است که آیه ی 43در باره ی کسانی است که الاهشان را هوای نفسشان قرار دادند, که صد البته منظورش تمام کسانی است که عقایدی غیر از اسلام دارند و در آیه ی 44 سوره ی فرقان همه ی آنها را از انعام (حیوانات اهلی) پست تر میداند .
اما در باره ی فرعون بله قرآن مستقیما نگفته که منجمین پیش گوئی کردند اما فرعون از کجا میدانست که در چنین سالی موسی متولد خواهد شد , پس خود فرعون طبق گفته ی شما علم غیب داشت.
از تمام دوستان خواهش دارم که از روی تعصب نوشته های بالا را مطالعه نفرمایند زیرا تعصب عقل را کور میکند
اما در رابطه با "کان عرشه علی الماء" بر خلاف نظر دوست گرامی کان فعلی است ماضی و معادل کلمه ی "بود" در زبان فارسی میباشد و اشاره به گذشته دارد.

دوست گرامی!شما میفرمائید که شاید فرعون پسرهای نوزاد را از ترس قیام میکشت , آیا نوزادن امکان قیام داشتند؟ او فقط نوزادان ذکور بنی اسرائیل را میکشت و کاری به افراد بزرگسال نداشت زیرا قرآن میگوید که یذبحون ابنائکم که روشن است تمام اینان پسر بودند و در بین آنان پدری و یا جوانی که در سن ازدواج باشد وجود نداشت ,اگر او تمام فرزندان پسر جوان بنی اسرائیل را میکشت پس زمانیکه موسی به پیامبری برگزیده شد نباید برای او یاری باقی می ماند و این نشانه ای است از اینکه فرعون فقط در سالی خاص اقدام به کشتن نوزادان میکرد , دلیل روشنش ترس مادر موسی بود که مجبور گردید از ترس کشته شدن نوزادش او را در صندوقچه ای در دریا رها کند।
برای شناخت بیشتر اسلام اینجا را کلیک نمائید.

هیچ نظری موجود نیست:

Translate

بايگانی وبلاگ