انسانها همواره دنبال یافتن علل پدیدههائی هستند که با آنها برخورد میکنند.
هنگامیکه با عقل خویش و بوسیلهی یکی از پنج ابزار آن، قادر به درک پدیدهای نمیشوند؛ آن را به نیروئی متافیزیکی، که حاصل ذهن آنهاست، نسبت میدهند.
اگر بخواهیم نامی یگانه را برای این نیروی مافوق تصور انتخاب نمائیم به یقین، خدا بهترین گزینه است؛ خدا در فرهنگهای گوناگون کارکرد مختلفی دارد، اگرچه نقطهی اشتراک همهی این خدایان، بُعد ماوراء بشری آنهاست.
پس خدا، زمانی در ذهن تجلی پیدا مینماید که عقل برای پدیدهای دلیلی نیابد.
هر اندازه انسان آگاهیاش نسبت به جهان، بیشتر باشد به همان اندازه خدا نیز از او دورتر خواهد شد.
انسان همواره خدا را به فضائی میفرستد که توانائی رخنه در آنجا را نداشته باشد؛ روند تکامل این خدا از موسی تا محمد کاملا مشهود است.
اسلام از این خدا به عنوان الله یاد مینماید، خدائی که در آسمانی قرار داد که فاصلهاش تا زمین معادل پنجاههزار سال پیادهروی است؛ او دیگر مانند یهوه(خدای یهودیان) خودش به زمین نمیآید و یا مانند روحالقدس مدتی در زمین باشد و سپس عروج نماید؛ این خدا برای اجرای اوامرش فرشتگانی را به زمین میفرستاد، آنها هستند که ماموریت خبررسانی را به الله بر عهده دارند.
این الله برای پیشرفت دینش، یارگیری را سرلوحهی اقداماتش قرار داده است؛ او سیاست چماق و هویج را بهترین روش برای نیل به این هدف میداند، برای پیروانش بهترین و زیباترین زنها را پس از مرگ نوید میدهد؛ و به آنها وعدهی پسران جوانی را میدهد که مانند مروارید هستند.
در دنیا نیز آنها مجازند که تا چهاز زن محصنه را همزمان در تملک خویش گیرند و اگر در جنگ برای دین الله کوشش نمایند، میتوانند زنان و دختران دشمنانشان را بعنوان ملک یمین خویش و بدون محدودیت در اختیار بگیرند؛ این زنان خواه شوهر داشته باشند و یا دختر مجرد و حتی خردسال باشند.
این درحالی است که برای زنان مومن حتی در بهشت هم از چنین نعمتی محروم نموده است؛ زیرا زنان را توانائی یاری دین الله نبود و زن را بردهی جنسی مرد نامید.
اگر آنها برای کمک به دین الله با دشمنانش بجنگند، تمام اموال شکست خوردگان، مال خودشان است به شرطی که یک پنجم آنرا به حاکم اسلامی بپردازند.
اگر کسی از پذیرش دین او امتناع ورزد؛ مسلمانان میتوانند او را بکشند و یا از آنها جزیه بگیرند.
پس از مرگ هم آتشی سوزان در انتظار آنهاست که باید تا ابد در آن بسوزند؛ و این همان سیاست چماق اسلام می باشد.
او حتی عربهائی که به دینش مستقیم کمک میکردند، را ملت برگزیدهی خویش نامید.
لذا کسانیکه خداباورند و تعدادشان هم بسیار زیاد است، باید بدانند که آیا خدای شما چنین موجودی است؟
آیا شما الله را خدای خویش میدانید؟
من به عقیده ی شما احترام میگذارم اگر خداباورید، اما اگر خدائی را که در ذهن خویش تجسم مینمائید همین الله است؛ نه از من و نه از هیچ وجدان بیدار بشری، انتظار احترام را نداشته باشید.
هنگامیکه با عقل خویش و بوسیلهی یکی از پنج ابزار آن، قادر به درک پدیدهای نمیشوند؛ آن را به نیروئی متافیزیکی، که حاصل ذهن آنهاست، نسبت میدهند.
اگر بخواهیم نامی یگانه را برای این نیروی مافوق تصور انتخاب نمائیم به یقین، خدا بهترین گزینه است؛ خدا در فرهنگهای گوناگون کارکرد مختلفی دارد، اگرچه نقطهی اشتراک همهی این خدایان، بُعد ماوراء بشری آنهاست.
پس خدا، زمانی در ذهن تجلی پیدا مینماید که عقل برای پدیدهای دلیلی نیابد.
هر اندازه انسان آگاهیاش نسبت به جهان، بیشتر باشد به همان اندازه خدا نیز از او دورتر خواهد شد.
انسان همواره خدا را به فضائی میفرستد که توانائی رخنه در آنجا را نداشته باشد؛ روند تکامل این خدا از موسی تا محمد کاملا مشهود است.
اسلام از این خدا به عنوان الله یاد مینماید، خدائی که در آسمانی قرار داد که فاصلهاش تا زمین معادل پنجاههزار سال پیادهروی است؛ او دیگر مانند یهوه(خدای یهودیان) خودش به زمین نمیآید و یا مانند روحالقدس مدتی در زمین باشد و سپس عروج نماید؛ این خدا برای اجرای اوامرش فرشتگانی را به زمین میفرستاد، آنها هستند که ماموریت خبررسانی را به الله بر عهده دارند.
این الله برای پیشرفت دینش، یارگیری را سرلوحهی اقداماتش قرار داده است؛ او سیاست چماق و هویج را بهترین روش برای نیل به این هدف میداند، برای پیروانش بهترین و زیباترین زنها را پس از مرگ نوید میدهد؛ و به آنها وعدهی پسران جوانی را میدهد که مانند مروارید هستند.
در دنیا نیز آنها مجازند که تا چهاز زن محصنه را همزمان در تملک خویش گیرند و اگر در جنگ برای دین الله کوشش نمایند، میتوانند زنان و دختران دشمنانشان را بعنوان ملک یمین خویش و بدون محدودیت در اختیار بگیرند؛ این زنان خواه شوهر داشته باشند و یا دختر مجرد و حتی خردسال باشند.
این درحالی است که برای زنان مومن حتی در بهشت هم از چنین نعمتی محروم نموده است؛ زیرا زنان را توانائی یاری دین الله نبود و زن را بردهی جنسی مرد نامید.
اگر آنها برای کمک به دین الله با دشمنانش بجنگند، تمام اموال شکست خوردگان، مال خودشان است به شرطی که یک پنجم آنرا به حاکم اسلامی بپردازند.
اگر کسی از پذیرش دین او امتناع ورزد؛ مسلمانان میتوانند او را بکشند و یا از آنها جزیه بگیرند.
پس از مرگ هم آتشی سوزان در انتظار آنهاست که باید تا ابد در آن بسوزند؛ و این همان سیاست چماق اسلام می باشد.
او حتی عربهائی که به دینش مستقیم کمک میکردند، را ملت برگزیدهی خویش نامید.
لذا کسانیکه خداباورند و تعدادشان هم بسیار زیاد است، باید بدانند که آیا خدای شما چنین موجودی است؟
آیا شما الله را خدای خویش میدانید؟
من به عقیده ی شما احترام میگذارم اگر خداباورید، اما اگر خدائی را که در ذهن خویش تجسم مینمائید همین الله است؛ نه از من و نه از هیچ وجدان بیدار بشری، انتظار احترام را نداشته باشید.
برای شناخت فرق الله با خدا اینجا را کلیک نمائید.
۱ نظر:
بسیار شگفت انگیز است که شما انسان را موجودی میدانید که هر کجا پاسخ پرسش خود را نمییابد پاسخ ان را بخدای موهوم حواله میکندوان را در خدا جستجو میکند در حالیکه خداوند بسیاری از اتفاقاتی که به اصطلاح روشنفکران علت یابی کرده اند را دلیل مسلم بر وجود خدا میداند اگر به بارش باران ومکانیزم بوجود امدن باران دقت کنید میتوانید وجود خدا وتدبیراورا بوضوح در ان ببینید در ابتدا در دریای شور که اب ان غیر قابل مصرف است تبخیر صورت میگیرد واب خالص بدون نمک بخار شده (بدلیل سبک بودن بخار اب) به بالا میرود در ان بالا باید عاملی بوجود بیاید که این بخار متراکم را بحرکت در اورد ومسافتی طولانی را بپیماید طبیعی است که این باد باید بسیار حساب شده حرکت کند تا به محل مورد نطر برسدسپس موقعی که به نقطه هدف رسید باید طوری نازل شود که به موجودات روی زمین اسیب نرساند وهمجنین مداوم باشد تا به میزان کافی زمین سیراب شود لدا بصورت قطره های کوچک نازل میشود وبمدت طولانی سپس این اب در زمین فرو میرود ودر زمین گیاهانی میروید که خوراک چهارپایان است ودرختهایی میروید که خوراک انسان است سپس این اب فروریخته که در زمین فرورفته با وجود امیختگی با املاح مختلف زمین در گوشه ای بلند یا پست بصورت شفاف وزلال از زمین خارج میشود که نیاز اساسی انسان وحیوان را تامین کندلازم بدکر است که گاهی اب از کوهساران بلند با حجم بسیار زیاد جاری میشود بدون انکه از نیروی پمپی عظیم استفاده شود که این حجم اب روان را بتواند به ان بالای کوه پمپاؤکند در اینجا سوال اساسی اینست که تمامی مراحل مختلف این فرایند ودلایل بوجود امدن ان روشن شده است ودانشمندان ان را کشف کرده اند اما هیچگاه به این سوال پاسخ نمیدهند که ان عاملی که این فرایند طولانی را برنامه ریزی کرده وبا هماهنگی کامل وبا حساب وکتاب دقیق به مرحله اجرا در اورده کیست قطعا انسان نیست وانسان در این فرایند کوچکترین نقشی ندارد ایا بغیر از باور بخدا راه دیگری قابل تصور است اگر هست شما توضیح دهید تا ما دیگر به خدا فکر نکنیم
ارسال یک نظر