محمد در کتابی که آن را سخن خدایش، الله میداند؛ از قول همین خدا، حتی گفتن اینکه او شخصی است زود باور را مصداق آزار خویش میداند، زیرا در آن زمان مردم به او میگفتند که شخصی است متوهم:
ِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ
وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ
لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ
اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (توبه/31) و از ایشان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار
می دهند و می گویند او شخص زود باوری است بگو زودباوری او برای شما بهتر است، به الله
ایمان دارد و فقط به مؤمنان اعتماد میورزد و برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند
رحمت است و برای کسانی که همواره فرستادهی الله را آزار می دهند، شکنجهای دردناک وجود
دارد.
اکنون به این احادیث توجه کنید، سخنانی که کاملا گویا هستند.
عبدالله
ابن عباس روايت مي كند:
مرد کوری مادر بچههایش ( کنیزش) (1) در حالی که مرتب به پیامبر ناسزا میگفت و او را انکار میکرد، از این کار برحذر
میداشت؛ ولی او کارش را ادامه میداد؛ شب هنگام دوباره پیامبر را انکار کرد و دشنام داد،
پس شوهرش خنجری برداشت و در شکم آن زن فرو برد و شکمش را درید و او را کشت، بچهای که در شکم
داشت خون آلود بین دو پاهایش قرار گرفت؛
فردای آن روز هنگامی که به پیامبر خبر دادند، او مردم را جمع کرد و گفت:
شما
را به الله سوگند میدهم مردی که این کار را کرده بلند شود، پس کور در حالی
که میلرزید، بلند شد و جلو رفت تا اینکه پیش پیامبر ایستاد و گفت: ای رسول الله، من
صاحب اویم؛ او به شما دشنام میداد و منکر شما بود، من او را باز داشتم ولی کارگر نیفتاد
او همبستر من بود و من از او دو فرزندی مانند مروارید دارم؛ دیشب که دوباره آغاز کرد،
خنجری در شکمش فرو کردم و او را کشتم.
پیامبر گفت:
من گواهی میدهم که او خونی ندارد.
( روایت ابوداود حدیث شماره 4361 - سنن نسائی حدیث شماره 4081 - معجم الکبیر طبرانی/
جلد 11/ صفحه 278) (2)
و با اندکی تغییر در طبقات کبری ابن سعد، ابن سعد
میگوید که این زن، زنی یهودی و کنیز این کور (عبدالله ابن ام مکتوم) بود.
(3)
و در
شیعه:
از ابی عبداله (امام صادق) در مورد کسی که به پیامبر دشنام دهد، پرسیده شد؛ گفت: در همان
حال نشسته، او را کشید پیش از اینکه به جلو بلند شود. (وسائل الشیعه (ال بیت) جلد
28/ صفحه 337) (4)
و در حالت کلی:
شاتم
النبی صلى الله علیه و سلم یقتل سواء كان مسلمًا أو كافرا. (دشنام دهنده به پیامبر چه مسلمان باشد و چه کافر، کشته میشود)
این است آنچه که اسلام بر سر انسان میآورد، اگر شما مسلمان باشی، آن بلا را ممکن است نه تنها بر سر دیگران که بر سر نزدیکانت هم بیاوری.
==========================================
==========================================
(1) اینکه برخی در ایران به خانمشان، مادر بچه ها میگویند؛ ریشه در همین موضوع دارد، ایشان نادانسته به تقلید از فرهنگ بردهداری اسلام، زنشان را کنیزشان میگویند؛ زیرا اعراب آن زمان اگر از کنیزشان، صاحب فرزند میشدند در خطاب به او، واژه همسرم یا کینزم به کار نمیگرفتند؛ بلکه مادر بچهها میگفتند.
(2) ان أعمى كانت له أم ولد تشتم النبی صلى الله عليه وسلم و تقع فيه فينهاها فلا تنتهی
ویزجرها فلا تتزجر قال فلما كانت ذات ليله جعلت تقع فی النبي صلى الله عليه وسلم
وتشتمه فأخذ المغول فوضعه فی بطنها و اتكأ عليها فقتلها فوقع بين
رجليها طفل فلطخت ما هناك بالدم ، فلما أصبح ذكر ذلك لرسول الله صلى الله عليه وسلم
، فجمع الناس فقال : أنشد الله رجلا فعل ما فعل لي عليه حق إلا قام ، فقام الأعمى يتخطى
رقاب الناس وهو يتزلزل حتى قعد بين يدی النبي صلى الله عليه وسلم فقال يا رسول
الله، أنا صاحبها كانت تشتمک وتقع فيک فأنهاها فلا تنتهی و أزجرها فلا تنزجر ولی منها ابنان مثل اللؤلؤتين و كانت بی رفيقه فلما كانت البارحه جعلت تشتمک و تقع
فيك فأخذت المغول فوضعته فی بطنها و اتكأت عليها حتى قتلتها فقال النبی صلى
الله عليه و سلم: ألا اشهدوا أن دمها هدر.
(3)
نزل بن أم مكتوم على يهودية بالمدينه عمه رجل من الأنصار فكانت ترفقه وتؤذيه فی الله
ورسوله فتناولها فضربها فقتلها فرفع إلى النبی صلى الله عليه و سلم فقال أما والله يا
رسول الله إن كانت لترفقنی ولكنها آذتنی فی الله و رسوله فضربتها فقتلتها فقال رسول
الله صلى الله عليه وسلم أبعدها الله تعالى فقد أبطلت دمها (طبقات کبری ابن سعد/ جلد
4/ صفحه 210)
(4)
عن ابی عبد الله أنه سئل عمن شتم رسول الله (ص) فقال يقتله الأدنى فالأدنى قبل أن يرفع إلى الإمام. (وسائل الشیعه (ال بیت)
جلد 28/ صفحه 337)