پیش از اینکه بحث ازدواج، چگونگی و شرایط آن در اسلام بپردازم، نخست باید دو کلمه ی "ملک یمین" و "محصنه" را بشناسیم.
محصنه
هر گاه اسلام بحث ازدواج مطرح مینماید، منظورش ازدواج با زنانی است که آنان را "محصنه" مینامد، پس نخست به خود این کلمه میپردازیم:
این کلمه از ریشهی "حصن" برگرفته شده و به مکانی (زمینی) اطلاق میگردد، که امکان رسیدن به درون آن میسر نباشد؛ حتی به اسب اصیل عرب که معتقدند بهترین است را حصان میگویند و به اسب غیر عرب، فرس ( اسب بیگانه که از کلمهی فارس اطلاق میگردد ) گفته میشود.
"حصان" با "محصن" از یک ریشه هستند، اگر دو اسب آمیزش جنسی داشته باشند و یکی از آن دو فرس باشد به اسب زاده شده از این آمیزش حصان گفته نمیشود، زیرا درونش خالص نیست.
در اصطلاح اسلامی، به زنی که مردی غیر از همسرش نتواند به درون او نفوذ نماید، زن محصنه میگویند، این صفت خاص برای زنان مسلمان اطلاق میگردد.
((این کلمهی خاص، برای زنانی اطلاق میشود که بعنوان همسر مردی مسلمان به رسمیت شناخته شوند.))
"ملک یمین"
این کلمه ی ترکیبی در اصطلاح اسلامی، هم به زنان و دختران دشمنان اسلام اطلاق میشد که به اسارت مسلمانان در می آمدند و هم به کنیزانی که در بازار خرید و فروش میشدند.
شرایط ازدواج در اسلام
از نظر این دین، ازدواج پیمانی است دو و یا چندگانه بین یک "محصن" (مرد مسلمان ) با "محصنه" و یا "محصنات".
یک مرد مسلمان میتواند تا چهار "زن محصنه" را همزمان در اختیار خویش بگیرد، به شرط این که حقوقی که اسلام برای آنها تعیین نموده را بپردازد، این حقوق بواسطهی مزدشان در مقابل زن آنها شدن (مهریه و نفقه)، بهرهبرداری جنسی است و شیردادن به فرزندان مردان است، همچنین مرد مسلمان اعم از مجرد و یا متاهل میتواند تا بینهایت "ملک یمین" را همزمان در اختیار بگیرد:
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (نساء/24) و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را كه مالك (آنها در جنگ)شدهايد، اينها احكامي است كه الله بر شما مقرر داشته و زنان ديگر غير از اينها (زنانی که در جنگ به غنیمت گرفته اید) در صورتی برای شما حلال است كه با اموال خود آنها را اختيار كنيد در حالي كه پاكدامن باشيد و از زنا خودداري نماييد, پس هنگامیکه از آنها بهره بردید واجب است که مهر آنها را بپردازيد و گناهي بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كردهايد بعد از تعيين مهر، الله دانا و حكيم است.
اما آیا محصن میتواند با دختری مسلمان غیر از همسر خودش آمیزش داشته باشد؟
قرآن برای اینکار شرایطی را معین نموده است، نخستین شرط همان شرایطی است که در نخستین ازدواجش وجود داشت؛ اما شرطی دیگر نیز گذاشته است و آن هم عدالت در میان همسران میباشد؛ مسلمانان زمانیکه دختری یتیم را تحت تکفل خویش قرار میداند، هرگاه این دختر با شخصی دیگر ازدوج مینمود، مهریه را کاملا از شوهرش دریافت میکردند، اما هنگامیکه خود قصد ازدواج با آنها را داشتند، چون هم خود خواستگار و هم ولی دختر بودند، مهریه را آنگونه که میخواستند، تعیین مینمودند، که قرآن به آنها توصیه نمود که هرگاه ترسیدید از اینکه نتوانید با فرزندان یتیم، با قسط رفتار نمائید، از ازدواج با آنها خودداری نمائی و با دیگر زنان(محصن)، تا چهار زن همزمان میتوانید ازدواج نمائید و برای اینکار شرط عدالت را هم تعیین نمود:
وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا (نساء /2) و (ای کسانیکه یتیمانی را تحت تکفل خویش دارید) اموال يتيمان را به آنها برگردانيد و پليد را جانشين پاك مسازيد و اموال ايشان را با اموال خويش مخوريد كه اين گناه بزرگى است.
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ (نساء/3) و اگر بيمناكيد كه در حق دختران يتيم با انصاف رفتار نكنيد، در اين صورت از زنانى كه مىپسنديد دو و سه و چهار تن را به همسرى درآوريد، و اگر مىترسيد كه مبادا عادلانه رفتار نكنيد، فقط به يك تن، يا ملك يمين اكتفا كنيد، اين نزديكتر است به اينكه ستم نكنيد.
پس بر اساس این آیه، مردان مسلمان میتوانند تا چهار زن محصنه همزمان در تملک خویش داشته باشند به شرطی که عدالت را رعایت نمایند و اگر نمیتوانند عدالت نمایند، یکی از زنان را در اختیار داشته باشند و تا بینهایت ملک یمین همزمان.
اما ببینیم؛ عدالتی که مورد نظر اسلام است، چیست؟:
وَلَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُواْ كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا (نساء/129) و هرگز نميتوانيد در ميان زنان، عدالت كنيد، هر چند كوشش نمائيد، ولي به كلي تمايل خود را متوجه يكطرف نسازيد كه ديگري را به صورت بلا تكليف در آوريد، و اگر راه اصلاح و پرهيزگاري پيش گيريد، خداوند آمرزنده و مهربان است.
این آیه از دو جهت قابل بررسی است:
1- قرآن در آیهی 4 سورهی نساء، برای تملک همزمان بیش از یک زن محصنه، شرط عدالت را گذاشته، اما در این آیه، شرطی که گذاشته است را نقض میکند، به این صورت که به مردان مسلمان متاهل (محصن) بیان مینماید؛ خیلی دنبال برقراری عدالت نباشید، زیرا شما آن عدالت واقعی را هرگز نخواهید تنوانست اجرا کنید و سطح عدالت مورد نظر را تا آنجا پائین میآورد که بیان می نماید همین اندازه که یکی را کاملا ترک نکنید، کفایت مینماید.
"کالمعلقه" یعنی این که نه مانند زن مجرد است (نمیتواند ازدواج نماید)، و نه مانند متاهل، زیرا شما مانند یک زن مجرد با او برخورد مینمائید (از لحاظ جنسی سراغ او نمیروید).
پس اگر فردی متاهل و دارای بیش از یک همسر، با هیچ کدام از زنانش اینگونه برخورد ننمود عدالت را رعایت نموده است! (به این هم میگویند عدالت)
2- در آیهی 4 سورهی نساء، برای ازدواج دو، سه و یا چهار گانه، شرطی بنام عدالت گذاشته شده؛ اما در "آیهی 129 سورهی نساء" قرآن بیان مینماید که امکان عدالت نیست، پس:
هرگاه در جملهای شرطی، تالی نقض گردید، مقدم هم نقض خواهد شد، به این صورت که مثلا در این جمله که؛ اگر باران بارید آنگاه هوا ابری است، اکنون اگر تالی که ابری بودن هواست را نقض کنیم، بارش باران بطور خودکار نقض خواهد شد.
قرآن نیز بیان مینماید که؛ اگر ازدواج چندگانه را اختیار نمودید، آنگاه عدالت را رعایت کنید؛ اکنون قرآن شرط عدالت، با با بیان اینکه شما هرگز عدالت را رعایت نخواهی کرد، نقض مینماید(یعنی امکان برقراری عدالت نیست)، پس مقدم که همان ازدواج چندگانه است هم بطور خوکار نقض خواهد شد.
البته این هم یکی از تناقضات قرآن است!
نوع سومی هم از ازدواج در اسلام وجود دارد که ویژهی نبی است، به این صورت که هرگاه زنی خود را به پیامبر اسلام میبخشید، اگر پیامبر مایل به آمیزش با او بود، میتوانست او را به زنی بپذیرد، ولی دیگر مؤمنان از این حق محروم بودند:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا।"(احزاب/ 50) ای نبی، ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را دادهاى حلال كرديم و کسانی(زنان و دختران کافری) را كه الله از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمههايت و دختران دايى تو و دختران خالههايت كه با تو مهاجرت كردهاند و زن مؤمنى كه خود را به پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد ويژه توست نه ديگر مؤمنان؛ ما نيك مىدانيم كه در مورد زنانشان و زنان و دخترانی کافری که در جنگ بدست می آورند چه بر آنان مقرر كردهايم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و الله همواره آمرزنده مهربان است.
قرآن، زن را موجودی میداند که برای راحتی مرد آفریده شده، مردان اختیار کاملی بر آنها دارند و حتی میتوانند آنها را بزنند.
محصنه
هر گاه اسلام بحث ازدواج مطرح مینماید، منظورش ازدواج با زنانی است که آنان را "محصنه" مینامد، پس نخست به خود این کلمه میپردازیم:
این کلمه از ریشهی "حصن" برگرفته شده و به مکانی (زمینی) اطلاق میگردد، که امکان رسیدن به درون آن میسر نباشد؛ حتی به اسب اصیل عرب که معتقدند بهترین است را حصان میگویند و به اسب غیر عرب، فرس ( اسب بیگانه که از کلمهی فارس اطلاق میگردد ) گفته میشود.
"حصان" با "محصن" از یک ریشه هستند، اگر دو اسب آمیزش جنسی داشته باشند و یکی از آن دو فرس باشد به اسب زاده شده از این آمیزش حصان گفته نمیشود، زیرا درونش خالص نیست.
در اصطلاح اسلامی، به زنی که مردی غیر از همسرش نتواند به درون او نفوذ نماید، زن محصنه میگویند، این صفت خاص برای زنان مسلمان اطلاق میگردد.
((این کلمهی خاص، برای زنانی اطلاق میشود که بعنوان همسر مردی مسلمان به رسمیت شناخته شوند.))
"ملک یمین"
این کلمه ی ترکیبی در اصطلاح اسلامی، هم به زنان و دختران دشمنان اسلام اطلاق میشد که به اسارت مسلمانان در می آمدند و هم به کنیزانی که در بازار خرید و فروش میشدند.
شرایط ازدواج در اسلام
از نظر این دین، ازدواج پیمانی است دو و یا چندگانه بین یک "محصن" (مرد مسلمان ) با "محصنه" و یا "محصنات".
یک مرد مسلمان میتواند تا چهار "زن محصنه" را همزمان در اختیار خویش بگیرد، به شرط این که حقوقی که اسلام برای آنها تعیین نموده را بپردازد، این حقوق بواسطهی مزدشان در مقابل زن آنها شدن (مهریه و نفقه)، بهرهبرداری جنسی است و شیردادن به فرزندان مردان است، همچنین مرد مسلمان اعم از مجرد و یا متاهل میتواند تا بینهایت "ملک یمین" را همزمان در اختیار بگیرد:
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (نساء/24) و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را كه مالك (آنها در جنگ)شدهايد، اينها احكامي است كه الله بر شما مقرر داشته و زنان ديگر غير از اينها (زنانی که در جنگ به غنیمت گرفته اید) در صورتی برای شما حلال است كه با اموال خود آنها را اختيار كنيد در حالي كه پاكدامن باشيد و از زنا خودداري نماييد, پس هنگامیکه از آنها بهره بردید واجب است که مهر آنها را بپردازيد و گناهي بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كردهايد بعد از تعيين مهر، الله دانا و حكيم است.
اما آیا محصن میتواند با دختری مسلمان غیر از همسر خودش آمیزش داشته باشد؟
قرآن برای اینکار شرایطی را معین نموده است، نخستین شرط همان شرایطی است که در نخستین ازدواجش وجود داشت؛ اما شرطی دیگر نیز گذاشته است و آن هم عدالت در میان همسران میباشد؛ مسلمانان زمانیکه دختری یتیم را تحت تکفل خویش قرار میداند، هرگاه این دختر با شخصی دیگر ازدوج مینمود، مهریه را کاملا از شوهرش دریافت میکردند، اما هنگامیکه خود قصد ازدواج با آنها را داشتند، چون هم خود خواستگار و هم ولی دختر بودند، مهریه را آنگونه که میخواستند، تعیین مینمودند، که قرآن به آنها توصیه نمود که هرگاه ترسیدید از اینکه نتوانید با فرزندان یتیم، با قسط رفتار نمائید، از ازدواج با آنها خودداری نمائی و با دیگر زنان(محصن)، تا چهار زن همزمان میتوانید ازدواج نمائید و برای اینکار شرط عدالت را هم تعیین نمود:
وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا (نساء /2) و (ای کسانیکه یتیمانی را تحت تکفل خویش دارید) اموال يتيمان را به آنها برگردانيد و پليد را جانشين پاك مسازيد و اموال ايشان را با اموال خويش مخوريد كه اين گناه بزرگى است.
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ (نساء/3) و اگر بيمناكيد كه در حق دختران يتيم با انصاف رفتار نكنيد، در اين صورت از زنانى كه مىپسنديد دو و سه و چهار تن را به همسرى درآوريد، و اگر مىترسيد كه مبادا عادلانه رفتار نكنيد، فقط به يك تن، يا ملك يمين اكتفا كنيد، اين نزديكتر است به اينكه ستم نكنيد.
پس بر اساس این آیه، مردان مسلمان میتوانند تا چهار زن محصنه همزمان در تملک خویش داشته باشند به شرطی که عدالت را رعایت نمایند و اگر نمیتوانند عدالت نمایند، یکی از زنان را در اختیار داشته باشند و تا بینهایت ملک یمین همزمان.
اما ببینیم؛ عدالتی که مورد نظر اسلام است، چیست؟:
وَلَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُواْ كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا (نساء/129) و هرگز نميتوانيد در ميان زنان، عدالت كنيد، هر چند كوشش نمائيد، ولي به كلي تمايل خود را متوجه يكطرف نسازيد كه ديگري را به صورت بلا تكليف در آوريد، و اگر راه اصلاح و پرهيزگاري پيش گيريد، خداوند آمرزنده و مهربان است.
این آیه از دو جهت قابل بررسی است:
1- قرآن در آیهی 4 سورهی نساء، برای تملک همزمان بیش از یک زن محصنه، شرط عدالت را گذاشته، اما در این آیه، شرطی که گذاشته است را نقض میکند، به این صورت که به مردان مسلمان متاهل (محصن) بیان مینماید؛ خیلی دنبال برقراری عدالت نباشید، زیرا شما آن عدالت واقعی را هرگز نخواهید تنوانست اجرا کنید و سطح عدالت مورد نظر را تا آنجا پائین میآورد که بیان می نماید همین اندازه که یکی را کاملا ترک نکنید، کفایت مینماید.
"کالمعلقه" یعنی این که نه مانند زن مجرد است (نمیتواند ازدواج نماید)، و نه مانند متاهل، زیرا شما مانند یک زن مجرد با او برخورد مینمائید (از لحاظ جنسی سراغ او نمیروید).
پس اگر فردی متاهل و دارای بیش از یک همسر، با هیچ کدام از زنانش اینگونه برخورد ننمود عدالت را رعایت نموده است! (به این هم میگویند عدالت)
2- در آیهی 4 سورهی نساء، برای ازدواج دو، سه و یا چهار گانه، شرطی بنام عدالت گذاشته شده؛ اما در "آیهی 129 سورهی نساء" قرآن بیان مینماید که امکان عدالت نیست، پس:
هرگاه در جملهای شرطی، تالی نقض گردید، مقدم هم نقض خواهد شد، به این صورت که مثلا در این جمله که؛ اگر باران بارید آنگاه هوا ابری است، اکنون اگر تالی که ابری بودن هواست را نقض کنیم، بارش باران بطور خودکار نقض خواهد شد.
قرآن نیز بیان مینماید که؛ اگر ازدواج چندگانه را اختیار نمودید، آنگاه عدالت را رعایت کنید؛ اکنون قرآن شرط عدالت، با با بیان اینکه شما هرگز عدالت را رعایت نخواهی کرد، نقض مینماید(یعنی امکان برقراری عدالت نیست)، پس مقدم که همان ازدواج چندگانه است هم بطور خوکار نقض خواهد شد.
البته این هم یکی از تناقضات قرآن است!
نوع سومی هم از ازدواج در اسلام وجود دارد که ویژهی نبی است، به این صورت که هرگاه زنی خود را به پیامبر اسلام میبخشید، اگر پیامبر مایل به آمیزش با او بود، میتوانست او را به زنی بپذیرد، ولی دیگر مؤمنان از این حق محروم بودند:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا।"(احزاب/ 50) ای نبی، ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را دادهاى حلال كرديم و کسانی(زنان و دختران کافری) را كه الله از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمههايت و دختران دايى تو و دختران خالههايت كه با تو مهاجرت كردهاند و زن مؤمنى كه خود را به پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد ويژه توست نه ديگر مؤمنان؛ ما نيك مىدانيم كه در مورد زنانشان و زنان و دخترانی کافری که در جنگ بدست می آورند چه بر آنان مقرر كردهايم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و الله همواره آمرزنده مهربان است.
قرآن، زن را موجودی میداند که برای راحتی مرد آفریده شده، مردان اختیار کاملی بر آنها دارند و حتی میتوانند آنها را بزنند.
۱۷ نظر:
تو هم داری از نادانی خوانندهات سو استفاده میکنی . اون آیه های که به نفع نیست رو نمی آری . مثلا چند آیه بعد از اینکه می فرماید میتوانید چهار زن داشته باشید به شرط عدالت میفرماید شما هرگز نمیتوانید عدالت را برقرار کنید و از خدا بترسید . نمیدونم چرا این آیه نیاوردی .
گرامی!
دوباره اگه خواستی بنویسی، از گزینه ناشناس استفاده نکن.
ضمنا؛ پس این آیه چیه که آوردم:
(مائده/129)
در مورد احزاب 50 چند نکته به ذهنم می رسید:
1. فرض را بر این بگذاریم که قرآن معجره ایست آسمانی که هدفش هدایت انسان هاست. این که برای پیامبر خدا قانونی خاص در مورد تعدد زوجات وضع شده است و ذکر آن در کتاب هدایت چگونه باعث هدایت نسل های بعد و نوع بشر خواهد شد؟
2. شاید هدف این آیه یادآور شدن مقام پیامبر و جایگاه وی در برابر سایر مسلمین بوده است. که باز هم این گونه مستثنی کردن پیامبر در مورد مسایل جنسی از یک طرف از دید نسل های آینده مضحک به نظر خواهد رسید که ناقض علم مطلق الله است و از طرف دیگر این فکر را متبادر می سازد که پس فرق پیامبر خدا که داعیه هدایت انسانها را دارد با شاهان در مورد زیاده خواهی جنسی در چیست؟؟؟
3. اگر الله به دنبال رواج اخلاق متداول و آزموده تک همسری بوده و هدف از این قبیل آیات که نشانگر اخلاق در خانواده در دین اسلام است رواج روش اخلاق مدار تک همسری است چرا الله پیامبرش را نمونه این امر قرار نداده است و وی را مستثنی می کند؟؟؟
4. چبزی که به نظر من به وضوح در این آیه مشخص است مشروعیت گرفتن برای عملی است که نه آن زمان نه هیچ زمان دیگری نمی توان آن را اخلاقی جلوه داد.
تنها یک دلیل روشن می توان دید و آن هم مشروعیت بخشیدن به زیاده طلبی جنسی محمد است.
گفته بودید:
"نوع سومی هم از ازدواج در اسلام وجود دارد که ویژه ی نبی است، به این صورت که هرگاه زنی خود را به پیامبر اسلام میبخشید، اگر پیامبر، مایل به آمیزش با او بود، میتوانست او را به زنی بپذیرد،"
این نوع سوم نیست. اگر زنی خواست بدون مهریه با پیامبر ازدواج (دایم) كند می توانست. آیه از این جهت نازل شد كه وقتی چنین اتفاقی می افتاد زنان پیامبر شاكی می شدند. آیه آمد كه بگوید این كار پیامبر مشكلی ندارد.
امروز هم اگر دختر و پسری بدون مهریه بخواهند ازدواج كنند می توانند.
ضمنا این آیه قبل از حكم محدودیت تعداد همسر آمده است. یعنی وقتی گفته شد كه مسلمانان بیشتر از ۴ زن نمی توانند داشته باشند پیامبر هم دیگر ازدواج نكرد. تنها تخفیفی كه به پیامبر داده شد این بود كه مجبور نبود ۵ زن دیگرش را طلاق دهد .
احساس می كنم، سوء تفاهم پیش آمده ناشی از مقایسه آیات ۲-۳ با آیه ۱۲۹ سوره نساء است. حال آنكه آیات ۲-۳ صریحا در مورد یتیمان مونث است و آیه ۱۲۹ كلی است. ترجمه درست آیات ۲-۳ را از المیزان برایتان می آورم. كل بحث را می توانید از لینك زیر بخوانید:
"بنابراين جمله شرطيه كه : ((اگر ترسيديد كه در مورد يتيمان عدالت را رعايت نكنيد پس زنان ديگرى را به ازدواج خود در آوريد...)) به منزله اين است كه فرموده باشد: ((اگر از ازدواج با دختران بى پدر كراهت داريد، چون مى ترسيد درباره آنان نتوانيد عدالت را رعايت كنيد، با آنها ازدواج نكنيد و زنانى و دختران ديگرى را به عقد خود درآوريد)).
پس جمله ((فانكحوا)) در حقيقت در جاى جزاى حقيقى قرار گرفته در جاى ((فلا تنكحوهن پس با دختران بى پدر ازدواج مكنيد)) واقع شده و جمله ((ما طاب لكم ...)) جمله اى است كه با بودن آن ديگر احتياجى باقى نمى ماند كه بفرمايد: ((پس با چگونه زنانى ازدواج كنيد)) (چون معلوم است وقتى از ازدواج با دختران يتيم كراهت دارند و به ايشان بفرمايد پس با هر كس كه دلتان مى خواهد ازدواج كنيد ديگر احتياجى باقى نمى ماند به اين كه آن زنان را توصيف كند كه چگونه زنانى باشند ((مترجم )) ).
نكته اى كه در اين تعبير هست به اين كه : به جاى اين كه بفرمايد: ((فانكحوا من طاب لكم ...)) فرمود: ((ما طاب لكم )) و اين بدين خاطر بود كه زمينه را براى بيان تعداد همسران فراهم كند. توضيح اينكه اگر فرموده بود: ((پس با هر كس دلتان مى خواهد ازدواج كنيد))، ديگر جا براى گفتن : ((يكى ، دوتا، سه تا چهارتا)) باقى نمى ماند، لذا فرمود: ((هر چه دلتان مى خواهد ازدواج كنيد، يكى ، دو تا، سه تا، چهار تا)).
نكته ديگر اينكه به جاى اينكه بفرمايد: ((ان لم تطب لكم الازدواج باليتامى ))، فرمود: ((ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى )) و اين ، از باب به كار بردن ((سبب در جاى مسبب )) است و با ((يك تير دو هدف زدن )) خواست بفهماند كه علت بى رغبت بودن شما به ازدواج با دختران يتيم چيست و نيز خواست كه علت جزا را هم بيان كرده باشد و بفهماند اينكه در جمله جزا گفتيم :
((فانكحوا ما طاب لكم ...)) براى اين است كه در ساير زنان ترس از عدم قسط را نداريد"
http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j4/alm00021.htm
بسم الله.چراچرت میگی؟توجاهل هستی.احمق سوره ماعده120 ایه داره.لااقل یک بار لای قران روباز کن
وقتی یک رهبر دینی چندین همسر اختیار میکنه که یک کودک هم شاملش میشه فاتحه این دین خوندس،حیف وقت و انرژی که انسان صرف تائید یا تکذیب این خزعبلات کنه،چند همسری یک انحرافه، بیماری و انحراف جنسی،چه در مورد زن چه درمورد مرد،وای بر شما مسلمانان،خداوند هدایتتون کنه
آقای پژوهش درزمینه اسلام آخرماندونستیم که این محمد که شکابه مامعرفی میکنین این قرآن به این بزرگی رونوشته یابایهودومشرکین درگیربوده ویامردم رابه دین اسلام دعوت میداده ویابه گفته شما....بوده.حرفی بزن که باعقل جوردربیاد.شماکه عقل رومعیارقراردادی فکرهم میکنی مطالب مینویسی.
آقاآرش شماتفسیرکجاخوندین؟خیلی خوب قرآن تفسیرمیکنین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقااونجاکه میگین معلقه اینطوره واینطوره خودت فهمیدی چی نوشتی؟معلقه یعنی یارهایش بکنید«منظورطلاق»یابه خوبی نگه داریدش«منظورنفقه زن هست که بایدپرداخت شودومهریه که معلوم وواجب هست»نه اون تاویل وتفسیری که شماکردین وچندتاجاهلودوروبرت جمع کردی.به همتون پیشنهادمیکنم یه کم اهل تحقیق باشین هرگفته ایی معتبرنیست.یکی ازصفات احمق همین هست که به هرکس اعتمادمیکند.
مسلم جان، اشتباه فهمیدید.
در اصطلاح فقهی معلقه به زنی گفته می شود که شوهر او را رها کرده باشد بدون اینکه طلاقش داده باشد؛ قرآن میگه اینجوری نکنید در هیچ کجای قرآن سخن از برابری گفته نشده فقط عدالت را بیان کرده الان هم آخونها با برابری زن و مرد مخالفند و فقط عدالت میان زن و مرد را کافی می دانند عدالت هم که تفسیر می کنند، قرآن هم در ادامه ی همون آیه عدالت را تفسیر کرده.
پیروز باشید!
من هم تفسیر«فلاتذروهاکالمعلقه»خوبه که شماخودتون اعتراف کردین که معلقه به کسی گفته میشه که اون روشوهرش رهاکرده باشه امادربالا میگین که یکی اززنانش رورهانکنه کافیه این ضمیر«ها»به تمام همسرانش برمیگرده عزیزم نه تنهابه یکی
ودرضمن عدالت راهیچ کس نمیتواند رعایت کند واین نقض قرآن کلامش را،نیست بلکه این واقعیتیست وبایدهمه رابه مقدارمساوی دوست داشته باشد وباهمه هم خوابی داشته باشدو...که اصلاممکن نیست زیراشاید زنی رااززنی بیشتردوست داشته باشدو همان طور که ذکرکردم منظور نفقه وسکنی و لباس وغذایش هست و درکجای دنیابر شوهر چنین حقوقی برای زن گذاشته شده وشماهم منظورتون چه آخوندایی هست؟؟آخوندای شیعه؟آیاآخوند اسلام است؟مگرشما درهمین سایتتان نگفتید که فقط باید ازقرآن که منبع اصلی اسلام است دلیل گرفت؟شمااول تناقضات در کلام خودتان رااصلاح کنیدبعدا یه فکری واسه قرآن میکنید.
واقعا جای تاسف است که مطلبی به این روشنی این همه تفاسیر مختلف واغلب اشتباه از ان در میاید قبل از هر چیز باید گفت پیامبر اسلام ظاهرا نه زن وشاید هم بیشتر وتا انجاکه من مطالعه کرده ام واز منابع تاریخی معتبر استفاده کرده ام همه انها یا حداقل بیش ازچهار تای انها نه در جنگ به غنیمت گرفته شده اند ونه در بازار برده فروشان خریداری شده اند یعنی به اصطلاح شما ملک یمین نبوده اند بلکه اکثر انها محصنین بوده اند حال چگونه است که کتاب خدا بصراحت بیش از چهار زن را توصیه نمیکند وخود نیز بصراحت اجرای عدالت بین زنان را غیرممکن میداند حتی در صورت داشتن حرص بر اجرای ان انگاه پیامبرش اولین کسی است که این ایات ودستورات را نقض میکند واقعا جای تاسف دارد اگر ایات ابتدای سوره نسا رابا دقت نه باشتاب زدگی مطالعه فرمائید براحتی وبسادگی متوجه خواهید شد که اصلا بحث عدالت ربطی به زنان نداردبلکه به یتیمان مربوط میشود وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی وموضوع از این قرار است که چون در صدر اسلام جنگهای زیادی بوقوع پیوست وزنان زیادی بیوه شدند که دارای فرزندانی بودند وزمانی که این زنان با مسلمانان ازدواج میکردند فرزندان خردسال خود را که رها نمیکردند بلکه انها را وامولشان را که از پدرشان به ارث رسیده بود با خود میاوردند اشاره قران به رعایت عدالت در خصوص حفظ اموال این یتیمان است که به تشخیص قران هر چقدر هم عادل باشید قادر به حسابرسی بیش از چهار خانواده ونگهداری اموالشان تا سن بلوغ ورد اموال به انان نیستید در اصل بیش از چهار تا از این زنان نگیرید وحتی اگر احساس کردید حسابرسی این چهار تا را هم نمیتوانید به یکی اکتفا کنیدواین ایات در تایید ایات دیگر قران است که میگوید به اموال یتیمان نزدیک نشوید مگر خیرخواهانه وحتما در هنگام بلوغ اموال انان را به انها برگردانید خارج از این موضوع یعنی بغیر از زنان بیوه بچه دار محدودیتی در اختیار نمودن زنان دیگر وجود نداردپس اگر یک بار دیگر با دقت ایات 1تا4سوره نسا را مطالعه فرمائید موضوع دستگیرتان میشود اما چرا مردان میتوانند چند زن بگیرند وزنان نمیتوانند همزمان با چند مرد باشند به نظر من به چهار دلیل دلیل اول چون مکانیزم تولد وتواصل بین زن ومرد متفاوت است ویک مرد اگر همزمان ده زن داشته باشد هر فرزندی که بدنیا بیاید هم پدرش مشخص است هم مادرش اما اگر زنی همزمان دو شوهر داشته باشد پدر فرزند نامشخص است(البته عده ای نگویند با ازمایش dna)چون این امکان در گذشته نبوده است وچون مسئولیت فرزند وهزینه هایش با پدر است باید حتما پدر بچه مشخص باشد دومین دلیل این است که جنس مذکر دارای میل جنسی بیشتری است وهمیشه هم امادگی عمل جنسی را داراست اما جنس زن بدلیل عادت ماهیانه وحاملگی وکلا میل جنسی کمترهمیشه اماده نیست کم میلی جنسی زنان را من از طریق علمی نمیتوانم ثابت کنم ولی از لحاظ تجربی اکثر مردان به این مسئله واقفند دلیل سوم اینکه معمولا مردان خانواده بدلیل توانمندی بیشتر همواره نان اور خانواده بوده اند وخرج وتامین امکانات بعهده انهاست وچون خرج کننده انها هستند بالطبع این اختیار را دارند که تعدادی بیشتر همسر اختیار کنندالبته در زمانهای گذشته بیشتر اکنون که زنان نیز نان اور شده اند تک همسری نیز رواج یافته دلیل چهارم اینکه زنان بسیار زودتر از مردان یائسه میشوند معمولا از48سالگی وپس از یائسگی میل جنسی انها بشدت افت میکند حال انکه مردان تا70سالگی یا بیشتر توانایی جنسی را دارا میباشند البته دلیل پنجمی را هم میتوان اضافه کرد وان اینکه مردان متمکن میتوانند چند خانه مجزا تهیه نموده وهر زنی را در یک خانه مستقرنموده وبه همه انها رسیدگی کنند اما زنان نمیتوانند
با عرض پوزش در مطلب فوق تناسل اشتباها تواصل قید گردیده
شماها یا تفسیر نخوندید یا خوندیدو هی خودتون رو میزنین به اون در که اعمال خبیثتون رو به عمل برسونیدهمینطور الکی از خودتون ترجمه و تفسیر میسازید یک مفسر حتی باید چند عالم دینی بر علم اون گواهی بدهند واما سوره نسا ایه 24 تفسیر المیزان والمحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم کتاب الله علیکم واحل لکم ما وراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین ):(و زنان شوهردار مگر کنیزانی از شما که شوهر دارند، که می توانید آنها را بعد از استبراء(طلب برائت از عیب و نقص و پاکی جستن از آلودگی و نجاست با تلاش و کوشش ویژه را استبراء گویند. از این عنوان در بابهای طهارت، تجارت و اطعمه و اشربه بیشتر منظور همان دوران عده است یعنی زنی که شوهر ندارد به هر دلیلی و باید عده بگذراند)
به خود اختصاص دهید، پس حکمی را که خدا بر شما کرده ، ملازم باشید و اماغیر از آنچه بر شمردیم بر شما حلال شده اند، تا به وسیله اموالتان زنان پاک وعفیف بگیرید نه زنا کار) ازدواج با زنان شوهر دار نیز بر شما حرام است ،جزکنیزانتان که بعد از استبراء حق ازدواج با آنان را دارید و شما ملتزم به این احکام الهی باشید و همخوابی با آن شانزده طائفه بر شما حرام است و غیر آن مثلا نکاح کردن با غیر این چند طائفه حلال است .راههای بهره مندی از زنان در جاهلیت شامل :(1 - نکاح ،(2 - خزیدن کنیز،(3 - زنا،بی عفتی بود، در این آیه راه حلال را منحصر به دو راه (1 - نکاح ،(2 -خرید کنیز نموده و علت تأکید بر اموال آنست که دو راه نامبرده جز با مال عملی نیست ، (فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضه ):(و اگر زنی را متعه کردید، یعنی با او قرار داد کردید که در مدت معین از او کام بگیرید و فلان مقدارمعین به او اجرت بدهید، واجب است اجرت آنها را بپردازید) این جمله تفریع ونتیجه گیری از سخنان قبلی است و از باب تفریع جزء بر کل می باشد، چون قبلافرمود: بی عفتی و زنا نکرده و ازدواج کنید، دائم یا موقت و این جمله حکم ازدواج موقت را بیان می کند که در زمان قبل از تشریع این حکم هم بین اعراب متداول و مرسوم بوده است ،در ازدواج موقت شرط اجرت دادن ، وقوع نزدیکی و تمتع است ،اما در عقد دائم به محض عقد نصف مهریه بر شوهر واجب می شود و نیم دیگر پس از وقوع نزدیکی واجب می گردد،پس بلا شک این آیه اختصاص به حکم نکاح موقت دارد، (ولا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعدالفریضه ان الله کان علیما حکیما):(و بعد از معین شدن مهریه اگر به کمتر یا زیادترتوافق کنید ،گناهی بر شما نیست ، همانا خدا دانایی فرزانه است ) پس احکام وتشریع خدا مطابق حکمت واوست
اصلاح...کنیزان شوهردار منظور همان زنان متعه (صیغه ایست )که پس ان که صیغه ی ان کنیز با مرد قبلی تمام بشه وبعد استبراءیعنی گذراندن عده جایز است با مرد دیگری ازدواج دایم یا موقت کنددر کل عده زمانی انجام میگیرد که زن چه صیغه ای چه دایم شوهر نداشته باشدوزمان عده از اخرین دخول صورت میپذیرد وبعد با مرد دیگری به ازدواج در بیاید اینا کجاش اشکال داره
اگر در اسلام نقض وجود داره در غرب که تمام زنان را برای تبلیغات و نیاز جنسی و در برنامه های ... به نمایش در می اورند . انجا زنان را چه می نگرند؟
من بسیا ر متاسفم برا ی بانوانی که در اسرائیل فروخته می شوند. برای کودکانی که خون آن ها مایه ی جوانی بازیگران هالیوود می شود . .. متاسفم برای پسرهای نوجوانی که تعداد شان کم نیست و مورد تجاور قرار می گیرند. متاسفم...
ارسال یک نظر