همانگونه که پیشتر هم بیان کردم نوشیدن شراب در ابتدای اسلام آزاد بود، حلال بودن این ماده در آغاز پیدایش اسلام نشان از این دارد اسلام حلال بودن آن را در دو دین ابراهیمی دیگر تأیید مینماید، به نظر میرسد که تحریم آن بر اساس اتفاقاتی بوده که در زمان محمد روی داده است؛ همین موضوع خود اولین نقض کنندهی این ادعاست که حلال خدا تا ابد حلال و حرام خدا نیز تا ابد حرام؛ چرا الله خدای مسلمانان که گفته میشود تنها خدای واقعی است در ابتدای پیدایش بشر شراب را تا زمان محمد بر همهی انسانها حلال کرده است؟ آیا انسانهای پیش از محمد هنوز به مرحلهی تکامل نرسیده بودند یا اینکه نظر الله بر اثر امور روزمرهای که بر بندگانش میگذرد عوض میشود؟ آیا الله در این زمان است که متوجه پلیدی شراب میشود؟ آیا الله هم برای تدبیر امور نیاز به تجربه دارد؟
اما مراحل تحریم شراب:
در مرحله نخست الله متوجه میشود که مسلمین هنگام نماز نباید شراب را بنوشند:
یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنكُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا (نساء/43) اى كسانى كه ايمان آوردهايد در حال مستى به نماز نزديك نشويد تا زمانى كه بدانيد چه مىگوييد و در حال جنابت مگر اينكه راهگذر باشيد تا غسل كنيد و اگر بيماريد يا در سفريد يا يكى از شما از قضاى حاجت آمد يا با زنان آميزش كردهايد و آب نيافتهايد پس بر خاكى پاك تيمم كنيد و صورت و دستهايتان را مسح نماييد كه الله بخشنده و آمرزنده است.
آنگونه که گفته میشود سبب این تحریم هم مست بودن علی ابن ابیطالب در نماز است؛ طبری در تفسیر این آیه مینویسد که عبدالرحمن ابن عوف که از بازرگانان شراب بود علی ابن ابیطالب و تعدادی از دوستانش را برای شام دعوت کرده بود، او در این دعوت از آنان علاوه بر غذا با شراب هم پذیرائی نمود، آنان پس از صرف شام علی را به عنوان پیش نماز جلو انداختند و او هم سورهی کافرون کاملا اشتباه و درهم خواند، این خبر به گوش محمد رسید و او هم آیهی تحریم نوشیدن شراب را در هنگام نماز بیان نمود؛ این پرسش پیش میآید که آیا خود محمد هم شراب نوشیده است؟:
درصحيح مسلم / كتاب الحج / باب وجوب المبيت بمنى ليالی ايام التشريق والترخيص في تركه لاهل السقايه؛ از قول بکر بن عبدالله المزنی میگوید که "با ابن عباس در کنار کعبه نشسته بودیم، پس بادیه نشینی آمد و گفت: میبینم که به پسر عمویتان عسل و شیر میدهید و خودتان شراب انگور مینوشید؛ آیا خود نیاز دارید یا بخیلی سبب آن است؟ ابن عباس گفت "الحمدلله، نه نیازمندیم و نه بخیل؛ پیامبر بر میل خویش است و پشتش اسامه بود، پس در ظرفی شراب را ریخت و او نوشید....(1)
باز در صحیح مسلم / كتاب الأشربة / باب في شرب النبيذ وتخمير الإناء، حدیثی را بیان مینمایند که به محمد شراب را تعارف میکنند و او هم مینوشد.(2)
در سنن نسائی کتاب الاشربه/ باب ذکر الاخبار التی اعتل بها من اباح شراب السکر؛ حدیثی واضح وجود دارد که بیان مینماید محمد شراب انگور را نوشیده است(3) و باز در همین باب حدیثی وجود دارد که شخصی در هنگام طواف به محمد شراب را میدهد و او پس از نوشیدن، به دلیل بد مزه بودن، آن شراب را به صاحبش بر میگردند.(4)
در سنن بیهقی جلد 8 حدیث شماره 15969 از قول عایشه نوشته شده است که اگر شراب انگور پیامبر سنگین (تلخ زیاد) میشد، من آنرا با کشمش ترش مخلوط میکردم(5)
در مسند احمد ابن حنبل حدیث شماره 1594 بیان شده که محمد در تاریکی شب با شراب وضو گرفته است.(6)
ابن ماجه قزوینی (207 - 273 قمری) هم چنین حدیثی را که دال بر وضو گرفتن محمد با شراب است را بیان مینماید.(7)
تا اینکه شراب به صورت قطعی حرام و نوشیدن آن را عمل شیطان توصیف نمود:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (مائده/90) اى كسانى كه ايمان آوردهايد شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [و] از عمل شيطانند پس از آنها دورى گزينيد باشد كه رستگار شويد.
محمد بنا به دلایلی شراب را تحریم نمود، اما برای مؤمنان وعده داده است که پس از مرگ بهترین نوشیدنیها را خواهند نوشید، نوشیدنی که شخص الله ساقیش خواهد بود:
عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (انسان/21) جامههاى ابريشمى سبز و ديباى ستبر پوشیدهاند و النگوی آنان دستبندهاى نقرهای است و پروردگارشان نوشیدنی پاک به آنان مینوشاند.
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ (واقعه/19) كه از آن نه سردرد میگیرند و نه مست میشوند.
البته همراه با سکس با دختران و پسران نوجوان زیباروی است.
شاید گفته شود که نبیذ مشروب الکلی نیست و چیزی مانند شربت بوده است؛ در پاسخ باید گفت که نبیذ در زبان عربی دقیقا به شراب انگوری گفته میشود که از تخمیر آن به دست آمده باشد که طبعا الکلی است، سایت ویکی پدیای عربی در بیان و شرح نبیذ گفته که از قدیمیترین انواع مشروبات الکلی در تاریخ بشر است(8).
شاید گفته شود که نبیذ مشروب الکلی نیست و چیزی مانند شربت بوده است؛ در پاسخ باید گفت که نبیذ در زبان عربی دقیقا به شراب انگوری گفته میشود که از تخمیر آن به دست آمده باشد که طبعا الکلی است، سایت ویکی پدیای عربی در بیان و شرح نبیذ گفته که از قدیمیترین انواع مشروبات الکلی در تاریخ بشر است(8).
معجم الوسیط که از معتبرترین کتب در زمینه شناخت معانی در زبان عربی است میگوید که می گوید که نبیذ شرابی است که از شیرهی انگور یا خرما که گذاشته شده تا تخمیر گردد به دست میآید(9).
ابن منظور نویسنده کتاب لغه العرب با استناد به این حدیث (10) صحیح بخاری می گوید که نبیذ به چیزی گفته می شود که رها شده و کسی به آن دست نزده باشد و در ادامه میگوید که "به شیره و مانند این که رها شده باشد، گفته میشود"(11).
در قرآن که به همین معنا آمده است:
وَإِذَ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ (آل عمران/ 187) و هنگامى كه الله از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه "حتما بايد آن را براى مردم بيان نماييد و كتمانش نكنيد"؛ پس آن را پشت سر شان رها کردند و به بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد داد و ستدی كردند.
وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الخَائِنِينَ (انفال/58) و اگر میترسی که گروهی (پس از بستن پیمان) به تو خیانت کنند، (آن پیمان) مانند خودشان به سويشان رها کن؛ زيرا الله خیانتکاران را دوست ندارد.
ابن منظور نویسنده کتاب لغه العرب با استناد به این حدیث (10) صحیح بخاری می گوید که نبیذ به چیزی گفته می شود که رها شده و کسی به آن دست نزده باشد و در ادامه میگوید که "به شیره و مانند این که رها شده باشد، گفته میشود"(11).
در قرآن که به همین معنا آمده است:
وَإِذَ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ (آل عمران/ 187) و هنگامى كه الله از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه "حتما بايد آن را براى مردم بيان نماييد و كتمانش نكنيد"؛ پس آن را پشت سر شان رها کردند و به بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد داد و ستدی كردند.
وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الخَائِنِينَ (انفال/58) و اگر میترسی که گروهی (پس از بستن پیمان) به تو خیانت کنند، (آن پیمان) مانند خودشان به سويشان رها کن؛ زيرا الله خیانتکاران را دوست ندارد.
==============================================
==============================================
پاورقی
(1)
وحدثني محمد بن المنهال الضرير حدثنا يزيد بن زريع حدثنا حميد الطويل عن بكر بن عبد الله المزني قال كنت جالسا مع ابن عباس عند الكعبة فأتاه أعرابي فقال ما لي أرى بني عمكم يسقون العسل واللبن وأنتم تسقون النبيذ أمن حاجة بكم أم من بخل فقال ابن عباس الحمد لله ما بنا من حاجة ولا بخل قدم النبي صلى الله عليه وسلم على راحلته وخلفه أسامة فاستسقى فأتيناه بإناء من نبيذ فشرب وسقى فضله أسامة وقالأحسنتم وأجملتم كذا فاصنعوا فلا نريد تغيير ما أمر به رسول الله صلى الله عليه وسلم.
(2)
كنا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم فاستسقى فقال رجل يا رسول الله ألا نسقيك نبيذا فقال بلى قال فخرج الرجل يسعى فجاء بقدح فيه نبيذ فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم ألا خمرته ولو تعرض عليه عودا قال فشرب.
(3)
اخبرنا الربيع بن سليمان قال حدثنا اسد بن موسى قال حدثنا حماد بن سلمه عن ثابت عن أنس (رض) قال: كان لام سليم قدح من عيدان فقالت سقيت فيه رسول الله (ص) كل الشراب الماء والعسل واللبن والنبيذ…
(4)
اخبرنا زياد بن ايوب قال حدثنا هشيم قال انبانا العوام عن عبد الملك بن نافع قال قال إبن عمر رأيت رجلا جاء الى رسول الله (ص) بقدح فيه نبيذ وهو عند الركن ودفع اليه القدح فرفعه إلى فيه فوجده شديدا فرده على صاحبه فقال له رجل من القوم يا رسول الله أحرام هو فقال علي بالرجل فأتي به فأخذ منه القدح ثم دعا بماء فصبه فيه فرفعه إلى فيه فقطب ثم دعا بماء أيضا فصبه فيه ثم قال إذا اغتلمت عليكم هذه الأوعية فاكسروا متونها بالماء.
(5)
أخبرنا أبوالحسن بن عبدان أنبأ أحمد بن عبيد ثنا أبوحصين محمد بن الحسين ثنا علي بن حكيم الأودي ثنا شريك عن مسعر عن موسى بن عبدالله بن يزيد الأنصاري عن عائشة (ر) قالت: كنت إذا اشتد نبيذ النبي (ص) جعلت فيه زبيباً يلتقط حموضته، قال الشيخ وعلى مثل هذه الصفة كان نبيذ عمر بن الخطاب وغيره من الصحابة (ر) ألا ترى أن عمر رضي الله عنه إنما أحل الطلاء حين ذهب سكره وشره وحظ شيطانه .
(6)
حدثنا يحيى بن إسحاق حدثنا إبن لهيعة عن قيس بن الحجاج عن حنش الصنعاني عن إبن عباس عن عبد الله بن مسعود أنه كان مع رسول الله (ص) ليلة الجن فقال له النبي (ص) يا عبد الله أمعك ماء قال معي نبيذ في إداوة فقال اصبب علي فتوضأ قال فقال النبي (ص) يا عبد الله بن مسعود شراب وطهور.
(7)
حدیث شماره 379
حدثنا العباس بن الوليد الدمشقي حدثنا مروان بن محمد حدثنا إبن لهيعة حدثنا قيس بن الحجاج عن حنش الصنعاني عن عبد الله بن عباس أن رسول الله (ص) قال لابن مسعود ليلة الجن معك ماء قال لا إلا نبيذا في سطيحة فقال رسول الله (ص) تمرة طيبة وماء طهور صب علي قال فصببت عليه فتوضأ به.
(8)
النبيذ هو مشروب كحولی يتم انتاجه بتخمیر العنب...
(9)
مُسكر يُتَّخَذُ من عصير العنب أَو التمر أَو غيرهما ، ويُترَكُ حتى يختمر.
(10)
نافع ابن عبد الله حدثه ان النبی (ص) اصطنع خاتما من ذهب و جعل فصه فی بطن كفه اذا لبسه فاصطنع الناس خواتیهم من ذهب فرقی المنبر فحمد الله و اثنی عليه فقال: انی كنت اصطنعته و انی لا البسه؛ فنبذه، فنبذ الناس .
(11)
النبذ طرحا الشی من يدک امامک هو ورائک؛ نبذت الشی انبذه نبذا اذا القيته من يدک و نبذته شدد للكثره و نبذت الشی ایضا اذا رميته و ابعدته و منه الحديث : فنبذ خاتمه، فنبذ الناس خواتيمهم ای ألقاها من يده وكل طرح نبذ؛ نبذه ينبذه نبذا و النبيذ : معروف، واحد الانبذه والنبيذ : الشی المنبوذ و النبيذ "ما نبذ من عصير و نحوه"