هر عقیدهای که منطق خویش را از وهم بگیرد و در برابر استدلال از نقص عقل صحبت نماید، ایدهای است خرافی. تفاوت انسان با سایر موجودات در قدرت تفکر اوست؛ خرافه گرایان در طول تاریخ بشر، با استفاده از نقض دانش روز بشری که همواره نسبت به آینده ناقض است، در برابر پدیدههائی که برایشان دلیلی نداشتند، به خرافه روی آوردهاند. این خرافه گری در همهی فرهنگها وجود دارد؛ برخی از این خرافات، باورهای مردم و در چارچوب فرهنگ عامه هستند که البته کاملا طبیعی است، اما برخی دیگر ادعا دارند علل تمام پدیدهها نزد آنان است. اینگونه ایدهها در گذر زمان، تکامل یافته؛ به گونهای که توانائی عجیبی در بکار گیری احساسات انسانها در جهت اثبات خویش را دارند و با تکیه بر نیروئی که نه در نفی و نه در اثبات آن دلیل وجود ندارد، با فکر مردم بازی میکنند.
ناتوانائی عقل بشر در هر برهه از زمان برای اثبات عدم وجود پدیدهای، دلیلی بر وجود آن پدیده نمیشود؛ هر کسی میتواند در چارچوب چنین منطقی، وجود هر موجودی در فضائی خیالی خویش را ثابت نماید.
خرافه گرایان دلیلگرا برای اثبات عقلانیت وهم خویش، به نشانههائی متکی میگردند که دانش زمان، به ریشهی آنها پی نبرده است؛ مثلا تا پیش از علم جدید، در تمام فرهنگها، برای خورشید گرفتگی دلیل کاملا خرافی ارائه می شد، البته این خرافات تاکنون نیز وجود دارد.
مروجین ادیان، برای اثبات وجود نیروئی عجیب که حتی بشر نیز نمیتواند با فکر خویش به آن دست یابد، به پدیدههائی متوسل می شدند که در آن زمان امکان درک علل آنها نبود. این اعتقاد اسلامی که الله شهاب سنگ را جهت زدن که جنها میفرستد، از این جمله است.
از دیگر خرافهای که در فرهنگ اسلامی با استفاده از نقص دانش بشر در آن زمان، پدید آمده؛ اعتقاد به این موضوع است که رعد و برق دارند الله را تسبیح می کنند و الله با صاعقه، کفاری که در بارهی الله در حال مجادله هستند را مورد حمله قرار میدهد، از اینگونه است:
وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلاَئِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ (رعد/13) و رعد تسبيح و حمد او ميگويد، وملکه ها از ترس او، و صاعقهها را ميفرستد و هر كس را بخواهد گرفتار آن ميسازد در حالي كه آنها در باره الله به مجادله مشغولند، و او قدرتي بي انتها دارد.
در موضوع علوم انسانی نیز اسلام دقیقا چنین اعتقادی دارد؛ از آنجائیکه اینگونه علوم، دانش ابزاری نیستند، لذا اثبات در نفی نظریههای اسلامی کاری کاملا تخصصی است؛ یکی از دلایلی که مسلمانان با این نوع علم هنوز هم مخالفت میکنند همین موضوع است. این شاخه از علم، بسیار مظلوم تر از علوم تجربی است، آنها در مقابل علوم ابزاری ابتدا شک و سپس سکوت و در آخر روش پذیرش با استفاده از علم فلسفه را در پیش میگیرند. تحصیلکردگان دینی، آیات قرآن را با این علوم توجیه مینمایند و این آیات را به طوری تفسیر میکنند که نه پیامبر اسلام و نه علمای اسلامی سلف (پیشین) به چنین امری اشاره کردهاند؛ گویا اینان از آنها در این زمینه داناترند و پیامبر اسلام را حتی از گالیله نیز ترسوتر میدانند.
متاسفانه روشنفکران جامعهی ما، میخواهند با ابزار خرافه، به جنگ آن بروند. شاید بتوانند صورت و تعبیری دیگر را از آن ارائه دهند، اما قطعا اگر زنجیر را از پای جامعه باز میکنند، طناب کلفتی را به جای آن میبندند و این دقیقا وضعی است که اکنون ما در قیاس با اروپا داریم، این قاره(اروپا)، تا زمانی که زنجیر مسیحیت، که بسیار کلفت تر و ضخیمتر از زنجیر اسلام بود را در پا داشت، کاملا عقب افتاده بود.
پیشرفت امری است قیاسی، که آنرا با میزان ترقی دیگر ملل مقایسه می نمایند. ما نمی توانیم جامعهی 1000 سال پیش خویش را با اروپا در جهت اثبات برتری فرهنگی خویش قیاس بگیریم؛ اروپا تا زمانیکه چنین زنجیر زخیمی بر پا داشت، همواره در مصاف با جوامع اسلامی که در پایش زنجیری باریکتر بود، عقب مانده تر بود. اما اروپائیان آن زنجیر را از پای خویش باز نمودند و در مسابقهی علمی در تمام عرصهها آنچنان از ما جلو زد که ما به گرد و غبار آنها نیز نخواهیم دید، زیرا مصافی است نابرابر. بنابراین، پس از رنسانس تا اکنون، مسلمانان در هیچ زمینهی علمی (به عنوان پرچمدار یکی از شاخههای آن) کوچکترین کمکی به جامعهی بشری نکردهاند و واکنش آنها در ابتدا نظاره، سپس استفاده و اخیرا نیز مقابلهی فیزیکی(تروریسم) شده است.
علما ی اسلامی، در مقابل پرسش جوانان از آنها برای دانستن علت این عقب ماندگی؛ آنرا نتیجهی توطئهای از جانب غرب میدانند که هدفش از بین بردن اسلام است. ریشهی تمام ترورها را باید در این موضوع جستجو نمود؛ موضوعی که سبب ایجاد کینه در کیان همین جوانان سرخورده گردیده است.
مسلمانا ن معتقد، چون خویش را وابسته به الله میدانند، همان موجودی که تمام نعمتها را باید از او خواست، لذا مخالفت با خویش را مخالفت با الله می انگارند و مخالف الله را کافر و کافر را حیوانی میدانند که بصورت انسان بر روی زمین حرکت می کند، زیرا وجودش بر خلاف دلیل خلقتش تصور میکنند.
من در اینجا خطابم به مردم شریف ایران است:
ای مردم! آیا میشود که با پذیرش خرافه، به جنگ آن رفت؟
ما تا زمانیکه مانند اروپا این زنجیر عقب ماندگی را از پای جامعهی خویش باز نکنیم، هرگز نخواهیم توانست به اهدافی که داریم دست پیدا کنیم؛ در این راه نباید هدفهای کوتاه مدت را فدای مصالح دراز مدت میهن خویش نمائیم .
۲ نظر:
بسیار روشن و مستدل بود.
کار بسیار ارزشمندی است راهی که دنبال می کنید. هر چند راه طولانی است ولی دیدن وطن پرستانی چون شما که این گونه در این گذرگاه تاریخی برای نجات ایرانیان تلاش می کنند انسان را دلگرم می کند. باشد که چون نیاکانمان 200 سال اشک حسرت بر خرابه های ری نبریم...
متاسفانه شما بی لیلقتی وندانم کاری یک ملت وشاهان وحکمرانان عیاش وبی کفایت را به پای دین مینویسید وعقب افتادگی ملتی را بدلیل پیروی از دین میدانید باور بخدا وهمچنین باور بروزی که انسانها باید کیفر اعمال خود را ببینند در فطرت همه انسانها وجود دارد وهرگز نمیتوان با فطرت خویش مبارزه نمود شعار دین از ابتدای خلقت تاکنون گرچه با پیغمبران مختلف وادیان گوناگون عرضه گردیده همان کلمه ای است که در قران به ان دین قیم گفته شده ودر طول تاریخ بشر هرگز دچار تغییر وتبدیل نخواهد شد ومفاد ان تا ابد پایدار وپابرجاست وان اعتقاد بخدا وروز رستاخیز وپرستش خدای یگانه است واین یک واقعیت است که هیچ خرافه ای در ان راه ندارد متاسفانه وشوربختانه در جوامعی که افراد نابخرد وطماع ودنیاپرستی که دین را ابزاری برای فریب مردم قرار میدهند وبرای مطامع ناچیز خود ملتی را بقهقرا وعقب ماندگی میبرند عامل اصلی عدم پیشرفت یک کشور هستند تا صد سال پیش روحانیون با احداث مدرسه ودادگستری مخالفت میکردند چرا ایا میتوانید در قران کلامی را بیابید که با اجرای قسط وعدالت ویا اموزش وفهمیدن واندیشیدن مخالفت کرده باشد شما چرا دین را عامل عقب ماندگی میدانید در حالیکه متولیان دروغگو ومردم فریب عامل عقب ماندگی وبیچارگی یک ملت هستند متاسفانه وباز هم شوربختانه شما انگشت اتهام را بجای اینکه بسوی انها نشانه روید بسوی دین نشانه رفته اید که جز اگاهی وحقیقت جویی وسعادت بشر هدفی ندارد در جوامع دینی حداقل هشتاد درصد از مطالبی که بنام دین بخورد مردم داده میشود منشا خرافاتی دارند وبا اساس قران در تضاد است
ارسال یک نظر