ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

آسمان از دید قرآن چیست؟

داستان خلقت آسمان به نقل از قرآن و تناقضات آشکار آن با دانش کیهان شناسی

    از دید دانش کیهان شناسی، چیزی به نام آسمان که شامل همه چیز غیر از زمین باشد وجود خارجی ندارد، اگر آسمان را فضا در نظر بگیریم، زمین نیز بخشی بسیار کوچک  از آن است، برای در نظر گرفتن اندازه گیتی، کافی است که بدانیم شعاع جهان درحدود ۱۰9 × 46 (46،000،000،000) سال نوری است (منبع) ؛  برای فهم بهتر این موضوع باید بدانیم که هر سال نوری تقریبا 9،460،000،000،000  ( ۱۰9 × 9،460 ) کیلومتر می‌باشد و شعاع زمین فقط  6378 کیلومتر.
همانگونه که در بالا ملاحظه می‌گردد، اندازه‌ی زمین به نسبت جهان شاید از اندازه اتم به نسبت زمین هم کوچکتر باشد و مهمتر از این، اینکه زمین بخشی است از جهان نه اینکه آن را وجودی مستقل در نظر بگیریم.
    از دید اسلام، الله زمین را در 4 روز و کل آسمان به همراه ستارگان را در 2 روز آفرید! مانند این است که اگر مهندسی که ساختمانی 100 طبقه را ساخته، بپرسیم: "آن را چگونه ساختی؟" بگوید: "در 4 سال آجر کنج شمال غربی آشپزخانه طبقه‌ی سی‌ام  آپارتمان شماره 28 آن را ساختم، در 2 سال بقیه‌ ساختمان را؛ آیا خنده دار نیست؟
اما اصل مطلب به نقل از قرآن:
  اسلام برای بیان واقعیت مسلم از لفظ آیا ندیدی(الم تر) استفاده می‌نماید:
    أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/15) آيا نمی‌بینید(نمي‏دانيد) چگونه الله هفت آسمان را يكي بالاي ديگري آفريده؟
      پس طبق این آیه، موضوع طبقه طبقه بودن آسمان را در آن زمان امری بدیهی و مسلم تصور می‌کردند، موضوعی که کوچکترین شکی را در آن نداشتند(حتی توده ی مردم).
       اما آسمان از دید قرآن چیست؟ آیا جسمی است مجازی یا شیئی است حقیقی؟ برای پاسخ به این پرسش، خود قرآن را مورد بررسی قرار می دهیم.
      قرآن می‌گوید که الله( وجودی مبهم و متناقض) پس از پیدایش زمین، اقدام به پیدایش آسمان نمود؛ این بود که آسمان را بر روی زمین خلق نمود.
      لذا مشاهده می‌نمائیم که در ابتدا طبق گفته‌ی قرآن آسمان بر روی زمین قرار داشت:

     اَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ (انبیاء/30) آيا كافران نديدند(ندانستند) كه آسمانها و زمين به هم چسبیده بودند و ما آنها را از يكديگر جدا نمودیم و هر چيز زنده‏اي را از آب قرار داديم، آيا ايمان نمی ‏آورند!
      در اینجا مسلم است کسی ندیده که آسمان در ابتدا بر روی زمین قرار داشت؛ بنابراین بر طبق این آیه، در آن زمان موضوع خلقت آسمان بر روی زمین امری قطعی و مسلم تلقی می‌شود؛ موضوعی که اسلام آنرا به عنوان یادآوری بیان می‌نماید و کسی هم بر آن اعتراضی را وارد نمی‌کند.

 و در ادامه می‌گوید که سقف آسمان حفاظت شده است: 
   وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ (انبیاء/32) و آسمان را سقفى حفاظت شده قرار داديم و[لى] آنان از  (پذیرش) نشانه‏هاى آن خودداری می‌کنند.
    و ماه به همراه خورشید هم مانند شب و روز در میان این طبقات در حال گردش هستند:
    وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (انبیاء/33) و  او آن کسی است كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است هر كدام در فلکی شناورند.
و یا:
    لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (یس/40) نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در فلکی شناورند.
    یعنی خورشید هم مانند ماه و شب و روز در آسمان در حال  گردش در مداری است، این گردش به توجه به واو عطف، هر چهارتا به دور زمین است. شرح مفصل
اما کیفیت حرکت خورشید:
   وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (انبیاء/38) و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است، این است تقدير آن عزيز دانا!
ابوذر در شرح همین آیه از قول محمد می‌گوید:
  پیامبر (ص) هنگام غروب خورشید گفت: ای ابوذر، آیا می‌دانی که خورشید کجا می‌رود؟ گفتم الله و فرستاده‌اش داناترند. گفت "او می‌رود تا زیر عرش سجده کند و اجازه بگیرد، پس به او اجازه داده می‌شود، نزدیک است که سجده کند، اجازه (سجده کردن) به او داده نمی‌شود و به او گفته می‌شود "برگرد از جائی که آمدی"؛ پس طلوع می‌کند از مکان پنهان شدنش و این معنی قول الله است که می‌گوید " خورشید در حرکت است به سوی مکان استقرارش (زیر عرش) ..." (صحیح بخاری/ کتاب بدء الخلق/ باب صفه الشمس و القمر)(بحار الانوار/ جلد55 / صفحه 210) شرح     
  موضوع گردش خورشید و ماه در فلکی خاص و همچنین این گفته قرآن که آسمان دارای برج‌هائی است، به نظر می‌رسد که از ایرانیان باستان گرفته باشد. شرح این مدعا  
    الله هنگامیکه آسمان را بر روی زمین خلق نمود، ارداه‌ی بالا بردن آنرا کرد و آنرا بالا برد:
  رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (نازعات/28) سقف (کلفت)ش را بلند کرد و آنرا منظم ساخت.
     آیه‌ی فبل از این آیه می‌گوید که بنای آسمان از خلقت دوباره‌ی شما خیلی مشکلتر می‌باشد، زیرا الله دو کار را انجام داد:
     نخست آنرا بر روی زمین خلق نمود.
     دوم اینکه؛ آسمان به این سنگینی را بالا برد:

     أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا (نازعات/27) آيا پیدایش شما سخت‌تر است يا پیدایش آسماني كه الله بنا کرد؟

     پس آسمان سقف یزرگی بوده که الله آنرا از روی زمین بالا برده است:

     وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ (طور/5) سوگند به سقف بالا برده شده(از سوی الله)
     و آنرا بالانس نمود:
     وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ (رحمن/7) و آسمان را بالا برد و (در آن) ترازو گذاشت.
     این میزان(ترازو)، چیزی جز ستارگانی که به شکل ترازو در آسمان هستند نیست.
     و این سقف محفوظ قابلیت شکافته شدن را دارد همانگونه که زمین و کوه این قابلیت را دارند:
  تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا (مریم/90) نزديک است آسمانها (از آن) بشکافند و زمين شکافته شود و کوهها بپاشند و نابود شوند.
 و یا تکه ای از آن بر زمین بیفتند.  
    او آسمان را بدون ستون قابل دیده‌شدن بنا نمود، زیرا برای محمد ابن عبدالله غیر قابل تصور بود که آسمان به این بزرگی ستونی نداشته باشد، بنابراین از ستونهای نامرئی سخن می‌گوید:
     اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (رعد/2) الله كسى است كه آسمان‌ها را بدون ستون‌هايى كه آنها را ببينيد بالا برد، آنگاه بر عرش قرار گرفت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به حرکت خود ادامه مى‏دهند در امور تدبير می‌کند و نشانه‌ها را به روشنى بيان می‌نمايد، باشد كه شما به دیدار پروردگارتان يقين نمائید.
     خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (لقمان/10)  آسمان‌ها را بدون ستون‌هائی كه آن را ببينيد (بدون ستون مرئی) خلق كرد و در زمين كوه‌هاى محکمی را گذاشت تا شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبنده‏اى پراكنده گردانيد و از آسمان آبى فرو فرستاديم و از هر نوع [گياه] نيكو در آن رويانيديم.
     و آسمان را با دستش بنا نموده است:
     وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ (ذاریات/47) ما آسمان را با دست بنا نمودیم و همانا ما آنرا وسعت دهنده(ی همه چیز) هستیم. 
     البته برخی از مترجمین معاصر ید را به قدرت ترجمه نموده‌اند که صد البته تحریف معنا و عدم رعایت امانتداری ترجمه است. او انسان را هم با دستش خلق نمود.
اما پرسشی که پیش می‌اید این است که:
    چگونه آسمان بدون ستون برپا نموده است؟ چرا بر روی زمین سقوط نمی‌نماید؟

 قران برای این پرسش نیز پاسخی دارد:
     إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا (فاطر/41) همانا الله آسمانها و زمين را گرفته است تا نيفتند و اگر بيفتند بعد از او هيچ كس آنها را نگاه نمى‏دارد اوست بردبار آمرزنده.
      أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ(حج/65) آيا نديده‏اى كه الله آنچه را در زمين است به نفع شما رام گردانيد و كشتيها در دريا به فرمان او روانند و آسمان را گرفته است تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش [باشد] در حقيقت‏ الله نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است.
     پس آسمان داری وزنی می‌باشد که الله آنرا نگه می‌دارد تا مبادا بر روی زمین سقوط نماید؛ البته از دید قرآن هرآن ممکن است بخشی از این سقف بر زمین سقوط کند:

   أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِن نَّشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ (سباء/9) آيا آسمان و زمينى را كه پيش روى و پشت ايشان است ننگريسته‌‏اند؟، اگر خواهيم به زمين فرو بريمشان، يا بر آنان پاره‌‏اى از آسمان را فرو اندازيم، در اين امر براى هر بنده توبه كار، مايه عبرتى است‏.(ترجمه خرمشاهی) شرح ایات مشابه
   و محمد در پاسخ به مسخره کنندگانش پس از اینکه از اسلام آوردنشان ناامید شد گفت:

       وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّواْ فِيهِ يَعْرُجُونَ (حجر/14) و اگر درى از آسمان بر ایشان باز می‌کر (حجر/15)دیم كه همواره از آن بالا می‌رفتند.
     لَقَالُواْ إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ (حجر/15) بدون شک می‌گفتند "در حقيقت ما چشم بندی شدیم بلكه ما مردمى هستيم كه جادو شده‌ایم.
   در آیات بالا محمد برای آسمان دروازه در نظر گرفته که اگر آن در را باز کند و کفار را به درون آسمان راه دهد باز آنها باور نخواهند کرد.
و در ادامه برای آسمان برج‌هائی در نظر گرفته:
    وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ (حجر/16) و به يقين ما در آسمان برج‌هائی قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراسته نمودیم.
   و یکی دیگر از کارکردهای این برج‌ها، نگهبانی برای حفظ آسمان از ورود شیطانهاست:
 وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ (حجر/17)  و آن را از هر شيطان رانده شده‌ای حفظ كرديم.
و  اگر بخواهند از درون آسمان استراق سمع کنند به سویشان شهاب سنگ پرتاب می‌شود:
إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ (حجر/18) مگر کسی كه استراق سمع کند شهابى روشن او را دنبال می‌نماید.
 و  در جائی دیگر می‌گوید که هدف از آفرینش تمامی ستارگان، راهنمائی شما در خشکی‌ها و دریاهاست تا نه گم شوید و نه غرق:
  وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (انعام/97) و اوست كه براى شما ستارگان را آفريد تا در تاريكي‌هاى خشكى و دريا به وسیله‌ی آنها راهنمائی شوید ما نشانه‌‏ها را براى گروهى كه می‌دانند به صورت مشروح بيان كرده‏‌ايم.
و باز:
    آسمان قابل لمس کردن می‌باشد:
     وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا (جن/8) ما(جنها) آسمان را لمس نمودیم و آنجا را پر از نگهبانان توانا و تیرهائی از شهاب سنگ یافتیم.
 و او برای حفظ آسمان ار نفوذ شیاطین، شهاب سنگ را می‌فرستد:
     لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ(صافات/9) به [اسرار] ملأاعلى گوش نتوانند داد و از هر طرف به سویشان (با شهاب سنگ) پرتاب میشود.
  دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ (صافات/10) به راندنى سخت، و عذابى پاينده [در پيش‏] دارند.
  إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ (صافات/11)
مگر كسى كه ربايشى بربايد (اطلاعاتی بدست آورد و فرار کند) که در این صورت شهاب سنگی درخشان به سویش پرتاب می‌گردد.
     پس آسمان نیاز به محافظ دارد:
     وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ (صافات/8) و(آسمان را) از هر شيطان سركشى محفوظ داشته‏ايم‏.

     الله برای حفظ آسمان، شهاب سنگها را به سوی جنیانی که به قصد استراق سمع بالا بیایند پرتاب می کند.
     او ستارگان را زینت پائین‌ترین طبقه‌ی آسمان قرار داده است:
     إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/7) ما آسمان دینا (پائین ترین آسمان) را با ستارگان زینت دادیم.
پس تنها آسمان پائین دارای ستاره می‌باشد!
    ماه و خورشید را نه در طبقه‌ای که ستارگان قرار دارند؛ بلکه در میان سایر طبقات قرار داده است؛  بنابراین ماه و خورشید در فاصله‌ای دورتر از سایر ستارگان قرار دادرند(قرآن: امکان رفتن به ماه وجود ندارد!).

آسمان قابل ت

۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

تناقضات قرآن در پیدایش زمین و آسمان.

   
      الله پیش از آنکه تصمیم بگیرد گیتی (زمین و آسمانها و ستارگان) را خلق نماید، دارای عرش (تخت پادشاهی)  بود؛ پرسش اساسی که در اینجا مطرح می‌گردد این است که:
     آیا عرش الله مخلوق است یا ازلی؟
     اگر مخلوق است پس کی خلق شده؟
     آیا الله زمانی بدون عرش بوده ؟
     آب چطور؟
      هنگامیکه الله تصمیم به پیدایش عالم ماده (زمین و هفت طبقه ی آسمان و ستارگان) را گرفت، عرشش روی آب قرار داشت:
      وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ(هود/7)و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را بيازمايد كه كدام‏يك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد قطعا كسانى كه كافر شده‏اند خواهند گفت اين جز جادوئی آشكار نيست.
     فرشتگان الله عرش او را حمل کرده و از روی آب به آسمان طبقه ی هفتم بردند و در آنجا او را تسبیح می کنند:
      الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ (غافر/7) فرشتگاني كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن (طواف مي‏كنند) تسبيح و حمد خدا مي‏گويند و به او ايمان دارند و براي مؤ منان استغفار مي‏نمايند که آنها را از عذاب سخت نجات بده.
     در روز قیامت، هشت تن از همین فرشتگان، عرش او را حمل می کنند و آنرا از آسمان هفتم به پائین برای رسیدگی به امور بندگان می آورند:
    وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ (حاقه/17) ملکه ها در جوانب و كناره‌های آسمان قرار می‌گيرند و آن روز عرش پروردگارت را هشت فرشته بر فراز همه آنها حمل می‌کنند.   
 شرح کامل تناقضات قرآن در خلقت آب و عرش. 
      در اینجا به چگونگی پیدایش جهان از دید همین خدا می پردازم.
     الله در ابتدا و پیش از هر گونه آفرینشی، زمین و سپس آنچه را که در آن است را خلق می‌کند:
     هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره/29) اوست آن كسى كه آنچه در زمين است همه را براى شما آفريد سپس به آسمان پرداخت و آنان را به صورت هفت آسمان بر هم قرار داد و او به هر چيزى داناست.
     او زمین را در دو روز خلقت نمود:
      قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ (فصلت/9) بگو: آيا شما به آن كسي كه زمين را در دو روز آفريد كافر هستيد؟ و براي او همانندهائي قائل مي‏شويد؟ او پروردگار جهانيان است.
       و در دو روز دیگر آنچه را که در زمین است خلق می نماید.
       پس خلقت زمین و آنچه را که در آن است، در چهار روز به پایان می‌رسد:
      وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ (فصلت/10) و در آن لنگرهائی (کوهها) قرار داد و بركاتي در آن آفريد، و مواد غذائي مختلف آن را مقدر فرمود، اينها همه در چهار روز بود، درست به اندازه نياز تقاضا كنندگان!
    یادآوری یک نکته را ضروری می‌دانم و آن اینکه با توجه به سیاق آیه، خلقت خود زمین در 2 روز نمی‌تواند بخشی از 4 روزی باشد که الله برای قرار دادن کوه و مواد غذائی وقت صرف کرده، باشد؛ بنابراین با توجه به دو آیه اخیر (فصلت 9 و 10)، خلقت زمین به همراه آماده کردن آن برای زندگی، به تنهائی 6 روز از وقت الله را گرفته است.
    به نظر می‌رسد این از فراموشکاری محمد و بد بیان کردن اوست، از دید من و با توجه به شناختی که از این کتاب دارم، منظور او این است که الله تا اینجا 4 روز وقت صرف کرد.    
   پس از این است که به سراغ آسمان‌ها می رود، در فضای آسمان، گرد و غبار ناشی از پیدایش زمین بود(بسیاری از مفسیرین قدیمی مانند ابن کثیر و بغوی معتقدند که این دود همان بخار آب ناشی از پیدایش زمین بود)، او بر روی زمین قرار گرفت و شروع به خلقت آسمان نمود:
      ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ (فصلت/11) سپس به آسمان پرداخت در حالي كه به صورت دود بود، به آن و به زمين دستور داد به بیائید (سر جایتان) و شكل گيريد، خواه از روي اطاعت و خواه اكراه! آنها گفتند: ما از روي طاعت مي‏آئيم.
      فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (فصلت/12) در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و آنچه را مي‏خواست در هر آسماني مقدر فرمود، و آسمان پائين را با چراغهائی زينت بخشيديم و (با شهاب‌ها) از استراق سمع شياطين حفظ كرديم، اين است تقدير الله دانا.
پس از اتمام کار ساخت(خلقت) آسمان، آسمان و زمین به هم چسبیده بودند:
      أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ (انبیاء/30) آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم چسبیده بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده‏اى را از آب پديد آورديم آيا ايمان نمى‏آورند.
      نقل از تفسیر ابن کثیر در رابطه با تفسیر "السماوات و الارض کانتا رتفقا ففتقناهما":
     قال ابوسعید بن جبیر: کانت السماء و الارض ملتزقین، فلما رفع السماء و ابرز منها الارض، کان ذالک فتقهما الذی ذکر الله فی کتابه.
     و قال الحسن و قتاده: کانتا جمیعا ففصل بینهما بهذا الهواء.

      هرگاه قرآن از الم یروا و یا الم تر استفاده کرده، منظورش آیا ندانستید است، یعنی من الله به شما خبر می‌دهم (برای بیان واقعیت مسلم)؛ این باور برگرفته از دانش یونانیان باستان است که اعتقاد داشتند خدا در ابتدا آسمان را بر روی زمین آفرید و آنرا بالا برد.
      الله آسمان را از روی زمین بلند کرد و آنرا بالا برد:
     رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (نازعات/28) سقف کلفتش را بالابرده و آن را منظم ساخت.
      پس از اینکه خلقت آسمان و زمین به اتمام رسید و عرشش را که بر روی آب قرار داشت بالا برد، او بر روی عرش قرار گرفت:
      للَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ (سجده/4) الله كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه بین آن دو است در شش روز آفرید، آنگاه بر عرش قرارگرفت براى شما به جز او ولی و شفاعت کننده ای نيست آيا اندرز نمى‏گيريد؟
      إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (اعراف/54) همانا پروردگار الله است کسی که آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش قرار گرفت، روز را به شب كه شتابان آن را مى طلبد مى‏پوشاند و خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده‏اندپ، همانا خلقت و امر از آن اوست؛ خجسته باد (بر) الله که پروردگار جهانيان است.
      إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ(یونس/3) پروردگار شما الله است کسی كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد سپس بر عرش قرار گرفت، كار [آفرينش] را تدبير مى‏كند شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست اين است‏، الله پروردگار شماست پس او را بپرستيد آيا پند نمى‏گيريد؟
      و در چندین ایه‌ی دیگر به این مفهوم اشاره دارد.....
      اما آسمان ممکن بود بر روی زمین سقوط نماید، این بود که الله آن را نگه می‌دارد تا مبادا بیفتد:
  أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ (حج/22) آيا نديده‏اى كه الله آنچه را در زمين است به نفع شما رام گردانيد و كشتيها در دريا به فرمان او روانند و آسمان را نگاه مى‏دارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش در الله نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است.
      إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا (فاطر/41)همانا الله آسمانها و زمين را نگاه مى‏دارد تا نيفتند و اگر بيفتند بعد از او هيچ كس آنها را نگاه نمى‏دارد اوست بردبار آمرزنده.
      او پیش از پرداختن به آسمان، که شامل آفرینش زینت‌های آن(ستارگان)، جدا و منظم ساختن طبقات آن است؛ تمام آنچه را که در زمین است، آفرید:
     هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره/29) اوست آن كسى كه تمام آنچه در زمين است همه را براى شما آفريد سپس به آسمان پرداخت و آنان را به صورت هفت آسمان قرار داد و او به هر چيزى داناست.
       خلقت آسمان و ستارگان و تمام امور مربوط به آن، جمعا دو روز به طول انجامید، او آسمان را با اسلحه ی شهاب سنگ از شر استراق سمع شیاطین که برای شنود امور غیبی بر پشت هم سوار می شدند، حفظ نمود و پائین ترین آسمان را با ستارگان زینت داد:
     فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (فصلت/12) در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و آنچه را مي‏خواست در هر آسماني مقدر فرمود، و آسمان پائين را با چراغهاي زينت بخشيديم و (با شهابها) از استراق سمع شياطين حفظ كرديم، اين است تقدير الله دانا.
      إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/6) ما آسمان پائين (دنیا) را با ستارگان تزيين كرديم.
      وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ (صافات/7) و آنرا (آسمان) از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم.
      لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ (صافات/8) آنها نمي‏توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند (و هرگاه چنين بخواهند) از هر سو هدف تيرها قرار مي‏گيرند.
دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ (صافات/8) آنها به شدت به عقب رانده مي‏شوند، و براي آنان عذاب دائم است.
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ (صافات/9) مگر آنها كه در لحظه‏اي كوتاه براي استراق سمع به آسمان نزديك شوند كه شهاب ثاقب آنها را تعقيب مي‏كند!  شرح کامل ایات مربوط به پرتاب شهاب سنگ به سوی جنها
      همان گونه که ملاحظه می‌گرد، الله مدت زمان بیشتری برای پیدایش زمین صرف می‌کند و آنرا در چهار روز آماده می‌نماید.
      آسمان را با زینت‌های آن (ستارگان) و پدافند آن(شهاب سنگها ) را در دو روز خلق می‌نماید.از نظر بیان کننده‌ی قرآن، خلقت زمین و آنچه را که در آن است از خلقت آسمان مشکل‌تر بود.
      اما شاید عده‌ای به آیات سوره‌ی نازعات اشاره نمایند که در آنجا الله می‌گوید که بنای آسمان و بالا بردنش از خلقت شما مشکلتر است، این آیات نشانه دهنده‌ی وجود تناقض در قران است، همانگونه که در بالا بیان کردم (29 سوره‌ی بقره و آیات 9 تا 11 سوره‌ی فصلت،) قران می‌گوید که ما نخست زمین و هرآنچه که در ان است را آفریدیم و سپس به آسمان خلقت آسمان پرداختیم، ولی در آیات پائین قرآن می‌گوید که ما پس از خلقت آسمان (بر زمین) ، بالا بردن آن و درآوردن تاریکی و روشنائی‌اش (روز و شب) اقدام به آماده سازی زمین و در آوردن کوه و آب و کشتزارها نمودیم:
      أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا(نازعات/27) آيا آفرينش شما مشكل تر است يا آفرينش آسماني كه بنایش نموده؟!
      رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (نازعات/28) سقف کلفتش را بالا برده و آن را منظم ساخت.
      وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا(نازعات/29) و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد.
     و الارض بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا(نازعات/30) و زمين را بعد از آن گسترش داد.
     أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا (نازعات/31) آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد.
     وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا (نازعات/32) و كوهها را لنگر آن گردانيد.
       ضمنا این آیات اشاره به زنده شدن انسان پس از مرگ می‌نماید؛ قرآن می‌پرسد:
       آیا کسی که آسمان به این کلفتی را بالا برد؛ نمی‌تواند شما را که کاری آسان‌تر از بالا بردن آسمان است را دوباره خلق نماید؟
منظور از شما، انسان‌ها هستند و نه زمین.
  البته از دید شیعه آسمان و زمین به خاطر علی و فرزندانش خلق شدند:
    ان الله خلق السماوات و الارضين لاجل علی و جعله صراطه المستقيم و عينه و بابه الذی يؤتى منه، و حبله المتصل بينه و بين عباده من رسل و انبياء و حجج واولياء (الوافی فيض کاشانی/جلد 2 / جزء 8 صفحه 224). 
     برخی برای علمی جلوه دادن قرآن و اینکه این کتاب اشاره به کروی بودن زمین دارد به ایات مربوط به دو مغرب و دو مشرق اشاره دارند، شرح کامل این موضوع در اینحا.
      برخی دیگر نیز برای اینکه قرآن را علمی جلوه دهند اشاره دارند که قران گفته در روز قیامت خورشید و ستارگان کدر می‌شوند و ماه و خورشید به هم می‌چسبند؛ ایشان اشاره به چند ملیارد سال آینده دارند که خورشید به صورت کوتوله سفید گرمایش زیاد می‌گردد، نخست سیاره تیر و سپس ناهید و زمین را می‌بلعد، در آن هنگام گرمای خورشید به حدی می‌رسد که هیچ حیاتی بر زمین نیست:
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ (قیامه/7)  بگو در آن هنگام كه چشمها از شدت وحشت به گردش در آيد
وَخَسَفَ الْقَمَرُ (قیامه/8) و ماه بی نور گردد.
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ (قیامه/9) و خورشيد و ماه یک جا جمع شوند.
اگر یکی دو آیه پائین‌تر بروند پاسخ خود را خواهند گرفت:
يَقُولُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ (قیامه/10) آن روز انسان مى‏گويد راه فرار كجاست.
     یعنی زمانی که خورشید و ماه به هم می‌چسبند انسان گواه این موضوع است؛ شاهدی که با دیدن این صحنه‌ها برق از چشمانش می‌پرد.
   البته قران به طور واضح گفته است که زمین ثابت می‌باشد:
     وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (رعد/3) و او كسي است كه زمين را گسترد و در آن كوهها و نهرهائي قرار داد و از تمام ميوه‏ها در آن دو جفت آفريد شب را بر روز مي‏پوشاند، در اينها آياتي است براي آنها كه تفكر مي‏كنند.
     مد در قرآن برای بیان چیزی که بطور کاملا مستقیمی کشیده و امتداد دارد بیان می‌گردد، در سوره‌ی فرقان، قرآن هنگامی که از کشید شدن سایه و امتداد آن سخن می گوید، از کلمه‌ی مد استفاده می‌کند:
     أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاء لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا (فرقان/ 45) آيا نديده‏اى كه پروردگارت چگونه سايه را گسترده است و اگر مى‏خواست آن را ساكن قرار مى‏داد آنگاه خورشيد را بر آن دليل گردانيديم , پس نور خورشید برای آن دلیلی قرار دادیم .
   و همچنین در این آیه:
     هوَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ (حجر/19) و زمين را گسترانيديم و در آن لنگرها (كوهها)ى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده‏اى در آن رويانيديم .
    پس از نظر قرآن، همانگونه که سایه راست است و اگر در فضائی بدون مانع قرار بگیرد، این راستی  ادامه دارد، زمین نیز اینگونه است.
      زمین ثابت است!:
   
     أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (نمل/61) يا كسي كه زمين را مستقر کرد (ثابت گذاشت)، و در ميان آن نهرهائي روان ساخت، و براي زمين كوههاي ثابت و پا بر جا ايجاد كرد، و ميان دو دريا مانعي قرار داد آيا معبودي با الله است ؟، نه بلكه اكثر آنها نمي‏دانند.
     اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (غافر/64) الله كسي است كه زمين را براي شما مستقر کرد (
ثابت گذاشت) و آسمان را همچون سقفي (بالاي سرتان) و شما را صورتگري كرد و صورتتان را نيكو آفريد، و از طيبات به شما روزي داد، اين است الله پروردگار شما، جاويد و پر بركت است پروردگارتان كه پروردگار عالميان است.
      اما اگر گفته شود که معنای" قرار" ثابت بودن نیست، پس پاسخشان به این گفته‌ی قرآن چیست که برای بیان ثابت بودن جهنم و آخرت از واژه‌ی "قرار" استفاده شده که به معنای خانه‌ی(جایگاه) ثابت است:
     جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ (ابراهیم/29 ) (دار القرار همان) جهنم است كه آنها در آتش آن وارد می‌شوند و بد مکان استقراری است.
     برای بیان ثابت بودن ابدی آخرت از لفظ دارالقرار استفاده شده است:
    يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ (غافر/39 ) اي قوم من! اين زندگي دنيا متاع زودگذري است، و آخرت سراي استقرار است.
در ابراهیم/26 ، کلمه‌ی خبیثه را مانند درخت خبیثه (فاسد) می‌نامد که آنرا از زمین بیرون آورده‌اند و در جای ثابتی است، در این آیه از لفظ قرار ندارد(ما لها من قرار) استفاده شده (وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ و (همچنين) كلمه خبيثه را به درخت ناپاكي تشبيه كرده كه از زمين بركنده شده، و ثباتي ندارد.
     "ما لها من قرار" یعنی جای ثابت و مکان استقراری ندارد و از حالت سکون در زمین خارج شده.

از دید زبانشناسان عرب هم قرار به معنی ثبات و استقرار است همانگونه که در عربی گفته می‌شود: 
جعلَ مِنَ الكَهفِ قَراراً، ای مُستَقَراً
 رَجلٌ لاَ قَرارَ لهُ ، ای، مَن لا يَستقِرُّ على رأي
و البته به معنی تصمیم قطعی در حکم هم می‌آید.
همچنین قرآن به طور کاملا واضحی می‌گوید که زمین مانند فرش بزرگ پهنی است:
وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا (نوح/19) و الله زمين را براى شما (مانند) فرش قرار داد.
و یا در این آیه:
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا (شمس/6)  سوگند به زمين و آن كس كه آن را گسترانید.
وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ (ذاریات/48) و زمین را پهن کردیم و ما چه پهن کننده‌ی بستریم!
    ماهد از ریشه مهد و در اینجا به معنی پهن کننده بستر است، نقل از قاموس محیط نوشته فیروز آبادی (متوفی 817 قمری) که معتبرترین کتاب در زمینه شناخت زبان عربی است، شدت تأثیر این کتاب بر زبان عربی تا جائی است که در این زبان قاموس به معنی لغتنامه و بر گرفته از نام همین کتاب است:
و وهَّد الفِراش: مهَّده
و در زبان عربی:
و قد مهدْتُ الفراش مهدا 
نقل از خود قرآن در باره معنی مهد:
   لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ (اعراف/41) براى آنان بستری از جهنم است و از بالايشان پوششهاست و اين گونه بيدادگران را مجازات می‌کنیم.
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا (نبأ/6) ایا زمین را بستری قرار ندادیم؟
   نقل از قاموس محیط درباره معنی همین آیه که مهاد در اینجا بر خلاف ترجمه رایج در ایران به هیچ عنوان به معنی گهواره نیست و به معنی بستر پهن می‌باشد:
ألم نَجْعَلِ الأرْضَ مِهاداً ؛ أي: بساطا مُمكَّناً لِلسُّلوک.
تمهید در زبان فارسی و به معنای بستر سازی هم برگفته از همین واژه است
      یکی دیگر از مواردی که مسلمین درباره‌ی زمین به آن استناد می‌کنند، حرکت کوههاست؛ آنان با توجه به این که دانش بشری ثابت کرده کوهها دائما در حال حرکتند، چنین استدلال می‌نمایند که قرآن هم به این موضوع اشاره دارد:
    وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ (نمل/88) و كوهها را مى‏بينى، گمان می‌کنی كه آنها بى‏حركتند ولی آنها مانند ابرها حرکت می‌کنند، ساخت الله است كه هر چيزى را در نهایت پایداری پديد آورده است، همانا او به آنچه انجام مى‏دهيد، آگاه است.  
   برای روشن شدن منظور قرآن از حرکت کوهها به آیات پیش از این آیه نگاه می‌کنیم:
    وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ (نمل/87)  و روزى كه در صور دميده شود، پس هر كس در آسمان‌ها و هر كس در زمين است هراسناک می‌شود مگر آن كس كه الله بخواهد و همگی با خواهری به سوى او آورده می‌شوند.
    و به همین موضوع یعنی حرکت کوه‌ها در ابتدای قیامت در این آیه هم اشاره کرده است:
  وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا (کهف/47)  و روزى  را كه كوهها را به حركت درمى‏آوريم و زمين را آشكار و هموار مى‏بينى و آنان را گرد مى‏آوريم و هيچ کس را رها نمى‏كنيم
   پس منظور قرآن این است که اکنون شما گمان دارلید کوهها ثابت هستند ولی در روز قیامت همین کوهها مانند ابر حرکت می‌کنند، در ضمن اگر منظور قرآن این است که کوهها هم اکنون نیز در حال حرکت هستند با این آیه از قران در تضاد کامل است:
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا (نبأ/7) و کوهها را میخ (در زمین) قرار دادیم.
  همان گونه که مشاهده می‌شود موضوع کروی و گرد بودن زمین نه تنها در قرآن نیامده بلکه به صورت آشکاری اشاره به پهن بودن زمین دارد.

۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

خواهر هم میهن مسلمان من؛ من از تو متعجبم!

اگر به تمام دستوراتی که در قرآن بیان شده مراجعه نمائیم، متوجه این موضوع خواهیم شد که اسلام زن را بره ی جنسی میداند که مقام او را تا حد یک کالا پائین آورده است؛
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل عمران /14 "برای مردم لذت شهوت از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاي ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است، اينها کالاهای زندگي پست (مادي) است، و سرانجام نيك ، نزد الله است।

برده ی جنسی که مرد می‌تواند در صورت عدم تمکین، او را بزند؛
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا "نساء/34 )مردان قیم زنانند به دليل آنكه الله برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‏كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى‏كنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] و آنها را بزنید پس اگر شما را اطاعت كردند بر آنها هيچ مجوييد كه الله والاى بزرگ است .

او کم عقل است، لذا گواهی‌اش هنگامی قابل استناد است که مردی یافت نشود و ارزش آن نیز معادل نصف آنان می باشد؛
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره/282) اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! هنگامي كه بدهي مدت داري (به خاطر وام يا داد و ستد) به يكديگر پيدا كنيد، آن را بنويسيد! و بايد نويسنده‏اي از روي عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد! و كسي كه قدرت بر نويسندگي دارد، نبايد از نوشتن - همان طور كه خدا به او تعليم داده - خودداري كند! پس بايد بنويسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، بايد املا كند، و از خدا كه پروردگار اوست به پرهيزد، و چيزي را فروگذار ننمايد! و اگر كسي كه حق بر ذمه اوست، سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است، يا (به خاطر لال بودن،) توانايي بر املا كردن ندارد، بايد ولي او (به جاي او،) با رعايت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، از كساني كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب كنيد! (و اين دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند،) تا اگر يكي انحرافي يافت، ديگري به او ياد آوري كند. و شهود نبايد به هنگامي كه آنها را (براي شهادت) دعوت مي‏كنند، خودداري نمايند! و از نوشتن (بدهي خود،) چه كوچك باشد يا بزرگ، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد)! اين، در نزد خدا به عدالت نزديك تر، و براي شهادت مستقيم تر، و براي جلوگيري از ترديد و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر مي‏باشد، مگر اينكه داد و ستد نقدي باشد كه بين خود، دست به دست مي‏كنيد. در اين صورت، گناهي بر شما نيست كه آن را ننويسيد. ولي هنگامي كه خريد و فروش (نقدي) مي‏كنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويي،) زياني برسد (و تحت فشار قرار گيرند)! و اگر چنين كنيد، از فرمان پروردگار خارج شده‏ايد. از خدا به پرهيزيد و خداوند به شما تعليم مي‏دهد، خداوند به همه چيز داناست.

او در ارث هم به اندازه‌ی نصف مرد سهم می برد، مردی که الله به صراحت می‌گوید که برتر است و از آنها می‌خواهد که آروزی برابر را نداشته باشید؛
وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا (نساء/32 برتريهايي را كه الله نسبت به بعضي از شما بر بعضي ديگر قرار داده آرزو نكنيد (که جوری دیگر باشد و اراده ی الله است که مرد بر زن برتری داشته باشد) مردان نصيبي از آنچه به دست مي‏آورند دارند و زنان نصيبي؛ (و نبايد حقوق هيچيك پايمال گردد) و از فضل (و رحمت و بركت) الله بخواهيد و الله به هر چيز دانا است।

ارزش خون زن نیز نصف مرد است، البته در کل دیه نیز چنین است؛
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ( بقره/178 ) اي اکسانیکه كه ايمان آورده‏ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان بر شما نوشته شده است، آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسي از ناحيه برادر (ديني) خود مورد عفو قرار گيرد (و حكم قصاص او تبديل به خونبها گردد) بايد از راه پسنديده پيروي كند (و در طرز پرداخت ديه، حال پرداخت كننده را در نظر بگيرد) و قاتل نيز به نيكي ديه را به ولي مقتول بپردازد (و در آن مسامحه نكند اين تخفيف و رحمتي است از ناحيه پروردگار شما و كسي كه بعد از آن تجاوز كند عذاب دردناكي خواهد داشت.

الله در ابتدا آدم را آفرید و برای آرامش او زنی را از پهلوی چپ او خلق نمود تا در کنارش آرامش گیرد؛
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (اعراف/189) اوست آن كس كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از آن پديد آورد تا بدان (آدم که شوهر حواست) آرام گيرد پس چون [آدم] با او [حوا] درآميخت باردار شد بارى سبك و [چندى] با آن [بار سبك] گذرانيد و چون سنگين‏بار شد خدا پروردگار خود را خواندند كه اگر به ما [فرزندى] شايسته عطا كنى قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود .

زن حتی در صورت عبادت زیاد و ورود به بهشت هم باید یا روسبی باشد؛ آنها در صورتی دارای شوهر هستند که:
اولا؛ در دنیا متاهل بوده باشند.
ثانیا؛ شوهرشان نیز بهشتی باشد؛ در آن صورت هووهائی بیشمار بنام حوری و پسران نوجوانی بنام غلمان، نیز در این شوهر با او شریک هستند.
ای دختران میهنم!
من از شمائیکه این دین را مقدس می‌دانی متعجبم.
اگر مردانی در لباس آخوندی با فریب دیگران اقدام به چپاول جیبها می‌نمایند، برای این اعتقاد می‌توان توجیهی پیدا کرد؛ خواهر من! نه تو می توانی مرجع شوی و نه رهبر!

۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

نژاد پرستی اسلام.

آن چیزی که از خواندن و بررسی آیات قرآن بر می آید این نکته است که قرآن برای اعراب بیان شده .
در این کتاب حس برتری عربها بر ملل دیگربه طور آشکاری مشاهده می‌نما‌ئیم .
همانطوریکه همه می‌دانند از نظر قرآن ابراهیم پدر تمام انبیاست।
او فرزندانی داشت به نامهای اسماعیل و اسحق , اسحق فرزند بزرگتر اوست ।
از نظر همین دین، تمام یهودیان از نسل یعقوب (پسر اسحق) هستند، که او را اسرائیل می نامند، دین یهودی مخصوص فرزندان اوست؛ پس ابراهیم جد بزرگ یهودیان است ।
از طرفی دیگر، طبق همین گفتار او نیز فرزندی دیگر داشت به نام اسماعیل که زاده شده ی سرزمین عربستان است (تناقضات آشکاری در این موضوع وجود دارد که در بحث شناخت ابراهیم آنرا بررسی خواهم کرد ), او پدر تمام اعراب میباشد که باز جد بزرگ اعراب, ابراهیم است ।
لذا (از نظر قرآن) ابراهیم هم جد بزرگ عربهاست و هم جد بزرگ یهودیان ।

این مقدمه را بیان کردم تا آیاتی را که در زیر شرح داده خواهد شد، بهتر قابل درک باشد।

قرآن می‌گوید؛ هنگامیکه ابراهیم از دست زنش ساره بستوه آمد، به سرزمین عربستان هجرت نمود و در آنجا همراه همسرش هاجر و فرزند کوچکش اسماعیل ساکن شد .
در آن هنگام این سرزمین کاملا برهوت بود , (البته, الله برای خودش در اینجا خانه ای درست کرده بود! ) ابراهیم با ورود به این سرزمین که قطره ای آب نداشت (داستان چگونگی جوشیدن چشمه و جاری شدن آب با گریه ی اسماعیل همه کمابیش از آنها آگاهند) این دعا را خواند؛
" رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ " (ابراهیم/ 37 ) پروردگارا من برخی از ذریه ام (اسماعیل) را در دره‌‌ای برهوت نزد بیت المحرم تو ساکن کرده ام تا نماز بخوانند پس ای پروردگار دل مردم را بسوی آنها بگردان و روزی آنها را از ثمرات خویش بده تا اینکه تو را پرستش کنند .
با بررسی این آیه متوجه می شویم که این سرزمین با توجه به بی آب بودنش نمی‌تواند دارای ساکنانی بومی باشد ,البته اگر هم بودند , قرآن کوچکترین اشاره ای به آنها ندارد ।
پس تنها ساکنانش, این خانواده بوده اند.
ابراهیم از الله دو درخواست دارد؛نخست اینکه دلهای تمام مردم جهان را به سوی ذریه ی او جلب نماید و آنها را از پرستش کنندگان الله بگرداند ,
دومین درخواست این است که به فرزندانی که در آینده از آنها زاده خواهند شده، روزی فراوانی ببخشد।

।در آیه ی 128بقره قرآن به روشنی از قول ابراهیم میگوید که مناسک اسلامی مخصوص ذریه ی او میباشد (پیامبر اسلام این را به قصد تحریک اعراب به اسلام آوردن بیان مینماید)؛
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره/128)پروردگارا ما را مسلمان خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمانبردار خود و آداب دينى ما (ذریه ی ابراهیم) را به ما نشان ده و بر ما ببخشاى كه تويى توبه‏پذير مهربان
باز ابراهیم طبق آیه ی 129 سوره ی بقره میگوید که "پروردگارا بر گزین از بین اینها(ذریه اش) رسولی از خودشان برای آنان قرار بده تا مسلمانی را به آنها بیاموزد"؛
رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ (بقره/129) پروردگارا! در ميان آنها پيامبري از خودشان مبعوث كن، تا آيات تو را بر آنها بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه كند، زيرا تو توانا و حكيمي.
می‌دانیم تنها کسی که در سرزمین عربستان خود را پیامبر نامیده , محمد ابن عبدالله است, ।
پس این دعا مخصوص قوم عرب است ।
در سوره ی بقره از آیه ی 124 تا 134 ابراهیم از الله میخواهد که ذریه اش را امام مردم قرار دهد الله میگوید که ظالمین ذریه ات, امام نخواهند شد؛
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (بقره/124) و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى آزمایش نمود و وى آن همه را به انجام رسانيد (الله) فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از نسل من [چطور] فرمود پيمان من به ظالمان (نسل تو )نمى‏رسد.
در این آیه آشکارا مردم عرب را تحریک به اسلام آوردن مینمای و میگوید که اگر می‌خواهید شامل دعای ابراهیم گردید، باید از ظالمان مشرک نباشید؛ زیرا از دید قرآن بزرگترین ظلم شرک است؛
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (بقره/125 هنگامي را كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براي مردم قرار داديم (و براي تجديد همين خاطره) از مقام ابراهيم محل نمازی را براي خود انتخاب كنيد، و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه خانه مرا براي طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاك و پاكيزه كنيد.
حتی برای کفار عرب هم در این بیت متاعی است هرچند کم؛
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هََذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ بقره/126 هنگامي كه ابراهيم عرض كرد: پروردگارا اين سرزمين را شهر امني قرار ده، و اهل آن را آنها كه ايمان به خدا و روز بازپسين آورده‏اند از ثمرات روزي ده (ما اين دعاي ابراهيم را به اجابت رسانديم ) اما به آنها كه كافر شدند بهره كمي خواهيم داد، سپس آنها را به عذاب آتش مي‏كشانيم و چه بد سر انجامي دارند.
در آیه ی 128 به روشنی میگوید که مناسک حج در ابتدا مخصوص نسل ابراهیم بود؛
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ؛ (بقره/१२८پروردگارا ما(خود و خانواده اش) را مسلمان, از ذریه ی ما امت مسلمانی برای خویش قرار بده , مناسک ما را برای ما بنمایان و ما را بسوی خود بگردان.
در آیه ی 130 بقره , قران به روشنی بیان میکند که همه تابع این امت هستند، الا سفیه شدگان و ما (الله) این امت(عربها که ذریه ی ابراهیم هستند) را در دنیا برگزیدیم؛
وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ(بقره/130) چه كسي جز افراد سفيه و نادان از آئين ابراهيم (با آن پاكي و درخشندگي) رويگردان خواهد شد؟ ما او را در اين جهان برگزيديم و او در جهان ديگر از صالحان است.
در آیات بعدی نیز به ذریه ی یعقوب(بنی اسرائیل) میگوید که آنها (آورندگاند یهودیت ) امتی بودند که از دنیا رفتند و شما به آنچه را که خود اکنون کسب میکنید مواخذه خواهی شد؛
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ(بقره/134) آنها امتي بودند كه درگذشتند، اعمال آنها مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز مربوط به خود شما است، و هيچگاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود.
در آیه ی 78 سوره ی حج قران به روشن خطاب به اعراب میگوید که در راه الله جهاد کنید که او شما را و در دین جدتان ابراهیم سختی برای شما نیست؛
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ(حج/78) در راه الله جهاد كنيد و حق جهادش را ادا نمائيد او شما را برگزيد و در دين كار سنگين و شاقي بر شما نگذارد اين همان آئين پدر شما ابراهيم است او شما را در كتب پيشين و در اين كتاب آسماني مسلمان ناميد تا پيامبر شاهد و گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم بنابراين نماز را بر پا داريد و زكاة را بدهيد و به الله تمسك جوئيد كه او مولای شماست چه مولاي خوب و چه يار و ياور .
مسئله به قدری آشکار است که نیازی به توضیح اضافی را نمی بینم .
در آیه ی 92 سوره ی انعام گفته شده که قرآن را برای پند دادن ساکنان ام القرا(مکه) و کسانیکه اطرافش هستند نازل شده , که واضح است منظورش عربها هستند, زیرا در اطراف مکه نیز عربها ساکن بودند؛
وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ(انعام/92) و اين كتابي است كه آنرا نازل كرديم، كتابي است پر بركت كه آنچه را پيش از آن آمده تصديق ميكند، و براي اينكه (مردم) ام القري (مكه) و آنها كه گرد آن هستند بترساني، آنها كه به آخرت ايمان دارند به آن ايمان مي‏آورند و مراقب نمازهاي خويش مي‏باشند.
در آیه ی 142 سوره ی بقره بیان شده که ما شما را امت میانه قرار دادیم تا اینکه پیامبر شاهدی بر شما باشد و شما شاهدی بر دیگر ملل؛
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ(بقره/142) و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد و قبله‏اى را كه بر آن بودى مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مى‏كند از آن كس كه از عقيده خود برمى‏گردد بازشناسيم هر چند جز بر كسانى كه الله هدايت[شان] كرده سخت گران بود و الله بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند زيرا الله [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است.
یعنی محمد پیامبر شماست و شما پیامبر مردم.

امتیاز دیگری که الله برای عربهای مکه و اطرافش قائل شده , بهره مندی از امتیاز مناسک حج است ؛
در آیه ی 32 , 33 و 34 سوره ی حج به روشنی این مسئله را بیان میکند؛
ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ اينگونه است و هر كس شعائر الهي(مناسک حج) را بزرگ دارد اين كار نشانه تقواي دلهاست /
لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ در حيوانات قرباني منافعي براي شما تا زمان معين (روز ذبح آنها) است، سپس محل آن خانه كعبه آن خانه قديمي و گرامي است (اگر قرباني براي عمره مفرده باشد در سرزمين مكه و اگر براي حج باشد در مني نزديكي مكه محل ذبح آن خواهد بود) /
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ براي هر امتي قربانگاهي قرار داديم تا نام خدا را (به هنگام قرباني) بر چهار پاياني كه به آنها روزي داده‏ايم ببرند، و خداي شما معبود واحدي است در برابر فرمان او تسليم شويد و بشارت ده متواضعان و تسليم شوندگان را ।
آیا این آیات دلیل بر این امر نیست که مراسم حج برای استفاده ی اعراب بنا نهاده شده؛ تا با پولی که دیگران خرج می‌نمایند منافعی به قول قرآن تا اجل مسمی به شما برسد؟
روشن است که هدف از قربانی چیز جز بهره مندی عربهای مکه و اطرافش نبوده .

در آیات مختلف قرآن, بیان شده که ما این کتاب را به زبا ن عربی و برای عربها نازل کردیم ।
در سوره ی یوسف آیه ی 2 ؛
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ما آنرا قرآن عربي نازل كرديم تا شما (عربها)درك کنید
در سوره ی رعد آیه 37نیز باز به این مسئله اشاره دارد؛
وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ و بدين سان آن [قرآن] را با دستوری عربی (روشن) نازل كرديم و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى در برابر الله هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت।
در سوره ی فصلت آیه ی 3 گفته شده؛
که كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(فصلت/3) كتابي كه آياتش هر مطلبي را در جاي خود بازگو كرده است، به زبان عربى براى مردمى كه مى‏دانند.
در این آیه به روشنی مشخص است که پیامبر اسلام در ابتدا تصور نمی کرد که روزی , غیر قومی غیر از عرب, دینش نیز اختیار کنند.
در آیه ی 7 سوره ی شوری این طور بیان شده که ما این قرآن را بر تو وحی کردیم تا انذار دهی ساکنان ام القری(مکه ) و کسانیکه اطرافش هستند(سایر عربها)؛
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ(شوری/7) بدين گونه قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا [مردم] مكه و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى و از روز گردآمدن [خلق] كه ترديدى در آن نيست بيم دهى گروهى در بهشتند و گروهى در آتش و در چندین آیه ی دیگر به این موضوع اشاره شده است.
اگر به این آیه دقت شود , لازم به شرحی اضافی نیست.
।در فصلت آیه ی 44 بیان می شود که اگر ما قرآن را به زبانی دیگر می آوردیم شما اعتراض میکردید؛
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بعید هر گاه آن را قرآني به ربان بیگانه قرار مي‏داديم حتما مي‏گفتند: چرا آياتش روشن نيست ؟ آيا قرآن بیگانه از پيغمبري عربي درست است ؟ بگو: اين براي كساني كه ايمان آورده‏اند هدايت و درمان است، ولي كساني كه ايمان نمي‏آورند گوشهايشان سنگين است، گوئي نابينا هستند و آن را نمي‏بينند، آنها همچون كساني هستند كه از راه دور صدا زده مي‏شوند ।

در آیه‌ی پائین، الله نژاد ابراهیم را بر تمام بشریت برتری داده است؛
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ (آل عمران/33) به يقين الله، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (آل عمران/34) فرزندانى كه بعضى از آنان از بعضى ديگرند و الله شنواى داناست.

البته یهودیان را نیز این‌گونه مستثنی می‌نماید؛
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ (بقره/60) و كسانى از شما(یهودیان) را كه در روز شنبه (در فرمان الله) تعدی کردند نيك شناختيد پس با آنها گفتیم میمونهای رانده شده درآیئید.
آیا دلایل بالا, برای اینکه بیان شود , قرآن و دین اسلام, قوم عرب را بر دیگران برتری داده, کافی نیست؟

اما بشنوید از قرآن که چگونه به این انتقدات پاسخ میدهد "نساء ایه ی 54؛
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَآ آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا یا اينكه مردم در برابر آنچه الله از فضلش به آنها بخشيده، حسد ميورزند (چرا حسد ميورزند) با اينكه به آل ابراهيم (یهودیان و اعراب) كتاب و حكمت داديم و حكومت عظيمي در اختيار آنها قرار داديم।
آیات قبلش در باره‌ی ملک و اعتراض بنی اسرائیل به این امر است که چرا پیامبر آخرالزمان از ما نبوده ( از فرزندان یعقوب ) در این آیه قرآن می گوید .
آیا شما(یهودیان) به چیزی که الله از بخشش خود به آنها (عربها) داده حسد میروزید ؟
ما که به دیگر آل ابراهیم (یهودیان) کتاب و حکمت و ملک زیادی داده ایم ।
می دانیم که تمام پیامبران , از نژاد سامی بوده اند و تنها دینی که پشت سر این پیامبران بوده است یهودیت میباشد । شاید کسی بگوید که عیسی مستثنی است , اما عیسی نیز در ابتدا برای یهودیان آمده بود, چون یهودیان او را مرتد دانستند, به صلیبش کشیدند। دین مسیحیت چند قرن بعد با الهام از تعالیم میترائی پا گرفت ।

۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

فاصله ی زمین تا عرش الله، حداکثر 84960000 کیلومتر می‌باشد.

الله آسمان را بصورت هفت طبقه آفرید:
أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا(نوح/14) آيا نمی بینید چگونه الله هفت آسمان را يكي بالاي ديگري آفريده.
او آسمان پائینی را به ستارگان زینت داد:
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/7) همانا ما آسمان پائین را با ستارگان آراسته کردیم.
   ماه و خورشید را در این آسمان قرار نداد؛ بلکه به طبقات بالائی منتقل نمود و در میان سایر این طبقات آسمان قرار داد:
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/15) و ماه را در ميان آنها( آسمانها) مايه روشنائي، و خورشيد را چراغ فروزاني قرار داده است ).

پس خورشید و ماه، در فاصله ای دورتر از سایر ستارگان قرار دارند.
اما فاصله ی زمین تا عرش الله:
     الله برای فهمیدن امور دنیا فرشتگانی را مامور این کار قرارداده، او برای هر انسان، دو فرشته را موکل گردانید:
     إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (ق/17) (هنگام ارتکاب گناه) به خاطر بياوريد كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم هستند.
     مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (ق/18) هيچ سخني را انسان تلفظ نمي‏كند مگر اينكه نزد آن فرشته‏اي مراقب و آماده براي انجام ماموريت است.

همچنین قرآن از آنها با عنوان کراما کاتبین یاد می‎نماید:
     وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ / كِرَامًا كَاتِبِينَ (انفطار/11) و بدون شك نگاهباناني بر شما گمارده شده كه نويسندگانى (بسیار محترم) گرامی هستند.
و این فرشتگان را بخاطر اطلاع از اعمال انسانها، موکل آنها گردانیده است:
     وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق/16) ما انسان را آفريديم و وسوسه‏هاي نفس او را مي‏دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!
     پس یکی از کارکردهای فرشتگان الله، نوشتن اعمال انسان می‌باشد و احتمالا همین فرشتگان هستند که روز قیامت بالا می‌روند!
     آنها این امور و اتفاقات دنیا را به فرشتگان قاصد می‌دهند و این فرشتگان فاصله‌ای که معادل هزار سال راه رفتن انسانها است را در یک روز طی میکنند و این اطلاعات را نزد الله می‌برند:
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ (سجده/5) (الله) امور اين جهان را از آسمان به سوي زمين مدیریت مینماید سپس در روزي كه مقدار آن (معادل) هزار سال است كه شما مي‏شمريد به سوي او باز مي‏گردد.

     در زمان قدیم مسافتهای دور را با مقدار فاصله‌ی طی شده از سوی کاروانها در یک روز اندازه می‌گرفتند؛ اگر سرعت حرکت کاروانها را km/h 10 فرض نمائیم(بیشترین حالت )، آنها در 24 ساعتkm240 را طی می‌کردند؛ پس در یک سال km84960 را می‌پیمودند که در 1000 سال معادل 84960000 کلیومتر می‌باشد.
لذا عرش الله از خورشید نیز به ما نزدیکتر است.
     البته برخی‌ها تفسیر عروج فرشتگان را در روز قیامت از این آیه می‌نمایند، در پاسخ باید گفت که روز پیش از قیامت معادل پنجاه هزار سال است:
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ (معارج/1) پرسشگری از عذابی حتمی پرسید.
لِّلْكَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ (معرج/2) برای کافران است و کسی را توانائی دفع آن نیست.

مِّنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ (معرج/3) از سوی الله(ی) که صاحب معرج است.
     تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ (معارج/4) فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى‏روند.
و اگر هر دو را یکی می‌دانند؛ پس قرآن دچار تناقض گوئی شده است!
    برای دیدن و شرح کامل منظور قرآن از عرش و معنی این واژه از لحاظ زبان‌شناسی عرب، اینجا را کلیک کنید.

Translate

بايگانی وبلاگ