ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

بررسی علمی قرآن

     پیش از خلقت آسمانها و زمین عرش الله بر آب بوده!
       قرآن در سوره ی هود آیه ی 7 و آیات مشابه دیگر بیان میکند که الله زمین و آسمانها را در 6 روز آفرید. معنای آیه این است که خلقت تمام آنچه که در دنیاست (بین آسمانها و زمین) را از این لحظه به بعد آغاز شده و پیش از این مخلوقی وجود نداشته:
     اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ(سجده /4 ) الله كسي است كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است در شش آفريده سپس بر عرش قرار گرفت، هيچ ولي و شفاعت كننده‏اي براي شما جز او نيست، آيا متذكر نمي‏شويد؟
     وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ (هود/7 ) او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر آب قرار داشت، تا شما را آزمايش كند تا كداميك عملتان بهتر است و اگر بگوئي شما بعد از مرگ برانگيخته مي‏شويد مسلما كافران مي‏گويند اين سحر آشكاري است!
     قرآن در این آیه بیان می‌کند که پیش از خلقت دنیا، عرش الله بر روی آب بوده!
     در اینجا با اندکی تفکر تناقصی آشکار وجود دارد، پیش از اینکه آسمانها و زمین آفریده گردند، آب و عرش الله وجود داشتند، پس؛
     آیا عرش و آب ازلی هستند؟ 
     اگر پاسخ مثبت است, پس آب و عرش مانند خود الله (ازلی) هستند؟ آیا این از صفات پروردگار است؟ لذا نتیجه می گیریم که عرش و آب نیز مانند الله، پروردگارند !
     اما اگر ازلی نیستند، پس کی بوجود آمدند؟
     معلوم نیست  نخست زمین و آنچه را که در آن است خلق شده،  سپس آسمانها؛ یا برعکس؟!
     هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره/29) او کسی است كه همه آنچه در زمين وجود دارد، براي شما آفريده سپس به آسمان پرداخت، و آنها را به صورت هفت آسمان محکم نمود و او به هر چيز آگاه است.
     گفته شده که نخست الله آنچه را که در زمین است (بالطبع ابتدا زمین و سپس آنچه را که بر آن است) را بوجود آورده و سپس طبقات آسمان را محکم نمود.
      اما در نازعات/32و آیات قبل از آن:
     (أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا/ آيا آفرينش شما (بعد از مرگ) مشكل تر است يا آفرينش آسماني كه الله بنا نهاد.
      رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا/سقف کلفتش را بالا برد و آن را محکم ساخت.
     وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا و شبش را تاريك و روزش را آشكارنمود.
     /وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا و زمين را بعد از آن گسترش داد.
     أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا آبش خارج كرد و چراگاهش را آماده ساخت وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا و كوهها را لنگر آن گردانيد.

     اینطور گفته شده که آیا خلقت شما سخت تر است یا خلقت آسمانها ؟(می‌خواهد بگوید که خلقت آسمانها سخت تر است ) الله کلفتی آسمان را بالا برد (ابتدا آنرا بر روی زمین خلق کرد ) و شب آنرا(آسمان) تاریک نمود و روشن کرد روزش را. شرح
      در غاشیه/18 تاکید می شود که بالا بردن آسمان کار خیلی مشکلی است اما آیا نگاه نمی کنید که ما چگونه آسمان به این بزرگی را بالا بردیم؟:
     وَإِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ (عاشیه/18) و به آسمان (نگاه نمی‌کنید)كه چگونه بالا برده شده؟
      بعد از این به سراغ آماده کردن زمین و در آوردن آبهای آن و .... رفت.
     اگر آیه‌ی 29 بقره را بپذیریم، پس باید قبول کنیم که الله ابتدا آسمان و آنچه را که در آن هست آفرید.
     اما طبق آیه‌ی 30 سوره‌ی نازعات عکس این مورد رخ داده!
      هنگامیکه شب شد در هیچ جای گیتی اثری از روز نیست!
        درسوره‌ی نازعات گفته شده که ما شبهای آسمان را پس از بالا بردن سمک (کلفتی) آن بوجود آوردیم. پس از نظر قرآن هنگامیکه شب فرا رسید، کل آسمانها را فرا می‌گیرد و همچنین روز را، این موضوع در یس/37 بیان می‌کند:
     وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ (س/17) شب براي آنها نشانه‏اي است ما روز را از آن (زمین) بر مي‏‌گيريم، ناگهان تاريكي آنها را فرا مي‏گيرد.
     و این بدین معناست که در هیچ جای زمین با آمدن روز، شبی باقی نخواهد ماند.
      در اسرا/12 نیز به این مسئله کاملا اشاره نموده و می گوید که ما هنگام روز، شب را و هنگام شب روز را کاملا محو می‌کنیم:
     وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا(اسرا/12) ما شب و روز را دو نشانه قرار داديم سپس نشانه شب را محو كرده و نشان روز را روشني پخش ‍ ساختيم، تا فضل پروردگار را بطلبيد و عدد سالها و حساب را بدانيد و هر چيزي را بطور مشخص بيان كرديم.
     برای بررسی دقیقتر این موضوع اینجا را کلیک نمائید.
     خورشید و ماه بسیار دورتر از سایر ستارگان هستند و امکان رفتن به کره ی ماه نیست!
     نگهبانان آسمان با شهاب سنگ , جن ها را می‌زنند! 
      خورشید در حرکت است و پائین ثری الله را سجده می‌کند؟!
     خورشید از نظر قرآن در حرکت است و این حرکت باعث پیدایش شب و روز میگردد, در یس/37و 38 به روشنی به این امر اشاره شده:
     وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم (یس/37) و خورشيد كه پيوسته به سوي قرارگاهش در حركت است، اين تقدير الله قادر و دانا است.
     وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ (یس/38) و براى ماه منزلهايى معين كرده‏ايم تا چون شاخك خشك قوسی شکل خوشه خرما برگردد. 
     (قران گمان دارد که خود ماه مانند خوشه‌ی خشک شده‌ی خرما که حالت هلالی باریکی دارد، باریک می‌شود!)
        پس ازبحث چگونگی پیدایش شب و روز ، بیان شده که خورشید جهت رسیدن به محل استقرارش (محل سجده کردنش) یا طبق قول بعضیها دائما در حرکت است تا اینکه قیامت برسد و در آن هنگام است که استقرار می یابد، دلیلش را نیز در زمر/5 باید جستجو کرد:
     "خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ (زمر/5) آسمانها و زمين را به حق آفريد، شب را بر روز مي‏پيچد، و روز را بر شب، و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد، هر كدام تا اجل مسمی (مدتی معین) به حركت خود ادامه مي‏دهند، آگاه باشيد او قادر بخشنده است.
     همچنین در رعد/2 باز به این موضوع اشاره شده است:
     للّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (رعد/2) الله همان كسي است كه آسمان را بدون ستونی که  ببینید نسیت آفريد سپس بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را مسخر ساخت كه هر كدام تا زمان معيني حركت دارند كارها را او تدبير مي‏كند آيات را تشريح مي‏نمايد تا به لقاي پروردگارتان يقين پيدا نمائید.
     اگر بپذیریم که ماه دارای مسیر دایره ای (فلکی ) شکلی است که به دور زمین میگردد، پس خورشید نیز باید مانند ماه دارای همین مسیر باشد.
      الله ستارگان را برای این خلق کرده تا ما در تاریکی( شب) خشکی و دریا راهمان را گم نکنیم:
      وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (انعام/97) و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا را به يقين ما دلايل را براى گروهى كه مى‏دانند به روشنى بيان كرده‏ايم.
همه ی موجودات و بسیاری از مردم الله را سجده می‌کنند:
     أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ (حج/18 ) آيا نديدي كه سجده مي‏كنند براي الله تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان، و بسياري از مردم، اما بسياري ابا دارند و فرمان عذاب در باره آنها حتمي است، و هر كسي را الله خوار كند كسي او را گرامي نخواهد داشت، خداوند هر كار را بخواهد انجام می‌دهد!
     سجده‌ی ماه و خورشید و ستارگان هنگامی است که در مسیر گردششان بدور زمین، به پائین ثری(پائین ترین جای که خورشید در هنگام گرش بدور زمین به آن نقطه می رسد و زمین بر روی آن قرار دارد ) می‌رسند .
البته شاید خیلی ها ندانند که ثری کجاست؟
     در طه/6 قرآن دقیقا به این نقطه اشاره کرده:
      لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى/ (طه/6) برای اوست (الله) آنچه را که در آسمانها و زمین و آنچه که بین این دو است و آنچه که پائین ثری است.
   دیده شده که برخی از معجزه‌تراشان مسلمان ثری را به خاک تر و چیزی مانند این ترجمه کرده‌اند، اگر خوب به آیه توجه نمائید قرآن گفته که آنچه در آسمان و آنچه در زمین است متعلق به الله می‌باشد و برای تکمیل گفته که آنچه میان این دوست هم تعلق به الله دارد و باز گفته که آنچه پائین ثری قرار دارد هم متعلق به الله می‌باشد؛ پس اگر ثری در اینجا به معنی خاک تر و یا چیزی مانند این بود دیگر لزومی نبود آنرا جداگانه نام ببرد؛ زیرا گفته شده که آنچه در زمین است متعلق به الله می‌باشد مگر اینکه بپذیرید از نظر شما خاک تر درون زمین جزء زمین نیست.
      اما هرگز قرآن نگفته که زمین برای الله سجده می‌کند، زیرا او ثابت است:
     وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ (رعد/15)همه آنها كه در آسمانها و زمين هستند از روي اطاعت يا اكراه و همچنين سايه‏هاي آنها - هر صبح و عصر - براي خدا سجده مي کنند.
  در این مورد احادیث جالب زیادی وجود دارد:
  در حدیث پائین که عین مطلب آن نوشته شده محمد زمانی که خورشید در حال غروب بود از ابوذر می‌پرسید " ایا می‌دانی که خورشید کجا می‌رود؟ و بعد پاسخ خود او پاسخ می‌دهد " خورشید می‌رود تا زیر عرش سجد کند تا الله به او اجازه برخاستن را بدهد و به او می‌گوید از جائی که پنهان شد بیرون بیا: 
 قال النبی صلى الله عليه وسلم لأبی ذر حين غربت الشمس "أتدری أين تذهب؟ قلت الله و رسوله أعلم.
     قال فإنها تذهب حتى تسجد تحت العرش فتستأذن فيؤذن لها و يوشك أن تسجد فلا يقبل منها و تستأذن فلا يؤذن لها يقال لها ارجعي من حيث جئت فتطلع من مغربها فذلک قوله تعالى "و الشمس تجري لمستقر لها ذلك تقدير العزيز العليم". (صحیح بخاری/ کتاب بدء الخلق/ باب صفه الشمس و القمر)
    عن أبی ذر (ره) قال: كنت مع النبی (ص) فی المسجد عند غروب الشمس، فقال: يا باذر، أتدری أين تغرب الشمس؟
 قلت: الله و رسوله أعلم، فقال:
     إنها تذهب حتى تسجد تحت العرش، فتستأذن فی الرجوع، فيؤذن لها، فذلک قوله "والشمس تجري لمستقر لها". (بحار الانوار/ جلد55 / صفحه 210) 
و جائی که پنهان می‌شود همان چشمه‌ای است گل‌آلود.   
اگر الله آسمان را رها کند، بر روی زمین می افتد:
     الَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ (حج/65 )آيا نديدي كه الله آنچه در زمين است مسخر شما كرد؟ و كشتيها به فرمان او بر دریا حركت مي‏كنند و آسمان را نگه مي‏دارد تا بر زمين، فرو نيفتند مگر به اذن او الله نسبت به مردم رحيم و مهربان است .
      انَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا (فاطر/ 41 همانا الله است که گرفته است آسمانها را که بر روی زمین نیفتد و اگر افتادند, کیست غیر از خدا این دو را یگیرد اوست آمرزنده ی بردبار؟
      /// آسمان طبق قرآن دارای جرمی است که هرآنگاه ممکن است تکه ای از آن به زمین بیفتد.
     زمانیکه پیامبر اسلام شروع به دعوت مردم به اسلام نمود، دگراندیشان( کفار) می‌گفتند که اگر شما راست می‌گوئی از الله بخواه تا تکه‌ای از آسمان را پائین بیندازد؛ قرآن در جواب آنها در طور/44 گفت که اگر من این کار را انجام دهم، شما هنگامیکه این تکه از آسمان را دیدید خواهی گفت که ابری است:
      وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ (طور/44) و اگر ببینند که تکه ای از آسما در حال سقوط است مى‏گويند ابرى متراكم است )
      منظور قرآن این است که شدنی است ولی من اینکار را انجام نمی دهم چون شما باز آنرا را رد می‌کنید.
     ابتدا آسمانها به زمین چسبیده بودند!
     از نظر قرآن، الله ابتدا زمین را آفرید و سپس بر زمین آسمان را خلق نمود, در این هنگام بود که این دو به هم چسبیده بودند، سپس آنرا (آسمان ) بالا برد، در نازعات/30 و آیات قبل از آن (ءانتم اشد خلقا ام السماء بناها / رفع سمکها و سواها ) این موضوع را قرآن آشکارا در انبیاء/30 قرآن می‌گوید:
     أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ /آیا کفار ندیدند(نمیدانند) که آسمان و زمین (در ابتدا) به هم چسبیده بودند, پس ما آنها را از هم جدا کردیم و هر چيز زنده‏اى را از آب پديد آورديم آيا ايمان نمى‏آورند.
     در آن هنگام طبق بعضی از اسطوره های یونانی , گمان میکردند که آسمان و زمین در ابتدا به هم چسبیده بودند و سپس یکی از اله های آنها, آنها را از هم جدا کرد.
آسمان از دید قرآن
     زمین مسطح و تا بینهایت راست است؟!
      /// قرآن بیان می‌کند که الله زمین را کشید و آنرا مسطح گردانید.
    در رعد/3 قرآن می‌گوید که ما زمین را کشیدیم:
     وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (رعد/3) و او كسي است كه زمين را گسترد و در آن كوهها و نهرهائي قرار داد و از تمام ميوه‏ها در آن دو جفت آفريد شب را بر روز مي‏پوشاند، در اينها آياتي است براي آنها كه تفكر مي‏كنند.
     مد در قرآن برای بیان چیزی که بطور کاملا مستقیمی کشیده و امتداد دارد بیان میگردد, در سوره ی فرقان، قرآن هنگامیکه از کشید شدن سایه و امتداد آن سخن می گوید, از کلمه ی مد استفاده می گردد:
     أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاء لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا (فرقان/ 45 ) آيا نديده‏اى كه پروردگارت چگونه سايه را گسترده است و اگر مى‏خواست آن را ساكن قرار مى‏داد آنگاه خورشيد را بر آن دليل گردانيديم , پس نور خورشید برای آن دلیلی قرار دادیم .
     در حجر/19 نیز بیان شده که زمین را کشیدیم که باز از لفظ مد استفاده شده :
     هوَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ (حجر/19 ) و زمين را گسترانيديم و در آن لنگرها (كوهها)ى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده‏اى در آن رويانيديم .
    پس از نظر قرآن, همانگونه که سایه راست است و اگر در فضائی بدون مانع قرار بگیرد، این راستی تا بینهایت ادامه دارد, زمین نیز اینگونه است.
      زمین ثابت است!
     زمین ثابت است و این را به روشنی در نمل/61 بیان می‌کند:
     أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ /يا كسي كه زمين را قرار داد، و در ميان آن نهرهائي روان ساخت، و براي زمين كوههاي ثابت و پا بر جا ايجاد كرد، و ميان دو دريا مانعي قرار داد آيا معبودي با الله است ؟، نه بلكه اكثر آنها نمي‏دانند.
      و در غافر/64 نیز به این موضوع اشاره می‌کند:
     اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (غافر/64) الله كسي است كه زمين را براي شما ثابت قرار داد و آسمان را همچون سقفي (بالاي سرتان) و شما را صورتگري كرد و صورتتان را نيكو آفريد، و از طيبات به شما روزي داد، اين است الله پروردگار شما، جاويد و پر بركت است پروردگارتان كه پروردگار عالميان است.
      اما اگر گفته شود که معنای" قرار" ثابت بودن نیست، پس پاسخشان به این گفته‌ی قرآن چیست که برای بیان ثابت بودن جهنم و آخرت از واژه‌ی "قرار" استفاده شده که به معنای خانه‌ی(جایگاه) ثابت است:
     جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ (ابراهیم/29 ) (دار القرار همان) جهنم است كه آنها در آتش آن وارد مي‏شوند و بد قرار(جایگاهی) است.
     برای بیان ثابت بودن ابدی آخرت از لفظ دارالقرار استفاده شده است:
    يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ (غافر/39 ) اي قوم من! اين زندگي دنيا متاع زودگذري است، و آخرت سراي هميشگي است.
در ابراهیم/26 , کلمه‌ی خبیثه را مانند درخت خبیثه (فاسد) می‌نامد که آنرا از زمین بیرون آورده اند و در جای ثابتی است، در این آیه از لفظ قرار ندارد(ما لها من قرار) استفاده شده (وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ و (همچنين) كلمه خبيثه را به درخت ناپاكي تشبيه كرده كه از زمين بركنده شده، و قرار و ثباتي ندارد.
     "ما لها من قرار" یعنی جای ثابتی ندارد و از حالت سکون در زمین خارج شده.
داستان خلقت زمین و آسمان در قرآن
      ابر از آسمان می‌روید.
 شرح کامل تناقضات قرآن در مورد آب و عرش
           داستان بارش تگرگ و نظریه‌ی اسلام در این زمینه، بسیار جالب است:
      أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ (نور/43) آيا ندیدده‌ای كه الله به آهستگی ابر را مى‏راند، سپس آنرا پیوسته و متراکم می‌گرداند پس دانه‏هاى باران را مى‏بينى كه از میان آن بيرون مى‏آيد و از آسمان از كوههايى كه در آنجاست تگرگى فرو مى‏ريزد و هر كس را بخواهد با آن (تگرگ) آسیب می‌رساند و آن را از هر كه بخواهد باز مى‏دارد، نزديك است که روشنى برقش چشم‌ها را (از بین)ببرد.
      در داستان طوفان نوح نیز به روشنی اشاره شده که ما در آن هنگام، در آسمان را باز کردیم و آب با شدت تمام بر زمین ریخت:
      فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ (قمر/11) آنگاه درهاى آسمان را به آبى سيل‏آسا گشوديم‏ .
     اگر از دید قرآن، باران ناشی از تبخیر دریاهاست، در آن صورت در جریان طوفان نوح امکان نداشت که کل گیتی را آب فرا گیرد و هیچ خشکی بر جای نماند.
     مروارید از افتادن آب باران بر دهن صدف شکل می‌گیرد:
     در قدیم گمان می‌کردند که هرگاه باران می‌بارد، صدفها از درون دریا بیرون می‌آیند و دهنشان را باز می‌کنند تا آب قطره‌ی باران در دهانشان بیفتد و هر صدفی که قطره‌ی باران در دهنش افتاد درون او مروارید تشکیل می‌گردد.
     قرآن نیز دقیقا به همین نکته اشاره می‌کند:
      مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (رحمن/19) دو دريا را روان كرد كه با هم برخورد كنند.
      بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ (رحمن/20) ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى‏كنند.
     فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(رحمن/21) پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد.
     يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُاز (رحمن/22) از (برخورد) این دو دریاست که مروارید و مرجان پدید میاید.
       تقریبا تمامی مفسران قدیمی و قرآن چنین استنباطی از وجود دو دریا دارند
       قرطبی در تفسیر ایه 19 سوره رحمان از قول ابن عبای می‌گوید :
   قال ابن عباس بحر السماء وبحر الأرض 
تفسیر طبری از همنین آیه:
  هما بحران أحدهما فی السماء و الآخر فی الأرض. 
و سایر مفسرین....
      ناگفته نماند که همین مفسرین نظر دیگری نیز دارند و آن اینکه ممکن است منظور از این دو دریا یکی دریای فارس (خلیج فارس) و دیگری دریای روم (مدیترانه) باشد. شـــــــــــــــــــــــرح
---------------------------------------------
      استدلال مدعیان روشنفکری دینی.(رب المشرقین و رب المغربین)
     اما عده ای در بیان کروی بودن زمین استدال هائی می آورند که نه پیامبر اسلام این را فهمیده و نه ائمه؛ انگار اینان از آنها در این زمینه داناترند . یکی از این استدالها "رب المشرقین و رب المغربین" است ....
    ضمنا الله خودش را نور می‌داند که با بررسی آن، متوجه تناقضاتی فراوان در این ادعا می‌گردیم.

۲۰ نظر:

Babak گفت...

Dostane hamvatane man vagti in mataleb ra mekhanid, yek lahze fekr konid ke hich diny nadarid va bedoone taassob be neveshte negah konid onvagt ast ke mitavanid gazavate sahih dashte bashid. Az nevisandeye mohtaram tagaza daram ke in hagayeg ra baz ham benevisand. Drood faravan bar shoma.

جسام گفت...

چرا پست آخرتون رو پاک کردین؟
اگه حرف من درست بود خوب می گفتین، من متعصب نیستم برای اثبات خودم هم حرف نمی زنم، اگه قراره به نتیجه ی مثبت برسیم باید هر کی حرف اش رو بزنه
دوستان رو دعوت می کنم به مطالب آقای عبدالعلی بازرگان پسر مهندس بازرگان یه نگاهی بندازن
http://www.bazargan.com/Abdolali/main3.html

ناشناس گفت...

مطالب بالا جالب بود فقط می خوام به چیزی اضافه کنم: وقتی میگه آسمانها و زمین رو در شش روز آفرید، این سوال پیش میاد که قبل از بوجود آمدن زمین و آسمان چگونه می توان روز و شب داشت؟

ناشناس گفت...

دوستان مسلمان، در صورت امکان یک مورد، فقط یک مورد، معجزه علمی قرآن را قبل از این که کفار آن را کشف کنند نشان بدهند، تا هم یک مشکلی از بشریت حل کنند، هم آبروئی برای این دین بخرند. درمان سرطان، منشاء حیات، یک توری اقتصادی به درد بخور، یک قرص آسپرین، یک چیزی که یک مشکلی از کسی حل بکنه.

آریا گفت...

دوست گرامی ،
اگر این انسانهایی که در تار عنکبوت اسلام ، تنیده شده توسط سلمان فارسی (روزبه) و همدستش محمد بدنیا نمی آمدند و امکان انتخاب آزادانه یک دین را داشتند، بطور حتم اکثر این افراد پس از شناخت و مطالعه بی طرفانه ادیان دیگری مانند زرتشت، مسیحیت و بودایی را انتخاب نموده وحتی اسلام را کپی برداری سطحی ( تاکید میکنم; کپی برداری بسیار سطحی وعوام فریبانه )از این سه دین و ترکیب آن با دین یهود یافته و اینگونه عمر خود را هدر نمیدادند. میگید نه پس اینارو جواب بدین;

1- چرا سر یک مسجد بیت المقدس سالیان سال بین یهودیان و مسلمانها جنگ؟ یهودی مسجد می خواد چیکار؟ (توجه کنید به قدمت ادیان -اسلام حتی مسجدش هم دزدیه و کپی از بیت المقدس یهودیهاست)

2- سلمان فارسی رو کامل بریز بیرون؟ کی بود ؟اونجا چیکار می کرد ؟ چرا محمد تازمانیکه اونو ندیده بود نمی دونست اسلام یعنی چی و بعد از آشنایی با او یهویی معجزها اومد و اولینش هم با سواد شدنش بود و .....(برین تاریخ هایی رو که بی طرف هستند کمی بخونید)؟

3- همین قران میگه هرکسی یک آیه من رو بتونه رد کنه قران دیگه معجزه نیست. کلی آیه توش هست که رد شده با اثبات نه مغالطه.مثلا برده داری -داشتن غلام و کنیز مجاز وووووو.....- دومیش اینه که اگه زن و بچه دشمنت رو غنیمت گرفتی بر تو حلال هستند یعنی تجاوز نوش جونت اگه طرف زن دشمنت باشه و .....- ارزش زن نصف مرد وووو-
کتابها و منابع زیادی هم هست ،اگه خیلی آتیش تعصبت تنده کمی زحمت بکش و searchکن.

(من هیچی نیستم و هیچ ادعای سواد و علم هم ندارم ولی دوست دارم حقیقت رو بدونم،حالا اونی که باید بگیره من چی گفتم، خودش می گیره ، اونی هم که باید متعصبانه بد و بیراه بگه هم

ناشناس گفت...

معلوم نیست , نخست زمین و آنچه را که در آن است خلق شده , سپس آسمانها , یا برعکس ؟!
/// تناقض دیگری که در قرآن هست این است که در بقره/29 ؛
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًاسَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ او کسی است كه همه آنچه در زمين وجود دارد، براي شما آفريده سپس به آسمان پرداخت، و آنها را به صورت هفت آسمان محکم نمود و او به هر چيز آگاه است.
گفته شده که نخست الله آنچه را که در زمین است (بالطبع ابتدا زمین و سپس آنچه را که بر آن است) را بوجود آورده و سپس طبقات آسمان را محکم نمود ।
اما در نازعات/32و آیات قبل از آن؛
(أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا/ آيا آفرينش شما (بعد از مرگ) مشكل تر است يا آفرينش آسماني كه الله بنا نهاد.
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا/سقف کلفتش را بالا برد و آن را محکم ساخت.
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا و شبش را تاريك و روزش را آشكارنمود.
/وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا و زمين را بعد از آن گسترش داد.
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا آبش خارج كرد و چراگاهش را آماده ساخت وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا و كوهها را لنگر آن گردانيد.
اینطور گفته شده که آیا خلقت شما سخت تر است یا خلقت آسمانها ؟(میخواهد بگوید که خلقت آسمانها سخت تر است ) الله کلفتی آسمان را بالا برد (ابتدا آنرا بر روی زمین خلق کرد ).
و شب آنرا(آسمان) تاریک نمود, و روشن کرد روزش را.
و در غاشیه/18 تاکید می شود که بالا بردن آسمان کار خیلی مشکلی است اما آیا نگاه نمی کنید که ما چگونه آسمان به این بزرگی را بالا بردیم؟؛
وَإِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ। و به آسمان (نگاه نمیکنید)كه چگونه بالا برده شده؟
بعد از این به سراغ آماده کردن زمین و در آوردن آبهای آن و .... رفت.

اگر آیه ی 29 بقره را بپذیریم؛
پس باید قبول کنیم که الله ابتدا آسمان و آنچه را که در آن هست آفرید.
اما طبق آیه ی 30 سوره ی نازعات عکس این مورد رخ داده !


جواب
در ایه 29 بفره از دو مطلب سخن میگوید 1 - خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا
ازخلقت انچه در زمین است برای شما
2 -ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ

بعداسْتَوَى بطرف اسمان پرداخت- در اینجا کلمه اسْتَوَى بکار برده که معادل خلق نیست در صورتیکه شما هر دو را یکی گرفته اید.

بارباپاپا گفت...

یکی از بزرگترین پیشگویی های قرآن نشان دادن پایین ترین نقطه زمین در روی خشکی میباشد که همان دریای مرده بین اردن و فلسطین است که محل نبرد سپاه ساسانی با رومیان بوده که در آن رومیان شکست سختی میخورند، به علاوه پیروزی رومیان در نبرد بعدی و خوشحال شدن مسلمانان در همان روز به دلیل پیروزی در جنگ بدر که همزمان بوده نیز پیشگویی شده است .

دریای مرده از نظر ارتفاع از سطح دریا پایینترین نقطه بر روی خشکی است که تنها بوسیله ماهواره یا هواپیما این اندازه گیری انجام پذیر است.


سوره روم:


غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾
روميان شكست‏خوردند (۲)


فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾

در نزديكترين(پایینترین) سرزمين و[لى] بعد از شكستشان در ظرف چند سالى به زودى پيروز خواهند گرديد (۳)


فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۴﴾

[فرجام] كار در گذشته و آينده از آن خداست و در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد مى‏گردند (۴)

اگر قرآن گفته خورشید همیشه در حرکت است اشتباه نکرده ،چون در واقع نسبت به کهکشان همیشه در حرکت است.

دو مغرب و دو مشرق میتواند اشاره به دو جایگاه حداکثری خورشید در تابستان و زمستان باشد و مغربها و مشرقها فاصله بین آن دو.

شما از کجا به این نتیجه رسیده اید که مقصود از دو دریای شور وشیرین ،یکی در زمین ویکی در آسمان است ؟ زیرا هیچ حرفی از آسمان زده نشده است.

ناشناس گفت...

بزرگترین هنر اسلام ترسی است که در دل مردم ایجاد کرده تا مبادا فکر کنند . حاضر نیستند قران را همانگونه که هست بخوانند. میترسند خدا کمرشان را بزند. راستی من هم میترسم البته نه از الله ساختگی انها بلکه از خوی وحشیگری انها. انها که ازادی بیان حالیشون نبست واسه همین ناشناسم!!!!

سید گفت...

۱. اینكه اشكال گرفتید به اینكه چرا از نظر قرآن "آسمانها به زمین چسبیده بودند" و بعد آن را ربط داده اید به اینكه در افسانه های یونان همچو چیزی بوده.

این حرف شما به این معنی است كه پیامبر در سفر های تجاری اش به شام نظریات ستاره شناسی یونانیان را علاوه بر كلی چیزهای دیگر یاد گرفته! چون اعراب كه چنین چیزهایی را نمی دانستند(اگر می دانستند این حرفهای قرآن برایشان عادی بود و مجذوب آن نمی شدند) این ادعا را نه به راحتی می شود باور كرد نه قابل اثبات است. مگر چند روز در سرزمین شام می ماندند؟ چقدر فرصت داشتند كه كلاس درس هم بروند؟!

جدای از این طبق نظریه "مهبانگ" اجرام سماوی همه در زمان انفجار بزرگ در یك نقطه متمركز بودند و بعد از هم جدا شدند.

۲. اینكه ایراد گرفته اید: اگر خدا " آسمان را رها کند, بر روی زمین می افتد". مدلهای زیادی از كیهان وجود دارند كه بعضی از آنها پیش بینی می كنند اجرام سماوی در اثر نیروی جاذبه (سالیان سال بعد از انفجار بزرگ كه جهان سردتر-از نظر انرژی نه دما- شد) روی هم فرو می ریزند. كتاب زیر را در گوگل جستجو كنید:
endless universe

ناشناس گفت...

این که اسمان جسمی جامد و دارای جرمه مشخصا از دید گاه پیامبر قابل دریافته چراکه همیشه این سوال پیش میاد که چجوری این معلق مونده واسه همین از ستون نامرئی حرف میزنه. این مشخصا دیدگاه پیامبرو در مورد ساختار جهان و مکانیسمش توضیح میده. جالبه از دید نتیجه انگاریه پدیده ها اگه نگاه کنیم و کلی حرف بزنیم به احتمال قوی صحبتامون همیشه قابل توجیح هستن. چون مستند به مشاهده نتایجن. حتی در مورد اینکه زمین به دور خورشید میچرخه یا خورشید به دور زمین از دید نسبیتی هر دو درسته! یا به عبارتی هیچکدوم به دور هم نمیچرخن هردو به دور مرکز جرمشون میچرخن البته تاثیرات جاذبه دیگر سیارات و اگه حذف کنیم! پس بحث در این مورد همیشه میتونه توجیهی داشته باشه! ولی دقت کنیم با توجیهاتمون خودمونو گول نزنیم! این همه دلایل روشن بر شما مینماییم باز عده ای نمیاندیشند! ادمین نمیدونم کی هستی کجایی چیکار میکنی فقط ممنونم ازت همیشه همچین نیازی داشتم که کسی بیاد اینارو واسم روشن کنه! اینایی که به خدایی متعصب، خشونت طلب، بی عدالت در مورد زن و مرد، کسی که عقده خیمه شببازی داره، کسیکه عقده قدرت طلبی داره، کسی که همه این جهان و به خاطر این افریده که عبادتش کنن!و توصیه میکنم همچین خدایی نداشته باشین بیاین منو بپرستین نه ازتون روزه میخوام. نه عبادت های طولانی سخت ، بهتون اگه بخواین میگم چیکار کنین تا همیشه موفق باشین. نه سخت گیرم اگه کسی بهم توهین کرد! به شما مربوط نیست کسی بم توهین کنه نمیخواد واسم کاسه داغ تر از اش بشین. همیشه دوستون دارم. هر کاری اجازه دارین بکنین تاجایی که اگه دیگرانم همون کارارو کردن شما ناراحت نشین. فقط یه چیز ازتون میخوام منو هیچ وقت از یاد نبرین! همون قد که به خدایی مث من ایمان داشتن احمقانست به مراتب به همون اندازه به یکی خود خواه تر از من ایمان داشتن احمقانست!

Rezinhaye Yazd گفت...

Be nazare man inha ra bayad ba khobregan be bahs gozasht va javab gereft Afradi manande elahi Ghomshaei va gar na har farde mamol namitavanad ghezavat konad

ناشناس گفت...

دوست عزیز و گرامی درود بر شما.
مطالب شما را در باره قرآن خواندم و بسیار باید در آن تامل نمود.من یک بی خدا هستم ولی باید چند نکته رو یاد آوری کنم>
کلمه ی ایام ، به معنای روز استفاده نمی شود. اگر هم در ترجمه ای این چنین دیده شده ، ترجمه ی کلامی یا تحت اللفظی آن است. ایام در این جا به معنای دوره و مرحله مورد نظر بوده است. یک تقسیم فیزیکی از پیدایش کرات آنها را به شش مرحله تقسیم کرده است. مطالب زیادی از این دست موجود است. مثلا مرحله ی اول رو سنگین شدن کرات و سپس تشکیل گازها و سنگین شدن هسته ی کرات مانند زمین که فلزات مذابی همچون آهن *که یک عنصر سنگین پایدار محسوب می شود* در آن به کار رفته است.

دوم ، جایی که زمین را قرار داد به اشتباه استنباط شده است. چرا که به معنای قرار و محل آرامش می باشد. در جای دیگری در قرآن آمده است که آن را همانند گهواره ای قرار داد. که خود دلیل بر متحرک بودن زمین است. اگر منظور ثابت بودن زمین بود ، وجود کلمه های رود و .... بعد از آن کاملا بی ربط محسوب می شود. بلکه در اینجا سعی در توضیح مزایای موجود شده است.

سوم ، آسمان ها و زمین حقیقتا به هم چسبیده بودند ! تعجب نکنید ، طبق نظریه ی انفجار بزرگ ، آفرینش از یک نقطه آغاز شده و همه چیز به هم چسبیده بود تا آن که یک انفجار آن ها را از هم جدا کرد. این تئوری ، در میان فیزیک دانان بسیار مشهور و به نام انفجار بزرگ شناخته شده است.

چهارم این که خورشید حقیقتا در حرکت است : خورشید و منظومه ی شمسی ما در یکی از بازوهای کهکشان واقع شده اند و همان طور که می دانید تمامی اجرام به دور مرکز کهکشان می گردند . خورشید تنها نسبت به منظومه ی ما ثابت می باشند . کهکشان راه شیری و دیگر کهکشان ها نیز در حال حرکت هستند .

در آخر این که ما همان طور که گفته شد ، همه به گونه ای از آب فرگشت یافته ایم ، یعنی موجودات کوچکی همچون زئو پلانکتون ها و یا فیتو پلانکتون ها با فرگشت ، به شکلهای گوناگون در آمده اند و حیواناتی پیدا شده که در خشکی زندگی می کنند. میان این دو دوزیستان حلقه ی اتصال می باشند. فرگشت نظریه ای بسیار محکم است/.

به هر حال خوشحالم کسی به این مطالب می پردازد و آن را بر رسی می کند.

ناشناس گفت...

دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده‌ است که قید می‌کند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن.

گرچه این مسئله از نظر صرف‌و‌نحو دستوری بی‌اشکال است اما واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال است، یعنی 24=24.

با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نموده‌است که این مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق می‌کند. به کلماتی که دفعات به‌کار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:

دنیا 115 / آخرت 115
ملائک 88 / شیطان 88
زندگی 145 / مرگ 145
سود 50 / زیان 50
ملت (مردم) 50 / پیامبران 50
ابلیس 11 / پناه جستن از شر ابلیس 11
مصیبت 75 / شکر 75
صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣
فریب خوردگان (گمراه شدگان) 17 / مردگان (مردم مرده) ١٧
مسلمین ۴١ / جهاد ۴١
طلا 8 / زندگی راحت ٨
جادو ۶٠ / فتنه ۶٠
زکات ٣٢ / برکت ٣٢
ذهن ۴٩ / نور ۴٩
زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵
آرزو ٨ / ترس ٨
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ / تبلیغ کردن ١٨
سختی ١١۴ / صبر١١۴
محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴
مرد ٢۴ / زن ٢۴
همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:
نماز 5، ماه ١٢، روز ٣۶۵
دریا ٣٢، زمین (خشکی) ١٣
دریا + خشکی = 45=13+32
دریا = %1111111/71= 100 × 45/32
خشکی= % 88888889/28 = 100 × 45/13
دریا + خشکی = % 00/100

دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب 111/71% و خشکی 889/28 % از کره زمین را فراگرفته است.

آیا همه اینها اتفاقی است؟

arsh irani گفت...

گرامی، تعدادی که من بررسی کردم، دروغ محض است:
خوب است که در قسمت موضوعات بررسی شده روی رفرنس تناقضات علمی قرآن کلیک نمائید و پس از آن روی گزینه شماره 8 (*معجزات علمی قرآن یا دروغهای مغلطه بازان.***) کلیک کنید و پس از آن نیز روی گزینه‌ی 1(نقد و بررسی معجزه‌ی ریاضی قرآن به صورت مفصل) تا بدانید کگه همفکران شما دروغ میگن.
http://iran000.blogspot.com/2009/08/blog-post_01.html

ناشناس گفت...

اسم سعید است
بارباپاپاجان ،اگر از نضر شما که خورشید به دور سایر کهکشان ها در حرکت است ،یعنی قران دید کهکشانی دارد لطفا بفرمایید پس چرادر قران خورشید را به شکل مفرد به کار برده (و الشمس و والضحاحا)، در صورتی که در سال 2007 دانشمندان بلاد کفر خورسید دیگری را در فضا یافته اند که به دور آن سیاره با ظرفیت 2.4 تریلیون برابر زمین که در آن آب وجود دارد به دور آن در حال چرخش است، شکی نیست که اگر از زمین فاصله بیشتری بگیریم حتما خورشید های دیگری هم خواهیم یافت پس چرا خدا در قران قسم به یک خورشید را خورده یعنی به شکل مفرد به کار برده(والشمس) یعنی یه خورشد به کار برده ، چرا نگفته والشمسین و یا والشمسمون؟

ناشناس گفت...

در این مقاله توضیح خواهیم داد که این ادعای اعجاز علمی در قران لااقل با یک اشکال اساسی مواجه است.
بدون این که تعریف جامعی از اعجاز علمی قران را بیان کنم به این نکته بسنده میکنم که هدف اعجاز در قران این است که کسی که نسبت به حقانیت قران تردید دارد، تردیدش برطرف شده و یقینش کامل شود.
اگر مقدمه بالا را بپذیریم پس برای وجود اعجاز علمی در قران لازم است پیشگویی علمی شگرفی در قران وجود داشته باشد که اولا پیشگویی آن توسط انسان در زمان محمد، ممکن نبوده باشد و دوما این پیشگویی صریح، روشن و بدون ابهام باشد.
در اینجا تنها به بخش دوم می پردازیم
آری، پیشگویی علمی قران باید صریح، روشن و بدون کوچکترین ابهام باشد. اما چرا؟ چون اگر وقوع این پیش بینی در قران ولو به میزان اندک مورد تردید قرار گیرد، دیگر هدف ا اعجاز که رفع تردید است محقق نمیشود.. به عبارتی ساده تر ""اعجازی که وجودش قطعی نباشد نمیتواند"فرا زمینی" بودن قران را قطعی کند.""
وجود هزار پیشگویی غیر مسلم و غیر قطعی شخص مردد را به این نتیجه نمیرساند که قران چیزی فراتر از زمان و مکان خود بوده است. در حالی که یک پیش بینی مسلم و قطعی نشان از این است که قران فراتر از زمان تدوینش بوده است.
به مثال زیر توجه کنید
ما میدانیم که خورشید حرکت میکند. حرکت گرداگرد مرکز کهکشان راه شیری ،.. در عین حال میدانیم که در قدیم مردم تصور میکرده اند که خورشید به دور زمین میچرخد،حال اگر در یک کتاب قدیمی نوشته باشد که " خورشید حرکت میکند" و کسی مدعی شود که نویسنده حرکت خورشید در کهکشان را پیش بینی کرده ، پذیرش ادعای وی منوط به این است که ثابت کند منظور نویسنده از حرکت خورشید ، حرکت خورشید به دور زمین و یا حرکتی دیگری به غیر از حرکت خورشید دور مرکز کهکشان راه شیری نبوده است.

واقعیت این است که تمام آنچه در مورد اعجاز علمی قران تا کنون گفته شده هیچ کدام صریح و روشن نیست همچنین هیچ اعجاز علمی صریح و روشنی در قران وجود ندارد. زیرا متنی که صریح و روشن باشد را هر کس در هر زمان و هر مکانی بخواند، یک مفهوم واحد را برداشت میکند و اگر نکته علمی صریح و روشنی در قران وجود داشت اعراب زمان پیغمبر نیز متوجه آن میشدند.
اعجاز علمی قران همه اعجازی به اشاره و تفسیر هستند، نه اعجازی صریح و روشن
قطعی نبودن اعجاز قران را با یکی از ادعاهای اعجاز علمی در قران به صورت به صورت واضح بیان میکنیم. (بقیه در کامنت بعدی )

ناشناس گفت...

عده ای معتقدند که آیه سوم سوره روم پست ترین نقطه زمین را مشخص کرده است.
ترجمه این آیات دوم و سوم این است : روم شکست خورد، در نزدیکترین سرزمین، ولی بعد از شکست به زودی پیروز میشود.
این عده استدلال میکنند که این آیه به جنگ ایران و روم اشاره دارد که در ان سپاه خسرو پرویز اورشلیم را فتح میکند و با توجه به این که این جنگ در ساحل بحر المیت اتفاق افتاده که پست ترین نقطه خشکی های روی زمین است با توجه به این که کلمه أَدْنَى الأرْضِ پایین ترین زمین هم معنی میدهد نتیجه این میشود که قران پست ترین نقطه روی زمین را قبل از دست یابی بشر به تصاویر ماهواره ای پیشگویی کرده است.
در ادعایی بالا تنها چیزی که قطعی و مسلم است این است که سواحل بحر المیت پست ترین خشکی روی زمین است. اما بقیه موارد این ادعا ثابت نشده و مبهم و قابل تفسیر است!
به موارد زیر توجه کنید
1- اشاره این آیه به جنگ ایران و روم قطعی نیست. برخی معتقدند این آیه به شکست مسلمانان از روم اشاره دارد. این عده از مفسران قران معتقدند که با توجه به این که در زمان پیامبر الفبای عربی، اعراب نداشته ، کلمات غُلِبَتِ، و غَلَبِهِمْ اشتباه اعراب گذاری شده و معنی آیه این بوده که روم (بر مسلمانان) پیروز شد ولی به زودی شکست میخورد.

2- اگر به فرض به جنگ ایران و روم اشاره داشت، مشخص نشده که کدام جنگ است، در اینجا مدعی اعجاز چنین فرض گرفته که قران به محاصره اورشلیم اشاره داشته است. در حالی که چنین نیست. ارتش ایران و روم نبرد های متعددی داشته اند و در این ایه نوشته نشده که منظور کدام نبرد بوده است.
3- واژه ادنی معانی مختلفی از جمله نزدیکترین و کمترین و پایین ترین دارد.. ممکن است منظور نویسنده از ادنی، نزدیکترین بوده باشد، همینطور که بسیاری از مترجمین نزدیکترین ترجمه کرده اند. (همین که احتمال دیگری وجود داشته باشد کافیست که تردید به وجود آید)
4- حتی عبارت پست ترین زمین نیز کافی و گویا نیست. چون این عبارت با عبارت " پست ترین خشکی روی زمین" تفاوت دارد.
5- و در نهایت این که سپاه روم در اورشلیم از ایران شکست خورد و اورشلیم 700 متر نسبت به سطح دریا ارتفاع دارد و بنابرین در فرض اثبات و قطعی شدن بقیه موارد باز هم اعجازی وجود نخواهد داشت.
اگر این آیه به این صورت نوشته شده بود یک اعجاز علمی بود
" بحر المیت) در مرز اردن و فلسطین و در کرانه باختری رود اردن واقع شده‌است. سواحل اطراف آن پست‌ترین نقطهٔ خشکی‌های زمین است"

جمله بالا بدون ابهام است و هر کس در هر زمان و مکان ان را بخواند مفهوم واحدی از ان برداشت میکند. اما ایات سوره روم مبهم است و این احتمال وجود دارد که منظور نویسنده با انچه مدعایان اعجاز میگویند یکی نباشد. و همین احتمال، کارایی اعجاز را که رفع تردید است از بین میبرد ، چون اعجازی که وجود یافتنش قطعی نیست، بدون ثمر است و چیزی را قطعی نمیکند.
بهتر است هر نوشته ای را با دانش و فرهنگ زمان و مکان خودش معنی کنیم و نه با کشفیات هزاران سال بعد از ان، و مثلا اگر شخصی در دو هزار سال پیش از حرکت خورشید سخن گفته منطقی است که منظورش حرکت خورشید به دور زمین بوده ونه حرکت خورشید در کهکشان راه شیری

arsh irani گفت...

اگر می خواهید نظری در مورد ادعای پیشگوئی قرآن در جنگ ایران و روم را بدهید، اینجا نظر دهید:
http://iran000.blogspot.co.uk/2010/05/blog-post_12.html

ناشناس گفت...

در مطالب شما نکات بسیار ریز ورندانه ای وجود دارد که کاملا اگاهانه در جهت فریب مخاطب میباشد به مواردی اشاره میکنم در ترجمه ایه ای از قران گفته اید که از برخورد دو دریا صدف پدید میاید ودر پرانتز از کلمه برخورد بزعم شما استفادهشده است ودقبقا میخواهید به مخاطب القا کنید که تولیذ صدف به گفته قران از برخورد دو دریا حاصل میگردد در حالیکه ترجمه صحیح این است وقتی دو دریا به هم میرسند وهمدیگر را ملاقات میکنند خداوندانها را بهم میزند وباهم برخورد میکنند اما مانعی بین ان دو دریاست که با هم امیخته ومخلوط نمیشوند وخارج میشود لولو ومرجان از هر دو دریا که یکی شیرین ویکی شور است پس با توجه به ترجمه فوق شما چگونه استنتاج کرده اید که تولیذ مروارید نتیجه برخورد دو دریاست در حالیکه خود قران بصراحت میگوید هیچیک از دریاها به قلمرو دریای دیگر تجاوز وورود نمیکند اما در دو دریا با شرایط متفاوت گوهر خارج میگردد واما در جایی دیگر اشاره کرده اید که به گفته قران امکان دارد قسمتی از اسمان فرو افتد وخداوند مانع افتادن اسمان بر زمین است اگر ببینند پاره ای از اسمان در حال سقوط را خواهند گفت ابری متراکم است در جمله ساقطا من السما ترجمه درست ان این است یعنی سقوط کننده جسمی ویا چیزی از سوی اسمان از طرف اسمان همچنانکه در قران گفته میشود انزلنا من السما ما نازل میکنیم اب را از اسمان یعنی اب را از سوی اسمان پایین میفرستیم ومشابه همین مضمون در ایه 65 سوره حج میباشدویمسک االسما ان تقع علی االرض الا بادنه منظور این نیست که کل اسمان را یک شی واحد فرض نماید واز افتادن ان جلوگیری میکند اگر دقت کنید در انتهای ایه گفته شده الا به اذنه در اینجا منظور از افتادن اسمان یعنی چیزی از اسمان افتادن واما بلند کردن سقف اسمان شما میدانید که اگر فواصل ستارگان با زمین کم بود هرگز تاریکی بر زمین حکمفرما نمیشد وارامش مورد نظر برای انسان فراهم نمیشد اتفاقا این ایات دلیل بسیار محکم وروشنی برحقانیت قران است بالا بردن سقف اسمان یعنی فاصله زمین با ستارگان را انقدر زیاد کردیم تا تاریکی بوجود بیاید سپس با غلطاتدت زمین که در مجاورت خورشید است موجب بوجود امدن روز شدیم وموارد بسیار دیگر

Activist گفت...

خود حکومت مطالب ضد دین منتشر میکنه
فقط به نفع اونه

Translate

بايگانی وبلاگ