ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

چرا محمد ابن عبدالله فرزندخواندگی را منع نمود؟

     متأسفانه اسلام فرزندخواندگی را به رسمیت نمی‌شناسد، این امر مشکلات حقوقی زیادی را برای خانواده‌هائی که مایل به داشتن چنین فرزندی هستند ایجاد نموده است.
    تبنی اصطلاحی است فقهی و به معنای پسر خواندگی می‌باشد و در عرف، پسر یا دختر که مردی یا زنی او را به فرزندی پذیرفته باشند.
    اسلام دینی است که حتی به فرهنگ اعراب هم لطمه زده است، پیش از این    دین، اگر کسی در میان عرب‌های منطقه‌ی عربستان بچه‌ای را بعنوان فرزند خویش بر‌می‌گزید، او از همان حقوقی برخوردار بود که فرزند زاده‌شده از آن پدر و مادر برخوردار بودند، این فرزند هم ارث می‌برد و هم پدر و مادرش از او ارث می‌بردند، ممنوع بودن ازدواج با زن پدر و یا زن پسر هم شامل می‌شد؛ در ابتدای اسلام، این رسم همچنان در میان مسلمانان رواج داشت، محمد این عبدالله هم زید ابن حارثه را که از بازار بردگان خریداری کرده بود و را بعنوان پسرخوانده‌ی خویش اعلا نموده بود، این پسر از کوچکی در خانه‌ی محمد بود، محمد هم او را خیلی دوست داشت، به گونه‌ای که به او زید ابن محمد گفته می‌شد؛ این وضع ادامه داشت تا اینکه زید به سن جوانی و ازدواج رسید، محمد هم از دختر عمه‌اش، زینب بنت جحش، برای پسرش، زید، خواستگار می‌کند؛ خانواده‌ی زینب و خود او با این وصلت به دلیل اینکه زید در اصل برده بوده با این درخواست محمد به مخالفت پرداختند و محمد هم به ناچار الله را به خدمت گرفت و آیه نازل کرد و سرانجام  پس از کشمکشی این وصلت صورت پذیرفت،  بعد از مدتی و بنابه دلایلی گویا و صد البته زشت (شرح داستان)، محمد به زینب هم علاقه‌مند شد، زینب هم پس از اینکه متوجه شد محمد به او علاقه مند است سر ناسازگاری با زید گذاشت؛ زید بارها خواسته بود که او را طلاق دهد، اما محمد چون می‌دید که اگر طلاقش دهد او نمی‌تواند با زینب ازدواج نماید با این پیشنهاد به مخالفت پرداخت، اما علاقه‌ی این دو به هم روز به روز بیشتر می‌شد؛ محمد برای اینکه بتواند بر این مشکل غلبه نماید، باید رسم فرزندخواندگی را از بین میبرد، این بود که مانند همیشه به الله متوصل شد و از قول الله آیه‌ای را خواند که سنت فرزندخواندگی لغو شده زیرا برای رسول الله ایجاد مشکل نموده است و به زید مجوز طلاق دادن زینب را داد:
   مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءكُمْ أَبْنَاءكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ (احزاب/4) الله براى هيچ مردى در درونش دو دل قرار نداه است و آن همسرانتان که در موردشان ظهار می‌نمائید مادران شما قرار نداده است و پسرخواندگانتان را پسران شما قرار نداده است اين سخن شما به زبان شماست و الله حقيقت را مى‏گويد و او به راه راست هدايت مى‏نماید.
    و محمد این آیات الله را ادامه داد تا به نقطه‌ی اصلی که مد نظرش بود رسید؛ او از قول الله در ابتدای این آیات بیان کرده است که عقد محمد و زینب را در آسمانها از سوی الله منعقد شده، جالبتر اینکه ظاهرا زینب در عده هم نمی‌نشیند، زیرا رسول الله از همه چیز آگاه بود:
    وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا (احزاب/37) و آنگاه به كسى كه الله بر او نعمت ارزانى داشته بود(منظور اسلام آورده بود) و تو به او نعمت داده بودى (او را پسر خوانده ی خود نمودی) مى‏گفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از الله بترس و آنچه را كه الله آشكاركننده آن بود در دل خود نهان مى‏كردى و از مردم مى‏ترسيدى با آنكه الله سزاوارتر بود كه از او بترسى پس هنگامیکه زید او را پس از کام گیری طلاق داد وى را به نكاح تو درآورديم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان هنگامیکه آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان الله صورت اجرا پذيرد.
    در این آیه مشخص است که محمد چیزی را در دل خویش پنهان کرده بود، این همان آروزی ازدواج با زینب بوده است و محمد این آروز را از قول الله بیان می‌نماید، زیرا همگان از این آرزوی قلبی او آگاهی داشتند.
   مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا (احزاب/38) بر پيامبر در چیزی که الله براى او فرض گردانيده سختی نیست روش الله این است كه از ديرباز در ميان گذشتگان بوده و دستور الله همیشه به اندازه قرار داده شده است.
     لذا محمد اقدام به مقدمه چینی جهت لغو سنت فرزندخواندگی نمود و بیان کرد که پیامبران تنها و تنها از الله می‌ترسند و برای آنان حسابرسی الله از اعمالشان کافی است: 
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا (احزاب/29) همان كسانى كه پيامهاى الله را ابلاغ مى‏كنند و از او مى‏ترسند و از هيچ كس جز الله بيم ندارند و الله براى حسابرسى كفايت مى‏كند.
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا (احزاب/30) محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست ولى فرستاده الله و خاتم پيامبران است و الله همواره بر هر چيزى داناست.
   پس از این حکم بود که همه‌ی مسلمانان فرزندخواندگان خود را از خویش دور کردند، آیا این است اخلاقی که اسلام دم از آن می‌زند؟
برای دیدن مراحل واجب شدن حجاب در اسلام که ارتباط مستقیمی با این داستان دارد، اینجا را کلیک کنید.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

چقدر جالب که در این مورد دوستان خبرخواه و ناشناس نظری ندارن

ناشناس گفت...

گفته اید: "پس از کشمکشی این وصلت صورت پذیرفت"
آیا احتمال نمی دهید همین كشمكشها - كه همانا ناشی از اختلاف طبقاتی بود- نهایتا زمینه ساز جدایی زید و زینب شد؟

پ.ن. امیدوارم جمله مذكور را از پست سانسور نكنید!

ناشناس گفت...

جالب توجه مسلمانان : دوست خیالی محمد ( الله ) کار و وظیفه و هدفی جز برطرف کردن نیازهای جسمانی و شهوات و غرایض محمد نداشته است ، امیدوارم به ضعفها و شرارت محمد و قوانین ضد انسانی او فکر کنید و البته آنها را ماله کشی و ماست مالی نکنید.

Translate

بايگانی وبلاگ