ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

مرز بین توهین به ادیان و نقد آنان با سطح تحمل مؤمنان

اگر در گذشته نقد را تنها در چارچوب نوشتن و مناظره‌ی کلامی خلاصه می‌کردند، اکنون این دیوار شکسته شده است؛ منتقدان، کسانیکه با آنها از لحاظ فکری مخالف هستند را با تمام ابزاری که در آنها مهارت دارند به نقد می‌کشند؛ نقد طنز یکی از روش‌های شناخته شده‌ی جامعه‌ی روشنفکری است، شاید کشیدن کاریکاتور و به سخره گرفتن رفتار فرد مورد نقد قرار گرفته شده، سمبل این روش باشد. تقریبا تمامی اقشار تآثیرگذار در جوامع پیشرفته، چنین نقدی را هرگز توهین به خود تلقی نخواهند کرد؛ همه روزه در تقریبا تمامی روزنامه‌های جهان کشیدن کاریکاتور برای نقد چهره‌های سیاسی انجام می‌گیرد، چهره‌هائی که از قدرت زیادی برخوردار هستند؛ هر اندازه جامعه‌ای از لحاظ مدنیت در فقر بیشتر نگه داشته شده باشد، به همان اندازه چنین نقدی از سوی حاکمان این جوامع کمتر مورد پذیرش قرار می‌گیرد؛ جامعه‌ی ما هم تقریبا در این محدوده قرار دارد، اما چرا؟
رژیم حاکم بر کشور ما از افکاری پیروی می‌نماید که متعلق به گذشته‌ی تاریخ است، زمانی که سطح جامعه‌ی مدنی در تمامی جهان نسبت به حال حاضر کاملا عقب مانده‌تر بود، گرچه این عقب ماندگی یکسان نبود؛ این  افکار برگرفته از ادیان مناطق اطراف عربستان و امتزاج آن با فرهنگ این سرزمین است، فرهنگی که توانست جامعه‌ی عرب اطراف مکه را کاملا دگرگون سازد و بنیان تمدنی نو(1) را پایه‌گذاری نماید؛  اما آیا ممکن است که فرهنگی به تنهائی خود موجب ایجاد تمدن شود؟ آیا اگر تمدنی باعث ایجاد تحول مثبت در جامعه‌ای شد، دلیلی است بر جهانشمول بودن آن؟
برای شناخت و برنامه‌ریزی جامعه‌ی مدنی در ایران، ما راهی جز شناخت تمدنی که فرهنگ‌هایش فرهنگ غالب کشور ماست را نداریم؛ تمام ملل ایده‌ای را خواهد پذیرفت که بتوانند رد پای فرهنگ خویش را در آن بیابند، دین اسلام از منطقه‌ای برخاست که تقریبا در مرکزیت جهان قدیم بود، منطقه‌ی خاورمیانه و آن هم در مرکز آن؛ اسلام دینی است که فرهنگ جامعه‌ی عرب منطقه‌ی رستنگاهش را با سایر فرهنگ‌ها درآمیخت و از دل آن تمدنی خارج شد، تمدن اسلامی! شاید بطور قطع بتوان گفت که پس از یهودیت، اسلام بیشترین تأثیر را از جامعه‌ی ایرانیان پذیرفته است... دین اسلام زمانی وارد کشور ما شد که پادشاهان حاکم در نهایت ضعف بودند و مشغول ستم بر زیردستان. گرچه این دین همراه با خشونت وارد سرزمین ما گردید و برای انسان ایرانی راهی جز پذیرش آن باقی نماند، زیرا در غیر این صورت یا باید کشته می‌شدند یا در بهترین حالت بعنوان انسانهای درجه چندم به حکومت اسلامی جزیه می‌پرداختند، اسلام علاوه بر جنبه‌ی خشنی که داشت، حامل پیام برابری و آزادی انسانها بود، آزادی که الله به آنان عطا کرده است؛ این آزادی و برابری تنها با پذیرش اسلام بدست می‌آمد، و در ادامه همین ایرانیان بودند که در پیشرفت، ترقی و نگهداری از این دین نقش اساسی را برعهده گرفتند، از امام بخاری اهل بخارا و مسلم نیشابوری که دوتن از موثق‌ترین حافظان این دین بوده‌اند گرفته تا سیبویه که برای شناخت بیشتر زبان این دین، قوانین صرف و نحو آن را نوشت... این دین به مرور در کشور ما ریشه دوانید، ریشه‌ای که به لطف قوانین بسیار سختگیرنه‌ی آن حاصل شده است، اسلام دینی است که هم دارای ابعاد روحانی و رحمانی است و هم بُعد سرکوب! اگر کسی خود را با شرایط اسلام  کاملا تطبیق دهد، اسلام کاری به کار او ندارد، این دین تنها نقدی را می‌پذیرد که یا در چارچوب فقه اسلامی باشد و یا در دفاع از حقیقت دینی که در حقانیتش شکی وجود ندارد، اگر کسی قصد به نقد کشیدن اساس آن را داشت، این دین چنین نقدی را هرگز بر نخواهد تافت و اگر نقاد از خطوط قرمز اسلام پا فراتر بگذارد، حاکم اسلامی در کشتن او شکی به خود راه نخواهد داد....
و اکنون رهبرانی که بر کشور ما حاکمند خود را مجری دستورات همین دین می‌دانند، دینی که معتقد است راه نجات انسان‌ها را 1400 سال پیش توسط خدائی به نام الله بر بشریت در عربستان فرو فرستاده است؛ در طول تاریخ آخوندها خود را روحانی و وارثان انبیاء معرفی کرده‌اند؛ وارثانی که مانند انبیاء مسئولیت امور دین را برعهده‌ی خویش می‌دانند؛ پر واضح است که این گروه خود را مقدس جلوه خواهد داد، همانگونه که پیامبران مقدس بوده‌اند، نه تحمل انتقاد از خویش را دارند و نه تحمل انتقاد از دینشان، اگر حاضر به مناظره باشند تنها و تنها برای اقناع دیگران است نه اینکه در عقیده‌ی خویش شکی داشته باشند، مانند دینشان حاضرند بدترین ناسزاگوئی و بددهنی به دیگران داشته باشند اما هرگز تحمل انتقادی که سایر سیاستمداران با آن مواجه می‌شوند را ندارند! اینجاست که درد سخن آشکار می‌گردد، دردی جانکاه؛ دردی که ریشه در فرهنگی رسوب کرده بر بسیاری از مغزها را دارد، درد عدم تحمل، این گروه اگر بتوانند با تمام ابزار مخالفینشان را حذف فیزیکی می‌نمایند، زیرا از منطقی ضعیف برخورداند، منطقی متعلق به دوران گذشته. نگاه طنز به تمام مسائل را قبول دارند، اما نقد طنز دین را هرگز برنمی‌تابند! کشیدن کاریکاتور از تمام رهبران سیاسی و غیر سیاسی را می‌پذیرند، اما اگر مقساتشان با چنین ابزار مدرنی به نقد کشیده شود، آن را توهین تلقی می‌کنند؛ این گوشه‌ای است از ماجرا؛ اگر مثلا بیان شود که محمد با توجه به تعریف علمی از بیمار کودکباز، او پدوفیلی بوده است، این را توهین تلقی می‌نمایند؛ در حالی است که در کتب معتبرشان سن کودکی که محمد با او بعنوان همسر همبستر گردید 9 سال عنوان شده است. اگر بیان گردد که اسلام مجوز تجاوز جنسی به زنان دگراندیش را می‌دهد، این را توهین تلقی می‌نمایند، در حالی است که قرآن به صراحت مجوز نزدیکی با زنان و دختران (به قول خودش) کفار را حتی اگر زن شوهردار باشند صادر کرده است....
درد است این سخن و به فکر درمان آن باید بود، درمانی که به دست خط‌شکنان میسر است، خط‌شکنانی که باید و باید تابوها را با تمام ابزار، محکم به نقد بکشند تا به مرور تقدسشان ریخته شود. 

۷ نظر:

روزبه گفت...

من اصلا متوجه نمی‌شوم!
حتی آن کسی که توهین می‌کند، یک صدا است که برای رسیدن به دموکراسی به وجودش نیاز هست. درست است این صداها ممکن است برای بعضی زیر یا اندکی گوش‌خراش باشند ولی باز هم صدا هستند حذف آنها فقط دوباره ما را به دیکتاتوری سوق می‌دهد. اگر روشنفکری امروز ایران نسلی را می‌بیند که بی‌پروا مقدسات پدران خویش را به چالش می‌کشد، این حاصل برخورد این دین با این نسل است. از سرکوب و خفقان مذهبی در جامعه غیر از این انتظاری نمی‌رود. من نمی‌گویم همه ایرادات از اسلام است ولی خیلی مضحک است بگوییم اسلام در این منجلاب امروز ایران بی‌تقصیر است. امیدوارم این آقای یحیی‌نژاد بتواند درست تصمیم گیری کند. سال 57 هم با همین حذفهای ساده جامعه شروع کردیم و امروز در این منجلاب دیکتاتوری هستیم. امیدوارم از تاریخ عبرت بگیریم...
http://irannukeprogram.blogspot.com/2010_11_01_archive.html

ناشناس گفت...

http://www.youtube.com/watch?v=TmOYvOGUGi0&feature=fvw

امیدوارم دیدن این ویدیو کمی تو را به خود بیاورد دوست عزیزم. بترس از مرگ و وحشت و تنهایی و عذاب بعد از آن. به سوی خدا برگرد و توبه کن. خداوند بسیار رحیم است.

شناس گفت...

ناشناس گرامی! امیدوارم این ویدئو تو را بیدار کند. یک بار بدون تعصب این فیلم را ببینید اگر در ذهن خود دلیلی جز ترس از جهنم برای مسلمان بودن دیدید به ما هم خبر دهید.
http://www.youtube.com/watch?v=Isvj6Rb49L8&feature=related

شناس گفت...

http://www.youtube.com/watch?v=BgQdZgojOFI

http://www.youtube.com/watch?v=KpFWuDuXTDc&feature=related

با دقت ببینید!

ناشناس گفت...

سلام.امروز مطلبی دیدم در خصوص معجزات قرآن.پاسخی به این مطلب هست؟
http://www.mardoman.net//life/qfacts/

ناشناس گفت...

پاسخ هست.

http://iran000.blogspot.com/2009/08/blog-post_01.html

در ضمن فرض کنید که آن شمارشها درست باشد. در آن صورت این یک کار جالب است که از دست انسان نیز بر میآید و نوشته‌ها و حتا کتابهایی نیز هست که همانطور جالب هستند.

http://www.zandiq.com/articles/0000000098.shtml

چکیده اینکه حتا در صورت درست بوده، این کار جالب اصلا دلیل بر خدایی بودن قرآن نمیشود.

سید گفت...

شاید در مورد مرز توهین توافق وجود نداشته باشد. ولی در مورد نقد منصفانه و دروغ نبستن توافق كامل وجود دارد.

Translate

بايگانی وبلاگ