چرا تمام پیامبران غیر از نوح و آدم برای نژاد سامی فرستاده شده؟
پیش از اینکه وارد بحث اصلی شویم یادآوری این مطلب ضروری میدانم که از دید تاریخی از میان تمام کسانی که اسلام آنها را پیامبر الله میداند تنها محمد چنین ادعائی کرده و همچنین تنها محمد و عیسی هستند که تاریخ وجود آنان را تأیید مینماید، غیر از این دو، تاریخ هیچکدام دیگر را با توجه به اوصافشان به رسمیت نمیشناسد.
البته روشن است که تمام این 124000 پیامبربازی ریشه در افسانههای یهودیان دارد.
پیش از اینکه وارد بحث اصلی شویم یادآوری این مطلب ضروری میدانم که از دید تاریخی از میان تمام کسانی که اسلام آنها را پیامبر الله میداند تنها محمد چنین ادعائی کرده و همچنین تنها محمد و عیسی هستند که تاریخ وجود آنان را تأیید مینماید، غیر از این دو، تاریخ هیچکدام دیگر را با توجه به اوصافشان به رسمیت نمیشناسد.
قرآن از قول اسطورهای بهنام الله، بیان میکند که ما کسی و یا گروهی را عذاب نمیدهیم مگر اینکه فرستادهای برای آنها مبعوث نمائیم:
مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا (اسراء /15 ) کسی که هدایت گردد این هدایت برای خودش است ، و کسی كه گمراه گردد زیان گمراهی برای خودش می باشد و هيچكس گناه ديگري را به دوش نميكشد، و ما هرگز مجازات نخواهيم كرد مگر آنكه (پیشتر)فرستاده ای برانگیزیم.
مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا (اسراء /15 ) کسی که هدایت گردد این هدایت برای خودش است ، و کسی كه گمراه گردد زیان گمراهی برای خودش می باشد و هيچكس گناه ديگري را به دوش نميكشد، و ما هرگز مجازات نخواهيم كرد مگر آنكه (پیشتر)فرستاده ای برانگیزیم.
این موضوع از دو جنبه قابل بررسی است:
1 - بر طبق این آیه، عذاب الله هدفمند است.
2- تمام ملل جهان، دارای پیامبری از سوی الله بودهاند.
برای بررسی مورد نخست، باید عذابهای الله، دامنه و چگونگی آنها را مورد بررسی قرار داد:
1 - بر طبق این آیه، عذاب الله هدفمند است.
2- تمام ملل جهان، دارای پیامبری از سوی الله بودهاند.
برای بررسی مورد نخست، باید عذابهای الله، دامنه و چگونگی آنها را مورد بررسی قرار داد:
آنچه که در تمام این عذابها مشترک است، خشم الله میباشد.
الله شخصی را به عنوان رسول (فرستاده) و یا نبی، برای هدایت قومی میفرستد؛ هنگامی که مردم همان قوم (قوم در زبان عربی به گروهی گفته میشود که با هم نسبت نسبی داشته باشند) از فرمانبرداری پیامبر الله، خوداری مینمایند، الله با فرستادن عذاب (شکنجه)، کل آن قوم را از بین میبرد؛ این مسئله نیز از دو جنبه قابل بررسی است:
نخست سلب آزادی انتخاب.
دوم کور بودن این نوع عذاب (همه را در بر میگیرد).
در مورد نخست، خود قرآن بیان میکند که در پذیرش دین اجباری نیست:
لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (بقره/256 ) در دين اكراه روا نيست، زیرا راه از بيراهه به روشنى آشكار است، پس هركس كه به سرکشان كفر ورزد، و به الله ايمان آورد، به راستى كه دستاويز استوارى گرفته است كه گسستى ندارد و الله شنواى داناست. شرح قضا و قدر
اگر اینگونه باشد؛ پس، چرا الله، ملتها را مجبور به پذیرش دین جدید مینماید؟ (شرح)
الله شخصی را به عنوان رسول (فرستاده) و یا نبی، برای هدایت قومی میفرستد؛ هنگامی که مردم همان قوم (قوم در زبان عربی به گروهی گفته میشود که با هم نسبت نسبی داشته باشند) از فرمانبرداری پیامبر الله، خوداری مینمایند، الله با فرستادن عذاب (شکنجه)، کل آن قوم را از بین میبرد؛ این مسئله نیز از دو جنبه قابل بررسی است:
نخست سلب آزادی انتخاب.
دوم کور بودن این نوع عذاب (همه را در بر میگیرد).
در مورد نخست، خود قرآن بیان میکند که در پذیرش دین اجباری نیست:
لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (بقره/256 ) در دين اكراه روا نيست، زیرا راه از بيراهه به روشنى آشكار است، پس هركس كه به سرکشان كفر ورزد، و به الله ايمان آورد، به راستى كه دستاويز استوارى گرفته است كه گسستى ندارد و الله شنواى داناست. شرح قضا و قدر
اگر اینگونه باشد؛ پس، چرا الله، ملتها را مجبور به پذیرش دین جدید مینماید؟ (شرح)
آیا این موضوع، سلب آزادی فردی و اجتماعی نیست؟
اما در مورد دوم؛ فرض مینمائیم که در منطق الله، کسانیکه از پذیرش نظر پدیدآورندهی گیتی امتناع میورزند، مستحق چنین عذابی باشند:
اما در مورد دوم؛ فرض مینمائیم که در منطق الله، کسانیکه از پذیرش نظر پدیدآورندهی گیتی امتناع میورزند، مستحق چنین عذابی باشند:
گناه بچهها، نوزادن و کسانیکه در رحم مادرانشان هستند، چیست؟
آیا این شیوه از برخورد با بندگانی که اگر هدایت میشوند، از جانب الله است و اگر گمراه میگردند نیز همینگونه، با دادگری خالق تناسب دارد؟
وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ( انسان /30 ) شما ( در دلتان) چیزی نخواهید خواست مگر اینکه الله (در دلش) خواسته باشد، همانا الله دانای فرزانه هست.
کسانی که حتی ارادهی هدایت خواستن را نمیتوانند داشته باشند، چگونه خواهند توانست از بزرگترین رحمت الهی که همان هدایت یافتن به راه راست خدائی است، بهرهمند گردند؟
يُدْخِلُ مَن يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا (انسان/31 ) هر کسی که ( دلش) بخواهد به رحمتخويش در مىآورد و براى ظالمان عذابى پردرد آماده كرده است.
ظالم از دید اسلام کسی است که غیر الله را معبود خویش گردانیده، زیرا او در حق الله ستمگری مینماید:
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان/ 13 ) به خاطر بياور هنگامي را كه لقمان به فرزندش گفت - در حالي كه او را موعظه ميكرد - پسرم! چيزي را شريك خدا قرار مده كه شرك ظلم عظيمي است.
آیا این شیوه از برخورد با بندگانی که اگر هدایت میشوند، از جانب الله است و اگر گمراه میگردند نیز همینگونه، با دادگری خالق تناسب دارد؟
وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ( انسان /30 ) شما ( در دلتان) چیزی نخواهید خواست مگر اینکه الله (در دلش) خواسته باشد، همانا الله دانای فرزانه هست.
کسانی که حتی ارادهی هدایت خواستن را نمیتوانند داشته باشند، چگونه خواهند توانست از بزرگترین رحمت الهی که همان هدایت یافتن به راه راست خدائی است، بهرهمند گردند؟
يُدْخِلُ مَن يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا (انسان/31 ) هر کسی که ( دلش) بخواهد به رحمتخويش در مىآورد و براى ظالمان عذابى پردرد آماده كرده است.
ظالم از دید اسلام کسی است که غیر الله را معبود خویش گردانیده، زیرا او در حق الله ستمگری مینماید:
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان/ 13 ) به خاطر بياور هنگامي را كه لقمان به فرزندش گفت - در حالي كه او را موعظه ميكرد - پسرم! چيزي را شريك خدا قرار مده كه شرك ظلم عظيمي است.
پس، آیا عذابهای الهی هدفمند است، یا قتل عامی است کور و از روی کینه؟
اما بررسی این موضوع که:
آیا تمام ملل جهان، دارای پیامبری از سوی الله بودهاند؟
: الله در یکی از آیاتش، کل پیامبرانی را که فرستاده است، معرفی مینماید:
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ (آل عمران/33) به يقين الله، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (آل عمران/34) فرزندانى كه بعضى از آنان از بعضى ديگرند و الله شنواى داناست.
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ (آل عمران/33) به يقين الله، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (آل عمران/34) فرزندانى كه بعضى از آنان از بعضى ديگرند و الله شنواى داناست.
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (عنکبوت/27) و اسحاق و يعقوب را به او (ابراهیم)عطا كرديم و در ميان فرزندانش پيامبرى و كتاب قرار داديم و در دنيا پاداشش را به او بخشيديم و قطعا او در آخرت از شايستگان خواهد بود.
پس پیش از طوفان نوح، تنها در گیتی دو پیامبر بودهاند:
اولین پیامبر آدم بوده؛ او پیامبری مخصوص خانوادهی خویش بود و وحی بر او به صورت ویژه بیان میشد (بدون قاصد).
دومین پیامبر هم نوح میباشد که مخصوص قوم (خویشاوندان) خویش بوده است:
وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ(هود/36) و به نوح وحى شد كه از خویشاوندان( قوم) تو جز كسانى كه تاكنون ايمان آوردهاند، ايمان نخواهند آورد، و از آنچه كردهاند اندوهگين مباش.
لذا باید نوح را اولین پیامبر برای انسانها دانست.
پرسشی که مطرح میگردد این است که:
دومین پیامبر هم نوح میباشد که مخصوص قوم (خویشاوندان) خویش بوده است:
وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ(هود/36) و به نوح وحى شد كه از خویشاوندان( قوم) تو جز كسانى كه تاكنون ايمان آوردهاند، ايمان نخواهند آورد، و از آنچه كردهاند اندوهگين مباش.
لذا باید نوح را اولین پیامبر برای انسانها دانست.
پرسشی که مطرح میگردد این است که:
آیا بغیر از قوم نوح که دارای بتهائی بودند با نامهای عربی، قومی دیگری در گیتی وجود نداشت؟:
وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا ( نوح/23) و گفتند: دست از خدايان و بتهاي خود بر نداريد، مخصوصا بتهاي «ود» و «سواع» و «يغوث» و «يعوق» و «نسر» را رها نكنيد.
وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا ( نوح/23) و گفتند: دست از خدايان و بتهاي خود بر نداريد، مخصوصا بتهاي «ود» و «سواع» و «يغوث» و «يعوق» و «نسر» را رها نكنيد.
اگر مردم زمان نوح با زبان عربی حرف میزدند؛ پس مللی دیگر نیز وجود داشتهاند؛ وانگهی، الله بیان میکند که تمام عربها از نسل ابراهیم هستند؛ بنابراین عربها پس از ابراهیم پدید آمدند؛ ضمناً ابراهیم هزاران سال پس از نوح پا به عرصهی گیتی گذاشت است؛ لذا در اینجا تناقض آشکاری را ملاحظه مینمائیم.
نخستین پیامبر پس از نوح، ابراهیم میباشد؛ از دید قرآن، او دارای فرزندانی به نامهای اسحق (پدر اسرائیل) و اسماعیل (جد بزرگ اعراب) بوده است، تمام پیامبران از ذریهی او میباشند .
عمران نیز از نوادگان ابراهیم میباشد؛ لذا الله از میان ملتهای دیگر پیامبری را برنگزیید، در نتیجه از دید خدائی که اعراب او را الله و یهودیان او را یهوَه مینامند، یا دیگر ملل در زمرهی انسانها به شمار نمیآمدند و یا انسانهای پستی هستند که عذاب روز قیامت حق آنهاست:
وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لاَ يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ وَلاَ هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ( نحل/84) و روزى كه از هر امتى شاهدى برانگيزيم، سپس به كافران اجازه [عذرخواهى] داده نشود، و عذرشان را نپذيرند.
این شاهدان نیز همان پیامبرانند:
وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ (نحل/89 ) و روزى كه از هر امتى شاهدى از خودشان بر آنان برانگيزيم و تو را بر اينان(اشاره به نزدیک و منظور ملت عرب اطراف مکه) شاهد آوريم و كتاب آسمانى [قرآن] را بر تو نازل كرديم كه روشنگر همه چيز است، و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارت است.
این شاهدان نیز همان پیامبرانند:
وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ (نحل/89 ) و روزى كه از هر امتى شاهدى از خودشان بر آنان برانگيزيم و تو را بر اينان(اشاره به نزدیک و منظور ملت عرب اطراف مکه) شاهد آوريم و كتاب آسمانى [قرآن] را بر تو نازل كرديم كه روشنگر همه چيز است، و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارت است.
شاید گفته شود که آنها از حساب معافند؛ پس در این صورت خلاف این گفتهی الله است که میگوید؛ من، جن و انس را برای بندگی خویش آفرید.
ضمنا چرا الله آنها را از رسیدن به بهشت باز میدارد؟
چرا الله به فرزندان ابراهیم این امتیاز قائل شد که کتابهایش را به زبان آنها بفرستند؟
چرا الله با آنها با زبان خودشان حرف میزند تا شیرینی سخنان الله را درک نمایند، اما دیگر ملل را از این لذت بی بهره گذاشت؟
چرا الله، نامی عربی را برای خویش برگزید؟
چرا الله، نامهای تمام فرشتگان خویش را نامی سامی برگزید و برای تخت پادشاهیاش نامی از همین زبانها را گزینش نمود؟
قرآن بیان مینماید، هنگامیکه آدم در بهشت مرتکب گناه شد، الله کلماتی را به او آموخت تا توبه نماید.
میدانیم که این کلمات، جملاتی است عربی؛ آیا زبان آدم، زبان عربی بود؟
اگر اینگونه بود؛ پس آدم پدر تنها اعراب است و نه کل بشر؛ بنابراین منظور از بنی آدم، اعراب میباشد.
چرا الله دین اصلی را بر نخستین پیامبرش بیان نکرد؟
چرا الله به فرزندان ابراهیم این امتیاز قائل شد که کتابهایش را به زبان آنها بفرستند؟
چرا الله با آنها با زبان خودشان حرف میزند تا شیرینی سخنان الله را درک نمایند، اما دیگر ملل را از این لذت بی بهره گذاشت؟
چرا الله، نامی عربی را برای خویش برگزید؟
چرا الله، نامهای تمام فرشتگان خویش را نامی سامی برگزید و برای تخت پادشاهیاش نامی از همین زبانها را گزینش نمود؟
قرآن بیان مینماید، هنگامیکه آدم در بهشت مرتکب گناه شد، الله کلماتی را به او آموخت تا توبه نماید.
میدانیم که این کلمات، جملاتی است عربی؛ آیا زبان آدم، زبان عربی بود؟
اگر اینگونه بود؛ پس آدم پدر تنها اعراب است و نه کل بشر؛ بنابراین منظور از بنی آدم، اعراب میباشد.
چرا الله دین اصلی را بر نخستین پیامبرش بیان نکرد؟
آیا برای پذیرش اسلام، انسانها نیازمند داشتن پیشزمینه هستند؟ اگر بله چرا الله برای اعراب پیش از محمد هیچ پیامبری نفرستاد و تمام پیامبران غیر از او برای یهودیان آمده بودند؟:
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (سجده/3) يا میگویند (محمد) آن را بافته است (به الله دروغ بسته است) بلكه آن حقی است از سوی پروردگارت تا مردمى را كه پيش از تو بيم دهندهای (پیامبری) براى آنان نيامده است هشدار دهى، اميد كه هدایت شوند.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (سجده/3) يا میگویند (محمد) آن را بافته است (به الله دروغ بسته است) بلكه آن حقی است از سوی پروردگارت تا مردمى را كه پيش از تو بيم دهندهای (پیامبری) براى آنان نيامده است هشدار دهى، اميد كه هدایت شوند.
جالب اینجاست که قرآن اعراب را قوم برگزیده مینامد. شرح
همانگونه که میدانیم؛ پذیرش ایدههای تازه از سوی مللی که دارای ایدههائی موازی هستند، بسیار مشکلتر از ملتی است که دارای چنین ایدههائی نیستند؛ شاهد این مدعا یهودیان هستند، که هر دو دین مسیحیت و اسلام در ابتدا برای آنها آمده بود؛ اگر فرض کنیم که هر دوی این ادیان، مورد تحریف قرار گرفتهاند، چرا ارادهی الله در راستای تحریف این ادیان بوده است؟
اگر در این ادیان نشانی پیامبر اسلام بطور کامل و آشکاری وجود داشت، چرا الله اجازهی تحریف ادیانش را به آنها داد؟
اگر تحریف این ادیان را بپذیریم، پس وجود پیشزمینهای که هدفش رسیدن به اسلام است، بیمعنا میباشد.
آیا در ابتدای اسلام، بیشتر مؤمنان به این دین، از کسانی که ادیان آسمانی را قبول داشتند بودند یا از بت پرستان؟
اگر بیشتر آنها بت پرست بودند، پس وجود پیشزمینه، بیمعنا میباشد.
اگر هم فرض کنیم که ملل دیگر، انسان نبودند و الله برای ملت برگزیدهاش، این دین را قرار داده؛ چرا برای نسلهای گذشتهی این مردم، دینی نازل نکرده بود؟ آیا ظرفیت عقلانی آنها کامل نبود؟ آیا اسلام معتقد به تکامل انسانها در گذر زمان است؟
انسان همواره نسبت به آینده عقب است. معیار رسیدن به مرحلهای خاص از تکامل، چیست؟
اگر آمدن اسلام مستلزم تکامل انسانها و رسیدن آنها به نقطهای خاص باشد، پس چرا این دین در مناطق متمدن نازل نشد؟
اگر تحریف این ادیان را بپذیریم، پس وجود پیشزمینهای که هدفش رسیدن به اسلام است، بیمعنا میباشد.
آیا در ابتدای اسلام، بیشتر مؤمنان به این دین، از کسانی که ادیان آسمانی را قبول داشتند بودند یا از بت پرستان؟
اگر بیشتر آنها بت پرست بودند، پس وجود پیشزمینه، بیمعنا میباشد.
اگر هم فرض کنیم که ملل دیگر، انسان نبودند و الله برای ملت برگزیدهاش، این دین را قرار داده؛ چرا برای نسلهای گذشتهی این مردم، دینی نازل نکرده بود؟ آیا ظرفیت عقلانی آنها کامل نبود؟ آیا اسلام معتقد به تکامل انسانها در گذر زمان است؟
انسان همواره نسبت به آینده عقب است. معیار رسیدن به مرحلهای خاص از تکامل، چیست؟
اگر آمدن اسلام مستلزم تکامل انسانها و رسیدن آنها به نقطهای خاص باشد، پس چرا این دین در مناطق متمدن نازل نشد؟
آیا اعراب از دیگر ملل مجاورشان متکامل تر بودند؟
قرآن میگوید، هیچ عربی که اطراف مکه بود، حتی محمد نه از ایمان چیزی میدانستند و نه از اسلام؛ پس وجود ادیان دیگر برای چه بود؟
قرآن میگوید، هیچ عربی که اطراف مکه بود، حتی محمد نه از ایمان چیزی میدانستند و نه از اسلام؛ پس وجود ادیان دیگر برای چه بود؟
اگر دین اسلام کاملترین ادیان و قرآن کاملترین کتابهاست؛ پس لوحی که الله برای بنی اسرائیل نوشته بود، شامل چه چیزهائی بوده است؟:
وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ (اعراف/145) و در الواح [تورات] براى او در هر موردى پندى و براى هر چيزى تفصيلى نگاشتيم پس آن را به جد و جهد بگير و قوم خود را وادار كن كه بهترين آن را فرا گيرند به زودى سراى نافرمانان را به شما مىنمايانم.
اگر الله در تورات، همه چیز را نوشته بود و این کتاب بهترین کتاب ممکن قرار داده بود؛ پس چرا الله آنرا از تحریف شدن نگه نداشت؟
اگر تورات اصلی وجود داشت، آیا لزومی برای نزول قرآن احساس میشد؟
اگر تورات اصلی وجود داشت، آیا لزومی برای نزول قرآن احساس میشد؟
ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِيَ أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ( انعام/154) سپس به موسي كتاب داديم، بر آنها كه نيكوكار بودند تكميل كرديم، و همه چيز را (كه مورد نياز آنها بود در آن کتاب) روشن ساختيم، كتابي كه مايه هدايت و رحمت بود، تا به لقاي پروردگارشان ايمان بياورند.
محمد از قول الله بیان مینماید که ترفیع درجه دلبخواه من است و در این زمینه ابراهیم را رفع درجه دادیم:
وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ (انعام/83) اينها دلايل ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم درجات هر كس را بخواهيم (و شايسته باشد) بالا ميبريم، پروردگار تو حكيم و دانا است.
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (انعام/84) و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم] و اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم.
وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ (انعام/85) و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را كه همه از شايستگان بودند.
وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ (انعام/86) و اسماعيل و يسع و يونس و لوط كه جملگى را بر جهانيان برترى داديم.
این رفع درجه دادن شامل نژاد آنها نیز شده است:
وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (انعام/87) و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخى را [بر جهانيان برترى داديم] و آنان را برگزيديم و به راه راست راهنمايى كرديم.(ترجمه فولادوند)
زیرا هدایت یافتن بستگی به ارادهی الله دارد و او هر کسی که بخواهد را هدایت مینماید:
ذَلِكَ هُدَى اللّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ (انعام/88) اين هدايت الله است كه هر كس از بندگانش را بخواهد بدان هدايت مىكند و اگر آنان شرك ورزيده بودند قطعا آن چه انجام مىدادند از دستشان مىرفت.
پرسشی که همچنان بی پاسخ مانده و خواهد ماند، این است که:
چرا الله برای هدایت بنی اسرائیل این همه تلاش نمود و هزاران پیامبر و برای هدایت اعراب، آخرین پیامبرش را فرستاد؛ اما برای هدایت دیگر ملل و جلوگیری از سوخته شدن در آتش جهنم حتی یک نیمچه نبی نیز نفرستاد؟ دلیل این موضوع و اینکه چگونه شد محمد گمان نمود که او همان پیامبر وعده داده شده در تورات است، با توجه به نشانههای بسیار آشکار میتواند بیماری شیزوفرنی محمد باشد.البته روشن است که تمام این 124000 پیامبربازی ریشه در افسانههای یهودیان دارد.
۱۰ نظر:
"چرا الله برای هدایت اعراب و بنی اسرائیل این همه تلاش نمود و هزاران پیامبر را فرستاد؛ اما برای هدایت دیگر ملل حتی یک نبی نیز نفرستاد؟"
شما می گویید اسلام برای اعراب است. این مساله را چگونه توجیه می فرمایید كه پیامبر در هنگام حیات خود فرستادگانی به چند پادشاهی معروف از جمله ایران و روم فرستاد؟
این البته نظر شماست! وگرنه به صراحت در رساله آقای سیستانی زرتشتیان اهل كتاب شمرده شده اند مانند مسیحیان و یهودیان. در حدیثی از حضرت علی (ع) هم گفته شده كه آنها پیامبر داشته اند. از آقای جوادی آملی شنیدم كه می گفت همه ملل پیامبر داشته اند.
زرتشتیان اگر اهل کتابند پس چرا موبدانشان را در حمله اعراب به ایران میکشتند؟ چرا دینشان را نابود کردند؟ نمیخواهید بگید که ایرانیان خودشان اسلام را انتخاب نمودند!!!
"زرتشتیان اگر اهل کتابند پس چرا موبدانشان را در حمله اعراب به ایران میکشتند؟"
این البته باعث تاسف است اگر اعراب چنین كاری كردند. ولی در جواب شما باید بگویم كه اسلام این قدر ها هم زوركی به ایرانیان تحمیل نشده است. زرتشتیت تا قرن چهارم به طور عمده در ایران وجود داشت. و در زمان خلفا از آنها جزیه گرفته می شد. جزیه گرفتن به این معنی است كه شما دین طرف مقابل را قبول دارید و او را یك غیر مسلمان در قلمرو اسلامی به رسمیت می شناسید.
اقای منتقد شما درک انسانهای زمان حضرت محمد با انسانهای درسخوانده امروزی یکی میکنید این مغلطه فاحشی است؛ی یکی میکنید این مغلطه فاحشی است؛
ای کاش دوست ما از آقای جوادی آملی می خواستند قدری در مورد پیامبران مردم اروپا، آمریکا، چین، هند، ژاپن، روسیه و خلاصه تمام قسمتهای کره زمین بغیر از ماورائ النحر روزگاران گذشته، اطلاعاتی بدست بدهند. چرا که متاسفانه چنین اطلاعات تاریخی در هیچ کجای دنیا در دست نیست.
در روزگار قدیم مسئله زبان محدودیتهای زیادی ایجاد می کرد و بر همین اساس رشد اسلام در زمان حیات پیامبر به کشورهای عرب زبان محدود می شد. آمدن اسلام به ایران هم نه از راه رسالت و تبلیغ که با فتح نظامی میسر گشت و در نهایت اعراب دین را همزمان با تحمیل زبان عربی به ایرانیان منتقل کردند. بر این اساس سخن جناب سید در مورد معادل دانستن فرستادگان پیامبر با رسولان صحیح بنظر نمی رسد و این سوال باقی است که چرا برای تمام نقاط دنیا بجز منطقه سامی نشین آن، پیامبری که با زبان آنان سخن بگوید مبعوث نشد؟
تنها به ذکر یک مورد از موارد بسیار مغلطه در این مقاله کافیست تا خواننده بداند که این نوشته مورد اطمینان نمی تواند باشد
فرمودید در ایه 30 سوره انسان " کسانی که حتی ارادهی هدایت خواستن را نمیتوانند داشته باشند، چگونه خواهند توانست از بزرگترین رحمت الهی که همان هدایت یافتن به راه راست خدائی است، بهرهمند گردند؟" در حالی که از بیان و اشاره به آیات قبل و بعد این آیه به عمد طفره رفته اید. تنها ذکر این نکته شاید کافی باشد که این آیات در مورد اختیار خداوند در پذیرش یا عدم پذیرش بندگان حقیقی بحث می کند. در آیه قبل فرموده است
Indeed, this is a reminder, so he who wills may take to his Lord a way.
بیگمان این یادآوری (و پند) است، پس هرکس که بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند.
و شما چیزی را نمیخواهید مگر این که الله بخواهد، بیگمان الله دانای حکیم است.
هرکس را که بخواهد در رحمت خود وارد میکند، و برای ستمکاران عذاب دردناکی آماده کرده است.
متاسفانه شیوه رایج، عوامانه، غیر علمی و غیر منصفانه اینست که با ذکر تنها یک آیه برداشت شخصی خود را به خواننده القا می کنند. مانند کسی که تنها با ذکر یک جمله "غیر انسانی قصاص" حکم به جلت روزنامه و نویسنده می دهد در حالی مه بیان نمی کند این تنها یک نقل قول بوده است.
خدا فقط عربیش خوب بوده :)
فرض کنیم زرتشت هم پیامبر بود، چرا خدا برای اقوام آمریکای جنوبی مثل اینکاها یا بومیان استرالیا ، یا سرخپوستان پیامبر نفرستاد.
۱۲۴۰۰۰ هزار پیامبر در یک وجب جا از صحرای سینا تا بحر المیت فرستاده شدند. آیا میدانید هنوز ملیونها نفر در جزایر پلینزی به شکل بدوی و تقریبا لخت مادرزاد زندگی میکنند؟ اگر خدا وقت نکرد برای آنها پیامبر بفرستد شما مسلمین بشتابید و هدایتشان کنید به صراط راست.
شما از کجا میدانید که خداوند برای همه مردم جهان رسولانی نفرستاده شما حتی پیغمبرانی که در قران بدانها اشاره شده بغیر از محمد وعیسی را انکار میکنید وانها را افسانه میخوانید حال انکه خداوند در قران میفرماید چه بسیار رسولانی که برای هدایت مردم فرستادیم که سرگذشت بعضی از انان را برتو خواندیم وبعضی دیگر را نخواندیم واما اینکه تا خدا نخواهد ما هیچ چیزی را نمیتوانیم بخواهیم بسیار روشن وواضح است اگر خدا نخواهد ما هرگز نمیتوانیم غذا بخوریم صدها مورد را خداوند فراهم نموده از خلقت خوراکیها گرفته تا سیستم گوارشی ما واگر در هریک خللی ایجاد کند ما نمیتوانیم ان غذا را تناول کنیم پس در اصل هر عمل ما حتما با خواست خداوند است اما خداوند شراب وکباب را در اختیار ما قرار داده وخوردن هر یک را در اختیار ما نهاده است وما در خوردن هر یک مخیر هستیم اما اگر او بخواهد نمیتوانیم هیچکدام را بخوریم پس با توجه به مثال فوق وقتی خداوند میفرماید یدخل من یشا فی رحمته والظالمین اعد لهم عذابا الیما یعنی داخل میکند در رحمتش انرا که ظلم وناحق نمیکند وان را که ظلم میکند برایش عذابی دردناک اماده کرده ایم پس خواست خدا بر همه چیز مقدم است اما فراموش نکنید که علیرغم این نکته انتخاب خوب وبد را خداوند به انسان محول نموده واگر غیر از این بود عذاب وثواب هیچ معنی ومفهومی نداشت
ارسال یک نظر