ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۹۳ شهریور ۱۹, چهارشنبه

محمد: بهشت زیر سایه شمشیر است.

محمد از قول الله مردم را به جنگ تشویق می‌کند:
  يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ (انفال/ 65) ای پيامبر، مؤمنان را به جنگ تحریک کن ،  اگر از شما بيست نفر شکیبا باشند بر دويست نفر چیره خواهند شد و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران چیره می شوند؛ زيرا آنان گروهی کوته فکرند.
   نکته‌ی دیگری که در آیه بالا وجود دارد، حساب و کتاب ریاضی الله است، برای اینکه تأکید کند من ریاضی را به خوبی بلدم، بار اول 20 را در 10 ضرب کرده و بار دوم 100را در 10 و در هر دو بار پاسخ درستی داده است!
و می‌گوید که الله جان شما را می‌خرد تا بهشت را تقدیم کند:
    إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه/ 111) الله از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريد، تا بهشت برای ایشان باشد؛ در راه الله می‌جنگند، پس (چه) بکشند يا کشته شوند وعده‌ای حقی که الله در تورات وانجيل و قرآن داده است  و چه کسی بهتر ازالله به پیمان خود وفا خواهد کرد؟ به این خريد و فروشی که کرده‌ايد شاد باشيد که شادکامی بزرگی است.
 و الله کسانی که در صفوفی محکم در راهش بجنگند را دوست دارد:
   إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَّرْصُوصٌ (صف/ 4) الله کسانی که در راهش در صفی سرب‌مانند، می‌جنگند را دوست دارد.
    و این راه، وظیفه‌‍‌ی همه مسلمین است؛ وظیفه‌ای که کسی نمی‌تواند الله را فریب دهد، زیرا او شنوای داناست:
وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (یقره/ 244) در راه الله بجنگید و بدانيد که الله شنوا و داناست.
   گرچه ممکن است برخی از انسانها از این واجب اسلامی نفرت داشته باشند؛ ولی باید بدانند که در این تنففر خیری است: 
   كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (بقره/ 216) جنگ بر شما واجب شد در حالی که از آن متنفرید، چه بسا چیزی که از آن متنفر باشید در آن خير شما باشد و چه بسا چيزی را دوست بدارید آن برايتان شر باشد، الله می‌داند و شما نمی‌دانيد.
   مسلمانی که در راه الله بجنگد، دارای درجاتی بسیار بالاتر از کسی است که نمی‌جنگد و کسی که توانائی جنگیدن را ندارد، باید با مال خویش به مجاهدان یاری رساند:
   لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُـلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا (نساء/95) مؤمنانی که بدون هيچ رنجی  از جنگیدن خوداری می‌کنند با کسانی که با مال و جان خويش در راه الله جهاد می کنند برابر نيستند؛ الله کسانی را که با مال و جان خويش جهاد می‌کنند بر آنان که از جنگیدن خودداری می‌کنند با درجتی برتری داده است و الله همه را وعده‌های خوبی داده است و مجاهدان را بر آنها که از جهاد روی گردانند با مزد زیادی برتری داده است.
محمد برای اینکه شدت ثواب جنگیدن و کشتن در راه الله را گوشزد کند می‌گوید:
بهشت زیرا سایه شمشیر است. (جامع الاحادیث الشیعه/ ایت الله بروجردی/ جلد 13/ صفحه 14 - الامثال فی تفسیر کتاب الله المنزل/ آیت الله مکارم شیرازی/ جلد 2/ صفحه 784 - المستدرک/ حاکم نیشابوری/ جلد 2/ صفحه 78 ) (1)
و رسول الله فرمود: دروازه‌های بهشت زیر سایه‌ی شمشیرهاست. (صحیح مسلم/ جلد 6 / صفحه 45 - صحیح البخاری / کتاب الجهاد/ باب الجنه تحت بارقه السیوف {جلد 3/ صفحه 208}) (2)

یرای دیدن مراحل واجب شدن جهاد، اینجا را کلیک کنید.
=====================================

(1) الجنه تحت ظلال السيوف.
 (2) قال رسول الله صلى الله عليه و سلم،"ان أبواب الجنه تحت ظلال السيوف".

۳۰ نظر:

Unknown گفت...

سلام علیکم.به عنوان یک مفسر صاحب نظر، میخواستم نظرتون رو بپرسم.در حج/3؛ الله ،خالق یگانه،مالک یوم الدین و رب العالمین، میفرمایند که :بعضی از مردم،در باره الله به جدال میپردازند،بدون آنکه علمی داشته باشند و در این راه از هر شیطان سرکشی پیروی میکنند. نظر به اینکه در جاهای متعددی،علم را (( آنچه وحی میشود )) و (( آنچه وحی شده است)) معرفی میکند،(مثلا در بقره/120 و 145)، و در جای دیگر مبارز میطلبد که (( هر آنکس بجز خدا،یعنی شامل انبیا و ائمه و هر کس که هست)) بیائید و سوره ای مثل قرآن را تولید کند، آیا نمیتوان نتیجه گرفت که قرآن ، کامــــــلاً ضد حدیث است؟ آنهم احادیثی که حداقل با 250 سال فاصله از مرگ نبی نوشته شده اند؟ و آنهم احادیثی که عمر و ابی بکر و خود پیامبر،هرگز دستور به نوشتنشان ندادند؟ خواهش میکنم لطفاً،مثل همیشه،به من جواب بدید.پیشاپیش قدردان محبتتون هستم.

arsh irani گفت...

دورد بر زینب گرامی، قرآن در این آیه می‌گوید:
برخی از مردم بدون آگاهی درباره الله مجادله می‌کنند و از هر شيطان سرکشی پيروی می‌نمایند (حج/3).
راستش متوجه تناقض قرآن و حدیث در این مورد نشدم، اما در مورد دیدگاه شما:
خود قران نیز مجموعه‌ای است از تناقضات، در یک جا گفته "لااکراه" فی الدین و در جای دیگر گفته "با کفار مجاورتنان بجنگید تا انان در شما خشونت بیابند (توبه/123) و ....
تمام آیات قران در شرایط مکانی و زمانی خاصی گفته شده‌اند؛ برخی اوقات محمد درگیر با ابولهب شده از قول الله آیه نازل می کند به او و زنش ناسزا می گوید و در برخی دیگر از ایات به مسلمین توصیه می کند که حتی به بتها هم دشنام ندهید.
داستان احادیث نیز چنین است، به نظر من تمام این احادیثی که در کتب معتبر گفته شده، همه به نوعی سخنان محمد هستند، همین تناقضات سبب پیدایش فرق مختلف در دین شده تا جائی که همدیگر را تکفیر می کنند.
مبارزه طلبی قرآن هم بی معناست، چه چیز خارق العاده‌ای گفته که بشر هنوز در آن مانده است؟
پاینده و پیروز باشید!

Unknown گفت...

سلام،منظورم اصلاً این نبود که مفهوم آیه چیزیست که در مفهوم احادیث چیز دیگریست.منظورم این بود که این آیه،مثل بسیاری آیات دیگر " ضدیت با حدیث" را مطرح میکند،یعنی میگوید که هر قولی غیر از قول الله،علم دین ،محسوب نمیشود و دین و علمش تنها متن مقدسیست که از بالا نازل میشود،از جمله حجتها و مثالهای بسیاری که میشود از قرآن،برای ضدیت با کل بساط حدیث شناسی زد؛(بقره/41: هشدار به علمای یهود،که آیات خدا را،در همان توراتی که خودشان نوشته بودند و تماماً از بالا نبود،به بهای اندک،نفروشند.در نظر داشته باشید که آنها علمای یهود بودند که نزد محمد به قضاوت و مناظره آمده بودند.یعنی کسانی که کتب متعددی غیر از متن تورات،نوشته یا حداقل خوانده بودند.) یا مثلاً (بقره/79: وای بر کسانی که چیزی از جانب خود نوشتند و گفتند از جانب الله است؛این آیه رسماً کل ساختمان حدیث قدسی سازان و قال فلان قال بهمان کنندگان را فرو میریزاند) یا آیاتی که میگوید قرآن،کامل و ساده و همه فهم است و کسی ،حتی انبیا حق ندارند از جانب خودشان حلال و حرام کنند.و یا مثلاً آیه ای که میگوید؛آداب زندگی یعقوب بنا به فیزیک و مزاج خودش بوده و بین اسرائیل،اشتباه میکنند که سنتهای رفتاری او را سنت دینی خودشان کرده اند! سوال من از شما به عنوان یک مفسر قرآن،این هست که نظرتون راجع به نشانه ها و آیاتی که ضدیت با حدیث و سنت نبی هستند چی هست؟ این نکته رو در نظر داشته باشید که عمر،ابی بکر و خود محمد نیز،هرگز یک خط چیزی نگذاشتند نقل شود تحت عنوان متنی مقدس و حدیثی صحیح.نظر و جوابتون ،برام مهمه .

arsh irani گفت...

دوردی دوباره، راستش هنوز هم متوجه نشدم که چگونه شما ضدیت با حدیث را مطرح کرده، خود محمد از قول الله گفته که از من و الله اطاعت کنید، سخنان محمد بر 3 قسم هستند:
1- سخنانی که از آنان خوشش می‌آمد و گمان کامل داشت وحی الله است؛ این سخنان را ایات قرآن نامید؛ زیرا او با توجه به نشانه‌هائی که از خود بر جا گذاشته، احتمالا شخصی شیزوفرنیک بود (در این مورد بحث کاملی شده؛ واژه شیزوفرنی یا اسکیزوفرنی را در کادر بالا جستجو کنید)
2- سخنانی که شک داشت سخنان الله است یا حاصل ذهن خویش، اینگونه سخنان را حدیث قدسی نامید.
3- سخنانی که می ترسید ممکن است اشتباه باشد، اینگونه سخنان را حدیث می نامید.
پیروز باشید!

Unknown گفت...

سلام علیکم.وقتتون بخیر.تشکر که محبت میکنید و جواب میدید.فکر کنم باید منظورم رو مشروح تر بگم.پس با اجازه ! من میدونم که شما به طور کلی معتقد به اسکیزوفرنی و مالیخولیائی بودن انبیا هستید و کلاهبردار بودن همگی.و اما،بهرحال فردی هستید که در قرآن،غور کردید و مطالعات داشتید.حالا سوال من،اینه (( آیا قرآن، توصیه به خواندن و مطالعه احادیث میکند یا از آنها نهی میکند ؟ )).روند تشکیل کتب صحاح و مسند و سنن و ... فعلی رو که قطعاً مطلع هستید.حالا من یک سری آیاتی رو به عنوان شواهد خودم،مبنی بر ضدیت با حدیث،ارائه میدم.ان شاءالله که بخونید و نظرتون رو بهم بگید.تکرار میکنم،سوالم اینه که (( آیا قرآن،مخالف کتب احادیث فعلیست یا تشویق به خواندنش میکند!؟ ))

شواهد من مبنی بر ضدیت قرآن با حدیث:

1-ق/45: میگوید که محمد باید با قرآن،کافران را تذکر دهد.نه اینکه از نزد خودش،چیزی بگوید(و به اصطلاح خودش استدلال و مناظره کند! زیرا به گواه قرآن،محمد تا پیش از وحی،بیخبر و بیسواد بوده )

2-روم/58:قرآن،کاملست و از هر چیزی مثالی دارد.(و احتیاج به ساده سازی و شرح و بسط ندارد)

3-اسرا/41:تکامل قرآن،اثبات شده است و اما،این تنها باعث فرار و عناد بیشتر کافران شده

4-اسرا/46:پرده دلها باعث شده که توسط قرآن هدایت نشوند،و چون قرآن به یگانگی الله را یاد میکند، باعث رو گردانی مشرکین و کفار شده.

5-فرقان/30:محمد روزی از مهجور ماندن قرآن خدا،حیرت زده و نالان و ناراحت خواهد بود.

6-انعام/19:قرآن به محمد وحی میشود تا تذکر بدهد.و خود محمد،بالقوه،قابلیت هدایت کسی را ندارد.(در آیات دیگر حتی مطرح میکند که محمد،گمراه بوده و هدایت شده)

7-یونس/15:محمد نمیتواند از نزد خودش قرآنی جدید(به عنوان حرفهای خدا بیاورد) و نمیتواند چیزی را تغییر دهد.بلکه حتی خودش نیز موظف است از هرچه به او وحی میشود،پیروی کند.

8-اسرا/9:همین قرآن،به استوارترین راهها هدایت میکند.(یعنی اساساً احتیاج نیست که کسی به کمکش بیاید تا به آنراه هدایت کند)

9-نمل/6:محمد(به عنوان نبی بیسواد) این قرآن را از حکیمی ارجمند یاد میگیرد.(یعنی شخص محمد ،کاره ای نیست)

10-یوسف/3:اخباری که از قرآن میرسد،برای محمد جدیدست و محمد قبل از وحی،از بیخبران بوده.

11-نسا/127: محمد حق فتوا دادن ندارد،و خدا باید فتوا بدهد.پس محمد مجدداً و برای بار چندم،کاره ای نیست و همه چیز از الله است.

12-قمر/17 و چند بار تکرار دیگر: ما این قرآن را برای پندگرفتن آسان ساخته ایم.آیا کسی هست که پند گیرد؟ پس ادعای حدیث مبنی بر آسان سازی فهم قرآن،دروغست.و ادعای بسط معانی حدیث سازان نیز،دروغست زیرا قرآن،میگوید کامل هستم.

13-حدید/9:قرآن،از کلیه ظلمات،به سوی نور میبرد.پس حدیث یا محمد چه کاره اند؟بلکه،حدیث ،خودش ظلمات هست! دقت کنید که نور همیشه در قرآن،مفردست و ظلمات جمع.

14-جاثیه/6:پس از قرآن،با چه کتابی هدایت میشوند؟!

15-حج/8: حرف زدن راجع به خدا و قیامت و ... باید بر اساس کتاب حق و وحی باشد.نه احادیث و ... !



آقای آرش ایرانی،من برای حس ناسیونالیستی شما احترام زیادی قائلم.اینکه از شیوه نفوذ اسلام در ایران توسط فاروق اعظم،امیر المومنین عمر بن خطاب رضی الله عنه ،هم ناراحت هستید،حق دارید.حتی برای اعتقادات فرگشتی و ماتریالیستی شما بیشتر از عقاید شیعه،ارزش قائلم.همچنین به خاطر اینکه بعضاً خودتون ترجمه میکنید و قرآن خالق و کتب دستنوشت انسان رو خونده اید،احترام فوق العاده ای قائلم براتون،که اکثر آخوندهای شیعه از قرآن،خیلی خیلی کمتر از شما میدوننند.حالا خواهش میکنم بهم بگید که نظر شما چیه؟ من صد در صد و با اطیمنان قلب مطمئنم این قرآن( که عقیده شما راجع بهش رو میدونیم) نــــــــــهی کرده از حدیث.و نه سفارش.نظر شما چیه؟ تشکر فراوان !!

Unknown گفت...

اسلام و پیامبر اسلام ( ممد شهوتی ) و مسلمانان = خشم و خشونت به همراه شهوت شدید حیوانی و عقب موندگی ذهنی و جنون ریاست و پول و قدرت و توحش و بربریت و گدا گشنگی و بیشعوری و بی سوادی و دریدگی و فاحشه مسلکی و بی شرمی و بی حیایی شدید ... !

ناشناس گفت...

همه داعشی ها برینن تو روح محمد که معلم این ادم خوارها همین محمد بود باید هر چی لعن و نفرینه نثار این بچه باز کرد نه داعش

Unknown گفت...

این مذهبیا و بسیجی ها و حزب اللهی ها و به طور کلی مسلمون جماعت چون از بقیه مردم دنیا میترسن اکثرا با هم و از خونواده های هم ازدواج فامیلی میکنن ... واسه همینه که اکثرشون مثل زمان همون صدر اسلام و پیامبر بچه باز و شهوت ران و بوالهوسشون مونگل و عقب مونده ذهنی و فلج مغزی هستن ...! چون میدونید که ازدواج فامیلی اکثرا منتج میشه به مونگلی و کس مغزی و فلج مغزی و عقب موندگی ذهنی و گوز مشنگی و پریود مغزی ... ! و تمام این مصیبتا و بدبختی ها و فلاکت ها توی ایران و بقیه کشورای اسلامی و خاورمیانه زیر سر همین مسلمونای عقب مونده ذهنی و روان پریش و مغز باخته اس ...!

arsh irani گفت...

درود بر زینب گرامی، پاسخ شما را به صورت مفصل می‌دهم چون احساس می کنم حرفی برای گفتن دارید. اما موارد مورد اشاره شما:
1- من هرگز نگفتم که تمام پیامبران شیزوفرنیک بودند، زیرا در تاریخ بشر هیچ شخصیت شناخته شده ای غیر از محمد ادعای پیامبری نکرده، اصولا از این 124000 تا پیامبر ادعائی، تنها وجود عیسی و محمد ثابت است؛ بقیه حاصل توهمات یهودیان است، از دید قرآن هم حتی عیسی برای یهودیان فرستاده شد:
آل عمران /49) (عیسی) فرستاده‌ای به سوى بنى اسرائيل ... ( http://iran000.blogspot.fr/2010/05/blog-post_02.html )
و محمد تنها پیامبر عرب بود، برای اقوام دیگر که هیچ پیامبری نیامد (البته از دید قرآن): (عنکبوت/27) و اسحاق و يعقوب را به او (ابراهیم)عطا كرديم و در ميان فرزندانش پيامبرى و كتاب قرار داديم... ( http://iran000.blogspot.com/2009/10/blog-post.html )
2- از هیچکدام از آیاتی که بیان فرمودید، استنباط رد حدیث نمی شود، اتفاقا خود قرآن گفته: (نساء/59) ... پس هر گاه در امرى اختلاف پیدا کردید اگر به الله و روز رستاخیز ايمان داريد آن را به الله (قرآن) و فرستاده(ی او) ارجاع دهید(با آنها قیاس نمائید) این(برای شما) بهترین سرانجام است. ( http://iran000.blogspot.com/2010/03/blog-post_13.html ).
پیروز باشید!

Arman گفت...

با درود خدمت خانم زینب
هدف ایجاد آگاهی و روشنگری و هشیاری و تشویق به تحقیق و تفحص در ریشه های ایمانی است واگر قرآن ضد حدیث است ویا حدیث را نفی میکند و یا تایید میکند به هر حال تاثیری در تعلیمات خود قران نمی گذارد منظور اینکه قران به تنهایی دستورات و قوانین ضد انسانی خطرناک و بی شرمانه ای دارد. بعنوان مثال خیلی از مسلمانان ( سلفی ها ) معتقدند که برای استخراج قوانین اسلامی باید فقط و فقط به خود قرآن اتکا نمود و جالب اینکه این گروه نسبت به سایر مسلمانان عقاید خطرناکتری دارند که گروه القاعده و گروه داعش ( دولت اسلامی ) جزئی از این گروه هستند.
هر روز در دنیا جنایات و ظلم های زیادی به اسم دین و پیروی از دستورات خدا صورت می پذیرد اما فقط مسلمانان میتوانند بگویند و ثابت کنند که طبق سفارش و دستورات دینی و متون مقدسشان مرتکب این جنایات شده اند.
لطفا اگر نظری غیر از این دارید مطرح فرمایید.

ناشناس گفت...

درود به شما آرش ایرانی
با سپاس از کارهای ارزشمند تون، از شما اجازه میخوام که هر از چند گاهی آیه های قرآن رو که برگردان و پخش کردین، در وبلاگ بدر و هلال به نمایش بگذارم

Unknown گفت...

پاسخ به آرمن:

سلام علیکم،خیر،سلفیون کسانی هستند که از فقه احمد بن حنبل استفاده میکنند و عملاً بعد از جنبش ابن عبدالوهاب در نجد عربستان که خود،از مقلدین و همفکران ابن تیمیه بود پدید آمدند.اینها کاملاً اهل حدیث هستند،و عقیده محکمی به قبول کلیه احادیث صحاح سته و حتی سایر کتب دیگر دارند.بر طبق فتاوای متعدد،من جمله فتوای سیوطی،منکران حدیث را کافر و مرتد میدانند.هرچند از نظر عقیدتی،توحید مورد نظر قرآن را، به درستی بیان میکنند،اما به سبب اعتقاد خدشه ناپذیر به حدیث، با (( قرآنیون)) یعنی فرقه ای که هرچه غیر از قرآن را مردود میدانند تفاوت دارند.قرآنیون، پایگاه اجتماعی یا دولتی خاصی ندارند و دستی به اسلحه نبرده اند.در اینترنت اما به راحتی قابل پیدا کردن هستند.این جریان فکری، یعنی قرآنیون، چندین چهره مطرح از بین شیعه دارد؛من جمله: آیت الله العظمی برقعی قمی،آیت الله شریعت سنگلجی،حیدرعلی قلمداران،سید مصطفی طباطبائی،سید جمال الدین اسدآبادی و چندین چهره مطرح دیگر.باید بدانید که قرآن،با تقریباً تمامی عقاید شیعه،در تضاد است.من جمله،رویت خدا،شفاعت،عصمت،علم غیب،توسل،تبرک،امامت،امام زمان،ولایت،وصایت،عزاداریها،نامگذاری مساجد،وضو و .....فلذا اهل قرآن با سلفیون،بسیار متفاوتند.


arsh irani گفت...

babakus گرامی، هیچ فرقی میان آرش ایرانی و سایر هم میهنانی که به فکر روشنگری هستند نیست، استفاده از این مطالب با و یا بدون ذکر منبع کاملا آزاد است.
Zeynab Ouliyaa گرامی، از میان کسانی که فرمودید فقط سید جمال الدین افغانی زاده اسعد اباد افغانستان (که البته مسلمین ایران او را به دروغ اهل اسداباد ایران می‌دانند) مسلمان شناخته شده ای است که سازمانهائی مانند اخوان المسلمین نتیجه افکار اوست، ایهن سازمان را می توان اولین سازمان تروریست مدرن اسلامی نام نهاد.
در مورد اینکه قرآن با اعتقاد شیعه در تضاد است حق با شماست.
پاینده و پیروز باشید!

ناشناس گفت...

میدونید چی جالبه؟
این مسلمونا مثل همین خانوم نوک دماغی که کامنت میزاره قبول دارن که میشه احادیث رو دستتکاری کرد اما نمیشه قران رو دستکاری کرد :)))))

Unknown گفت...

آرش ایرانی؛

البته برای اهل تحقیق و مطالعه،آن چهره های دیگر نیز کاملاً شناخته شده هستند.ولیکن اگر بپرسید چرا فقط اسدآبادی به گوش افراد عادی خورده،زیر تنها عضوی از این گروه چند نفره بود که توانست فرار کند و در جائی دیگر هوادارانش را سازماندهی کند.سایرین در ایران شکنجه،زندانی و مهجور شدند زیرا خلاف تفکر غالب را تبلیغ میکردند.بدیهیست که دوستان نمیگذارند یک (( قرآنیست)) بیائید و در یک مملکت به اصطلاح امام زمانی (!) بشود،چهره ای مشهور و خطیب و واعظی مطرح.درک این نکته خیلی ساده هست که دوستان نخواهند این اسامی به گوش مردم عادی برسد و حتی اسم آنها فیلتر باشد(!) اما اگر بخواهید تحقیق کنید،به کتب و آثار متعدد و میزان تاثیرشان پی میبرید.

arsh irani گفت...

زینب گرامی، من کی گفتم سایرین رو نمی‌شناسم؟! اتفاقا اولین بار از مطالعه کتاب برقعی بود که متوجه شدم ذوالفقار شمشیر ابوجهل بوده که به غنیمت گرفته شده، کتاب شاهراه اتحاد قلمداران را گرچه مطالعه نکردم ولی می دونم او شیعه ای بوده که بعدا سنی شده.
مصطفی طباطبائی هم در تلویزیون دیدمش، مغلطه باز معجزه تراش است.
در کامنت گذاری دقت فرمائید، و اگر این روند شعارگونه را ادامه دهید انتظار پاسخ از من نداشته باشید.
پیروز باشید!

ناشناس گفت...

درود به شما ، مطلبی که میخواهم بنویسم ربطی به این مقاله و خبر شما ندارد ولی خواهشمندم در صورت امکان مقاله ای برای این مطلب من بنویسید.
مسلمانان سعی بر این دارند تا فرگشت را به افرینش هوشمند ربط دهند.در صورتی که بارها اثبات شده است فرگشت نظم نیست بینظمی هم نیست ، بلکه فرگشت است.
در حقیقت فرگشت رد افرینش هوشمند است .
لطفا مقاله ای یا مطلبی بنویسید در مورد اینکه رگشت رد افرینش هوشمند است .توجه شما رو به مقاله ی یک مسلمان در ربط فرگشت به اسلام جلب میکنم .
این رو بدونید در اگر مقاله درخواستی من را بنویسید مخاطبی در حدود 250 هزار نفر خواهد داشت . http://www.centralclubs.com/topic-t29046.html

Unknown گفت...

آرش بزرگوار


خیر،من عقیده ندارم که شما ،فردی کتاب نخوانده و غیرمطلع هستید.اگر چنین بود،نظر شما رو راجع به یک مبحث تفسیری، اینقدر مصرانه،درخواست نمیکردم.تنها بیان کردم که چرا اسدآبادی اکنون شناساتر برای توده مردم است.در یک رژیم تندخو و وحشی، حتی اگر مناسبات و روابط فامیلی نزدیک داشته باشید با رهبر،اما حرفی خلاف میل جمعیت دارای قدرت( راست سنتی ) بزنید،محکوم میشوید.برای مثال؛بعد از سالها تدریس و تحقیق حوزوی،آیت الله خوشوقت،که همین اواخر فوت کردند،فرمودند که قبر سوریه منسوب به دختر (امام) حسین ،سندیت ندارد.در سایتهای راست سنتی بخوانید مردم عادی چطور فحاشی به ایشان کردند.چنین نمونه هائی بسیارست.مثلاً فیلتر کردن سایت مراجعی مثل صانعی و شیرازی،هر کدام به علتی جداگانه، همچنین فحاشیهائی که همین چندروز پیش در سایت شیعه آنلاین به یک مرجع تقلید(آیت الله جناتی) شد تنها به این سبب که چند نظر فقهی متفاوت با آنچه مد نظر چماق به دستان داشت.من آدم دو رو و یا اهل نفاقی نیستم و نظرم راجع به شما همان هست که در کامنتهای بالائی که گذاشتم موجوده.برای نظرهاتون و مطلبهاتون ارزش قائلم و وبلاگ خوبتون رو دنبال میکنم.هرچند که عکسها و نقاشیهای غیر اخلاقیتون رو نمیپسندم،اما ،شخص شما و سطح مطالعات و مطالبتون،ارزش وقتی که آدم میگذاره رو داره.اگر از نظرم،آدم کم ارزشی بودید،که اینجا نبودم.

arsh irani گفت...

زینب گرامی، شما پیش‌تر دیدگاه هائی می گذاشتی که از شعار به دور بود ولی اکنون دیگه نه.
خطاب به ناشناسی که فرمودند "در مورد فرگشت" مطلب بنویسم، راستش حدود 100 سوژه مختلف دارم که باید بر انها کار کنم، ولی دیدگاه شما کاملا درست و موضوعی است که باید روی آن کار کرد، حتما خواهم نوشت، لینکی ساده در مورد اخلاق فرگشتی قبلا گذاشتم که اگر در کادر جتسجو اخلاق فرگشتی را جستجو کنید آن را می بینید، خوشحال میشم دیدگاهتان را در این مورد آنجا بگذارید تا در پست بعدی مطلب مورد نظر شما بهتر شود:
http://iran000.blogspot.com/2013/06/blog-post_13.html
همگی پاینده و پیروز باشید!

Unknown گفت...

آرش گرامی
در مورد عقاید شخصی ام،من قرآنیست هستم.اما اهل (( دعوت )) کسی به پیوستن به تفکر خودم،نیستم.پس بر چه اساسی من رو اهل شعار دادن میدونی؟ با اینکه،در وبلاگ شما به عشق همیشگی و عزیزترین بخش زندگی ام،یعنی قرآن، هم حمله میشه، اینقدر فکرم باز هست که انتقادات و مقاله هاتون رو بخونم و رد پائی از شعار در نظرهائی که گذاشتم نمیبینم.چه شعاری دیدید از من؟

arsh irani گفت...

زینب گرامی، من کجا گفتم شما اهل شعارید، گفتم اکنون (دیدگاههای اخیرتان) به جای نقد و یا اینکه حامل ایده ای باشد شعار است.
طبق دستور صریح همین قرآن، اسلام مجموعه‌ای است از سخنان الله از زبان محمد (قران) و سخنان محمد (سنت)، البته از دید من میان این دو هیچ تفاوتی وجود ندارد جز اینکه مسلمین معتقدند سخنان قرآن قطعا کلماتی هستند که از زبان محمد جاری شده؛ پس برای نقد اسلام بهترین چیز خود قرآن است، در مورد حدیث اگر هم موثق‌ترین احادیث را بیاوریم عده‌ای ممکن است در آن تشکیک کنند؛ من یک پرسش از شما دارم، آیا نماز می خوانید؟ چگونه؟ من میگم نماز یعنی دعا و بر این مدعا از قران دلیل دارم.
پاینده و پیروز باشید!

Unknown گفت...

آرش عزیز
1- من اینجا تنها یک نظر دهنده هستم و نیومدم که مقاله های خودم رو تحت عنوان نظر در وبلاگ شما به ثبت برسونم.بنابراین طبیعی هست که همه نظرهام شامل ایده های بکر و جدید نباشه.نظرها ممکنه سوالی،انتقادی،خبری و ... باشه.برداشت شما و دیگران هم ممکنه، از این نظرها، مختلف باشه. من براتون در جواب به دو مقاله راجع به فدک و فاطمه،نظرهای خودم رو راجع به اون مساله نوشتم.که شبیه به مقاله بود.و اینجا نظر شما رو پرسیدم راجع به یک مساله تفسیری.ایده خاصی رو مطرح نکرده ام که حاوی شعار یا شعار گونه باشه.ایده شخصی من پیروی محض از قرآن و ضروری ندونستن حرفهای دیگران برای تحت لوای ((دین خدا)) قرار گرفتن، هست.
2-من مخالف اینم که دین یعنی حرفهای محمد+الله.الله،خدای بسیار با غیرت و مبارزه طلبیست.او محمد را بیسوادی گمراه قبل از رسالتش میداند و میگوید که همه انسانها شامل محمد و بزرگتر از محمد جمع شوید و شبیه قرآن بیاورید.همچنین الله میگوید خود محمد نمیتواند از نزد خودش قرآنی خلق کند،بلکه باید پیرو وحی باشد.همچنین الله بشدت مخالف توسل و تقدیس هر معبودی بجز خودش هست.پس چطور ممکنست که بگوید حرفهای محمد هم ،همسطح حرفهای من هست! از نظر من،دین تنها حرفهای خداست و کتاب خدا کامل و بدون نیاز به تفسیرست و محمد تنها گیرنده وحی بوده و اگر نبی نمیشد،ارزش خاصی نداشت.(یعنی خودش نمیتوانست شریعت و توحید و ... را خلق کند و چیزی حتی یک درصد شبیه قرآن بنویسد)
3-همانطور که عارض شدم خدمتتون،احادیث اهل سنت،به عنوان مسلمانان واقعی، یعنی کتبی که ائمه فقیه،حداقل دویست و پنجاه سال بعد از مرگ محمد و اصحابش ،که همگی مخالف نقل حدیث بوده اند،شکل گرفته اند.اینها اکثراً مخالف عقل و قرآنند و در بهترین حالت، غیر ضرورند.برای مثال ،کتاب موطا مالک،که البته جزو صحاح سته،قرار نگرفته ،ولی قویترین و قدیمترین کتاب است، فصل اولش با فصل الصلاه شروع میشود که میخواهد اوقات و کیفیات نماز را شرح دهد.ببینید در خودش،چندین و چند حدیث متفاوت و جمع اضداد هست.همچنین در خود بخاری ،به کرات مشاهده میشود که نماز خواندن اصحاب متفاوت است. پس مهمترین ادعای حدیث،یعنی شکل دادن به جزئیاتی که در قرآن نیامده، در حقیقت خودش نیاز به کمک دیگران دارد(!!) اگر بخواهید در این زمینه میتونم براتون مقاله ای بنویسم در وبلاگ خودم.
4-بله،من به عنوان یک قرآنیست، طبق آیات قرآن،متوجه شده ام که سه نماز باید خوانده شود.و چون قرآن،جزئیاتی نداده،مگر مثلاً اینکه وضو به چه نحو باشد و کلیات اذکار و حالات(شامل رکوع و سجود بودن)،بنا به نظر شخص خودم،برخی ادعیه قرآنی و آیات را میخوانم.تشخیص من این بود که نماز حنفی و شیعه،هر دو مشکلات عدیده ای دارد.اما تکتف کردن را بیشتر میپسندم.قرآن،محدودیتی نساخته و تنها تاکید بر برپائی نماز دارد.پس ما آزادیم.
5-فرمودید که نماز=دعا.تحقیقاً میشود چنین گفت.اما باید دانست که همواره گفته شده از رکوع کنندگان و سجده کنندگان باید بود.بنابراین دعائی که حاوی این دو حرکت باشد،قطعاً نمازست.همچنین الله، قرآن خواندن را نیز نماز میداند.و نماز صبح را قرائت قرآن میداند.من هم صبحها به مانند یهود،قرآن میخوانم همراه با رکوع و سجود در هنگام آیاتی که سجده واجب است.قبلاً براتون مثال زدم آقای آرش.این مثل همان حکایت گاو بنی اسرائیل هست.وقتی که الله،به یک گاو راضی بوده،پس ما نباید جزئیات را بپرسیم تا گاو نایابی تکلیف شود.
من خیلی علاقه مندم که بیشتر و بیشتر راجع به نظرهای شما پیرامون این مسائل بدونم.چقدر عالی میشد اگر مینوشتید راجع به ایده های قرآنیتون راجع به نماز.من قبلاً بسیار فعال بودم در زمینه مناظره های شیعه و سنی.وقتی تحقیق قرآنی شما رو راجع به تکفیر خوندم،دیدم که چه خوب نوشته بودید.یکی از علل علاقه مند شدنم به اینجا و شما،همون مطلب بود. نوشتن اون مطلب،فرق و علت تمایز شما با سایر آتئیستها هست.من ،هیچ وقت به زبون نیاوردم ،اما قلباً علاقه دارم نویسنده این مطالب، که به خودش زحمت داده و تحقیقات بسیار خوبی کرده،یک بار هم قرآن رو با این دید بخونه که بهترین دوست و حامیش،یعنی خالقش،بهترین غمخوارش،داره با او صحبت میکنه.اگر محکوم به شعار دادن نکنید منو،بهتون میگم که شما همین الان،((بیشتر))،از یک آیت الله العظمی و مرجع شیعی،به قرآن مسلط هستید.شک نکنید !!

ناشناس گفت...

خانم اولیا درود ، اینکه باورهای شما از دین و کتاب قران چگونه است رابطه ی مستقیمی با مادر و پدر و فرهنگی است که شما در آن بزرگ شده اید شما اگر در کشوری مسیحی به دنیا می آمدید احتمالن یک خاهر روحانی مسیحی میشدید و از آیات انجیل دفاع میکردید ، بحث این است که آیا میتوان بدون تعصب و با نداشتن خط قرمزها کتابی را نقد کرد ، من هم یک آتیست هستم ولی قران را بیشتر از به ظاهر مسلمانان خانده ام چون مسلمانان که نیازی به خاندن قران ندارند به خصوص شیعیان و قران را کتابی دیدم که نوشته یا گفته های یک انسان میباشد ، انسانی که در زمان خودش نگاه به جلو داشته و اصلاح طلب بوده ولی انسان هم بوده انسانی با اشتباهات فراموشیها دورزدنها و ..... شاید اگه من و شما هم جای محمد بودیم مجبور بودیم برای پیشبرد اهداف اصلاح طلبانمون با اون آدمها همین رفتار رو انجام بدیم یا همون حرفها رو بزنیم درست مثل پدر و مادر و فرزندانشان ، اشتباه دوستانی مثل شما مطلق دیدن دین و کتاب و پیامبرانتون هست چون نه میتونید و نه میخاهید قبول کنید که ادیان ساخته و پرداخته ی دست انسانهاست چه خوبش چه بدش چه ابراهیمیش چه شرقیش ، آیا بدون هیچ دینی نمیشود در سایه اخلاق زندگی کرد و البته معتقدم قران و سایر ادیان هم احکامی در این باره دارند ، ولی اشکالات تناقضات و مسایل موهوم هم دارند ، هر جا که از اشکالات این کتابها میگوییم با دفاع متعصبانه و غیر منصفانه که آن هم ناشی از باورهایتان است آنها را رد میکنید بدون اینکه در مورد دلایل ما فکر کنید ، خاهش من از شما و همفکرانتان این است که در امروز زندگی کنید و در سایه ی اخلاق ، مشکلات امروز ما با داستانهای دیروز حل نمیشود ، بگذارید رودخانه جریان داشته باشد . سپاس از توجه شما

Unknown گفت...

پاسخ به نظردهنده محترم (ناشناس) :
بنده شیعه زاده شدم،اما با تحقیق در همه ادیان، فرقه قرآنیسم را انتخاب کردم.دگم اندیش نیستم و عقاید کاتولیک،پروتستان و ارتدکس ،شاخه های یهودی و انواع عقاید اسلامی و غیر اسلامی را بررسی کرده ام.ابراهیم نیز در میان ماه و ستاره پرستان،و بت پرستان،در عین آزادی انتخاب،خدا پرست شد.راه برای کسانی که رهرو باشند،همیشه بازست.موفق باشید!

ناشناس گفت...

خانم اولیا درود ، شما نوشته اید فرقه قرانیسم را پذیرفته اید چون اغلب ادیان و گرایشهای دینی را مطالعه کرده اید و به این نتیجه رسیده اید که قران از بقیه کتب دینی بهتر و یا کامل تر کلام خدا را بازگو میکند و اگر شما به قران اعتقاد داشته باشید طبعن باید سایر ادیان ابراهیمی را نیز به رسمیت بشناسید چون قران آنها را به رسمیت شناخته پس به زعم دینداران ادیان ابراهیمی کتب تورات و انجیل هم کلام همان خدای کتاب قران میباشد و نباید توقع داشته باشیم یک کاتولیک زاده یا یک یهودی زاده ی ارتدوکس هم همان حرف شما را نزند و نگوید من فرقه ی انجیلیسم یا توراتیسم را به عنوان بهترین گزینه در بین ادیان قبول کرده ام ، میدانید چرا ؟ چون او هم مثل شما با یک عقبه ی اعتقادی دست به تحقیق زده و شک نداشته باشید اعتقادات و باورهای شما و او در تصمیم نهایی موثر میباشد ، برای انتخاب از میان گزینه های متعدد باید آزادانه تحقیق کرد و قبل از هر قضاوتی در مورد هر کدام از آن دینها یا فرق باید نسبت به آنها اعلام بیطرفی کرده باشید که آن هم برای یک دیندار بسیار سخت است و به احتمال زیاد در رای نهایی تاثیر خودش را خاهد گذاشت و این امری عادی میباشد ، شما گفتید من دگم نیستم پس میتوانید با دلیل و منطق به من بگویید چگونه مسلمانان به راحتی میگویند کتب تورات و انجیل دست نوشته است یا در آن دست برده اند و تحریف شده است ولی به کتاب قران که میرسد آن را مبرا کرده و کلام بی چون و چرای خدا میدانند ، آیا این نوعی تبعیض دینی نیست ؟ راستی من اصلن نمیخاهم طرفداری دینی را کرده باشم چون به هیچ دینی اعتقاد ندارم و کاری هم ندارم چه کسی چه کتابی را کلام خدا میداند . مسلمانان متعصب مانند سایر دینداران متعصب ادیان دیگر جایی برای گفتمان منطقی نگذاشته اند ، تورات ، انجیل و قران آنقدر مشکل دارند که بتوان ثابت کرد کلام یک خدای عادل قادر متعال مهربان نباشد و اگر دلایلی بسیار منطقی برای خود شما بیاورم که فلان آیه این اشکال را دارد باز هم شما نمیتوانید قبول کنید چون شما از قبل قبول کرده اید که چون این کلام خداست پس هرگز نمیتواند غلط باشد ، من قصد ندارم بحثی را با شما در مورد آیاتی که مورد مناقشه میباشد باز کنم چون به اندازه ی کافی در این سایت گفته شده ولی از شما خاهش میکنم دلایل منطقی را که میتواند شما را به سمت داوری درست در بین آیات قران ببرد را بدون داشتن خط قرمزهای اعتقادی تان گوش دهید و با ذهنی باز به تجزیه و تحلیل آنها بپردازید ، سپاس از توجه شما

Unknown گفت...

سلام و درود خدا بر شما.
زود قضاوت کرده اید.وقتی که قرآن ما میگوید:
1- .. واتینه الانجیل فیه هدی و نور و مصدقا لما بین یدیه من التورئه و هدی و موعظه للمتقین (مائده/47)

2- و لقد اتینا موسی و هارون الفرقان وضیاء و ذکرا للمتقین( انبیا/48)

3- انا انزلنا التورئه فیها هدی و نور یحکم بها النبیون الذین السموا للذین هادوا و الربنیون و الاحبار بما استحفظون من کتاب الله و کانوا علیه شهداء فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بایتی ثمناً قلیلاً و من لم یحکم بما انزل الله فاولیک هم الکافرون(مائده/44)

4-و الذین یومنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالاخره هم یوقنون(بقره/4)

پس ما با قبول قرآن،به نور و فرقان و هدایت بودن انجیل و تورات هم ایمان آورده ایم و آنها را میخوانیم.من کتاب تورات را بسیار بسیار دوست دارم.به یاد دارم که وقتی انجیل را میخواندم،عاشق این نور و عظمت عیسی مسیحا،شدم و برای چند روز عاشقانه به نماد صلیب روی کتاب نگاه میکردم.اعتقاد به قرآن یعنی نور و هدایت دانستن انجیل و تورات و احترام مافوق تصور داشتن به کلیم الله،و عیسی کلمه الله.پس زود قضاوت نکنید راجع به من. من به همه آنچه از خدا نازل شده ایمان دارم.با آرزوی تلاش موثر و سربلند در امتحانات الهی پیش رو ! زینب-الف

ناشناس گفت...

سلام
از خانم اولیایی که به شیعیان توهین میکنن یه خواهشی دارم:
ما اومدیم اینجا تا این بحثو حل وفصل کنیم نه با توهین به هم دیگه عقاید هم دیگه رو زیر پا بذاریم.
یه خواهش کوچیکم دارم
به طور خلاصه بگید چه چیزی باعث شد که مذهب شیعه رو ترک کنی و قرآنیسم رو انتخاب کنی؟
یه لطف دیگه هم در حق بنده بکنید لطفا
تفسیر این آیه از نظر شما و بزرگان شما چیه؟
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ»
با سپاس فراوان
احمد

Unknown گفت...

سلام علیکم، من تازه و همین الان متوجه نظر فوق شدم.مکتب سابقم متاسفانه چیزی بجز دروغ بستن به خدا و انبیایش نبود و از ترکش خوشحالم.این آیه که به دروغ به ولایت علی تعبیر میشود هرگز معنائی آن چنین ندارد. نکات ؛
اولا،همه ضمایر و افعال جمع هستند و شخصی نیستند.
1- الذین : جمع
2- یقیمون: جمع
3- یوتون : جمع
4- راکعون: جمع
ثانیا، اساساً معنی صحیح این نیست که در حال رکوع بودن چیزی بدهند.بلکه اینست که از راکعون باشند.مثال قرآنی: لا یستوی اصحاب النار و اصحاب الجنه اصحاب الجنه هم الفائزون: اگر این را بدهیم دست یک شیعه لابد اینطور معنا میکند که اصحاب بهشت کسانی هستند که در حالی که در بهشتند پیروز میشوند.در حالی که اساساً معنای صحیح این نیست.
ثالثاً،ایرادات عمیق حدیث مسخره ی اعطای انگشتر در حال رکوع
1- اگر در حال رکوع، دستها از زانو برداشته شود،نماز باطلست.
2- انگشتر طلا،بر مرد حرام است(فقه شیعه.البته شیعه برای رسوا نشدن، تصمیم گرفته که بگوید انگشتر طلا نبوده)
3- انگشتر داشتن ایشان با فقرشان در سایر احادیث همخوانی ندارد.
4-رد شدن شخصی که قصدش پیوستن به صفوف نیست از جلوی نمازگزاران بنا بر اجماع فقها،ابطال را موجب میشود.
5- این چه فقیریست که نمیداند مسلمانان در حال نمازند و وارد میشود و اصرار دارد که در حال نماز چیزی بگیرد؟؟
6- زکات این نیست که یک انگشتر کامل طلا به یک شخصی که ادعای فقر دارد داده شود.زکات آداب دارد
7- این حدیث با سایر احادیث که ائمه دروغین تشیع،در نماز خویش ذوب هستند در تضاد است.
8- اگر چنین بذل و بخششی صحیح بود،باید پیامبر اینرا به مردم می آموخت نه علی به پیامبر
9- جدا بودن نماز گذاشتن ایشان از پیامبر،هیچ توجیهی ندارد.(شیعه میگوید در نقطه خاصی جنگی بوده)
10- آیات پس و پیش و آیاتی دیگر در قرآن به وضوح نشان میدهند که


اولاً : معنای ولایت این آیات،ولایت دوستی است.
ثانیاً: ولی پیامبر هم خدا است .چرا ؟ زیرا قرآن را نازل کرده.
إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّـهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ ۖ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ

صدق الله العظیم

ناشناس گفت...

با سلام
در ابتدا که جواب اصلی من رو ندادین
جوابتون این بود؟

مکتب سابقم متاسفانه چیزی بجز دروغ بستن به خدا و انبیایش نبود و از ترکش خوشحالم.
دوم:قرآن کتابیه که برای تمام زمان ها استفاده میشه
در روایات اهل سنت خوندم که حتی خدا به احترام حضرت علی این جملات رو جمع بسته
ولی من کاری به اون ندارم
تمام امامای ما شامل اون جمله میشن
چون قرآن کتاب تمام دورانه
بریم سراغ حدیث
1.به هیچ عنوان برداشتن کف دست از زانو نماز را باطل نمیکند.
2.اگه مدرکی برای ردش نداری در موردش حرفی نزن.
3.فقیر بودن دلیل بر نداشتن انگشتر گران بها نمیشه.
4.منظورت فقهای اهل سنت هست
فکر کنم.چون هیچ کدام از فقهای شیعه چنین فتوایی ندادن.
5.برو یقه اون فقیرو بگیر بگو چرا موقع نماز اومدی کمک خواستی.فقیر بوده کمک خواسته.در ضمن همه که در حال نماز نبودن به گفته خودت
6.انگشتر طلا؟؟؟؟اصلا بحث در مورد نگینشه که ارزشمندش میکنه و هیچ جا حرفی در مورد طلا بودن انگشتر نبوده.بفرمایید زکات رو به رسول خدا یاد بدید
7.لطفا تضادشو به طور کامل بیان کنید.این موردو هر چه سریع تر
8.حضرت کاری رو که به نظر خودشون و همه درست میومده انجام داده شما هم برداشته خودتو داشته باش.
9.بحث از حدیث نمیکنم نماز مسحب حداقل ممکن بوده.
10.احمقانه ترین حرف دنیا رو شنیدم
دوست داشتن به هیچ عنوان اجباری نیست...مثال نماینده یه کلاس مثال زیباییه
معلم میگه این فرد از امروز نماینده کلاسه شاید تو اون کلاس ده نفر با نماینده قهر باشن ولی مجبورن ازش اطاعت کنن.مجبورین میفهمی؟؟؟؟
اطاعت از حضرت علی واجبببببه دل بخواهی نیست اگه دوسشم نداری باید اطاعتش کنی
صدق الله العلی العظیم
یا علی

ب.بیدار گفت...

ب.بیدار
با درود بیکران خدمت ارش عزیز
با وجود گرفتاری های فراوان که با ان دست به گریبانم زمانی که به اینترنت دسترسی دارم هرگز وبلاگ شما رو فراموش نمیکنم امیدوارم همیشه پیروز باشی دوست عزیز
یک نکته اینکه فکر نکنم عیسی مسیح نیز شخصیت حقیقی داشته باشه!هیچ مورخ مطرح وبزرگی در زمان او وجود وی رو گزارش نکرده
با سپاس و ارادت بیکران

Translate

بايگانی وبلاگ