ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

اسلام: کسی که الله را بعنوان خدای یگانه‌ای که در عربستان خانه‌ای دارد به رسمیت نشناسد پس از مرگ تا ابد شکنجه خواهد شد.



اسلام بر سه اصل بنیادین بنا نهاده شده است:
1-    توحید.
2-    معاد.
3-    نبوت.
     البته برخی از مسلمانان عدل و امامت را هم جزء اصول دین می‌دانند؛ عدل در معاد و امامت را هم ادامه‌ی نبوت قرار دارد.
       در این بین مهمترین و بنیادی ترین اصل توحید است؛ معنی لغوی این واژه یگانگی است؛ اما در بعد اسلامی آن دارای معنی وسیع و گسترده‌ای است؛ توحید بر سه قسم اساسی بنا نهاده شده است:
1-    ربوبیت.
2-    الوهیت.
3-    اسماء و صفات.
       در بیان حالت نخست، قرآن می‌گوید که مشرکان(در اینجا بت‌پرستان صدر اسلام) به این نوع توحید اعتقاد داشتند و معتقد بودند که رب(پروردگار) جهانیان الله است، هر آنچه که در دنیا رخ می‌دهد نیز از سوی اوست:
   قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ (یونس/31) بگو  چه کسی از آسمان و زمين به شما روزى مى‏دهد يا چه کسی حاكم بر گوش‌ها و ديدگان است و چه کسی زنده را از مرده بيرون مى‏آورد و مرده را از زنده بیرون می‌آورد و چه کسی كارها را مدیریت مى‏كند؟ خواهند گفت ‏الله! پس بگو: آيا تقوا نمى‏كنيد.
     وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (عنکبوت/61) و اگر از اینان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را رام (خویش)كرده است‏حتما خواهند گفت الله! پس چگونه بازگردانيده مى‏شوند!
    وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ (عنکبوت/63)  و اگر از اینان بپرسى چه كسى از آسمان، آبى را فرو فرستاده و زمين را پس از مرگش به وسيله آن زنده گردانيده است؟ ‏حتما خواهند گفت الله! بگو ستايش مخصوص الله است لیکن بيشتر اینان نمى‏انديشند.
       پس غیر مسلمانان صدر اسلام با این گفته که الله خالق و مالک گیتی است، مشکلی نداشتند، اگر چنین است، پس چرا آنان با اسلام مشکل داشتند؟ پاسخ این پرسش در "لا اله الا الله" نهفته است؛ اعراب صدر اسلام معنی و مفهوم این جمله را(بر عکس بسیاری از مسلمین کنونی)  خوب می‌دانستند؛ این جمله یعنی دخول شخص به اسلام.
    مگر در این جمله‌ی کوتاه چه چیزی نهفته است که تا این اندازه برای اسلام مهم است؟! 
 آیا مسلمانان معنی این کلمه را دقیقا می‌دانند؟ این جمله چه چیزی را از آنان می‌خواهد؟
    برای دانستن و پی‌ بردن به معنی جمله باید؛ ابتدا معنی اله (خدا) را شناخت و به تفاوت آن را با الله پی برد.
   اعراب زمان محمد به هر دو واژه معتقد بودند؛ آنان از یک سو خدایان گوناگونی داشتند و از سوی دیگر به الله معتقد بودند:
     قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُم مَّنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللّهِ يَأْتِيكُم بِهِ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الآيَاتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ (انعام/46) بگو به نظر شما اگر الله شنوايى شما و  بینائی‌تان را بگيرد و بر دلهايتان مهر (کوری) بزند آيا بجز الله كدام پرستش‌شونده‌ای(موجودی قابل پرستش) است كه آنها را به شما برگرداند؟ نگاه کنید چگونه آيات را بيان مى‏كنيم ؟ سپس آنان روى برمی‌گردانند!
   قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِضِيَاء أَفَلَا تَسْمَعُونَ (قصص/71)  بگو  نمی‌بینید(نمی‌دانید) اگر الله تا روز قیامت شب را بر شما ماندگار سازد بغیر از الله کدام خدا براى شما روشنى مى‏آورد؟ آيا نمى‏شنويد؟
   قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ (قصص/72) )  بگو  نمی‌بینید(نمی‌دانید) اگر الله تا روز قیامت روز را بر شما ماندگار سازد بغیر از الله کدام خدا براى شما شب را که در آن آرامش بگیرید، مى‏آورد؟ آيا نمى‏بینيد؟
      و خلاصه قرآن می‌گوید که آیا برای اینان(کافران به اسلام) غیر از الله خدائی وجود دارد:
      أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (طور/43) آيا برای اینان غیر از الله خدائی وجود دارد! پاک است الله از شریک داشتن( در امر خدائی).
    همچنین بر طبق نظر قرآن، اولین شرک بشر از زمان نوح آغاز شد؛ این قوم مجسمه‌هائی از افراد صالح را پس از مرگشان درست کردند و به پرستش آنان مشغول شدند، زیرا هنگامیکه آنان در قید حیات بودند از آنان درخواست می‌نمودند که از الله درخواست نمایند(دعا کنند) تا فلان خواسته‌یشان مورد اجابت قرار دهد، اما پس از مرگ این صالحان، از آنان مجسمه ساختند و گفتند اکنون که خود آنان نیستند باید از این مجسمه‌ها درخواست نمائیم تا واسطه‌ی بین ما و الله قرار گیرند، قرآن حتی نام این مجسمه‌‍‌ها را هم می‌برد و معتقد است که اینها نام‌های عربی داشتند(جالب اینکه اعراب خود را از نژاد ابراهیم می‌دانند، کسی که معتقدند سالها پس از نوح زاده شد) نوح از آنها می‌خواست که این خدایان را رها سازند و تنها به الله بچسبند:
    وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا  (نوح 23) و گفتند خدايان خود را رها نكنيد و نه "ود" را رها سازید و نه "سواع" و نه "یغوث" و نه "یقوق" و نه "نسر"  را.
   لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (اعراف /59) همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم پس گفت: اى قوم من! (تنها) الله را پرستش کنید كه براى شما خدائی جز او نيست من از  شکنجه‌ی روزى با هیبت بر شما بيمناكم.
 مانند این آیات و با چنین مضمونی در قرآن زیاد است؛ اما چرا محمد از آنها می‌خواست که آنها تنها از الله درخواست نمایند؟
     بنابراین اسلام از تمام کسانیکه با واسطه می‌خواندند، می‌خواست که تنها او را پرستش کنند و تنها او را بدون واسطه مورد بندگی قرار دهند. در آن زمان اعراب معتقد بودند که الله خدائی است بزرگ و بسیار عظیم که به دلیل والابودن شأنش نباید او را مستقیما مورد خطاب قرار داد، این بود که از اله‌‎های خویش درخواست می‌کردند که درخواست آنان را به الله برسانند و استدلال می‌نمودند که الله بخاطر منزلت ایشان؛ این درخواست را مورد عجابت قرار خواهد کرد:
   أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3) همانا دين خالص از آن الله است، و آنها كه غير از الله را اولياي خود قرار دادند، و دليلشان اين بود كه اينها را نمي‏پرستيم مگر به خاطر اينكه ما را به الله نزديك كنند، الله روز قيامت ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري مي‏كند، الله آن كس را كه دروغگو و كفران كننده است هرگز هدايت نمي‏كند.
  در اینجاست که متوجه منظور قرآن از بیان جمله‌ی "لا اله الا الله" می‌شویم! بهترین ترجمه برای اله در اینجا همان خداست؛ از آنجائیکه هر دینی برای خودش خدا و یا خدایان جداگانه‌ای دارند که با خدای دین دیگر تفاوت دارد، لذا در جهان بسیار بیشتر از تعداد ادیان خدا داریم، البته باز اگر بیشتر در این موضوع دقت نمائیم شاید به تعداد انسانهای خدا باور، خدا داشته باشیم، زیرا خدای هرکس در ذهن او نقش بسته است، گرچه اسلام سعی نموده با بیان دستوراتی تمام پیروانش را به رفتاری یگانه مجبور سازد. در همین موضوع هم در اسلام تناقضاتی آشکار را مشاهده می‌نمائیم! این دین از یک سو برای خدا جایگاهی در آسمان هفتم را در نظر می‌گیرد، مکانی که عرش الله همراه خودش به آنجا برده شد(توسط فرشتگانش) و در آنجا او بر آن(عرش) استیلا یافت و از سوی دیگر محمد ابن عبدالله شهر زادگاهش را خیلی دوست می‌داشت، لذا خانه‌ای که احتمالا اقوامی غیرعرب(ایرانیان باستان) بنابه موقعیت جغرافیائی‌اش ساخته بودند و اعراب آنرا با خدایان خویش پر کرده بودند را بیت الله(خانه‌ی الله) نامید و دستور داد که بسوی این خانه خم و راست شوند، البته پیش از آن او دستور داده بود به سوی مکانی در اورشلیم که آنجا را مسجد الاقصی(دورترین مسجد) نامید نماز بخوانند، از آنجائیکه در مدینه با یهودیان اختلاف نظر بسیاری پیدا کرده بود، قبله را به سوی مکه تغییر داد.
و این یعنی مفهوم توحید الوهیت.
   پس از دید اسلام هر کسی که به خدائی غیر از الله اعتقاد داشته باشد او کافر و نجس است، اگر او کافر کتابی(یهودی و مسیحی و برخی هم گفته‌اند زرتشتی)) است باید جزیه(پول) به دولت اسلامی بدهد تا در پناه دولت اسلامی با حقوقی بسیار کمتر بسر ببرد و اگر کافر غیر کتابی باشد برای او هیچ راهی غیر از کشته شدن و یا قبول اسلام باقی نخواهد ماند، مسلمین می‌توانند همسر و دخترانش را به کنیزی بگیرند و خودش را به همراه پسرانش به بردگی.
این است ادعای عدالت اسلامی!!!
    برای دیدن اختلاف دو مذهب بزرگ اسلام درباره توسل اینجا را کلیک کنید.
   این هم فیلم درون خانه الله

هیچ نظری موجود نیست:

Translate

بايگانی وبلاگ