وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ (هود/7 ) او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر آب قرار داشت، تا شما را آزمايش كند تا كداميك عملتان بهتر است و اگر بگوئي شما بعد از مرگ برانگيخته ميشويد مسلما كافران ميگويند اين سحر آشكاري است!
در اینجا از صیغهی گذشتهی فعل کان(بود) استفاده شده ، بدین معناست که پیش از خلقت آسمانها و زمین، عرش الله بر روی آب قرار داشت!
اللهپرستان در تعریف آسمان دچار سردرگرمی هستند، زیرا الله بیان مینماید که ما ابتدا زمین را خلق کردیم و سپس اقدام به آفرینش آسمان نمودیم. در این آیه، الله میگوید که پیش از پیدایش زمین، آسمانها و ستارگان، عرش من بر روی آب قرار داشت؛ خود قرآن بیان مینماید که ما یکی از این طبقات(پائینترین آنها) را با ستارگان زینت دادیم و این آسمان را آسمان دنیا مینامید، پس: طبق تعریفی که قرآن از آسمان دنیا ارائه میدهد، پیش از پیدایش آسمان دنیا و در نتیجه خود دنیا(زیرا دینا بدون و زمین، آسمان و ستارگان بی معنی است) آب وجود داشت، و عرش الله هم بر روی ان قرار داشت، از آنجائیکه خود الله ازلی است و عرش او هم همیشه با اوست؛ پس آب هم ازلی است؛ آیا چنین است؟!!!
برخی از اللهپرستان میگویند که منظور از عرش در اینجا قدرت است؛ در پاسخ باید گفت که اگر نظریهای برای خودش دلیلی نداشته باشد، ادعائی بیش نست، زیرا در تمامی قرآن هرگاه سخن از عرش به عمل آمده منظور همان تخت پادشاهی است؛ الله هم میگوید که روز قیامت 8 فرشته عرش من را بالای مؤمنان حمل مینماید:
وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ(الحاقه/17) فرشتگان در اطراف آسمان قرار ميگيرند. و آن روز عرش پروردگارت را هشت فرشته بر بالای همهی آنها حمل ميكنند
پس: آیا فرشتگان قدرت و دانش الله را حمل میکنند؟ اگر در اینجا منظور از عرش قدرت و دانش الله باشد؛ آیا این قدرت و دانش الله پیش از پیدایش گیتی ملموس برای بشر، بر روی آب قرار داشت؟
البته طبق اوصاف قرآن، عرش الله از ما خیلی دور نیست!
۳ نظر:
عرش او (عرش خداوند) بر آب قرار داشت (و كان عرشه على الماء). براى فهم تفسير اين جمله بايد به مفهوم دو كلمه عرش و ماء آشنا شويم : عرش در اصل به معنى سقف يا شيئى سقفدار است ، و به تختهاى بلند همانند تختهاى سلاطين گذشته نيز عرش گفته مى شود و همچنين داربستهائى كه درختهاى مو و مانند آنرا روى آن قرار مى دهند. اما اين كلمه بعدا به معنى قدرت نيز به كار رفته است ، همانگونه كه واژه تخت در فارسى نيز به همين معنى استعمال مى شود: در عربى گفته مى شود فلان استوى على عرشه - او - ثل عرشه : فلانكس بر تخت نشست يا تختش فرو ريخت كنايه از اينكه به قدرت رسيد و يا قدرتش نابود شد، در فارسى نيز مى گوئيم فلانكس را بر تخت نشاندند و يا از تخت بپائينش كشيدند. <12> اين نكته را نيز بايد توجه داشت كه گاهى كلمه عرش به معنى مجموعه جهان هستى است زيرا تخت قدرت خداوند همه اين جهان را فرا مى گيرد و اما كلمه ماء معنى معمولى آن آب است ، اما گاهى به هر شئى مايع ماء گفته مى شود مانند فلزات مايع و امثال آن . با آنچه در تفسير اين دو كلمه گفتيم چنين استفاده مى شود كه در آغاز آفرينش ، جهان هستى به صورت مواد مذابى بود (يا گازهاى فوق العاده فشرده كه شكل مواد مذاب و مايع را داشت ). سپس در اين توده آبگونه حركات شديد و انفجارات عظيمى رخ داد، و قسمتهائى از سطح آن پى در پى به خارج پرتاب شد، اين اتصال و به هم پيوستگى به انفصال و جدائى گرائيد، و كواكب و سيارات و منظومه ها يكى بعد از ديگرى تشكيل يافتند. بنابراين جهان هستى و پايه تخت قدرت خدا نخست بر اين ماده عظيم آبگونه قرار داشت . اين همان چيزى است كه در آيه 30 سوره انبياء نيز به آن اشاره شده است اءولم ير الذين كفروا ان السماوات و الارض كانتا رتقا ففتقناهما و جعلنا من الماء كل شيى ء حى : آيا آنها كه خدا را انكار مى كنند با چشم علم و دانش اين حقيقت را نديدند كه آسمانها و زمين در آغاز به هم پيوسته بود، سپس ما آنها را از هم گشوديم و هر موجود زنده اى را از آب آفريديم . در نخستين خطبه نهج البلاغه نيز اشارات روشنى به همين معنى شده است . تفسیر نمونه امیدوارم مورد تایید شما قرار گیرد.
در رابطه با تفسیر بالا، کتاب نوسترآداموس هم همین است، یعنی مثل اینجا واژههایی (آب) را به چیز دیگری (مایع) نسبت میدهند و نتیجه میگیرند که نوسترآداموس آینده را پیش بینی کرده است!
گرامی، مگر خدا میخواسته شعر بگوید؟ آب، آب است و ماده مایع هم مادهی مایع. اگر اینطور باشد من آب را میتوانم به هزار چیز دیگر هم ربط دهم، مثلا به پاکی و تفسیر کنم که قدرت الله بر پاکی قرار دارد! یا منظورش از آب، لجن بوده و عرش الله روی لجن قرار داشته. یا دهها تفسیر دیگر که میتوان از اشعار بیرون کشید.
اگر هدف الله آنچه که شما میگویید بود، باید میگفت عرش الله روی مادهای مثلا روان قرار داشته. مگر کسی دست او را بسته بود که آنگونه بگوید؟
تازه تفسیر شما اینطور شد: قدرت خدا بر مادهی مذاب گونهی پس از مهبانگ قرار دارد. یعنی چه که قدرتش روی آن است؟ قدرت خدا باید بر آن و مستولی بر آن و جدای آن باشد و نه روی آن. و حتی باید بگوید که پیش از آن مادهی بقول شما مذاب، چه بوده.
مشکا این است که حالا که مهبانگ توسط بشر (نه خدا، یا آخوند یا پیامبر) کشف شده، شما دارید تفسیر دلخواه را میکنید. اگر فردا بشر موفق شود که تاریخ جهان را پیش از آن مادهی مذاب کشف کند و مثلا آنرا به نور ربط دهد (بر فرض مثال) شما خواهید آمد و خواهید گفت که آب روشنایی است و منظور قرآن از آب همان نور است!
خواهش میکنم، بس کنید.
خداوند متعال ١٤٠٠سال پيش جواب انسان نماهايى مثل شمارو ميده
وما علمناه الشعر وما ينبغي له ۚ إن هو إلا ذكر وقرآن مبين
ما هرگز شعر به او [= پیامبر] نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد)؛ این (کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است!
يس ٦٩
ارسال یک نظر