و آنگاه که الله آرزو به دل ماند
محمد ادعا میکرد غیر از الله خدائی نیست و او با همین خدا در ارتباط است؛ عمویش ابولهب، سخنان او را قبول نداشت و میگفت که من او را از کودکی میشناسم، او انسانی است متوهم؛ محمد هم از دست او به ستوه آمده بود، بنابراین برای اینکه عمق خشم خویش را نسبت به او نشان دهد جملاتی را ناشیانه از قول الله بیان نمود، این جملات چیزی جز ناسزاگوئی و دشنام به ابولهب و زنش نبوند، الله (خدای وهمی عرب) آرزوی بریده شدن دو دست ابولهب و مرگ او را دارد وی حتی به زن ابولهب هم رحم نکرد، این آرزو از سوی کسی که همه چیز با یک اراده از سوی او به وقوع میپیوندند کاملا مسخره به نظر میرسد؛ از آنجائیکه آرزوی الله هیچگاه تحقق پیدا نکرد این موضوع خود بهترین دلیل بر شیادی محمد نیست؟ زیرا او الله را خدا مینامید، من در اینجا روی سخنم به خداباوران الله پرست است
محمد ادعا میکرد غیر از الله خدائی نیست و او با همین خدا در ارتباط است؛ عمویش ابولهب، سخنان او را قبول نداشت و میگفت که من او را از کودکی میشناسم، او انسانی است متوهم؛ محمد هم از دست او به ستوه آمده بود، بنابراین برای اینکه عمق خشم خویش را نسبت به او نشان دهد جملاتی را ناشیانه از قول الله بیان نمود، این جملات چیزی جز ناسزاگوئی و دشنام به ابولهب و زنش نبوند، الله (خدای وهمی عرب) آرزوی بریده شدن دو دست ابولهب و مرگ او را دارد وی حتی به زن ابولهب هم رحم نکرد، این آرزو از سوی کسی که همه چیز با یک اراده از سوی او به وقوع میپیوندند کاملا مسخره به نظر میرسد؛ از آنجائیکه آرزوی الله هیچگاه تحقق پیدا نکرد این موضوع خود بهترین دلیل بر شیادی محمد نیست؟ زیرا او الله را خدا مینامید، من در اینجا روی سخنم به خداباوران الله پرست است
آیا منطقی است که خدا اقدام به نفرین بر کسی نماید؟
آیا عقلانی است که خدا آرزوی بریده شدن دو دست انسانی را داشته باشد؟
این چه خدائی است که آرزوی مرگ کسی را داشته دارد و همزمان به همسرش توهین نماید؟
آیا خدای اعراب تا این اندازه ضعیف است:
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ (لهب/1) بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد.
مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ (لهب/2) دارايى او و آنچه اندوخت سودش نكرد.
سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ (لهب/3) بزودى در آتشى پرزبانه درآيد.
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (لهب/4) و زنش، آن هیزمكش.
فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ (لهب/5) بر گردنش طنابى از ليف خرماست.
ترجمه آیات بالا از محمد مهدی فولادوند
آیا شأن موجودی که خود را خدا میداند این است که خود را درگیر ابولهب و زنش نماید؟ این چه خدائی است که خواهان مرگ ابولهب میباشد! آیا شأن خداوندی خدا این است که مرگ بر ابولهب را سر دهد؟
آیا شأن موجودی که خود را خدا میداند این است که خود را درگیر ابولهب و زنش نماید؟ این چه خدائی است که خواهان مرگ ابولهب میباشد! آیا شأن خداوندی خدا این است که مرگ بر ابولهب را سر دهد؟
این چه خدائی است که به زن ابولهب فحاشی میکند!
جالب اینکه ابولهب هرگز دستش قطع نشد و جالبتر اینکه الله بیان مینماید در جهنم بر گردن زن ابولهب طنابی از لیف خرماست، طنابی که الله آنرا خوب میشناسد!
آیا هیزم جمع کردن و بستن آن به پشت خویش با طنابی که در آن زمان از لیف خرما درست میکردند، عیبی است بر زن ابولهب؟
آیا هیزم جمع کردن و بستن آن به پشت خویش با طنابی که در آن زمان از لیف خرما درست میکردند، عیبی است بر زن ابولهب؟
البته این فحاشی ها و مرگ گفتنها، آروزی الله در اوایل اسلام است و ایشان هنوز برای خود قدرت زیادی را تصور نمی کنند!
برای دیدن یکی دیگر از توهینهائی که از قول الله در قرآن بیان شده، اینجا را کلیک کنید.
برای دیدن یکی دیگر از توهینهائی که از قول الله در قرآن بیان شده، اینجا را کلیک کنید.
۱۶ نظر:
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ (لهب/1)
یعنی بریده باد دو دست ابی لهب و بریده باد. "مرگ بر" در آن نیست. فحشی هم در این سوره نیست. از آن بالاتر وقتی مكه هم فتح شد با كسانی كه این همه پیامبر را به خاطر آوردن آیینی جدید آزار و اذیت كردند با مهربانی برخورد شد و به همه امان دادند.
تصحیح: الان المیزان را نگاه می كردم این راپیدا كردم
" او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) او و ساير عشيره اقربين خود را براى اولين بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در پاسخش گفت ((تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد)) و اين سوره نازل شد و گفتار او را به خودش رد كرد كه خسران و هلاكت بر او باد."
شما باید در مورد این فرضیه كه به دلیل اینكه پیامبر در اوایل كه قدرت چندانی نداشت مهربان بود و بعدا كه قدرتمند شد تغییر كرد تجدید نظر كنید. (فتح مكه)
در اواخر اسلام دستور داد که هیچ مشرکی در شبه جزیرهی عربی باقی نماند. ضمنا در ابتدای وردوش به مکه او به همان مشرکان نیاز داشت و در جنگ با قبیلهی هوازن که زنان آنها را به اسارت گرفت و الله هم مجوز همخوابگی با آنان را صادر نمود دهها زره و شمشیر برای جنگ، از صفوان بن امیه که هنوز بقول محمد مشرک بود را به امانت گرفت.
اولا كه شروع كننده جنگ خود هوازنیان بودند. ثانیا برای به دست آوردن زره های صفوان نیاز به امان دادن به كل مكه نداشت. مكیان مغلوب بودند؛ پیامبر اسلام می توانست مال هر كس را كه می خواست غصب كند. ولی این كار را نكرد. به امانت گرفت و پس داد.
خود محمد هم مثل خدایش به دشمنانش ناسزا میگفته است. به نظرم ناسزا به دشمنان سنت الله و رسولش بوده. امروز هم از این مورد بینصیب نیستیم!
به عنوان مثال در جنگ با بنی غریظه، محمد از یهودیان عصبانی میشود:
آن حضرت خطاب به ایشان گفت: ای خوکان و بوزینگان و ای بندگان طاغوتها، مرا دشنام میدهید؟ آنها گفتند سوگند به توراتی که خدا بر موسی فرو فرستاده است، ما دشنامی ندادیم! برخی ار آنها هم میگفتند: ای ابوالقاسم تو که ناسزاگو نبودی!
المغازی ترجمه متن صفحه 377 از دکتر مهدوی دامغانی
!
چند خط بالاتر از مرجعی كه روزبه (ترجمه مغازی صفحه ۳۷۷) نقل قول كرده را برایتان می نویسم:
"آنها از حصارهای خود روی را به ما كردند و شروع به دشنام دادن به پیامبر (ص) و همسران آن حضرت كردند. ما سكوت كردیم و گفتیم میان ما و شما شمشیر است!
...
علی(ع) چون آن حضرت را دید به من دستور داد كه از پرچم پاسداری كنم و خود پیش پیامبر برگشت چون دوست نمی داشت پیامبر دشنام و ناسزاگویی ایشان را بشنود. "
خوكان و بوزینگان و بندگان طاغوت چیزهایی است كه در قرآن نسبت به یهودیان گفته شده است؛ پیامبر چیزی اضافه بر آن نگفتند. علاوه براین اینها ناسزا نبودند. در دوره ای واقعا یهودیان به خوك و خنزیر مسخ شده بودند. و علاوه بر این بنده طاغوت هم شده بودند.
"خوكان و بوزینگان و بندگان طاغوت چیزهایی است كه در قرآن نسبت به یهودیان گفته شده است؛ پیامبر چیزی اضافه بر آن نگفتند."
پس شما هم به این موضوع که این توهینها از جانب محمد صورت گرفته معترف هستید.
"علاوه براین اینها ناسزا نبودند. در دوره ای واقعا یهودیان به خوك و خنزیر مسخ شده بودند. و علاوه بر این بنده طاغوت هم شده بودند."
گرامی پیشنهاد میکنم مجددا خودتان نگاهی به تحلیلی که نوشتید بفرمایید!
1. اگر این کلمات ناسزا نیستند چرا محمد در جواب ناسزاهای یهودیان آنها را گفته؟
2. چگونگی مسخ شدن انسانها به حیوان که در این تحلیل استفاده نمودهاید نیازمند منبع علمی است!
3. به نظر شما آیا اینکه مردمانی را مسخ شده بدانیم نژادپرستانه نیست؟
ترجمه آیه هایی که نوشتی را یکبار خودتون ببخونید ببینید پر از غلط املایی هست
انتظار میرود حداقل دقتهای لازم را بعمل بیاورید
باسلام خدمت همه عزیزان
چند جمله شاید تاثیر گذار،انشاا... قابل درک
- از نظر اسلام هیچ الله جدایی وجود نداره...خلق عین حقه..وجود و هستی والله و خدا و..... همه موجودات واحد هستند.دقت کنید هر خدا نیست همه خداست..دنبال خدایی جدا توی آسمان هفتم نگردید،همان طوری که عدد 80 یا 93 یا 24 و یا....زیر مجموعه صد هستن ولی صد نیستند.
وقت خودتون رو تلف نکنید.هو الاول والآخر و الظاهرو الباطن
یا علی دوستان
عالی نوشتی
سیدجان یک وقتی من هم با این بیخدایان کل کل داشتم ولی حالا دیگر حوصله ندارم فقط آمدم بگویم دستت درد نکنه و از این که جور بقیه مسلمانها را هم میکشی و پاسخ میدهی ممنونم .خدا اجرت بدهد .
این الله پرستها اینقدرعقل وخردشون روازدست دادند که بزرگترین تناقضات قرآن ودروغهای محمد راهزن رو سعی میکنند فقط توجیه کنند امادروغهای محمد برای همه رو شده
اين مثلث خيالى جادويى مسلمين كشت ما را : الله-محمد-قران
تبت یدا ابی لهب وتب به معنای ارزوی مرگ برای ابو لهب نیست بدیهی است که مرگ دست خداست وهر لحظه بخواهد کسی را میکشد ودر این مورد هیچ مانعی وجود ندارد اگر بخواهیم این ایه را به معنی ارزوی مرگ در نظر بگیریم که بسیاری از ایات قران زیر سوال میرود یکی از عواملی که باعث میشود که خواننده از ایات قران برداشت اشتباهی کند این است که به ایات ماقبل ومابعد توجه نمیکند اگر به ایه بعدی این ایه دقت کنید که ترجمه ان این است مال او وانچه اندوخته است بدرد او نمیخورد میتوان از این ایات چنین برداشتی کرد دستان ابی لهب از مال دنیا کوتاه خواهد شد ودیگر با دستان خود نمیتواند چیزی کسب کند علاوه بر دستانش خود او نیز کلا نابود شده واز بین خواهد رفت ودیگر نخواهد توانست اینچنین گردنکشی کند وکلا منظور این است که این گردنکشی وانکار ولاف زنی بسیار محدود وکوتاه خواهد بود وپس از مرگ همه چیز از کفش خارج خواهد شد وقادر به هیچ کاری نیست
با سلام
(زندگی یه بازیه)
درود بر همه شما، هر دو طرف
من محقق نیستم، نمیخواهم که محقق باشم.
نمیخواهم به ۱۴۰۰ سال قبل برگردم، و برای یک کار ساده، که میشود پاسخش را به راحتی یافت، این همه سر در گم شوم.
قرار نیست تناقضی باشه و هر طرف به نحوی تفسیر کنن.
خودم هم نمیتونم بدم عربی و ادبیات غرب ۱۴۰۰ سال پیش رو بخونم.
یه ایه، یه ترجمه. کافیه
هرکس تفسیری میده
نه در یکمورد، در همه موارد.
در هر سایت و کانال و منبر و....
برداشت غلط تا به کی..؟
از مهر ماه ۹۹ اگه او بخواهد که باید، کانالی میزنم به نام وقت کشی و مطالب رو اونجا میگذرانم و نزدیکترین تفسیر رو اونجا قرار میدم.
از زبون مرجع و فقها
و محققین و مفسرین مخالف و موافق.
اینطوری اینقدر شدید سردرگم نمی شویم.
ارسال یک نظر