محمد ابن عبدالله برای اثبات پیامبر بودن خویش، الله را گواه میگیرد؛ خدائی که تنها با او سخن میگوید.
آیا درست و منطقی است که ایشان برای اثبات حقانیت خویش، سخنانی را از قول موجودی که نه هیچ انسانی او را دیده است و نه توانائی درک او را دارد، بیان نماید و از قولش بگوید که:
ای محمد، همانا گواهی من برای اثبات حقانیت تو کافی است؟!
مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا (نساء/79) آنچه از خوبيها به تو (محمد) مىرسد از جانب الله است و آنچه از بدى به تو مىرسد از خودت است و تو را به پيامبرى براى مردم فرستاديم و گواه بودن الله بس است.
لَّكِنِ اللّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلآئِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا (نساء/166) ليكن الله به آنچه بر تو فرو فرستاده است گواهى مىدهد آن را به دانش خويش فرو فرستاده است و فرشتگان گواهى مىدهند و كافى است الله گواه باشد.
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (رعد/43) و كسانى كه دگراندیش(كافر) شدند مىگويند تو فرستاده نيستى بگو كافى است الله و آن كس كه نزد او دانش كتاب است ميان من و شما گواه باشد.
در اینجا منظور از کتاب، قرآن است.
دگراندیشان زمان محمد از فرستادهی الله، درخواستی مشخص، ملموس و منطقی را مینمایند، در خواست معجزه؛ درخواست درخواستکنندگان و پاسخ الله:
وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعًا (اسراء/90) و گفتند تا از زمين چشمهاى براى ما نجوشانى هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد.
أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا (اسراء/91)
|
يا براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى.
أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ قَبِيلًا (اسراء/92) یا چنانكه ادعا مىكنى آسمان را پاره پاره بر ما فرو اندازى يا الله و فرشتگان را در برابر آورى.
برای شناخت آسمان از دید اسلام اینجا را کلیک نمائید.
أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إَلاَّ بَشَرًا رَّسُولًا (اسراء/93) يا براى تو خانهاى از طلا باشد يا به آسمان بالا روى و به بالا رفتن تو اطمينان نخواهيم داشت تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم؛ بگو پاك است پروردگار من! آيا جز بشرى فرستاده هستم.
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى إِلاَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللّهُ بَشَرًا رَّسُولًا (اسراء/94) و مردم را از ايمان آوردن باز نداشت آنگاه كه هدايت برايشان آمد جز اينكه گفتند آيا الله بشرى را به سمت رسول مبعوث كرده است؟
قُل لَّوْ كَانَ فِي الأَرْضِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَّسُولًا (اسراء/95) بگو! اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه با اطمينان راه مىرفتند البته بر آنان فرشتهاى را بعنوان پيامبر از آسمان نازل مىكرديم.
برای شناخت فرشتگان الله، اینجا را کلیک نمائید.
قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا (اسراء/96) بگو ميان من و شما گواه بودن الله كافى است چرا كه او همواره به بندگانش آگاه بينا است.
آیهی دیگر:
قُلْ كَفَى بِاللَّهِ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًا يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (عنکبوت/52) بگو كافى است الله ميان من و شما شاهد باشد آنچه را كه در آسمانها و زمين است مىداند و آنان كه به باطل گرويده و الله را انكار كردهاند همان زيانكارانند.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا (فتح/28) اوست كسى كه فرستادهی خویش را برای راهنمائی با آيين درست روانه ساخت تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند و گواه بودن الله كفايت مىكند.
انسان با خواندن این دلایل کاملا غیر منطقی و مغلطه آمیز، یاد مثل معروف میافتد که:
از روباه پرسیدند: شاهدت کیست؟ گفت: دُمم!
همانگونه که مشاهده میگردد، من در بیان این آیات، کوشش نمودم که حداقل شرح را بنویسم تا قضاوت بر عهدهی خوانندگان باشد.
۲ نظر:
در مورد حقانیت قران چند نکته قابل تامل وجود دارد پیش از انکه این موارد را ذکر کنم در نظر داشته باشید قران 1400 سال پیش ودر سرزمین عقب افتاده وتقریبا وحشی عربستان نازل گردیده قران در انزمان بر کسی نازل گردیده که علاوه بر اینکه وی در ان محیط رشد یافته بنابر اظهار قران ومخالفان محمد او
کاملا بیسواد بوده واز جایی درس نخوانده وسواد بسیار پایین ان زمان را نیز نداشته است سپس مجموعه ای از ایات را برای مردم بیان نموده که در حالت کلی موضوعات مورد اشاره او دارای انسجام حیرت انگیزی است یعنی در ابتدا از چگونگی خلقت انسان سخن گفته شده بعد موقعیتی که انسان در جهان هستی دارد چگونه است سپس راه هدایت وگمراهی شرح داده شده وپس از مرگ نیز وعده رستاخیز وحسابرسی داده شده سپس بعد از حسبابرسی جایگاه ابدی انان مشخص گردیده در این مدت نزول ایات نیز بسیاری از دستورات اخلاقی وتوصیه های مهم در زندگی و محرمات تذکر داده شده بکرات از سرگذشت پیشینیان مطالبی ارایه شده ونتیجه گیری شده ودر ضمن نزول ایات نیز جنگهای زیادی بوقوع پیوسته ودستورالعملهای حیرت انگیزی در چگونگی جنگ ومدیریت ان وچگونگی برقراری صلح صادر گردیده که در نهایت موجبات پیروزی بر دشمنان را فراهم نموده گاهی توصیه به ارامش وعدم برخورد ومدارا با دشمن گاهی ترغیب وتشویق برای جنگیدن وگاه تهدید مومنان برای جنگیدن ووعده عذاب برای نجنگیدن وصدها مطلب دیگر اما نکته جالب توجه وشگفت انگیزاین است که با وجود این همه شرایط متنوع وگرفتاریهایی متعدد ایات نازل شده که بیش از 6000 ایه میباشد از یک روال ثابت ولایتغیر برخوردار است به جز چند سوره کوچک اخر قران به این ترتیب که در کل قران اخرین کلمه هر ایه از یک روال ثابت پیروی میکند به شرح زیر
همواره یا حرف ماقبل اخرین کلمه هر ایه الف است ویا ی ویا واو یا در موارد اندکی حرف اخر هر کلمه اخر ایه به ه ویا الف ودال ورو ب وق ول ختم میشود واین قاعده کلی در تمام سوره های قران بجز چند سوره کوچک حکمفرماست شما اگر به سوره الرحمان توجه کنید تمامی کلمات اخر هر ایه حرف ماقبل ان الف است به استثنای دو ایه 17 و43 که انهم حرف ما قبل اخر ی و واو میباشد که مطابق با فرمول فوق میباشد ایا بنظر شما شخص بیسوادی که درگیر انهمه شرایط دشوار وسخت محاصره اقتصادی وجنگ وصدها مشکل دیگر بوده میتوانسته اینقدر هوشیار وتوانمند بوده باشد که این قواعد را طی 23 سال ودر 6600 ایه رعایت کند منصفانه فکر کنید ایا واقعا چنین چیزی ممکن است پیش از محمد هزاران پیغمبر بسوی بشر رسال گردیده ناگهان محمد با قاطغیت تمام اعلام میکند که او اخرین پیغمبر است وپس از او نه پیغمبری خواهد امئپد ونه دین جدیدی وامدن او بمعنی ختم نبوت است وپس از1400 سال تاکنون کسی نیامده که ادعا کند پیغمبر خداست وادعایش را ثابت کند دست کم تاکنون حرف او نقض نشده است
از دیگر مواردی که حقاتیت قران را ثابت میکند یکدست بودن قران وروایات داستانی ان است گرچه داستانهای متعدد از پیامبران وبزرگان از زوایای مختلف شرح داده شده با فواصل زمانی طولانی اما هیچگاه در حوادث توضیح داده شده راجع به هر پیغمبر دارای هیچگونه تناقضی نیست شما اگر تمامی ایات مربوط به موسی را در کنار هم قرار دهید حتی یک مورد تناقض نمیبینید گرچه در موردنوح وعاد وثمود وشعیب ولوط بکرات سرگدشت انان بیان گردیده اما هرگز در اعلام نحوه ای هلاک شدن انان کوچکترین تناقضی وجود ندارد وراجع هر موضوعی از زاویه ای نگاه شده با فضا وحقیقت ان در سایر ایات تناقضی دیده نمیشود در حکایت موسی شخصیتهای اصلی چون هارون ومادر موسی وخواهر موسی وفرعون وهامان وقارون هیچگاه در مورد عملکرد وبیان وضعیت انها تناقضی دیده نمیشود در حالیکه یک شخص عادی اگر بخواهد یک مطلب یک صفحه ای انشا کند در اولین باز خوانی ومرور ان متوجه خواهد شد که حتی بعضی از جملات را از لحاظ نگارش اشتباه نوشته است در حالیکه کتاب قران پس از 23 سال دارای انسجامی محکم ویک روال ثابت است واین در حالی است که در طی 23 سال هم شرایط جسمی وروحی محمد تغییر یافته هم شرایط مردم ومحیط در حالیکه انسانهای معمولی در طول حیات خود حتی نظرات وعقاید انها بارها دچار تحول ودگرگونی میشود
ارسال یک نظر