ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

اگر چنین است، پس محمد هم ترسو بود!

دیشب مشغول تماشای تلویزیون سلام بودم؛ قبل از آن هم تلویزیون نور که از تلویزون‌های اهل سنت است را تماشا کرده بودم.

با مقایسه‌ی این دو تلویزون، تفاوتی آشکار میان این دو در شیوه‌ی تبلیغ مذهب خویش، یافتم.

در تلویزیون نور به هیچکدام از قدیسان شیعه(ائمه) توهین نمی‌شود؛ اما هنگامیکه برنامه‌ی شبکه ی سلام که اتفاقا پرسش و پاسخ بود را مشاهده نمودم، توهین‌های آشکاری بود که به ابوبکر از سوی مجری آن روانه شد.

او ابوبکر را ترسو خواند و نتیجه گرفت که آقای ابوبکر نمی‌تواند از اولیاءالله باشد.

اشاره‌ی جناب مجری، به آیه‌ای از قرآن است که در رابطه با نگرانی ابوبکر بیان شده است.

من در اینجا وظیفه خویش دانستم که حقیقت را بیان نمایم.

جناب مجری!

خوب به این آیات قرآن توجه کن که چگونه محمد این عبدالله نگران بوده؛ در این آیه از همان کلمه‌ای(حزن) در مورد محمد استفاده شده که درمورد ابوبکر بکار گرفته شده است.

پس محمد هم احتمالا از اولیاءالله نیست؟

او (پیامبر اسلام) هم نگران حال خویش در قیاس با دگراندیشان بود:

لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (حجر/88) و به آنچه ما خانوا‌د‌هائی از آنها را بهره‌مند ساختیم ، چشم مدوز و بر ايشان نگران نباش و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر.

در آیات پائین، او نگران این بود که چرا آنها(دگراندیشان) ایمان نمی‌آورند:

وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُن فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ (نمل/70) و بر آنان نگران مباش و از آنچه مكر مى‏كنند تنگدل مباش!

وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلاَ تَكُ فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ (نحل/127) و شکیبا باش و شکیبائی تو جز به الله نيست و بر آنان نگران نباش و از آنچه نيرنگ مى‏كنند دل تنگ مدار.

إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ (نحل/128) در حقيقت‏ الله با كسانى است كه تقوا داشته‏اند و كسانى كه آنها نيكوكارند.

حال این آیات را با آیه ای که در مورد ابوبکر بیان شده قیاس کنید:

إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا ... اگر او را يارى نكنيد قطعا خدا او را يارى كرد هنگامى كه كسانى كه كفر ورزيدند او را [از مكه] بيرون كردند و او نفر دوم از دو تن بود آنگاه كه در غار [ثور] بودند وقتى به یار خود مى‏گفت نگران نباش كه الله با ماست.

و قسمت دوم این ایه را با آیه‌ی بالائی مقایسه نمائید:

... فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (توبه /40) پس الله آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهيانى كه آنها را نمى‏ديديد تاييد كرد و كلمه كسانى را كه كفر ورزيدند پست‏تر گردانيد و كلمه الله است كه برتر است و الله شكست‏ناپذير حكيم است.

موسی هم پس از آدمکشی، نگران شد و الله بیان مینماید که نگران نباش!

حتی لوط هم از فرشتگان الله ترسید:

وَلَمَّا أَن جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ (عنکبوت/33) و هنگامى كه فرستادگان ما به سوى لوط آمدند به علت ايشان ناراحت ‏شد و دستش از آنها كوتاه گرديد گفتند مترس و نگران نباش كه ما تو و خانواده‏ات را جز زنت كه از باقى‏ماندگان است‏حتما مىرهانيم.


و همچنین یعقوب نگران یوسف بود:

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ(یوسف/84) و از آنان روى گردانيد و گفت اى دريغ بر يوسف و در حالى كه خشم خود را فرو مى‏خورد چشمانش از نگرانی سپيد شد.

قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ(یوسف/86) گفت من شكايت غم و نگرانی خود را پيش الله مى‏برم و از الله چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.



هیچ نظری موجود نیست:

Translate

بايگانی وبلاگ