در بیان شدت آتش جهنم همین بس که گفته میشود شدت آتش دنیا یک هفتادم آتش جهنم است، در این باره هم در منابع اهل سنت حدیث وجود دارد و در منابع شیعه:
امام صادق: ان نارکم هذه جزء من سبعین جزء من نار جهنم و قد اطفئت سبعین مرة بالماء ثم التهبت و لو ذلک مااستطاع آدمی ان یطیقها (تفسیر الصافی فیض کاشانی/جلد 5/ صفحه128). همانا این آتش شما(آتش دنیا) یک جزء از هفتاد جزء آتش جهنم است و هفتاد بار با آب خاموش شده است سپس شعله ور گردید، و اگر چنین نبود انسان قادر به خاموش کردن آن نبود و از منابع اهل سنت.
از قول محمد: ناركم هذه جزء من سبعین جزء من النار جهنم وضربت بماء البحر مرتین ولولا ما جعل الله فیها منفعة لأحد (دورالمنثور سیوطی/ جلد 1 / صفحه 36). این اتش یک هفتادم آتش جهنم است که دوبار در آب دریا فرو برده شده و اگر الله چنین نمیکرد برای کسی فایدهای نداشت.
قرآن پس از اینکه بهشت مورد ادعای خود را وصف مینماید، شروع به وصف جایگاه اصحاب شمال میکند، الله بیان مینماید که این گروه در میان باد گرم و آب داغ قرار دارند:
فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ (واقعه/42) در [ميان] باد گرم و آب داغ.
جالب است که در جهنم هم سایه وجود دارد، سایه زمانی پدیدار خواهد بود که منبع نوری در بالا قرار داشته باشد، این سایه حاصل کدامین منبع نور و گرماست، جای پرسش دارد! سایه ی یاد شده حاصل دودی است تار و سیاه، این دود احتمالا از جهنم برمیخیزد؛ جای تعجب است که چگونه منبع گرما و نور، خود تولید سایه مینماید؟!:
وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ (واقعه/43) و سايهاى از دود تار.
الله دوباره از شدت جهنم کم میکند تا جائیکه بیان مینماید در آنجا هوا نه خنک است و نه متعادل باب طبع، احتمالا محمد تحت تأثیر هوای داغی که در عربستان میوزید این را بیان نموده است، زیرا با سایر صفاتی که از جهنم بیان میشود کاملا ناخواناست:
لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ (واقعه/44) نه خنك و نه خوش.
قرآن میگوید: "غذای اهل جهنم، درختی است بنام زقوم" (کاکتوس)، البته این بوته ظاهرا در مناطق عربستان روئیده میشد و مزهی آن بسیار تلخ میباشد؛ این درخت یا بوته چگونه در میان آتش جهنم رشد مینماید، پرسشی است که احتمالا خواهند گفت: با قدرت الله!:
لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ (واقعه/52) قطعا از درختى كه از کاکتوس است خواهيد خورد.
فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (واقعه/52) و از آن شكمهايتان را خواهيد آكند.
و یا در اینجا دوباره از همین درخت یاد مینماید که غذای جهنمیان است:
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (دخان/43) همانا درخت کاکتوس.
طَعَامُ الْأَثِيمِ (دخان/44) خورک گناه پيشه است.
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (دخان/45) چون مس گداخته در شكمها میگذارند.
وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا (کهف/29) و بگو "حق از پروردگارتان است" پس هر كه (الله) بخواهد پس(او) ایمان آورد و هر كه بخواهد کافر شود، كه ما براى ستمگران آتشى آماده كردهایم كه سراپردههایش آنان را در بر میگیرد و اگر فریادرسى بجویند، به آبى مانند مس گداخته كه چهرهها را برشته میکند یاری میشوند؛ وای! چه نوشیدنی بدی و چه جایگاه زشتی! شرح قضا و قدر
وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا (کهف/29) و بگو "حق از پروردگارتان است" پس هر كه (الله) بخواهد پس(او) ایمان آورد و هر كه بخواهد کافر شود، كه ما براى ستمگران آتشى آماده كردهایم كه سراپردههایش آنان را در بر میگیرد و اگر فریادرسى بجویند، به آبى مانند مس گداخته كه چهرهها را برشته میکند یاری میشوند؛ وای! چه نوشیدنی بدی و چه جایگاه زشتی! شرح قضا و قدر
مس گداخته شده؟!
ضد و نقیض گوئی قرآن دربارهی صفت این درخت ادامه دارد:
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (دخان/46) همانند جوشش آب داغ.
اما الله دچار فراموشکاری شده و بیان مینماید که برای آنان تنها خوردنی که وجود دارد، آبی است جاری شده از زخم فاسد شده و شامل چرکهای آن زخم با ترکیبات خون است که از آن بعنوان غسلین یاد میشود:
وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ (الحاقه/36) و خوراكى جز چركابه ندارد.
فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (واقعه/54) و روى آن از آب جوش مینوشند.
و الله دچار فراموشکاری شده و باز در همین سوره دوباره سخنش را تکرار مینماید:
فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ (واقعه/93) پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد.
هنگامی که شتر تشنه میگردد، آب زیادی را مینوشد؛ الله هم تنها مثالی که به ذهنش رسیده، قیاس تشنگی جهنمیان با شتر تشنه است:
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (وافعه/55) [مانند] نوشيدن اشتران تشنه.
هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (واقعه/56) اين است پذيرايى آنان در روز جزا.
۶ نظر:
خانم محترم اولا اگر مي شود بفرماييد اصلا به چه اعتقاد داريد چون اينطوري ادم مي فهمد با چه طرز تفكري روبروست ثانيا اين مطالب قرار است در اينده رخ بدهد بنابراين نمي توان با قطعيت كامل انها را را رد كرد خلاصه اينكه يا اين مطالب همگي دروغ است و دنياي پس از مرگ وحساب وكتابي وجود ندارد كه در اين صورت تنها روش زندگي افراد در اين دنيا متفاوت بوده ولي سرانجام همگي يكي است ويا اينكه حقيقت محض است كه در اين صورت بازنده اني است كه انها را افسانه پنداشته همانند داستان مور وملخ وانسان عاقل هميشه يك درصد احتمال راست بودن راهم بدهد
تنها روش زندگي افراد در اين دنيا متفاوت بوده?!!!
یعنی این همه که به اسم اسلام کشته میشوند! و این همه جنایت که بنام الله میشود را حساب نمیکنید؟؟؟
فقط "روش" متفاوت است؟؟!!!
مریم
شما جزو معدود افراد جاهل و فریب خورده از سوی برنامه های مخرب و اگه اهل مطالعه باشید که بعید میدونم،کتابهایی که نویسندگان بسی نادان تر از خوانندگانش تالیف کردند رو خوندید و یا شاید مغز و ارده ی فکر کردن و تصمیم گیری در وجود شما مرده.شما که از گفته های خالقتون و کتاب مقدس آگاهی ندارین و آیه های پاک و نورانی رو با استدلال احمقانتون به خورد مردم زودباور و ساده میدید،قبل از هر گونه اظهار نظر برین و تفسیر قرآن رو مطالعه کنید بعد مغز افراد رو شستشو بدید،هرچند امثال شما خوب میدونن پیامبر چه شخصیتی بودن و یا خداوند و کتاب مقدس چی میگن.نیمی ازنوشته هاتون با برداشت دروغ و احمقانه و نیمی ساخته ی ذهن پریشون شماست.با اینکه میدونم بعیده اما دعا میکنم از گمرا هی بیرون بیایید و از بهشت و جهنم و پیامبر و در کل دین اسلام پرت وپلا نگید.آتیش جهنم از هیزمایی هستن که خودمون توی دنیا جمع کردیم،مراقب باشید.البته اگه اینبار نگیدهه هه هه ما کی هیزم جمع کردیم اصلا ما که شومینه نداریم و ...
در بررسی موضوعاتی به این مهمی باید تعصب را کنار گذاشت،چه در مورد موافقان قضیه و چه مخالفان.شما با این که صورت سوالهای خوبی دارید ولی در توضیحاتتون معلومه دنبال حقیقت نیستین بلکه دنبال استوار موندن بر تعصب خود هستین و نمیشه نوشته هاتون رو جز دلسوزای جوونای ایرانی گذاشت.
اگر انسان به خداوند و جهان اخرت اعتقاد نداشته باشد پس به چه دلیل قوانین را در جهان رعایت میکنیم؟ معنی انسانیت چیست؟ چرا دروغ و زنا و دزدی در همه جوامع زشت و ناپسند است مگر چقدر زنده ایم که بخواهیم از راه حلال و سالم پول در بیاوریم! اگر زندگی فقط همین چند روز است پس فقرا حق دارن به ثروتمندان حمله کنند و داراییهای انها را غارت کنند!پس مردم حق دارند همانند قانون جنگل زندگی کنند هرکس قویتروزورمندتر است میتواند بهتر زندگی کند.
ترسمان از کشتن دیگران چیست؟ و...
بهتر است کمی عقلمان را به کار اندازیم!
اینکه سوال شود این کار چگونه ممکن است انجام شود مانند اینکه در جهنم چگونه ممکن است سایه پدید اید از عدم واقع بینی وعدم تفکر سوال کننده نشات میگیرد چرا که نگاهی عمیق به پیرامون خود نمیکند ودر پدیده های پیرامون خود تعمق نمیکند قران میگوید خداوند بر هر کاری تواناست این صرفا یک ادعا نیست با نگاهی سطحی به افریده های پیرامون ما بسادگی این ادعا قابل درک است شما انواع موجودات اعم از پرنده وچرنده وخزنده وانسانها متوجه خواهید شد که واقعا خداوند بر هر کاری تواناست چرا که انواع واقسام موجودات را بهر شکلی که خواسته افریده واز ان مهمتر از هر نوع صدها گونه متفاوت را افریده است بعنوان مثال بر اساس گفته زیست شناسان وجانور شناسان تنها از جنس پروانه در روی زمین هزاران گونه مختلف را در رنگها واشکال مختلف میتوان یافت چرا راه دور برویم از هفت میلیارد انسان موجود بر روی زمین بسیار کم میتوان دو نفر را یافت که از هر نظرمشابه هم باشند واز ان مهمتر گرچه هفت میلیارد تصویر متفاوت خود کاری بسیار شگفت انگیز است که کمتر کسی بدان توجه میکند اما شگفت انگیز تر از ان این است که هر انسانی در طول حیات خود دهها بار چهره او تغییر میکند واین کاری بس عظیم وخلاقانانه است که نشان از همان جمله دارد که خداوند بر هر کاری تواناست برای پی بردن به عظمت اینکار وخلاقیت خداوند به این نکته توجه کنید که یک نقاش برجسته وخلاق در خوش بینانه ترین حالت اگر بخواهد چندین چهره مختلف از انسان را ترسیم کند شاید هرگز بیش از صد چهره مختلف ومتفاوت نتواند نقاشی کند انهم تصاویری که نقاشی میکند تنها تقلیدی است از افریده های خداوند ودر این کار ابتکار وانشایی از خود ندارد این تنها یک نمونه از توانمندیهای خالق یکتاست ودر همه زمینه ها میتوان این عظمت وخلاقیت را مشاهده کرد بنابر این پرسشی از این نوع که چگونه ممکن است چنین اتفاقی بیفتد ویا امکان چنین اتفاقی وجود ندارد تنها نگاهی ساده لوحانه است چرا که سوال کننده درک درستی از جهان پیرامون خود وافریننده این جهان ندارد
ارسال یک نظر