قرآن ادعا دارد که نویسندهی این کتاب خدائی به نام الله است، محمد ابن عبدالله هم در بیان وحی معصوم بوده و هیچ سخنی غیر از وحی بیان نمینماید.
در وصف الله گفته میشود که برای او زمان و مکان معنائی ندارد؛ آینده را همانگونه میبیند که گذشته را دیده است، لذا اگر حکمی را بیان نمود، امکان اشتباهی در آن نیست.
اما ببینید که قرآن چگونه به اشتباهش اعتراف دارد؟:
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره/106)
هر آيهاى را كه نسخ كنيم يا بدست فراموشی بسپاریم بهتر يا همانند آن را میآوريم، آيا نمىدانى كه الله بر هر كارى تواناست؟
.نسخ در قرآن یعنی اینکه آیهای را با آیاتی دیگر جایگزین گردد، به آیهی جدید ناسخ و به آیهی قبلی منسوخ میگویند.
قرآن بیان مینماید که اگر آیهای از این کتاب نسخ گردد، الله آنرا با آیهای بهتر جایگزین مینماید، یعنی به ناقص بودن آیهی قبلی اعتراف دارد، اگر از جانب خدائی به نام الله؛ پس:
آیا او از این نقص آگاهی داشت؟ اگر داشت پس چرا آیهای ناقص و اشتباه را برای مردم بیام نموده است؟
و اگر اگاهی نداشت و بعدا به این آگاهی رسید، پس سخن خدائی که اوصافش را بیان مینمایند نیست.
جالبتر از همه اعتراف به این موضوع است که شیطان بر محمد آیاتی از قرآن را القا مینمود:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ )حج/52 ) هیج رسول و نبی نیست که آرزوئی داشته باشد(بعضی ها معنای تلاوت را میکنند) و شیطان در آرزوی (تلاوت) او القائی نداشته باشد پس الله آنچه را که شیطان القا کرده نسخ میکند , سپس آیاتش را محکم میسازد.
شیطان بر محمد جملاتی را القا میکرده که محمد تصور مینموده است ایا قرآن میباشد. از آنجائیکه قرآن از لفظ نسخ استفاده نموده است پس این ایات القائی شیطان جزئی از قرآن بوده است. همچنین در این ایه بیان شده که الله ایاتش را محکم میسازد، اما این محکم سازی برای چیست؟
محکم سازی زمانی معنا پیدا مینماید که قبل از آن نقصی وجود داشته باشد. این نقص قبلی چه بود؟
در این آیه، قرآن بیان مینماید که شیطان در تلاوت تمام پیامبران القا مینموده است، آیا در سایر ادیان سامی(یهودیت و مسیحیت) چنین القائی صورت میگرفت؛ آیا الله هم این القاآت را نسخ میکرد؟ دلیل؟
اگر چنین چیزی بود و الله هم اشتباهتش را ویرایش ننموده است که از این ادیان چیزی باقی نمیماند!
۴ نظر:
آقا شما هرکی که هستی , خیلی خیلی زحمت میکشی و میدونم شاید در نظر بعضی کار بی فایده ای بیاد ولی من که خودم استفاده میبرم و برای دوستانم میفرستم تا بخونند .
بهر حال سعی کن ادامه بدی و برات آرزوی موفقیت میکنم
از زحمات شما بسیار ممنونم. خوب مسلمون ها رو به چالش کشوندید.
ولی مذهبیون هنوز سلاح خود را دارند، یعنی هنوز آیات را تفسیر میکنند و به خورد مردم میدن.
من هم در جوابشان میگویم:
"به دست بردن در متن اصلی (آیه) تحریف میگویند."
"به دست بردن در معنی یک متن (معنی آیه) تفسیر میگویند."
نتیجه هر دو کار یکی است. تغییر دادن مفهوم یک آیه.
پیروز باشید
نظر شما البته در جای خود محترم است ولی این تنها تفسیر ممكن از نسخ آیات نیست. مرحوم علامه در مورد آیه نسخ توضیحاتی می دهند و بعد بحث روایی (نقل از شیعه و سنی) می آورند. خلاصه مطلبش این است كه نسخ به معنای این است كه آیه مورد نظر از ابتدا به گونه ای است كه موقتی بودن از آن بر می آید. مثلا اینكه در مورد زناكار می گوید فعلا آنها را در خانه نگه دارید. بعد آیه می آید كه آنها را تازیانه زنید.(نقل به مضمون) آیه های دیگری هم ذیل تفسیر این آیه در المیزان هست كه اگر خواستید مراجعه كنید. همچنان كه گفتم این فقط تفسیر شخص علامه نیست و بحث روایی هم موید این مطلب است.
در مورد سوره حج(نقل از المیزان):
"كلمه ((تمنى (( به معناى اين است كه آدمى آنچه را آرزو دارد و دوستش مى دارد موجود و محقق فرض كند، حال چه اينكه ممكن هم باشد يا نباشد، مثل اينكه يك مرد فقير آرزو مى كند توانگر شود، يا كسى كه بى اولاد است آرزو مى كند صاحب فرزند باشد، يا هر انسانى آرزو مى كند فنا ناپذير و جاويد باشد يا دو بال داشته باشد و با آنها پرواز كند آن صورت خيالى كه تصورش را مى كند و از تصور آن لذت مى برد، آن را ((امنية - آرزو(( مى گويند.
و اصل در معناى اين كلمه ((منى (( - به فتح ميم و سكون نون - است كه به معناى فرض و تقدير است . بعضى از اهل فن گفته اند: اين كلمه گاهى به معناى قرائت و تلاوت مى آيد، مثلا وقتى گفته مى شود ((تمنيت الكتاب (( معنايش اين است كه كتاب را خواندم . و معناى ((القاء در امنية (( اين است كه در آرزوى او دخل و تصرف كند، تا آن را از سادگى و صرافت در آورده ، فاسدش كند.
و معناى آيه بنا بر معناى اول كه تمنى آرزوى قلبى باشد اين مى شود: ما هيچ پيغمبر و رسولى را قبل از تو نفرستاديم مگر اينكه هر وقت آرزويى كرد، و رسيدن به محبوبى را كه يا پيشرفت دينش بود، و يا جور شدن اسباب پيشرفت آن بود، و يا ايمان آوردن مردم به آن بود، فرض مى نمود، شيطان در امنيه او القاء مى كرد و در آرزويش دست مى انداخت ، به اينطور كه مردم را نسبت به دين او وسوسه مى كرد و ستمكاران را عليه او و دين او تحريك مى نمود و
مفسدين را اغواء مى كرد و بدين وسيله آرزوى او را فاسد و سعى او را بى نتيجه مى ساخت ، ولى سرانجام خداوند آن دخل و تصرفات شيطانى را نسخ و زايل نموده آيات خودش را حاكم مى نمود و كوشش پيغمبر و يا رسولش را به نتيجه مى رساند و حق را اظهار مى نمود و خدا دانا و فرزانه است .
و بنا بر معناى دوم آن (يعنى قرائت و تلاوت )، معناى آيه چنين مى شود: ما قبل از تو هيچ پيغمبر و رسولى نفرستاديم مگر آنكه وقتى چيزى از آيات خدا را مى خوانده شيطان شبهه هايى گمراه كننده به دلهاى مردم مى افكند و ايشان را وسوسه مى كرد تا با آن آيات مجادله نموده ايمان مؤ منين را فاسد سازد ولى خداوند آنچه از شبهات كه شيطان به كار مى برد باطل مى كرد و پيغمبرش را موفق به رد آنها مى فرمود و يا آيه اى نازل مى كرد تا آن را رد كند."
ارسال یک نظر