ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

قرآن: ذوالقرنین دید که خورشید در چشمه‌ای لجن‌آلود پنهان شد!


  ذواَلقرنین را مسلمانان بی‌هویت به دروغ به کوروش بزرگ نسبت می‌دهند 

     برخی از مسلمانان بی هویت که هم خود را دوستدار تاریخ و فرهنگ ایران می‌انگارند و هم اسلام را به عنوان یگانه دین بر حق جهان می‌دانند، بیان می‌نمایند که منظور محمد ابن عبدالله در قرآن از ذوالقرنین همان کوروش بزرگ است، ایشان تصور درستی از این واژه در زبان تازی ندارند، قرن در زبان عربی هم به معنی شاخ است و هم به معنی سده که در اینجا معنی مد نظر قرآن شاخ است، زیرا پیشوند ذو دارد؛ پس معنی ذوالقرنین "صاحب دو شاخ" می‌شود ، در اینجا کاری به اینکه محمد این واژه را از کجا اقتباس کرده و شاید هم افسانه‌ای در میان قوم عرب آن زمان بوده نداریم، آنچه که مسلم است این موضوع می‌باشد که این شخصیت عجیب و غریب و صد البته خرافی هرگز نمی‌تواند وجود خارجی داشته باشد زیرا:
   قرآن بیان می‌نماید: ذوالقرنین پس از اینکه به مغرب الشمس(پنهانگاه خورشید) رسید مشاهده نمود که خورشید در چشمه‌ای لجن آلود پنهان شد:
     حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا (کهف/86) تا اینکه به پنهانگاه خورشيد رسيد و او را(خورشید) یافت که در چشمه‏اى لجن آلود(1) پنهان می‌شود و نزديك آن گروهی را يافت گفتیم: اى ذوالقرنين! شکنجه مى‏كنى يا در ميانشان خوبی پيش مى‏گيرى؟
      در اینجا از کلمه‌ی وجدها استفاده شده که به معنی او را یافت است. "ها" ضمیر مؤنث است که به خورشید بر می‌گردد. تغرب هم دقیقا به معنای پنهان می‌شود است.
مغرب اسم مکان و به معنی محل پنهان شدن می‌باشد. قرآن از مغرب الشمس یاد می‌نماید، یعنی مکان پنهان شدن خورشید.
شرح مفصل در اینجا.
================================================
(1)

الحَمْأَةُ: الطِّينُ الأسْوَدُ المُنْتِنُ، كالحَمَإِ مُحَرَّكَةً. دقیقا معادل لجن می‌باشد.
وحَمِئَ الماءُ، كَفَرِحَ، حَمْئاً وحَمَأً: خالَطَتْهُ فَكَدِرَ. به معنی مخلوط شدن با لجن

۴ نظر:

شايان گفت...

يکي از اشکالات شما در تفسير اين ايات اين است که فرع را گرفته و اصل اشکال را رها کرده ايد. اشکال اصلي اين ايه اين است که ميگويد ذولقرنين به غروب گاه خورشيد رسيد. در صورتي که در زمين غروب گاهي وجود ندارد. در جاي ديگر ميگويد ذولقرنين به محل طلوع خورشيد رسيد و در حالي که خورشيد از مکاني طلوع نميکند. اميدوارم اين موضوع را درک کنيد و اشکال اصلي ايه را بيان کنيد

مسلم گفت...

1.این حس یک حس کاملاشخصی برای ذوالقرنین بود نه وحی خدا
2.تفسیروجدها ای رایها(دیداورا) است
3.دردنیای امروزهم اگرکسی آن منظره راببیند قطعانظر شخصی اوهمین است.
4.طلوع وغروب دراین آیه یک امرنسبی است واین اصطلاحیست که حتی دانشمندان هم ازآن استفاده میکنند.

مهدی گفت...

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
خواهش میکنم از کنار نشانه های سخن خداوند به کجبینی نگذرید من زمانی که نمیدانم به خداوند پناه میبرم پسش جستجو میکنم کجایش بد است
"حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ""تا آنگاه رسید فروگاه خورشید پیداکردش فرومی رود در چشمه ای شعله ور هم پیداکرد نزدش مردمانی گفتیم ای دارای قرنین{دوپیوست ,خوب برگردان فارسی شان رانمی دانم}اگر چه ناگوار کن هم گرچه که بگیری درشان نیکویی " در شمال غربی ترین جای آمریکای شمالی آفتاب در تابستان درفروگاهش یکی دو ساعت فرو میرود بیشتر از 21 تا 22 ساعت روز است شاید در نزدیک جنوبی ترین نقطه زمین در زمستان های ما اینگونه باشد چنان که در زمستانها شش ماه روز است که آفتاب دور تا دور می چرخد بی فرورفتن"مطلع الشمس"پناه بر خداوند یگانه

ناشناس گفت...

سلام

آقای مسلم ، این پست را در واکنش به پست شما می گذارم

اول به این سوال من جواب بده : آیا شما صیغه زاده هستید که اینگونه پاسخ آرش را داده اید ؟
الان می خواهم که جواب پست شما را یک به یک بدهم

1 - قرآن می گوید که ذوالقرنین به محل غروب خورشید رسید (بَلِغَ : رسید) و نگفته که ذوالقرنین به نظرش رسیده. چیزی به نام محل غروب و محل طلوع خورشید وجود ندارد ولی پیامبر احمق شما از روی جهل و نادانی خودش فکر می کرده که چنین مکانی وجود دارد. خورشید به مقدار میلیون ها کیلومتر از زمین فاصله دارد.

2 - کلمه (وَجَدَها) را باید به (یافت) ترجمه کرد و در ادامه ی آیه گفته که ذوالقرنین ، قومی را یافت و نه اینکه تصور کرده که قومی را یافته است.

3 - نظر شخصی ذوالقرنین نیست. بلکه نقل قول مستقیم از خدای احمق و جاهل شما است.

4 - طلوع و غروب خورشید ، یک امر نسبی است اما قرآن گفته (مغرب الشمس) یعنی غروب گاه خورشید و در آیات بعدی گفته (مطلع الشمس) یعنی طلوع گاه خورشید. این دو مکان اصلا وجود ندارند ولی خدای احمق شما ، این نکته ی واضح را نمی دانسته است.

آیا فهمیدی مردک صیغه زاده ؟

جواب مهدی را هم نمی دهم.
پستش بسیار بچگانه و عوام فریبانه است وبه علاوه ، با جواب دادن به تو ، جواب او را هم داده ام

حالا برو گمشو و دیگر هم به این سایت برنگرد.
این سایت تقدیم به آتئیست ها شده است و نه شما تخم تازی های عرب پرست

درود بر ایران و مرگ بر اسلام

Translate

بايگانی وبلاگ