ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

آیا در بینش اسلامی انسان از خودش اراده‌ای دارد؟

      در بینش اسلامی، برای الله دو نوع اراده در نظر گرفته می‌شود:
      اراده‌ی تکوینی
      در این نوع از اراده، الله تمام آنچه را که بر زمین در گذشته به وقوع پیوسته، یا در آینده به وقوع خواهد پیوست؛( الله) آنها را قضا و تقدیر نموده است؛ بدین معنا که او برای تک تک پدیده‌ها، چگونگی پیدایششان را از کوچکترین جزئیات آنها تا بزرگترین این جزئیات را پیش از پیدایش گیتی تصمیم گرفته و این تصمیم خویش را در کتابی ثبت نموده است:
      وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (نمل/75) و هيچ موجودي پنهان در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بي‌پايان الله) ثبت است.
      وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا(نباء/29) و ما همه چيز را (قبل از پیدایش جهان ) آمار گرفته و ثبت كرده‏ايم.
      پس طبق این آیه تمام آنچه را که بر زمین مشاهده می‌نمائیم، حاصل تصمیمی است که الله پیش از پیدایش گیتی، برای جهان تقدیر نموده است؛  بنابراین جهان به سمت سرنوشتی پیش می‌رود که الله برایش تقدیر نموده، سرنوشتی حتمی. اگر این را بپذیریم؛ از آنجائیکه انسان بعنوان یکی از پدیده‌هائی که از جانب الله آفریده شده نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ لذا تمام رفتارهای انسان در طول حیاتش، حاصل تصمیمی است که الله برایش مقدر نموده است؛ این سرنوشت حتمی و قطعی است:
      هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ (انعام/2)اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد مى‏كنيد.
      اراده ی دیگری که گفته می‌شود الله برای انسانها دارد؛ اراده ی تشریعی است.
      در این نوع از اراده، الله برای انسانها دینی را مشخص نموده است؛ اما با نگاهی به اراده ی تکوینی الله، تناقضی آشکار هویدا می‌گردد؛ از یک سو الله پیش از پیدایش نوع بشر، برای او و جهان؛ سرنوشتی حتمی را مشخص کرده است و از سوی دیگر، او برای پذیرش دینش از سوی انسانها، کوشش زیادی می‌کند! اما آیا چنین تلاشی با پذیرش اراده‌ی تکوینی الله معنی دارد؟
      آیا برای کسی که الله برایش تصمیم شری گرفته، امکانی وجود دارد که راهی را انتخاب نماید که خلاف اراده‌ی الله باشد؟
      وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا(انسان/30) شما چیزی را نخواهی خواست مگر اینکه الله آنرا (برای شما ) خواسته باشد قطعا الله داناى حكيم است.
      می‌گویند انسان آزاد است که اراده کند و راه درست را از نادرست انتخاب نماید.
      آیا این اراده‌ی مورد ادعا، از جانب خود انسان است یا الله؟
      آیا انسان می‌تواند اراده‌ای داشته باشد غیر از اراده‌ای که الله برایش تعیین نموده است؟
      آیا در بینش اسلامی، انسان موجود مسخ شده‌ای نیست که همواره مانند ربوتی است که مجری برنامه‌ی برنامه نویسش می‌باشد؟
      اگر قرار است که جهان بر مبنای اراده‌ی الله اداره شود، پس وجود منذر به چه معناست؟

۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام و تشکر از توجه به معارف پایه ای اسلام، می خواستم به عنوان خواننده مطلب فوق نکاتی را یادآور شوم:
1- کتاب مبین با لوح محفوظ متفاوت بوده و برای هریک تعریف وجایگاهی جداگانه باد در نظر گرفت
- کتاب مبین همان تجلیات آشکار خداوند(جهان هستی) است که مطالعه آن رهنمودی به سوی ذات حق است و پوشاندن عظمت و تقدس آن کفر محسوب می شود و لزوما هیچ مخلوقی خارج از سطور این کتاب نمی تواند وجودی بیابد(در آن آیه کلمه ای دال بر ثبت یا تعیین اتفاقات وجود ندارد).

اما در مورد اینکه می فراید ((ما همه چیز را ثبت کرده ایم) اشاره به لوح محفوظ دارد ولی باز هم اشاره ای در مورد اینکه خود تصمیم و اراده کرده که چه اتفاقاتی بیفتد ندارد. شما به کلام کسی گوش میدهید که زمان بر او مستولی نیست یعنی از آفرینش تا نهایت (الست بربکم) را در صفر ثانیه گزرانده و دیده است پس او از تمام اختیارات ما و کل عالم هستی و آنچه که بر آنها رفته و خواهد رفت باخبر است و شاهد آن بوده ولی چیزی را تحمیل نکرده است جز قوانین حاکم بر جهان هستی را که ما نیز در چهارچوب همین قوانین اختیار می کنیم و صورت می دهیم... زیرا او نیک میداند اخلال در اختیار ما اخلال در اختیار خود اوست که اختیار ما ناشی از اختیار روح او در ماست (نفخت من روحی)و خداوند هیچیک از صفات خودش را نقض نمی کند.
با تشکر از حوصله شما
کمال طاهری

arsh irani گفت...

دوستانی که مایلند نضرشان منتشر گردد لطفا از گزینه ی ناشناس استفاده نکنند!
اما در رابطه با شبهه ی این دوستمون:
منظور ایشان این است که الله از آنجائیکه علمش زمان و مکان را نمیشناسد پس بر گیتی تسلط دارد لذا آینده را میداند.
اما در بینش اسلامی اینگونه نیست.
مثال انسان را میزنیم؛ الله بیان مینماید که ما انسان را خلق کردیم و به او شکل دادیم (اشاره به خلقت انسان از گا دارد) و سپس برای او تصمیم گرفتیم و به سوی آن تصمیم او را هدایت میکنیم(او را به همان سمت سوق میدهیم):
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿۲﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى(اعلی/3)
نام پروردگار بلند مرتبه ات را منزه دار/ همان كه خلق نمود و هماهنگى بخشيد/ و همان كس كه (برای مخلوقش) تقديری مشخص كرد و (بسوی آن تقدیر )هدايت فرمود.
پس الله نظاره گر نیست؛ بلکه او را به سمت سرنوشتی که برایش تعیین نموده است سوق میدهد.
پیروز باشید!

outcast گفت...

البته اینکه در قرآن آیات بیشتر و مشخص تری در رابطه با اراده خداوند در سرنوشت جهان و مافیها موجوده شکی نیست مثلا سوره بقره آیه 253
البته اگر نخواهیم تاویل و تفسیرش کنیم
سوال اصلی این هست که کتابی که برای هدایت مردم جهان اومده چرا اینقدر باید تاویل و تفسیر بشه بطوریکه باعث اینهمه اختلاف بین معتقدینش بشه
با تشکر

Outcast گفت...

البته اینکه در قرآن آیات بیشتر و مشخص تری در رابطه با اراده خداوند در سرنوشت جهان و مافیها موجوده شکی نیست مثلا سوره بقره آیه 253
البته اگر نخواهیم تاویل و تفسیرش کنیم
سوال اصلی این هست که کتابی که برای هدایت مردم جهان اومده چرا اینقدر باید تاویل و تفسیر بشه بطوریکه باعث اینهمه اختلاف بین معتقدینش بشه
با تشکر

ناشناس گفت...

در این بحث هدف شما چیه؟ می خوای به این نتیجه برسی که قرآن اشتباه کرده یا دین محمدی به این دلیل این تناقض دین الهی نیست؟ یا اینکه دنبال نظریه ای می گیردی که این پارادوکس را حل کند؟ اگر دنبال هچنین نظریه ای می گردی که می توانی اسفار ملاصدرا را بخوانی و برآن عیب و ایراد بگیری نه اینکه دوباره از اول شروع کنی و چرخ رو از اول اختراع کنی.

ابراهیم گفت...

اوج کم سوادی و کم فهمی که یک نفر با خواندن مطلبی که سرگزشت آسمان ها و زمین در لوحی ثبت شده آن را دلیل جبر بخواند
و در زمانی که حرف از هدایت به میان می آید دیگر حرف از جبر کم خردی است

Fatima گفت...

با سلام
من با حرف ابراهیم کاملا موافقم. ببینید وقتی خداوند می فرماید: ما راه راست را نشان داده ایم حال می خواهید شکر کنید یا بسیار کفر بورزید این دلیل بر اختیار است برادر. به قول مولانا:
این که امروز این کنم یا آن کنم/خود دلیل اختیار است ای صنم 

farid گفت...

با تشکر از روشنگریهای شما. بله کتاب مبین پر است از سرنوشتهای مقدر شده.خود الله تصمیم میگیرد که چه کسی هدایت شود وچه کسی رو به سوی گمراهی رود. من به عنوان یک مرتد حداقل دو بار قران را به زبان مادری ختم کرده ام اما متاسفانه اکثر مدافعین الله حتی یک بار هم قران را به فارسی به طور کامل نخوانده اند. در ود بر روشنگری

ب.بیدار گفت...

درمساله جبر واختیار، میان اهل دانش (نه اهل دین)نیز اختلاف نظروجود دارد
بعضی از دانشمندان وفیلسوفان براین عقیده اند که انسان در بدنیا آمدن خود هیچگونه اختیاری از خود ندارد ولی در زندگی برای تایین سرنوشت خویش دارای اختیار است.،برخی دیگر براین رای اند که انسان در همین زندگی نیز دارای اراده واختیاری نیست زیرا آ«چه او در طول زندگی خود انجام می دهد تابع شرایط محیطی، اجتماعی تربیتی و...است
اما از دید اسلامی درقران بیش از 50 بار از عدم اختیار انسان سخن به میان آمده است (مانند ویهدی من یشا...هرکه را بخواهم هدایت وهرکه را به خواهم گمراه میکنم ویا ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم...قهرخدا بردلها و گوشهای ایشان پرده افکنده تا فهم حقایق الهی را نکنندبقره7)یعنی این الله
توهمی خود خواسته بشر به گمراهی بیافتد،!واین یعنی سلب اختیار از انسان

ناشناس گفت...

جناب بیدار علت اینکه فردی را خدا گمراه میکند وچشم وگوش فکر اورا میبندد بخاطر این است که ابتدا پیرو هوای نفسش گردیده وخدا را انکار کرده واز اندیشدن غفلت کرده ومقام خدا در نظر نگرفته اما من خاف مقام ربه ونهی النفس عن الهوی فان الجنته هی الماوی در سراسر قران به این مطلب اشاره شده کهاگر کسی ایات قران را باور کرد وان را مسخره نکرد موجبات هدایت او فراهم میگردد ونپذیرفتن ان موجب گمراهی میگردد مثالی میزنم کشوری قدرتمند کشوری ضیف را از انجام کاری خطرناک منع میکند اگر ان کشور ضعیف نپذیرد کشور قوی انواع تحریمها وفشارها را بر ان کشور ضعیف اعمال میکند که موفق نشود

alex گفت...

اینکه درکتاب تازیان تناقض بسیاراست جای هیچ تردیدی نیست وحال اگرکسی خودرابخواب زده ونمیخواهد بفهمدوبشدت هم درمقابل فهمیدن مقاومت میکند چرااصراربرقبولاندن این افکارمریض گونه به دیگران رادارند اگر دین اسلام مبین حقیقتی هست چرادرهمه کشورهای اسلامی دین رابزور بخوردمردم میدهند واجازه هرگونه انتقاد را باابزار شرک ممنوع کرده اند.

Translate

بايگانی وبلاگ