مجبور شدن فرزند به دروغ گفتن
احکام دینی دارای دو جنبه هستند:
1- تعیین و تعریف اخلاق.
2- مبارزه با کسانیکه ضد تعاریف دینی حرکت میکنند.
در حالت نخست، هر ایده و مکتبی آزاد است از هر موضوعی، تعریف دلخواهی را داشته باشد .
مشکل زمانی ایجاد میگردد که همان مکتب بخواهد تعریف خویش را حقیقت مطلق بداند و با کسانیکه خلاف چنین ایدهای حرکت کنند مبارزه نماید.
جامعهی دگراندیش برای برخورد با چنین مکتبی، دو راه در پیش دارد:
الف- به مبارزهی علنی با این ایده بپردازد.
ب-ظاهراً این اخلاقیات را بپذیرد؛ اما در خفا خلاف آنرا انجام دهد.
در اینجا به بررسی حالت دوم میپردازم:
آغاز نقض اصول اولیهی اخلاق با دروغ گفتن فرزند به پدر و مادر.
آغاز نقض اصول اولیهی اخلاق با دروغ گفتن فرزند به پدر و مادر.
در نظر بگیرید فردی در جامعهی اسلامی که از پدر و مادر مسلمان زاده شده، طبیعتاً او را مسلمان خواهند دانست.
او مجبور است خواسته و یا ناخواسته دستورات اسلام را آنگونه که پدر و مادرش ار او میخواهند انجام دهد، اما هنگامیکه به سن تکلیف رسید و از او خواسته می شود که فردا باید مثلا روزه بگیرد، اگر قلباً قبول داشته باشد که روزه را خواهد گرفت؛ اما اگر نه، ممکن است برای فرار از سختی و سرزنش والدین در خفا اقدام به خوردن نماید اما در مقابل والدین چنین اظهار نماید که روزه است.
در اینجا این دین است که او را مجبور به دروغ گفتن حتی در مقابل نزدیکترین اشخاص به او ، مینماید.
در برخورد با نماز نیز چنین است.
یکی از دوستانم تعریف میکرد که هر روز صبح زود پدرم من را از خواب برای خواندن نماز بیدار میکرد و من هم با فحش دادن به خودم، نماز زوری را میخواندم که بعضی وقتها بجای خواندن حمد و سوره به خدا، فحش میدادم.
نقض یکی از اصول اخلاقی توسط اسلام.
او مجبور است خواسته و یا ناخواسته دستورات اسلام را آنگونه که پدر و مادرش ار او میخواهند انجام دهد، اما هنگامیکه به سن تکلیف رسید و از او خواسته می شود که فردا باید مثلا روزه بگیرد، اگر قلباً قبول داشته باشد که روزه را خواهد گرفت؛ اما اگر نه، ممکن است برای فرار از سختی و سرزنش والدین در خفا اقدام به خوردن نماید اما در مقابل والدین چنین اظهار نماید که روزه است.
در اینجا این دین است که او را مجبور به دروغ گفتن حتی در مقابل نزدیکترین اشخاص به او ، مینماید.
در برخورد با نماز نیز چنین است.
یکی از دوستانم تعریف میکرد که هر روز صبح زود پدرم من را از خواب برای خواندن نماز بیدار میکرد و من هم با فحش دادن به خودم، نماز زوری را میخواندم که بعضی وقتها بجای خواندن حمد و سوره به خدا، فحش میدادم.
نقض یکی از اصول اخلاقی توسط اسلام.
...
۲ نظر:
آداب ورود در شریعت دراغلب شاخه های دین های «ابراهیمی» هست. برای بیشتر مسیحی ها «تعمید» است. در اسلام و یهودیت از ختنه شروع می شه. در مسیحیت از تعمید. آیین هر چی که باشه، کاهن های دین اسلام از قرقره ی «لا اکراه فی الدین» هرگز خسته نمی شوند. نه به این خاطر که اسلام دموکرات تره بلکه به این دلیل که «جمهوری» اسلامی باید یک نمایشی هم از دادن اختیار به «جمهور» که می داشته. البته الان دیگه فکر نمی کنم فاشیسم مذهبی برای بزک کردن خودش به این کارها بپردازه. الان فقط با منطق بی خدشه ی سرنیزه حرف می زنند.
خواسنه پدر ومادربرای مومن نمودن فرزند ویا اجبار او برای ایمان اوردن راه درستی نیست وبا مفاهیم وحقیقت قران مغایرت دارد روشنترین ایه قران در اجباری نبودن دین وباور ایه معروف لا اکراهه فی االدین میباشدکه بصراحت دین اجباری واز روی بی میلی را رد میکند وباور قلبی وواقعی را در نظر دارد وایمان قلبی را موجب رستگاری ونجات میداند وایه دیگری که به روشن شدن موضوع کمک میکند ایه106 سوره نحل است که معنی ان چنین است کسی که بعد از ایمانش به خدا کفر ورزید .وبطور کامل به کفر روی اورد مشمول غضب خداست مگر انکه قلبش به ایمان مطمین باشد وبه اجبار واکراه وتحت فشار اظهار کفر نماید برعکس این موضوع نیز صادق است همچنانکه اظهار کفر تحت فشار وبالاجبار موجب مجازات نیست اظهار ایمان تحت فشار وعلیرغم میل باطنی وباور واقعی بی ارزش وفاقد اعتبار است بنابر این کفر وایمان تحت فشار وبالاجبار هرگز موجب ثواب وعقاب نمیباشد
ارسال یک نظر