یکی از کلماتی که در قرآن از آن بسیار یاد شده، علم میباشد که ضد آن جهل است .
اگر کسی از لحظه ای خاص نسبت به موضوعی علم پیدا نمود ، پیش از آن لحظه او از آن موضوع علمی نداشته، پس نسبت به آن جاهل میباشد.
گذر زمان است که همواره از جهل انسانها کاسته و به علمشان افزوده میگردد.
اما با توجه به صفاتی که از الله یاد میشود، برای او چنین حالتی بی معناست.
او کسی است که در ابتدای پیدایش گیتی، برای آن تقدیری معین نمود و به سمت آن تقدیر هدایت کرده است؛ الله بیان میکند که ما برای هر حرکتی که در جهان رخ داده و یا در آینده رخ خواهد داد، کتابی را در ایتدای پیدایش جهان نوشیتم، و در آن از کوچکترین حرکتی که در آینده رخ خواهد داد غافل نشدیم:
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (انعام/59) كليدهاي غيب تنها نزد او است و جز او كسي آنرا نميداند، آنچه در خشكي و درياست ميداند، هيچ برگي نميافتد مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانهاي در مخفيگاه زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد جز اينكه در كتاب مبین (در كتاب علم الله) ثبت است .
پس برای چنین موجودی زمان و مکان معنائی ندارد و بر علم او در گذر زمان هم افزوده نخواهد شد ؛ اما آیاتی را در قران مشاهده می نمائیم که خلاف این امر را ثابت مینماید ، در اینجا به برخی از این آیات اشاره می شود:
در جنگها ابتدا الله برای تحریک و به هیجان آوردن مسلمانان جهت جنگ با توجه به کم بودن تعدادشان به آنان وعده داده بود که هر کدام از شما بر ده نفر از کفار غلبه خواهی نمود:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ (انفال/65) اى پيامبر مؤمنان را به جهاد برانگيز، اگر از شما بيست تن شكيبا باشند، بر دويست تن غلبه خواهند كرد و اگر از شما صدتن باشند بر هزار تن از كافران غلبه مىكنند، چرا كه اينان قومى هستند كه چيزى در نمىيابند. تکرار مضرب 10 در این آیه جالب است.
اما الله، متوجه گردید که عددی غیر معقول را بیان نموده ، این بود که آنرا اینگونه اصلاح نمود:
الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (انفال/66) اينك الله از شما سبک نمود (به شما تخفیف داد) و یقین حاصل کرد كه در شما ضعفى هست، در اين صورت اگر از شما صد تن شكيبا باشند بر دويست تن غلبه مىكنند و اگر از شما هزار تن باشند، به توفيق الهى بر دو هزار تن غلبه مىكنند، و الله با شكيبايان است.
حتی الله، هنگامیکه پیامبران را فرستاد ، آهن را پیش از آن فرستاده بود که مردم با آن شمشیر درست کنند و در راه او بجنگند، تا الله یقین حاصل کند که چه کسی او را یاری خواهد نمود:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (حدید/25) به راستى كه پيامبرانمان را همراه با پديدههاى روشنگر فرستاديم و همراه آنان كتاب آسمانى و ترازو فرو فرستاديم، تا مردم به دادگرى برخيزند، و آهن را نازل کردیم كه در آن ستيز و صلابت است و نيز سودهايى براى مردم، تا سرانجام الله بداند كه چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مىدهد، بىگمان الله نيرومند پيروزمند است .
او از کسانیکه مسلمان هستند امتحان میگیرد، تا بداند که آیا آنها از منافقان هستند یا از مسلمانان واقعی ؟ زیرا در آن زمان اخباری از مردم به گوش پیامبر اسلام میرسید که برخی از مسلمانان، در واقع منافق(در دل کافر و ظاهرا مسلمان) هستند:
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ (محمد/31) و همه گونه شما را امتحان میکنیم تا اینکه مجاهدان و صابران را بدانیم (آنها را بشناسیم) و به احوال و اخبار (که از آنها بیان میشود) رسیدگی کنیم .
هنگامیکه مسلمانان در جنگ احد از غیر مسلمانان شکست خوردند ، قرآن ، دلیل این شکست را اینگونه توجیه مینماید؛ اولا الله میخواست بداند که کدامیک از شما منافق هستید؟ و ثانیا او میخواهد که برخی از شما را شهید گرداند:
إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (آل عمران/140) اگر به شما (در ميدان احد،) جراحتي رسيد به آن جمعيت نيز (در ميدان بدر)، جراحتي همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها را در ميان مردم ميگردانيم تا افرادي كه ايمان آوردهاند را بدانیم (که کی هستند) و (همچنین) الله از ميان شما شهیدانی بگيرد، و خداوند ظالمان را دوست نميدارد.
وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران/166) و آنچه در روز برخورد دو گروه [غزوه احد] به شما رسيد، به اذن الهى بود، تا مؤمنان را بشناسد.
وَلْيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ (آل عمران/167) و تا (الله) بداند کسانیکه نفاق ورزیدند و به ايشان گفته شد بياييد در راه الله بجنگيد يا دفاع كنيد گفتند اگر جنگيدن مىدانستيم مسلما از شما پيروى مىكرديم آن روز آنان به كفر نزديكتر بودند تا به ايمان به زبان خويش چيزى مىگفتند كه در دلهايشان نبود و الله به آنچه مىنهفتند داناتر است.
پیامبر اسلام در ابتدای بیان این دین به مردم ، وظایفی سنگین را برای خویش بیان نمود، تا دیگر مسلمانان بهتر بتوانند احکام این دین را اجرا نمایند ، زیرا آنها با دیدن اینکه نه تنها پیامبر از آنها راحتتر نیست ، بلکه وظایفش در این دین از آنها سنگین تر است، همواره بر ایمانشان نسبت به این دین افزوده میشده ، روی همین اصل بود که او در ابتدای اسلام ، خواندن قرآن را از قول الله در بیشتر از نصف شب بر خویش واجب میدانست:
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ (مزمل/1) اى مرد جامه بر خود پيچيده (پیامبر اسلام)
قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا (مزمل/2) جز کمی از شب (بقیه را ) بپاخیز (( بیشتر شب را بیدار باش)) و ادامه ی این آیات که جزئیات آنرا را بیان مینماید .
اما پیامبر اسلام متوجه شد که مردم میدانند ، او اینگونه عمل نمیکند، این بود که در جهت توجیه این امر، این آیه را بیان نمود؛
قرآن میگوید که الله دانست که تو و برخی از کسانیکه با تو (محمد) شب بیداری میکنند، حساب اینکار را ندارند:
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (مزمل/20) در حقيقت پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از كسانى كه با تواند نزديك به دو سوم از شب يا نصف آن يا يك سوم آن را [به نماز] برمىخيزيد و الله است كه شب و روز را اندازهگيرى مىكند دانست كه هرگز حساب آن را نداريد پس بر شما ببخشود [اينك] هر چه از قرآن ميسر مىشود بخوانيد مىداند كه به زودى در ميانتان بيمارانى خواهند بود و ديگر در زمين سفر مىكنند در پى روزى خدا هستند و ديگر در راه خدا پيكار مىنمايند پس هر چه از ميسر شد تلاوت كنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و وام نيكو به خدا دهيد و هر كار خوبى براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بيشتر باز خواهيد يافت و از خدا طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
الله مسلمانان را امتحان میکند تا بداند که آنها چگونه هستند ، و این بدان معناست که او پیش از امتحان نسبت به آنها جاهل بود:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللّهُ بِشَيْءٍ مِّنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللّهُ مَن يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده/94) اى مؤمنان الله شما را به صيدى كه در دسترس و نيزهرس شما هست، مىآزمايد، تا بداند كه چه كسى در نهان از او مىترسد، و هركس كه پس از اين از حد درگذرد، عذابى دردناك دارد.
قرآن هدف از پیدایش و آزاد گذاشتن ابلیس، را در این میداند که الله ، مومنان در آخرت را از غیر مومنان تشیخیص دهد؛
وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (سبا/21) و او [شيطان] را بر آنان سلطهاى نبود، مگر آنكه سرانجام كسى را كه به آخرت ايمان دارد، از كسى كه از آن شك دارد را شناسائی کنیم، و پروردگارت بر همه چيز نگهبان است.
قرآن میگوید که ما اصحاب کهف را بیدار نمودیم تا بدانیم که کدام گروه، بهتر مدت زمانی که آنها در خواب بودند را حساب نموده اند:
ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا (کهف/12) آنگاه آنان را بيدار كرديم تا بدانيم كدام يك از آن دو دسته مدت ماندشان (در خواب) را بهتر حساب كردهاند.
در مورد روزه الله نخست هرگونه ارتباط جنسی را (حتی در شب) در ماه رمضان بر مسلمانان حرام دانسته بود، اما پس از اینکه متوجه شد ، بسیاری از اعراب مسلمان چنین کاری را انجام میدهند و دانست که نمیتواند بر ادامه ی تحریم اینکار اسرار نماید، این حکم را اینگونه اصلاح نمود:
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (بقره/187) آميزش شما با زنانتان در شبهاى روزه بر شما حلال شد، آنان "پيراهن تن" شما و شما "پيراهن تن" آنانيد، الله دانست كه با خود ناراستى مىكنيد، پس بر شما توبه نمود ( شما را بخشيد)، اينك با آنان در آميزيد و در طلب آنچه الله برايتان مقرر داشته برآييد و بخوريد و بياشاميد تا آنكه رشته سپيد سپيده از رشته سياه برايتان آشكار شود، سپس روزه را تا شب به پايان بريد و هنگامى كه در مساجد معتكف هستيد با آنان آميزش نكنيد، اين حدود احكام الهى است به آنها نزديك نشويد بدينسان خداوند آياتش را براى مردم روشن مىسازد باشد كه تقوا پيشه كنند.
اگر زنی شوهرش را از دست داد ، او باید بیشتر از چهار ماه در عده بنشیند ( خود را به هیچ نامحرمی نشان ندهد )این در حالی بود که اگر زنی خوشگل، شوهرش از دنیا میرفت و یا او را طلاق میداد، برخی از اعراب زودتر او را برای خویش خواستگاری مینمودند، این کار از دید اسلام حرام شمرده میشد ، اما قران باز متوجه شد که نمیتواند اعراب را از این عمل باز دارد، و اگر آنها را گناهکار شمارد، یقینا از پیروانش کاسته خواهد شد، این بود که این آیه بر آنها خوانده شد:
وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاء أَوْ أَكْنَنتُمْ فِي أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا وَلاَ تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىَ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ (بقره/235) و نيز در خواستگارى از زنان [مطلقه، يا همسر مرده] آنچه به كنايه بر زبان آوريد يا در دل نگه داريد، گناهى بر شما نيست، الله مىداند كه به زودى از آنان ياد خواهيد كرد، ولى در نهان به آنان وعده ندهيد، مگر آنكه سخنى سنجيده بگوييد، و آهنگ عقد ازدواج نكنيد تا عده به سر رسد، و بدانيد كه الله از آنچه در دل داريد آگاه است، از او بر حذر باشيد و بدانيد كه الله آمرزگار بردبار است.
البته بزرگترین دلیل بر جهل الله در گذشته، وجود آیات منسوخ در قرآن است ؛ الله در ابتدا حکمی را بیان مینماید ، پس از مدتی متوجه میگردد که این حکم دارای اشکالاتی است ، به همین دلیل ، آیاتش را اصلاح میکند:
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره/106) هر آیه ای را که نسخ كنيم يا آن را به فراموشى بسپاريم بهتر از آن يا مانندش را مىآوريم مگر ندانستى كه الله بر هر كارى تواناست.
اگر کسی از لحظه ای خاص نسبت به موضوعی علم پیدا نمود ، پیش از آن لحظه او از آن موضوع علمی نداشته، پس نسبت به آن جاهل میباشد.
گذر زمان است که همواره از جهل انسانها کاسته و به علمشان افزوده میگردد.
اما با توجه به صفاتی که از الله یاد میشود، برای او چنین حالتی بی معناست.
او کسی است که در ابتدای پیدایش گیتی، برای آن تقدیری معین نمود و به سمت آن تقدیر هدایت کرده است؛ الله بیان میکند که ما برای هر حرکتی که در جهان رخ داده و یا در آینده رخ خواهد داد، کتابی را در ایتدای پیدایش جهان نوشیتم، و در آن از کوچکترین حرکتی که در آینده رخ خواهد داد غافل نشدیم:
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (انعام/59) كليدهاي غيب تنها نزد او است و جز او كسي آنرا نميداند، آنچه در خشكي و درياست ميداند، هيچ برگي نميافتد مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانهاي در مخفيگاه زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد جز اينكه در كتاب مبین (در كتاب علم الله) ثبت است .
پس برای چنین موجودی زمان و مکان معنائی ندارد و بر علم او در گذر زمان هم افزوده نخواهد شد ؛ اما آیاتی را در قران مشاهده می نمائیم که خلاف این امر را ثابت مینماید ، در اینجا به برخی از این آیات اشاره می شود:
در جنگها ابتدا الله برای تحریک و به هیجان آوردن مسلمانان جهت جنگ با توجه به کم بودن تعدادشان به آنان وعده داده بود که هر کدام از شما بر ده نفر از کفار غلبه خواهی نمود:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ (انفال/65) اى پيامبر مؤمنان را به جهاد برانگيز، اگر از شما بيست تن شكيبا باشند، بر دويست تن غلبه خواهند كرد و اگر از شما صدتن باشند بر هزار تن از كافران غلبه مىكنند، چرا كه اينان قومى هستند كه چيزى در نمىيابند. تکرار مضرب 10 در این آیه جالب است.
اما الله، متوجه گردید که عددی غیر معقول را بیان نموده ، این بود که آنرا اینگونه اصلاح نمود:
الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (انفال/66) اينك الله از شما سبک نمود (به شما تخفیف داد) و یقین حاصل کرد كه در شما ضعفى هست، در اين صورت اگر از شما صد تن شكيبا باشند بر دويست تن غلبه مىكنند و اگر از شما هزار تن باشند، به توفيق الهى بر دو هزار تن غلبه مىكنند، و الله با شكيبايان است.
حتی الله، هنگامیکه پیامبران را فرستاد ، آهن را پیش از آن فرستاده بود که مردم با آن شمشیر درست کنند و در راه او بجنگند، تا الله یقین حاصل کند که چه کسی او را یاری خواهد نمود:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (حدید/25) به راستى كه پيامبرانمان را همراه با پديدههاى روشنگر فرستاديم و همراه آنان كتاب آسمانى و ترازو فرو فرستاديم، تا مردم به دادگرى برخيزند، و آهن را نازل کردیم كه در آن ستيز و صلابت است و نيز سودهايى براى مردم، تا سرانجام الله بداند كه چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مىدهد، بىگمان الله نيرومند پيروزمند است .
او از کسانیکه مسلمان هستند امتحان میگیرد، تا بداند که آیا آنها از منافقان هستند یا از مسلمانان واقعی ؟ زیرا در آن زمان اخباری از مردم به گوش پیامبر اسلام میرسید که برخی از مسلمانان، در واقع منافق(در دل کافر و ظاهرا مسلمان) هستند:
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ (محمد/31) و همه گونه شما را امتحان میکنیم تا اینکه مجاهدان و صابران را بدانیم (آنها را بشناسیم) و به احوال و اخبار (که از آنها بیان میشود) رسیدگی کنیم .
هنگامیکه مسلمانان در جنگ احد از غیر مسلمانان شکست خوردند ، قرآن ، دلیل این شکست را اینگونه توجیه مینماید؛ اولا الله میخواست بداند که کدامیک از شما منافق هستید؟ و ثانیا او میخواهد که برخی از شما را شهید گرداند:
إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (آل عمران/140) اگر به شما (در ميدان احد،) جراحتي رسيد به آن جمعيت نيز (در ميدان بدر)، جراحتي همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها را در ميان مردم ميگردانيم تا افرادي كه ايمان آوردهاند را بدانیم (که کی هستند) و (همچنین) الله از ميان شما شهیدانی بگيرد، و خداوند ظالمان را دوست نميدارد.
وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران/166) و آنچه در روز برخورد دو گروه [غزوه احد] به شما رسيد، به اذن الهى بود، تا مؤمنان را بشناسد.
وَلْيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ (آل عمران/167) و تا (الله) بداند کسانیکه نفاق ورزیدند و به ايشان گفته شد بياييد در راه الله بجنگيد يا دفاع كنيد گفتند اگر جنگيدن مىدانستيم مسلما از شما پيروى مىكرديم آن روز آنان به كفر نزديكتر بودند تا به ايمان به زبان خويش چيزى مىگفتند كه در دلهايشان نبود و الله به آنچه مىنهفتند داناتر است.
پیامبر اسلام در ابتدای بیان این دین به مردم ، وظایفی سنگین را برای خویش بیان نمود، تا دیگر مسلمانان بهتر بتوانند احکام این دین را اجرا نمایند ، زیرا آنها با دیدن اینکه نه تنها پیامبر از آنها راحتتر نیست ، بلکه وظایفش در این دین از آنها سنگین تر است، همواره بر ایمانشان نسبت به این دین افزوده میشده ، روی همین اصل بود که او در ابتدای اسلام ، خواندن قرآن را از قول الله در بیشتر از نصف شب بر خویش واجب میدانست:
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ (مزمل/1) اى مرد جامه بر خود پيچيده (پیامبر اسلام)
قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا (مزمل/2) جز کمی از شب (بقیه را ) بپاخیز (( بیشتر شب را بیدار باش)) و ادامه ی این آیات که جزئیات آنرا را بیان مینماید .
اما پیامبر اسلام متوجه شد که مردم میدانند ، او اینگونه عمل نمیکند، این بود که در جهت توجیه این امر، این آیه را بیان نمود؛
قرآن میگوید که الله دانست که تو و برخی از کسانیکه با تو (محمد) شب بیداری میکنند، حساب اینکار را ندارند:
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (مزمل/20) در حقيقت پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از كسانى كه با تواند نزديك به دو سوم از شب يا نصف آن يا يك سوم آن را [به نماز] برمىخيزيد و الله است كه شب و روز را اندازهگيرى مىكند دانست كه هرگز حساب آن را نداريد پس بر شما ببخشود [اينك] هر چه از قرآن ميسر مىشود بخوانيد مىداند كه به زودى در ميانتان بيمارانى خواهند بود و ديگر در زمين سفر مىكنند در پى روزى خدا هستند و ديگر در راه خدا پيكار مىنمايند پس هر چه از ميسر شد تلاوت كنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و وام نيكو به خدا دهيد و هر كار خوبى براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بيشتر باز خواهيد يافت و از خدا طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
الله مسلمانان را امتحان میکند تا بداند که آنها چگونه هستند ، و این بدان معناست که او پیش از امتحان نسبت به آنها جاهل بود:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللّهُ بِشَيْءٍ مِّنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللّهُ مَن يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده/94) اى مؤمنان الله شما را به صيدى كه در دسترس و نيزهرس شما هست، مىآزمايد، تا بداند كه چه كسى در نهان از او مىترسد، و هركس كه پس از اين از حد درگذرد، عذابى دردناك دارد.
قرآن هدف از پیدایش و آزاد گذاشتن ابلیس، را در این میداند که الله ، مومنان در آخرت را از غیر مومنان تشیخیص دهد؛
وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (سبا/21) و او [شيطان] را بر آنان سلطهاى نبود، مگر آنكه سرانجام كسى را كه به آخرت ايمان دارد، از كسى كه از آن شك دارد را شناسائی کنیم، و پروردگارت بر همه چيز نگهبان است.
قرآن میگوید که ما اصحاب کهف را بیدار نمودیم تا بدانیم که کدام گروه، بهتر مدت زمانی که آنها در خواب بودند را حساب نموده اند:
ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا (کهف/12) آنگاه آنان را بيدار كرديم تا بدانيم كدام يك از آن دو دسته مدت ماندشان (در خواب) را بهتر حساب كردهاند.
در مورد روزه الله نخست هرگونه ارتباط جنسی را (حتی در شب) در ماه رمضان بر مسلمانان حرام دانسته بود، اما پس از اینکه متوجه شد ، بسیاری از اعراب مسلمان چنین کاری را انجام میدهند و دانست که نمیتواند بر ادامه ی تحریم اینکار اسرار نماید، این حکم را اینگونه اصلاح نمود:
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (بقره/187) آميزش شما با زنانتان در شبهاى روزه بر شما حلال شد، آنان "پيراهن تن" شما و شما "پيراهن تن" آنانيد، الله دانست كه با خود ناراستى مىكنيد، پس بر شما توبه نمود ( شما را بخشيد)، اينك با آنان در آميزيد و در طلب آنچه الله برايتان مقرر داشته برآييد و بخوريد و بياشاميد تا آنكه رشته سپيد سپيده از رشته سياه برايتان آشكار شود، سپس روزه را تا شب به پايان بريد و هنگامى كه در مساجد معتكف هستيد با آنان آميزش نكنيد، اين حدود احكام الهى است به آنها نزديك نشويد بدينسان خداوند آياتش را براى مردم روشن مىسازد باشد كه تقوا پيشه كنند.
اگر زنی شوهرش را از دست داد ، او باید بیشتر از چهار ماه در عده بنشیند ( خود را به هیچ نامحرمی نشان ندهد )این در حالی بود که اگر زنی خوشگل، شوهرش از دنیا میرفت و یا او را طلاق میداد، برخی از اعراب زودتر او را برای خویش خواستگاری مینمودند، این کار از دید اسلام حرام شمرده میشد ، اما قران باز متوجه شد که نمیتواند اعراب را از این عمل باز دارد، و اگر آنها را گناهکار شمارد، یقینا از پیروانش کاسته خواهد شد، این بود که این آیه بر آنها خوانده شد:
وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاء أَوْ أَكْنَنتُمْ فِي أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا وَلاَ تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىَ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ (بقره/235) و نيز در خواستگارى از زنان [مطلقه، يا همسر مرده] آنچه به كنايه بر زبان آوريد يا در دل نگه داريد، گناهى بر شما نيست، الله مىداند كه به زودى از آنان ياد خواهيد كرد، ولى در نهان به آنان وعده ندهيد، مگر آنكه سخنى سنجيده بگوييد، و آهنگ عقد ازدواج نكنيد تا عده به سر رسد، و بدانيد كه الله از آنچه در دل داريد آگاه است، از او بر حذر باشيد و بدانيد كه الله آمرزگار بردبار است.
البته بزرگترین دلیل بر جهل الله در گذشته، وجود آیات منسوخ در قرآن است ؛ الله در ابتدا حکمی را بیان مینماید ، پس از مدتی متوجه میگردد که این حکم دارای اشکالاتی است ، به همین دلیل ، آیاتش را اصلاح میکند:
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره/106) هر آیه ای را که نسخ كنيم يا آن را به فراموشى بسپاريم بهتر از آن يا مانندش را مىآوريم مگر ندانستى كه الله بر هر كارى تواناست.
۱۵ نظر:
درود بر شما
وبلاگ بسیار عالی دارید و اطلاعات زیادی بدست آوردیم.
امیدوارم در راهتان استوار و محکم قدم بردارید.
پاینده و موفق باشید.
دوست من شما که خودت رو محقق در علوم دینی میدانید بعید است ازشما که ایات را طبق سواد و علم خودتان تفسیر کنید کاملا واضح است که اطلاعاتتان ناقص است مثلا درباره ایه مرج البحرین شما سراغ اب باران رفته اید در حالی که مرج البحرین میانه دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس است جائی که دریای اب شور در کنار دریای اب شیرین قرار میگیرد و در حالی است که با هم ترکیب نمبشوند و همانند دیوار حائلی بین هم قرار گرفته اند .
دوما درباره کروی بودن زمین به ایه مشرقین و مغربین استناد کرده اید درحالی که ایه اصلی دال برگرد کروی بودن زمین ایه کوها همچون ابرها درگذرند در حالی که شما نمیبینید است برادر من کوهها همچون ابرها درحرکتند را تفسیر کنید ببینم چی درمی اد .
سوما نظریه انفجار بزرگ هم در قران امده است و در قران اشاره شده که در پایان جهان زمین و اسمانها همچون نامه ای در هم پیچیده میشوند همانطور که در ابتدا بودند و افرینش شدند .
چهارما زبان قران به گونه ای بوده که با اعراب جاهلی در 1400سال پیش باید سخن میگفته و ایات اکثرا به صورت کلی گوئی است و نه جزئی گوئی و زبانی قابل فهم برای اعراب .تقریبا تمام ایات را به اشتباه و فقط با فکر و استنادات خودتان مورد بحث قرار داده اید در حالی که کتابهائی درباره معجزات علمی قران و همچنین معجزات ریاضی قران نوشته شده که میتوانید بخوانید برای مثال در تمالمی سوره هائی که در ان در ابتدای سوره حروف مقطعه بکار برده شده است رابطه ریاضی معجزه گونه ای برقرار است .برای مثال در سوره بقره که حروف مقطعه ( ا ل م )درابتدای سوره امده به گونه ای است که در این سوره این سه حرف بیشترین کاربرد را نسبت به حروف دیگر داشته و همچنین سوره های طه ق کهیعس
الر و تمام سوره ای با شروع حروف مقطعه .
خوشحال میشوم شما با علم بی حسابتان که قطغا در ریاضیات هم یگانه دورانید این مسئله را حل کرده و ثابت کنید در تمامی این سوره ها اتفاقی این معجزه رخ داده برادر من .
این شروع اشنائی من با وبلاگ شماست و یزودی با پاسخهای جالبتر خدمتتان می ایم
موفق و سربلند باشید
به وبلاگ من با عنوان مبارزه با امپراتوری دروغ سر بزنید مبارزه با دروغهای این حکومت باطل از وظایف مشترک همه ازاد اندیشان است
دوست گرامی، جناب امیر!
اولا من هیچ ادعائی در هیچ زمینه ای ندارم، اتفاقا یکی از ایرادهائی که از اینجانب گرفته میشود متن ضعیف آن است که من هم فکر میکنم اینگونه باشد، و امیداوارم با برهان قاطع، که به صورت کاملا آشکاری در قر ایه اصلی دال برگرد کروی بودن زمین ایه کوها همچون ابرها درگذرند در حالی که شما نمیبینید است برادر من کوهها همچون ابرها درحرکتند را تفسیر کنید ببینم چی درمی اد .
آن وجود دارد، بتوانم جبران این نفیصه رو بکنم،هدفم هم چیزی جز روشنگری هم میهنانم نیست.
اما درباره ی گفته ی شما که فرمودید" مرج البحرین شما سراغ اب باران رفته اید در حالی که مرج البحرین میانه دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس است جائی که دریای اب شور در کنار دریای اب شیرین قرار میگیرد و در حالی است که با هم ترکیب نمبشوند و همانند دیوار حائلی بین هم قرار گرفته اند .
"
عذب فرات یعنی (آب)شیرین گوارا
ایا آب مدیترانه اینگونه اسن/
آیا مروارید و مرجان از برخورد دریای مدیترانه با اقیانوس اطلس پدید می آید؟
اما در باره این گفته ی شما " ایه اصلی دال برگرد کروی بودن زمین ایه کوها همچون ابرها درگذرند در حالی که شما نمیبینید است برادر من کوهها همچون ابرها درحرکتند را تفسیر کنید ببینم چی درمی اد .
دوست گرامی خوب است به آیه ی پیش از این آیه اشاره ای داشته باشید تا بدانید که آیه در باره یکدام موضوع حرف میزند؛وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ (نمل/87) و روزى كه در صور دميده شود پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است به هراس افتد مگر آن كس كه خدا بخواهد و جملگى با زبونى رو به سوى او آورند وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ(نمل/88) و كوهها را مىبينى [و] مىپندارى كه آنها بىحركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند [اين] صنع خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است در حقيقت او به آنچه انجام مىدهيد آگاه است
دوست گرامی منظور قرآن از حرکت کوها حرکت آن در روز قیامت است .
بقیه ی گفته ی شما ادعائی بیش نیست.
با عرض پوزش ، کپی زدن از متن جناب امیر را در نقطه بدی گذاشتم متن رو دوباره مینویسم.
دوست گرامی، جناب امیر!
اولا من هیچ ادعائی در هیچ زمینه ای ندارم، اتفاقا یکی از ایرادهائی که از اینجانب گرفته میشود متن ضعیف آن است که من هم فکر میکنم اینگونه باشد، و امیداوارم با برهان قاطع، که به صورت کاملا آشکاری در قرآن وجود دارد، بتوانم جبران این نفیصه رو بکنم،هدفم هم چیزی جز روشنگری هم میهنانم نیست.
اما درباره ی گفته ی شما که فرمودید" مرج البحرین شما سراغ اب باران رفته اید در حالی که مرج البحرین میانه دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس است جائی که دریای اب شور در کنار دریای اب شیرین قرار میگیرد و در حالی است که با هم ترکیب نمبشوند و همانند دیوار حائلی بین هم قرار گرفته اند .
باید بگویم که؛ عذب فرات یعنی (آب)شیرین گوارا
آیا آب مدیترانه اینگونه است؟
آیا مروارید و مرجان از برخورد دریای مدیترانه با اقیانوس اطلس پدید می آید؟
اما در باره این گفته ی شما که ؛" ایه اصلی دال برگرد کروی بودن زمین ایه کوها همچون ابرها درگذرند در حالی که شما نمیبینید است برادر من کوهها همچون ابرها درحرکتند را تفسیر کنید ببینم چی درمی اد .
دوست گرامی خوب است به آیه ی پیش از این آیه اشاره ای داشته باشید تا بدانید که آیه در باره ی کدام موضوع حرف میزند؛وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ (نمل/87) و روزى كه در صور دميده شود پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است به هراس افتد مگر آن كس كه خدا بخواهد و جملگى با زبونى رو به سوى او آورند وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ(نمل/88) و كوهها را مىبينى [و] مىپندارى كه آنها بىحركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند [اين] صنع خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است در حقيقت او به آنچه انجام مىدهيد آگاه است
دوست گرامی منظور قرآن از حرکت کوها حرکت آن در روز قیامت است .
بقیه ی گفته ی شما ادعائی بیش نیست.
سلام
از پاسختان ممنون اما ایا شما با زبان عربی اشنا هستید یا ایات را از زیر نوشته ها میخواید و تفسیر میکنید برای مثال کلمه مولی در زبان عربی یازده معنی مختلف و متفاوت دارد .چطور جنابعالی بخود حق داده اید و ایه مرج البحرین را به اب باران ربط داده اید لطف کرده و توضیح دهید در باب وجود داشتن مرج البحرین در میان دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس اگر چنین حائلی بین دو اب مختلف وجود دارد کافی است برای اثبات حقانیت پس وفلطه کردن در باره معنای ظاهری کلمه کمی بیمعنی است .
اگر با قران اشنا باشید متوجه میشوید ایات ضمن اینکه معنای مستقلی دارند با هم پیوستگی کلی هم دارند هزاران ایه پیاپی هستند که معناهی جداگانه دارند اما چطور شما حرکت کوهها را به روز قیامت ربط میدهی وقتی در دهها ایه گفته شده روز قیامت چه اتفاقی برای زمین و کوهها می افتد مگر در قران نیامده در انروز کوهها چون پشم حلاجی شده از هم خواهند پاشید .حالا به ایه حرکت کوهها برویم که میگوید کوهها همچون ابر ها درحرکتند اما شما نمیبینید اما چون این ایه بعد از ایه قیامت امده انرا ربط به قیامت میدهی اما در قیامت کوهها حرکت نمی کنند بلکه از هم می پاشند و تبدیل به پشم حلاجی شده میشوند در صدها ایه قران صحبت از قیامت است پس می توان هر ایه دیگری را هم اینگونه توجیه کرد چون بلاخره همسایگی با ایات دیگر دارد نه ؟
چقدر راحت می گوئید بقیه استنادات شما ادعائی بیش نیست اگر ان محقق مصری می دانست نتیجه سالها تحقیقش در معجزات ریاضی قران به این اسانی ادعا خوانده میشود قطعا حضورا خدمتتان شرفیاب میشد و عرض ارادت میکرد .اما چون ادعا خواندیشان پس برای نمونه به سوره کوچک قلم جزو 29قران رجوع کنید که با کلمه ن شروع میشود در دوصفحه تا پایات سوره 133بار حرف ن بکار رفته است شمارشش زیاد سخت نیست چون محققی ازت برمیاد .تمام حروف دیگر زیر 133تا هستند و این در مورد 27سوره دیگر که با حروف مقطعه شروع میشوند صدق میکند یعنی در سوره کهعیس این حروف از باقی حروف تکرار بیشتری دارند .دقت بفرمائید و انصاف بدهید محمد بی سواد اگر نابغخه ریاضی هم بوده باشد نمی توانید چنین کار ناشدنی را انجام بدهد انهم برای اعرابی که نیازی به ان نداشته اند .کتابی با عندوان معجزات علمی قران چاپ شده که خواندهن ان زا به تمام خوانندگان توصیه میکنم .دوست من تکرار دو باره یک ایه را در جای دیگر قران به اسم فراموشی الله میگذاری پس درباره ایه فبای الاء ربکما تکذبان چه نظری داری .درباره بسم الله که در یک سوره دوبار بکار رفته و در یک سوره بکار نرفته .
من بواسطه شغلم که یک مخترع و محقق علمی ام در مقابل اعجاب قران سر تعظیم فرود می اورم .شمارا به یکی از یافته های جدید ناسا یاد اوری میکنم که در کره ماه اثاری یافته اند که نشان از انشعاب بسیار بزرگی در سراسر کره ماه در گذشته داشته است و یاد اوری میکنمتان به ماجرای شق القمر
دوباره سلام :می خواستم چندتا لینک از معجزات قران بگذارم که نظرم عوض شد. بنابرین
اومدم بگم تمام حرفهام رو پس میگیرم و شما تماما راست میگی .اومدم بگم طبق گفته خود قران اگر شما معتقدی قران از طرف خدا نیست و محمد خودش انرا نوشته و سرشار از اشتباه و فراموشی است پس لطف کنید برای انکه مرا و تمام مسلمانان را از گمراهی در اورید(جون شما خیلی دوست دارم یه سفر به سواحل هاوائی برم و هر غلطی دلم میخواد بکنم )پس لطف کنید و مرا به راه راست بی دینی هدایت کنید و طبق در خواست خود قران یک سوره مشابه سوره های قران از خودتان بسازید و یا حتی کمتر .می دانید که در این زمینه قران بدجوری نفس کش طلبیده ودرهمان زمان محمد و بعد از ان خیلی ها کوشیدند و نتوانستند وچون شما ثابت کرده اید قران پر است از غلطهای املائی و انشائی و معنائی و علمی و غیر علمی و حتی دچار فراموشی شده پس قاعدتا برای شماخیلی راحت است تا بتوانید یک میلیارد مسلمان را از گمراهی در اورید .بی صبرانه منتظرم اما تا نوشتن سوره شخصی شما کماکان مسلمان خواهم ماند تا ببینیم اگر این نفس کشی طلبیدن قران واقعیت داشت ماستم را کماکان در کیسه نگهدارم .
جناب امیر! اولا من از آشنائی با شما خوشحالم.
خیلی خوشحال میشدم که لینکی از معجزات قرآن را میگذاشتی، مطمئن باشید که متن لینکتان را کپی کرده و در وبلاگم خواهم گذاشت،
البته من در این باره لینکی با نام معجزات علمی قرآن در وبلاگ گذاشتم که در صورت تمایل و با توجه به اینکه شخص دانشمندی هستی میتوانید آنرا نقد نمائید تا از نقد شما بهره ای داشته باشم؛
در مورد معجزات عددی قرآن باز من هم یکی از کسانیکه خود را روشنفکر دینی میداند و از مفسران قرآن است، گفتارش را نقد نمودم و متاسفم که بگویم پر است از دروغ.
میتوانید به پست مربوطه مراجعه نمائید.
از شما خواهش دارم که یکی از معجزات علمی قرآن را برام بازگو نمائید.
ضمنا در مورد حرکت کوهها، این حرکت در آخر عمر دنیا طبق قرآن است یعنی زمانیکه که زمین برای روز قیامت آماده میشود.
وانگهی چرا آیات محکم قرآن را رها مینمائید؛ وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ (ذاریات/48)و زمين را پهن (و نه گرد) کردیم و چه خوب گسترانندهايم ؟
در این زمینه هم دو لینک گذاشتم که میتوانید آنها را نقد نمائید.
موفق باشید.
دوست من عرض کردم خدمتتان نظرم عوض شد و موردی نمی بینم که سر معنی مشخصی از کلمات بحث کنیم .فقط خدمتتان عرض میکنم همانطور که قران گفته و ابتدا مخالفین را به نوشتن یک قران مشابه دعوت میکند و بعد تخفیف میدهد و تقاضای یک سوره میکند و بازهم تخفیف میدهد و تقاضای یک ایه میکند شما هم همان اخریشو در نظر بگیر و یک خط همانند قران که از نظر شما پر از از غلط و غلوط و فراموشی و اشتباه بنویس .مطمئن باش با اینکارت میلیونها مسلمان را از گمراهی در میاوری چون خود قران نتوانستن این کار را دلیلی بر حقانیت خود میداندپس بجای اینهمه تحقیق در طول و عرض قران این کار کوچک را انجام بده و مارو راحت کن .فقط یک خط فکرشو بکن چند میلیون نفرو از گمراهی در میاری مگر هدفت این نیست پس GO AHEAD PLAEAE
اگه شما تونستی کتابی مثل شاهنامه بیاری، نه تخفیف میدم، مثل لیلی و مجنون نه، نه، تخفیف میدم، مثل کتاب ملا نصر الدین بیاری؛ مطمئن باش که من هم مثل قرآن خواهم آورد.
دوست گرامی که اهل مطالعه و دانش هستی! از شما متعجبم که چنین منطقی دارید!
مثل هر چیز فقط خود آن چیز است.
هر چیز دیگری که گفته شود گوینده خواهد گفت، نه مثل آن نیست.
خواهش میکنم از معجزات قرآن برام بگو!
اقا یعنی اگه من یک بیت شعر مثل شاهامه بگم شما حرفتو پس میگیری .این چه حرفیه برادر من اگه با ادبیات ایران اشنا نیستی لا اقل با یک دبیر ادبیات بحث کن .تقریبا در تمامی کتابهای ادبی و شعر ما مشکل ناخالصی . اضافه ورود وجود دارد .برترین اثر شعر فارسی که حافظ است جای بحث دارد که بسیاری از ابیات مال حافظ نیست و ایندگان اضافه کرده اند .و در ضمن هیچ نویسنده ای در تمام دورانها چنین ادعائی نکرده است و تنها و تنها نویسنده قران چنین ادعائی کرده .پس بهتر است مغلطه نکنیم .وقتی جنابعالی معانی ایات را انگونه که دلتان میخواهد برداشت و معنی و تفسیر میکنید و اصرارا بر ان هم دارید چه جای بحث است .برای مثال در معنی ایه ای اورده اید جنگ با خدابصورت فیزیکی نیست و غیر فیزیکی است و بعد کلی نتیجه گرفته اید خوب دوست عزیز معنای ایه را عوض کرده و بعد هر نتیجه ای میخواهید میگیرید .اما وقتی مهنی اصلی ایه این است ککسانی که با خدا و رسولش به جنگ بر میخیزند .ببینید معنای این جنگ فیزیکی است اما شما با حذف کردن رسول در این ایه مهنای مورد نظر خودتان را به خواننده میخوارانید .
دراین وبلاگ منابع فراوانی از معجزات قران ذکر شده .
http://islam-pdf.persiangig.com/
در این وبلاگ درباره معجزات ریاضی بحث شده است .
http://iauh-ms2.blogfa.com/post-145.aspx
قرار شد اگه من یک بیت شبیه شاهنامه بیاورم شما چی کار کنی ؟؟؟؟؟منتظرم
اضافه شده :
دوست من بنده صحبت از مثل قران اوردن نکردم بلکه همانطور که خود قران دعوت کرده گفتم فقط یک خط مثل قران .یک ایه یک خطی .بنده هم حاضرم مثل شاهنامه سه بیت براتون بیارم اگه قبول بفرمائین .نگفتم کاملا مثل قران فقط یک خط
پاسخ شما را در قسمت پست تناقضات قرآن مینویسم.
به نظر من جای این بحث اینجا نیست.
من همیشه فکر می کردم که در پس این حروف مقطعه سر بزرگی نهفته باشد. اینگونه که امیر گفته است اینها ظاهرا حروفی هستند که دارای بیشترین تکرار در آن سوره هستند. خدا را شکر معما حل شد. امیر جان برای چنین کاری نیازی نیست نابغه ریاضی باشید فقط کافی است که پس از این که یک متنی را نوشتید تعداد تکرار حروف آن متن را بشمرید و سپس تعدادی حرف را که دارای بیشترین تکرار هستند به ابتدای متن خود اضافه کنید.
پاسخ کامل در مورد مغلطه مسلمانان در مورد حرکت کوها را در اين لينک بخوانيد.
اين پاسخ داراي سه يخش است
اول اثبات اين که ايه مذکور مربوط به اخرت است
دوم اين که تشبيه حرکت چند سانتي پوسته زمين به حرکت ابر اساي کوهها چقدر محضک است
و سوم ديد عقلاني به موضوع در صورتي که گفته مسلمانان را صحيح فرض کنيم.
هم اکنون متن کامل را بخوانيد.
http://andishekon11.blogspot.com/2010/09/blog-post_28.html
شما هم یک از کتاب شیطان پرستی بیاری من قبول دارم.
شیطان پرستها کثیف ترین ادمهای زمین هستن حتی با خواهر خود سکس دارن.
پس کتابشون چرت کامل هست.ولی تو نمیتونی یکی مثل اون بیاری.چون اندیشه و نوع و شخصیت نویسنده اون کتاب با تو فرق داره.
پس علمی صحبت کن.
و نگو من مخترع و ادم با سوادیم.ادم بی سواد میا این حرفارو.بی سوادی اگه سواد داری پس با سواد بی عقلی.با سواد بی عقل میدونی یعنی یعنی دکتر باشی بتونی مغز عمل کنی ولی نتونی یک شمع ماشین عوض کنی.چون تمام عمرت فقط برای یک چیز گذاشتی.و این یعنی خریت با سواد.
ارسال یک نظر