ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

اندازه‌ی سطح تلرانس هر جامعه ارتباط مستقیمی با میزان پایداری دمکراسی آن جامعه دارد.

      جامعه‌ی بشری از گذشته‌های دور تا کنون با خرافه دست و پنجه نرم کرده است، بسیاری از این خرافات در بستر زمان خود را یافته با پر و بال‌های گوناگونی چنین القا می‌کنند که حقیقت مطلق نزد آنان است، حقیقتی که حتی  سعادت پس از مرگ انسان‌ها را نیز در خود دارد؛ بنابراین هر عقیده‌ای که منطق خویش را از وهم بگیرد و در برابر استدلال از نقص عقل صحبت نماید، ایده‌ای است خرافی. تفاوت انسان با سایر موجودات در قدرت تفکر اوست؛ خرافه‌ گرایان در طول تاریخ بشر، با استفاده از نقض دانش روز بشری که همواره نسبت به آینده ناقض است، در برابر پدیده‌هائی که برایشان دلیلی نداشتند، به خرافه روی آورده‌اند. این خرافه گری در همه‌ی فرهنگ‌ها وجود دارد؛ برخی از این خرافات، باورهای مردم و در چارچوب فرهنگ عامه هستند که البته کاملا طبیعی است، اما برخی دیگر ادعا دارند علل تمام پدیده‌ها نزد آنان است؛ اینگونه ایده‌ها در گذر زمان، تکامل یافته؛ به گونه‌ای که توانائی عجیبی در بکار گیری احساسات انسان‌ها در جهت اثبات خویش را دارند و با تکیه بر نیروئی که نه در نفی و نه در اثبات آن دلیل وجود ندارد، با فکر مردم بازی می‌کنند؛ ناتوانائی عقل بشر در هر برهه از زمان برای اثبات عدم وجود پدیده‌ای، دلیلی بر وجود آن پدیده نمی‌شود؛ هر کسی می‌تواند در چارچوب چنین منطقی، وجود هر موجودی در فضائی خیالی خویش را ثابت نماید.
      این مقدمه را نوشتم تا بیان نمایم همانگونه که تمام اعتقاداتی که از گذشته‌های تاریخی به ما رسیده است می‌تواند نمودی از خرافه باشد، حتی اعتقاد اسلامی ما؛ پس راه اثبات خویش، هرگز نفی و توهین نسبت به دیگران نیست؛ لذا تنها راهی که پیش روی جامعه وجود دارد، قبول پلورالیسم (کثرت گرائی فرهنگی) بعنوان تنها راه فرا روی جامعه برای بهر‌ه‌مندی از تمامی ظرفیت‌هاست، این موضوع ارتباط نزدیکی با سطح تلرانس مردم جامعه دارد و منشاء و میزان تُلرانس هر جامعه‌ای رابطه‌ای مستقیم با اندازه‌ی تعصب نسبت به عقاید دیگران است، این تعصب ممکن است در من نوعی هم که معتقد به محترم بودن جایگاه انسانیت و اندیشه‌های او هستم نیز وجود داشته باشد و نسبت به کسانیکه معتقد به خرافه هستند سطح و میزان این تلرانس کاهش یابد، اما آنچه که مسلم و آشکار است، این حقیقت می‌باشد که میزان عدم تحمل دیگران در عقایدی که خود را به نیروی فرازمینی متصل می‌دانند بسیار بیشتر از سایر اعتقادات می‌باشد؛ بنابراین پایداری و دوام هر دمکراسی ارتباط مستقیم با میزان تلرانس مردم آن جامعه دارد، در جامعه‌ای که برخی از افراد آن معتقد باشند گروهی از هم‌میهنانشان نجس هستند به هیچ عنوان نباید منتظر دمکراسی پایدار بود؛ حال در نظر بگیریم که حزب یا گروهی بخواهند در چارچوب همین اعتقادات کشوری را اداره نماید و تا بدانجا نسبت به عقیده‌ی خویش تعصب داشته باشند که اعتقاد خویش را عین دانش بداند و به فرزندان آن جامعه چنین تعالیمی را آموزش دهند، قطع به یقین از دل این آموزش، انسان‌های متعصبی سر بر خواهند آورد که حاضرند در دفاع از آنچه که ارزش می‌دانند دست به بدترین جنایات بزنند؛ پس در این حالت موضوع به بدترین نحو ممکن نمود خواهد یافت.
      گروهی از اندیشمندان کشور ما معتقدند که می‌توان با قرائت خاصی از دین، کشور را اداره نمود؛ در پاسخ باید گفت:
       پایه‌ی اعتقادات سخت و متعصبانه‌ی دینی همان اعتقادات نرمی است که بخواهد در امور سیاسی دخالت کند، بنابراین شاید با اینکار زنجیری که مانع از تحرک و پیشرفت جامعه است را با ابری بپوشانند، اما اصل همچنان پابرجاست؛ بسیاری از مسلمانان در دفاع از امتزاج دین و سیاست به عقب ماندگی اروپا پیش از رنسانس اشاره می‌کنند و بیان می‌‎نمایند:
       این اروپا بود که پس از آشنائی با تمدن اسلامی و استفاده از آن به پیشرفت رسید.
       اگر چنین چیزی را بپذیریم، این موضوع نشان دهنده‌ی میزان تلورانس بالای جامعه‌ی اروپا در گرفتن فرهنگ دیگران است؛ این قاره(اروپا)، تا زمانی که زنجیر مسیحیت، که بسیار کلفت تر و ضخیمتر از زنجیر اسلام بود، را در پا داشت؛ کاملا عقب افتاده بود؛ پیشرفت امری است قیاسی، که آنرا با میزان ترقی دیگر ملل مقایسه می نمایند؛ ما نمی‌توانیم جامعه‌ی 1000 سال پیش خویش را با اروپا در جهت اثبات برتری فرهنگی خویش قیاس بگیریم؛ اروپا تا زمانیکه چنین زنجیر زخیمی بر پا داشت، همواره در مصاف با جوامع اسلامی که در پایش زنجیری باریکتری بود، عقب مانده تر بود؛ اروپائیان آن زنجیر را از پای خویش باز نمودند و در مسابقه‌ی علمی در تمام عرصه‌ها آنچنان از ما جلو زد که ما به گرد و غبار آنها نیز نخواهیم دید، زیرا مصافی است نابرابر؛ بنابراین، پس از رنسانس تاکنون، مسلمانان در هیچ زمینه‌ی علمی (به عنوان پرچمدار یکی از شاخه‌های آن) کوچکترین کمکی به جامعه‌ی بشری نکرده‌اند و واکنش آنها در ابتدا نظاره، سپس استفاده و اخیرا نیز مقابله‌ی فیزیکی (تروریسم) شده است.

      علمای اسلامی در مقابل پرسش جوانان از آنها برای دانستن علت این عقب ماندگی؛ آنرا نتیجه‌ی توطئه‌ای از جانب غرب می‌دانند که هدفش از بین بردن اسلام است. ریشه‌ی تمام ترورها را باید در این موضوع جستجو نمود؛ موضوعی که سبب ایجاد کینه در کیان همین جوانان سرخورده گردیده است.
     مسلمانان معتقد، چون خویش را وابسته به الله می‌دانند، همان موجودی که تمام نعمتها را باید از او خواست؛ لذا مخالفت با خویش را مخالفت با الله می انگارند و مخالف الله را کافر و
 کافر را حیوانی می‌دانند که بصورت انسان بر روی زمین حرکت می کند، زیرا وجودش بر خلاف دلیل خلقتش تصور می‌کنند.
      من در اینجا خطابم به مردم شریف ایران است:

      ای مردم! آیا می‌شود که با پذیرش خرافه، به جنگ آن رفت؟
      ما تا زمانیکه مانند اروپا این زنجیر عقب ماندگی را از پای جامعه‌ی خویش باز نکنیم، هرگز نخواهیم توانست به اهدافی که داریم دست پیدا کنیم؛ در این راه نباید هدفهای کوتاه مدت را فدای مصالح دراز مدت میهن خویش نمائیم .

۲ نظر:

ناشناس گفت...

http://www.youtube.com/watch?v=aoI6I6lHvK4&feature=player_embedded#at=75

جدا مسلمین پاسخی برای تجاوز پیامبرشان به دختر 9 ساله ندارند؟!
آوازه رسواییشون تا ترانه‌های غربی هم رسیده که...

ناشناس گفت...

سلام من یکی از طرفدارانتونم وبلاگ خوبی دارید

Translate

بايگانی وبلاگ