ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

زن در اسلام موجودی پائین‌تر از مردان است(مجوز زدن، پست بودن زن )


    اسلام مدعی است که بیشترین احترام را به زنان دارد؛ اما آیا گفتار، رفتار و کردار اسلام نسبت به زنان، با ادعاهای این دین سازگار است؟

    زن در اسلام نقش کاتالیزور را دارد، او انسان است، انسانی که در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد. نقش پرورشی را دارد، بدون اینکه خود بتواند بعنوان عنصری جدای از مرد، نقشی را ایفا نماید. خدای ادعائی، از میان این همه پیامبرانی که مدعی است برای هدایت بشر فرستاده، هیچ زنی را به چنین مقامی نائل نگردانید،.

برای شناخت اسلام، عملا دو راه بیشتر وجود ندارد:
1- مراجعه به سخنان محمد ابن عبدالله(حدیث).
2- مراجعه به قرآن.
     در مورد مراجعه به احادیث، آنچنان بین مسلمانان اختلاف وجود دارد که به راحتی همدیگر را کافر می‌دانند، هر منبعی از احادیث گفته شود؛ همواره عده‌ای در آن تشکیک خواهند نمود؛ قرآن تنها کتابی است که مورد توجه و قبول هر دو فرقه است (البته شیعه معتقد است، قرآن اصلی نزد امام زمان می‌باشد که در آن صورت چیزی از آن دین باقی نمی‌ماند).
در اینجا نظرات و نوشته‌های قرآن را فهرست‌وار در مورد مسائل گوناگون مرتبط با زنان بیان می‌گردد.

اسلام به مردان مجوز زدن همسرشان را می‌دهد.
    این آیه یکی از صریح ترین آیات و دستورات اسلامی در این زمینه است، الله به روشنی و با شفافیت کامل بیان مینماید "مردان هنگامی که احتمال دادند، ممکن است زنان از آنان نافرمانی نماید، می‌توانند آنها را بزنند"؛ قرآن از لفظ تخافون نشوزهن استفاده نموده است، نشوز در زبان عربی به معنی ارتفاع میباشد:
لنِّشْزُ والنَّشَزُ: المَتْنُ المرتفعُ من الأَرض، وهو أَيضاً ما ارتفع عن الوادي إِلى الأَرض.
    پس در اینجا الله تآکید دارد که: ای مردان، اگر می‌ترسید که زنان شما خود را از شما بالاتر بدانند (نشوز داشته باشند) شما باید سه مرحله طی نمائید:
1- آنان را نصیحت نمائید؛ این در حالی است که در قرآن و یا حتی حدیث و سخنان محمد ابن عبدالله، هیچ سخنی از اینکه اگر مردی اشتباه کرد، زن می‌تواند او را نصیحت نماید نیست؛ دلیلش هم کاملا آشکار است!
2- اگر باز به پند شما، گوش ندادند، بستر خویش را از آنان جدا نمائید(با آن زنی که سخنانتان گوش نمی‌دهد، همبستر نشوید).
3- اگر باز پس از این کار، ترس شما از اینکه زنتان خود را بالاتر می‌انگارد، همچنان باقی بود؛ او را بزنید.
     الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا (نساء/34) مردان قیم زنان هستند زیرا الله برخی از انسانها را بر برخی ديگر برترى داده است و به دلیل اینکه مردان از اموال خويش خرج مى‏كنند، زنان شايسته کسانی هستند كه فرمانبر نگهدارنده‌ی آن چیزی باشند که الله نگه داشته است ، و زنانى كه از نافرماني آنها می‌ترسید، بايد نصيحتشان كنيد و در بسترها(ی‌تان) از آنان دورى كنيد آنها را بزنید، پس اگر از شما پیروی نمودند، ديگر بهانه جويى نكنيد که الله بلندمرتبه بزرگ است.‏
    این زدن با ضیغه‌ی امر بیان شده است(اضْرِبُوهُنَّ) و خطابش هم به همه‌ی مسلمانان است؛ می‌دانیم که اطاعت از الله در دین اسلام واجب است، پس قرآن بر همه‌ی پیروانش واجب گردانیده است در صورتی که از این می‌ترسید زنتان از شما نافرمانی نمایند، آنان را بزنند.
    نکته‌ی بعدی در این آیه، دلیل الله برای این مجوز دادن می‌باشد؛ قرآن بیان می‌نماید که الله زنان را بر مردان برتری داده است و برای بیان این موضوع، از لفظ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ (زیرا الله برخی از انسانها را بر برخی ديگر برترى داده است)استفاده نموده است.
   دلیل دیگر الله برای مسلط بودن مرد بر زن، نفقه دادن می‌باشد؛ در این امر مغالطه صورت گرفته است، بدین صورت که الله کار را تنها در فعالیت اقتصادی می‌داند و کار کردن زن در خانه را بعنوان کاری که در جهت تقسیم شغل است به رسمیت نمی‌شناسد.

الله هم از دختر بدش می‌آید.
    پیش از آمدن اسلام، عرب‌های منطقه‌ی عربستان معتقد بودند که فرشتگان دختران الله هستند، او بجای اینکه بیان نماید، الله فرزندی نداشته و نخواهد داشت، اینگونه پاسخ می‌دهد:
أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى (نجم/19) آیا لات و عزی را دیدی؟(به من از احوال آنها خبر دهید)
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى (نجم/20) و آن سومی دیگر که منات باشد.
أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنثَى (نجم/21) آیا برای شما پسر(باشد) و برای او(الله) دختر؟
تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى (نجم/22) در این صورت این تقسیم ناعادلانه‌ای است.
     این آیات ویرایش شده‌ی آیاتی است که به آیات شیطانی معروف است؛ در اینجا الله از دست کسانی که می‌گویند الله دارای فرزند دختر است، بسیار خشمگین شده و بیان می‌نماید "آیا این عدالت است که شما برای خودتان جنس برتر(پسر) خواهان باشید و الله را دارای دخترانی بدانید"؟
 اگر گفته شود که اساس این اعتراض به فرزند داشتن الله است، چرا در سیاق آیه چنین چیزی مشاهده نمی‌گردد؟
     اگر هم بیان شود که برای اعتراض به ذات تقسیم بندی است، نه اینکه دختر از پسر برتر باشد، پس چرا الله این تقسیم بندی را ناعادلانه می‌داند؟ اگر آنان فرشتگان را پسران الله می‌دانستند، آیا اعتراض الله چنین بود؟

اما واکنش الله در برابر اینکه او دارای پسر است:
     وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (توبه/30) و يهود(یان) گفتند: عزير پسر الله است و نصارى گفتند مسيح پسر است اين گفتاری است كه به زبان می‌آورند و مانند گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده‌‏اند؛ الله آنان را بكشد، چگونه دروغ می‌گویند!
     این واکنش غیر قابل قیاس با واکنشی است که الله در برابر دختردار بودنش بیان می‌نمایند. جالب‌تر از آن، اینکه الله آرزوی مرگ آنها را دارد!
واکنش الله در برابر حکم کلی فرزنددار بودنش:
     خوب به این آیات قرآن توجه نمائید، در تمام این آیات، بدترین حالتی که برای اعتراض به اینکه الله دارای فرزند است بیان شده، زشت بودن این جمله است:
     وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ( بقره/116) و گفتند خداوند فرزندى براى خود اختيار كرده است او منزه است بلكه هر چه در آسمانها و زمين است از آن اوست [و] همه فرمانپذير اويند.
     قَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (یونس/68) گفتند الله فرزندى براى خود اختيار كرده است منزه است او او بى‏نياز است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست‏شما را بر اين [ادعا] حجتى نيست آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به دروغ بر الله مى‏بنديد.
وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا (کهف/4) و تا(محمد) كسانى را كه گفته‏ اند الله فرزندى گرفته است هشدار دهد.
     مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا (کهف/5) نه آنان و نه پدرانشان به اين [ادعا] دانشى ندارند بزرگ سخنى است كه از دهانشان برمى‏آيد [آنان] جز دروغ نمی‌گويند.
     قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ (زخرف/81) بگو اگر براى رحمان فرزندى بود خود من نخستين پرستندگان بودم.
آنچه که الله قلبا آنرا دوست دارد:
     لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (زمر/4) اگر الله اداره کرده بود که فرزندی داشته باشد، آن (فرزند) را از میان آن چیز (بهتر)ی که خلق می‌کرد، بر می‌گزيد؛ اما او پاکیزه است، او الله يگانه بسیار خشمگین است.
    
 الله در این آیه به روشنی بیان می‌نماید که فرضا اگر هم ما قصد داشتن فرزند را داشتیم، از میان مخلوقات خویش، جنس بهتر را بر‌می‌گزیدیم، این جنس بهتر چیزی جز پسر نیست.
الله حتی بت‌ها را مادگانی بیش نمی‌داند و آنان را با شیطان قیاس می‌گیرد.
     بنابراین زن در مرتبه‌ی پائین‌تری نسبت به مرد قرار دارد، لذا گواهی دو زن معادل یک مرد است، آن هم در صورتیکه مردی نباشد(اگر یک مرد بر امر گواهی دهد و صدها زن خلاف آن، گواهی مرد برتری دارد):
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْء ) بقره/282) ای كساني كه ايمان آورده‏‌ايد! هنگامي كه بدهي مدت داري (به خاطر وام يا داد و ستد) به يكديگر پيدا كنيد، آن را بنويسيد! و بايد نويسنده‌اي از روي عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد! و كسي كه قدرت بر نويسندگي دارد، نبايد از نوشتن - همان طور كه الله به او تعليم داده - خودداري كند! پس بايد بنويسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، بايد املا كند، و از الله كه پروردگار اوست به پرهيزد، و چيزي را فروگذار ننمايد! و اگر كسي كه حق بر ذمه اوست، سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است، يا (به خاطر لال بودن،) توانايي بر املا كردن ندارد، بايد ولي او (به جاي او،) با رعايت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، از كساني كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب كنيد! (و اين دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند،) تا اگر يكي انحرافي يافت، ديگري به او ياد آوري كند. و شهود نبايد به هنگامي كه آنها را (براي شهادت) دعوت مي‏كنند، خودداري نمايند! و از نوشتن (بدهي خود،) چه كوچك باشد يا بزرگ، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد)! اين، در نزد الله به عدالت نزديك تر، و براي شهادت مستقيم تر، و براي جلوگيري از ترديد و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر می‌باشد، مگر اينكه داد و ستد نقدي باشد كه بين خود، دست به دست می‌كنيد. در اين صورت، گناهي بر شما نيست كه آن را ننويسيد. ولي هنگامي كه خريد و فروش (نقدي) می‌كنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويي،) زياني برسد (و تحت فشار قرار گيرند)! و اگر چنين كنيد، از فرمان پروردگار خارج شده‌ايد. از الله به پرهيزيد و الله به شما تعليم مي‌‏دهد، الله به همه چيز داناست.

بنابراین:
    به نظر می‌رسد، احترامی که اسلام به پیروانش سفارش می‌نماید تا نسبت به زنان داشته باشند، از نوع احترامی است که این دین سفارش آن را نسبت به سایر موجودات زنده نیز نموده است:
     وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ (انعام/38) و هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست و نه هيچ پرنده‏اى كه با دو بال خود پرواز می‌كند مگر آنكه آنها [نيز] گروه‏‌هايى مانند شما هستند ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‌ايم سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گرديد.
این جنبندگان شامل تمام موجوداتی که در روی کره‌ی زمین هستند، می‌باشد. از موریانه گرفته تا احتمالا میکروب:
     فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ (سبأ/14) پس چون مرگ را بر او مقرر داشتيم جز جنبنده‌اى خاكى كه عصاى او را [به تدريج] مى‏خورد [آدميان را] از مرگ او آگاه نگردانيد پس چون [سليمان] فرو افتاد براى جنيان روشن گرديد كه اگر غيب می‌‏دانستند در آن عذاب خفت‏آور [باقى] نمی‌ماندند.
پس دستور به نیکی و حسن رفتار با زنان را در این چارچوب باید جستجو نمود.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا کَثِيرًا (19)نساء:وبا ايشان(همسرانتان)به نيکي رفتار کنيد پس اگر از چيزي ازايشان بدتان آمد چه بسا ممکن است شما از چيزي بدتان بيايد و خداوند در آن خير بسياري را قرار داده باشد.

ناشناس گفت...

وضرب الله مثلا للذین امنوا امراة فرعون
نمونه مردم خوب، زن فرعون است

و مریم ابنة عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا وصدقت بکلمات ربها وکتبه وکانت من القانتین (9)

ومریم دختر عمران را، که خود را پاکدامن نگاه داشت ودر او از روح خود دمیدم وسخنان پروردگار خود وکتابهای او را تصدیق کرد واز عبادت پیشگان بود.

پارسا گفت...

در مورد آیه‌های سوره نجم: اسلام و قرآن در مورد بی فرزند بودن الله صریح است. شاید قرآن لازم نیست هم چون کتابی امروزی همه چیز را در همه جا بگوید و اگر نگفته باشد آنرا دلیل بر نقص آن بدانیم. عده‌ای از خود مسلمانان الان دارند به این نتیجه میرسند که قرآن از سوی خدا نازل نشده است و کتاب گفتگوهای خود محمد است (یعنی کتاب اعلام مانیفست اسلام، جوری که آخوندها میگویند نیست) بلکه یک سری گفتگوهاست.

http://maghal.com/bank/?p=383

المیزان در این مورد میگوید که اینجا استفهام و استهزا بکار رفته است (پس از آیه‌های ۲۱ و ۲۲ نجم باید علامت تعجبی بگذاریم). به عبارت ساده و خودمانی قرآن میگوید: خیلی زرنگید! خودتان دخترها را کم ارزش تر میدانید و در همان حال آنها را (فرشتگان)دختران الله معرفی میکنید؟! یعنی طبق معیارهای خودتان هم تقسیم عادلانه‌ای ندارید و زرنگ بازی در میآورید! یعنی معیارهای خود آنها را به چالش میکشد. شاید چون به عادلانه بودن اشاره کرده، میخواهد عدالت و جوانمردی و تقسیم عادلانه ی ادعایی آنها را به چالش بکشد. البته قبول دارم که در این آیه‌ها، قرآن هیچ چیزی (واژه، نشانه دستوری و غیره) بکار نمیبرد که من بتوانم حرف خود را ثابت کنم. یعنی اگر بطور منفرد به این آیه‌ها نگاه کنیم، تفسیر شما میتواند درست باشد. نظر من بود.

روزبه گفت...

چیزی که به وضوح روشن است. این کتاب به هیچ وجه نمی تواند ادعای روشن سازی میسر برای نوع بشر را داشته باشد. چرا که شرط اول برای یه حداقل مانیفست این است که به حدی روشن باشد که نیازی به تفسیر ، توجیه یا دفاع نداشته باشد. ولی قرآن اینگونه نیست کتابی که در تفسیرش تناقضی به بزرگی لا اکراه فی الدین ولی اگه بری می کشیمت هست رو من یه جور رمان تاریخی می بینم که در اثر یه سو تفاهم این بلاها رو داره سر نوع بشر میاره. نیازی به بحث نیست دوستان یه نقشه جغرافیا بیارید اگه جایی رو پیدا کردید که اسلام و صلح و خوشبختی برای انسان در یه جا باشند اون موقع اسم این دین رو برنامه سعادت بگذارید. واقعا مضحک که طرفداران این دین بعد از قرن هاجنگ و بدبختی میگویند اسلام بی عیب است اشکال نحوه اجرای آن است!!! یعنی طی قرنها محض رضای الله نباید امتش رنگ آرامش را ببینند. همیشه نام اسلام با جنگ گره خورده است یه نگاه به نقشه کافی است.

Translate

بايگانی وبلاگ