روش نقد من خلاصه نویسی است.
ایران و روم دو ابرقدرت منطقهای بودند که مدت زیادی بود با هم در نبرد بودند؛ مسلمانان خود را به رومیان نزدیکتر میدانستند؛ زیرا آنان را اهل کتاب میپنداشتند و ایرانیان را به قول خودشان مجوس، این درحالی بود که غیر مسلمانان منطقهی مکه و اطراف آن به همین دلایل، خود را به ایرانیان نزدیکتر میدانستند(دشمن دوست دشمن، دوست است).
البته جالب اینکه اسلام معتقد است انجیل نیز تحریف شده است(این موضوع نشانهی عدم آگاهی محمد از انجیل است زیرا مسیحیان ادعا ندارند که کتابی به نام انجیل نوشتهی خداست، آنان نقل قولهای مختلف از احوال مسیح را در کتابهای مختلفی گرد هم آوردهاند) اعتقاد به تحریف شدن انجیل، اعتقاد به نبود مسیحیت واقعی است، اما معلوم نیست که چرا مسلمانان تا این اندازه خود را به رومیان نزدیک میدانستند.
به نظر من این نزدیکی به دلیل دشمنی و کینه توزی آنان از ایرانیان است، ایرانیانی که معلوم نیست چه هیزم تری به اعراب فروخته بودند؟ یکی از این هیزمها احتمالا وجود سلمان بوده؛ سلمانی که به دلیل اعتقاد خاص دینیاش، نخست به روم و سپس به اعراب مسلمان پناهنده و مسلمان شد.
ایران و روم همواره با هم درگیری داشتند؛ گاهی ایرانیان و زمانی هم رومیان پیروز این جنگها میشدند؛ در یکی از این نبردها، ایرانیان بر رومیان پیروز شدند؛ غیر مسلمانان با شنیدن این خبر شادمان گشتند، این شادمانی همراه با ناراحتی، اندوهگین شدن و یأس مسلمانان بود؛ این اندوه و خشم در محمد ابن عبدالله هم کاملا هویدا بود؛ این بود که به مسلمانان گفت: رومیان در عرض چند سال پیروز خواهند شد؛ او مدت این چند سال را مشخص نکرد و نگفت که در نبرد بعدی این پیروز حاصل خواهد شد، جالبتر این است که او حتی مکان این پیروزی را نیز مشخص نکرد و تنها به گفتن اینکه در طی چند سال پیروز خواهند شد، بسنده نمود.
قرآن در آیهای که بیان خواهد شد، گفته "روم در نزدیکترین سرزمین شکست خورد"، تقربیا تمامی مفسران بزرگ و به نام اسلام "ادنی الارض" را سرزمین نزدیک به مکه که شام باشد معنی کردهاند، این موضوع مهم نیست که ادنی الارض کجاست؛ اما رندی مسلمین را ببینید که در همین موضوع دو دروغ به کار برده اند، یکی اینکه برخلاف معنی قرآن که گفته روم در نزدیکترین سرزمین شکست خورد را برعکس معنی کرده و به "در نزدیکترین سرزمین پیروز خواهد شد" معنی کرده اند؛ مثلا طبری در تفسیر همین ایه میگوید "الم غلبت الروم فی ادنی ارض و هو ارض شام؛ یعنی روم در نزدیکترین سرزمین که سرزمین شام باشد شکست خورد؛ دوم اینکه آن را به بحر المیت ربط میدهند .
از آنجائیکه الله خود را پشت سر و کمک کنندهی رومیان میدانست، پس باید این پیروزی قاطع و همراه با شکست کامل ایرانیان باشد که چنین شکستی در تاریخ و در زمان ادعای محمد مبنی بر فرستاده شدن(رسول) از سوی الله، برای ایرانیان ثبت نشده است؛ زیرا اگر چنین شکستی قاطع ثبت شده بود نبرد قادسیه و سایر جنگهای سخت اعراب مسلمان با ایرانیان معنا نداشت.
قرآن در آیهای که بیان خواهد شد، گفته "روم در نزدیکترین سرزمین شکست خورد"، تقربیا تمامی مفسران بزرگ و به نام اسلام "ادنی الارض" را سرزمین نزدیک به مکه که شام باشد معنی کردهاند، این موضوع مهم نیست که ادنی الارض کجاست؛ اما رندی مسلمین را ببینید که در همین موضوع دو دروغ به کار برده اند، یکی اینکه برخلاف معنی قرآن که گفته روم در نزدیکترین سرزمین شکست خورد را برعکس معنی کرده و به "در نزدیکترین سرزمین پیروز خواهد شد" معنی کرده اند؛ مثلا طبری در تفسیر همین ایه میگوید "الم غلبت الروم فی ادنی ارض و هو ارض شام؛ یعنی روم در نزدیکترین سرزمین که سرزمین شام باشد شکست خورد؛ دوم اینکه آن را به بحر المیت ربط میدهند .
از آنجائیکه الله خود را پشت سر و کمک کنندهی رومیان میدانست، پس باید این پیروزی قاطع و همراه با شکست کامل ایرانیان باشد که چنین شکستی در تاریخ و در زمان ادعای محمد مبنی بر فرستاده شدن(رسول) از سوی الله، برای ایرانیان ثبت نشده است؛ زیرا اگر چنین شکستی قاطع ثبت شده بود نبرد قادسیه و سایر جنگهای سخت اعراب مسلمان با ایرانیان معنا نداشت.
این پیش بینی از جهتی دیگر نیز قابل بررسی است و آن هم رندبازی پیش بینی کننده است؛ قرآن بیان مینماید که ایرانیان با نصرت الله از رومیان در مدت چند سال شکست خواهند خورد؛ این در حالی است که مدت را مشخص ننموده است.
فرض میکنیم که چنین شکستی صورت گرفته است، آیا برای دو ابرقدرتی که دائما در طول تاریخ با هم در نبرد بودهاند و بطود متناوب بر هم پیروز میشدند، چنین پیشبینی کاری است اعجاب انگیز؟ این پیش بینی مانند این است که اگر رقیب "الف" از "ب" شکست خورد و این دو دارای طرفدارانی باشند؛ به طرفداران "الف" بیان نمائیم که شما ناراحت نباشید، زیرا پس از چند سالی "الف" بر "ب" پیروز خواهد شد و مدت را مشخص ننمائیم.
همهی اینها را به کنار:
آیا در حالتی که احتمال درست شدن پیش بینی 50% باشد، معجزهای نهفته است؟
البته محمد ابن عبدالله برای حالت باخت نیز راهکاری را در قرآن پیش بینی نموده است و آن نسخ آیات قرآن است.
قرآن بیان مینماید که اگر ما آیهای را نسخ کردیم، مانند و یا بهتر از آن را جایگزین مینمائیم( مانند این نمونه):
قرآن بیان مینماید که اگر ما آیهای را نسخ کردیم، مانند و یا بهتر از آن را جایگزین مینمائیم( مانند این نمونه):
" وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (حج/52" هیج رسول و نبی نیست که آرزوئی داشته باشد(بعضی ها معنای تلاوت را میکنند) و شیطان در آرزوی (تلاوت) او القائی نداشته باشد پس الله آنچه را که شیطان القا کرده نسخ میکند، سپس آیاتش را محکم میسازد.
اما آیهی مربوطه:
غُلِبَتِ الرُّومُ (روم/2) روم شكست خورد.
فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ(روم/3) در نزديكترين سرزمين و ایشان پس از شکستشان، پيروز خواهند گرديد.
فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (روم/4) در مدت چند سال، (زیرا که) کار در گذشته و آینده برای الله است، و آن روزى است که مؤمنان شاد میشوند.
بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(روم/5) (این پیروزی) با یاری الله است و (الله) هر کس را بخواهد یاری خواهد نمود و او بزرگوار و رحم کننده است.
ابن آیه از همه جالبتر است؛ لشکریان رومیان همواره در طول تاریخ از بیرحمترین سربازان جهان بودهاند، و این ایرانیان بودند که با تسامح و تساهل نسبت به اقوام شکست خورده، آنان را پناه میدادند، نمونهی بارز این پناه دادن یهودیان بودند، هیچ سندی در تاریخ وجود ندارد که ایرانیان با مسیحیان بدلیل مسیحی بودن، جنگیدند؛ حال دلیل این کینهتوزی اعراب مسلمان از ایرانیان چیست، کاملا پرسش بر انگیز است!؟
آن گونه که ادعا میگردد ابتدا و در اوایل اسلام ایرانیان بر رومیان پیروز شدند که این موضوع باعث ناراحتی مسلمین گردید و باز طبق گفتههای مسلمین در اواخر اسلام و زمان صلح حدیبیه این پیروزی در "ادنی الارض" اتفاق افتاد.
یکی از موضوعاتی که مسلمین معجزه تراش بیان مینمایند این است که قرآن از لفظ "ادنی الارض" استفاده نموده که منظور "بحر المیت است"، در پاسخ باید گفت:
اولا در کجای تاریخ بیان شده که در زمان ادعای پیامبری از سوی محمد چنین نبردی در منطقهی بحرالمیت صورت گرفته است؟
ثانیا؛ چرا کسی از پیشینیان و خود محمد چنین فهمی را از "ادنی الارض" نداشته است؟
بغوی در تفسیر این آیه میگوید که منظور نزدیکترین نقطهی سرزمین شام به عرب و عجم(در آن زمان به ما ایرانیان عجم میگفتند گرچه به معنی عمومی بیگانه است) میباشد:وهي أدنى الشام إلى أرض العرب والعجم... (1)
قرطبی در تفسیرش به صراحت بیان مینماید که در اینجا "ادنی" به معنی "نزدیکتر" میباشد:
"و ادنى معناه اقرب"
او از قول مجاهد بیان مینماید که مکان جنگ نقطهای بوده بین عراق و شام و البته نظرات مختلف(2).
طبری در تفسیرش میگوید که "ادنی الارض" از ایران تا شام را شامل میشود:
"من ارض الشام الى ارض فارس ....(3)
=========================================
(1)
انه كان بين فارس و الروم قتال، و كان المشركون يؤدون ان تغلب فارس الروم، لان أهل فارس كانوا مجوسا اميين، والمسلمون يؤدون غلبه الروم على فارس، لكونهم أهل كتاب، فبعث كسرى جيشا الى الروم و استعمل عليها رجلا يقال له شهريراز، و بعث قيصر جيشا إلى فارس و استعمل عليهم رجلا يدعی يحفس، فالتقيا باذرعات و بصرى، وهي ادنى الشام إلى أرض العرب و العجم ، فغلبت فارس الروم ، فبلغ ذلك المسلمين بمكه، .....
(2)
وجاء الخبر الى النبی صلى الله عليه و سلم يوم الحديبيه، ففرح من معه من المسلمين؛ فذلك قوله تعالى: الم غلبت الروم فی ادنی الارض يعني أرض الشام؛ عكرمه: باذرعات، و هی ما بين بلاد العرب والشام و قيل: ان قيصر كان بعث رجلا يدعى يحنس وبعث كسرى شهربزان فالتقيا باذرعات وبصرى وهی ادنى بلاد الشام إلى ارض العرب والعجم. مجاهد: بالجزيره، و هو موضع بين العراق والشام . مقاتل: بالاردن وفلسطين . و ادنى معناه اقرب. قال ابن عطيه: فان كانت الواقعه باذرعات فهی من ادنى الأرض بالقياس إلى مكه...
(3)
و الصواب من القراءه فی ذلک عندنا الذی لا يجوز غيره بضم الغين لاجماع الحجه من القراء عليه فإذ كان ذلک كذلک فتاويل الكلام: غلبت فارس الروم (فی ادنی الارض) من ارض الشام الى ارض فارس.
۱۳ نظر:
دلیل دشمنیشون اینه که وقتی ما توی قصر بودیم و تیهو می خوردیم و روی بالش های پر قو می خوابیدیم اونا ملخ می خوردن و توی چادر پشم بز می خوابیدند
www.dambooli.wordpress.com
ببین اقای دانشمند من اگر بخوام از این چرت و پرت ها که تو در سایتت قرار دادی بشمارم خیلی زیاد میشه. اصول کافی و بحار از این چیزها کم نداره. میدونی که دو سوم اصول کافی روایاتش قابل استناد نیست. هر روایتی که ضعف سندی یا محتوایی داشته باشه و با قران در تعارض باشه پذیرفته نیست.حالا هی برو از این چیزها پیدا کن بذار تو سایتت.امیدوارم از اونهایی نباشی که خوئشون رو به خواب زدن
گرامی!
سخن شما مادامیکه مستندی را ارائه ننمائید اتهامی بیش نیست.
یکی از این ترجمه های بقول شما غلط را بنویس و ترجمه ی درست را هم بنویس.
پیروز باشید!
"فی ادنی" یعنی در پایین ترین، در گذشته مفهوم آن مشخص نبوده زیرا پایینترین زمین، برای کسی که اطلاعات جغرافیایی ندارد مبهم است و به نزدیکترین معنی شده، همانطور که خودم هم در ترجمه نوشته ام،ولی معنی اصلی آن پایینترین است،میتوانید در ترجمه گر گوگل آزمایش کنید.من این کار را به چهار زبان فارسی، انگلیسی ، فرانسه وآلمانی انجام داده ام،درهر چهارزبان معنی "پایینترین"است نه چیز دیگر.
من حتی آن را به طور برعکس هم انجام داده ام یعنی از زبانهای خارجی به عربی و آن را با ترجمه های فارسی آنها مقایسه کرده ام.
از قرار معلوم شما هر چه را همانطور که دوست دارید ترجمه میکنید.
این دقیقا برای ترجمه "الدنیا" نیز صدق میکند درعبارت "سماءالدنیا" که دوست دارید آن را "پایین ترین آسمان" یا "نزدیکترین آسمان" ترجمه کنید و از ریشه همخانواده "ادنی" است،
شما دوست دارید "سماء الدنیا" را به جای "آسمان جهان" ،به طور غیر منطقی "پایینترین آسمان" معنی کنید، در صورتی که "الدنیا"اسم خاص است برای این جهان و یاحیات کره زمین،همانطور که دیگر آیات نیز به این معنی است، ولی "ادنی الارض" را که به طور خاص معنی "پایینترین زمین" میدهد و از هم خانواده همان الدنیا است به طور ناشیانه ای فقط به "نزدیکترین زمین" ترجمه کنید تا با استدلال غیر منطقی خود بگویید منظور نزدیکترین سرزمین به عربستان است،نخیر! ،به این علت که همچین معنی غیر مفهوم است ،مثل آنکه بگویید نزدیکترین سرزمین به ایران ،عراق است و من میگویم نه افغانستان است و یکی دیگر بگوید نه آذربایجان است.
عزیز من با این بازی ها نمیتوانید نظر خود را به کرسی بنشانید مگر برای افراد ناآگاه و این یعنی سوءاستفاده از عدم اطلاعات و کمبود وقت دیگران که حوصله گشتن برای تایید درستی آن را ندارند.
آمدن یک عبارت به معنی اصلی "پایینترین" و معنی فرعی (برداشتی) "نزدیکترین" ، برای سرزمینی که به طور منحصر به فرد پایینترین نقطه زمین است،به طور حتم منظورش پایینترین است.
معنی دقیقتر این آیه:
« روميان در پائين ترين سطح زمين شکست خوردند ولی پس از شکست خود پيروز خواهند شد. در چند سال آينده. روند تحولات، پيش از آن و پس از آن همه برای خدا است. و آنروز مؤمنين نيز با کمک سربزنگاهی خدا خوشحال خواهند شد»!
که با آیه بعدی پیوند میخورد:
بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۵﴾
نصر به معنی: کمک سرِ بزنگاهی است
از سال 611 سیر پیروزیهای ایران شروع شد که با تصرف آناتولی ،سوریه ،فلسطین 614 ومصر616 و ادامه داشت.
به نظر میرسد سال نزول سوره روم نیز 614 باشد. با توجه به روند پیروزیهای ایران در سالهای متمادی بسیار دور از ذهن است که بعد از بزرگترین پیروزی ایران پیش بینی کنید که امپراطوری بیزانس که در خطر زوال شدید قرار گرفته، در چند سال آینده به دست هراکلیوس نجات یابد و بر ایران پیروز شود.پس آنطور که شما فکر میکنید قضیه 50:50 هم نبوده است.
جنگ بدر در 17مارس 624 میلادی درگرفت
دقیقا در 25 مارس 624 نیز هراکلیوس با یک لشکر عظیم به ایران حمله ور شد،
که باعث شد در طی جنگهای متناوب و در طول سالیان متمادی ،خسرودوم یا فرستادگانش شکست بخورند و قسمت عظیمی از محدوده امپراطوری ایران که شامل قسمتی از ترکیه ،ارمنستان ،سوریه و مصر بود از دست برود و در واقع دوران سقوط ساسانیان از این نقطه شروع شد و از این نقطه به بعد هیچ پیروزی قابل توجه در برابر روم بدست نیاوردند.این پیروزیها جزو بزرگترین پیروزیهای بیزانس بر ساسانیان است که باعث گشت در طول حدود 10 سال تا سال 630 به تدریج قوای ایران مناطق تصرف شده را تخلیه کنند و طی قرارداد صلحی بسیاری از غنیمتهای رومیان از جمله صلیب مقدس اورشلیم که در مسیحیت اهمیت زیادی دارد به اورشلیم بازگردانده شود که سالگرد ان تا به امروز برگزار میشود. و همچنین باعث میشود که بین ساسانیان و بیزانس دو منطقه حایل ایجاد شود به نام حیره و شام که بوجود آمدن آن نقش اساسی و مهمی در پیشروی مسلمانان داشته است.
باید به این نکته توجه کرد که دقیقا موازی با این ایام جنگ بدر نیز سرآغاز پیروزیهای ممتد مسلمانان بوده است که آن هم در سال 630 به فتح مکه میانجامد.دلیل شادی مسلمانان این پیروزی است نه در حدی که شما فکر میکنید شکست ایرانیان.البته این شکست مورد رضایت انان بوده است اما
بر خلاف تصورات شما مسلمانان با ایرانیان هیچ کینه و پدر کشتگی نداشتند که موجب شود آنها تنها از شکست روم ناراحت یا با پیروزیش خوشحال شوند. دلیل آن یکی کمک مسیحیان حبشه به محمد در ابتدا میباشد که مخالفانش را به سمت خسرو که نامه محمد را پاره کرده بود سوق داده است.در ضمن هراکلیوس به نامه او برخورد محتاتانه تری نشان داده بود.در نتیجه مخالفان محمد پیروزی خود را در شکست روم و پیروزی ایرانیان میدیند و محمد و پیروانش از تقویت قوای مخالف خود نگران بودند که این سوره به آنها دلداری و نوید میدهد.در ضمن یهودیان نیز در گشودن درهای اورشلیم با ایرانیان همکاری کردند در نتیجه آنها نیز به عنوان مخالفان محمد از پیروزی ایرانیان خوشحال بودند.
این مساله باعث شد پس از باز پس گیری اورشلیم توسط هراکلیوس بسیاری از یهودیان با عنوان همکاری با ایرانیان قتل عام شوند.
در ضمن مسلمانان قبل از لشکرکشی به ایران، به سوریه و فلسطین حمله کرده اند در سالهای 633،634 و 636 آنها را تصرف میکنند ، که در دست بیزانس بوده است و هراکلیوس را به وحشت زیادی میاندازند در نتیجه فرضیات شما در رابطه با دوستی مسلمانان با روم و تنفر از ایرانیان که علت نزول این سوره دانسته اید مردود است.
به علاوه با دقت در شرایط تاریخی آن دوره به وضوح شگفتی این پیشگویی اشکار است.
شابد اعراب در پس پرداه از رومیان کمک های جنگی و پولی برای حمله به ایران دریافت داشتهه اند که طبعا در کتب ثبت نمی شود.روم با کمک مسلمانان می توانست دشمن قدیمی خود را ضعیف و یا حتی نابود کتد.
The Bentley Subglacial Trench is a vast topographic trench in Marie Byrd Land, West Antarctica, 80°S, 115°W. At 2,555 meters (8,382 ft) below sea level, it is the lowest point on the surface of the earth not covered by ocean, although it is covered by ice.
آقای عزیز«بضع»درلغت عرب به عدد3تا9رامیگویند.ومیبینیم که بین همین سال هاجنگ رخ دادوشمانمیتوانیداین رانفی کنید ودرضمن عربهای مشرک هم باروم وهم باایرانیان درارتباط بودند
وعده پیروزی روم در کمتر از ۱۰ سال بر ایران بود که دربالاهم نوشته شده است؛اماشما ازاین چشم پوشی میکنید.
درضمن فکرنکنم شما تاریخ رو مطالعه کرده باشین خسرو به این خاطریهودیان رو پناه دادکه اوراکمک کردند تاواردبیت المقدس بشود وهمه شهررا وحتی معابدآنان راخراب کرد وهمه مردم راکشت.اینست ترحم ایرانیان؟می توانید درتاریخ اینهارامطالعه کنید.
سلام منهم یه چیزی بگم؟
میدانید که قران در ضبط اولیه فاقد اعراب بود. حالا سعی کنید این ایه با اعراب غ مفتوح ولام مفتوح و ت مفتوح بخوانید یعنی جمله را معلوم معنی کنید "روم شکست داد"
که می تواند در ارتباط با یکی از پیروزی های روم بر طوایف عرب غسانی یا عرب بنی لخم باشد وطبعا طرفداری اسلام از طوایف عرب.
فراموش نکنید که مغازی واقدی از جنگی بین اعراب حیره وخسرو پرویز یاد شده که پیامبر فرموده که جبرییل به من خبر داد که اعراب با استعانت از نام من پیروز شدند.در حالی که هنوز خبری از نفوذ اسلام در ان مکان وان مقطع زمانی نبود واین یعنی زنده باد اعراب در مقابل هر کس( تعصب....!!!!!؟؟؟؟ )
ولی مهمترین مسله اعراب با سایر کشور ها فقط حول تاثیر پذیری تجارت کالا از یمن به شام بود تسلط ایران بر یمن از شدت مراسلات تجاری این مسیر کاسته و طبعا مسیر راه ابریشم را تقویت میساخت چرا که ایرات در پی فشردن گلوگاه های تجاری روم ودریافت حداکثر مالیات بر ترانزیت کالا بود
همینطور اعراب از تسلط وم بر یمن هم خوششان نمی امد زیرا با تسلط کامل روم بر سواحل دریای سرخ کشتی های تجاری روم بار هند را با شتی در ایلیه تخلیه میکردند و سرزمین عربستان از این راه تجاری حذف میشد بهترین حالت تسلط طوایف عرب ( حمیریان) بر یمن بود که وقتی در زمان فتح اول وهرز دیلمی، سیف بن ذی یزن حاکم یمن شد تمام قبایل عرب منجمله قریش برای شادباش نماینده فرستادند که نماینده قریش عبدالمطلب وابی صلت وعاص بن وایل و..... بودند و شعرای عرب قصاید زیادی در مدح ایرانیان سرودند ولی با کشته شدن سیف بدست حبشیان تعیین خود وهرز دیلمی بعد فتح دوم یمن بعنوان حاکم این رضایت تبدیل به نارضایتی شد
یکی از اختلافات سیاسی محمد با ابوسفیان و سران قریش همین مساله جنگهای ایران با روم بود بهمین دلیل این ایات در حقیقت شرط بندی بین محمد و مشرکان بوده است
حال چرا محمد از ایرانیان نفرت داشت:
ولی در مورد محمد و خاندانش این گفته را بخوانید تا بیشتر به نفرت خوانواده هاشمی از ایران پی ببرید:
یکی از دلایل اساسی پیروزی اعراب بر ایران و شاید اساسی ترین دلیل ضعف ساسانیان در اداره حکومت بوده است که دلایل بسیار دارد در حاشیه ایران و در قسمت حیره(نزدیکی کوفه امروزی) امپراطوری از عرب وجود داشت که سابقه تاریخی دوری داشته و عمدتا تحت حمایت ایران بوده است که در زمان ساسانیان به منذریان معروف بودند
این امپراطوری عرب تحت حمایت ایران(البته روم هم در شام یا سوریه امروزی و قسمتهای دیگر از دیر باز حکومتهای تحت حمایت خود داشته است) در برخی از زمانهای اوج قدرت تا انجا نیرومند بودند که امپراطوری بیزانس را به زانو در می اوردند
اینها کار اصلیشان کنترل جزیره العرب بود زیرا منافع خود و منافع امپراطوری ایران را میتوانستند از این راه تامین کنند.
کنترل بر جزیره العرب یعنی کنترل شاهراهای تجاری هندو چین به افریقا و اروپا و ایران و بالعکس و همچنین کنترل بر قسمتهای اباد و حاصلخیز
در بین این دو امپراطوری عرب که یکی در شام و یا تدمر قدیم وبعدها سباییان و معینیان و... بعدها همواره در همان حدود و حداکثر تا یمن توسط امپراطوری روم یا گماشتگان حبشی اش اداره میشد و یکی در عراق عرب همواره مرکزیت میافت حجاز قرار داشت .
ساکنان این منطقه از دیر باز و بعد از ان نه در یثرب و نه در مکه و طایف قدرت انچنانی از دید نظامی نداشتند ولی همواره کوشش میکردند در این بین بی طرف بمانند اما با توجه به حوادث تاریخی هر گاهی به سوی یکی از این دو امپراطوری متمایل میشدند
در قرن شش میلادی جهت گیری برخی اعراب مکه و یهودیان مدینه و بسوی امپراطوری ایران بود تنها اعراب مدینه اعمالشان نشان بی طرف و یا تمایل به غسانیان در شام دارد
در حدود زمان تولد پیامبر که امپراطوری ساسانی اشفته و در نتیجه اوضاع ال منذر اشفته بود اعراب بدوی و یکسری از قبایل با اتحاد با هم از ضعف ایران و حکومت ال منذر و با استفاده از خیانت یک لشکر از منذریان توانستند در جنگ ذوالقار بر امپراطوری ایران پیروز ایند
این پیروزی به قدری تاثیر گذاشت بر تاریخ انزمان عرب که قصاید بسیاری در تاریخ راجع به ان هست و پیامبر اسلام بارها انرا پیروزی بزرگ مینامد و جهت سیاسی خود را البته مخالفت اساسی با ایران و تمایل به بیزانس میدانست و در پیروزی بیزانس از ایران پافشاری میکرد
این اندیشه از انزمان بین پیامبر و هوادارانش و البته بسیاری از اعراب مخالف با ایران اغاز شد که پیروزی بر ایران ممکن میباشد و در حادثه ای مانند ذوالقار ممکن است مرزهای ایران فرو بریزد
به همین دلیل از ابتدای رسالتش و البته در زمان قدرت گیری در مدینه یکی از روایاتی که زیاد از قول پیامبر میبینیم حمله به ایران و تخریب طاق کسری یا دیگر بناهای معروف در ایران بوده است
این کینه درست است در زمان ابوبکر از حد چند تجاوز سازمان نیافته به مرزهای ایران فراتر نرفت ولی در زمان عمر در قادسیه به ثمر نشست
عده ای معتقدند که آیه سوم سوره روم پست ترین نقطه زمین را مشخص کرده است.
ترجمه این آیات دوم و سوم این است : روم شکست خورد، در نزدیکترین سرزمین، ولی بعد از شکست به زودی پیروز میشود.
این عده استدلال میکنند که این آیه به جنگ ایران و روم اشاره دارد که در ان سپاه خسرو پرویز اورشلیم را فتح میکند و با توجه به این که این جنگ در ساحل بحر المیت اتفاق افتاده که پست ترین نقطه خشکی های روی زمین است با توجه به این که کلمه أَدْنَى الأرْضِ پایین ترین زمین هم معنی میدهد نتیجه این میشود که قران پست ترین نقطه روی زمین را قبل از دست یابی بشر به تصاویر ماهواره ای پیشگویی کرده است.
در ادعایی بالا تنها چیزی که قطعی و مسلم است این است که سواحل بحر المیت پست ترین خشکی روی زمین است. اما بقیه موارد این ادعا ثابت نشده و مبهم و قابل تفسیر است!
به موارد زیر توجه کنید
1- اشاره این آیه به جنگ ایران و روم قطعی نیست. برخی معتقدند این آیه به شکست مسلمانان از روم اشاره دارد. این عده از مفسران قران معتقدند که با توجه به این که در زمان پیامبر الفبای عربی، اعراب نداشته ، کلمات غُلِبَتِ، و غَلَبِهِمْ اشتباه اعراب گذاری شده و معنی آیه این بوده که روم (بر مسلمانان) پیروز شد ولی به زودی شکست میخورد.
2- اگر به فرض به جنگ ایران و روم اشاره داشت، مشخص نشده که کدام جنگ است، در اینجا مدعی اعجاز چنین فرض گرفته که قران به محاصره اورشلیم اشاره داشته است. در حالی که چنین نیست. ارتش ایران و روم نبرد های متعددی داشته اند و در این ایه نوشته نشده که منظور کدام نبرد بوده است.
3- واژه ادنی معانی مختلفی از جمله نزدیکترین و کمترین و پایین ترین دارد.. ممکن است منظور نویسنده از ادنی، نزدیکترین بوده باشد، همینطور که بسیاری از مترجمین نزدیکترین ترجمه کرده اند. (همین که احتمال دیگری وجود داشته باشد کافیست که تردید به وجود آید)
4- حتی عبارت پست ترین زمین نیز کافی و گویا نیست. چون این عبارت با عبارت " پست ترین خشکی روی زمین" تفاوت دارد.
5- و در نهایت این که سپاه روم در اورشلیم از ایران شکست خورد و اورشلیم 700 متر نسبت به سطح دریا ارتفاع دارد و بنابرین در فرض اثبات و قطعی شدن بقیه موارد باز هم اعجازی وجود نخواهد داشت.
اگر این آیه به این صورت نوشته شده بود یک اعجاز علمی بود
" بحر المیت) در مرز اردن و فلسطین و در کرانه باختری رود اردن واقع شدهاست. سواحل اطراف آن پستترین نقطهٔ خشکیهای زمین است"
جمله بالا بدون ابهام است و هر کس در هر زمان و مکان ان را بخواند مفهوم واحدی از ان برداشت میکند. اما ایات سوره روم مبهم است و این احتمال وجود دارد که منظور نویسنده با انچه مدعایان اعجاز میگویند یکی نباشد. و همین احتمال، کارایی اعجاز را که رفع تردید است از بین میبرد ، چون اعجازی که وجود یافتنش قطعی نیست، بدون ثمر است و چیزی را قطعی نمیکند.
بهتر است هر نوشته ای را با دانش و فرهنگ زمان و مکان خودش معنی کنیم و نه با کشفیات هزاران سال بعد از ان، و مثلا اگر شخصی در دو هزار سال پیش از حرکت خورشید سخن گفته منطقی است که منظورش حرکت خورشید به دور زمین بوده ونه حرکت خورشید در کهکشان راه شیری
انگار خودت ایرانی نیستی
ایرانیان تنها ملتی اند که تاریخ گران قدر وپرشکوه خود رو فراموش کردن...
ارسال یک نظر