ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

اخلاق محمد ابن عبدالله و رفتار مسلمانان امروزی!

سخنی مشهور را از محمد ابن عبدالله نقل می‌نمایند که گفت؛ انی بعثت لاتم مکارم الاخلاق.

همچنین در آیات مختلف قرآن، بر اخلاق نیکوی پیامبر اسلام تأکید شده است:

وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ( قلم/4) و همانا تو(محمد) را خوی بزرگی است.

این آیه نشان می‌دهد که شنوندگان و مخاطبان او بر اخلاق نیک وی اقرار داشتند.

در بین اتهاماتی که به وی وارد می کردند، صفت تندخوئی مشاهده نمی شود؛ او متوجه شده بود که اگر تندخو باشد کسی به حرفش گوش نخواهد کرد:

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (آل عمران/159) پس به رحمت الهى با آنان نرمخو شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر الله توكل كن زيرا الله، توكل‏كنندگان را دوست مى‏دارد.

حتی دارای آنچنان اخلاقی بود، هنگامیکه وحشی قاتل عمویش، نزد او آمد تا مسلمان شود، نه تنها او را بخاطر جنایتی که در حق عمویش در جنگ احد مرتکب شده بود( به درخواست هند(همسر ابوسفیان)، سینه‌ی حمزه را شکافت و جگرش را بیرون آورد)، بخشید؛ بلکه سوگند خویش برای انتقام را شکست.

پس از فتح مکه، او تمام دشمنانش را بخشید(حتی آنانیکه به ظاهر مسلمان شده بودند).

البته یاد‌آوری این نکته را ضروریر می‌دانم که محمد ابن عبدالله، پس از اینکه اسلام قدرت گرفت رفتارش با غیر مسلمانانی که علنا انکار خویش را اعلام می‌نمودند، تغییر کرد؛ او حتی دستور به کشتن و بیرون کردن یهودیان را از جزیره‎ العرب صادر کرد و مشرکان(دگراندیشان) را جنس و حیوان نامید؛

اما هرگز دیده نشد، کسی را از خودش براند که لفظاً اسلام را می‌پذیرفت.

یکی از دلایل ماندگاری دین را باید در همین موضوع جستجو نمود.

اگر اکنون اخلاق محمد ابن عبدالله را با رفتار و منش مسلمانان امروزی مقایسه نمائیم، به قول شاعر تفاوت از زمین تا آسمان است؛

در عراق سنیها و شیعیان به جان هم افتاده‌اند؛ مشابه این وضع را در پاکستان و افغانستان مشاهده می‌نمائیم؛

در ایران خودمان، رفتار حکومت با سنی‌ها، درست مانند رفتار با بیگانه‌ای است که او را سربار کشور می‌دانند.

حتی در میان شیعیان، فقط کسانی را می‌پذیرند که مانند خودشان فکر کنند، اگر شیعه‌ای تمام ارکان اسلام را بپذیرد اما ولایت فقیه را قبول نداشته باشد، او را از دائره‌ی اسلام خارج می‌دانند.

این بداخلاقی را حتی در میان مسلمانان امروزی نیز مشاهده می‌نمائیم؛ اگر در مباحثه‌ای، احساس نمایند که تو به اسلام شک داری، انواع توهین‌هاست که بسویت سرازیر می‌گردد.

من نیک می‌دانم که اگر هر ایرادی بر محمد ابن عبدالله وارد باشد، او هتاک نبود و زبانش را با ناسزا آلوده نمی‌کرد.

به نظر من، دلیل این توهین‌ها را باید در ذات این دین جستجو نمود؛ این دین معتقد است که تمام حقایق گیتی را کشف نموده، و یقین دارد که دستورات خویش را از سرمنشاء هستی می‌گیرد.

خدائی که آنان معتقدند این دین را برای آنها بوسیله ی محمد بیان نموده است الله نام دارد؛ از یک سو مسلمانان معتقدند که این دین بدون اشتباه می‌باشد و از سوی دیگر در برخورد با دانش جدید، دین خویش را ناتوان از پاسخ دادن می‌بینند، این است که به خشونت روی‌ می‌آورند؛ خشونتی که اگر کسی مانند، آنها حتی در میان هم‌کیشانشان فکر نکند، او را دشمن الله می‌دانند.

البته نیک می‌دانم که او در اواخر اسلام، با کسانیکه اسلام را نمی‌پذیرفتند چه رفتاری داشت؛ اما باز در همان زمان کسی که شهادتین(اشهد ان لا اله الا الله و اشهدوا ان محمداً روسل الله) را می‌گفت، از خویش می‌دانست و هیچگاه کسی را از خود نمی‌راند.

آیا مسلمانان امروزی چنین هستند؟

۴ نظر:

ذوالفقار خان گفت...

امروز اگر جرأت داری به یک ملای شیعه بگو که امام حسن عسکری هیچگاه زن نگرفت، هیچ کدام از کنیزانش که بسیار هم بودند هیچگاه برایش حامله نشد، امام غائب پدرش زن نگرفت و بچه دار نشد و وقتی از دنیا رفت میراثش میان مادرش و برادرش تقسیم شد. ملای شیعه نه تنها به تو پاسخی نخواهد داد بلکه اگر از حکومتیان باشد تو را اعدام خواهد کرد. زیرا اگر این تفکر تو پراکنده شود مردم آگاه میشوند و نان ملا بریده خواهد شد. تو میخواهی که دکان او را برچیده کنی. او هم تو را می کشد که دکانش برچیده نشود

H darvish گفت...

قدیما سرم درد می کرد یکی را گیر بیارم باهاش بحث اسلام و کفر راه بیندازم و منکوبش کنم که اگر مسلمان نمی شود اقلاً خلع سلاحش کنم. شما خیلی دیر به پست حقیر خورده اید،زیرا امروز دارم با مسلمانانی می جنگم که آرزو می کنم کافر بودند.
یکبار در محل کار به کسی برخوردم که از مسیحیت به دین اسلام در امده بود. از او پرسیدم چه دلیلی برای مسلمان شدن داری؟ امروز که خود مسلمانها دارند فرار می کنند تو اومدی دنبال چی می گردی؟ مسلماًباید بیشر از من که چهل و پنج سال روضه اسلام میخوانم دلیل داشته باشی وگرنه متأسفم که یک دیگر سربارمان شده است.

ب.بیدار گفت...

البته شاید محمد دارای صفاتی پسندیده هرچند از روی مصلحت بود اما صفات نکوهیده او نیز نظیر فحاشی(دشنام به معتقدات مشرکین واهل کتاب که درقرآن نیز آمده در سیره ابن هشام آمده از بس که فحاشی میکرده مردم به جای محمد به او مذمم یعنی ذم کننده میگفتند)زنبارگی& آتش زدن نخلستان ها وتاکستان های بنی ثقیف وبنی نضیر
حتی جواز دروغ گفتن برای پیشبرد اهداف کم نبوده اند

ناشناس گفت...

در اینکه محمد انسانی بوده مانند سایر انسانها در این شکی نیست وقران بارها جمله انا بشر مثلکم را تکرار کرده تا یاداوری کند محمد از جنس خود شماست وتمامی نیازهای او مانند نیازهای شماست وتمامی ضعفهای بشری هم در وجود او قرار دارد انچه که باعث شده خداوند او را به رسالت برگزیند تنها دو موضوع است که انهم میتواند در وجود تعداد دیگری از همنوعان او باشد یکی امانتداری ودوم اخلاق نرم ونیکو اما در بسیاری از ایات قران به این ضعفهای بشری که مخصوصا شامل پیامبر میشود بارها اشاره شده اینکه همه میمیرند وتو هم مردنی هستی اینکه هیچکس غیب نمیداند وتو هم نمیدانی وهمه گناه میکنند تو هم گناه میکنی واز این هم فراتر که استغفار کن برای گناهی که کرده ای وگناهانی که در اینده میکنی سوره فتح وسایر ایات واینکه تو حتی نمیدانی تا لحظاتی دیگر چه بر سر تو خواهد امد واینکه تو هرگز نمیتوانی صدای خود را به مردگان برسانی وبا انان سخن بگویی وتو بدون اجازه خداوند قادر به اوردن کوچکترین معجزه نیستی حتی در موردی که پیامبر بشدت از خدای خود تقاضای معجزه مینماید با خطابی کنایه امیز وعتاب الود با این ایه روبرو میشود که غیر از قران معجزه ای در کار نیست اگر خیلی ناراحت ونگرانی وصبر وتحمل نداری نردبانی فراهم کن وبه اسمان برو ویا زمین را واکاوی وجستجو کن ومعجزه ای برای انها بیرون بیاور ویا اینکه در برخورذ با مومنان صبر پیشه کن وتندخویی مکن واز ان بدتر وغیر قبول تر که نزدیک بوده برای مماشات با کفار قدری با انان کنار بیاید که با عتاب وتهدید شدید روبرو گردیده در نهایت تدکر این نکته که تو نیز مانند دیگر رسل تنها یک ترساننده ویشارت دهنده هستی ونه وکیل مردم ونه شفیع مردم ونه حساب رس انها هستی ودها بار گفته شده وماانت الا رسول مبین وما علیک الا البلاغ المبین در سوره جن پیامبر در حال نماز بپا میخیزد که ناگهان مردمان حاضر در مسجد بر سر او میریزند ومیخواهند ارادت وعلاقه خود را باو نشان دهندکه ایاتی که در همان لحظه نازل میگردد بسیار درس اموز وقابل تامل است بگو غیر از این نیست که من خود خدا را میخوانم وبرای او شریکی قرار نمیدهم بگو من برای شما مالک کوچکترین خیر وشری نیستم پس خود را به من اویزان نکنید بگو اگر من خطایی کنم هرگز کسی نمیتواند از دست خدا به من پناه دهدوظیفه من فقظ ابلاغ رسالات وپیامهای خداوند است پس نتیجه میگیریم که رسول خدا نیز از نوع بشر بوده با احتمال اشتباهات بسیار که در موارد متعدد واشکاری خداوند ایرادات او را گوشزد کرده وراهنمایی نموده اما با این وجود مناسبترین گزینه از میان مردمان انزمان برای رسالت بوده پس اگر ایراد ویا خلافی از رسول خدا سرزده باشد که کاملا طبیعی است نباید ان را به حساب اسلام وقران گداشت فراموش نکنیم که قران در چندین نوبت به وضوح اشاره نموده اگر قرار بر این بود که خداوندهر کسی را به مجرد انجام هر خطا ویا گناه ویا ظلمی او را بلافاصله مجازات نماید هیچ جنبنده ای بر روی زمین باقی نمیماند دقت کنید نه هیچ انسانی بلکه هیچ جنبنده وهیچ جانداری والله حلیم غفور

Translate

بايگانی وبلاگ