ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

مقایسه ی نظریه ی بیگ بنگ با نظریه ی خلقت در قرآن.

   یکی از ادعاهائی که توسط مسلمانان صورت می‌گیرد، ادعای علمی بودن قرآن می‌باشد؛ این ادعا از سوی کسانی است که تنها یکی از این دو (دانش بشری یا علوم قرآنی) را می‌دانند، حتی اگر فیزیکدانی این را بیان نمود که فلان تئوری فیزیکی با قرآن در تطابق است، به هیچ عنوان دلیل بر درستی ادعای او نیست زیرا برای نقد درست دین، دین را درست شناخت، نه اینکه مقلد بود و به سخنان آخوند اعتماد نمود و صد البته هرگز شخص و شخصیت‌ها دلیل بر درستی ادعا نیستند، آن چیزی که مهم است، ذات ادعاست که باید مستدل و با منطق صورت گیرد. اگر هم آخوندی مدرن( مدعیان روشنفکری دینی) این ادعا را بیان نماید، یا او از بیگ بنگ اطلاعی ندارد و یا اینکه مغرضانه این را به جامعه القا می نماید.

   تحصیل کردگان مسلمان، ادعای تطابق قرآن با نظریه‌ی بیگ بنگ را دارند، این ادعاها غالبا از سوی کسانی صورت می‌گیرد که تخصصشان ربطی به این شاخه از فیزیک ندارد، ذات نظریه ی خلقت با بیگ بنگ در تضاد است، در نظریه‌ی خلقت زمین از ابتدا زمین بوده است، آب هم همینطور؛ خورشید ماه و بقیه هم بدین صورت که با ذات نظریه‌ی بیگ بنگ در تضاد آشکاری است و نیازی به بحث ندارد، اما چون این ادعا مرتبا تکرار می گردد، پس برای چندمین بار و از زاویه‌ی دیگر، این دو نظریه را باهم مقایسه می نمائیم، در اینجا نخست تئوری بیگ بنگ بیان می شود، سپس به برخی از جزئیات نظریه ی خلقت از سوی قرآن پرداخته خواهد شد:
    طبق این نظریه، دنیا از یک نقطه‌ای خاص آغاز شده است به گونه‌ای که هرگاه زمان پس از ایجاد این نقطه به سمت صفر میل نماید، حجم این نقطه نیز به سمت کمیت بسیار کوچکی (صفر) میل می‌کند؛ آغاز کل گیتی که شامل فضا و زمان است، تنها در این نقطه خلاصه می‌شود، این نقطه همه چیز را در خود دارد. دانش بشری تنها می‌تواند درباره‌ی از این لحظه به بعد نظر دهد، اینکه در لحظه‌ی صفر این نقطه، چه واکنشی صورت گرفته و چه چیزی پشت آن است، از حیطه‌ی دانش بشری خارج است، پیش از این لحظه نه زمانی وجود داشته و نه فضائی.
   در آغاز این انفجاز، جهان تنها شامل انرژی بود (حتی نور هم وجود نداشت)، این نقطه دائما در حال انبساط (بزرگ شدن بود)، درست مانند بادکنکی که دائما پر از باد می‌گردد. هر اندازه گیتی (بعدهای سه گانه + زمان) بیشتر منبسط می‌گردید، از انرژی آن در واحد سطح کاسته می‌شد، تا اینکه پرتوهائی که زیر بنای تشکیل کوارک‌ها و فوتون‌ها بودند، شکل گرفتند و با سردتر شدن آن، کوارک‌ها و فوتونهای تشکیل گردیدند، البته هنوز کوراک‌ها دائما در حال شکل گیری و فروپاشی بودند (به دلیل انرژی زیاد و برخورد با هم) و با انبساط بیشتر جهان (گذشت زمان) اجتماع کوراک‌ها (سه کوراک) سبب تشکیل پرتون و نوتروی گردید و به دلیل دمای بسیار بالا، بین این ذرات همجوشی صورت گرفت که منجر به تشکیل هسته‌ی اتم هیدروژن گردید، هسته‌ی اتم هیدروژن تنها شامل یک پرتون و یه نوترون است، با همجوشی این دو ذره، هسته‌ی اتم هلیم شکل گرفت (درست مانند بمب هیدروژنی که بمب اتمی چاشنی آن است)، تمام این مراحل، تنها در حدود یک ملیون سال (از زمان پیدایش گیتی) به طول انجامید. پس از این مرحله است که کهکشان‌ها، سیاهچاله‌ها و ستارگان و بعدها سیارات شکل گرفتند و جهان از حالت یک گوی داغ یکنواخت خارج گردید. تمام عناصر بعدی (عدد اتمی بیشتر) از برخود هسته‌ی اتم هیدروژن با عنصر قبلی در جدول تناوبی شکل گرفتند.
این بود خلاصه‌ای از نظریه‌ی بیگ بنگ.
    با انتشار این نظریه، روحانیون مسیحی بسیار زودتر از مسلمانان دست به کار شدند و آنرا با کتاب مقدسشان تطبیق دادند. در این مبحث هدف، نقد مسیحیت نیست، اما آیا این نظریه با اسلام در تطابق است؟
برای پاسخ به این پرسش، باید خود اسلام و مخصوصا کتاب مقدس مسلمانان، قرآن، را شناخت.
  از دید قرآن، الله نخست زمین را آفرید، سپس آسمان را بر روی زمین ساخت و آن را بالا برد دوباره به زمین پرداخت و هر چیزی که در زمین برای انسانها لازم است را آفرید و....
شرح مفصل در اینجا.
اما بررسی جزئیات و دلایل مسلمانان بر این ادعا.

یکی از این ادعاها که اخیرا آنرا مشاهده نمودم، این ادعاست:
امروزه دانشمندان با توجه به شواهد موجود عمر زمین را 4.5 میلیارد سال پیش بینی می كنند.
این در حالی است كه عمر دنیا 13.5 میلیارد سال برآورد شده است(عمر جهان سه برابر عمر زمین است).
در پاسخ باید گفت:
  برعکس آنچه ادعا شده، الله چهار روز از وقت خود را برای خلقت زمین و آنچه در آن است را صرف نمود و بقیه‌ی کائنات را در دو روز آفرید:
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ (فصلت/9)  بگو: آيا شما به آن كسی كه زمين را در دو روز آفريد كافر هستيد؟ و برای او همانندهائي قائل می‌شويد؟ او پروردگار جهانيان است.
و در دو روز دیگر آنچه را که در زمین است خلق می نماید.
پس خلقت زمین و آنچه را که در آن است، در چهار روز به پایان می رسد:
  
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ(فصلت/10) و در آن لنگرهائی (کوهها) قرار داد و بركاتي در آن آفريد، و مواد غذائي مختلف آن را مقدر فرمود، اينها همه در چهار روز بود، درست به اندازه نياز تقاضا كنندگان.
   (من در اینجا خوشبینانه نگاه کردم وگرنه به طور آشکاری گفته که 4 روز آیه 10 فصلت بخشی از 2 روز آیه 9 همین سوره نیست، یعنی خلقت زمین 6 روز به طول انجامیده)
  کدام شاخه از دانش فیزیک گفته است که نخست زمین و آنچه در آن است پدید آمده، سپس شکل گیری کیهان (البته اگر این مغلطه را بپذیریم که از دید قرآن، آسمان همان کیهان و فضاست
بطور خلاصه:
   الله نخست زمین را در دو روز خلق می‌نماید روز سوم و چهارم به خلقت آسمان می‌پردازند و روز پنجم و ششم و دوباره اقدام به خلقت مایحتایح ضروری انسانها بر زمین می نماید. پس کار خلقت به اتمام می رسد و الله اقدام به محکم سازی و نصب زینتهای آسمان (ستارگان) را می نماید. قرآن در رابطه با اینکه آیا آنچه در زمین است، پیش از خلقت آسمان خلق شده اند پا پس از خلقت آن؟ متناقض سخن می گوید:
   هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره/29) او کسی است كه همه آنچه در زمين وجود دارد، براي شما آفريده سپس به آسمان پرداخت، و آنها را به صورت هفت آسمان محکم نمود و او به هر چيز آگاه است. 
     گفته شده که نخست الله آنچه را که در زمین است (بالطبع ابتدا زمین و سپس آنچه را که بر آن است) را بوجود آورده و سپس طبقات آسمان را محکم نمود.
اما در نازعات/32و آیات قبل از آن:
(
أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا/ آيا آفرينش شما (بعد از مرگ) مشكل تر است يا آفرينش آسماني كه الله بنا نهاد.
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا/سقف کلفتش را بالا برد و آن را محکم ساخت.
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا و شبش را تاريك و روزش را آشكارنمود.
/وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا و زمين را بعد از آن گسترش داد.
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا 
آبش خارج كرد و چراگاهش را آماده ساخت وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا و كوهها را لنگر آن گردانيد.
   موضوع دیگری که از آن یاد می‌نمایند و آن را به بیگ بنگ ربط می‌دهند این آیه است:
    ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ  ( فصلت/11 ) سپس اراده آفرينش آسمان فرمود در حالي كه به صورت دود بود، به آن و به زمين دستور داد به بیائید (سر جایتان) و شكل گيريد، خواه از روي اطاعت و خواه اكراه! آنها گفتند: ما از روي طاعت مي‏آئيم.
   ادعا دارند که این آیه اشاره به زمان پیش از تشکیل کهکشانها دارد(مرحله ای که گیتی بصورت توده‌ی گازی مرکب از هلیم و هیدروژن بود).
  در پاسخ باید گفت که این دودی که الله از آن یاد نموده است، در واقع دودی ناشی از پیدایش زمین بود که آسمان را فرار گرفته بود، الله پس از خلقت زمین و اتمام کار ساخت آن، به منظم کردن آسمان پرداخت و آنرا بصورت 7 طبقه منظم و محکم نمود و ستارگان را هم زینت آنان قرار داد.
مسخره تر از همه این ایه است:
   وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ (هود/7 ) او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر آب قرار داشت، تا شما را آزمايش كند تا كداميك عملتان بهتر است و اگر بگوئي شما بعد از مرگ برانگيخته مي‏شويد مسلما كافران مي‏گويند اين سحر آشكاري است!
قرآن در این آیه بیان میکند که پیش از خلقت دنیا , عرش الله بر روی آب بوده !
    در اینجا با اندکی تفکر تناقصی آشکار وجود دارد؛ پیش از این که آسمان‌ها و زمین آفریده گردند، آب و عرش الله وجود داشتند.
نقد این مسائل اسلامی و نظریه‌ی معجزه آسای این دین، آن چنان مسخره به نظر می‌آید که انسان رغبتی به نقد کشید آنان را ندارد.
   من بارها و در نوشته‌هایم اعلام نموده ام که برای من تنها و تنها و یکی از این معجزات کافی است که مسلمان شوم، اما حیف از عدم توانائی دوستان مسلمان در پاسخگوئی و اجابت این دعوت.
این داستان از زاویه ای دیگر

مراحل واجب شدن حجاب در اسلام و کیفیت آن

عکس دیوار براق

پیامبران مرکب خویش را که با آن به آسمانها می رفتند در اینجا می بستند.(مکان اورشلیم)
این دیوار در ضلع غربی مسجدالاقصی قرار دارد.

عکس براق

این اثر مینیاتور برگرفته از شعر نظامی است که در زمان صفویه نقاشی شده است که در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود.
پرونده:Miraj by Sultan Muhammad.jpg

آنچه را که محمد در معراج مشاهده نمود.

پرونده:Hooked Womans.jpg
این نقاشی تابلوئی است که بر اساس روایات اسلامی در قرن 15 میلادی کشیده شده است. در این تصاویر زنان با قلابهائی در پستان آویزان شده اند.

نظر اسلام در مورد تجاوز جنسی زنان شوهردار غیر مسلمان و کنیز.

شهاب سنگها پدافند آسمان در مقابل جن‌ها هستند.

    آیا می‌دانید طبق گفته‌ی قرآن، الله شهاب سنگ‌ها را به سوی جنهای جاسوس شلیک می‌نماید؟    
     الله بیان می‌نماید که شهاب سنگها پدافند آسمان برای پیش گیری از استراق سمع از سوی جن‌ها هستند، اگر جنی از بارگاه ما اطلاعاتی را بدست بیاورد، ما شهاب‌سنگهائی را به سویش پرتاب می‌کنیم که او را دنبال نماید(دانش موشکهای گرمایاب از این آیه‌ی قرآن گرفته شده است):
     وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا (جن/ 8) و همانا ما(جنها) می نشستیم که در مکانی که جایگاه نشستن بود و گوش (به حرفهای داخل آسمان) می‌دادیم، اما اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند شهاب سنگي را در كمين خود مي‏يابد.
و یا این آیات:
     لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ(صافات/9) به [اسرار] ملأاعلى گوش نتوانند داد و از هر طرف به سویشان ( شهاب سنگ) پرتاب می‌شود.
      دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ (صافات/10) به راندنى سخت، و عذابى پاينده [در پيش‏] دارند.
     إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ (صافات/11) مگر كسى كه ربايشى بربايد (اطلاعاتی بدست آورد و فرار کند) که در این صورت شهاب سنگی درخشان به سویش پرتاب میگردد.
شرح مفصل در اینجا
پرسش: چه کسی کار این پرتاب را انجام می‌دهد؟
1- خود الله.
2- فرشتگان الله.
3- اتوماتیک.

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

زن در اسلام موجودی پائین‌تر از مردان است(مجوز زدن، پست بودن زن )


    اسلام مدعی است که بیشترین احترام را به زنان دارد؛ اما آیا گفتار، رفتار و کردار اسلام نسبت به زنان، با ادعاهای این دین سازگار است؟

    زن در اسلام نقش کاتالیزور را دارد، او انسان است، انسانی که در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد. نقش پرورشی را دارد، بدون اینکه خود بتواند بعنوان عنصری جدای از مرد، نقشی را ایفا نماید. خدای ادعائی، از میان این همه پیامبرانی که مدعی است برای هدایت بشر فرستاده، هیچ زنی را به چنین مقامی نائل نگردانید،.

برای شناخت اسلام، عملا دو راه بیشتر وجود ندارد:
1- مراجعه به سخنان محمد ابن عبدالله(حدیث).
2- مراجعه به قرآن.
     در مورد مراجعه به احادیث، آنچنان بین مسلمانان اختلاف وجود دارد که به راحتی همدیگر را کافر می‌دانند، هر منبعی از احادیث گفته شود؛ همواره عده‌ای در آن تشکیک خواهند نمود؛ قرآن تنها کتابی است که مورد توجه و قبول هر دو فرقه است (البته شیعه معتقد است، قرآن اصلی نزد امام زمان می‌باشد که در آن صورت چیزی از آن دین باقی نمی‌ماند).
در اینجا نظرات و نوشته‌های قرآن را فهرست‌وار در مورد مسائل گوناگون مرتبط با زنان بیان می‌گردد.

اسلام به مردان مجوز زدن همسرشان را می‌دهد.
    این آیه یکی از صریح ترین آیات و دستورات اسلامی در این زمینه است، الله به روشنی و با شفافیت کامل بیان مینماید "مردان هنگامی که احتمال دادند، ممکن است زنان از آنان نافرمانی نماید، می‌توانند آنها را بزنند"؛ قرآن از لفظ تخافون نشوزهن استفاده نموده است، نشوز در زبان عربی به معنی ارتفاع میباشد:
لنِّشْزُ والنَّشَزُ: المَتْنُ المرتفعُ من الأَرض، وهو أَيضاً ما ارتفع عن الوادي إِلى الأَرض.
    پس در اینجا الله تآکید دارد که: ای مردان، اگر می‌ترسید که زنان شما خود را از شما بالاتر بدانند (نشوز داشته باشند) شما باید سه مرحله طی نمائید:
1- آنان را نصیحت نمائید؛ این در حالی است که در قرآن و یا حتی حدیث و سخنان محمد ابن عبدالله، هیچ سخنی از اینکه اگر مردی اشتباه کرد، زن می‌تواند او را نصیحت نماید نیست؛ دلیلش هم کاملا آشکار است!
2- اگر باز به پند شما، گوش ندادند، بستر خویش را از آنان جدا نمائید(با آن زنی که سخنانتان گوش نمی‌دهد، همبستر نشوید).
3- اگر باز پس از این کار، ترس شما از اینکه زنتان خود را بالاتر می‌انگارد، همچنان باقی بود؛ او را بزنید.
     الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا (نساء/34) مردان قیم زنان هستند زیرا الله برخی از انسانها را بر برخی ديگر برترى داده است و به دلیل اینکه مردان از اموال خويش خرج مى‏كنند، زنان شايسته کسانی هستند كه فرمانبر نگهدارنده‌ی آن چیزی باشند که الله نگه داشته است ، و زنانى كه از نافرماني آنها می‌ترسید، بايد نصيحتشان كنيد و در بسترها(ی‌تان) از آنان دورى كنيد آنها را بزنید، پس اگر از شما پیروی نمودند، ديگر بهانه جويى نكنيد که الله بلندمرتبه بزرگ است.‏
    این زدن با ضیغه‌ی امر بیان شده است(اضْرِبُوهُنَّ) و خطابش هم به همه‌ی مسلمانان است؛ می‌دانیم که اطاعت از الله در دین اسلام واجب است، پس قرآن بر همه‌ی پیروانش واجب گردانیده است در صورتی که از این می‌ترسید زنتان از شما نافرمانی نمایند، آنان را بزنند.
    نکته‌ی بعدی در این آیه، دلیل الله برای این مجوز دادن می‌باشد؛ قرآن بیان می‌نماید که الله زنان را بر مردان برتری داده است و برای بیان این موضوع، از لفظ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ (زیرا الله برخی از انسانها را بر برخی ديگر برترى داده است)استفاده نموده است.
   دلیل دیگر الله برای مسلط بودن مرد بر زن، نفقه دادن می‌باشد؛ در این امر مغالطه صورت گرفته است، بدین صورت که الله کار را تنها در فعالیت اقتصادی می‌داند و کار کردن زن در خانه را بعنوان کاری که در جهت تقسیم شغل است به رسمیت نمی‌شناسد.

الله هم از دختر بدش می‌آید.
    پیش از آمدن اسلام، عرب‌های منطقه‌ی عربستان معتقد بودند که فرشتگان دختران الله هستند، او بجای اینکه بیان نماید، الله فرزندی نداشته و نخواهد داشت، اینگونه پاسخ می‌دهد:
أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى (نجم/19) آیا لات و عزی را دیدی؟(به من از احوال آنها خبر دهید)
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى (نجم/20) و آن سومی دیگر که منات باشد.
أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنثَى (نجم/21) آیا برای شما پسر(باشد) و برای او(الله) دختر؟
تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى (نجم/22) در این صورت این تقسیم ناعادلانه‌ای است.
     این آیات ویرایش شده‌ی آیاتی است که به آیات شیطانی معروف است؛ در اینجا الله از دست کسانی که می‌گویند الله دارای فرزند دختر است، بسیار خشمگین شده و بیان می‌نماید "آیا این عدالت است که شما برای خودتان جنس برتر(پسر) خواهان باشید و الله را دارای دخترانی بدانید"؟
 اگر گفته شود که اساس این اعتراض به فرزند داشتن الله است، چرا در سیاق آیه چنین چیزی مشاهده نمی‌گردد؟
     اگر هم بیان شود که برای اعتراض به ذات تقسیم بندی است، نه اینکه دختر از پسر برتر باشد، پس چرا الله این تقسیم بندی را ناعادلانه می‌داند؟ اگر آنان فرشتگان را پسران الله می‌دانستند، آیا اعتراض الله چنین بود؟

اما واکنش الله در برابر اینکه او دارای پسر است:
     وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (توبه/30) و يهود(یان) گفتند: عزير پسر الله است و نصارى گفتند مسيح پسر است اين گفتاری است كه به زبان می‌آورند و مانند گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده‌‏اند؛ الله آنان را بكشد، چگونه دروغ می‌گویند!
     این واکنش غیر قابل قیاس با واکنشی است که الله در برابر دختردار بودنش بیان می‌نمایند. جالب‌تر از آن، اینکه الله آرزوی مرگ آنها را دارد!
واکنش الله در برابر حکم کلی فرزنددار بودنش:
     خوب به این آیات قرآن توجه نمائید، در تمام این آیات، بدترین حالتی که برای اعتراض به اینکه الله دارای فرزند است بیان شده، زشت بودن این جمله است:
     وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ( بقره/116) و گفتند خداوند فرزندى براى خود اختيار كرده است او منزه است بلكه هر چه در آسمانها و زمين است از آن اوست [و] همه فرمانپذير اويند.
     قَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (یونس/68) گفتند الله فرزندى براى خود اختيار كرده است منزه است او او بى‏نياز است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست‏شما را بر اين [ادعا] حجتى نيست آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به دروغ بر الله مى‏بنديد.
وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا (کهف/4) و تا(محمد) كسانى را كه گفته‏ اند الله فرزندى گرفته است هشدار دهد.
     مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا (کهف/5) نه آنان و نه پدرانشان به اين [ادعا] دانشى ندارند بزرگ سخنى است كه از دهانشان برمى‏آيد [آنان] جز دروغ نمی‌گويند.
     قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ (زخرف/81) بگو اگر براى رحمان فرزندى بود خود من نخستين پرستندگان بودم.
آنچه که الله قلبا آنرا دوست دارد:
     لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (زمر/4) اگر الله اداره کرده بود که فرزندی داشته باشد، آن (فرزند) را از میان آن چیز (بهتر)ی که خلق می‌کرد، بر می‌گزيد؛ اما او پاکیزه است، او الله يگانه بسیار خشمگین است.
    
 الله در این آیه به روشنی بیان می‌نماید که فرضا اگر هم ما قصد داشتن فرزند را داشتیم، از میان مخلوقات خویش، جنس بهتر را بر‌می‌گزیدیم، این جنس بهتر چیزی جز پسر نیست.
الله حتی بت‌ها را مادگانی بیش نمی‌داند و آنان را با شیطان قیاس می‌گیرد.
     بنابراین زن در مرتبه‌ی پائین‌تری نسبت به مرد قرار دارد، لذا گواهی دو زن معادل یک مرد است، آن هم در صورتیکه مردی نباشد(اگر یک مرد بر امر گواهی دهد و صدها زن خلاف آن، گواهی مرد برتری دارد):
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْء ) بقره/282) ای كساني كه ايمان آورده‏‌ايد! هنگامي كه بدهي مدت داري (به خاطر وام يا داد و ستد) به يكديگر پيدا كنيد، آن را بنويسيد! و بايد نويسنده‌اي از روي عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد! و كسي كه قدرت بر نويسندگي دارد، نبايد از نوشتن - همان طور كه الله به او تعليم داده - خودداري كند! پس بايد بنويسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، بايد املا كند، و از الله كه پروردگار اوست به پرهيزد، و چيزي را فروگذار ننمايد! و اگر كسي كه حق بر ذمه اوست، سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است، يا (به خاطر لال بودن،) توانايي بر املا كردن ندارد، بايد ولي او (به جاي او،) با رعايت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، از كساني كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب كنيد! (و اين دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند،) تا اگر يكي انحرافي يافت، ديگري به او ياد آوري كند. و شهود نبايد به هنگامي كه آنها را (براي شهادت) دعوت مي‏كنند، خودداري نمايند! و از نوشتن (بدهي خود،) چه كوچك باشد يا بزرگ، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد)! اين، در نزد الله به عدالت نزديك تر، و براي شهادت مستقيم تر، و براي جلوگيري از ترديد و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر می‌باشد، مگر اينكه داد و ستد نقدي باشد كه بين خود، دست به دست می‌كنيد. در اين صورت، گناهي بر شما نيست كه آن را ننويسيد. ولي هنگامي كه خريد و فروش (نقدي) می‌كنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويي،) زياني برسد (و تحت فشار قرار گيرند)! و اگر چنين كنيد، از فرمان پروردگار خارج شده‌ايد. از الله به پرهيزيد و الله به شما تعليم مي‌‏دهد، الله به همه چيز داناست.

بنابراین:
    به نظر می‌رسد، احترامی که اسلام به پیروانش سفارش می‌نماید تا نسبت به زنان داشته باشند، از نوع احترامی است که این دین سفارش آن را نسبت به سایر موجودات زنده نیز نموده است:
     وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ (انعام/38) و هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست و نه هيچ پرنده‏اى كه با دو بال خود پرواز می‌كند مگر آنكه آنها [نيز] گروه‏‌هايى مانند شما هستند ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‌ايم سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گرديد.
این جنبندگان شامل تمام موجوداتی که در روی کره‌ی زمین هستند، می‌باشد. از موریانه گرفته تا احتمالا میکروب:
     فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ (سبأ/14) پس چون مرگ را بر او مقرر داشتيم جز جنبنده‌اى خاكى كه عصاى او را [به تدريج] مى‏خورد [آدميان را] از مرگ او آگاه نگردانيد پس چون [سليمان] فرو افتاد براى جنيان روشن گرديد كه اگر غيب می‌‏دانستند در آن عذاب خفت‏آور [باقى] نمی‌ماندند.
پس دستور به نیکی و حسن رفتار با زنان را در این چارچوب باید جستجو نمود.

۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

شیطان تو بهشت چکار می‌کرد؟

الله هنگامیکه آدم را آفرید، زنش را نیز از او خلق نمود و آن دو را در بهشت ساکن کرد، در این بهشت درختی بعنوان تله قرار داد و شیطان را روانه‌ی بهشت نمود تا آدم را فریب دهد، او هم سراغ آدم و حوا(پیامبر الله و زنش) رفت و آن دو نفر را گول زد، این دو نیز به حرف ابلیس گوش دادند و از آن درخت ممنوعه خوردند. الله که منتظر اینکار بود، آنها را از بهشت بیرون کرد و روانه‌ی زمین نمود.

کسی نیست به این الله بگه:

جناب ابلیس در بهشت چکار می‌کرد؟

مگر او از رانده شدگان بارگاه الهی نبود؟ مگر او کافر نبود؟ کگر جای کافران در بهشت است؟

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِين (بقره/34) و هنگامیکه به فرشتگان گفتيم بر آدم سجده نمائید ، همگی سجده نمودند بجز ابليس كه سركشي کرد و كبر ورزيد و از كافران شد

الله بیان نموده است که ما جن و انس را تنها برای عبادت آفریده ایم(ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون)، پاداش این پرستش هم بهشت می باشد، جالب اینکه الله همین ابلیس رانده شده را وارد بهشت می گرداند، کسیکه از جنس جنیان بود(یعنی به او پاداش می دهد):

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا (کهف/50) و چنين بود كه به فرشتگان گفتيم به آدم سجده بريد، همه سجده بردند مگر ابليس كه از جنيان بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد، آيا شما او و زاد و رودش را به جاى من به دوستى مى‏گيريد، و حال آنكه ايشان دشمنان شما هستند، ستمكاران [مشرك‏] بد جانشينى [به جاى خدا] دارند (ترجمه خرمشاهی)

اما الله همین ابلیس کافر رانده شده ی مرتد را وارد بهشت می نماید، تا آدم(پیامبر معصوم) را فریب دهد:

فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ (بقره/36) سپس شيطان آنان را به لغزش كشانيد و از جايى كه بودند آواره كرد، و گفتيم پايين رويد برخى دشمن يكديگر و در روى زمين تا وقت معين آرامشگاه و بهره‏مندى داريد
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ(اعراف/20) آنگاه شيطان آنان را وسوسه كرد تا سرانجام عورتشان را كه از ديد آنان پوشيده بود، آشكار كند، و گفت پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نكرد مگر از آن روى كه دو ملکه شويد يا از جاودانگان گرديد فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ (اعراف/22) آنگاه آنان را فريبكارانه راهنمائی کرد (به طمع انداخت) و هنگامیکه از آن درخت خوردند، عورتهايشان بر آنان آشكار شد و بر آنها از برگ بهشتى مى‏چسباندند و پروردگارشان به آنان ندا در داد كه مگر شما را از اين درخت نهى نكرده بودم و به شما نگفته بودم كه شيطان دشمن آشكار شماست‏.

اگر الله آسمان را نگه ندارد، کل آسمان بر زمین فرو می‌افتد!

یکی نیست به این الله بگه: جناب باریتعالی! گمان شما از آسمان چیست؟ ظاهرا شما آنرا بصورت نیم‌کره‌ای تصور می‌نمائید که بالای زمین قرار دارد، شاید هم تصور دیگری دارید.

البته بر شما اشکالی نیست که چنین تصوری داشته باشید؛ زیرا در قدیم تصور غالب چنین بوده است، شما از لفظ الم ترا استفاده نموده‌اید که به معنی آیا ندیده‌اید می‌باشد و مفهوم آیا نمی‌دانید است، یعنی شما به آنان چنین خبر معجزه‌آسائی را یاد می‌دهید.

البته برای شما جای نگرانی وجود ندارد، زیرا پیروان دین تو استاد مغلطه و تفسیر عجیب و غریبی از این آیه خواهند بود! راستش الان نمی‌دا.نم چه خواهند گفت! ولی ممکن است به بیگ بنگ و سیاه جاله ربط بدهند، پیشاپیش به آنها می‌گویم که شما ابتدا و پیش از هر خلقتی از جمله ستارگان و در نتیجه کهکشانها، زمین را آفریده‌ای.

پیش از آن الله آنرا بالا برده و بالانس کرده بود، اگر این بالانس کردن نبود آسمان تعادلش را از دست می داد و بر روز زمین سقوط می‌کرد، الله اینکار را با با ستارگان انجاو داده است، همانگونه که می دانیم تعدادی از ستارگان به شکل تراوز در آسمان قرار دارند، این شکل در ماه مهر که اعراب آنرا برج میزان(ترازو) می دانند، کاملا مشخص است:

وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ (رحمن/7) و آسمان را بالا برد و (در آن) ترازو گذاشت.

لذا چون خود الله این بالانس را انجام داده است، پس اگر اراده نماید که بالانس آسمان را به هم بزند، آسمان تعادلش را از دست خواهد داد و بر روی زمین سقوط خواهد نمود

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ (حج/65) آيا نديده‏اى كه الله آنچه را در زمين است به نفع شما رام گردانيده است و كشتي‌ها در دريا به فرمان او در حرکتند و آسمان را نگاه مى‏دارد تا [مبادا] بر زمين بیفتد مگر به اذن خودش، همانا الله نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است.

==================================

البته برخی اتهام تکراری بودن را وارد می کنند.

لینک مورد ادعا و قضاوت با دوستان؛ ضمنا این را بگویم که اینقدر این خرافات را به نقد خواهم کشید تا دوستانی که بجای مبارزه ی منطقی، روش مبارزه ی کثیف(تهمت و افترا) را در پیش گرفته اند، وادار به تفکر و تعقل نمایم.

به امید پیروزی!

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

آیا از دید اسلام زن برده‌ی جنسی مرد است؟

       قرآن به صراحت تمام زن را کالای جنسی در خدمت مردان می‌داند؛ اصولا از نظر این دین، الله نخست مرد را آفرید و چون او آرامش نداشت زنش را از وی خلق نمود تا به آرامش برسد، این موضوع همواره در جامعه‌ی اسلامی صادق است، در چند همسری نگاهی که به زن می‌شود نه شریک زندگی بلکه کالائی است جنسی که حتی اختیار فرزندش را هم ندارد.
     اسلام ادعا دارد که به زنان کرامت داده است، کرامتی که سایر فرهنگ‌ها از آن بی‌بهره‌اند؛ کرامتی که اسلام به زنان داده است، چیست؟
     در این بحث، وارد جزئیات تمام این ادعاها نمی‌شویم و تنها یکی از این کرامت‌های ادعائی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
     بارها شنیده شده که زن در جوامع غربی کالاست، کالائی جنسی در خدمت مردان؛ اینکه آیا این ادعا درست است یا نه؛ باز مورد بحث ما نیست؛ آنچه که در اینجا بطور مختصر بررسی خواهد، این امر است که، آیا در اسلام زن کالاست؟ آیا در اسلام زن برده‌ی جنسی است؟
     مهمترین مسئله‌ای که در اسلام، زنان رکن اساسی آن را دارا هستند، به یقین ازدواج است، در این دین مردان می‌توانند تا چهار زن را همزمان در تملک خویش داشته باشند؛ آیا در ازدواج چندگانه، چیزی جز لذت جنسی نهفته است؟
     اسلام به پیروانش اجازه داده است که علاوه بر امکان در اختیار داشتن چهاز زن بطور همزمان، این امکان را نیز داده است که زنان و یا دختران به اسارت گرفته شده نیز به تعداد نامحدودی در اختیار داشته باشند، آیا این همان کرامت زن در اسلام است؟ آیا در این تملک چیزی جز لذت جنسی مردان مد نظر است؟
    اما زن از دید قرآن:
    نگاه اسلام (در اینجا بطور خاص قرآن) به زن، نگاه به موجودی است که در خدمت مردان است و اصولا برای همین منظور آفریده شده است.
     هنگامیکه الله اولین انسان (آدم) که مرد بود را از گل آفرید، او تنها بود و آرامش نداشت، این بود که الله برای آرامش او، زنش را از وی خلق نمود:
     هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (اعراف/189) او کسی است كه شما را از یک تن(آدم) آفريد و همسرش را نيز از او آفرید تا در كنار او آرامش گیرد سپس هنگامي كه با او نزديكي كرد (او) حملي سبك (منی) برداشت كه با وجود آن به كارهاي خود ادامه مي‏داد، و چون سنگين شد(آثار بارداری آشکار گردید)، هر دو از الله، پروردگار خويش، خواستند اگر فرزند صالحي به ما دهي از شاكران خواهيم بود.
     از دید قرآن، این قاعده در مورد همه‌ی انسانها هم صادق است، یعنی الله زن‌ها را برای آرامش مردان پدید آورد:
     وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (روم/21) و از نشانه‌های او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه می‌اندیشند قطعا نشانه‌هائی است.
     پس زن از مرد خلق شده و برای آرامش مردان افریده شده است؛ در این آیه رحمت و مودتی که الله بین زن و مرد قرار داده است، بخاطر سکینه(آرامش) مرد است و اگر این دوستی نباشد، برای مرد هم آرامشی نخواهد بود؛ پس دوستی در خدمت آرامش مرد می‌باشد.
     اما هدف و منظور از این آرامش چیست؟ چه چیزی در مرد وجود دارد که تنها با زن آرامش می‌گیرد؟
     قرآن به این پرسش نیز پاسخ می‌دهد:
     زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ( آل عمران /14 ) برای مردم(انسانها) لذت شهوت از زنان و داشتن پسران و سرمایه‌ی زیاد از طلا و نقره و اسب‌های ممتاز و دام‌ها و کشاورزی، جلوه داده شده است، اينها کالاهای زندگي دنیا هستند، و سرانجام نيك، نزد الله است.  بنابراین:
حجاب نتیجه‌ی کالای جنسی قلمداد کردن زن است ، دلیل اصلی  واجب شدن حجاب در اسلام طلاق گرفتن زن فرزندخوانده‌ی محمد از سوی او با مشاهده‌ی بدن زیبایش بود 
   در این آیه الله از دید خود، امیال مختلف انسان را بیان نموده و برای هرکدام راه‌حلی را ارائه داده است؛ او برای آرامش جنسی انسان(در اینجا مرد)، زن را آفریده و در ادامه بیان نموده است که داشتن پسر هم میلی است که الله در انسانها قرار داده است و دختر را این این قاعده مستثنی نموده است، در ادامه‌ی آیه، الله سایر امیال انسانها را بر شمرده، از میل به داشتن سرمایه‌ی طلا و نقره که در آن زمان سکه‌های رایج بوده تا اسب (برای سوارکاری)، برخی از انسانها هم میل دارند که دامدار باشند و برخی دیگر هم کشاورزی؛ در واقع در اینجا "الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطره و خیل المسومه و الانعام و الحرث"، عطف به "حُب" می‌باشد؛ یعنی "حُب شهوت" از زن و همچنین "حُب" داشتن پسر و ... از سوی الله برای انسانها(در اینجا مرد) زینت داده شده است.
     در آیه‌ی پس از این آیه بیان می‌نماید که آیا به شما از نعمتی بهتر خبر ندهم؟ این نعمت چیزی جز باغی با تمام امکانات و زنانی پاک نیست:

     قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ (آل عمران/14) بگو آيا شما را به بهتر از اينها خبر دهم براى كسانى كه تقوا پيشه كرده‌اند نزد پروردگارشان باغهايى است كه از زير آنها جوی‌ها روان است در آن جاودانه بمانند و همسرانى پاكيزه و خشنودى الله، و الله به بندگان بيناست.

   "مطهره" صفتی است زنانه که برای بیان ازواج در بهشت از آن استفاده شده و قطعا این ازواج زنان هستند و برای زنان خبری از ازواج مطهر نیست.

      آیا این همان کرامتی است که الله برای زن قائل است؛ کرامتی که او را در ردیف دام‌ها قرار می‌دهد؟
    پس حب شهوت را الله در انسانها قرار داده است و زن را هم برای رفع این نیاز آفریده است.
      اگر تمام قرآن بررسی شود حتی یک آیه هم در مورد اینکه مرد هم برای آرامش جنسی زن آفریده شده است وجود ندارد، انگار الله میل جنسی زن را به رسمیت نمی‌شناسد!
      شخص پیامبر اسلام هم انسانی زنباز بوده، او از قول الله آیه‌ای را بیان می فرماید که اگر زنی مایل باشد خود را به او ببخشد، در صورت تمایل پیامبر، پیامبر می تواند با او همبستر گردد:
     يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (احزاب/50) اى فرستاده ی ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را داده‌اى حلال كرديم و (زنان و دختران دگر اندیشان(کفار)) را كه الله از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمه‏هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‌هايت كه با تو مهاجرت كرده‌اند و زن مؤمنى كه خود را به پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد ويژه توست نه ديگر مؤمنان ما نيك مى‏دانيم كه در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر كرده‌ايم (سهم آنان را نیز معین نموده ایم) تا براى تو مشكلى پيش نيايد و الله همواره آمرزنده مهربان است.
      در آن زمان با آمدن این آیه، برخی از زنان خود را وقف نبی می‌کردند که پیامبر بعضی‌ها را می‌پذیرفت و برخی دیگر را رد می‌کرد.

    شدت علاقه محمد به سکس و تنوع در آن تا جائی است که ایشان برای سکس با عروسش، سنت  فرزندخواندگی را از قول الله لغو نمودند. (شرح این ماجرا)
ضمنا قرآن زن را کشتزار مردان می‌داند و به آنان اجازه داده هر جوری که مایلند به کشتزارشان نزدیک شوند.





Translate

بايگانی وبلاگ