ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

توهین قرآن به شاعران

     اگر قرآن با دقت و بدون تعصب خوانده  شود، ملاحظه می‌گردد که در آن به انسان‌های زیادی توهین شده، برخی از این توهین‌ها به نژاد بشریت است، مانند اینکه وی معتقد بود خوک و میمون از انساهای کافر طغیانگر پدید آمدند، گرفته تا دام خواندن تمامی مخالفینش و لعنت فرستادن به آنان، همه تمامی این توهین‌ها را کمابیش شنیده‌اند؛ اما توهینی کمتر شنیده شده در قرآن وجود دارد که زیاد به آن پرداخته نشده است و آن توهین به شعرا در سوره‌ای به همین نام است، قرآن آنان را کسانی می‌نامد که در هر دره‌ای سرگردان هستند و بیان می‌نماید کسانیکه به سخنان شاعران گوش می‌دهند گمراهان هستند.
     از دید این کتاب به اصطلاح آسمانی که بسیاری از شاعران ما نیز آن را ظاهرا نادانسته و تقلید گونه الگوی خویش می‌دانند خطاب به شعرا می‌گوید که آنان در هر دره‌ای سرگردان هستند:
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ (شعراء/225)  آيا نديده‏اى(نمی‌دانی) كه آنان در هر دره‌ای سرگردان هستند. (وادی یعنی دره)
در آیه‌ی پیش از این نیز می‌گوید که گمراهان پیروان آنان هستند:

 وَالشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ (شعراء/224) و شاعران کسانی هستند که گمراهان از ایشان پیروی می‌نمایند.

     این در حالی است که در آیات پیش از آن،  از کسانی یاد می‌کند که شیطان بر آنان  سخنانی را فرو می‌فرستد و آنان را دروغگوی گناهکار می‌نامد:
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ (شعراء/221)  آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مى‏آيند؟
 تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ (شعراء/222) بر هر دروغگوئی گناهكار فرود آید.
 و در ادامه گروه بیشتر آنان را دروغگویان می‌نامد:
يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ (شعراء/223) آنان گوش می‌دهند در حالی که بیشترشان دروغگویانند.
    در زمان محمد در میان قبیله‌های گوناگونی که در مکه حضور داشتند سخنوران و شاعران ماهری وجود داشتند، هنگامی که محمد سخنان خود را به خدایش، الله نسبت می‌داد، میان مردم مکه در مورد او حدس و گمانهای زیادی رواج یافت، خود قرآن در این زمینه می‌گوید که مردم به سه دسته تقسیم شدند، گروهی او را کسی می‌دانستند که خواب‌های پریشان می‌بیند؛ زیرا وی معتقد بود که خواب جزئی از نبوت است، داستان اسرا و سفر شبانه‌ی او با براق به آسمان هفتم و نزد الله در همین راستا بود؛ گروهی هم او را شیاد می‌دیدند و گروه سوم وی را شاعر می‌نامیدند، همه این گروهای در این نقطه اشترک نظر داشتند که اگر او راست می‌گوید معجزه‌ی آشکاری را به آنان نشان دهد: 
بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ (انبیاء/5)  بلكه گفتند (سخنان او) خواب‌هاى پریشان است (و گروهی گفتند) بلكه دروغگوئی بیش نیست (و گروهی گفتند) بلكه او شاعرى است؛ پس همان گونه كه براى پيشينيان هم عرضه شد بايد براى ما نشانه‏اى بياورد.
     از آنجائیکه سخنان او به زیبائی شعر شاعران نبود، وی را شاعری دیوانه می‌دانستند، شاید دلیل اصلی توهینی که از زبان او و منتسب به الله در مورد شاعران بیان می‌شد در همین نکته باید دید: 
وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ (صافات/36)  و مى‏گفتند آيا ما به خاطر شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم.

۱۳۹۲ فروردین ۲۹, پنجشنبه

بررسی دلایل شیعه و سنی در مورد توسل و تکفیر یکدیگر.


     شیعیان و اهل سنت در بسیاری از امور اسلام با یکدیگر تفاوت اساسی دارند تا جائیکه همدیگر را تکفیر می‌کنند، در اینجا به یکی از موارد اساسی اختلاف این دو فرقه‌ی اسلام پرداخته می‌شود.
     اهل سنت معتقدند که تنها باید از الله طلب نمود و او را بدون واسطه خواند، این فرقه‌ی اسلامی معتقد است اگر کسی بین خود و الله واسطه قرار دهد مرتکب شرک شده است، زیرا مشرکان صدر اسلام هم وجود الله را به عنوان کسی که روزی دهنده واقعی است قبول داشتند (شرح در اینجا) ولی آنان بتها را بین خودشان و الله واسطه قرار می‌دادند تا به واسطه‌ی منزلتی که پیش الله داشتند آنان را به او نزدیکتر کنند:
     أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3) همانا دين خالص از آن الله است، و آنها كه غير از الله را اولياي خود قرار دادند، و دليلشان اين بود كه اينها را نمي‏پرستيم مگر به خاطر اينكه ما را به الله نزديك كنند، الله روز قيامت ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري مي‏كند، الله آن كس را كه دروغگو و كفران كننده است هرگز هدايت نمي‏كند.
   در اینجا بیان شده که مشرکان می‌گفتند "ما بتها را عبادت نمی‌کنیم مگر اینکه ما را به الله نزدیکتر کنند"، اهل سنت معتقدند آنان کاری نمی‌کردند جز اینکه پیش بتها می‌رفتند و از آنان می‌خواستند تا واسطه بیان آنان و الله شوند.
      شیعیان معتقدند که ما امامزاده‌ها را عبادت نمی‌کنیم بلکه از آنان می‌خواهیم تا واسطه میان ما و الله شوند، یک فرق اساسی میان دیدگاه شیعه و اهل سنت وجود دارد و آن این است که شیعیان دعا را عبادت نمی‌دانند، در اینجا کاری به اختلاف دو فرقه‌ی اسلامی نداریم اما به نظر می‌رسد که از دید قرآن دعا عبادت باشد، زیرا:
      وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ (غافر/60) و پروردگارتان گفت بسوی من دعا کنید تا شما را اجابت كنم همانا كسانى كه از پرستش من كبر مى‏ورزند به زودى با خوار وارد جهنم خواهند شد.
     در این آیه از قول الله، خدای مسلمانان بیان شده که باید تنها و تنها از من درخواست داشته باشید و در ادامه گفته که اگر از من درخواست ننمائید یعنی از پرستش من متکبرانه خودداری کردید شما را وارد جهنم می‌کنم.
 و همچنین در این آیه به صراحت گفته که نباید از غیر الله درخواستی داشت (منظور از درخواست طلب غیبی است)، این غیر الله مطلق است:
    وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (احقاف/5) و  چه کسی گمراه‏تر از شخصی است كه غیر از الله را مى‏خواند، (آن غیر الله) کسی است که تا قيامت پاسخش را نمى‏دهد و آنها از دعايشان بى‏خبرند. 
   منظور از من دون الله در آیه بالا افراد نیکوکاری است که از دید مردم از درجه‌ی ایمانی بالائی برخوردارند، زیرا در ادامه گفته که آنان منکر این می‌شوند که این دعا کردن به سوی آنان دستور ایشان بوده است:
    وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ (احقاف/6) و هنگامی که مردم برانگیخته شوند دشمنان آنان می‌شوند و به عبادتشان انكار می‌ورزند.
قرآن در آیه بالا به صراحت دعا را عبادت می‌داند.
    شیعه در رد این ادعای اهل سنت به داستان طلب استغفار برادران یوسف از پدرشان اسرائیل (یعقوب) استناد می‌کنند:
  قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ (یوسف/97) (برادران یوسف) گفتند اى پدر ما، براى گناهان ما درخواست آمرزش کن كه ما خطاكار بوديم. 
    و همچنین به آمدن مسلمانان نزد محمد جهت طلب استغفار از او به درگاه الله:
    وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا (نساء/64) و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الله از او اطاعت كنند و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى‏آمدند و از از الله درخواست آمرزش داشتند و پيامبر براى آنان درخواست آمرزش مى‏كرد یقینا الله را توبه‏پذير مهربان مى‏يافتند.
   اهل سنت می‌گویند که در این آیه گفته شده که آنان نزد محمد می‌آودند و از الله درخواست آمرزش داشتند نه خود محمد و محمد هم برای آنان دعا و طلب آمرزش می‌کرد.
     و همچنین به داستان درخواست مسلمانان صدر اسلام از عباس عموی محمد جهت اینکه از الله بخواهد تا باران ببارد نیز استناد می‌کنند، این ماجرا در صحیح بخاری آمده است  و به این آیه و حدیث استناد می‌کنند که توسل به صالحان درست است.
    اهل سنت می‌گویند که توسل به انسان زنده مطابق با اسلام و شرعی است هم در داستان یوسف و هم در مورد دعا برای درخواست باران مسلمانان از عباس عمومی محمد، اما یک اختلاف اساسی با اهل سنت دارند اینکه معتقدند ائمه زنده هستند و دعایشان را می‌شنوند و می‌توانند آن را اجابت کنند، استنادشان هم به این آیه‌ها از قرآن است:
وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ (بقره/154)  و كسانى كه در راه الله كشته مى‏شوند مرده ندانید بلكه زنده‏ هستند ولى شما نمى‏دانيد.
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران/170) گمان نکنید کسانی که در راه الله کشته می‌شوند مرده هستند بلکه به آنان نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.
     اهل سنت می‌گویند که الله در این آیه گفته آنان نزد من زنده هستند و به آنان روزی می‌دهم (احتمالا منظور این است که در بهشت هستند) و اشاره‌ای به اینکه از احوال ما باخبرند نمی‌کند، این فرقه‌ی اسلام برای اثبات این ادعای خویش به این آیه از قرآن استناد می‌کنند:
     إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ (فاطر/14) و اگر به سوی آنان دعا کنید دعایتان را نمی‌شنوند و اگر هم بشنوند توانائی استجابت را ندارند و در روز قیامت منکر (اینکه این) شرک شما (به درخواست آنان بوده) هستند و (ای محمد) کسی مانند آگاه (الله) به تو خبر نمی‌دهد.
   شیعه می‌گوید که در اینجا مراد بتهاست ولی اهل سنت می‌گویند که منظور نمی‌تواند بتی باشد که به ذات خود توانائی شنیدن را ندارد؛ از دید آنان منظور افراد صالحی است که به سوی آنان در دنیا دعا کرده می‌شد زیرا آنان در روز قیامت انکار می‌کنند که این درخواست از سوی آنان بوده است و با استناد به همین آیه کسانیکه به سوی غیر الله دعا می‌کنند را مشرک می‌دانند، زیرا در ادامه آیه آنان را مشرک نامیده است.
  آنان در پاسخ به این آیه از قرآن متوسل می‌شوند که در رابطه با دعا به غیر الله می‌گوید آنان بندگانی مانند شما هستند و چنین نتیجه می‌گیرند که قرآن دعا کردن به سوی غیر الله را مطلقا را نهی کرد:
    إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (اعراف/194)  در حقيقت كسانى كه به جاى الله آنان را مى‏خوانيد بندگانى مانند شما هستند، پس آنها را  بخوانيد تا (بتوانند) شما را اجابت کنند اگر راست می‌گوئید.
      اهل سنت می‌گویند آیا امامان غیر الله هستند یا نه؟ و شیعه پاسخ می‌دهد که بسیاری از ما از ائمه حاجت گرفتیم و از آنجائیکه در ادامه گفته آنان هرگز جاجت حاجتمندی را اجابت نمی‌کنند پس شامل " من دون الله" نیستند.
     این فرقه همچنین می‌گوید قرآن در ادامه گفته "آیا آنان دارای دست و پائی هستند که راه بروند و یا گوشی دارند که بشنوند در صورتیکه امامان ما زنده و از احوال ما باخبر هستند":
     أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُواْ شُرَكَاءكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلاَ تُنظِرُونِ (اعراف/195) آيا آنان پاهايى دارند كه با آن راه بروند يا دستهايى دارند كه با آن كارى انجام دهند يا چشمهايى دارند كه با آن نگاه کنند يا گوش‌هايى دارند كه با آن بشنوند؟ بگو شريكان خود را صدا زنید سپس (با کمک آنان) درباره‌ی من هر کاری که می‎توانید انجام دهید و نگاه (ترحم )به من نکنید.
   اهل سنت می‌گویند در اینجا خطاب به بتی است که مشرکان آنان را به شکل افراد صالح کشیده تراشیده و دارای دست، پا، گوش و چشم بودند؛ الله تأکید دارد که این بتها نیز به رغم داشتن شکلی مانند انسانها، توانائی کاری را ندارند و به فرستاده‌اش می‌گوید که به مشرکان بگو تا این بتها بی‌درنگ او را نفرین کنند. 
   شیعه برای اینکه اثبات نماید که توسل جایز است به این آیه از قرآن استناد می‌کنند:
    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (مائده/35) ای كسانیکه ايمان آورده‏ايد از الله بترسید و وسيله‏ای (برای رسیدن) به سوی او بجوئید و در راه او جهاد كنيد تا رستگار شوید.
   اهل سنت می‌گویند که اگر توسل به مردگان درست بود چرا افرادی مانند عمار، ابوذر، مقداد، سلمان، فاطمه و افراد انگشت شماری که شیعه آنان را تنها کسانی می‌داند که پس از مرگ محمد مرتد نشدند نزد قبر او نرفتند و از قبرش توسل نجستند؟
     چرا علی و سایر امامان به قبر محمد متوسل نشدند؟
   چرا خود قرآن به مردمی که به افراد صالح  متوسل می‌شدند، می‌گوید که این افراد نیکوکار خودشان دنبال وسیله‌ای برای نزدیکی به الله هستند:
     قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلًا (اسراء/56) بگو كسانی را كه غير از خدا (معبود خود) مي‌‏پنداريد بخوانيد، آنها نمي‌‏توانند مشكلی را از شما بر طرف سازند و نه تغييری در آن ايجاد كنند. (ترجمه از مکارم) 
    أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا (اسراء/57)  آنها كسانی هستند كه خودشان وسيله‌‏ای (بری تقرب) به پروردگارشان مي‌‏طلبند، وسيله‌‏ای هر چه نزديكتر، و به رحمت او اميدوارند و از عذاب او مي‌‏ترسند چرا كه همه از عذاب پروردگارت پرهيز و وحشت دارند.. (ترجمه مکارم)
     این فرقه (اهل سنت) معتقد است که وسیله‌ی مورد نظر قرآن چیزی جر نماز و سایر عبادات نیست، آنان به خطبه‌ی 109 نهج‌البلاغه استناد می‌کنند:
   إِنَّ اءَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَالْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلاَمِ، وَ كَلِمَةُ الْإِخْلاَصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ، وَ إِقَامُ الصَّلاَةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ، وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ، وَصَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ، وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَيَرْحَضَانِ الذَّنْبَ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَاءَةٌ فِي الْاءَجَلِ، وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ، وَ صَدَقَةُ الْعَلاَنِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ، وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ. برترين چيزى كه توسل جويندگان به الله سبحان بدان توسل می‌جويند، ايمان به او  و  به پيامبر او  و جهاد است در راه او است، زيرا جهاد ركن اعلاى اسلام است و كلمه‌ی توحيد است كه در فطرت و جبلت هر انسانى است  و  بر پاى داشتن نماز است كه نشان ملت اسلام است و دادن زكات است كه فريضه‌اى است واجب و روزه‌ی ماه رمضان است كه نگهدارنده‌ی آدمى است از عذاب الله و حج خانه الله است و  به جا آوردن عمره آن است كه فقر را مى‌زدايند و گناه را مى‌شويند و صله رحم است كه موجب افزايش مال است و واپس افكننده اجل است و صدقه نهان است كه خطاها را مى پوشاند و صدقه آشكار است كه مرگ ناگهانى را باز دارد و انجام دادن كارهاى نيك است كه آدمى را از لغزيدن در خواري‌ها نگه مى دارد.
      شیعه چنین استدلال می‌کند همانگونه که ما برای رفتن پیش رئیس اداره باید ابتدا پیش منشی او برویم به همان دلیل هم از آنجائیکه الله تقدس زیادی دارد و ما به دلیل گناه نمی‌توانیم و شرم داریم که از الله مستقیما بخواهیم، پیش ائمه می‌رویم تا واسطه میان ما و الله باشند؛ اهل سنت می‌گویند که خود الله گفته دعایتان را به سوی من بخوانید تا شما را اجابت کنم زیرا من از رگ گردن به شما بندگانم نزدیکتر هستم:
  وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق/16)  ما انسان را آفريديم و وسوسه‏های نفس او را می‌دانيم و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
   شیعه در پاسخ باز به حدیث صحیح بخاری مراجعه می‌کند که مگر الله از رگ گردن به عمر نزدیکتر نبود پس چرا برای دعا نزد عباس رفت و سنی هم حرف جایز بودن توسل به زنده را مطرح می‌کند.
       به نظر این مورد دور باطلی است که هرگز به پاسخ نخواهند رسید.
    برای دیدن تناقضات قرآن در مور شفاعت اینجا را کلیک کنید.

Translate

بايگانی وبلاگ