ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

داستان موسی و فرعون ( قسمت ششم؛ بارش کنه و ... )

.....ادامه‌ی گذشته
     بارش شپش، قورباغه و خون از آسمان بر مصر بنا به ادعای قرآن!

       آیا شواهدی در مصر باستان یافت شده که تأییدی باشد بر این ادعای محمد که در قرآن از قول خدایش الله که می‌گوید  بر مصریان خون و شپش و قورباغه بارید زیرا که فرعون از آزاد کردن قوم برگزیده‌ی الله یعنی یهودیان خودداری می‌کرد؛ آثار بارش شپش و قورباغه در زیست محیط منطقه باقی نمی‌ماند مگر اینکه دلیل باستانی بر آن بیابیم ولی آیا ثابت شده که بر مصرباستان در زمان فرعون بارانی از خون باریده است؟
       اگر فرض یاوه محال را بپذیریم که بر مصریان بارانی از شپش و قورباغه و خون بارید آیا فرعونی که در کاخ‌های محکم سکونت داشت آسیب می‌بیند یا مردم عادی؟ به قول شاعر " گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری"!
 اما داستان شکنجه شدن مصریان به خاطر به بردگی گرفتن یهودیان از سوی فرعون به نقل از قرآن:
         پس از اینکه موسی در نبرد با جادوگران فرعون برنده شده، سران مصر به فرعون پیشنهاد دادند که تمام پسران بنی اسرائیل را بکش و زنانشان را زنده نگه دار:
     وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ (اعراف/127) و سران قوم فرعون گفتند آيا موسى و قومش را رها مى‏كنى تا در اين سرزمين فساد كنند و [موسى] تو و خدايانت را رها كند [فرعون] گفت بزودى پسرانشان را می‌کشيم و زنانشان را زنده نگاه  می‌داريم و ما بر آنان مسلطيم.
    البته قرآن پیشتر از قول فرعون چنین دستوری داده است که صد البته معلوم نیست برای بار دوم چرا چنین دستوری می‌دهد!
چرا فرعون دستور به کشتن خود موسی را نمی‌دهد؟!
      قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (اعراف/128) موسى به قوم خود گفت از خدا يارى جوييد و پايدارى ورزيد كه زمين از آن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‏دهد و فرجام [نيك] براى پرهيزگاران است.
      قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِينَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (اعراف/129) [قوم موسى] گفتند پيش از آنكه تو نزد ما بيايى و بعد از آنكه به سوى ما آمدى مورد آزار قرار گرفتيم گفت اميد است كه پروردگارتان دشمن شما را هلاک كند و شما را روى زمين جانشين سازد آنگاه بنگرد تا چگونه عمل می‌کنيد.
   بر اساس آنچه که مشاهده می‌گردد؛ آمدن موسی برای رهائی بنی اسرائیل و (همانگونه که بعدا خواهید دید) سکنی گزیدنشان در سرزمین مقدسی است که الله اراده نموده است تا ملت برگزیده‌ی خویش را در آنجا اقامت دهد، بوده است.
     اما انسان از کار الله در شگفت می‌گردد، که چرا همان هنگام و در مرحله‌ی نخست، ملت برگزیده را اسیر دشمنانش گردانید تا این همه پسران بی‌دفاع بنی‌اسرائیلی کشته شوند؟
چرا پس از برانگیخته شده موسی، اراده‌ی الله نیز دوباره در همین امر(کشته شدن پسران بنی‌اسرائیلی) قرار گرفت؟
     قرآن هر جا سخن از آل (ایل) قوم و طائفه‌ی فرعون نموده است و همچنین از فرعونیان سخن گفته، منظور مصریان می‌باشد.
     اما ببینید که الله چگونه بخاطر اینکه فرعون ملت برگزیده‌ی الله را رها نمی‌کند تا به سرزمین مقدس خویش باز گردند؛ چه مصیبتهائی بر سرقبطیان( مصریان) بی‌دفاع وارد می‌سازد، در این مصیبتها فرعون هیچگونه آسیبی نمی بیند:
     نخست خشکسالی برای آن مردم و این در حالی است که طبق گفته‌ی خود قرآن موسی تنها برای راهنمائی بنی‌اسرائیل فرستاده شده بود:     
      وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَونَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِّن الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (اعراف/130) و در حقيقت ما فرعونيان را به خشكسالى و كمبود محصولات دچار كرديم باشد كه عبرت گيرند.
     فَإِذَا جَاءتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَذِهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُواْ بِمُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (اعراف/131) پس هنگامى كه نيكى به آنان روى مى‏آورد مى‏گفتند اين براى خود ماست و چون گزندى به آنان مى‏رسيد به موسى و همراهانش شگون بد مى‏زدند آگاه باشيد كه بدشگونى آنان تنها نزد الله ليكن بيشترشان نمى‏دانستند.
اما:
      وَقَالُواْ مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِن آيَةٍ لِّتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (اعراف/132) و گفتند هر گونه پديده شگرفى كه به وسيله آن ما را جادو كنى براى ما بياورى ما به تو ايمان آورنده نيستيم.
کی این حرف را می زد؟ مردم عادی؟ بچه‌های کوچک؟ تمام اهل مصر!؟ یا سخن فرعون بود؟
اما پاسخ مصریان در این آیه با آیه ی بالا تفاوت دارد:
     وَقَالُوا يَا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ (زخرف/49) و گفتند اى جادوگر (موسی) پروردگارت را به آنچه با تو عهد كرده براى ما بخوان كه ما واقعا به راه درست درآمده‏ايم.
     الله بلایای عجیبی را بر مردم مصر روانه نمود تا شاید فرعون قوم برگزیده را آزاد نماید، جالب‌ترین این عذاب‌ها، الله در آیه‌ی پائین بیان نموده است:
     فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ (اعراف/133) پس بر آنان طوفان و ملخ و شپش و قورباغه‌ها و خون را به صورت نشانه‏ هایى آشكار فرستاديم ، باز سركشى كردند و گروهى بدكار بودند.
این چه‌ نوع عذابی است که الله بر مصریان فرو می‌فرستد؟
من به عنوان یک انسان، در هیچکدام از عذابهای الله، عقلانیت نمی‌بینم.
اما قرآن بیان می‌کند که مصریان، الله را فریب می‌دادند:
     وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُواْ يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ (اعراف/134) و هنگامى كه عذاب بر آنان فرود آمد گفتند اى موسى پروردگارت را به عهدى كه نزد تو دارد براى ما بخوان اگر اين عذاب را از ما برطرف كنى حتما به تو ايمان خواهيم آورد و بنى‏اسرائيل را قطعا با تو روانه خواهيم ساخت. 
     فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ (اعراف/135) و چون عذاب را تا سرنوشت مشخصی (که الله تعیین نموده بود) كه آنان بدان رسيدند از آنها برداشتيم باز هم پيمان‏شكنى كردند. 
    فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ (زخرف/50) و چون عذاب را از آنان بر طرف ساختيم، آنگاه بود كه پيمان شكنى كردند.
اما الله در این آیات، بیان می‌نماید که مصریان آیات الهی را مورد ریشخند قرار می‌دادند:
      فَلَمَّا جَاءهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ ( زخرف/47) پس چون آيات ما را براى آنان آورد ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند.
الله هم بلاهایش را بدتر می‌نمود:
     وَمَا نُرِيهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (زخرف/48) و (ما) آیاتی را به آنها نشان نمی دایم مگر اینکه (این آیات) از (آیات) خواهرش (مشابه) بزرگتر بود و به عذاب گرفتارشان كرديم تا شاید هدایت شوند.

اما بخوانید از منطق فرعون
از دید الله، فرعونی که در این هنگام و با توجه به پیر شدن موسی باید انسانی کاملا فرسوده باشد، چنسن منطقی دارد:
     وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ (زخرف/51) و فرعون در قوم خود ندا درداد گفت اى مردم من آيا پادشاهى مصر و اين نهرها كه از زير من روان است از آن من نيست پس مگر نمى‏بينيد.
      أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ (زخرف/52) من از اين مردي كه خانواده و طبقه پستي است و هرگز نمي‏تواند فصيح سخن بگويد برترم!
      فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (زخرف/53) پس چرا بر او دستبندهايى زرين آويخته نشده يا با او فرشتگانى همراه نيامده‏اند.
ادامه دارد..........

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز
من خیلی مایلم نقطه نظرات شما را در مورد ذات خدا بدونم. از نظر شما آیا ادیان راه و روش برای رسیدن به خدا هستند و یا وسیله برای در کنترل گرفتن بشر؟ حقانیت خداوند در ادیان چطور به اثبات میرسد؟ حقیقت چیست؟ آبا خدا حقیقت دارد؟

arsh irani گفت...

به نظر من، خدا زمانی در ذهن تجلی پیدا می‌نماید که عقل برای پدیده‌‌ای دلیلی نیابد.
شما می توانید به نوشته های زیر مراجعه نمائید:
تناثضات وجود الله.
http://iran000.blogspot.com/2009/10/blog-post_14.html

آیا الله خدای توست؟
http://iran000.blogspot.com/2009/11/blog-post_12.html

الله همان آفریدگار است؟
http://iran000.blogspot.com/2009/09/blog-post_13.html

Translate

بايگانی وبلاگ