بارها شنیده شده که مسلمین برای اینکه معجزهای از قرآن استخراج کنند، به مخلوط نشدن دو دریا، یکی شیرین و دیگری شور استناد مینمایند؛ در رابطه با هر خرافه پرست، قاعده کلی چنین است که همیشه محکمترین دلیل علمی ایشان، خرافه ترین آن نیز خواهد بود؛ اکنون با استناد به آیات قرآن و فهم پیشینان از این آیات، به بررسی آنان پرداخته میشود.
قرآن میگوید:
وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا (فرقان/53) و اوست كسى كه دو دريا را به سوی هم روان كرد، اين شيرينی است گوارا و این (يكى) شور تلخ است و ميان آن دو حایل و جداگری است جدا شده.
و در ادامه همین آیه:
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا (فرقان/54) و اوست كسى كه از آب انسانی را آفريد و او را خویشاوندی و دامادى قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست.
مَرَج در زبان عربی در اصل به معنی روان شدن به سوی هم، در آمیختن و درهم شدن است. (1) هرج و مرج در زبان فارسی هم به همین معنی و معادل "قر و قاتی" یا "درهم و برهم" است.
قرآن میگوید:
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَّرِيجٍ (ق/5) بلکه هنگامی که حق آمد دروغ انگاشتند، پس آنها در كارى سردرگم و آشفتهاند .
برای اینکه بهتر متوجه منظور قرآن در معنی مرج البحرین بگردیم، به آیهای دیگر از قران نگاه میکنیم:
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (رحمان/19) دو دريا را كه به سوی هم روان کرد، به هم برخورد میکنند.
پس مرج در این مورد به معنی روان کردن به سوی هم به قصد در آمیخته شدن است، این بدان معناست که این دو دریا در حالت عادی از هم فاصله دارند به گونهای توانائی در آمیختن و روان شدن به سوی هم را ندارند، الله میان این دو را برزخ که به معنی مانع بزرگ و حایل است گذاشته و هرگاه الله اراده کرد، این دو را به سوی هم روان میکند تا به هم برخورد نمایند؛ قرآن در ادامه میگوید:
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ (رحمان/20) میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نکنند.
فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (رحمان/21) پس کدام یک از نعمتهای پروردگاراتان را انکار میکنید؟
و در جائی دیگر:
أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (نمل/61) (ایا بتها بهترند) يا آن كس كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پديد آورد و براى آن، لنگرها (کوهها) گذاشت و ميان دو دريا حایلی گذاشت؟ آيا خدایی همراه الله است؟ بلکه بیشترشان نمیدانند.
البته در تفسیر دیگری از همین آیه گفته شده که منظور دریای فارس (خلیج فارس) و دریای روم (دریای مدیترانه) است. دلیل
و حاصل این درآمیختن چیست؟ قران پاسخ این پرسش را هم میدهد:
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (رحمان/22) از آن دو مروارید و مرجان بیرون میآید.
اما این دو دریا کدامند که از درآمیختنشان مروارید و مرجان تولید میشود، میدانیم که مروارید در بدن صدفی خاص و زمانی تشکیل میگردد که جسمی خارجی و ریز (در حد دانه ریگ) وارد بدنش گردد.
پس چرا محمد گفته که مروارید از آمیخته شدن دو دریای شیرین و شور پدید میآید؟!
برای پاسخ به این پرسش، ایتدا سراغ فهم مفسران قدیم قرآن از این آیه میرویم؛ زیرا در زمان آنان هنوز بشر دلیل علمی تشکیل مروارید در بدن صدف را نمیدانست؛ پس ایشان به اصطلاح امروزی اگر هم ماله کش بودند از دلیل علمی تشکیل مروارید در بدن صاف آگاهی نداشتند.
طبری میگوید که منظور از دو دریائی که به سوی هم روان میشوند تا به هم برسند، دریای آسمان و دریای زمین است(2).
محمد اعتقاد داشت در آسمان نیز دریائی وجود دارد که منشأ رویش ابر و باران است، این همان دریای شیرین است و دریای شور هم دریای زمینی است.
گذشتگان اعتقاد داشتند هنگامی که باران میبارد، صدفها از درون دریا به سطح میآیند، دهنشان را باز میکنند تا قطرهای از باران بر دهنشان بیفتد و در نتیجه درونشان مرواید تشکیل گردد (مراورید سخت شدن همین قطره در بدن صدف است)؛ فهم پیشنیان از آیه نیز دقیقا همین موضوع است.
طبری (3)، فخر رازی (4)، ابن کثیر (5)، بغوی (6) و قرطبی (7) که از بزرگترن مفسران قرآن هستند، میگویند که محکمترن قول در تفسیر آیه این است که در جهان دو دریا وجود دارد، یکی در آسمان و دیگری در زمین و تشکیل صدف از باریدن باران در دریا و بر دهن صدفی است که به سطح آمده است.
(2) مرج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان؛ قال بحر فی السماء و بحر في الارض .
... سعيد ابن جبیر فی قوله مرج البحرين يلتقيان؛ قال "بحر في السماء و بحر فی الارض". ...عن ابن عباس فی قوله مرج البحرين يلتقيان؛ قال "بحر فی السماء و الارض يلتقيان كل عام" .
قرآن میگوید:
وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا (فرقان/53) و اوست كسى كه دو دريا را به سوی هم روان كرد، اين شيرينی است گوارا و این (يكى) شور تلخ است و ميان آن دو حایل و جداگری است جدا شده.
و در ادامه همین آیه:
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا (فرقان/54) و اوست كسى كه از آب انسانی را آفريد و او را خویشاوندی و دامادى قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست.
مَرَج در زبان عربی در اصل به معنی روان شدن به سوی هم، در آمیختن و درهم شدن است. (1) هرج و مرج در زبان فارسی هم به همین معنی و معادل "قر و قاتی" یا "درهم و برهم" است.
قرآن میگوید:
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَّرِيجٍ (ق/5) بلکه هنگامی که حق آمد دروغ انگاشتند، پس آنها در كارى سردرگم و آشفتهاند .
برای اینکه بهتر متوجه منظور قرآن در معنی مرج البحرین بگردیم، به آیهای دیگر از قران نگاه میکنیم:
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (رحمان/19) دو دريا را كه به سوی هم روان کرد، به هم برخورد میکنند.
پس مرج در این مورد به معنی روان کردن به سوی هم به قصد در آمیخته شدن است، این بدان معناست که این دو دریا در حالت عادی از هم فاصله دارند به گونهای توانائی در آمیختن و روان شدن به سوی هم را ندارند، الله میان این دو را برزخ که به معنی مانع بزرگ و حایل است گذاشته و هرگاه الله اراده کرد، این دو را به سوی هم روان میکند تا به هم برخورد نمایند؛ قرآن در ادامه میگوید:
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ (رحمان/20) میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نکنند.
فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (رحمان/21) پس کدام یک از نعمتهای پروردگاراتان را انکار میکنید؟
و در جائی دیگر:
أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (نمل/61) (ایا بتها بهترند) يا آن كس كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پديد آورد و براى آن، لنگرها (کوهها) گذاشت و ميان دو دريا حایلی گذاشت؟ آيا خدایی همراه الله است؟ بلکه بیشترشان نمیدانند.
البته در تفسیر دیگری از همین آیه گفته شده که منظور دریای فارس (خلیج فارس) و دریای روم (دریای مدیترانه) است. دلیل
و حاصل این درآمیختن چیست؟ قران پاسخ این پرسش را هم میدهد:
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (رحمان/22) از آن دو مروارید و مرجان بیرون میآید.
اما این دو دریا کدامند که از درآمیختنشان مروارید و مرجان تولید میشود، میدانیم که مروارید در بدن صدفی خاص و زمانی تشکیل میگردد که جسمی خارجی و ریز (در حد دانه ریگ) وارد بدنش گردد.
پس چرا محمد گفته که مروارید از آمیخته شدن دو دریای شیرین و شور پدید میآید؟!
برای پاسخ به این پرسش، ایتدا سراغ فهم مفسران قدیم قرآن از این آیه میرویم؛ زیرا در زمان آنان هنوز بشر دلیل علمی تشکیل مروارید در بدن صدف را نمیدانست؛ پس ایشان به اصطلاح امروزی اگر هم ماله کش بودند از دلیل علمی تشکیل مروارید در بدن صاف آگاهی نداشتند.
طبری میگوید که منظور از دو دریائی که به سوی هم روان میشوند تا به هم برسند، دریای آسمان و دریای زمین است(2).
محمد اعتقاد داشت در آسمان نیز دریائی وجود دارد که منشأ رویش ابر و باران است، این همان دریای شیرین است و دریای شور هم دریای زمینی است.
گذشتگان اعتقاد داشتند هنگامی که باران میبارد، صدفها از درون دریا به سطح میآیند، دهنشان را باز میکنند تا قطرهای از باران بر دهنشان بیفتد و در نتیجه درونشان مرواید تشکیل گردد (مراورید سخت شدن همین قطره در بدن صدف است)؛ فهم پیشنیان از آیه نیز دقیقا همین موضوع است.
طبری (3)، فخر رازی (4)، ابن کثیر (5)، بغوی (6) و قرطبی (7) که از بزرگترن مفسران قرآن هستند، میگویند که محکمترن قول در تفسیر آیه این است که در جهان دو دریا وجود دارد، یکی در آسمان و دیگری در زمین و تشکیل صدف از باریدن باران در دریا و بر دهن صدفی است که به سطح آمده است.
سعدی، دل روشنت صدف وار هر قطره که خورد گوهر آورد.
=========================================================
(1) مرج الشیء بالشیء؛ خلطه به. (معجم الرائد)
و الله الذی خلط البحرين فامرج احدهما فی الاخر وافاضه فيه؛ و اصل المرج الخلط ، ثم يقال للتخليه مرج؛ لان الرجل اذا خلى الشیء حتى اختلط بغيره، فكانه قد مرجه و منه الخبر عن النبی ، و قوله لعبد الله بن عمرو كيف بک يا عبد الله اذا كنت فی حثاله من الناس، قد مرجت عهودهم و اماناتهم و صاروا هكذا وشبک بين اصابعه؛ يعني بقوله قد مرجت اختلطت ومنه قول الله : في أمر مريج ای مختلط و انما قيل للمرج مرج من ذلک، لانه يكون فيه اخلاط من الدواب و يقال: مرجت دابتک ای خلیتها تذهب حيث شائت. (تفسیر طبری )(2) مرج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان؛ قال بحر فی السماء و بحر في الارض .
... سعيد ابن جبیر فی قوله مرج البحرين يلتقيان؛ قال "بحر في السماء و بحر فی الارض". ...عن ابن عباس فی قوله مرج البحرين يلتقيان؛ قال "بحر فی السماء و الارض يلتقيان كل عام" .
نقل از تفسیر بغوی: بحر السماء و بحر الارض يلتقيان کل عام (تفسیر بغوی)
(3) و اولى الاقوال فی ذلک عندی بالصواب قول من قال: عنی به بحر السماء و بحر الارض؛ و ذلک ان الله قال يخرج منهما اللؤلؤ والمرجان، و اللؤلؤ و المرجان انما يخرج من اصداف بحر الارض عن قطر ماء السماء فمعلوم ان ذلا بحر الارض و بحر السماء . (تفسیر طبری)
(4) ان الصدف لا يتولد فيه اللؤلؤ الا من المطر وهو بحر السماء . (تفسیر فخر رازی)
(5) ما سقطت قطره من السماء فی البحر، فوقعت فی صدفه الا صار منها لؤلؤه و كذا قال عكرمه وزاد "فاذا لم تقع فی صدفه نبتت بها عنبره وروی من غير وجه عن ابن عباس نحوه.
ابن عباس قال اذا امطرت السماء، فتحت الاصداف فی البحر أفواهها، فما وقع فيها يعني من قطر، فهو اللؤلؤ.
إسناده صحيح، و لما كان اتخاذ هذه الحليه نعمه على اهل الارض، امتن بها عليهم فقال فبأی آلاء ربكما تكذبان. (تفسیر ابن کثیر)
إسناده صحيح، و لما كان اتخاذ هذه الحليه نعمه على اهل الارض، امتن بها عليهم فقال فبأی آلاء ربكما تكذبان. (تفسیر ابن کثیر)
(6) اذا امطرت السماء فتحت الاصداف افواهها، فحيثما وقعت قطره كانت لؤلؤه. (تفسیر بغوی)
(7) ان نواه كانت فی جوف صدفه، فاصابت القطرا بعض النواه و لم تصب البعض، فكان حيث اصاب القطره من النواه لؤلؤه وسائرها نواه و قيل "ان العذب و الملح قد يلتقيان، فيكون العذب كاللقاح للملح ، فنسب اليهما كما ينسب الولد إلى الذكر والأنثى وإن ولدته الأنثى ، لذلك قيل:
انه لايخرج اللؤلؤ الا من وضع يلتقيی فيه العذب و الملح. وقيل المرجان عظام اللؤلؤ و كباره؛ قاله علی وابن عباس رضي الله عنهما. و اللؤلؤ صغاره. و عنهما أيضا بالعكس ان اللؤلؤ كبار اللؤلؤ و المرجان صغاره، و قاله الضحاك و قتاده. وقال ابن مسعود و ابو مالک "المرجان الخرز الأحمر. (تفسیر قرطبی)
۲۲ نظر:
بسیار عالی من مطالب وبلاگتون رو خیلی دوست دارم مطلب قوی هستن و از مزیت هایی هم که داره اینکه متن عربی رو میذارید
(لطفا این کامنتو منتشر کنید و قبلی را حذف کنید)
توی فیسبوک بعضی از این مسلمون ها عکس های دریا های شمال اروپا که رنگشون با هم فرق میکنه را پست میکنند و استدلال میکنن که این دریا ها را چطور قران توضیح داده!!! و این معجزست و از این حرفا!
اما توضیح چیزی که با چشم قابل دیدنه که معجزه نیست! قران هم که بیشتر جاها میگه و شما چه میدانید که چیست!!! خب اگه بلدی خودت میگفتی که چیست دیگه!!!
حداقل اگه علت علمی این پدیده هایی که با چشم قابل رویت هست را توضیحی میداد یک چیزی.
به هر حال تا مغز بشر توی سیر تکامل رشد کافی نکنه حیله گران و بی خردان همچنان از این حرفهای پوچ طرفداری خواهند کرد.
(در ضمن این سیستم من روبات نیستم را بردارید با این وضع فیلتر شکن ها! چندین دقیقه طول کشید تا این کامنت را ثبت کنم!!!)
خیلی خیلی خیلی کلفت تر و احمق تر از تو بودن که میخواستن ادیان الهی و زیر سوال ببرند ولی آخرش خودشان روسیاه شدن تلاش بیهوده نکنین که وعده خداوند متعال حتمیست
دریای شور و شیرین ... ! هه هه هه هه ! حتما منظورش ائتلاف ننگین و کثیف سرخ و سیاه ( اسلام اهریمنی شهوت رانی و کمونیسم توهمی خرمرد رند بازی ! ) بوده که ممد صفر زن تونسته پیش بینی کنه ... !
یکی از نمونه ها دریای خزر و مرداب انزلی میباشد , آب دریا شور و آب مرداب شیرین میباشددر تماس و جوار یکدیگرند یکی از دلایل عدم تداخل وزن مخصوص متفاوت دو آب میباشد در آب های آزاد و اقیانوس ها مورد مشابه زیادست . آیات قرآن برای منکران آن باعث گمراهی و افزایش شک و تردید میشود چون آیات را بر اساس پیش داوری و انکار ذهنی خودتفسیر میکنند.
درود بر شما مطلب بسیار پرباری بود، من از سبک نوشتن شما خوشم میاد نهابت خلاصه و دور از هرره گویی.
با سلام،
انتقادی که بر نوشته شما و برخی از خوانندگان شما وارد است، این است که متون دینی را با علم نوین ، که قدمتی بیش از ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال ندارند، می سنجید و رجوع میدهید. شما دقیقا همان نگاهی به دین و متون دینی دارید که فقیهان و انحصار گران دینی دارند و ان این است که شما همه این مطالب اکثریتی و دایمی میدانید و مانند فقیهان همه چیز را "قدسی و الهی" میدانید و به آموزه های دینی ربط میدهید. بسیاری از صحبت های پیامبران دین های گوناگون، از جمله پیامبر اسلام، از ذهن و درک فردی خود سر چشمه میگرفته است و ربطی به "پیام های دینی شان " نداشته است و میتوانند کاملا اشتباه باشند.هیچ پیامبری ادعای ترویج علم و دانش ، ان هم امروزی ان ، نداشته است و گفته های آنها میزان علمی و دانشی نداشته است و خیلی از آموزهه های آنها اسری بوده اند و حداقلی، بدین معنی که آنها برای همان عصر و مکان معتبر بوده اند، نه برای تمامی اعصار، آنگونه که فقیهان و شما ادعا میکنید، و حداقلی اند ، بدین معنی که کمترین حرف را زده اند و بهتر از ان میتواند توسط دیگران گفته شود.
با احترام
محمد
محمد گرامی، اگر بسیاری از صحبت های پیامبران (که طبق گفته شما در قرآن هم آمده) میتوانند کاملا اشتباه باشند، شما چگونه میتوانید به پیامهای دینیشان اعتماد کنید؟! دوست گرامی، چیزی که میگویید توجیهات عجیب و غریب مالهکشان روشنفکر دینی است. واقعیت این است که اگر یک جمله، یک جمله، در قرآن نادرست باشد، کل آن از جمله آموزههای دینی و اخلاقیش هم زیر سوال میرود. خدا نمیتواند اشتباه کند یا بندگانش را به اشتباه بیاندازد.
آقای محمد گرامی
این قسمت را از کامنت شما کپی - پیست کردهام
" بدین معنی که آنها برای همان عصر و مکان معتبر بوده اند "
اگر از این جمله نتیجه بگیرم که اسلام مناسب همه دورانها و همه مردمان نیست اشتباه کرده ام؟
" خیلی از آموزهه های آنها اسری بوده اند و حداقلی، بدین معنی که آنها برای همان عصر و مکان معتبر بوده اند،"
و اینکه کدام از آموزهها همه زمانی و همه مکانی است و کدام نیست را، چه کسی باید تعیین کند؟! حتما آخوند! پس در واقع الله، دین خودش و سرنوشت بشریت را دست آخوند و کلا انسان نامعصوم داده است! پس الله بجای هدایت و راه نشان دادن، بیشتر ملت را سر کار گذاشته. بی علت نیست که اسلام ۷۲ ملت است و هنوز معلوم نیست که اسلام چیست.
جنگ ۷۲ ملت همه را عذر بنه / چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
حافظ البته یک اشتباهی میکند. در واقع، اکنون چیزی به نام اسلام واقعی اصلا وجود ندارد و نخواهد داشت.
در ضمن اگر حدیث را هم در ذهن دارید، تعیین اعتبار حدیث هم باید توسط انسانی که قابلیت اشتباه دارد انجام شود. مبنای آنهم این است: احمد ابن شرکی از محمد ابن الکی نقل کرد از ابـوغالب احمد بن محمد حرفکی که عبدالرحمان بن عیسى مفتکی در جنگ احد، وسط معرکه، از محمد شنید که فلان ...! :-)
از این هم بگذریم، علمای اهل سنت، دستکم و دقیقا (طبق توهم خودشان البته) گفتهاند که چه حدیثی معتبر و کدام نامعتبر است. شیعه این کار را هم نکرده است! خودشان میگویند کتب اربعه مخلوطی از احادیث معتبر و نامعتبر است!! تا کنون هیچ آخوندی یا آخوندهایی هم پس از گذشت این همه سال، نیامده تکلیف شیعه را از این نظر مشخص کند. چرا؟! چون کار از بیخ خراب است و هم هر موقع لازم دیدند میتوانند از این احادیث بهره ببرند و با آنها بازی کنند و سر ملت شیره بمالند.
مذهب شیعه از مذهب سنی هم پادرهوا تر است. شیعه اصولا بیشتر یک مذهب ساختگی و من درآوردی است و در واقع از نظر اسلام میتواند شرک باشد. داعش بی دلیل نیست که شیعیان را کافر میداند. این میتواند مبنای اسلامی هم داشته باشد. در واقع، تازه در دوران معاصر است که مذهب شیعه در اسلام و توسط علمای سنی مصر و در زمان آیت الله بروجردی (همین دیروز) به رسمیت شناخته میشود.
اینو دیگه هر بچه ای میدونه که آب شیرین و شور با هم حکم غریبه رو دارن
غارهای آبی غرب مکزیک که از برخورد شهابسنگ بوجود اومده نمونه خوبیه از این اصل طبیعی.
نقد رو با توهین قاطی کردی ...
احتمالا خودت هم داعشی نیستی...
محمد شخصیتی اهل پرسش و اهل مشورت داشته و سفرها و مصاحبتهای بسیاری داشته با شخصیتهای مختلف که ما در تاریخ اسلام میتوانیم بیش از ده تن از سرشناسترین انان را شناسایی کنیم
در هم امیخته نشدن دفعی ابهای واریزی به دریاها و اقانوسها بدلیل دماهای متفاوت و وزن مخصوصهای متفاوت است
بعید نیست که محمد این پدیده را دیده یا شنیده باشد
از دید بنده محمد نه بی سواد بوده و نه کم اطلاع
وی تیز هوشی عجیبی در تفکرات انی داشته
بنده روانشناسی محمد را شاید روزی کتاب کنم در ان مطالب جالبی با توجه به علوم نوین و تاریخهای اسلام و قران بصورت دقیق و با بازهای زمانی درست (همچون نولدکه که تاریخ قران ارزشمندش به زمان حیات و گفتار و اتفاقات بستگی دارد)خواهم اورد
برای همین است که ما دین را خطرناک میدانیم. همانطور که میبینید این دینداران حاضر هستند هر نوع تناقضی را وارد دانش بشری بکنند تا بلکه گفتار دین مزخرف آنها درست جلوه کند.در مورد مسائل اخلاقی هم همینطور. تمام اسلام زدگان و تازی پرستان حاضر هستند که برده داری و تجاوز به زندانیان و پدوفیلی را نیکو وانسانی جلوه بدهند چون در قرآن کثیف آنها مجوز آن اعمال شنیع داده شده است.
می بینید که دین دشمن علم و عقل و انسانیت است.
وای بر شما دینداران که اگر معادی باشد خود شما را بخاطر حماقت و تقلید کور کورانه عذاب خواهند داد.مگر جرمهای محمد پدیوفیل را ندیده و یا نشنیده اید؟
آخه کدام عقل سلیم و انسانی اجازه میدهد که یک دختر بچه شیرخواره را شوهر داده و اجازه داده شود که شوهر 54 سالهاش او را تفخیذ کند ؟
خجالت بکشید و به انسانیت برگردید.
بیدار شوید.
امیدوارم که هیچگاه بخشیده نشوید. چون فقط کسانی از پدوفیلی طرفداری میکنند که ذاتشان خراب و کثیف و لجن بوده و پدوفیل هستند. مرگ بر شما.
هیچکس را بخاطر عقیده اش نباید کشت ولی تمام پدوفیلها را باید اعدام کرد. نه یک حرف بیشتر و نه یک حرف کمتر. آنان کثبفترین و پست تر از حیوانات میباشند. ( حیوانات در مقام بسیار اعلائی قرار دارند)
آرش ایرانی عزیز.
واقعا دست مریزاد.
واقعا که زحمت کشیده و مشغول بیدار کردن هموطنان گول خورده ما میباشی.
بنده شخصا جنابعالی را یک آدم بسیار شجاع و توانا و با سواد و بسیار با هوش میدانم و با آنکه شما را ندیده ام شما را بسیار دوست دارم.
امیدوارم که هر روز بیش از روز قبل پیروز و کامروا باشید.
امیدوارم که روزی مردم ایران بتوانند پاسخ زحمتهای جنابعالی را داده و دست شما را بخاطر این قلم زدنها بوس کنند.
دورادور دست شما را میبوسم.
این ویژگی دریاها که به هم میرسند اما اصلا در هم نمیآمیزند،به علت نیرویی فیزیکی به نام " کشش سطحی " است. آبها در همسایگی دریاها با هم مخلوط نمیشوند و به خاطر تفاوت در غلظت آبهای دو دریا، کشش سطحی آن ها را از درآمیختن در یکدیگر باز میدارد، درست انگار که دیوار باریکی بین آنها باشد. این پدیده به وزن آبها و مولکولهای آنها مربوط هستش.
نیروی کشش سطحی یک پدیده ی فیزیکی هستش که میشه اونو در آزمایشگاه هم بوجود آورد و اصلا" معجزه نیست.
Farzin Farzani از عکسی که قرار داده اید معلوم هستش که عقلتون چقدر کار میکنه.
مسلمونای عزیز ، خواهشا توجه کنید ((( قران نگفته دو دریای شور و شور تر))) که حرف از غلظت شوری متفاوت میزنید . به معنای لغوی عَذْبٌ فُرَاتٌ توجه کنید و اگر نمیدانید در لغت نامه جستجو کنید ، عذب معنی گوارا و پاکیزه میدهد و فرات به معنی اب گوارا همانطور که رودخانه ای در عراق فرات نام دارد که احتمالا به علت گوارا بودن این نام روی ان گذاشته شده ، اگه قران گفته دریا دیگه چرا دنبال آب چشمه و حوزچه و اچیزای دیگه میرید ؟ اگه خدا منظورش چشمه بود نمیتونست بگه نافورة ؟ ما به چی میگیم دریا تعریفش چیه؟
و کدوم دریا اب گوارا و شیرین داره ؟ کدوم دریا ابش قابل شرب هست ؟ و ایا این ابها با همدیگر ترکیب نمیشوند؟
در نزدیکی قطب درصد نمک محلول در اب به صورت بسیار ناچیزی کمتر هست ، اما بازم آب شوره ، بار دیگه تاکید میکنم :
((( قران نگفته دو دریای شور و شور تر)))
کمی تفکر...
اصطلاح معجزه علمی یک عبارت متناقض است، همانند یک سیاه سفید، علم بر اساس توضیحات و نتایج محاسبه شده است در حالی که معجزات غیر قابل پیش بینی و غیر قابل توضیح هستند.
سوال اصلی اینجاست که اگر تمام روایات و احادیث جعلی باشند پس چگونه احکام اسلام مثل غسل ترتیبی و ارتماسی و نماز و روزه و قصاص را یک مسلمان باید بجا بیاورد؟! یا باید احادیث و روایات را قبول داشت و پیرو آن احکام اسلام را بپذیریم یا به طور کلی همه چیز را رد کرد و به اصطلاح کافر شد!!!
این واقعا مغلطه کردنه🤷♂️ ، ببینید میگه مرج البحرین یلتقیان => دو دریا را روان کرد(یعنی کرده و این نیست که بخواهد بکند) به هم برخورد میکنند
بینهما برزخ لا یبغیان => بین آن دو حائلی هست که به هم بغی نمیکنند (بغی یعنی ستم و کنایه از مخلوط شدنه چون قرآن حالت شعر مانند داره کنایه وار حرف میزنه)
برزخ هم یعنی حائل نامرئی نه حائل بزرگ
و قرآن میگه یلتقیان یعنی به هم برخورد دارن. کجا دریای آسمان و دریای زمین به هم برخورد دارن؟🤨
[ تَ لَ قْ قی ] مأخوذ از عربی، ملاقات و پذیرفتن چیزی. یلتقیان یعنی تلقی میکنند و تلقی یعنی برخورد و ملاقات
و قطعا دریای آسمان و دریای زمین باهم ملاقات ندارند👍️
پرفسور خودت داری میگی مرداب انزلی و دریاچه خزر
نه دریا
قرآن میگه بحرین یعنی دو دریا نه دریاچه
قرآن سوتی علمی داده
قرآن سوره فرقان آیه 53 میگه دو دریای آب شور و شیرین و.... بحرین یعنی دو دریا
ولی ما در دنیا دریای آب شیرین ندرایم اینو تو مدرسه ها خوندید
برید پیج اینستایی زئوس
iamzeus110
ارسال یک نظر