ادعا میگردد که قرآن دارای معجزه است، ادعا میگردد که نویسندهی این کتاب خداوندی است به نام الله که آفرینشگر همه چیز است، ادعا میگردد که انسان را الله برای بندگی کردنش آفریده است:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/56) و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند. (شرح)
بگذریم از اینکه همین خدا از وجود این همه کراتی که در گیتی وجود دارد غافل است، اما صرف اینکه ادعا شود موجودی وجود دارد با نام کلی خدا که خود را پنهان نگه داشته و با ایما و اشاره سخن میگوید و شخصی هم پیدا شده که مدعی است همین خدا او و نژاد او را بر تمامی جهانیان برگزیده، نشانهای است از وجود تناقض در ذات این خدا:
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ (آل عمران/33) ) به يقين الله، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ آل عمران/34) ) فرزندانى كه بعضى از آنان از بعضى ديگرند و الله شنواى داناست
برای اینکه ثابت شود این کتاب واقعا نویسندهاش کسی است که علم کل است باید سخنانی که به او نسبت داده شده را بررسی نمود، این سخنان طبیعتا نباید مشمول مرور زمان گردند، البته خود قرآن هم میگوید که " منِ خدا در این کتاب از بیان چیزی فروگذاری نکردهام و همه چیز در این کتاب وجود دارد":
وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ (انعام/38) و هيچ جنبندهاى در زمين و نه هيچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند وجود ندارد مگر آنكه آنها ملتهائى مانند شما هستند ما هيچ (از بیان) چيزى را در كتاب (قرآن) فروگذار نكردهايم، سپس به سوى پروردگارشان برانگیخته خواهند شده.
وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ (نحل/89) و روزى را كه در هر ملتی گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم و تو را بر ایشان گواه آوريم و اين كتاب را كه روشن کنندهی هر چيزى است و براى مسلمین راهنما و رحمت و بشارتگرى است بر تو فرو فرستادیم.
اما برخی از آیات قرآن آنچنان به اصطلاح ناشیانه بیان شده که انسان انگشت حیرت را بر دهن میگیرد از کسانیکه کوشش در علمی نشان دادن این کتاب دارند، از ادعای خلقت زمین در 4 روز و آسمان با تمام آنچه که در آن هست را در 2 روز گرفته تا سایر خرافات این کتاب.
در اینجا آیهای از این کتاب را مینویسم که نشانهای است از عمق خراقی بودن قرآن؛ برای محمد ابن عبدالله بارش تگرگ از میان ابرها غیر قابل هضم بود، بنابراین جملهای از قول خدایش را بیان نمود که در حال حاضر و با پیشرفت دانش بشری کاملا خندهآور میباشد.
برای محمد، پیامآور خود خواندهی الله، راهی برای توجیه بارش تگرگ نبود جز اینکه بگوید در آسمان کوهی وجود دارد که تگرگ از آنجا میبارد:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ (نور/43) آيا ندیدهای (ندانستهاى) كه الله ابر را به آرامى مىراند ،سپس ميان آن پيوند برقرار میکند آنگاه آن را فشرده مینماید؛ پس دانههاى باران را مىبينى كه از میان آن بيرون مىآيد و از آسمان از كوههايى كه در آنجاست تگرگى فرو مىريزد و هر كه را بخواهد بوسیلهی آن(تگرگ) آسیب میزند و هرکسی را که بخواهد از این آسیب دور میدارد، کم مانده است روشنائى برقش چشمها را ببرد(کور سازد).
آنچه در این واضح است این موضوع میباشد که محمد معتقد به وجود کوهی است در آسمان که الله با بارش تگرگ از آن، به دلخواه خود هر کسی را که بخواهد بوسیلهی آن تگرگ آسیب میرساند و هرکسی که دلش را بخواهد به او آسیبی وارد نمینماید، وی همچنین تحت تأثیر برقی که هنگام بارش شدید باران، در آسمان میزند قرار گرفته و میگوید که روشنائی این برق کم مانده است که چشمها را کور نماید.
برخی از دوستان مسلمان اقدام به توجیه این آیه می کنند که منظور قرآن از کوه استعاره است یعنی ابر را به کوه تشبیه کرده است، اگر اندکی دقت آیه خوانده شود متوجه میشویم که قرآن گفته "يُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ " از آسمان از كوههايى كه در آنجاست تگرگى فرو مىريزد. اگر استدلال این عزیزان را بپذیریم باید میگفت " يُنَزِّلُ مِنَ السحاب کالجبال فِيهَا مِن بَرَدٍ (فرو میریزد از ابرهائی کوه مانند که در آن تگرگ است)
خرافات این آیه به اندازهای آشکار است که من نیازی به شرح اضافه را در آن نمیبینم!
این هم نظر خرافی اسلام در مورد رعد و برق:
رعد و برق در قرآن ، رعد گرزی آتشین در دست دارد که ابرها را به مکان بارش میبرد. (کلیک کنید)
============================================================================
نقل از تفاسیر معتبر قدیمی در اولین فهم از آیه:
البغوی در تفسیرش اولین چیزی که از این ایه فهمیده، این است که در آسمان کوهی از تگرگ وجود دارد:
تفسیر بغوی(وفات قرن پنجم هجری):
وقيل : معناه وينزل من جبال في السماء تلك الجبال من برد . وقال ابن عباس رضي الله تعالى عنهما : أخبر الله - عز وجل - أن في السماء جبالا من برد ، ومفعول الإنزال محذوف تقديره : وينزل من السماء من جبال فيها برد ، فاستغنى عن ذكر المفعول للدلالة عليه . قال أهل النحو ذكر الله تعالى " من " ثلاث مرات في هذه الآية فقوله " من السماء " لابتداء الغاية ، لأن ابتداء الإنزال من السماء ، وقوله تعالى " من جبال " للتبعيض لأن ما ينزله الله تعالى بعض تلك الجبال التي في السماء ، وقوله تعالى : " من برد " للتجنيس لأن تلك الجبال من جنس البرد . ( فيصيب به ) يعني بالبرد ( من يشاء ) فيهلك زروعه وأمواله ، ( ويصرفه عن من يشاء ) فلا يضره ، ( يكاد سنا برقه ) يعني ضوء برق السحاب ، ( يذهب بالأبصار ) شدة ضوئه وبريقه ، وقرأ أبو جعفر : " يذهب " بضم الياء وكسر الهاء.
طبری در تفسیر این آیه، اولین فهمش وجود کوهی از تگرگ در آسمان است:
أن معناه أن الله ينزل من السماء من جبال في السماء من برد مخلوقة هنالك خلقة ، كأن الجبال على هذا القول هي من برد ، كما يقال : جبال من طين.
القرطبی متوفی قرن هشتم هجری، مانند سایر مفسرین قدیمی و معتبر، اولین استنباطش وجود چنین کوهی در آسمان است:
خلق الله في السماء جبالا من برد ، فهو ينزل منها بردا ؛ وفيه إضمار ، أي ينزل من جبال البرد بردا ، فالمفعول محذوف . ونحو هذا قول الفراء ؛ لأن التقدير عنده : من جبال برد ؛ فالجبال عنده هي البرد . و ( برد ) في موضع خفض ؛ ويجب أن يكون على قوله المعنى : من جبال برد فيها ، بتنوين جبال . وقيل : إن الله تعالى خلق في السماء جبالا فيها برد ؛ فيكون التقدير : وينزل من السماء من جبال فيها برد . و ( من ) صلة .
علامه مجلسی معتقد است که در آسمان کوهی از تگرگ وجود دارد همانگونه که در زمین کوه از سنگهاست. (بحار الانوار/جلد 56/صفحه 363):
المراد بالسماء المظله و فيها جبال من برد كما فی الأرض جبال من حجر.
۸۸ نظر:
خودت رو مسخره کردی یا ما رو ؟
بدیخت تو اعتقاد نداری به خدا چرا دیگران رو اذیت میکنی
تا حالا کجا دیدی که تگرگ بدون وجود کوه بباره
یا اگه یه ساعقه جلوت بزنه که در جا نفله میشی حرفات رو مزه مزه کن بعد بگو
آقا / خانوم محترم
راستی اندکی تامل هم بد نیست
http://tomyanh.blogfa.com/post-33.aspx
ey nashenas aval boro befahm farghe khorafat og vagheiyat ro badan efaze befarmaeid .kam aghl
سلام، من مسلمون نیستم، ولی متاسفانه باید بگم بحث شما عاری از هرگونه منطق و بحث علمیه. همینک داره میگه `بین آنها پیوند برقرار میکند` این جای تامل داره. در اون زمان علم بشر در مورد لقاح ابرها هیچگونه اطلاعی نداشته، پس چطور اینو بیان میکنه؟؟؟
مشکل ما اینه که دوست نادانیم، بجای اینکه بیائیم واقعا روی نقطه ضعفهای اسلام که کم نیستن دست بذاریم، به چیزایی اشاره میکنیم که قابل قبول برای هیچ عقل سلیمی نیست، در نتیجه از موضوع اصلی دور میشیم. اینکه مباحثی در قرآن وجود داره که نمیتونه زاییدهٔ یه فکر انسانی باشه، بحثی نیست، ولی نکته اینه که منبع اصلی اون چی بوده و اینکه بقیه چیزهای انسانی که درش هست از کجا بهش اضافه شده.
فکر نمیکنید بیشتر باید روی اینجور چیزا تمرکز کنیم و قبل از اون سطح علمی خودمونو بالا ببریم، چون همونطوری که بعضی دوستان اشاره کردند، این آیه تماماً مسائل علمی رو بازگو میکرد.
شاد باشید
حق جو
Ghoran ketabe besyar khobi ast baraye hame anan ke bawarash darand. Khalayegh harche layegh.
ketab 1400 sale ra download konid va bekhanid.mifahmid in ayat az koja madeh. hame az adyan digar ast be khosos yahod.
akhe moslem shieh, ke mige ma fagaht bar gahim, pas nazdik 7 miliard miran to jahanam.
agar shoma mosalmanid, mara jahnam behtar ast.
اول سپاس بابت این که زحمت کشیدید و تایپ کردید این نظرات رو.
آقا یا خانم محترم، هر کس نظری داره و نظرش برای خودش کاملا منطقی نمود می کنه ولی اگر من جای شما بودم قبل از انتشار نظراتم یا در شرایط بد تر کپی نظرات دیگران اون رو با دو نفر انسان بی طرف در میان می گذاشتم.
من مسلمان یا عرب نیستم و تعصبی بر روی افکار خودم یا دیگران ندارم ولی به عنوان یک هم نوع به شما گوشزد می کنم که با نظرات تعصبی و بسته ی خودتون افکار رو از تناقضات آشکار دور می کنید.
اگر نظرم باعث رنجش کسی شد، پوزش می طلبم.
این صفحه را بخوانید تا مغالطه سنگین این آقا را متوجه بشید. حتی آیه روهم درست ترجمه نکرده نامرد.
http://www.quranology.com/farsi/abr-baran-tagerg-ab.htm
شما دارین تحریف میکنن چون منظور از کوههایی که در آسمانند همان ابرهای بهم فشرده اند که باعث تگرگ میشوند.
دوستانی که اشاره کردند که چون گفته دو ابر به هم فشرده می شوند و باران نازل میشه و بعد بحث لقا ابر رو مطرح می کنن که در ان زمان کسی خبر از این مبحث علمی نداشته باید توجه داشته باشند که شما اگر قبل از باران به آسمان نگاه کنید همیشه دو ابر بهم برخورد میکنند و بعد رعد و برق و بعد باران ، نیازی به درک علمی نیست فقط کافیه یکبار مشاهده کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسير نمونه، ج14، ص: 505 در این باره چنین می نویسد:
تنها سؤالى كه در اينجا باقى مىماند اين است كه اين كدام كوه در آسمان است كه تگرگها از آن فرو مىريزند، در اينجا مفسران بيانات مختلفى دارند:
1- بعضى گفتهاند" جبال" (كوهها) در اينجا جنبه كنايى دارد، همانگونه كه مىگوئيم كوهى از غذا، يا كوهى از علم، بنا بر اين مفاد آيه فوق اين است كه در واقع كوهى و توده عظيمى از تگرگ به وسيله ابرها در دل آسمان به وجود مىآيد، و از آنها بخشى در شهر، و بخشى در بيابان فرو مىريزد، و حتى كسانى مورد اصابت آن قرار مىگيرند.
2- بعضى ديگر گفتهاند منظور از كوهها، تودههاى عظيم ابر است كه در عظمت و بزرگى بسان كوه است.
3- نويسنده تفسير" فى ظلال" در اينجا بيان ديگرى دارد كه مناسبتر به نظر مىرسد و آن اينكه تودههاى ابر در وسط آسمان به راستى شبيه كوهها هستند گر چه از طرف پائين به آنها مىنگريم صافند. اما كسانى كه با هواپيما بر فراز ابرها حركت كردهاند غالبا با چشم خود اين منظره را ديدهاند كه ابرها از آن سو به كوهها و درهها و پستيها و بلنديهايى مىمانند كه در روى زمين است،
و به تعبير ديگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نيست، و همانند سطح زمين داراى ناهمواريهاى فراوان است، و از اين نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است .( تفسير فى ظلال جلد 6 صفحه 109)
بر اين سخن مىتوان اين نكته دقيق را افزود كه به عقيده دانشمندان تكون تگرگ در آسمان به اين طريق است كه دانههاى باران از ابر جدا مىشود، و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مىكند و يخ مىزند، سپس طوفانهاى كوبندهاى كه در آن منطقه حكمفرما است گاهى اين دانهها را مجددا به بالا پرتاب مىكند، و بار ديگر اين دانهها به داخل ابرها فرو مىرود و لايه ديگرى از آب به روى آن مىنشيند كه به هنگام جدا شدن از ابر مجددا يخ مىبندد، و گاهى اين موضوع چندين بار تكرار مىشود و هر زمان لايه تازهاى روى آن مىنشيند تا تگرگ به اندازهاى درشت شود كه ديگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب كند، اينجا است كه راه زمين را به پيش مىگيرد و فرود مىآيد، و يا اينكه طوفان فرو مىنشيند و بدون مانع به طرف زمين حركت مىكند. (دائرة المعارف فرهنگ نامه ماده تگرگ.)
با توجه به اين مطلب، نكته علمى كه در كلمه" جبال" در اينجا نهفته است روشنتر مىشود، زيرا به وجود آمدن تگرگهاى درشت و سنگين در صورتى امكان پذير است كه تودههاى ابر متراكم گردند، تا هنگامى كه طوفان دانه يخ زده تگرگ را به ميان آن پرتاب مىكند مقدار بيشترى آب به خود جذب نمايد، و اين تنها در آنجاست كه تودههاى ابر بسان كوههاى مرتفع در جهت بالا قرار گيرد و منبع قابل ملاحظهاى براى تكون تگرگ شود (دقت كنيد) .
در اينجا تحليل ديگرى از بعضى از نويسندگان مىخوانيم كه خلاصه آن چنين است:
" در آيات مورد بحث ابرهاى بلند صريحا به كوههايى از يخ اشاره مىكند و يا به تعبير ديگر كوههايى كه در آن نوعى از يخ وجود دارد و اين بسيار جالب است، زيرا بعد از اختراع هواپيما و امكان پروازهاى بلند كه ديد دانش بشر را وسعت بخشيد، دانشمندان به ابرهايى متشكل و مستور از سوزنهاى يخ رسيدند كه درست عنوان كوههايى از يخ بر آنها صادق است، و باز هم عجيب است كه يكى از دانشمندان شوروى در تشريح ابرهاى رگبارى طوفانى، چندين بار از آنها به عنوان" كوههاى ابر" يا" كوههايى از برف" ياد كرده است، و به اين ترتيب روشن مىشود كه براستى در آسمان كوههايى از يخ وجود دارد. (باد و باران در قرآن صفحه 140 و 141: براى توضيح بيشتر به كتاب مزبور مراجعه فرمائيد.)
این نادان دو کلمه عربی ساده را هم بلد نیست.از همان ابتدای سایتش بر می آید که تومات خودش را واقعیت جهانی یداند : " مسلمانان ادیان دیگر خرافات میدانند ... " ,نادان از خود راضی تو نامسلمان از جانب من مسلم دروغ سرهم نکن !
آخوند های ک... باز به راه افتاده اند که کثافتهای قرآن را ماله کشی کنند . یکی میگه من مسلمان نیستم. تو که مسلمان نیستی گه میخوری دخالت در کار ما میکنی . و آن یکی میگه منظور از این چنان بوده و چنین . درود بر شما که این خرافات و کثافات محمد بچه باز بیشرف را بازگو میکنید. قرآن سر تا پا دروغ و کاملن مشخص است که حرفهای یک عرب اغده ای است.
آیه های قرآن بنا به گفته خود قرآن احتیاج به تفسیر ندارد.
قرآن روشن بیان : در قرآن آیه های زیادی است که میگوید آیات قرآن روشن بیان شده برای فهم همه مردم عادی. نمونه ای از این آیات به قرار زیر است
سوره بقره آیه ٢٦٦ : خداوند آیات خود را برای شما روشن بیان کند باشد که در مآل کارها و حقیقت احوال فکر کنید
سوره زخرف ( ٤٣ ) آیه ٢ و ٣ :قسم به قرآن روشن بیان (٢) که ما قرآن را به لسان فصیح عربی مقرر داشتیم تا شما در فهم آن مگر عقل کار بندید (3)
سوره نور (٢٤ ) آیه ٤٦ : همانا ما آیات و ادلة بسیار روشن فرستادیم و خدا هر که خواهد به راه راست هدایت میکند (46)
سوره حدید ( ٥٧ ) آیه ٩ : اوست خدائی که بر بنده خود آیات قرآن روشن بیان را نازل کرد و ............. (9)
سوره نور ( ٢٤ ) آیه ١ : این سوره را فرستادیم و ( احکامش را ) فریضة بندگان کردیم و در آن آیات روشن نازل ساختیم باشد که بندگان متذکر آن حقایق شوند ( ١ )
این چند آیه در جواب آن آخوند هایی است که میخواهند گند کاری های قرآن و اسلام را به نامهای تفسیر ماله کشی کنند . قرآن میگوید احتیاج به تفسیر ندارد
آخوند لطفعلی که عمامه و عبایت را برداشته ای آیات قرآن احتیاج به تفسیر ندارد.
قرآن برای عربهاست . من در اینکه چه کسی قرآن را نوشته و یا گفته بحث نمیکنم چون خیلی ها مانند عبدالکریم سروش و اکبر گنجی و خیلی ها میگویند که قرآن نوشته و حرفهای محمد است ولی هرکه نوشته و یا گفته مهم نیست . قرآن برای عرب زبانها ست نه برای ما ایرانی ها و حتی نه برای آنهایی که بزور شمشیر عربی حرف میزنند . مانند آفریقایی ها مصری ها و سوری ها و ..... چند نمونه از این آیات را در زیر مشاهده نمایید
سوره ابراهیم ( ١٤ ) آیه ٤ : و ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنها ( معارف و احکام الهی را) بیان کند آن گاه خدا هر که خوهد به ضلالت و هر که را خواهد به مقام هدایت میرساند و او خدای مقتدر داناست
سوره رعد ( ١٣ ) آیه ٧ : و باز به طعنه گویند که چرا خدا بر او آیت و معجره ای نفرستاد تنها وظیفه تو اندرز و ترساندن است و هر قومی را از طرف خدا رهنمائیست
سوره نحل ( 16 ) آیه 36 : و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم تا به خلق ابلاغ کند که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعون دوری کنید. ..........
سوره یونس (10 ) آیه 47 : و برای هر امتی رسولی است که هر گاه رسول آنها آمد و حجت تمام شد حکم به عدل شود و بر هیچکس ستم نخواهد شد.
سوره شعراء آیه های 198 و 199 : و اگر ما این کتاب عربی را بر بعضی مردم عجم نازل میکردیم (198 ) و رسول به زبان تازی بر پارسیان قرائت میکرد آنان ایمان نمی آوردند ( 199 )
سوره اسراء ( 17 ) آیه 15 : هر کس راه هدایت یافت تنها به نفع و سعادت خود راه یافته هر که به گمراهی شتافت آن هم ره زیان و شقاوت خود شتافته و هیچکس بار عمل دیگری را به دوش نگیرد و ما تا رسول نفرستیم هر گر کسی را عذاب نخواهیم کرد.
اکثر مردم ایران دین اسلام را مطالعه نکرده بودند . دین اسلام را پدران ما از زبان آخوند های ک... شنیده بودند و البته آخوند, که زندگی اش از همین اسلام و دروغهایی که می گفت اداره میشد، نمی آمد حقایق اسلام را با مردم در میان بگذارد. وقتی خمینی, دروغگوی جانی, در ایران قدرت گرفت کمی از مردم قرآن را از طاقچه خانه بیرون آورده و شروع به خواندن کردند و به اراجیف آن آشنا شدند. در قرآن جز یک مشت اراجیف چیز دیگری نیست برای اثبات عرایضم چند تا آیه از قرآن می آورم . آیه هایی که در مورد آدم کشی مردم میگوید . سوره توبه آیه ٥ و سوره توبه 29 و سوره محمد آیه ٤ و ..... . این ٣ آیه فرمان میدهد که هر کس محمد را قبول ندارد بکشید. در چند آیه مانند سوره ٥٥ آیه ٥ و سوره ٣٩ آیه ٥ و سوره ٣٦ آیه ٣٨ میگوید خورشید و ماه دور زمین می چرخد . آخر کدام خدایی بوده که نمی دانسته این زمین است که دور خورشید میچرخد. ترجمه سوره ٢٢ آیه ٦٥ را برایتان مینویسم : ندیدی که هر چه در زمین است خدا مسخر شما گردانید و کشتی به فرمان او در دریا سیر میکند و اسمان را او نگهداشته که به زمین نیفتد که همانا خدا در باره بندگان بسیار رئوف است
آخر توی آخوند ک... که میگویی در قرآن همه چی هست ، چرا نمیگویی کدام آیه در قرآن است که مردم بخوانند و بدانند که در قرآن همه چیز است
هزاران طفل ناقص در ایران است که علت آنها ازدواج پسر عمو و دختر عمو ست که در قرآن و اسلام آنرا حلال دانسته و گناه همه آنها به گردن همین اسلام کثافت است . برای اینکه علم ثابت کرده که ازدواج پسر عمو و دختر عمو درست نیست. به نظر من اگر یک آدم مثل هیتلر پیدا شود و هر چه مسلمانه در کوره ها بسوزاند، من ازش بشدت پشتیبانی میکنم . آخوند ها که همه دروغگو هستند باید نابود شوند
من شش تا قرآن را نه یک بار بلکه چندین بار زیر و رو کردم ، کاملن واضح است که این کتاب را یک آدم احمقی که خود را منتصب به خدا کرده نوشته و سر تا پا هم ایراد است . محمد برای اینکه به مقصود خود برسد حتی از کس کشی و جارکشی هم ابا ندارد اگر باور ندارید به این آیه ها توجه داشته باشید
سوره واقعه آیه های ١٥ تا آیه های ٣٦ : آنان در بهشت بر سریر های زربفت تکیه زنند (١٥ ) همه روبروی یکدیگر بر آن نشینند (١٦ ) و پسرانی که حسن و جوانیشان ابدی است گرد آنها به خدمت می گردند (١٧ ) با کوزه ها و مشربه ها و جامهای پر از شراب ناب (18)
نه هر گز دردسری یابند و نه مستی عقل و رنج خمار کشند (١٩) و میوه خوش هر چه برگزینند(٢٠) و گوشت مرغان هر غذا مایل باشند(21)
و زنان سیاه چشم زیبا (٢٢) که در لطافت چون در و لؤ لؤ مکنونند بر آنها مهیاست (٢٢) و ..... و فرشهای پر بها با فراش و زنان زیبا (٣٤) که آنها را ما بیافریدیم (٣٥) و آنها را باکره گردانیدیم (٣٦) و....
این محمد برای اینکه به قدرت برسد خدا را هم خانم بیار کرده و هم پسر بیار . آخر ایراد یکی دو تا نیست که ، لطفن به این آیه هم توجه کنید . سوره احزاب آیه ٦٥ : خدا و فرشتگانش بر روان پاک این پیغمبر درود می فرستند شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم و اجلال بر او سلام گوئید و تسلیم فرمان او شوید
در این آیه دو ایراد است اول اینکه محمد خود را بالاتر از خدای خود گذاشته که میگوید خدا و فرشتگان به محمد سلام و درود میفرستند و دوم : در این آیه معلوم نیست که آیا چه کسی این آیه را گفته؟ اگر خدا گفته که باید میگفت که من و فرشتگانم به پیغمبر سلام میفرستم . ولی بصورت شخص سوم آمده . کی گفته معلوم نیست .مگر محمد ادعا نمی کند که این قرآن حرفهای خداست ؟ لابد در اینجا یادش رفته که قبلن چه گفته . همه آیه ها ضد و نقیظ . هموطنان اگر آخوند ک... هستی که باید با افرادی که دست شما را و دست محمد را خوانده اند مخالف باشی چون این افرادی دارند دکان آخوند ها را می بندند ولی اگر آخوند نیستی همین قرآن که اساس و پایه اسلام است را مطا لعه کنید. اگر وقتش را ندارید فقط سه تا سوره توبه و احزاب و واقعه را بخوانید مطمئنن حقیقت را در خواهید یافت و میتوانید قضاوت کنید که آخوند های ک... راست گفتند و یا افرادی مانند همین وبسایت . درود فراوان بر شما که این مطالب را مینویسید.
واقعاً بدبختی ما ایرانی ها تمومی نداره، یه حکومت دیکتاتور که اونطور مردم رو می چاپه و یه سری بی خرد که اینطور به اعتقادات مردم توهین می کنند. نمی دونم چی بگم!
آقا لطفعلی لطیفی
هر که تفسیر قرآن کرده آنجای ننه اش خندیده . خود قرآن میگه احتیاج به تفسیر ندارد و شما میگویید فرآن بیخود گفته؟ دوم این چه خدایی که نمیتواند حرفهایش را بطور ساده بیان کند؟ ماله کشی موقوف . خر خودتی. 1400 سال بسه. برو دنبال کارت . تو حالا خوانواده خودت را هم تمیتوانی خر کنی. نفهم و بیشعور خودتی و جد و آباد همه آخوند ها
برخی از دوستان کم لطفی میکنند و به جای نوشتن نظر منطقی در این باره، فحاشی را چارهی کار دیدند.
امیدوارم که همگی ما تابع حقیقت باشیم.
در پاسخ به لطیفی گرامی باید عرص کنم تفسیر نمونه که سرپرستی نویسندگان آن آقای مکارم بر عهده دارد نمی تواند از تفاسیر معتبر و موثق اسلامی باشد.
ضمنا تفسیر فی ظلال القرآن سید قطب که از مبارزان معروف گروه احوان المسلمین مصری است باز از همین دسته تفاسیر می باشد.
این تفاسیر از لحاظ علم قران شناسی چندان ارزشی ندارند.
لطفا از تفاسیر قدیمی استناد کنید.
من گفتم که اولین فهم انها این است که در آسمان کوهی از تگرگ وجود دارد.
پیروز باشید!
یک آیه ناب از قرآن:
سوره بقره آیه 189 : ای پیغمبر ار تو سؤال کنند که سبب بدر و هلال ماه چیست جواب ده که در آن تعیین اوقات عبادت حج و معاملات مردم است و ...
آقا لطفعلی ماله ات را بردار. تو که خوب بلدی ماله کشی کنی.
این آقا که گفته بدبختی ما ایرانی ها تمامی ندارد.
اگر این آخوند ها دست از سر مردم ما بردارند بدبختی ما تمامی دارد ولی به این راحتی این زالو ها دست از سر ما بر نخواهند داشت مگر به زور . به امید آزادی ایران از دست این آخوند های مفت خور
اگر مردم ایران به خواهند از دست این زالو ها آزاد شوند یک راه بیشتر نیست و آنهم اینکه با هر چی دم دست دارند چاقو , چوب , سنگ , اسلحه به آخوند ها در هر جا که هستند حمله کنند و همه را نابود کنند. راه دیگری نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
از برآیند بحث های انجام شده بر می آید کفار وقتی دیدند سوتی آنها از قرآن به خودشان برگشت و بر عکس به اثبات معجزه علمی قرآن انجامید و در زمانی که هواپیما نبود تا از فضای بالای ابرها خبر دهد گوینده قران مجید به درستی از فضای بالای ابرها خبر می دهد صبر از دست دادند و افکار نهان خود را عیان کردند و شبهه های تازه مطرح کردند تا بلکه خود را از این مخمصه فکری نجات دهند. اما چه می توان کرد این از معجزات قران است که از فراز قرون، صداقت خود را به نمایش می گذارد و دشمنانش را به ورطه عصبانیت سوق می دهد تا نقاب ادب از چهره بردارند و بی تربیتی های خانوادگی خود را به نمایش بگذارند.
هر چند عادت ندارم در فضای سنگین فحاشی و بی ادبی، سخن بگویم اما ناچار چند شبهه را پاسخ می دهم.
1. بنده را آخوند بی عمامه نامیدند. با کمال تأسف، بنده افتخار آخوند بودن را ندارم و تمامی تحصیلاتم دانشگاهی است. گفتنی است این لقب را برخی دوستان روحانی هم از روی احترام به بنده داده اند.
2. گفته اند قرآن نیاز به تفسیر ندارد. خود قرآن هر چند بارها بر وضوح خود تأکید کرده است اما همچنان پیامبر را به عنوان تبیین کننده آنچه نازل شده است و مرجع رسمی حل اختلاف برداشتها معرفی کرده است. (سوره نحل آیات 44 و 64) این مقام پیامبر ص پس از او، بنا بر حدیث معتبر ثقلین، به نسل او اهل بیت او انتقال یافته است. در روزگار ما که دسترسی به امام زمان عج با محدودیت همراه است بنا به فرموده ائمه اطهار که درود فراوان خدا نثار ایشان باد باید به عالمان عادل رجوع کنیم.
3. در برخی روایات آمده است که آیات قران مانند سیارات مدار مشخصی دارند و با گذشت زمان، تأویلهای نوی برای آنها مشخص می شود. همچنین، روایت مشهوری است که قرآن را زمان تفسیر می کند. این آیه نیز می تواند از جمله این ایات باشد که پیشرفتهای علمی درستی آن را تأیید کرده است.
4. تفسیر نمونه کار گروهی است و برای مخاطب جوان و با تحصیلات دانشگاهی نوشته شده است. این از نقاط قوت این کار است نه نقاط ضعف.
5. بعلاوه، کسی را ندیدم که به استدلالهای مطرح شده پاسخ داده باشد. مهم نیست گوینده کیست مهم این است که چه می گوید.
6. برخی ابهاماتی را در باره آیات دیگر مطرح کرده بودند. راهش این است که ابتدا در اینترنت جست و جو کنید شاید کسی رفع ابهام کرده باشد سپس به سایتهای پرس و جو، پاسخگو و امثال آن مراجعه کنید. همچنین می توانید نرم افزار جامع التفاسیر 2.1 را تهیه کنید و بلافاصله به تفاسیر معتبر قرآن رجوع کنید.
من 5 آیه از قرآن آوردم که میگوید قرآن احتیاج به تفسیر ندارد . اگر در جای دیگر قرآن طبق نوشته آقای لطفعلی نوشته که احتیاج به تفسیر دارد خود این نشانه ضدو نقیض بودن قرآن است .قضاوت را به خوانندگان محترم میگذاریم که خودشان قضاوت کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
به ناشناس اخیر که نسبت به ضرورت تفسیر قرآن ایراد دارد پیشنهاد می کنم کتاب منطق تفسیر قرآن اثر دکتر محمد علی رضایی را مطالعه کند این کتاب بعلاوه سایر آثار این نویسنده در یک لوح فشرده توسط مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی منتشر شده است. در عین حال خلاصه ای از بخش اصلی مورد نظر را با حذف مستندات و مثالها در اینجا کپی می کنم (منطق تفسير قرآن، ج1، ص: 29به بعد)
الف) علل نياز مخاطبان قرآن به تفسير
1. علل نياز مخاطبان قرآن به تفسير عبارتند از: مخاطبان قرآن، داراى سطوح علمى متفاوتى هستند، برخى افراد همچون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و اهل بيت عليهم السلام در قلّههاى علمى قرار دارند كه نياز به تفسير معمولى ندارند، اما برخى افراد فاقد دانشهاى لازم و مقدماتى همچون صرف و نحو و لغت هستند.
يادآورى: با توجه به نكته فوق روشن مىشود كه در حقيقت، مخاطبان نياز به تفسير دارند، نه قرآن. نياز افراد به تفسير يكسان نيست، بلكه برخى بيشتر و برخى كمتر نياز به تفسير دارند و برخى همچون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه وحى الاهى را بهطور مستقيم
و شهودى دريافت مىكنند نياز به تفسير ندارند.
2. فاصله زمانى و مكانى مخاطبان با نزول آيات: شأن نزول (اسباب النزول) درفهم آيات قرآن تأثير بسزايى دارد. ازاينرو، آن دسته از مخاطبان قرآن كه درمكان و زمان نزول آيات حضور نداشتهاند، در فهم برخى آيات با مشكل مواجه مىشوند اين مشكل با مراجعه به كتابهاى شأن نزول و تفاسير تا حدود زيادى برطرف مىشود، و تفسير صحيح آيات به دست مىآيد.
از طرف ديگر، فاصله زمانى مخاطبان با صدر اسلام باعث مىشود كه مفاهيم برخى واژگان در طول زمان دستخوش تغيير گردد. اختلاف نظرهاى مفسران و مغرضان، مفاد برخى آيات را درهالهاى از ابهام فرو مىبرد.
زمان با پيشرفت علوم همراه مىگردد و گاهى موجب روشنتر شدن معانى و آيات مىگردد.
ب) ويژگىهاى قرآن
قرآن، كتابى با حجم محدود است كه برنامه زندگى بشر تا روز رستاخيز را در خود جاى داده است. ازاينرو، قرآن داراى ويژگىهايى است كه آن را نيازمند تفسير كرده است، از جمله:
1. معارف زياد در قالب واژگان محدود: قرآن كريم، شامل عقايد صحيح، اخلاق، احكام و قوانين عبادى، جزايى، مالى و خانواده و نيز قصص، تاريخ و مواعظ و اشارات علمى به طبيعت و كيهان و ... است، كه همه را در حجم كم، در يك كتاب گنجانده و بسيارى از آنها نيازمند توضيح است.
2. محتواى عالی در قالب الفاظ معمولى عربی: قرآن، بهترين استدلالهاى خداشناسى و راهنما شناسى و قوانين عالى و صحيح ترين تاريخها و اعجازهاى علمى و مانند آنهاست كه همه را به زبان قوم و براى عموم مردم بيان كرده و برخى از آنها نيازمند توضيح و تفسير است.
3. چند چهره بودن قرآن (بطون): از آنجا كه گنجايش اطلاعات وسيع در حجم اندك و در ظاهر آيات قرآن، عملًا ممكن نبوده قرآن كريم از راهكار بطون استفاده كرده است؛ يعنى گاهى يك جمله كه معناى ظاهرى دارد داراى لايهها و سطوح و معانى باطنى متعدد است.
4. وجود لغات مشكل و غريب در قرآن: همانطور كه در زبان عرب الفاظ ساده و مشكل هست، قرآن نيز كه به زبان عرب است الفاظ مشكل و ساده دارد كه الفاظ مشكل آن نيازمند توضيح و تفسير است. ازاينرو، كتابهاى غريب القرآن، مشكل قرآن و ... نوشته شد.
5. وجود مفاهيم ما فوق بشرى در قرآن: در قرآن كريم، برخى آيات در مورد خدا و صفات او وجود دارد كه فهم آننيازمند توضيح و تفسير است؛ وگرنه آيات، متشابه شده و انسان را به فتنه و گمراهى مىاندازد. اين مطلب با مبحث متشابهات و تأويل ارتباط دارد.
6. وجود مفاهيم متشابه در قرآن: بيان مطالب عالى و ماوراء ماده، در قالب الفاظى
كه براى بيان مطالب مادى آماده شده، مستلزم تشابه است. براى مثال، وقتى سخن از صفت «سميع و بصير» براى خدا گفته مىشود همان چشم و گوش معمولى به ذهن مىآيد؛ چون اين الفاظ براى همين معانى مادى ساخته شده است و شنوايى و بينايى خداى مجرد را نمىتواند باز نمايد، مگر آنكه تأويل و تفسير شود.
7. مقاصد و اهداف قرآن: آيات قرآن، معانى ظاهرى (مراد استعمالى) دارد؛ همانطور كه مقاصد و اهداف خداى متعال را در بر دارد (مراد جدّى) كه در تفسير قرآن توضيح داده مىشود. يعنى لازم است آيات عام و خاص و مطلق و مقيد و قرائن نقلى ديگر و قرائن عقلى و علمى در نظر گرفته شود تا مقصود نهايى خداى متعال روشن شود. اين مطلب جز با كاوش و دقت تفسيرى حاصل نمىشود.
8. وجود احكام و قوانين كلى و مجمل در قرآن و لزوم استفاده از سنت در مورد آنها: قرآن كريم، كليات عبادات، معاملات، قوانين كيفرى، ارث، ازدواج و طلاق و مانند آنها را بيان كرده است؛ اما بيان برخى جزئيات بهعهده پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و بعد از او بهعهده اهل بيت عليهم السلام گزارده شده است. فهم احكام جزئى اين موارد جز با تفسير آيات به وسيله روايات ممكن نيست.
9. جريان قرآن بر موارد و مصاديق جديد: قرآن كريم، مطالب و قواعد كلى «براى هدايت بشر در زندگى بيان كرده است، اما از آنجا كه زندگى انسان در هر عصر دستخوش تحول مىگردد و نسلها و حوادث نو مىشوند، تطبيق قرآن بر موارد و مصاديق جديد نيازمند تفسير نوين قرآن است؛ تا با الغاى خصوصيت از آيات، آنها را بر موارد جديد تطبيق كند.
آقای لطفعلی لطیفی خود شما هم هیچ بویی از اسلام نبردی جز خرافاتی که این آخوندای ملعون بهتون یاد دادن پس خواهشا سنگ اسلام رو به سینه نزنین اسلام از آدمایی مثل شما مبراست قرآن هم هیچ نیازی به تفسیر نداره
بسمه تعالی
و این است اوج منطق و استدلال مخالفان!
آخوند گرامی ماله کش عزیز لطفعلی لطیفی!
زبان الله مو نداشته و الکن نبوده که چنین احمقانه و بی بصیرت سخن پراکنی کنه و عمدا مردم رو به اشتباه و خریت سوق بده! اگر هم می خواست شعر بگه و ارواح عمه ی ... بلاغت رو هم رعایت کنه و ایجاز مخل مذموم نداشته باشه، می تونست خیلی راحت بگه من جبال السحب یا یه همچین تعبیری یعنی "کوهی از ابر یا ابرها"، شما خودت هم اگر مثل انسان سالم بخوای سخن بگی می گی مثلا کوهی از زباله در اطراف تهران سوزانده شد! یا می گی کوهی از گندم در مزرعه ایجاد شد هیچ عقل سلیمی که بخواد فصیح و بلیغ صحبت کنه نمی یاد بگه در اطراف تهران کوه سوزانده شد یا در مزرعه کوهی ایجاد شد! همه به عقلش شک می کنند! حالا امثال شما آخوندها می خواین به ماله کشی ادامه بدید بدید اما خرد فردی و جمعی مردم ومخصوصا حوانان رشد کرده و دیگه به بلاهت های آخوندی پای منبر گوش نمی کنند و خریت رو از استدلال بخوبی تشخیص می دهند!
بسم الله الرحمن الرحیم
ملا محسن فیض کاشانی از علمای شیعه در قرن یازدهم هجری در تفسیر آیه بالا چنین می گوید:
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي: يسوق سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ بأن يكون قطعا، فيضمّ بعضه إلى بعض ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً: متراكما بعضه فوق بعض فَتَرَى الْوَدْقَ: المطر يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ: من فتوقه وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ: من الغمام، فإنّ كلّ ما علاك فهو سماء مِنْ جِبالٍ: من قطع عظام تشبه الجبال في عظمها و جمودها فِيها مِنْ بَرَدٍ. بيان للجبال. فَيُصِيبُ بِهِ: بالبرد مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ. (الأصفى في تفسيرالقرآن، ج2، ص: 851)
بنده این قسمتش را معنا می کنم [فِيها مِنْ بَرَدٍ. بيان للجبال.] من در من برد من بیان است یعنی جنس کوه را توضیح می دهد که از یخ و تگرگ است.
م
سلام به برو بچه ها.
دوستان اولا احترم دیگران رو نگه دارید.
این از انسانییت به دوره. ما اگه نظرات بقیه رو قبول نداریم دلیل نمیشه بهش توهین کنیم> :)
من یه پیشنهاد دارم.
دوستانی که میخوان در مورد دین تحقیق کنن، خودشون بشینن کتابای مذهبی رو بخونن. مثلا قرآن رو یه بار از اول تا آخر بخونن. یا یه سوره رو بخونن. زیاد وقت نمی گیره.
کسایی که میخواید حقیقت رو بدونید....
خودتون دس به کار بشید. اگه تو قرآن چرت و پرت نوشته بود قبول نکنید، بندازیدش تو سطل آشغال و به همه بگید .
مشکل اکثر کسایی که با دین مشکل دارن، در اصل با کسایی که قرآن رو ور میدارن، الکی تفسیر میکنن. این جوری میشه که بعضی ها وقتی میشنوند، می گن چرت و پرته. راستم میگن.
شما اگه دانشجو باشید میبینید که مثلا واسه کتاب هالیدی ، یه استاد معرفی میکنن که بیاد بهتون درس بده. پس چه طور میشه که برای کتابی که خدا فرستاده، هیچ معلمی نباشه.
تازه مسلمونا ادعا میکنن که کتاب خدا خیلی کامله. پس باید معلماشم خیلی قوی باشن.
حالا شما به من بگید. آخوندی که 10 سال درس خونده می تونه قرآن رو تفسیر کنه؟
خدا تو قرآن میگه، این قران بعضی ها رو هدایت میکنه، بعضی هارو گمراه. شماره آیش رو رو یادم نیست. پیدا میکنم می ذارم.
یه جای دیگه می گه ما این قرآن رو نازل کردیم تا تو(پیامبر) برای مردم تبیین کنی. یعنی هرکسی نمی تونه قرآن رو باز کنه و بگه من از این آیه این رو می فهمم. به خاطر همینه که وقتی تفسیرارو می خونی میبینی که همش با هم تناقض داره، یا مثلا می گن شاید منظورش این بوده، چون نمی دونن.
من توصیه میکنم دوستانی که می خوان اطلاعاتشون زیاد بشه به تفسیر برهان که تفسیر مربوط به ائمست مراجعه کنن. بیاید یه بار خودمدن تحقیق کنیم. نه اینکه کسی بهمون بگه چی کجا نوشته. اگه وقت بذارید حتما حقیقت رو پیدا میکنید.
دوستان باز هم از این که با احترام با هم دیگه بحث میکنید و فرهنگ بالای ایرانی یه خودتون رو نشون می دید ممنونم. :)
اگه دوس داشتید به ایمیل من نامه بزنید تا دوستانه با هم بحث کنیم.
hosseini.soheil@yahoo.com
hosseini.soheil گرامي؛
شما از کجا مي دانيد که قران با اينهمه غلط و چرنديات از طرف خدا آمده؟
اگر قران از طرف شيطان بر محمد نازل شده باشد شما چطور متوجه مي شويد؟
در طول تاريخ بودند کساني که اين نکته را فهميدند ولي جرات بيان آنرا نداشتند چون بدست يک عده چاقوکش احمق مسلمان کشته مي شدند و مي شوند.
ديني که 1400 سال مخالفين خود را از دم تيغ گذرانيده نمي تواند دين خدا باشد.
چون کشتن مخالف کار شيطان است.
اگه قرآن رو بخونی نظرت عوض میشه، رفیق من.
من ازت یه سوال می پرسم شما از کجا به شیطان اعتقاد داری در حالی که اصلا به دین اعتقادی نداری؟؟
من می دونم اگه خودت قرآن رو بخونی نمی تونی بگی بد. ولی یادت باشه، هر کسی نمی تونه قرآن رو باز کنه بگه نظره من در مورد این آیه اینه. قرآن بخون با تفسیر برهان. اگه جوابت رو نگرفتی، بیا بهم بگو توش چرت نوشته بود.
یه دفعست. اگه دنبال حقیقتی این سختی رو به خودت بده.
رو حرف آخوندام زیاد حساب نکن.
براي اينکه من بطور غير مستقيم با شيطان مرتبط شدم و بسيار هم زجر کشيدم
و الان هم زجر مي کشم براي اينکه اعمال او را نپذيرفتم.
با سلام
به آخوند لطیفی بگید: این چند آیه زیر را چطور تفسیر می کنید؟
مکرا در قران ذکر شده ما همه را نر و ماده(جفت) آفریدیم، در صورتی که امروز مشخص شده که بعضی از کرمها و حلزون ها و همچنین رشد باکتریها(با تقسیم دو تایی)، و جانوری در دریا که اگر اشتباه نکنم عروس دریایی باید باشد که برای تولید مثل تکه ای کوچکی از بدنش جدا می شود و مانند خود را به وجود می آورد نه نری در کار است و نه ماده ای.
آقای لطیفی حضرت عباسی ماله کشی نکن به نظر شما این آیه زیر خدا گفته:
آیه 53 سوره احزاب:ای کساتی که ایمان آوردید به خانه پیغمبر بدون اجازه ایشان وارد نشوید. و وقتی به مهمانی دعوت می شوید زرودتر از وقت نیایید. وقتی غذایتان را خوردید زود پراکنده شوید و پی کار خود بروید، خانه پیغمبر مکان مزاح و تعریف نیست چرا که این پیغمبر را آزار می دهد هرچند که او خجالت می کشد ولی بدانید که خداوند خجالت نمی کشد و .......
آیا لازم بود که خداوند به محمد وحی کند تا چنین حرفی را بزند، یعنی نمی شد که خود پیامبر به دوستان خود بگوید که زرودتر از وقت نیایند و اگر غذا خورید پراکنده شوید، یعنی خدا سخنی مهمتر از این نداشته که بگویید و وارد مسایل کوچک شود مثل آیه زیر:ای پیامبر آنهایی که از پشت حجره ات تو را بلند صدا می زنندنمی فهمند و .....
و دیگر اینکه اگرخداوند بی نیاز است که در قران اشاره شده،پس چرا باغهای کسانی را که عبادت نمی کنند باغهایی را که بابتشان زحمت و عرق ریختند را صبح هنگام قبل از اینکه آنها از خواب بیدار شوند به کلی نابود می کند و به زمین بایر تبدیل می کند(سوره قلم)،مگر خدا بی نیاز نیست پس چرااین چنین می کند؟از طرفی یکی از بزرگترین صفتی که خداوند به انسان داده است صفت اختیار است تا آزادانه هر دینی را که بخواهد انتخاب کند و در قران نیز آمده که اجباری نیست اما جلوتر که می رویم به آیاتی بر می خوریم که در تناقص با آیه قبل است، خداوند به رسولش دستور می دهد که هر کجا که کافران را یافتید آنها را سخت به کشتن دهید،یادر دیگر آیه می گوید از هر سو و طرفی به کمین آنها بنشینید و هر کجا یافتید گردن آنها را بزنیدتا از خونریزی زیاد دشمن از پای درآیدو اسیران را به بند بکشید تا فتنه و فساد از روی زمین بر داشته شود(آیه 4 سوره مححمد) و ...،آیا چنین خدایی که آسمان با آن همه عظمتش و با آن همه نظام کهیانی را که آفریده به خاطر اینکه کسی به خدا اعتقاد دارد ولی دین جدید را قبول نمی کند چنین رفتاری را می کند، پس اگر چنین است چرا همان روز آول که بشر را آفرید و به او دو گوش ،دو بینی و ... داد به او یک دین نداند اگر مبنا را اختیار بر انسان گذاشت پس چرا دیگر شمشیر به دست فرستاده اش می دهد تا در مدت 23 سال اینهه جنگ و خونریزی صورت گیرد، آیا چنین خدایی بیشتر از آنکه رحمان و رحیم باشد قهار و جبار نیست؟چرا خدا را به اندازه ی درک و فهم خود پایین می آورید و برای او چنین حرکاتی را قایل می شویم؟اگر مجهولات کتابهای آسمانی با پیشرفت علم مشخص می شود پس چرا هم اکنون از این کتابها مجهولات آینده را بیرون نی آوریم و مینشینیم هنگامی که دانشمندان سالها وقت خود را صرف در آزمایشگاهها به تحقیق و تفحص کردند و چیزی کشف کردند ،آن وقت همه مذهبیون می گویند در کتاب آسمانی ما ذکر شده بود.
من بشخصه بحث ها و در گیریهای اینچنینی را قبول ندارم و بی ادبی و حتاکی را رد میکنم.اما از آنجا با ملتی بی منطق ،بیسواد و بی ادب مواجه هستم از دیدن این نوشتار ها کیف میکنم.میدونید چرا؟
در سایتها و گفتگوهای گروهی در زندگی عادی میبینم که مردم-پیر و جوان- با این لحن خشن به اسلام و مشتقات آن حمله میکنند.این بدان معنیست که در زمان مناسب اینها با خشونت و عصبیت متراکمی که با گذشت زمان در خویش جمع کرده اند، پدری از آخوند و مسلمان و هرکس که از اسلام و محمد دم بزند، در میاورند که نگو نپرس!
پس بشتابید، به یکدیگر ناسزا بگوئید، اعتقادات پوچ یکدیگر را مورد حمله قرار دهید تا روز موعد بجان هم افتاده و نسل پیشین و نافهمیده را از بین ببرید که از هر سو بمیرد به سود "دمکراسی" است !
ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ.به معنی پیوند نیست بلکه به معنی جمع کردن است یعنی تکه های ابر را می راند که با هم ترکیب می شوند و در هم فشرده می شوند. یک کودک هم که به آسمان نگاه کنید این را می بیند اما آخوندها از کلمه یولف جدید ترجمه پیوند ساخته اند که موضوع باردار شدم ابرها را و علمی بودن مزخرفات قران را بیان کنند.
http://geranom.wordpress.com/2011/04/04/70-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%B6%D8%A7%D8%AA-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86l%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84/
به اینجا رفته و گند قرآن را واضح ببینید
باسلام خدمت خوانندگان گرامی!
زبان عربی ازگستردگی فراوانی برخوردار است و کار هرکس(Arash) نیست که بیاید ومتن عربی بخصوص الفاظ قرآنی راترجمه کند.
این آقاازتفاسیر قدیمی که آنان رامعتبرمیداند ومعتبر هم هستند دلیل میگیرد؛خوب آقای عزیز آن هاکه ازعلوم امروزی آگاهی نداشتند وفقط نظریه شخصی خود رانوشته اند.
اماپاسخ این دوست:
1.کل ماعلاک فهوسماک(هرآنچه بالای سرتوست آن آسمان توست)واین قاعده ایی کلیست.
2.وجه تسمیه سمآء:سمی بذلک لسموه وارتفاعه(به این خاطر به آن آسمان میگویند که بلند ومرتفع است).معلوم شدکه عرب ها از لفظ سمآء تنهابرای آسمان بنابر قاعده اول استفاده نمیکردند ودر این آیه منظور همان ابراست نه آسمان.
3.جبال دراین آیه یک تشبیه است وعرب هاچیزهای کلان وبزرگ را به جبال تشبیه میکنند مانند:فلان یملک جبالا من مال(فلانی مالک کوههایی ازمال است)
واینجامنظور ازجبال ابرهای بزرگ وقول پیکراست واین راکسی درک میکندکه برفرازابرها درهواپیمانشسته باشد وشباهت این نوع ابرهاراباکوههاوودره هامشاهده کرده باشد؛امااین آقافکرمیکندمحمدسوتی داده،نه عزیزم این علم ودرک شماست که ناقص است.من تعجب میکنم ازاین آقاکه هیچ تسلطی برادبیات عرب نداردویک سایت اسلام شناسی بازکرده است وعده ای متعصب رادورخودش جمع کرده که هیچ ازتحقیق وبررسی سردرنمی آورند.من بادوستان ومخالفان گرامی هیچ گونه دشمنی ندارم ودرخواستم اینست که اگرمیتوانندمدلل صحبت کنند خوب نظربدهند؛ومانندافرادافراطی بالایی عمل نکنند.
همۀ نظرات موافق ومخالف را خوندم.
دیدم که بعضی ها ازروی بی اطلاعی وفقط با تقلید صحبت کرده اند وبعضی هم با به اصطلاح تحقیق که آنهم باز درواقع قبول یکطرفه نظریات اسالم شناسانه بود
به هرحال قصد رد یا اثبات آیات را ندارم این به خودافراد مربوطه
ولی درمورد ابرها ، باران ، تگرگ وصاعقه دیدم که موافقین آیات نظرات کاملا غیرکارشناسانه ای داشتند
تشبیه ابرها به کوه معجزه نیست چرا که بعضی ازانواع ابرها نظیرابرکومولوس ازروی زمین هم مانند کوه هایی بلند دیده می شوند ویا برای دیدن منظره ابرها ازبالا نیازی به پرواز باهواپیما نیست کافیه که ازیک کوه بلند بالا بروید وبالاترازابرها قرار بگیرید
ضمنا صاعقه ازبرخورد ابرها بوجود نمی آید واین رعد وبرق نتیجه تخلیۀ اکتریکی ابرهاست که نمونه های کوچک آن را درزندگی روزمره هم می بینیم وگفتن اینکه صدای رعد کوبنده است ونورآن چشم را کورمیکند معجزه ای ندارد
بارش تگرگ درواقع چیزی عجیب تراز بارش برف وباران نیست که بخواهیم نحوه شکل گیری آنرا اینقدر پیچیده کنیم یخ زدن قطره های باران شکل گرفته درارتفاعات به طور ناگهانی تگرگ ایجاد میکند به همین سادگی وپیچیده کردن این پدیده هم معجزه نیست
اتفاقا پیچیده کردن پدیده های طبیعی مثل برف وباران وتگرگ وصاعقه وخسوف وکسوف نشانۀ ضعف قرآن است نه معجزه بودن آن
جناب ناشناس بالایی!
من طبق قوانین عرب نظردادم نه ازپیش خودم شمااگه فقط نظرنمیخوندین ویه سری به مطلب اصلی میزدین میفهمیدین من چی میگم.همچنین ابرها همان گونه که ازبالادیده میشوندازپایین دیده نمیشوند درضمن درعربستان چه کوه بزرگی وجوددارد که محمدازآن بالابرود ومنظره ابرهاراتماشابکند؟؟؟اگه کوه بزرگی وججودمیداشت عربستان اینقدربی آب وعلف نمیبود.
همین آیه (نور/43)که یکی ازاعجازقرآنیست اشاره به مراحل3گانه تتشکیل ابرهادارد:مرحله1:«ألم ترأن الله یزجی سحابا»ازجاء درلغت به آرام راندن وسوق دادن است وخداوندتوسط باد(درآیه دیگری آمده:«وأرسلناالریاح لواقح فأنزلنامن السمآءمآءاً»وبادهارابرای تلقیح به وزیدن می اندازیم وبه دنبال آن ازآسمان آب میبارانیم.الله تعالی دراین آیه ازبادهای بارورکننده سخن می گوید ومامیدانیم که باد همانطورکه دربارورساختن گیاهان نقش دارد دربارورساختن ابرهانیزنقش دارد ونکته جالب این است که درسیاق آیه می آید جمله«فأنزلنا»است حرف فاء برای تعقیب وانجام کاری بدون درنگ است بدین معناکه بادهاابرهارابارورمیکنند وسپس باران می آید وبارش باران هیچ وقت ممکن نیست مگربعئازتلقیح بادها ابرهارا.) ابرهارامیراند؛اماسوق دادن تاکجاادامه دارد؟دانشمندان میگویندسوق دادن تانقطه اجتماع وبه هم پیوستن آن هاادامه دارد.
2.«ثم یؤلف بینه»بعدازسوق وراندن ابرهادرمرحله2ابرهابه هم پیوندمیخورند اما وقتی باهم پیوندمیخورندیک ابرواحد راتشکیل میدهند(محققین علوم هواشناسی میگویند پیوندابرهاممکن نیست مگرکه مرحله اول ایجادشود)3«ثم یجعله رکاما»براثروزش بادابرهابرروی هم انباشته میشوند وبه صورت ابرهای متراکم درمی آیندوازطرف بالاگسترش می یابندوبه صورت توده های بسیاربزرگی درخواهندآمدکه ازدوربه شکل کوه های بزرگی دیده می شوند.بعدازسپری شدن مراحل3گانه مرحله ایی دیگردرصحن شکل میگیردکه نزول باران تگرگ ورعدوبرق است؛اماچطور؟
ازبالارفتن ابرهاوبادهایی که ازقسمت پایین بابارالکتریکی درحرکتند وبرخوردبانیروی الکتریکی موجوددرفضایک میدان الکتریکی شکل خواهدگرفت وبخارات آب موجودرابه صورت قطراتی بسیارریزدرخواهدآوردتابراثرفشارتبدیل به قطرات باران شده ببارند.
با درود
من از دوستان عزیز خواهش میکنم کتاب افکار کوچک و دنیاهای بزرگ موریس مترلینگ رو بخونن تا بفهمن دین بزرگترین دروغ تاریخ بشریت هست و سرچشمه تمام این دینهای مضحک از کجاست.
دین مخدر توده هاست.بیایید توده نباشیم.
منم از شماخواهش دارم کتاب هایی که در مورد اثبات وجود خدانوشته شده بخونین بعدد تصمیم بگیرین!
خدای به این بزرگی نمیتونست کاری کنه کمتر سرش دعوا باشه. قران رو یک آدم بدوی نوشته،به خاطر لحن عامیانه و محتوی پر از اشکال و نقص و خرافاتهای آشکار.
یک خدا نمیتونه اینقدر انسان گونه و کوتاه فکر باشه که قران نشون میده. زمین یک ذره ناچیزه در حالیکه این خدا فقط به جزیره عرب توجه داشته.
نمیتونست قران رو جوری طراحی کنه که یه آدم علمی نتونه توش شک کنه؟
این جور موقعها مسلمها سعی میکنن توجیه بکنن.
خدا نمیتونست قران رو طوری بگه که حداقل یه آدم باسواد با یه بار خوندن بدون شک قبول کنه؟!
اینم شد شبهه؟قرآن کتابی ساده فهم است.اگر همانطور که تو می گویی نازل میشد باز امثال تو پیدا می شدند و می گفتند چرا قرآن ساده فهم نیست؟خوب این اشکال بشر است نه قرآن.
لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي: يسوق سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ بأن يكون قطعا، فيضمّ بعضه إلى بعض ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً: متراكما بعضه فوق بعض فَتَرَى الْوَدْقَ: المطر يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ: من فتوقه وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ: من الغمام، فإنّ كلّ ما علاك فهو سماء مِنْ جِبالٍ: من قطع عظام تشبه الجبال في عظمها و جمودها فِيها مِنْ بَرَدٍ. بيان للجبال. فَيُصِيبُ بِهِ: بالبرد مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ
«آيا نمی بينی خدا ابرها را برای جمع و مرتب شدن می چرخاند، بعد آنها را با هم مألوف می کند، بعد آنها را رویهم انباشته می کند، و بعد می بينی که از ميانمتداد آنها قطره بيرون می آيد. و از ابرهای کوه مانند که ريزه های يخ دارند نيز با چرخاندن آنها تگرگ نازل میکند و آنها را بر سر هر که بخواهد می ريزد و هر که را نخواهد نمی ريزد. برق آن نزديک است ديدگانها را بگيرد».
نکات آيه: 1ــ ابرها برای برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند. 2ـــ ابرها مألوف می شوند. 3ـــ ابرها روی هم متراکم می شوند. 4ـــ قطره ازخلال امتداد ابـر (از امتداد تراکم ابر) می ريزد. 5ـــ ابرهای کوه مانند وجـود دارد. 6ـــ در ابرهای کوه مانند ريزه های يخ وجود دارد کهبا چرخش آنها تگرگ تشکيل می شود. 7ـــ برق تگرگ نزديک به گرفتن چشم است.
1ــ ابرها برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند:
اين تصاوير با ماهواره گـردبـادها ابرها را می چرخانند و گرداب ابری شکل می گيرد و ابرها را جمع می کند. قطر اين ابر حدوداً 200 کيلومتر است و سوراخ مرکز آن کـه مـانند چـشـم می ماند حـدوداً 10 کـيـلـومـتـر است. («زجو» از جمله به معنی: هـل دادن يا پيچاندن يا گرداندن چيزی برای مرتبشدن يا شکل گرفـتن است).
2ــ ابرها مألوف می شوند:
به شکلی که در تصوير می بينيم ابرها با هم مألوف می شوند. چرا قرآن از واژه تآلیف استفاده کرده است؟ تآلیف بمعنی سازگار نمودن و آشتی دادن دو یا چند چیز مختلف و متفاوت است. علت اینکه قرآن واژه تآلیف بکار برده اینست که پاره ابرها از نظر دما و غلظت بخار آب و ترکیبات و غیره با هم فرق میکنند.
3ـــ ابرها روی هم مـتـراکم می شوند:
ابرها روی هم انباشته و متراکم می شوند. گاهی تراکم آنها به چند صد متر هم می رسد.
4ـــ قطره از خلال امتداد ابر (از امتداد تراکم ابر) می ريزد:
وقتی وضعيت جوی به نقطه بارش برسد ابتدا ذرات آب در بخشهای بالائی ابر با هم ترکيب می شوند و قطره های ريز در حد سقوط کردن تشکيل می شـوند. وچنانکه قـرآن گفـته از بالا در امتداد تراکم ابر سقوط می کنند. در مسير سقوط خـود با ميليونها مولکولهای ديگر آب برخورد می کنند که جذب آنها می شود و رفته رفـته بزرگ و بزرگ تر می شوند. تا اينکه به نهايت پائين ابر می رسند و آن را ترک می کنند. قطره ای که ابر را ترک می کند تقريبا 2000 بار بزرگ تر از ذرات موجود در ابر است. (پس از ترک ابر نيز در مسير خودمی توانند با قطره های کوچکتری که پيش از آنها از ابر جدا شده اند و بخاطر سبک تری خود سرعت کمتری دارند برخورد کنند و بزرگتر شوند).
.
5ـــ ابرهای کوه مانند وجود دارد:
این نوع ابرهای کوه مانند البته فقط با رفتن با هواپیما در محیط ابرها مشخص است. و تا پیش از پرواز انسان کسی از آنها خبری نداشت.
6ـــ در ابرهای کوه مانند ريزه های يخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکيل می شود:
دانه تگرگ همانطور که آيه گفته در اصل ريـزه های يـخ اسـت کـه در بـخـش بالائی ابـر است. دانـهتگـرگ وقـتی تشکيل می شود که بلورهای يخی در بالای ابر، قطره های آب را که سردی آنـها در دمای زير صفر است ولی يخ نمی زنند جمع می کند. آن قطره ها که تا زير درجه انجماد سرد هستند به مجردی کـه بـلـورهـای يخی آنـهـا را لـمـس می کـنـنـد سريعاً يخ می زنند. و بلورهای يخی توسط بادهای تند خشونت بار در ابر بالا و پائين برده می شوند، (يا به تعبير قـرآن گـردانـده يـا چـرخـانـده می شـونـد) کـه باعـث بـرخـورد و تـمـاس آنـهـا با قـطـره های بيشتری می شود. و اين عـمل باعث می شود که قطره های بيشتری دور آنها يخ بزند، و دانه تـگـرگ بـزرگ و بزرگتر بشود. تا جائی که وزن آنها قدری سنگين می شودکـه بـاد ديگـر نمی تواند آنـهـا را با جـريـان خود به بالا ببرد و در نتيجه سقوط می کنند. (واژه «زَجْو» که آيه برای بيان شکل گيری ابر بکار گرفته و نحوه نزول تگرگ نيز به آن معطوف نموده، از جمله به معـنی: هـل دادن يا پيچانـدن يـا گـردانـدن چـيـزی برای مرتب شدن يا شـکـل گرفـتـن است).
7ـــ برق تگرگ نزديک به گرفتن چشم است:
در ابـر "باد و بوران"جريان برق مثبت و منفی درست میشود. به ايـن شکل که با بادهای قوی "ذره ها" و "قطره هـای ريز آب" و مخصوصاً "ذره های يخی" موجود در ابر، در ابر بالا و پائين برده می شـوند کـه باعـث ايجـاد جـريان مثبت و منفی برق می شود. جريان مثبت و مـنـفـی اغـلـب دور از هـم شـکل می گيرند. دست آخر تـفـاوت مـيان يک مـنـطـقـه با برق مثبت با مـنـطـقـه ديگر با برق مـنـفـی، خواه در ابر يا بر زمين آنقدر زياد می شود که برق آنها بـشکـل جـرقـهبـسـيـار بزرگ (آسـمـان درخـش) آزاد می شود.
همينطور وقتی تگرگ از ميان يک ناحيه زير صفر و ناحيه ذره هـای يخی در ابر ميافـتد ابر الکتريسيته می شـود. وقـتـی قـطره های مايع با دانه های تگرگ برخورد می کنند سريعاً هنگام تصادم يخ می زنند. و بدنبال آن گـرما را رهـا می کنند. ايـن عـمل سـطح دانه تگرگ را از ذرات يخ دور تا دور گرم تر نگه می دارد. وقـتی کـه يک دانـه تگـرگ بـا يـک ذره يـخ تصادم می کند: الکـترونها ازبخش سردتر به بخش گرمتر جريان پيدا می کنند. پـس از آن دانه تگرگ برق منفی می شود. همين اثر نيز وقتی قـطـرهای با دمای زير صفـر با دانه های تگرگ و ذره های ريز دارای برق مـثـبت برخورد می کنند رخ می دهد. اين فـندکهای دارای برقمـثـبت توسط باد به بخش بالائی ابر برده می شوند. و تگرگ دارای برق منفی به ته ابر می افتد و بدين گونه بخش پائين تر ابر منفی می شود. اين برق منفی بصورت نور تخـليه و آزاد می شود. نور آن نيز چنانکه آيه گفـته قـوی است.
و آب اساساً وقتی تغییر حالت میدهد، مثلاً از مایع به جامد یا از آب به بخار تبدیل میشود انرژی آزاد میکند
اقا اینکه ابرهای تولید کننده سرما را به جبال تشبیه کرده یک تشبیه درست است اگر شما سایت های معجزات علمی قران را مطالعه کنید مسلمانان این را با افتخار بعنوان یک معجزه قران معرفی میکنند و این ایرانی ملحد دارد شعر میگوید دارد برعکس میگوید اخر ایران را چه شده که بین ملحد و آخوند دست بدست میگردد ؟؟
یعنی خودت در بی سوادی و نادانی یه سور زدی به هویج بعد از قران ایراد میگیری؟ واقعا فکر میکنی که دو تا ابر میخورن به هم بعد بارون میاد؟!!!
حق با نویسنده است، گفته از کوهی که در آنجا وجود دارد، پس ربطی به استعاره ندارد.
تئوری بیگ بنگ میگه چهان هستی در کمتر از 10 به توان -9 ثانیه به اندازه 10 به توان 9 متر گسترش پیدا کرد
بعد خلقت زمین تو 4 روز کجاش خنده دارع
آیه را درست ترجمه نکردید
عمدا یا سهوا
ایه میگوید وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ
از آسمان از کوههایی از یخ یا سرماکه در اینصورت تشبیه ابرها به کوههایی از یخ درست است
کلمه برد به معنی سرما یا یخ
بَرَد یعنی تگرگ.
من واقعا خوشحالم از اینکه آدمهایی در بین این خرافه بازها وجود دارن که اینچنین مطالبی رو درج میکنن قرآن خیلی خیلی خیلی آیه های دیگه ای هم داره که فقط باید تعجب کرد و نگاهش کرد مثلا در یکی از آیه هاش میگه زنان خود را بزنید اگر نافرمانی کردند خوب مشخصه دیگه هر کسی نافرمانی میکرده از این آقای عرب میلرزیده یعنی بهم داره وحی میشه و همون موقع یه چیزی سر هم میکرده و میگفته که به نفع خودش باشه آخه آدم باید زن خودشو بگیره بزنه ؟؟؟ نه این انسانیته ؟؟؟ نه این حقیقته ؟؟ خدا میاد میگه وقتی زنان شما از حیض گذشتند با آنها نزدیکی کنید ؟؟؟ آخه خدا میاد همچین حرفی میزنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نه خدا میاد همچین حرفی میزنه ؟؟؟؟؟
چه جالب از بالا(هواپیما) که به ابرها نگاه می کنید دقیقا شبیه کوه هستند.
آفرین بر قرآن
اولا در هر ملتی و اندیشه ای آدمای بد وجود دارند که سبب دین گریزی می شوند و نباید با یه نفر یه ملت رو سنجید! ثانیا کی بهت گفته فقط مسلمان ها به بهشت میرن؟؟!!
قرآن خودش میگه اگر کسی ندای اسلام به گوشش نرسیده باشه در قیامت بر اساس فطرت و وجدان انسانی محاکمه میشه!
دوست عزیز جهت اطلاعتون پنج پیامبر جهانی بودن و برای به وجود آوردن یک امت بزرگ اومده بودن که یکی از اون ها محمد بود
من دیگه حرفی برای گفتن ندارم
اون وقت تخلیه الکتریکی کی به وجود میاد؟ فک کنم با یه جامعه بی سواد تو قرن 21 طرفیم!
من حرفی برا گفتن ندارم!(تخلیه الکتریکی در اثر مالش ابرهاست)
برای نظر دادن باید بی طرف بود!
شما اگه یه کتاب مخالف دین می خونید خیلی قبولش دارین ولی شرط می بندم یک بار قرآن رو باز نکردین! کم لطفی نکنید در حق خودتون!
نگفت بزنید! گفت تنبیه کنید!
این دو با هم فرق دارن و در ضمن مردان باید چی کار کنن؟ بشینن نافرمانی زن هاشون رو تماشا کنن؟
با سلام چقدر خوبه که در مورد مطلبى که منتشر مىکنىم تحقىق کنىم و علمى نظر بدىم نظر قرآن در مورد تشکىل تگرگ کاملا با تحقىقات دانشمندان سازگار است.متراکم شدن ابر ها در شراىط مناسب وتشکىل پارچه هاى ىخى درون آن ها که حاصل تحقىقات دانشمندان در اىن زمىنه است کاملا با نظر قرآن مطابقت دارد و اگر آىه را از اول بخوانىد دقىقا به اىن نکات اشاره کرده است
شتردرخواب بيندپنبه دانه يعني كي اتفاق ميفتد اونايي كه هم ازاسلام خوششون نمياد قسمتي ازفارسها هستند كه يك هزارم هم نميشند ولقيه قوميتها كه 70درصد ايران روتشكيل ميدهند صدرصد مسلمان هستند فارس هم نيستندكه بدليل نژادپرستي اتش پرستي روقبول كنندپس به همين خيال باش
لطفعلی لطیفی جان فکر کنم گند قرآنت دراومده برادر. بدجوری تلاش می کنی به هر شکلی مایت مالیش کنی ولی نمیشه داداش. بردار جمع کن خودتو و اسلامتو و اللهتو
اینایی که میگم تشبیه ابرها به کوه هست واقعا تا کی میخوان با ماله کشی سوتی های قرآن رو درست کنن؟ قرآن گفته در آسمان کوهی وجود دارد به همین صراحت. نه گفته که ابری وجود دارد که شبیه کوه است و نه گفته که کوه هایی وجود دارند. بلکه فقط گفته کوهی وجود دارد. نه تشبیهی در کار است نه حتی کوچکترین اشاره به اینکه نه تنها فقط یک ابر شببه به کوه نیست بلکه تعداد بی نهایت ابر شبیه به کوه ممکنه به وجود بیان و از بین برن پس اگر بر فرض محال منظور از کوه ابر متراکم شبیه به کوه باشه این آیه ی قران بر ثابت بودن و نامیرا بودن و ابدی بودن تنها یک کوه دلالت داره که مطلقا غلطه. در حالیکه اصولا ابرهای باران زا به شکل لایه هایی متراکم و در هم فرو رفته تشکیل میشن که در نهایت شک نسبتا تختی دارن و بسیار پهن و گسترده ای دارند. در واقع فقط نوع خاصی از ابرها هستند که در زمانی که بارور نیستند و به صورت تنها در آسمان جابجا میشن شکلی از نیمرخ شبیه به کوه دارند
عجب آخوند کسخلی هستی تو جناب لطفعلی!
آخه لطفعلی پفیوز حرامزاده! مگه اون الله جاکش خودش زبان نداشت که این رو بگه؟!
این کتاب کثیف و اهریمنی سرشار از تناقض و دارای انواع و اقسام خطاهای علمی، اخلاقی، تاریخی و نوشتاری می باشد و به همین دلیل است نیاز به تفسیر و ماله کشی آخوند دارد.
پوزش میخوام، من یک پوکر باز هستم و در لاس وگاس زندگی میکنم.
در آسمان کوه یخی وجود دارد ؟!!!
لطفاً یکبار دیگر متن را بخوان،
نویسنده نوشته بود : برخی از دوستان مسلمان اقدام به توجیه این آیه می کنند که منظور قرآن از کوه استعاره است، یعنی ابر را به کوه تشبیه کرده است، اگر با اندکی دقت آیه خوانده شود متوجه میشویم که قرآن گفته: ینزل من السما من جبال فیها برد : از آسمان از کوهی که در آنجاست تگرگی فرو میریزد. اگر استدلال این عزیزان را بپذیریم باید می گفت: ینزل من السحاب کالجبال فیها من برد: فرو می ریزد از ابرهایی کوه مانند که در آن تگرگ است.
اصطلاح معجزه علمی یک عبارت متناقض است، همانند یک سیاه سفید، علم بر اساس توضیحات و نتایج محاسبه شده است، در حالی که معجزات غیر قابل پیش بینی و غیر قابل تغییر هستند.
یکبار دیگه مقاله رو بخون،
نویسنده نوشته: برخی از دوستان مسلمان اقدام به توجیه این آیه می کنند که منظور قرآن از کوه استعاره است، یعنی ابر را به کوه تشبیه کرده است، اگر با اندکی دقت آیه خوانده شود متوجه می شویم که قرآن گفته : ینزل من السما من جبال فیها برد : از آسمان از کوهی که در آنجاست تگرگی فرو میریزد. اگر استدلال این عزیزان را بپذیریم باید می گفت : ینزل من السحاب کالجبال فیها من برد : فرو میریزد از ابرهایی کوه مانند که در آن تگرگ است.
عجب گوساله های نفهمی هستید شما مسلمونا
آورین آورین
الاغ جون!
تشبیهی در کار نیست، آیه گفته از کوهی که در آنجاست تگرگ می بارد، اگه میخواست تشبیه کنه باید می گفت: از ابرهایی کوه مانند که در آنجاست تگرگ میبارد.
ینی اینقد خری که نمیفهمی بارش تگرگ از ابره الاغ!!! هیچ ربطی به کوه نداره اگرم میخوای توضیح علمیشو بهت بگم هرچند شماها خودتونو زدید به خواب این چیزام حالیتون نمیشه در ضمن شما که میگی تگرگ با وجود کوهه خب اون کوهیو که تو میگی تو زمینه ولی اون خدات میگه اون کوه تو اسمونه بلاخره به ساز کی برقصیم؟؟ اول فازتو با خدات مشخص کن بعد بشین چرتو پرت بگو
چقدر منطقی و متین مخاطبتون رو توجیه می کنید متشکرم از وقتی که می ذاریو و احترامی که برای قران قائلید 😊😊😊
اقای لطفعلی من یکی از خواننده های اشکالات قران بودم ،شاید باورتون نشه تا مدت ها بهم ریخته و سر درگم بودم نه می تونستم منکر معجزات قران بشم و نه این اشکالات ،تمام اعتقاداتم دچار تزلزل شده بود ولی با توجیهات شما و امثال شما مواجه شدم تازه متوجه شدم واقعا درک و فهم من از تفسیر عمیق قران خیلی حقیر ،متشکرم از شما و امثال شما که با متانت و صبوری سعی بر رفع این ابهامات و روشن کردن مخاطبین دارین من یکی کاملا توجیه شدم ،بالاخره زمان فهم برخی از ایات راز الود هم فرا می رسه زنده و سلامت باشید 😊😊😊
من واقعا حال اون دسته از مخاطبینی که میان فقط توهین و بدو بیراه و فحاشی می کنند درک نمی کنم ،قرار با متانت و صبوری همدیگرو قانع کنیم نه اینکه به همدیگه توهین کنیم ،این چه روش بحث و مکالمه است کمی مودب باشیم
با درود
هنگامی که میبینم یک انسان آخوند بودن را افتخار میداند
یعنی مفت خوردن و مفت زیستن و بیفایدگی را برای خود فخر میداند غمگین میشوم.
از آن بدتر زمانی است که میبینم کسی هنوز چرندیات یک انسان پدوفیل و دارای مشکلات روانی را مقدس میشمارد.
بدون شک این تازی نامه این به گفته شما قرآن یک کتاب اهریمنی و سراسر آموزه های غیر انسانی است و گمراه کننده.
هر تفکر را باید از میوه و ثمره اش شناخت.
اسلام نیز ثمره و میوه اش داعش و القاعده و بوکوحرام است.
شما یک عمل از داعش نمیتوانید بیاورید که خلاف قرآن و اسلام و سیره ی پیامبر جنایتکار و روان پریش و پدوفیلش باشد.
در اصل اسلام ناب که بسیار از آن دم میزنند داعش است.
میگویید با اینکه هواپیما نبوده از ابعاد ابر ها گفته شده.همه ما با چشم غیر مسلح هم در آسمان ابر های ضخیم و پر حجم را دیده این که به مانند کوه هستند.محمد و جنایتکاران اطرافش هم دیده تند.
بهتر نیست به جای پافشاری بر این جهل خود کمی انسانی رفتار کنید و دست از طرفداری از تفکر ضد بشری که میگوید هرآنکه قبولش ندارد را باید کشت و زن و فرزندش را به بردگی گرفته و به او تجاوز کرد بردارید؟
برایم بسیار جای سؤال است که چگونه میتوان هم وجدان داشت و هم دین؟
نظرتون در مورد آیه ای که مربوط به اصحاب کهف است رو بگید
آقا من خواب دیدم پیامبر شدم
در توالت هایتان را گه بمالید شیاطین کرکس زاده دو حالت بیشتر وجود ندارد یا خدا را قبول دارید یعنی قبول دارید کسی شما را افریده که باید با تحقیق فراوان به این نتیجه برسید که از آن بفهمید خدا شما را الکی نیافریده پس باید ما را راهنمایی کند که تنها راه راهنمایی رسول است و کتاب یا خدا را قبول ندارید ((و معتقدید که این بدن هوشمند صاحب درک و خارقالعاده طبق نظریه ی داروین طی میلیون ها سال و تحت نیروهای تصادفی کره ی زمین مانند گرانش و انرژی خورشید وزمین و رعد وبرقو.....شانسی و تصادفی مرد و زن (که لزوما مکمل اند وباید همزمان شکل گرفته باشند چون در غیر این صورت شخص سومی به وجود نخواهد امد)) که در این صورت بروید هدفی را برای این 70 سال لهو و لعب باقی مانده طراحی کنید و کاری به زندگی مردم و اعتقادات انها نداشته باشید
یضربون ، یعنی بزنید ، تنبیه دیگه چیه؟
مگه خدا انسان ها را آزاد نیافریده ؟
برای چی باید از شوهر فرمان برداری کرد ؟
برو گمشو مسلمون جاکش
ارسال یک نظر