همواره نفرین و لعنت از جانب کسی سر میزند که خود دچار ضعف باشد، معروفترین این نفرینها که در واقع نوعی است خاص از ناسزاگوی، مرگ بر فلانی و یا لعنت بر فلانی است؛ اما آیا رواست که خدا هم چنین واژگانی را در برابر انسانهائی که بندهی او هستند، بکار ببرد؟ اگر موجودی که گفته میشود خداست، چنین واژگانی را بکار برد در مورد او چه قضاوتی خواهیم کرد؟
در اینجا دو احتمال مطرح میگردد:
1- انسانی دروغگو خود را خدا میداند.
2- کسی به دروغ سخن خویش را به خدا نسبت داده است.
حالت نخست مستوجب این امر است کسی که خود را خدا میداند، مستقیما با مردم سخن بگوید؛ اما در حالت دوم شخصی در هنگام ضعف ناسزا را بر دیگران ببندد و سخنان خویش را به خدا نسبت دهد.
از آنجائیکه هدف در اینجا شناخت اسلام و ایعاد گوناگون این دین میباشد سخنانی که گفته میشود سخن خدای این است را در این زمینه مورد بررسی قرار میدهیم.
مسلمانان معتقدند سخنانی که از جانب محمد در رابطه با امور دینی بیان میشود، وحی است از سوی خدائی به نام الله، در اینجا هم تناقضی آشکار وجود دارد؛ از یک سو بیان شده که کل سخن محمد وحی است از سوی الله میباشد و از سوی دیگر میبینیم که تنها بخشهائی از سخنانش را سخن خدا میدانند، در حالی که کل قرآن هم در واقع وحی الهی است:
لعنت فرستادن از منطقهای الله و اللهپرستان است!
نوعی دیگر از ناسزاگوئی نیز در قرآن مشاهده مینمائیم که خطاب به افراد زنده و در رابطه با آرزوی نابودی و یا صدمه دیدن آنهاست:
وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (توبه/30) و يهوديان مىگويند عُزير پسر الله است و مسيحيان مىگويند مسيح پسر الله است، اين سخنى است كه به زبان مىآورند پس(سخنانشان) مانند به سخن كافران گذشته است، الله آنها را بكشد که چگونه دروغ میگویند!
آنچه که در پایان این ایه آشکار است این موضوع میباشد که الله آرزوی کشتن انها توسط خودش را دارد که با توجه به اینکه الله ، خداست، ارزوئی مسخره به نظر میرسد، آرزوئی که از سر ناتوانی بیان شده است. ایهی پیش از این ایه دستوری است به مسلمانان در مورد کشتن همین گروه از کافران(یهودیان و مسیحیان):
قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ (توبه/29)
همچنین در آیهای دیگر همین الله نفرینی بر کسانیکه ازظاهرا مسلمان شده بودند را بیان مینماید، اسلام اینان را منافق مینامد، نفرین الله در اینجا همان آرزوی مرگ آنان است، آرزوئی که از جانب خدا با اوصافی که از او بیان مینمایند بیشتر به طنز شبیه است تا اینکه واقعا خداوندی(البته وهمی) چنین سخنانی را بیان نموده باشد:
وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (منافقون/4) و هنگامیکه به آنها نگاه کردی، اندامشان تو را به شگفتی آورد، و هرگاه سخن گويند به سخنانشان گوش دهى، گويى آنها چوبهای تكيه داده بر ديوار هستند، و گمان میکنند که هر فریادی را بر ضدشان است، آنان دشمن هستند، از آنان دوری کن، الله آنها را بکشد، چگونه دروغ میگویند!؟
این آیه مشخص است که سخن محمد میباشد، گوینده آرزو دارد که الله آنان را بکشد کند، پس خود الله نمیتواند چنین آرزوئی داشته باشد، این آرزو در واقع نفرینی از جانب شخصی است ضعیف؛ از خدائی که همه چیز در دست خود دارد چنین آرزوئی به مطلبی فکاهی بیشتر شبیه است تا بیان سخنانی از جانب خودش.
جملهای دیگر که در قرآن حکایت از ضعف و استیصال گویندهاش را دارد، آرزوی چلاق شدن دست ابیلهب است:
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ (مسد/1) بريده باد دو دست ابیلهب و مرگ بر او باد.
قرآن درماندگی خویش را در آیهی بعدی کاملا نشان میدهد، آنجائیکه آروزی نابودی کل دارائی ابیلهب را مینماید:
مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ (مسد/2) آنچه که از آن غنی شد(دارائیاش) و آنچه که کسب نمود (نیز بریده و نابود باد).
محمد آنچنان از دست ابولهب خشمگین بود که وعدهی سوختن در آتش جهنم را هم به او میدهد:
سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ (مسد/3) به زودی به آتشی زبانهدار خواهد رسید.
و این ناسزاگوی را نثار زنش نیز مینماید و او را آورندهی هیزم همان آتش معرفی میکند:
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (مسد/4) و زنش آورندهی هیزم (همان آتش) است.
فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ (مسد/5) بر گرنش طنابی سات از لیف خرما(1).
همچنین قرآن در اسطورهای به نام طوفان نوح پس از اینکه( به قول خودش) دنیا آب گرفت، فریاد مرگ بر کافرانم را سر داد:
وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (هود/44) و گفته شد اى زمين آب خود را فرو بر و اى آسمان [از باران] خوددارى كن و آب فرو كاست و فرمان گزارده شده و [كشتى] بر جودى قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمكار. (بُعداً در اینجا یعنی دور باد از زندگی)
برای برسی تمامی جوانب نفرینها و مرگ فرستادنهای الله بررسیهای بیشتری لازم است، ولی همین مقدار هم گویای این امر است که تناقضی آشکار در بیان صفات این خدا در اسلام وجود دارد، از یک سو مرگ و زندگی کاملا در دستش میباشد و از سوی دیگر الله، خدای این دین، مخالفانش را به باد نفرین میگیرد و خواهان نابودی آنان است!
=====================================================
(1)
در اینجا دو احتمال مطرح میگردد:
1- انسانی دروغگو خود را خدا میداند.
2- کسی به دروغ سخن خویش را به خدا نسبت داده است.
حالت نخست مستوجب این امر است کسی که خود را خدا میداند، مستقیما با مردم سخن بگوید؛ اما در حالت دوم شخصی در هنگام ضعف ناسزا را بر دیگران ببندد و سخنان خویش را به خدا نسبت دهد.
از آنجائیکه هدف در اینجا شناخت اسلام و ایعاد گوناگون این دین میباشد سخنانی که گفته میشود سخن خدای این است را در این زمینه مورد بررسی قرار میدهیم.
مسلمانان معتقدند سخنانی که از جانب محمد در رابطه با امور دینی بیان میشود، وحی است از سوی خدائی به نام الله، در اینجا هم تناقضی آشکار وجود دارد؛ از یک سو بیان شده که کل سخن محمد وحی است از سوی الله میباشد و از سوی دیگر میبینیم که تنها بخشهائی از سخنانش را سخن خدا میدانند، در حالی که کل قرآن هم در واقع وحی الهی است:
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ( نجم/3 ) و (محمد)از سر هوس سخن نمىگويد.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى (نجم/4) اين سخن به جز وحيى كه وحى مىشود نیست.
با مطالعهی قرآن و دقت در نوشتههایش، به تناقضی آشکار و غیر قابل توجیه بر میخوریم، برخی از این تناقضات در واقع خرافات زمان محمد بودند و برخی دیگر هم تناقضات ساختاری است؛ یکی از این تناقضات ساختاری، لعنت فرستادن و نفرین کردن مخالفین مرده و زنده از سوی همین خدا میباشد:إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (بقره/159) كسانى كه كافر شدند و در حال کافری مردند، لعنت الله و فرشتگان و همهی مردم بر آنان باد.
لعنت فرستادن از منطقهای الله و اللهپرستان است!
نوعی دیگر از ناسزاگوئی نیز در قرآن مشاهده مینمائیم که خطاب به افراد زنده و در رابطه با آرزوی نابودی و یا صدمه دیدن آنهاست:
وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (توبه/30) و يهوديان مىگويند عُزير پسر الله است و مسيحيان مىگويند مسيح پسر الله است، اين سخنى است كه به زبان مىآورند پس(سخنانشان) مانند به سخن كافران گذشته است، الله آنها را بكشد که چگونه دروغ میگویند!
آنچه که در پایان این ایه آشکار است این موضوع میباشد که الله آرزوی کشتن انها توسط خودش را دارد که با توجه به اینکه الله ، خداست، ارزوئی مسخره به نظر میرسد، آرزوئی که از سر ناتوانی بیان شده است. ایهی پیش از این ایه دستوری است به مسلمانان در مورد کشتن همین گروه از کافران(یهودیان و مسیحیان):
قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ (توبه/29)
همچنین در آیهای دیگر همین الله نفرینی بر کسانیکه ازظاهرا مسلمان شده بودند را بیان مینماید، اسلام اینان را منافق مینامد، نفرین الله در اینجا همان آرزوی مرگ آنان است، آرزوئی که از جانب خدا با اوصافی که از او بیان مینمایند بیشتر به طنز شبیه است تا اینکه واقعا خداوندی(البته وهمی) چنین سخنانی را بیان نموده باشد:
وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (منافقون/4) و هنگامیکه به آنها نگاه کردی، اندامشان تو را به شگفتی آورد، و هرگاه سخن گويند به سخنانشان گوش دهى، گويى آنها چوبهای تكيه داده بر ديوار هستند، و گمان میکنند که هر فریادی را بر ضدشان است، آنان دشمن هستند، از آنان دوری کن، الله آنها را بکشد، چگونه دروغ میگویند!؟
این آیه مشخص است که سخن محمد میباشد، گوینده آرزو دارد که الله آنان را بکشد کند، پس خود الله نمیتواند چنین آرزوئی داشته باشد، این آرزو در واقع نفرینی از جانب شخصی است ضعیف؛ از خدائی که همه چیز در دست خود دارد چنین آرزوئی به مطلبی فکاهی بیشتر شبیه است تا بیان سخنانی از جانب خودش.
جملهای دیگر که در قرآن حکایت از ضعف و استیصال گویندهاش را دارد، آرزوی چلاق شدن دست ابیلهب است:
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ (مسد/1) بريده باد دو دست ابیلهب و مرگ بر او باد.
قرآن درماندگی خویش را در آیهی بعدی کاملا نشان میدهد، آنجائیکه آروزی نابودی کل دارائی ابیلهب را مینماید:
مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ (مسد/2) آنچه که از آن غنی شد(دارائیاش) و آنچه که کسب نمود (نیز بریده و نابود باد).
محمد آنچنان از دست ابولهب خشمگین بود که وعدهی سوختن در آتش جهنم را هم به او میدهد:
سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ (مسد/3) به زودی به آتشی زبانهدار خواهد رسید.
و این ناسزاگوی را نثار زنش نیز مینماید و او را آورندهی هیزم همان آتش معرفی میکند:
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (مسد/4) و زنش آورندهی هیزم (همان آتش) است.
فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ (مسد/5) بر گرنش طنابی سات از لیف خرما(1).
همچنین قرآن در اسطورهای به نام طوفان نوح پس از اینکه( به قول خودش) دنیا آب گرفت، فریاد مرگ بر کافرانم را سر داد:
وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (هود/44) و گفته شد اى زمين آب خود را فرو بر و اى آسمان [از باران] خوددارى كن و آب فرو كاست و فرمان گزارده شده و [كشتى] بر جودى قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمكار. (بُعداً در اینجا یعنی دور باد از زندگی)
برای برسی تمامی جوانب نفرینها و مرگ فرستادنهای الله بررسیهای بیشتری لازم است، ولی همین مقدار هم گویای این امر است که تناقضی آشکار در بیان صفات این خدا در اسلام وجود دارد، از یک سو مرگ و زندگی کاملا در دستش میباشد و از سوی دیگر الله، خدای این دین، مخالفانش را به باد نفرین میگیرد و خواهان نابودی آنان است!
=====================================================
(1)
طنابی است که از لیف خرما درست شده. |
۱۱ نظر:
لطفا لينک کلي اشتراک RSS يا Atom براي کامنتها را هم در صفحه اصلي قرار دهيد
با تشکر
لطفا توجه داشته باشید الله خدا نیست. الله بتی بود که خوی شیطانی گرفت و ماسک خدا بر خود نهاد و خود را به جای خدا قالب و غالب کرد و به تحمیق انسان پرداخت و خدا (اگر وجودی داشته باشد) غریب افتاد http://sam1rich1.blogspot.com/2010/08/under-azure-dome.html
خسته نباشید گرامی.
مثل همیشه مستند و مستدل نوشتید.
امام :
بعد از من كسي خواهد آمد كه پرچم را به دست حضرت مهدي خواهد داد
http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=60:1389-06-01-14-26-04&catid=42:agha-va-mahdi
پیش بینی هایی از حوادث سال های آینده ایران و جهان تا سال ظهور
http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=103:1389-11-06-21-02-04&catid=52:zohor
تنها دیدار امام خمینی و آیت الله سید علی قاضی و بیان اسراری از جانب ایشان
http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=68:1389-06-26-12-46-27&catid=52:zohor
چگونه اسلام دستور کشتن بیش از دو میلیارد انسان را صادر کرده است؟
How Islam has issued orders to kill more than two billion people?
* هموطنی که نماز می خوانی و روزه می گیری لطفاً این را حتماً بخوان!
ترجمه تحريرالوسيله خمينى جلد چهارم
تتمه اى در مورد احكام اهل ذمه
(گفتار در كسى كه از او جزيه مى گيرند)
مساله۱ – از يهود و نصارى كه اهل كتاب هستند و هر ملتى كه شبهه داشتن كتاب در آنها هست نظير مجوسيان جزيه يعنى ماليات سرانه گرفته مى شود، و در اين حكم فرقى نيست بين مذاهب مختلفه آنان نظير كاتوليك و پروتستان و غير اينها هر چند كه در فروع و بعضى از اصول مختلف باشند بعد از آنكه همه نصارى يا يهود يا مجوس خوانده مى شوند.
مساله ۲ – حكومت اسلامى جزيه را از ساير فرقه هاى كفار يعنى مشركين مانند بت پرستان و ستاره پرستان و غير اينها نمى پذيرد، چه عرب و چه عجم ، چه اينكه خود را بصاحب كتابى مثل ابراهيم و داود و انبيائى ديگر منسوب كنند و چه نكنند، بنابراين از غير يهود و نصارى و مجوس غير از اسلام آوردن و يا كشته شدن پذيرفته نيست ، و همچنين از كسانيكه در اصل يكى از اين سه كيش را نداشته اند و جديدا يعنى بعد از نسخ شرايع سه گانه بوسيله اسلام به اين كيش ها در آمده اند جزيه پذيرفته نيست و كافر جربى شناخته مى شوند كه يا به اسلام در مى آيند يا كشته مى شوند، چه اينكه قبلا مشرك بوده باشند و چه از فرقه هاى باطل ديگر باشند.
*( این موضوع شوخی نیست٬ این یعنی کشتن همه هندی ها٬ ژاپنی ها٬ کره ای ها٬ چینی ها و… ٬ این یعنی « کشتن » بیش از دو میلیارد نفرانسان و باجگیری از تمام مسیحیان٬ یهودیان و زرتشتیان٬ یعنی اگر قدرتش را پیدا کنند حتماً این کار را انجام خواهند داد. این یعنی گفتگوی تمدنهای اسلامی!؟ این یعنی حقوق بشر اسلامی !؟ این یعنی دوران طلائی خمینی !؟ این یعنی مدینه فاضله اشرف !؟ این یعنی اسلام توحیدی !؟ این یعنی اساس فلسفه اسلامی !؟ و این در رساله همه آخوندها هست و هر روز در حوزه درس داده می شود). *( این احکام را نمی توا نند نفی کنند زیرا احکام واجب اسلام را نفی کرده اند و از اسلام خارج شده اند و اگر هم تایید کنند بر تروریسم در اسلام صحه دوباره گذاشته اند).
* هموطن اگر نماز می خوانی و روزه می گیری احکام آن در کتاب تحریر الوسیله در کنار احکام بالا است٬ آیا وجدان تو راضی به کشتن بیش از دو میلیارد انسان٬ مرد٬ زن و کودک تنها به دلیل مسلمان نبودن می شود؟ آیا می توانی مسئولیت این جنایت بزرگ ضد بشری را که با نام و پشتیبانی معنوی و مادی تو انجام شود را بپذیری؟ از سوی دیگر این افکارو دیدگاه وحشیگرانه بیگانه که قرنها به زبان دیگری در کنج تاریک حجره ها ادامه داشته باعث نابودی چهره صلحدوستی و نجابت ایرانیان شده و صلح و ثبات جهانی را نیز به خطر انداخته است و بطور مسلم باعث جنگهای منطقه ای و بین المللی خواهد شد.
در مورد این حکم اسلام از خاتمی و بنی صدر و رجوی وسروش و عبدالعلی بازرگان و هر کسی که ادعای اسلام دارد سوال کنید تا جواب صریح بدهند.
به پندار نیک٬ گفتار نیک و کردار نیک خویش بازگردیم.
.«کورش فردوسی»
لطفاً این حکم اسلامی را در سایتهای مختلف کپی و پیست کنید تا به اطلاع همه ایرانیان برسد.
اکثر مردم ایران دین اسلام را مطالعه نکرده بودند . دین اسلام را پدران ما از زبان آخوند های ک... شنیده بودند و البته آخوند, که زندگی اش از همین اسلام و دروغهایی که می گفت اداره میشد، نمی آمد حقایق اسلام را با مردم در میان بگذارد. وقتی خمینی, دروغگوی جانی, در ایران قدرت گرفت کمی از مردم قرآن را از طاقچه خانه بیرون آورده و شروع به خواندن کردند و به اراجیف آن آشنا شدند. در قرآن جز یک مشت اراجیف چیز دیگری نیست برای اثبات عرایضم چند تا آیه از قرآن می آورم . آیه هایی که در مورد آدم کشی مردم میگوید . سوره توبه آیه ٥ و سوره توبه 29 و سوره محمد آیه ٤ و ..... . این ٣ آیه فرمان میدهد که هر کس محمد را قبول ندارد بکشید. در چند آیه مانند سوره ٥٥ آیه ٥ و سوره ٣٩ آیه ٥ و سوره ٣٦ آیه ٣٨ میگوید خورشید و ماه دور زمین می چرخد . آخر کدام خدایی بوده که نمی دانسته این زمین است که دور خورشید میچرخد. ترجمه سوره ٢٢ آیه ٦٥ را برایتان مینویسم : ندیدی که هر چه در زمین است خدا مسخر شما گردانید و کشتی به فرمان او در دریا سیر میکند و اسمان را او نگهداشته که به زمین نیفتد که همانا خدا در باره بندگان بسیار رئوف است
آخر توی آخوند ک... که میگویی در قرآن همه چی هست ، چرا نمیگویی کدام آیه در قرآن است که مردم بخوانند و بدانند که در قرآن همه چیز است
هزاران طفل ناقص در ایران است که علت آنها ازدواج پسر عمو و دختر عمو ست که در قرآن و اسلام آنرا حلال دانسته و گناه همه آنها به گردن همین اسلام کثافت است . برای اینکه علم ثابت کرده که ازدواج پسر عمو و دختر عمو درست نیست. به نظر من اگر یک آدمی مثل هیتلر پیدا شود و هر چه آخونده در کوره ها بسوزاند، من ازش بشدت پشتیبانی میکنم . آخوند ها همه دروغگو هستند و باید محاکمه شوند
من شش تا قرآن را نه یک بار بلکه چندین بار زیر و رو کردم ، کاملن واضح است که این کتاب را یک آدم احمقی که خود را منتصب به خدا کرده نوشته و سر تا پا هم ایراد است . محمد برای اینکه به مقصود خود برسد حتی از کس کشی و جارکشی هم ابا ندارد اگر باور ندارید به این آیه ها توجه داشته باشید
سوره واقعه آیه های ١٥ تا آیه های ٣٦ : آنان در بهشت بر سریر های زربفت تکیه زنند (١٥ ) همه روبروی یکدیگر بر آن نشینند (١٦ ) و پسرانی که حسن و جوانیشان ابدی است گرد آنها به خدمت می گردند (١٧ ) با کوزه ها و مشربه ها و جامهای پر از شراب ناب (18)
نه هر گز دردسری یابند و نه مستی عقل و رنج خمار کشند (١٩) و میوه خوش هر چه برگزینند(٢٠) و گوشت مرغان هر غذا مایل باشند(21)
و زنان سیاه چشم زیبا (٢٢) که در لطافت چون در و لؤ لؤ مکنونند بر آنها مهیاست (٢٢) و ..... و فرشهای پر بها با فراش و زنان زیبا (٣٤) که آنها را ما بیافریدیم (٣٥) و آنها را باکره گردانیدیم (٣٦) و....
این محمد برای اینکه به قدرت برسد خدا را هم خانم بیار و هم پسر بیارکرده . آخر ایراد یکی دو تا نیست که ، لطفن به این آیه هم توجه کنید . سوره احزاب آیه ٦٥ : خدا و فرشتگانش بر روان پاک این پیغمبر درود می فرستند شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم و اجلال بر او سلام گوئید و تسلیم فرمان او شوید
در این آیه دو ایراد است اول اینکه محمد خود را بالاتر از خدای خود گذاشته که میگوید خدا و فرشتگان به محمد سلام و درود میفرستند و دوم : در این آیه معلوم نیست که آیا چه کسی این آیه را گفته؟ اگر خدا گفته که باید میگفت که من و فرشتگانم به پیغمبر سلام میفرستم . ولی بصورت شخص سوم آمده . کی گفته معلوم نیست .مگر محمد ادعا نمی کند که این قرآن حرفهای خداست ؟ لابد در اینجا یادش رفته که قبلن چه گفته . همه آیه ها ضد و نقیض . هموطنان اگر آخوند ک... هستی که باید با افرادی که دست شما را و دست محمد را خوانده اند مخالف باشی چون این افراد دارند دکان آخوند ها را می بندند ولی اگر آخوند نیستی همین قرآن که اساس و پایه اسلام است را مطا لعه کنید. اگر وقتش را ندارید فقط سه تا سوره توبه و احزاب و واقعه را بخوانید مطمئنن حقیقت را در خواهید یافت و میتوانید قضاوت کنید که آخوند های ک... راست گفتند و یا افرادی مانند همین وبسایت . درود فراوان بر شما که این مطالب را مینویسید. آیه های نوشته شده در این نوشتار از قرآن ترجمه مهدی الهی قمشه ای کپی شده است.
قرآن برای عربهاست . من در اینکه چه کسی قرآن را نوشته و یا گفته بحث نمیکنم چون خیلی ها مانند عبدالکریم سروش و اکبر گنجی و خیلی ها میگویند که قرآن نوشته و حرفهای محمد است ولی هرکه نوشته و یا گفته مهم نیست . قرآن برای عرب زبانها ست نه برای ما ایرانی ها و حتی نه برای آنهایی که بزور شمشیر عربی حرف میزنند . مانند آفریقایی ها مصری ها و سوری ها و ..... چند نمونه از این آیات را در زیر مشاهده نمایید
سوره ابراهیم ( ١٤ ) آیه ٤ : و ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنها ( معارف و احکام الهی را) بیان کند آن گاه خدا هر که خوهد به ضلالت و هر که را خواهد به مقام هدایت میرساند و او خدای مقتدر داناست
سوره رعد ( ١٣ ) آیه ٧ : و باز به طعنه گویند که چرا خدا بر او آیت و معجره ای نفرستاد تنها وظیفه تو اندرز و ترساندن است و هر قومی را از طرف خدا رهنمائیست
سوره نحل ( 16 ) آیه 36 : و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم تا به خلق ابلاغ کند که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعون دوری کنید. ..........
سوره یونس (10 ) آیه 47 : و برای هر امتی رسولی است که هر گاه رسول آنها آمد و حجت تمام شد حکم به عدل شود و بر هیچکس ستم نخواهد شد.
سوره شعراء آیه های 198 و 199 : و اگر ما این کتاب عربی را بر بعضی مردم عجم نازل میکردیم (198 ) و رسول به زبان تازی بر پارسیان قرائت میکرد آنان ایمان نمی آوردند ( 199 )
سوره اسراء ( 17 ) آیه 15 : هر کس راه هدایت یافت تنها به نفع و سعادت خود راه یافته هر که به گمراهی شتافت آن هم ره زیان و شقاوت خود شتافته و هیچکس بار عمل دیگری را به دوش نگیرد و ما تا رسول نفرستیم هر گر کسی را عذاب نخواهیم کرد.
این آیه ها از قرآن ترجمه مهدی الهی قمشه ای کپی شده است.
آیه های قرآن بنا به گفته خود قرآن روشن بیان شده و احتیاج به تفسیر ندارد.
قرآن روشن بیان : در قرآن آیه های زیادی است که میگوید آیات قرآن روشن بیان شده برای فهم همه مردم عادی. نمونه ای از این آیات به قرار زیر است . لطفن توجه فرمایید.
سوره بقره آیه ٢٦٦ : خداوند آیات خود را برای شما روشن بیان کند باشد که در مآل کارها و حقیقت احوال فکر کنید
سوره زخرف ( ٤٣ ) آیه ٢ و ٣ :قسم به قرآن روشن بیان (٢) که ما قرآن را به لسان فصیح عربی مقرر داشتیم تا شما در فهم آن مگر عقل کار بندید (3)
سوره نور (٢٤ ) آیه ٤٦ : همانا ما آیات و ادلة بسیار روشن فرستادیم و خدا هر که خواهد به راه راست هدایت میکند (46)
سوره حدید ( ٥٧ ) آیه ٩ : اوست خدائی که بر بنده خود آیات قرآن روشن بیان را نازل کرد و ............. (9)
سوره نور ( ٢٤ ) آیه ١ : این سوره را فرستادیم و ( احکامش را ) فریضة بندگان کردیم و در آن آیات روشن نازل ساختیم باشد که بندگان متذکر آن حقایق شوند ( ١ )
این چند آیه در جواب آن آخوند هایی است که میخواهند گند کاری های قرآن و اسلام را به نامهای تفسیر ماله کشی کنند . قرآن میگوید احتیاج به تفسیر ندارد . این آیه ها از قرآن ترجمه مهدی الهی قمشه ای کپی شده است.
تعداد عقدی ( دائمی ) زنان محمد ، پیغمبر دروغین اسلام بیشتر از اینها بوده که آقای علی دشتی در کتاب ٢٣ سال فقط بیست نفرشان را با نام و نام پدر و افراد فامیل ذکر کرده است که درزیربه اطلاع میرسانم.
1. خدیجه دختر خویلد ، بانوی متشخص و متمکنی که سومین شوهر او محمد بود که در این مدت چهار دختر و دو پسر بنام قاسم و طاهر که زنده نماندند زائید . البته در این موقع زید , غلام 16 ساله خدیجه در خانه خدیجه زندگی میکرد..
2. سوده دختر زمعه و بیوه سکران بن عمرو ، که از مسلمانان مهاجر به حبشه بود و همانجا وفات کرد و به عقیده محمد حسین هیکل پیغمبر سوده را ار راه ترحم و برای این که بیوه مسلمانی تک و تنها نباشد گرفت.
3. عایشه دختر ابوبکر صدیق است که در هقت سالگی نامزد شد و در نه سالگی با تفاوت بیش از چهل سال سن به زوجیت پیغمبر در آمد و هنگام رحلت محمد شانزده ساله بود. عایشه از جمله حفضه قرآن و از منابع مهم حدیث و سنت بشمار می رود و پس از قتل عثمان بر صد خلافت علی بن ابیطالب قیام کرد و جنگ جمل را براه انداهت.
امّ سلمه. ( دختر بنی امیه) 4.
5 . حفصه دختر عمر بن الخطاب است که پس از بیوه گی به حرمسرای پیغمبر ملجق شد و می توان این ازدواج را از ازدواجهای سیاسی و مصلحتی بشمار آورد.
6. زیتب دختر جحش ( او قبلن ) زن زید بن الحارثه پسر خوانده پیغمبر بود ، که می توان ازدواج پیغمبر را با وی جزء داستان های عشقی پیغمبر در آورد و منظومه زید و زینب در باره آن سروده شده است ، و از حیث لطف و عنایت و محبتی که حضرت رسول نسبت به وی داشت او را رقیب عایشه دانست.
جویره دختر حارث بن ابو ضرار رئیس قبیله بنی مصطلق و زن مسافع بن صفوان که زن با فضل و کمال بود .7
8. ام حبیبه خواهر ابوصفیان ( دختر ابوسفیان درست است وی خواهر معاویه اولین خلیقه اموی بود ) و بیوه عبدالله بن جهش که در جبشه مرده بود.
9. صفیه دختر حیّ بن اخطب ( یهودی ) و زن کنانه بن ربیع که از رؤساء خیبر بود . پیغمبر ازمیان اسیران صفیه را انتخاب کرد و در شب همان روزی که از خیبر به مدینه مراجعت می فرمود با وی هم خوابه شد.
10. میمونه دختر حارث الهلالیه خواهر زن ابو سفیان و عباس بن عبدولمطلب و خاله خالدبن ولید . می گویند پس از این وصلت خالد اسلام آورد و به اردوگاه مسلمین آمد و پیغمبر به او چند اسب داد.
11. فاطمه دختر سریح
١٢. 12. هند دختر یزید
اسماء دختر سیاء.13
14. زینب دختر یزید
15. هبله دختر قیس و خواهر اشعث
16.اسماء دختر نعمان
17. فاطمه دختر ضحال
١٨. ماریه قبطیه که از مصر برای حضرت هدیه فرستاده بودند و ابراهیم که در دوران طفولیت در گذشت از او متولد شده است
١٩. ریحانه که مانند ماریه قبطیه برده و مشمول اصطلاح قرآنی ( ما ملکت ایمانکم ) بوده است . و هم خوابگی با آنها هیچگویه مراسم و تشریفاتی را ایجاب نمی کرده است. ریحانه جرء اسرای بنی قریظه و سهم پیغمبر بود اما نه اسلام آورد و نه حاضر شد زن عقدی محمد گردد و ترجیح داد بحال بردگی در خانه وی بماند
20. امّ شریک دوسیه ، و او یکی از چهار زنی است که خویشتن را به پیغمبر بخشیده بودند. چه غیر از زنان عقدی که ازدواج با آنان مستلزم تشریفاتی چون مهر ، حضور گواه و رضایت ولی است و غیر از بردگان که در صورت داشتن شوهر کافر یا مشرک بر مسلمانان حلال هستند . در حرمسرای پیغمبر طبقه دیگری نیز از زنان وجود داشت و آنان زنانی بودند که خویشتن را به پیغمبر هبه ( بخشیدن ) می کردند. او نیز خود را به پیغمبر هبه کرده بود. ( سه زن دیگر میمونه ، زینب و خوله اند که خود را به پیغمبر هبه کرده اند.
این نوشتار از کتاب ٢٣ سال علی دشتی صفحه ٢٦٠ تا ٢٦٣ کپی شده است .
وقتی که عایشه, زن سوگولی محمد , از کاروان عقب میماند و شب را با صفوان بن المعطل سپری میکند این موضوع در بین اعراب پخش میشود محمد که عاشق عایشه بود و نمی خواست عایشه را طلاق دهد شروع به فکر و از خداوندی که همواره مواظب پائین تنه پیغمبر خود بود آیه ها نازل میشود.
سوره نور(24) آیه 4 : و آنان که به زنان با عفت مؤمنه نسبت زنا دهند آنگاه که چهار شاهد (عادل) بر دعور خود نیاورند آنانرا به هشتاد تازیانه کیفر دهید و دیگر هر گز شهادت آنها را نپذیرید که مردمی فاسق و نادرستند (4)
در این آیه محمد میخواهد که چهار شاهد بیاید و بگوید که بلی ما دیدیم که صفوان روی عایشه خوابیده بود و ما یک ریسمان رد کردیم و در پایین تنه عایشه گیر کرد. آخر کدام خری وقتی میخواهد با زن کسی نزدیکی کند ,میرود و چهار نفر را شاهد می آورد که مردم بیایید و شاهد باشید که من میخواهم با زن محمد حال کنم؟ و اما آیه دیگر
سوره نور(24) آیه 13 : چرا منافقان بر دعوی خود چهار شاهد اقامه نکردند پس حالی که شاهد نیاوردند البته نزد خدا مردمی دورغ زنند. (13)
باید آدم مغز خر خورده باشد و این محمد هرامزاده را به پیغمبری قبول کند مگر آخوند باشد و کسب و کارش با پیغمبری محمد گره خورده باشد.
براستی ما از پدر مادرانمان و آنها از آخوند ها بار ها شنیدیم که یک خدائی است که این خدا نه تنها قادر متعال است و عادل است بلکه هیچ اتفاقی بدون نظر و اراده ایشان اتفاق نمی افتد. حتی یک عدد سیب هم بدون اراده این خدا از درخت نمی افتد.
سوال بنده این است که چطور این خدای قادر متعال اجازه میدهد که در کهریزک به فرزندان ما اینهمه ظلم و شکنجه کنند و بعد زیر شکنجه بکشند و حتی جنازه شان را به زور به خانواده هایشان تحویل بدهند و این خدای متعال ککش هم گزیده نشود ؟ ماله کشها تشریف بیاورند و شروع به ماله کشی کنند.
ارسال یک نظر