ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۹۳ مهر ۲, چهارشنبه

داستان تسبیح کردن یونس در شکم ماهی و رشد کدو بالای سرش!

   تقدیم به محسن امیر ارصلانی، کسی که به خاطر نپذیرفتن زندگی یونس در شکم ماهی توسط داعشان ایران اعدام شد.
 داستان یونس یکی از خرافات قرآنی است، آن گونه که در روایات اسلامی گفته شده، او سالیان زیادی را در میان قوم خویش به تبلیغ الله و ترغیب آنان به بندگی کردن گذرانید و تنها دو یا سه نفر بیشتر به او ایمان نیاوردند؛ وی از دست آنان ناراحت گردید و الله هم به او اطلاع داد که قرار است قومش را دچار عذاب گرداند، وی ایشان را ترک نمود و به سراغ کشتی  که پر از مسافر بود رفت.
      در این داستان گفته نشده که یونس قصد رفتن به کجا را داشت؛ او از آنان خواهش نمود که وی را همراه خود ببرند، هنگامی که کشتی به میان دریا رسید، ماهی بزرگی در حالی که گرسنه و دهنش باز بود جلوشان پدیدار گردید؛ مسافران قرعه‌کشی کردند و قرعه به نام یونس می‌افتد تا به دریا انداخته و خوراک ماهی شود؛ در این داستان علاوه بر اینکه گفته شده یونس مدتی را در شکم ماهی گذرانید و در آنجا به عبادت الله مشغول بود، بیان شده پس از این که الله او را از تسبیح کنندگان خویش یافت، وی را در بیابانی کاملا خشک رها نمود، شدت این خشکی تا بدانجا بود که الله مجبور شد  بالای سر یونس کدوئی برویاند، شرح داستان به نقل از قرآن:
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ(صافات/139) و یقینا یونس از فرستادگان (پیامبران) بود.
   إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (صافات/140) هنگامی که او به کشتی پر (از مسافر) فرار کرد.
    فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ (صافات/141) پس قرعه کشی کردند و او از بدشانسان بود.
   فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ (صافات/142) پس ماهی او را لقمه کرد و او سرزنش گر (خویش) بود.
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ (صافات/143) اگر از تسبیح کنندگان نبود. 
   لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ(صافات/144) تا روزی که برانگیخته می‌شوند (قیامت) در شکمش می‌ماند.
    فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَهُوَ سَقِيمٌ (صافات/145) در حالی که بیمار بود در بیابان خشک افنکدیم.
 وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ (صافات/146)  و بالای سرش کدوئی رویانیدیم. (1)
   این کدو همان نعمت پروردگار بود؛ زیرا شدت حشکی در آن بیابان تا بدانجا بود که امکان روئیده شدن کدو هیچ جا نبود جر بالای سر یونس:
   لَوْلَا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاء وَهُوَ مَذْمُومٌ (قلم/ 49) و اگر نعمت پروردگارش به او نمی‌رسید در بیابان خشک نکوهش شده می‌افتاد.
الله در اینجا یادش رفته که از چگونگی آب خوردن یونس نام ببرد.
یونس درمانده مرتبا الله را صدا می‌زد:
    وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (انبیاء/ 87) و ذوالنون (یونس) هنگامی که خشمگین رفت و گمان کرد که هرگز بر او (سخت) نمی‌گيريم و در تاريکی ندا داد "هيچ خدايی جز تو نيست، تو پاکی ومن از ستمکاران هستم.
    فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ (انبیاء/ 88) و دعایش را پذیرفتیم و نجاتش دادیم و همچنین مؤمنین را نجات می‌دهیم.
  فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (قلم/ 50) پس پروردگارش او را نجات و او را از نیکوکاران قرار داد.
   علت فرار یونس، آگاهی او از تصمیم الله بر نابودی قومش بود که بعدا الله در تصمیمش تجدید نظر نمود، البته الله سابقه دارد که پس از شناخت مردم حکمش را تغییر دهد:
    فَلَوْلاَ كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّآ آمَنُواْ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الخِزْيِ فِي الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ (یونس/ 98)  چرا مردم هيچ روستائی  هنگامی که ايمانشان به آنان سود می‌داد، ايمان نياوردند مگر قوم يونس که چون ايمان آوردند، عذاب خواری در دنيا را از ایشان برداشتيم و تا هنگامی که زمان مرگشان فرا رسيد از زندگی بهره مندشان نمودیم.
   نکته جالب دیگر این داستان، این است که الله نمی‌داند تعداد ایمان آوردندگان به یونس چند نفر است! صد هزار نفر یا بیشتر از صد هزار! 
 و أَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِئَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ (صافات/147) و او را به سوی 100،000 نفر و یا بیشتر فرستادیم.
  فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ (صافات/148) پس ایمان آوردند و تا مدتی به ایشان نعمت دادیم.
   جالب اینجاست که محمد از قول الله یونس را سرزنش می‌کند به خودش می‌گوید تو مانند یونس نباش:
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُن كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ  (قلم/48) در برابر فرمان پروردگارت شکیبا باش و مانند صاحب ماهی مباش که با دلی دردناک (الله) را ندا کرد.

   اگر دقت کرده  باشید، قرآن این داستان را بیشتر در سوره صافات بیان کرده است و تا آیه 148 ادامه دارد، اما به ناگاه گردآوردندگان قرآن داستان را کاملا عوض می‌کنند:
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ (صافات/149) از ایشان استفتا کن که ایات ایا برای خودشان پسر می‌خواهند و برای الله دختر.
 أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ (صافات/150) ایا ما فرشتگان را دختر افریدم و اینان گواه بودند؟
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ (صافات/152) دختر را بر پسر ترجیح داد؟
شرح ماجرای شیطان نامیدن زن توسط الله
========================================
 (1) ترجمه محمد مهدی فولادوند:
و بر بالاى (سر) او درختى از (نوع) كدوبُن رويانيديم.
 ترجمه مشکینی:
 و بر بالاى سر او بوته‏اى از نوع كدو (يا موز يا انجير) رويانيديم.
ترجمه مجتبوی:
  و بر (سر) او كدوبنى رويانيديم. 
ترجمه بهرام‌پور:
 و بر بالاى (سر) او بوته كدويى رويانديم.
ترجمه خرمشاهی:
 و بر سر او (براى سايه افكنى‏) گياهى از قسم كدو رويانديم‏.
 .................................................................................
   در روایات مختلف اسلامی گفته شده که یونس اهل نینوا در عراق کنونی است، از نینوا تا نزدیک ترین دریا (دریای سیاه، مدیترانه و یا خلیج فارس) فاصله زیادی است، قرآن در این زمینه که یونس چند روز راهپیمائی کرد تا به دریا رسید، سکوت کرده است؛ همچنین او سوار کشتی شده و در میان دریاست که ماهی او را می‌بلعد،  پرسش: 
ماهی کجا و در کدامین بیابان کاملا خشک او را رها کرد؟ 
یونس چگونه توانست راه سرزمین نینوا را دوباره پیدا کند؟
   البته اینکه او چگونه در شکم ماهی تنفس می‌کرد و چه می‌خورد، بحثی است جدا که وارد آن نمی‌شویم.  
 اگر گفته شود که معجزه بود، پس این همه داستان بافی برای چیست، همان مرحله اول بگویند کل داستان غیر علمی و معجزه است، به اصطلاح قال قضیه رو بکَنند.
  يونس النبی ابن متى صاحب الحوت الذی بعث إلى أهل نينوى... (تفسیر المیزان/ جلد 14/ صفحه 314)
بعث الله يونس عليه السلام إلى أهل نينوى من أرض الموصل... (البدایه و النهایه/ ابن کثیر/ جلد 1/ صفحه 267 - فتح الباری فی شرح صحیح البخاری/ جلد 6/ صفحه 325)
 حدثنی الحارث قال حدثنا الحسن الأشيب قال سمعت أبا هلال محمد بن سليم قال حدثنا شهر بن حوشب قال أتاه جبريل عليه السلام يعنى يونس و قال انطلق الى اهل نينوى... (التاریخ الطبری/ جلد 1/ صفحه 458)

۵۹ نظر:

انکار گفت...

نام و یادش گرامی.واقعا بغضم گرفته بود وقتی خوندم اعدام شده.
وبلاگتم عالیه و مدتهاست دارم دنبالش میکنم.
فقط یه خواهش دارم.اگه امکان داره به مسئله روح در منابع اسلامی هم بپرداز.

Unknown گفت...

سلام بر آرش گرامی
برخی نکات که لازم است ذکر شود برای روشن شدن اذهان

1- فرمودید ،یونس خرافات قرآنیست.اشتباه فرموده اید.کتاب یونس از کتب عهد عتیق است و قصه این نبی،در تورات موجود است.

2-گفته اید: ماهی را دیده اند و یونس را طبق قرعه به بیرون انداخته اند!! این به کدام عقل سازگارست؟ قصه این بوده که دریا متلاطم میشود و از وزن کشتی میخواسته اند بکاهند و یونس به بیرون پرتاب میشود
3-ماهی او را در حقیقت نجات میدهد به خواست خدا و امکان توبه و بازگشت برای او محیا میشود.این قصه برای این بیان شده که شیعیان احمق بفهمند انبیا هم امتحان میشوند و هیچ بشری بهشتی مطلق نیست و باید امتحان پس دهد.
4-علت گفتن این نکته که صد هزار یا بیشتر؛اینست که خداوند میخواسته تعداد افرادی که برایشان یک نبی فرستاده شده مشخص شود.وقتی به سمت حدوداً صد هزار نفر نبی میرود،پس باید درس بگیرید که به سمت بیشتر از آنها،و کمتر آنها هم نبی رفته . اینکه گفته شده اندکی بیشتر،علت اینست که دقیقاً 100 هزار نفر آنجا نبوده اند.مثلاً صد هزار و دویست و سه نفر آنجا بوده اند.آمار خدا دقیق است.اما چرا مثلاً باید به گوش محمد و مسلمین رسانده شود که دقیقاً آنجا چند نفر بوده؟ چه نکته هدایتی دارد؟


5- از این گلایه کرده اید که چرا در یکی از سوره ها (صافات) بعد از بیان شدن قصه یونس،حرفهای غیر مرتبطی زده شده! نکند نمیدانستید که تعیین سوره ها و چیدن آیات ،یک کار (( الهی )) نبوده و کار مسلمین بوده است؟ آنها چنین چیده اند.شما هرجور دیگر دوست دارید بچینید.آیات مکی و مدنی در هم تنیده شده اند و اسامی سوره ها قراردادیست.اینها که نکات اولیه قرآن پژوهیست

6-یونس اهل نینوا نبوده.یک نبی عبری بوده و برای مدتی ساکن آنجا میشود.چون ماموریت داشته!

7-یونس چگونه راه نینوا را پیدا کرده!؟ شوخی میکنید؟ مگر یک کودک خارجی زبان گم شده در جنگل تاریک است؟ او یک مرد بالغ و نبی خداست و پیدا کردن یک شهر مثل نینوا توسط کر ولالها هم کاری ندارد چه رسد به یونس نبی!

نکات دیگر هم در رابطه با همین متن انتقادی شما به ذهنم میرسد،اما منتظرم تا جواب به همین هفت تای ابتدائی را بخوانم،اگر خواستید ادامه میدهم!!

arsh irani گفت...

درود بر شما، اما پاسخ:
1- تقریبا تمامی داستانهای قرآنی برگرفته از تورات هستند.
2- منبع ادعایتان را بیان نفرمودید، ضمنا صافات/141 سخن شما را رد می‌کند.
3- اگر ماهی برای نجات او آمده بود پس چرا قران گفته اگر تسبیح نمیکرد تا قیامت در شکم ماهی بود!
4- نگفته بیش از صد هزاز نفر، گفته صد هزار بودند یا بیشتر از صد هزار؛ یعنی ممکن است 100000 نفر بودند و ممکن است بیشتر.
5- پس قبول دارید با قرآن بازی شده، البته چنین نیست، به گفته چیدمان‌گران، آنان طبق سفارش محمد جای ایات قران را مشحص کرده‌اند.
6- من برای سخنم منبع آوردم.
7- یادت باشه از نزدیکترین دریا تا نینوا چند صد کیلومتره، این را به اینکه مدتی در شکم ماهی بود و ماهی او را در بیابانی بی نشان پرت کرد بیفزائید.
البته از نقد شما ممنونم، پیروز باشید!

Unknown گفت...

سلام و درود بر شما:
1- پس در متن اصلاح بفرمائید که این یک خرافه قرآنی نیست.یک خرافه توراتیست( اگر معتقد به خرافه بودن آن هستید.) مثال: اگر سایتی فرضاً به اسم گلدان نیوز،مطلب شما را کپی کند،کسی نمیگوید گلدان نیوز،معتقد به جعلی بودن داستان یونس است،گلدان نیوز تنها یک ناقل از یک منبع است.فردا ؛ آباژور نیوز و میز نیوز نیز شاید آنرا نقل کنند.منبع آنست که قدیم ترست نه آنکه جدیدست!!

2- صافات/141 که متن و ادعای شما را رد میکند.کلمه به کلمه معنا میکنم؛
صافات/140 میگوید:
اذ: آنگاه
ابق: فرار کرد
الی:بسوی
الفلک: کشتی
المشحون: پر شده
و صافات/141:
فساهم:پس قرعه کشی کرد
فکان: پس او بود
من: از
المدحضین: شکست خوردگان
و صافات/142:
فاالتقمه:پس فرو برد او را
الحوت:ماهی
و هو: و او
ملیم:سزاوار سرزنش
فلولا: پس اگر نمیبود
انه:اینکه او
کان من: بود از
المسبحین:ذکر کنندگان
للبث:درنگ میکرد
فی بطنه: در شکم او
الی یوم : تا روز
یبعثون: برانگیخته میشوند


مشاهده مینمائید که در در 140 ایشان فرار میکند،چون به او وحی شده که بعداً عذاب خواهد آمد(تورات/کتاب یونس) علت گناه یونس اینست که تصور میکند،هرکاری کند مورد رضایت خداست،او موظف بود،مثل لوط،تا ثانیه آخر قبل از شروع عذاب،هدایت و فداکاری کند،او به سمت یک کشتی پر شده فرار میکند،یعنی بار و اسباب و بنه او،مقرر نبوده وارد کشتی شود و طبق برنامه قبلی ایشان نرفته.فرار کرده و جائی برای خودش پیدا کرده. در 141:اشاره میشود که قرعه کشی انجام شده،در دریا برای بیرون ریختن اسباب و اشخاص به سبب سنگینی قرعه کشی میشود نه به سبب اینکه یک وال یا نهنگ نزدیک شده(!!!!) این یک بحث عقلیست.چه خود یونس از نظر فیزیکی چاق و سنگین بوده باشد،چه اسباب زیادی داشته باشد،چه پول کمتری داده باشد،چه دیر رسیده باشد،هر علتی باشد،ایشان نامش در قرعه کشی بهرحال در می آید و باید بیرون بپرد. 142: حالا ماهی وارد میشود و او را در حقیقت از تلاطم نجات میدهد.چرا نجات میدهد؟ زیرا هیچ یک از رگها و اعصاب بدن وی را قطع نمیکند(آیه قرآن) پس با این نجات یافتن،او امکان توبه و بازگشت دوباره پیدا خواهد کرد.


3-ماهی فرصت او برای بازگشت است.این سنت خداست که به محض گناه کردن،کسی را از بین نبرد ،بلکه امکان بازگشت بدهد.اگر قرار بود بعد از گناه،کسی کشته شود،شهر لوط،هر روز هزاران قربانی داشت.موسی بعد از قتل بیگناه،از بین میرفت و تاریخ جهان عوض میشد.هیتلر ها و استالینها پدید نمی آمدند.ماهی یک فرصت دوباره به یونس نبی بوده نه مجازات و انتقام.تفکر نمائید !! یونس سالها بندگی خدا را کرده و انسان صالحیست،پس خدا فرصت برگشت و تفکر به او میدهد.

4- بند چهارم پاسخ مرا دوباره بخوانید!! من هم گفتم صد هزار یا بیشتر! خیلی واضح توضیحاتم درج شده !

5- این بازی با قرآن نیست.همین الان شما چندین آیه راجع به یونس را یکجا آورده اید.کسی میگوید دارید با قرآن بازی میکنید؟ خیر.میتوانید یک سوره یونس به دلخواه خویش با چیدن جدید آیات ترتیب دهید.بسیاری کتب تفسیری به دلخواه خود آیات را مرتب کرده اند.مثلاً کتاب توحید،اخلاق،عیسی در قرآن و .... به همین دلیل درست شده اند.هرکس بخواهد میتواند اسامی سوره ها را عوض کند.اینها قراردادیست.قرآن کاملاً غرق در پند است و عوض شدن موضوعات بحثها در سوره ها،چیز حیرت آوری نیست.قرآن که به ترتیب حمد،بقره،آل عمران و ... نازل نشده.حتی کتابی در ایران موجودست،قرآن به ترتیب نزول.چه کسی ایراد میگیرید مثلاً؟!

6- تورات کتاب یونس را بخوانید.تنها 2 صفحه است! یونس یک نبی عبری،با عقبه عبری واضح است.

7- همانطور که نیل،در قرآن ،دریا خوانده شده،چه بسا فرات و دجله ،پرآب تر بوده اند و امکان کشتی رانی داشته اند.قرآن کتاب هدایت است،هرچند شیعه تصور میکند آمده جغرافیا و مکانیک و سینماتیک را شرح دهد !

ناشناس گفت...

فقط می تونم بگم تو اگه تو چین و کره بدنیا می یومدی و گاوتو می پرستیدی و بی دین هم بودی خیلییی جالبه فکرت خیلی ضعیفه و داری خرافت کتاب عربییییی مسخره و برسی می کنی

reza mohebbi گفت...

خانوم زینب ،شما فرمودید این یک خرافه توراتی هست..با این حساب شما تورات رو ردّ می‌کنید که اگه اینطور باشه اسلام رو هم باید ردّ کرد..چون تمام این ادیان مکمل هم هستن مگه اینکه شما دوباره با دلایل غیر منطقی‌ تان خودتان را توجیه بفرمایید

https://bidinii.wordpress.com

Unknown گفت...

رضا محبی:

گویا از جمله (( آب ،میتواند آتش را خاموش کند )) تنها کلمه آتش را شنیده اید و بعد هم فرار کرده اید!!!! بی حوصلگی و خستگی و پیشداوری را کنار بگذارید و هر دو نظر من را بخوانید،حتماً متوجه میشوید که منظور چیست !!
تورات،نور آسمانها و زمین و فرقان حق و باطل بوده و کتاب فعلی عهد عتیق، بدون شک برترین کتاب پس از قرآنست.امان از سریع فتوا دادن شما آتئیستها !!

یاشار گفت...

خانم زینب.

1. اگه واقعا شما برای تمای نظرات آرش عزیز دلایل منطقی در رد آنها دارید پس لطف کرده وقت بزارید و یک به یک اونا رو به مرور زمان جواب بدید تا ما روشن بشیم.

2. به شخصه خیلی دوس دارم بدونم نظر شما در مورد بحث کنیز در اسلام چیه. مو جود بدبختی که در جنگهایی که اسلام لشگرکشی می کرد به اسارت مسلمین در می آمد و بلافاصله به عنوان کالا یا غنیمت جنگی به یک عرب اهدا می شد حتی اگر شوهر داشت و سپس بهره برداری جنسی و کاری از وی شروع می شد بدون نیاز به جاری کردن خطبه عقد که البته قابل خرید و فروش هم بود.

آیا این در راستای تعالیم خدای عادل و مهربان مورد نظر محمد است؟در قران دستور به خریدن و آزاد کردن برده آمده است ولی چرا خبری از کنیز نیست. توجیه شما چیه؟ به آیه 50 سوره احزاب هم یه نظر بندازید.

Unknown گفت...

یاشار؛

1- این امر،بسیار وقت گیرست،اما در باره اش فکر خواهم کرد ان شاءالله.یا به صورت افتتاح یک وبلاگ پاسخگوئی،یا به عنوان نظردهنده در همین وبلاگ

2- موضع اسلام بر محو کردن کنیزداری بوده است.کنیزداری رسمی نبوده که هرگز نبوده باشد و ناگهان با ظهور محمد،پدید آمده باشد.خالق به جای برهم زدن بازی بندگان،به تدریج در صدد رفع این نابهنجاری بوده است.مثل احکام شراب که به تدریج نازل شده است.البته در جوامع انسانی،بسیاری انسانها به سبب مشکلات اقتصادی، واقعاً حاضر و مایل به خدمتکاری و یا کنیزی هستند و به سبب نبود تحصیلات و یا مهارت،قادر به انجام کار خاصی هم نیستند و ارائه برخی احکام راجع به آنها ، نشانه عقب ماندگی الله نیست.

3- گویا متوجه نیستید که برده زن=کنیز. بهره کشی جنسی صرف تنها چیزیست که در احادیث ائمه فقهی آمده و منظور قرآن از برده داری،چه مونث و چه مذکر بوده است.برای مثال: میفرماید که برده های خود را به فاحشگی وادار نکنید.(پس برده های زن هم مد نظر هستند)

البته وبلاگ خود من هم در حال حاضر نیمه فعال است.واقعاً به سبب مشغله سنگین کمتر میتوانم مطلب علمی با سطح مورد نظرم،بنویسم.لطفاً به همان وبلاگ نیز مراجعه فرمائید!

ناشناس گفت...

زینب خانم:
با سلام
ممنون از بحث زیباتون
میخواستم چیزایی بگم دیدم کامل و جامع ذکر شده
به خدا میسپارمتون
یا حق

ناشناس گفت...

تورات فقط ی سری قصه های فوک لر واسه خوابوندن بچه ها بوده که بعدا کتاب شده واسلامم برداشته با اندیشه های افلاطونی قاطیش کرده مخصوصا دنیای متعالی افلاطون .مسلمونا ارتباط عمیقی با افلاطون داشتن اونقد که همین تغییر اسم از plato به افلاطون در اسلام گویای این قضیه س

ناشناس گفت...

این نشون میده قدرت کوروش از خدای محمد بیشتر بوده

پدرام گفت...

یعنی خانم زینب اعتقاد دارند چون قرآن مطلب تورات رو نقل کرده، مسوولیتی در برابر درستی آن نداره؟ یعنی خدا یه مطلب غلط رو تو تورات دیده، همینجوری به محمد هم گفته تو قرآنش بنویسه؟ پس آیا ممکنه بقیه مطالب قرآن هم به همین روش اشتباه باشه؟

Unknown گفت...

پدرام؛
1- اولاً دقت فرمائید که اینکه گفته شود محمد تورات را خوانده است، یعنی اذعان به این نکته که ایشان سواد داشته و علم به کتب قبلی داشته است.(که ادعائی اشتباه است و قرآن ایشان را بیسواد میداند)
2- ثانیاً بنده در پاسخ به نویسنده که این را یک خرافه قرآنی دانسته اند،نوشته ام که در اسفار عهد عتیق این مطلب وجود دارد.یعنی اینکه کلیه یهود،با هرگرایشی معتقد به این قصه هستند.و مسیحیان نیز ایشان را میشناسند.شمایل و نقاشیهای بسیاری هم از یونس وجود دارد.پس این یک اختراع و بدعت قرآنی نیست.
3- خدای قرآن و تورات و انجیل یکیست.این مطلب هم که بیان شده،صحیح است و نمیدانم شما چه اشتباهی در آن دیده اید که پاسخ داده نشده بوده.اگر مورد خاصی هست بیان کنید.به اشکالات نویسنده وبلاگ که پاسخ داده شده!

* در نظر بگیرید که ماجرای (( امن نبودن)) انبیا و احتمال سقوط و ومجازات آنها توسط رب،چیزی نیست که به نفع انبیا باشد.پس وقتی که همه آنها این مساله را ذکر میکنند ،نشان میدهد که افرادی کلاهبردار و منفعت طلب نیستند.دقت فرمائید !!

arsh irani گفت...

سلام بر زینب گرامی، به نظرت اشکالات این داستان را پاسخ دادید؟
روش نقد من خلاصه نویسی است، فکر نمی‌کنید که طولانی نوشتن نشانه‌ی درست نوشتن نیست؟
بهر حال از شما و تمامی دوستان سپاسگزارم.
پاینده و پیروز باشید!

پدرام گفت...

زینیب عزیز. شما به قول معروف فرافکنی میکنید. بحث سر این است که یک داستان بسیار مسخره که کودکان هم آن را باور نمیکنند در قرآن از قول خدا آمده و تازه ادعا میشود که این کتاب معجزه است. شما بادقت این داستان را بخوانید و بگید از دید یک قرآنیست این معجزه است؟ یونس سوار کشتی میشود. کشتی درحال غرق شدن است و دقیقاً به اندازه وزن یک انسان اضافه وزن دارد. هیچ چیز دیگری در کشتی نیست و لازم است همان یک نفر را بیرون بیندازند. پیغمبر رو بیرون می اندازند و یک ماهی او را میخورد. نه دندانهای ماهی او را خورد میکند، نه اسید معده اش او را میکشد و نه خفه میشود، بلکه در معده ماهی زنده میماند و دعا میکند. خدا هم به ماهی دستور میدهد که یونس را به بیابان پرت کند، آنجا گرم بوده و خدا کدویی بر سر یونس سبز میکند...

Unknown گفت...

آرش گرامی،سلام علیکم؛ بله ،من فکر میکنم که پاسخ ِ نسبتاً مناسبی داده ام.با این حال مجدداً و موجز و مجزا،همینجا خلاصه میکنم ایراداتی که باید بر متن شما وارد دانست؛
الف/این ماجرا،خرافه ای قرآنی نیست.اولاً خرافه نیست،ثانیاً صرفاً قرآنی نیست.در عهد عتیق یهود موجود است و کتاب یونس داریم.پس محمد خیالپردازی نیست که از خودش اینرا ساخته باشد.یعنی در طول هزاران سال از گذشت ثبت کتاب یونس ، و مطرح شدن پاسخها و پرسشهای منتقدان،و بعثت عیسی و تشکیل کلیسا و بررسی متون مقدس،توسط الله بر زبان محمد باز تعریف شده است.
ب/این شهر،شهر نینوا در عراق فعلی بوده.بابل قدیم.شهر خود یونس نبوده،یونس یک نبی عبری اسرائیلیست و برای دعوت به اینجا آمده.(تورات)
ج/نوشته اید : مقصد یونس معلوم نشده.خب نشده باشد،چه اهمیتی دارد؟ وی صرفاً دارد از عذابی که مقرر بوده نازل شود،فرار میکند.وی احتمالاً منتظر واقعه ای مثل عذاب بنیان کن سدوم و گومورا بوده،(شهرهای لوط)،و علمی به جزئیات و نحوه عذاب ندارد.
تنها برای حفظ جان میخواهد قوم کافر را رها کند.درضمن آنجا که میفرماید صد هزار نفر یا بیشتر،یعنی اینکه برای یک جمعیت صد هزار نفری،نبی فرستاده شده تا دعوت کند.پس در نظر داشته باشید که بدون نبی رها نشده اند و اقوام مشابه ، توسط الله،نادیده گرفته نمیشوند.آیات قرآن صرفاً برای هدایت هستند و نه ارائه یک گزارش کار دقیق و آزمایشگاهی به بیابان نشینانی همچون علی و عمر.
د/بحث پر بودن کشتی،چرا مطرح میشود توسط الله؟ زیرا میخواهد بفرماید که من ((رب العالمین)) هستم.پس پر و خالی شدن کشتی و همه و همه چیز تحت قدرت و خواست من است.وی وسیله فرار بنده اش را طوری فراهم میکند و جوری قصه را مدیریت و طرح ریزی میکند که یونس مجبور به رها شدن در وسط دریا باشد(محل حضور آن ماهی مخصوص)
ه/علت بیرون افتادن یونس یا میتواند وزن خیلی سنگین خودش باشد(یعنی آدم چاقی باشد) یا همانطور که مطرح شده این باشد که قرعه کشی انجام شده باشد و رب (مربی) جهانیان،هر بار اسم وی را خارج میسازد.
و/ماهی اساساً گرسنه نبوده.مامور بوده،نه به این صورت که ماهی یک شخصیت علمی-فرهنگی باشد و از ملائکه باشد.بلکه وی اینچنین توسط رب هدایت شده که برود و بدون اینکه پیوندی از رگها و اعصاب یونس را قطع کند وی را ببلعد.اساساً بحث کوسه(!!) مطرح نیست.این ماهی بزرگ،احتمالاً وال هست که در همه برنامه های راز بقا میتوانید ببینید که بدون جویدن مستقیم و پاره پاره کردن طعمه هایش،آنها را همراه با آب فراوان در شکم فرو میکند.البته برای اینکه سریعاً بنده را متهم به یک (( بدعت فکری-تفسیری)) نکنید به عرضتان میرسم که تفسیر کبیر فخر رازی در ج26/ص 165 همین نکته را اشاره میکند.
ز/مدتی که یونس در معده این وال به سر برده،یک مدت حیرت آور نبوده ! بلکه به حدی بوده که متوجه شود که توسط رب مجازات شده و توبه کند. چه بسا کمتر از سه ساعت.
ح/اساساً ماجرای گیاه را کژ و اشتباه فهمیده اید. بحث رویانده شدن گیاه اینست که یونس ،بعد از قبول توبه اش، شوکه شده است و نالان است که چرا به این شدت عذاب شده بوده.الله گیاهی بر بالای سرش میرویاند و یونس از سایه و رشد معجزه آسای آن حیرت میکند.سپس این گیاه شگفت انگیز را یک کرم میخورد و آفتابی سوزان حاکم میشود.یونس مشغول به غر زدن میشود و از خشک شدن و از بین رفتن گیاه ابراز ناراحتی میکند. اینجا بر او وحی میشود: آیا تو باید از خشک شدن گیاهی که تنها ساعاتی به او دلبستگی داشتی ناراحت شوی؟ یونس پاسخ میدهد: بله.چرا نشوم؟ پاسخ میشنود: پس من چرا برای کشتن مردمی که سالها بزرگشان کرده بودم نباید ناراحت شوم!؟ دلم برای صد و بیست هزار نفر(قول تورات) ساکن آنجا سوخت و اما تو بدون پایان دادن به ماموریتت تا لحظه رسیدن عذاب،میخواستی از آنجا فرار کنی
***
بسیار واضح است که نویسنده وبلاگ با هوشمندی خاصی میخواهد اولاً همه تقصیر را به گردن محمد بندازد، و داستان را بدین ترتیب که این فقط یک ماجرای قرآنیست،غیر معمول و عجیب جلوه دهد.در حالی که وقتی قطعات پازل در کنار تورات گذاشته میشود،این داستان تبدیل به داستانی بسیار درخشان و پند آموز میشود.چند پند:
1- ای شیعیان،انبیا نیز از خود مطمئن نیستند ،شما هم نباشید.
2- کسی معصوم نیست.
3- کسی علم غیب ندارد.
4- الله،رب است.کشتی و دریا و ماهی تحت مدیریت اوست.
5- الله،بسیار توبه پذیرست.
6- الله ،مایل به عذاب بندگان نیست.
7- الله، بر انبیا وظیفه گذاشته و دارد آنها را امتحان میکند.انبیا مثل فرشتگان نیستند و اختیار دارند و اشتباهات مرگبار هم مرتکب میشوند

Unknown گفت...


اما در ترجمه کردن و تفسیر نوشتن هم کاملاً جهت دار و غرض ورزانه عمل کرده اید.برای مثال؛
اولاً/گفته اید،الله یادش رفته نحوه آب خوردن را بیان کند.خیلی ببخشید،توقع داشتید که الله نحوه توالت رفتن وی را هم بیان کند؟ شما احتمالاً از آن دسته منتقدان فیلمی هستید که اگر ببینند عده ای دارند میجنگند، از خودشان میپرسند: یعنی اینها نمیخواهند یک وعده غذا بخورند؟ پاسخ اینست: چرا ! البته که غذا میخورند! اما نکند توقع دارید که در 120 دقیقه فیلم،غذا خوردن و توالت رفتن و کل هشت ساعت خوابیدنشان در طول شب (حالا یا کمتر یا بیشتر!!) را به شما نشان دهند!!
ثانیاً/تعداد دقیق ایمان آورندگان را الله نمیداند!! پناه بر خدا !! علت ذکر عدد صد هزار در قرآن و صد و بیست هزار در تورات اینست که بیان شود برای چه تعداد افرادی سنت ارسال نبی،وجود داشته است.که گویا شما این سوره و قرآن را با گزارش مرکز رسمی آمار به رئیس جمهور اشتباه گرفته اید.مگر قرآن کتاب سرشماری دولت بابل برای شهر نینوا بوده که میزان دقیق به شما بدهد؟ به درد چه کسی میخورد!؟
ثالثاً/پند الله به محمد خیلی جالبست و میگوید که تو نباید نافرمانی کنی.پس محمد و سایر انبیا رباتهای عصمت نیستند و اشتباه میکنند.شیعیان غافل گوش کنند.
رابعاً/ از عوض شدن محور سوره صافات بعد از بیان این قصه گلایه کرده اید،که واقعاً انتقادی شبیه به فکاهی است.در همه سوره ها بعد از بیان گوشه ای از یک قصه،نکات دیگری مطرح میشود.این بود علت ایمان نیاوردن شما!؟
-----------------
در پاورقی یک انتقاد داشته اید که چرا میزان راهپیمائی گفته نشده؟ چرا گفته شود؟ اگر گفته میشد 10 روز شما راضی بودید یا 1 روز یا 25 روز؟ مگر مکان دقیق جغرافیائی ماجرا گفته شده؟ قرآن کتاب هدایت است و نه جغرافی و فیزیک و خود آموز پیاده روی استقامت.اگر خیلی مشتاقید که مکان حادثه بیان شود، به عنوان یک محقق بلند شوید و بروید در دریای احمر یا خلیج فارس و دریای عمان به دنبال مکان یابی محلی برای امکان وجود والها در چند هزار سال قبل کنید.یا الله ! شروع کنید.تحقیق بامزه ای خواهد شد.گفته اید چگونه تنفس میکرده؟ راجع به ساختمان بدن و آناتومی وال تحقیق کنید.این هم تحقیق بدی نیست.یا الله ! در نظر داشته باشید که یونس را بلع کرده و هضم و دفع!! نکرده،پس خبری از اسید و ... نیست.هر روز در همه جای جهان معجزه ای چون تولد نوزادان اتفاق میفتد،کسی که بخواهد از این اتفاق یعنی تبدیل یک آب در رحم به یک انسان و خروج معجزه آسایش و رشدش ،پند نگیرد، از معجزه ای هدایتی در چند هزار سال قبل هدایت نمیپذیرد. در جای دیگر گفته اید که یونس چطوری راه خودش را پیدا کرده که ،من شما را به تحقیق بیشتر راجع به انسانها دعوت میکنم.انسانها زبان دارند و تکلم میکنند و یونس میتواند حرف بزند ،چون یک نبی و بالغ است.
2-پدرام ، راجع به اعجاز قرآن، اشتباه قضاوت کرده اید.اعجاز قرآن و تحدی اش یک بحث ادبی-کلامیست.نه صرفاً ادبی.شما اگر میتوانید در همین وبلاگ یک سوره به مانند رب العالمین بگوئید که باعث خنده خودتان نشود.به زبان فارسی هم باشد مشکلی نیست. با قرآن مقایسه میکنیم.منتظر هستم.

arsh irani گفت...

از دیدگاههای زینب گرامی سپاسگزارم؛ فقط در مورد آب خوردن باید خدمتتان عرض نمایم اگر انسانی در بیابانی گرم و خشک رها شود، اولین نیاز او نه غذا که آب است.
پاینده وپیروز باشید!

پدرام گفت...

زینب عزیز. شما که با تفکر متوجه نادرست بودن شیعه و سنی شدید، ای کاش این لجبازی را کنار بگذارید تا در مورد قرآن هم به نتبجه صحیح برسید. آچه من گفتم هم در مورد بی ارزش بودن قرآن از نظر کلامی و معناست وگرنه از نظر ادبی که فکر نکنم خود مسلمانان هم در مقابل اینهمه کتابهای ادبی ادعایی داشته باشند.
و اما در مورد اینکه گفته اید آیه ای مثل قران بیاورم، یکی از دوستان خوش ذوق قبلاً پاسخ جالبی داده بود:
سوره توبه آیه 123

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ.

ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!

آیه زمینی:

يا ايها العاقلون لا تقتلوا الذین یلونکم من المخالفين وليجدوا فيكم رحمة و الانسانیه واعلموا ان الله مع العادلين.

ای خردمندان، کسانی از مخالفان که در نزد شمایند را نکشید! تا در شما ترحم و انسانیت را بیابند. و بدانید که خداوند با عدالت پیشگان است!

آیه الهی:

سوره مائده 38

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.

و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‏اند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خداببريد و خداوند توانا و حكيم است.

آیه زمینی:

دست هیچ کس را به هیچ عنوان نبرید، با فقر مبارزه کنید و حکومت های عقل محور و انسان محور ایجاد کنید تا کسی دزدی نکند.

سوره العصر (زمان(

وَالْعَصْرِ؛ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ؛إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ.

سوگند به این زمان، که آدمی در خسران است، مگر آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و یکدیگر را به حق سفارش کردند و یکدیگر را به صبر سفارش کردند.

سوره خرد:

سوگند به خرد انسان، که آدمی در پیشرفت است، مگر آن انسانهایی که مذهبی هستند و به خدا اعتقاد دارند و یکدیگر را به نماز و روزه و قتل سفارش کردند.

Unknown گفت...

پدرام،
سلام علیکم،بیائید بررسی کنیم ببینیم این (( تک جمله ها)) که حدس میزنم مربوط به جناب ِ مهدی میرآخورلو که برای فرار از کشور ادعای مسیحیت کرده اند اما عملاً آتئیست هستند ،باشد،آیا یک سوره مثل سوره ای از سوره های قرآن است یا تنها جملاتی متناقض نما و بسیار ساده دلانه هستند!
باید اولاً بگویم خیر،من نمیگویم شیعه و سنی اشتباه هستند.سنی بسیار صحیح است و شیعه بسیار پلید.تنها چیزی که گفتم اینست که کتاب خدا ما را کافیست،و هیچ سنی نمیتوانید پیدا کنید که بگوید کتاب خدا کسی را هدایت نمیکند یا گمراه میکند.بلکه این شیعه هست که چنین عقیده ای دارد.و اما ؛
1- دستور جهاد،یک دستور صرفاً دفاعیست .بقره/246 الی بقره/252 مطالعه شود.(( آیه ساختگی )) پیشنهادی شما ،به طرق مختلف در قرآن آمده است؛ مخالفان را رها کن،ای محمد تو فقط بشارت دهنده ای،ای محمد تو مامور ایمان آوردن آنها نیستی، هدایت اجباری سودی ندارد، اگر خدا میخواست شما را امت واحده می آفرید و ... دعوت به قسط و عدالت از اصلیترین دعوت انبیا بوده،بلکه همیشه این انبیا بوده اند که به سبب دعوت به پاکیها اخراج و تحقیر و مقتول میشدند.
2- آیا در حکومتهای انسان محور شما دزدی و قتل انجام نمیشود؟ ژاپن نمونه یک کشور کاملاً آتئیستی در عین رفاه.به من بگوئید اسم باندهای یاکوزائی به گوش شما نخورده؟ مافیای ایتالیا چطور؟ کدام کشور انسان محوری هست که دزدی را مجازات نکند؟ آیا شرایط قطع ید در قرآن را نخوانده اید؟ آیات قبل و بعد را بخوانید تا ببینید که همین سارقی که واجب است دستش بریده شود،اگر توبه کند،بخشیده میشود.زیرا خدا توبه پذیرست ،هرچند آتئیستها حرفهای شیعه را به حرفهای خدا ارجح بدانند.
3-آیه من درآوردی سوم دیگر از همه مضحک تر بود.شما دعوت به چه میکنید؟ به چیزی که اسمش را علم گذاشته اید.به من بگوئید اگر 20 سال بعد سوار ماشینی شوید مربوط به 20 سال قبل از زمان حال،شما را ستایش میکنند یا مسخره میشوید؟ فرض کنید شما در سال 1900 زندگی میکنید! پس میخواهید به علم زمان خود سوگند بخورید و به آن توکل کنید! در حالی که برادرم،آن علم کاملاً حالا منسوخ و رد شده است.همچنین است راجع به علم زمان ما ! به علم نمیتوان توکل کرد. صنم و رهبر معنوی شما استیون هاوکینگ کسیست که نظریاتش راجع به سیاهچاله ها مردود شد.میخواستید به او توکل کنید؟ علم در ثانیه تغییر میکند. دعوت به نماز چه مشکلی برای شما ایجاد میکند؟ دموکراسی خوب است اما صرفاً برای خودتان !؟ اگر چند مومن به خدا بخواهند همدیگر را دعوت به خوبیها کنند از نزد شما رانده میشوند و سفها خطاب میشوند؟ .یادآوری میکنم،این سوره سه آیه ای شما،نه سر داشت نه ته،بلکه مخلوطی بود از عقاید نیهیلیستی-اومانیستی-آتئیستی،و طبیعتاً هیچ مصداق و حجتی هم نداشت،دقت کنید که قرآن کتاب علم نجوم و فیزیک و بیوشیمی و مکانیک و سینماتیک و غیره نیست بلکه تنها برای انذار است.من مفتخر خواهم بود که به مانند سفها،مومن به آن قرآن باشم و نه مثل عقلا (!) این سه آیه شما را کفو و طراز با آن بدانم !

پدرام گفت...

زینب عزیز
1- محمد در زمانی که ضعیف بوده آیه برای رها کردن مخالفان می آورده و زمانی که قوی بوده فرمان به قتل و غارت و بردگی میداده. درنهایت کتابی که ادعای معجزه بودن آن را میکنید، برای مسلمانان داعش و القاعده و بوکوحرام و غیره بیشتر به عنوان فرمان قتل برداشت شده. در آیه من، پیشنهاد شده که انسانها به مخالفان خود هم اجازه زندگی بدهند.
2- همه حکومتها انسان محور هستند. آیا مثلاً حکومت ایران را خدا محور میدانید؟ امثال خامنه ای هم قوانین را براساس منافع خود وضع میکنند، ولی ادعا میکنند براساس همان اعجاز قرآن شماست. اما خود شما کدام روش را در برقراری امنیت موثر تر میدانید: قطع کردن دست یا آنچه مثلاً در ژاپن هست؟ آیا قرآن نمی توانست مثل آیه من روش بهتری را توصیه کند؟
3- علم و دانش منسوخ نمیشود بلکه پیشرفت میکند و به همراه خود زندگی بهتری برای انسانها به ارمغان میآورد. مثلاً اگر شما بیست سال پیش میخواستید فرقه قرآنیسم خود را تبلیغ کنید باید به همه ما یک به یک تلفن میزدید، ولی حالا با اینترنت راحت تر پیام میدهید. در سالهای بعد هم حتماً راه های بهتری برای ما وشما اختراع میشود (امیدوارم تا آن موقع قبول کرده باشید که انسان در شکم ماهی زنده نمیماند). این ارزش خرد انسان است که میتوان به آن قسم خورد. در عوض در قرآن برای نماز و حج و کشتن مخالفان ارزش قائل شده که نیتجه اش را هم در کشورهای اسلامی میتوانیم ببینیم.
چند نکته دیگه رو هم عرض کنم:
الف) اینکه شما بتوانید از آیه های من ایراد بگیرید چیزی را به نفع قرآن شما تغییر نمی دهد. چون آیه های قرآن هم سراسر اشتباه است. کل این وبلاگ برای نشان دادن بی ارزشی قرآن است و صدها صفحه در مورد اشتباهات و خرافات آن نوشته است.
ب) استیون هاوکینگ رهبر معنوی ما نیست. یک فیزیکدان است و علم فیزیک اصولاً چون دلایل وجود جهان را شرح میدهد، خودبخود لزوم وجود خالق را کمرنگ میکند. از آنجا که استیون هاوکینگ کتابهای ساده ای هم در این زمینه نوشته (و البته به خاطر بیماری خاصش) معروفتر شده و حساسیت مسلمانان ساده لوح را برانگیخته و فکر میکنند او یک نوع رهبر معنوی در برابر مثلاً محمد است. احتمالاً اگر حرفهای او را به قبایل آمازون هم شرح دهیم فکر میکنند که ایشان جادوگر قبیله ماست.
ج) البته ما برای مقایسه آیه های قران و آیه های من داور تعیین نکردیم. شما ممکن است همچنان اصرار کنید آیه های قران بهتر بوده و در "کافران را بکشید" بسیار اعجاز هست که در "مخالفان را نکشید" نیست. درنهایت اجازه دهید خرد و وجدان ما داوری کند.

Unknown گفت...

پدرام؛
سلام ؛
1-اگر از ((وقتی ضعیف بوده)) منظور،آیات ((مکی)) است،که باید بیان کنیم آیات مکی ،آیاتی بسیار تند و ضد شرک و کوبنده و توصیف جهنم است و اگر از ((وقتی که قوی شده))،دوران ِ مدینه النبی است،پس باید بدانید که در آن زمان احکامی چون ازدواج و حجاب و ... آمده.طبیعتاً سیر منطقی هم همین است و در حالی که هنوز الله و معاد شرح داده نشده بوده،نمیتوانستید انتظار داشته باشید که محمد از پیروانش توقع ِ حجاب و انفاق و احکام ازدواج را بخواهد.
2-فرموده اید فرمان به قتل، باید گفت که توضیح دادم جهاد عملاً یک فرمان دفاعیست و نه هجومی. صفحه 40 و 41 قرآن عثمان طه را نگاه کنید.
3-قتل دیگری که احتمالاً مد نظر شما بوده ،قصاص ،است که هم اکنون در کعبه آمال شما،یعنی ایالات متحده نیز برپا است و سنتی قدیمی در همه کشورها بوده که قاتل ،قصاص شود.
4-راجع به بردگی که چندین بار در همین وبلاگ توضیح داده ام که سنتی بوده قدیمی در نزد مردم آن زمان و اسلام کفاره ی گناهان را آزاد کردن بردگان معین کرده.پس سیاست اسلام نه افزایش بردگان که مبارزه مثبت با این پدیده ((انسانی)) بوده.هیچ دینی ((دستور)) به ((برپائی)) برده داری نمیدهد و من آیه ای سراغ ندارم .نه تورات نه قرآن.اگر میخواهید به مساله ازدواج با زنان مشرک اسیر شده اشاره کنید،باید گفت که آنها برده نخواهند شد و همسر مسلمانان خواهند بود.البته دقت فرمائید که اگر اظهار اسلام کنند،با شوهر خودشان در امان هستند.اظهار اسلام چیست؟ آیا حافظ قرآن باید باشند؟ خیر،تنها محمد را به عنوان نبی خدای یگانه قبول کنند.
5-داعش و بوکو،دارند جهاد میکنند(بنا بر تصور خودشان) ،بنا بر تصور من از همان کتاب دارند فساد میکنند.بنا به تصور دیگران،شاید ،عملی پنجاه درصد خوب ،پنجاه درصد بد انجام دهند.این قضاوتها شخصیست.دقت فرمائید که با مشاهده اوضاع یک مریض،متخصص الف و ب،نظر جداگانه دارند.شاید فوق تخصص ج،کاملاً نظر هر دو را رد کند و فوق تخصص د،نظر هر سه را مردود بشمارد.اما در عمل حق و نظر و تشخیص صحیح در نزد کسی باشد که تازه انترن شده ! آیا همه آنها بر اساس کتب علمی مدرن قضاوت نکرده بودند؟ پس چرا اینطور شد؟ چیزی از اقتصاد میدانید؟ چرا بعضیها راه جامعه را سوسیالیزم و بعضیها در کمونیزم،بعضی دیگر در اقتصاد لیبرال و سایرین در سیاستهای دست راستی افراطی میدانند؟ آیا همه آنها پی-اچ-دی در علوم اقتصادی ندارند؟مثالها بیشمارست.
6-اگر شما معتقدید که مخالفان را نباید کشت،با نظر قرآن موافقت نموده اید.زیرا قل یا ایها الکافرون،لکم دینکم ولی دین.
7-اظهار نظر سیاسی بیش از این از من نگیرید.خیر ،من حتی به عنوان شاخه ای از اسلام شیعه و شیعه گری را قبول ندارم.پس تکلیف حکومت مشخص است.
8- اینکه چه جامعه ای برای زندگی بهتراست، دین نمیتواند اظهار نظری کند.زیرا دین نیامده در هر وجهه ای از زندگی چیزی بگوید.در عمل ثابت شده که سیاستهای دست راستی اقتصادی برای جوامع موثرترند.جامعه شناسی و اقتصاد و بود یا نبود دموکراسی و ... ذره ای ارتباط به اسلام ندارد. کلاهبرداران دینی کسانی هستند که میخواهند قرآن را به همه چیز ربط دهند.برای مثال،قرآن میگوید برای رفع فقر (که مانع از دزدی میشود) مردم موظفند که فقرا را شناسائی کرده زکات و انفاق بپردازند.پس جامعه ای که دستور اول ،یعنی زکات و انفاق را ندارد،دستور دوم یعنی قطع ید در صورت توبه نکردن دزد را هم ندارد. اینکه جوامع مثلاً مسلمان دارند سو استفاده میکنند ربطی به قرآن ندارد.شما اگر قرآن پژوه باشید حقایق را راحت میبینید. اینها به بعضی آیات ایمان آورده اند و به بعضی دیگر کافرند.تکلیفشان مشخص است.....ادامه دارد

Unknown گفت...

9- من هم نگفتم علم و دانش چیز بدیست.چیز خیلی خیلی خوبی هم هست.اسلام هم مخالفتی ندارد.آن کسی که مخالفت دارد،اسمش آخوند است نه اسلام. من گفتم به علم نمیتوان توکل کرد.زیرا علم امروز راجع به سیاهچاله اینرا میگوید،فردا چیزی دیگر.اگر قبول ندارید باید بگویم بررسی بیشتری بر نظریه های مردود شده علمی انجام دهید!!
10-فرقه ((صرفاً قرآن)) توسط من ابداع نشده.از تکنولوژی استفاده کرده،اینترنت را سرچ کنید.

نکات اضافه شده
الف/ آیات شما ایرادات واضح دارد و من نشان دادم.پس نه چیزی شبیه قرآن آوردید نه حتی ارزش مقایسه کردن داشت.اگر این وبلاگ به کل قرآن نقد دارد من هم به کل این وبلاگ نقد دارم .نویسنده این وبلاگ آیا خدای شماست؟ هرچه که او گفته را قبول دارید؟
ب/هاوکینگ نماد رد خدا هست با گفتن نظریه (( عدم وجود لازم الوجود)) ،از طرف دیگر ریچارد داوکینز بیشترین تبلیغات را بر ضد خداباوری دارد.ما هم دنبال رهبر تعیین کردن برای شما و سپس برچسب زدن به آن شخص نیستیم.این روش شیعیست.که از اول تاریخش تا الان ،من با تک تک اعمال آن مخالفم.
ج/در دو کلمه ی من در آوردی شما اعجازی نبود،((کافران را بکشید)) وجود خارجی در قرآن ندارد.زیرا قل یا ایها الکافرون،از معروفترین سوره های قرآن است.قرآن یک کتاب است،همه را بخوانید.کل کتاب معجزه است.نکند فردا میخواهید کلمه ای چون ((غائط)) را از قرآن بیرون بکشید و بگوئید: زینب بیا توضیح بده که غائط چه معجزه ای دارد!!؟؟ فتامل جداً


السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

پدرام گفت...

زینب عزیز.
یه جایی میخوندم یک فرقه ای هست که میگه اگه توی کتاب مقدس نوشته زمین صافه، پس حتماً صافه و هرکی بگه گرده گناهکاره. اینکه ما دور زمین میچرخیم و میبینیم که گرده هم یک توهمه!
یک سوال ازتون دارم و خواهش میکنم بهش فکر کنید و بعد جواب بدید:
شما قبل از اینکه بحث رو شروع کنید، این حالت رو در نظر میگیرید که ممکنه در بحث متقاعد بشید و نظرتون تغییر کنه؟ یا اینکه با خودتون میگید میرم به جنگ کفار، تا آخرین نفس بحث میکنم و هرچی گفتند دو تا جواب میدم تا خسته شن.
اگه دومی درسته، من همینجا اعتراف کنم که خسته شدم و کنار بکشم. ولی اگر واقعاً نوع اولی هستید و احتمال متقاعد شدن رو هم به خودتون میدید، در اینصورت یکی از مواردی که گفتید (کلاً 10 مورد بعلاوه الف تا جیم) رو انتخاب کنید تا در موردش بحث کنیم. (همه رو که نمیشه اینجا جواب داد، وگرنه همینطور تصاعدی بالا میره)

Unknown گفت...

سلام پدرام،
خیر،من همیشه سعی کرده ام مصداق آیه ی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه باشم.اگر قرار بود که با دین پدری بمیرم،یک شیعه تندرو بودم و الان هم مشغول عزاداری و خودخوری و اشک ریختن بیحاصل و شرک آلود برای معبودی خیالی بودم.پس چون راجع به شخص خودم،پرسیده اید،بدونید که من از شنیدن حرفهای دیگران در زندگیم سود کرده ام و بازهم میشنوم.اما در نظر بگیرید که حتی زمانی که شیعه بودم بازهم مشغول پاسخگوئی و پنجه در پجنه ی ملحدین انداختن بودم و شغل من همین بود.اینکه گفتید بعضی میگویند همه تورات(تنخ یا عهد عتیق) صحیح است، من جزء آنها نیستم.بله،اشکال از خودتون هست که یک جبهه پس از جبهه ی دیگری میگشائید،و منی که حالا صرفاً خانه دار محسوب میشم،به خاطر اوقات فراغت هم که شده مجبور میشم با حوصله و مجدداً تکرار کنم و مفصل جوابتون رو بدم.همون مورد اول خوبه،شروع کنیم؟

Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پدرام گفت...

زینب عزیز سلام.
مورد اول در باره فرمان قتل در آیات مدنی بود.
مگر آیه ای که گفتم" "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً ..." مدنی نیست؟ لطفاً با وارد کردن موضوع جهنم و ازدواج و حجاب بحث رو منحرف نکنید. فعلاً فقط در مورد کشتن صحبت میکنیم.
در آن آیه به صراحت گفته شده کافرانی که نزد شمایند را بکشید. البته من حافظ قرآن نیستم ولی آیه های اینچنینی بسیار زیادند نظیر "قاتلوا ائمه الکفر" و اگر لازم باشد براحتی میتونم باز پیدا کنیم.
شاید بخواهید بگویید که چند آیه قبلتر یا چند سوره بعدتر گفته کافرانی که با شما میجنگند. ولی توجه کنید که در این آیه شرطی نگذاشته. چطور ممکن است خدا چنین موضوع حساسی (کشتن سایر انسانها) را به برداشت خواننده از سایر آیات واگذار کند؟ اگر محمد یا خدا در کشتن کفار شرطی داشت، همینجا بیان میکرد و مثلاً میگفت کفارحربی.
حالا ببینیم کافر کیست. کسی که فقط به خدای محمد اعتقاد ندارد. یعنی محمد کاری نداره که این فرد انسان خوبی هست؟ به دیگران کمک میکند؟ به کسی بدی کرده یا نه؟ دانشمند است؟ در جامعه اش مفید است؟... فقط چون به خدای محمد اعتقاد نداره باید کشته بشه! پس میبینیم که امثال داعش وقتی براحتی هر بیگناهی رو میکشند، به دور از قرآن عمل نکرده اند.
ممکن است هنوز اعتقاد داشته باشید در قرآن هم دستور کشتن هست و هم دستور بخشش، و انسان باید خودش تصمیم درست را بگیرد. در آنصورت آیا کتابی را که چنین موضوع حساس و مهمی را نتونسته برای پیروانش مشخص کنه و باعث اینهمه قتل به اسم خدا شده، معجزه میدونید؟
راستی آیا بدتر ازاین هم میشد کتابی نوشت؟

Unknown گفت...

پدرام، بله میدونم که متاسفانه این چنین هم هست.یعنی کتابی که خیلیها رو هدایت کرده و میکند،خیلی ها رو هم گمراه میکند.زیرا اساساً این (( از شئون ربوبیت )) هست.یعنی اینکه ((رب)) هیچ گاه نمیخواهد که هدایت اجباری کند. و مایل نیست که آزادی انسانها را بر هم بزند.مثلاً دقت کن: هو الذی انزل علیک الکتاب منه ایات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغا الفتنه و ابتغا تاویله ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم یقولون امنا به کل من عند ربنا و ما یذکر الا اولوا الالباب.(آل عمران/7) . دقت کنید که مثلاً اگر میخواهید راجع به یک موضوع مثل جهاد یا زکات تصمیم ِ کلی بگیرید باید کلیه آیات را بیاورید و با روح قرآن و کتب پیشین مقایسه کنید. برای مثال من وقتی گمراه بودم و به درسی که خونده بودم مغرور بودم و کلاً شیعه بودم فکر میکردم که ابتغوا الوسیله یعنی اینکه توسل کنیم .ولی وقتی که با حقایق آشنا شدم فهمیدم که اصلاً توسل با کل روح قرآن و کتب پیشین در تضاد هست. این اعمال داعش و بوکو و .. هم دیدن یک سری از آیات و فراموش کردن سایر آیات هست.یعنی بر اساس برداشتهای بد هستش.من هم نگفتم که قرآن کتابیست که معجزه است چون بدون در نظر گرفتن همه آیاتش میتوانید قضاوت کنید.دقت کنید که خود انبیا هم وقتی می آمدند باعث هدایت همه نمیشدند.بلکه مثلاً کل شهر نابود میشد و نبی به همراه یک یا دو پیرو موفق به نجات میشد.پس حضور یک نبی نیز به معنی نجات یافتن نیست.چه رسد به حضور یک کتاب که نیاز به تفکر دارد.

پدرام گفت...

پس به این صورت که شما میگویید ظاهراً خدا برای مخلوقاتش معمایی طرح کرده که هر که نتونه جواب درست را پیدا کنه باید در آتش جهنم بسوزه. عجیبتر اینکه اکثر مسلمانان جهان (احتمالاً یک میلیارد نفر) راه اشتباه رفتند و فقط شما و اقلیتی اندک جواب صحیح را پیدا کردید.
حالا فرض کنید که-زبانم لال پس از صد سال- جان به جان آفرین تسلیم کردید. دادگاه عدل الهی تشکیل شده و فرمان میدهند: زینب را ببرید جهنم سرب داغ بریزید توی حلقش! شما میگید ای بابا من که روح قرآن و کتب پیشین و همه آیات رو در نظر گرفته بودم! پس چرا جهنم؟ جواب میاد که اونها نکته انحرافی بود. درستش همون "ابتغوا الوسیله" بود که تو نفهمیدی و باید در آتش بسوزی.
زینب عزیز. از شیعه به سنی، از سنی به سلفی و از سلفی به قرآنیست مشکلی را حل نمیکند. خانه از پای بست ویران است.

Unknown گفت...

پدرام؛
1- اولا که فقط شیعه هست که حرف و حدیث و قصه و روایت و حکایت رو بر قرآن ارجح میدونه.پس قرآن رو مرجع دونستن فرق خاصی با سنی شدن ندارد.لطفا تحقیق کنید
2- اینطور نیست که دو تا حرف متضاد در قرآن باشد و اینطور نیست که شوکه شویم در قیامت.همان آیه وسیله خودش کاملا واضح است و هیچ ربطی به توسل کردن ندارد.همه قرآن بر ضد توسل هست و حتی خود صاحب این وبلاگ هم مطلبی نوشته.زود قضاوت نکنید یک بار هم که شده همه قرآنو بخونید درکش خیلی راحته.البته مبادا به سمت ترجمه های دکانداران شیعه برید

پدرام گفت...

زینب عزیز.
من هم قرآن رو خوندم و بگذارید در پایان بحث بگم که چه پیامی از آن گرفتم.
خدا در قرآن میگه: ببینید که کتاب من پر است از تناقض و حرفهای بیهوده و حتی مضری که زندگی شما را خراب خواهد کرد.
ببینید که پیامبری که من انتخاب کردم مردیست همانند دیگر دیکتاتورهای شما.
ببینید که اگر به من امید دارید چیزی بیشتر از آنانکه هزاران سال به بتها و سایر خدایان امید بستند، به دست نخواهید آورد.
پس ای کسانی که ایمان آورده اید، دست از خرافه و توهمات بردارید. به یاری همدیگر، با قبول یکدیگر و با تکیه به خردی که در نهاد شماست، تلاش کنید و زندگی خود و جامعه تان را بهتر سازید.

Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Unknown گفت...

پدرام
اولاً: این نحوی که شما خوانده اید ، نحوه ای بوده که برای (( ایراد گیری )) بوده.اینطور خواندن،به هیچ چیزی منتهی نمیشود،مگر همینکه الان شده،یعنی آتئیست شدن شما.
ثانیاً: نظر به اینکه مدعی هستید که قرآن را کاملا خوانده اید و همینک آتئیست هستید، پس طبیعتاً میدانید که من متعقد به آن کتابی هستم که میگوید: بعد از این کلام،با هیچ کلامی دیگر هدایت نخواهند شد.پس من هم استدلال خاصی نخواهم داشت زیرا اگر تدبر در ترجمه های صحیح قرآنی نیز باعث نشده تا شما به وجود خالق ایمان بیاورید،پس هیچ نوع استدلالی از جانب من ِ کمترین نیز باعث این مهم نخواهد شد.
ثالثاً:قرآن پر از تناقض نیست.قرآن تماما شفا ورحمت برای مومنان هست ولی کافران را بجز خسارت نمی افزاید. برخی آیات برای کسانی که فهمی به کل ِ قرآن ندارند،متشابهات محسوب میشود که با جمع بندی کل قابل ادراک است
رابعا:پیامبر بجز هشدار دهنده نبوده و وظیفه ای به دیکتاتوری و ... ندارد.همانطور که یحیی و عیسی و صالح و شعیب و هود و لوط و ابراهیم و .... هیچ نوع دیکتاتوری نداشتند.اگر محمد توانست در مدینه رهبر یک جامعه شود به خواست مردم بود و اقبال عمومی داشت.در نظر داشته باشید که هیچ نوع توصیه به پایدار ماندن حکومت نیز از جانب ایشان نشده است.و اگر شیعیان نبودند چه بسا نسل فاطمه نیز هیچ نوع اهمیت خاصی نمیافتند.
خامسا:این دنیا دار امتحان هست و نه جایزه گرفتن و پولدار شدن به سبب ایمان.اکثریت انبیا در نداری و فقر بودند و اشاره میکردند که پاداش اصلی در قیامت هست.اما شما گویا پول در اینجا را بیشتر میپسندید.نمیدانم از کدام پیامبر شنیده اید که در صورت ایمان خدا به شما (( در دنیا)) چیزهایی میدهد که خوشتان بیاید؟ حال آنکه همه روح و آیات قرآن بر ضد این فرضیات اشتباه و ساده دلانه است
سادسا:در قرآن تاکید شده که سرنوشت جوامع عوض نخواهد شد مگر آنگاه که خود مردم بخواهند و تاکید شده که هیچ سهمی از خوشی های زندگی نخواهید داشت مگر آن میزان که برایش سعی و تلاش کنید.
من وکیل ایمان شما نیستم و اما اگر شبهه ای بیاندازید پاسخ قرآنی خواهم داد.الان دسترسی به قرآن نداشتم و اما در صورت درج جوابهای بعدی از شما آیات را مستقیما درج میکنم تا به چشم خودتان (احتمالاً برای اولین بار) آنها را ببینید

پدرام گفت...

زینب عزیز
به نظر میاد که شما هم دیگه از قرآن به عنوان یک معجزه بدون اشتباه دفاع نمی کنید و به جای اون میگید غلط یا درست، همینه که هست.
مثلاً گفتید: "...بعد از این کلام،با هیچ کلامی دیگر هدایت نخواهند شد" که البته همه میدونیم سر اونایی که هدایت نشند هم چه بلایی قراره بیاد.
یا گفتید: "...قرآن تماما شفا ورحمت برای مومنان هست ولی کافران را بجز خسارت نمی افزاید" یعنی قرآن مردم رو به دو گروه خودی (مومن) و غیر خودی (کافر) تقیسم کرده و غیر خودی ها رو به جای اینکه کمک کنه، عمداً گمراه تر میکنه و بهشون خسارت میزنه. عجب! این قرآن قرار بود راهنما باشه.
همینطور گفتید: "...نمیدانم از کدام پیامبر شنیده اید که در صورت ایمان خدا به شما (( در دنیا)) چیزهایی میدهد که خوشتان بیاید؟ " جانا سخن از زبان ما میگویی. پس شما هم قبول دارید که دین هیچ کدام از خواسته های ما رو برآورده نمیکنه. البته وعده میده در دنیای دیگری همون خواسته ها رو بهمون میده. و اما در اثبات وجود دنیای دیگه هم دلیل معقولی ارائه نمیشه.
راستش من همین رو هم به نوعی پیشرفت در بحثمون به حساب میارم. هر کسی که با استدلال و استنتاج در مورد اسلام فکر کنه، در نهایت دو راه براش باقی میمونه: یا دلیل و برهان رو کنار بگذاره و دین رو به عنوان یک جبر قبول کنه. ویا دین رو هم در ردیف سایر خرافات از زندگیش حذف کنه.

Unknown گفت...

پدرام
به نظر میاد در استنتاج و برداشت و اعلام نتایج شیوه ای جدید برپا نموده اید .شاید هم یک مدل و الگوگیری از نظامهای توتالیتر کرده اید و تصور کرده اید که میشود مثل نظامهای ضد دینی گذشته(چون استالین و هیتلر) به ناگهان برداشت شخصی خودتان را غالب بر دیگران کنید و نظر خودتان را نظر جمعی کثیر بنمایانید.حال اینکه با مطالعه و بررسی نظرهای قبلی مشخص میشود بر هر جستجوگر منصفی که چه کسی چه چیزهائی را گفته و چه کسی با قلب معانی و شنیدن لا اله و نشنیدن الا الله دارد برای خودش کلاهی مطابق با سلیقه شخصی اش میبافد.اما پاسخ به نظر آخرتون:
1-تحدی قرآن بر سر جایش هست.آیاتی ارائه کردید که مجموعا سه تا بود و هیچ سر و تهی نداشت و در نظرهای قبلی پاسخ کامل گرفتید که این آشی که شما ارائه دادید قابل رقابت با یک سوره قرآنی نبود.آیات کپی پیست شده شما از روی دست جناب میرآخورلو موجود است و هرکسی مغزش سالم باشد میتواند آنرا با قرآن موجود مقایسه کند.
2- قرآن بدون اشتباه است و من دعوت میکنم که نشان دهید من کی و کجا گفته ام که قرآن حاوی اشتباهاتی هست
3- قرآن اما،همین هست که هست و محمد نیز حق جرح و تعدیلش را ندارد. پس تکلیف آتئیستها واضح است.چون قول داده بودم که آیه ها را ارائه کنم پس گوش کنید: وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ ۙ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَـٰذَا أَوْ بَدِّلْهُ ۚ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاءِ نَفْسِي ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ ۖ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٥﴾ قُل لَّوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُم بِهِ ۖ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ؛ و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، آنانكه به ديدار ما اميد ندارند مى‌گويند: «قرآن ديگرى جز اين بياور، يا آن را عوض كن.» بگو: «مرا نرسد كه آن را از پيش خود عوض كنم. جز آنچه را كه به من وحى مى‌شود پيروى نمى‌كنم. اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ مى‌ترسم.»بگو: «اگر خدا می‌خواست، من این آیات را بر شما نمی‌خواندم؛ و خداوند از آن آگاهتان نمی‌کرد؛ چه اینکه مدّتها پیش از این، در میان شما زندگی نمودم؛ (و هرگز آیه‌ای نیاوردم؛) آیا نمی‌فهمید؟!»
4- خیر،مظلوم نمائی نکنید وهیچ بلائی قرار نیست سر کسی بیاورد الا اینکه خودتان وارد جهنم میشوید که طبیعتاً ربطی به دیگران ندارد.کاری که با مخالفان باید شود اینست :قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿١﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٣﴾ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ﴿٤﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٥﴾ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿٦﴾،بگو: ای کافران!آنچه را شما می‌پرستید من نمی‌پرستم!و نه شما آنچه را من می‌پرستم می‌پرستید،و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده‌اید می‌پرستم،و نه شما آنچه را که من می‌پرستم پرستش می‌کنید؛(حال که چنین است) آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم! هر رفتاری بجز این با شما بشود،مسئولش ضعف خودتان هست.اگر کسی بخاطر مسلمان نبودن خواست شما را بکشد،حق دارید که او را بکشید و این ربطی به محمد و الله ندارد بلکه یک جنگ بین خودتان هست. اگر فردا بر اساس یک مجله جدول،شخص دیگری خواست شما را بکشد،باید از خود دفاع کنید و طراح جدول مقصر نیست....

Unknown گفت...

5- خیر،آیه اینست : وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا ؛ (حق چگونه نیرومند و پیروز نمی‌گردد؟ وقتی که) ما آیاتی از قرآن را فرو می‌فرستیم که مایه‌ی بهبودی (دلها از بیماریهای نادانی و گمراهی، و پاک‌سازی درونها از کثافات هوا و هوس و تنگ‌چشمی و آزمندی و تباهی) و رحمت مؤمنان (به سبب در برداشتن ایمان و رهنمودهای پرخیر و برکت یزدان) است، ولی بر ستمگران (کافر، به سبب ستیز با نور حق و داشتن روح طغیان) جز زیان نمی‌افزاید.؛بحث بین ظالمان و مومنان هست. این ظلم به چه کسیست؟به خودتان هست و ربطی به ما ندارد.اگر میگوئید خدائی نیست و قرآن هم کتاب کلاهبرداریست و محمد هم یک کلاهبردار بوده، پس به من ظلمی نمیشود.این عقیده شخصی خودتان هست و میتوانید و حق دارید که با آن فوت کنید.و با ممانعتی از جانب من روبرو نخواهید شد.
6- قرآن ،برای کسی هدایت هست که از خدا ترس داشته باشد وگرنه کسی که قصد جنگیدن با خالقش را داشته باشد پس از یک تکه کاغذ ترسی ندارد.
به این آیه گوش کنید: وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ ۚ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ؛بگو: «این حقّ است از سوی پروردگارتان! هر کس می‌خواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد کافر گردد!» ما برای ستمگران آتشی آماده کردیم که سراپرده‌اش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان می‌کند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است!؛ پس شما حق دارید که قبول نکنید.طبیعتاً چون خدائی هم وجود ندارد پس تهدیدش هم بیخود است و خیالتان راحت باشد.
7- ببینید چه جالب خودتان ،توصیف میکنید همه اهدافتان از زندگی را.فرموده اید که چون ایمان آوردن نتیجه اش ثروتمند شدن در دنیا نیست پس (( هیچ )) یک از خواسته های شما را نمیپوشاند.بسیار خب پس شما یک آدم دنیا پرست هستید و این عیبی ندارد.اما بدانید که ایمانداری برای ایمانداران به معنی یک برنامه پولدار شدن و چیزی شبیه به نوشته های رابرت کیوساکی و راههای موفقیت در دنیا نیست.شاهدش اینست که انبیا تا مرز فروپاشی کامل اقتصادی و جسمی هم رفته اند و هیچ مومنی از خدا توقع ندارد که دنیایش آباد شود بلکه هدف آخرت هست و دنیا میتواند خوب ،بد یا بین اینها باشد.اگر بگوئید قصه های فقیر شدن و فقیر بودن و مشکلات بیشمار ایوب و یعقوب و ... را نشنیده اید به قرآن خواندن شما تنها لبخندی خواهم زد.
8- نتیجه گیری آخر هم احتمالا بامزه ترین نقطه ی بحث بود.تنها اینرا اضافه میکنم که حتی اگر تا چند سال دیگر بخواهید با تکرار و تکرار و استنتاجهای اشتباه بر ضد دینداری شبهه ای ارائه کنید،با حوصله در خدمتتون هستم،و قضاوت را بر عهده خوانندگان پرحوصله خواهیم گذاشت.ان شاءالله

ناشناس گفت...

خانم زینب، به نطرم تو یه به جور بیماری عقلی گرفتار شده ای، انشاهات هم فقط خودتو قانع میکنه، اقلا برو یه جایی نطق کن که از حرفات زیاد حالیشون نباشه. هر جور که دلیل بیاری ماست سیاه است رنگش عوض نمیشه!

پدرام گفت...

زینب عزیز
برای اینکه به قول خودتان تکرار و تکرار نکنیم، اجازه دهید به موارد 1 تا 8 پاسخی ندهم.
ولی یک مثال جالب زدید. گفتید: «اگر فردا بر اساس یک مجله جدول،شخص دیگری خواست شما را بکشد،باید از خود دفاع کنید و طراح جدول مقصر نیست» آیا تا به حال به این موضوع فکر کردید که چرا هیچ وقت به خاطر مجله جدول کسی را نکشته اند؟ ولی کتاب "نبرد من" اثر هیتلر رو هنوز کله پوستی ها میخوانند و دست به اقدامات نژاد پرستانه میزنند. خوانندگان قرآن هم صدها سال هست که مرتکب قتل میشوند.
آیا ممکن هست چیزی در قرآن باشد که باعث این اعمال میشود؟ چیزی که شما هنوز پی به وجود آن نبرده اید؟

Unknown گفت...

پدرام
3 نکته
1- خیر،هیچ چیزی که بتوانم آنرا ((ندیده و نشنیده )) بخوانم در قرآن برای من وجود ندارد.چون حتی وقتی که شیعه هم بودم کارم تدریس قرآن بود.
2- اینها که بخاطر فقر فرهنگی و مالی جهاد با قرائت اشتباه را به قصد کشتار و کشورگشائی و باجگیری انجام میدهند هیچ بوئی از قرآن نبرده اند و صرفا انسانهای بیکاری هستند به دنبال ماجراجوئی.ربطی هم به اسلام یا غیر اسلام ندارد.در بین طرفداران انجیل که سراسر محبت است و عشق به همنوع نیز خونبارترین جنگهای جهان را میبینید و من تصور نمیکنم که استالین،هیتلر،موسولینی ،چرچیل ،روزولت یا چینی ها و ژاپنیها که فجایع جنگ دوم را آفریدند هیچ 1 مسلمان باشند.بلکه هر مفسر آماتور یا تازه قرآن دیده ای هم میداند که وظیفه انبیا هرگز داعش بازی و کشتار و حتی برخورد فیزیکی با مخالفان نبوده و این کارهای مشتی بیابان نشین فقیر افغانی و عراقی و سوریست که حتی اگر اسلام هم نبود همین وضعیت را با راهزنی و غارت و تجاوز همیشه داشتند.
3- بله من شناخت کامل بر تاریخ جنگ دوم و هیتلر دارم و کتاب نبرد من را هم همین الان در دو ترجمه مختلف دارم . چرا من بعد از خواندن چندین باره این کتاب مسلمان سلفی هستم ؟ نکند همه جنگهای قبل از محمد هم کار قرآن او بوده ؟؟

پناه بر خدا از سادگی و عناد !!

پدرام گفت...

زینب عزیز
جنگ و آدمکشی به خاطر ایدئولوژی غلط و تمامیت خواهی انسانهاست. بله، جنگ همیشه بوده ولی قرآن چه تاثیری برآن گذاشت؟ آن بیابان نشین فقیر افغان که گفتید، ممکن بود با آموزش صحیح به فرد مفیدی برای جامعه انسانی تبدیل شود. ولی آنچه از خواندن قرآن فهمید این بود که بمب به خودش ببندد و افراد بیگناه را بکشد تا به بهشت برود. قرآن که قرار بود معجزه باشد، در کنار "نبرد من" عامل کشتار بیشتر شد.
و اما گفتید آن مسلمانانی که به اشتباه کشتار میکنند، به خاطر فقر فرهنگی، کشورگشایی و باجگیری است، بوئی از قرآن نبردند، بیکارند، ماجراجو، مفسّر آماتور، راهزن، تجاوزگر... لطفاً بفرمایید محمد وقتی همه مردان و پسران طایفه بنی قریظه را میکشت و همه زنان و کودکانشان را به بردگی میبرد جزو کدام یک از این گروهها که اسم بردید بود؟

ناشناس گفت...

ﻫﺮ ﻣﻔﺴﺮ ﺁﻣﺎﺗﻮﺭ ﯾﺎ ﺗﺎﺯﻩ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻫﻢ
ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺍﻋﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﻭ
ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ
ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﺸﺘﯽ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﻧﺸﯿﻦ
ﻓﻘﯿﺮ ﺍﻓﻐﺎﻧﯽ ﻭ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻭ ﺳﻮﺭﯾﺴﺖ ﮐﻪ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﺳﻼﻡ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﺿﻌﯿﺖ
ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﺍﻫﺰﻧﯽ ﻭ ﻏﺎﺭﺕ ﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ !!!
مطمئنی قرآنی که تو میخونی همون قرآن مسلموناست یا برخلاف گفتت چشم و گوشتو کاملا بستی؟

Unknown گفت...

پدرام
انجیل هم که صرفا حاوی مطالب نوعدوستی و ترحم است نتیجه ای چون جنگهای صلیبی به بار داشته و تفتیش عقاید قرون وسطی.ذات انسان جنگ خواه و تمامیت طلب است.قبل از نزول قرآن هم وضعیت در عربستان همین بود که الان در عراق و سوریه هست.پس الکی چیزی را تقصیر قرآن ندانید.

ناشناس گفت...

خانم زینب، مفسر قرآن، بنده مشتاق بودم که سوال کامنت بالایی پدرام رو جواب بدین ولی بدون توجیه اون، رو به حوادثی از سوریه وعراق آوردین که از نص صریح قرآن شکل گرفته اند و قرآن مایه ی هدایت شان نشده است! من نمی دونم چطور با این همه آیه ضد بشری، اون رو دین رحمت معرفی می کنین و پای توجیهات غیر منطقی از قبیل روح قرآن با سلایق خودتون رو به میان می کشین؟
ضمنا طوری در مورد عربستان میفرمایید که قبل از اسلام با بعد از ظهور اسلام در اونجا فرق زیاد کرده، یا شما یه نگاهی به سوریه و عراق منهای اسلام و اوضاع کنونی شون بینداز.

پدرام گفت...

زینب عزیز
انجیل هم مانند سایر ادیان، پراست از ایده های مخربی که باعث بوجود آمدن "جنگ مقدس" میشود. ولی اجازه بدید وارد این بحث نشیم که بیشتر از این نظم وبلاگ آقای آرش رو بهم نریزیم :)
بحث بر سر مواردی بود که قرآن مستقیماً فرمان کشتن دگراندیشان رو داده. شما گفتید که منظور چیز دیگه ای بوده و مسلمانان معنای واقعی قرآن رو نفهمیده بودند. پرسیدم پس چرا خود محمد هم دست به کشتار میزد؟ اصولاً جواب شما باید یکی از این موارد باشد:
1. محمد هم یک انسان معمولی بوده و مثل بقیه مسلمانان معنای واقعی قرآن را نفهمیده.
2. قرآن واقعاً فرمان قتل دگراندیشان و خانواده شان را صادر کرده. و این خواست خداست.
3. اصلاً جنگی در کار نبوده بلکه همه کتابهای تاریخی توسط دشمنان اسلام نوشته شده تا ما رو فریب بدهند.
به نظر شما کدام مورد صحیح است؟

Unknown گفت...

جناب ناشناس محترم
فرموده اید که مثلاً سوریه فرقی با قبل از اسلام نکرده،یا حتی شاید منظورتون این هست که بدتر هم شده.خب پاسخ داده ام که اسلام و سایر ادیان نیامده اند که اقتصاد و رفاه مالی بیاورند. مومنان درجه یکی مثل ایوب و یعقوب در بیماریها و دوریها و فقر مطلق زندگی کردند و شعیب نبی که تاجر بود،ورشکسته و با دو دختر خویش به سختی زندگی میگذراند.پس هیچ مومنی توقع ندارد که با اعلام ایمان خودش یا جامعه اش غرق در رفاه مادی شوند.

پدرام
عزیزم،الان شاید برای پنجمین بار هست که توی این وبلاگ توضیح میدم.جهاد یک بحث صرفاً دفاعیست.حتی اگر جان و مال مومنان هم مورد تعرض قرار بگیرد، جهاد معلوم نیست که فرض شود یا نه. دو مثال: بنی اسرائیل مورد ستم واقع شدند در مصر،اما نه حمله انتحاری روی داد نه جهاد.بلکه فرار واجب شد. مثال دوم، قوم سموئیل نبی مورد تعرض شدید واقع شدند و خود مردم از او خواستند که از خدا بخواهد قتال،بر آنها واجب شود.سموئیل مقاومت میکرد و میگفت اگر واجب شود،کم خواهید گذاشت.این قصه را در سوره بقره بخوانید،تا متوجه شوید که حتی با حضور یک نبی زنده و حی و حاضر،یا حتی دو نبی حی و حاضر،هم جهاد و قتال واجب نمیشود مگر اینکه خدا وحی کند.

پدرام گفت...

میدانید پنج بار چه چیزی رو توضیح دادید؟ عقیده خودتون و دین خودتون رو توضیح داید. و من بیش از پنج بار توضیح دادم که الله و قرآن چیز دیگری میگویند و مسلمانان هم از محمد گرفته تا امروز کار دیگری انجام داده اند.
زینب عزیز، در واقع شما انسان خوبی هستید و اعتقادات درستی دارید. ولی چرا اصرار دارید نام اعتقاد خود رو اسلام بگذارید؟ شما که بخوبی فهمیده اید نباید دگراندیشان را کشت، چه نیازی دارید که این پیام رو به زور از لابلای آیاتی پید کنید که میگوید بکُشید و قطع کنید و به کنیزی ببرید؟
چه اصراری دارید از اعتبار خودتون خرج کنید تا به داستان یونس در شکم ماهی اعتبار بدهید؟
واقعاً به حرف من فکر کنید: "چرا لازم است خود را مسلمان بنامید؟"

Unknown گفت...

پدرام
بهرحال همانطور که وجود علائم واضح راهنمائی و رانندگی هم باعث نمیشود که همه انسانها تخلف نکنند، پیام واضح قرآن هم توسط منفعت طلبان به نفع خودشون تحریف میشه.الان ببینید شیعه هدفش این هست که بگوید توسل مجاز است.(درحالیکه مجاز نیست) پس با هر خدعه و نیرنگ و کژتابی که شده به نحوی عقیده اش را با قرآن پیوند میزند.حال آنکه اگر تاملی روی استدلالات به اصطلاح قرآنی شیعه کنید متوجه میشید که چقدر اشتباه هست.و اساسا با روح کتاب هماهنگی ندارد.از طرف دیگه جهادیها هم استدلالاتشون بیشتر حدیثی هست تا قرآنی و همانطور که چند بار اشاره کردم و نخواندید در ماجرای طالوت کاملا واضح تصریح میشود که جهاد چه زمانی واجب میشود. اسمها مهم نیستند، از نظر قرآن یهودی و مسیحی و پیرو محمد،همگی مسلمان هستند و همه کسانی که مومن به توحید و روز قیامت باشند در صورت داشتن اعمال صالح بهشتی میشوند.پس چه پیرو موسی بخوانیم خودمون رو چه عیسی چه ابراهیم ،فرقی نداره.

ناشناس گفت...

طرف میگه یهودی مسیحی مسلمون هستن! انگار احکام قرآن در مورد اون بیچاره ها یادش رفته! برای یک انسان عاقل فقط وفقط یک نشانه کافیست تا اسلام رو رد کنه یا برعکس. این همه سوال بی جواب و البته جواب تضاد با منطق آیا کافی نیست؟
در قران چه نقشه ای برای زندگی بهتر هست که در زندگی یک انسان متکی بر وجدان و عقل ولو کافر وجود ندارد؟ تو چطور میتونی قبول کنی کسی رو به خاطر عقیدش ولو غلط مستحق قتل بدونی؟ اگر خدایی باشد کاش این خدا آنی نباشد که انسان های ضعیف متکی بر او زندگی می کنند

Unknown گفت...

ناشناس
1- فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَىٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّـهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّـهِ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ:و هنگامی که احساس کرد عیسی از ایشان کفر را گفت کیستند یاران من به سوی خدا گفتند حواریون مائیم یاران خدا ایمان آوردیم به خدا و گواه باش که مائیم مسلمانان‌

2-وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَىٰ لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ:و وصیت کرد بدان ابراهیم فرزندان خویش را و یعقوب ای فرزندان من همانا برگزید خدا برای شما دین را پس نمیرید جز آنکه باشید مسلمانان‌

3-أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَـٰهَكَ وَإِلَـٰهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَـٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ:یا بودید گواهان هنگامی که رسید یعقوب را مرگ گاهی که گفت به فرزندان خود چه را می‌پرستید پس از من گفتند می‌پرستیم خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحق را خداوندی یگانه و مائیم برای او اسلام‌آورندگان‌

4-قُولُوا آمَنَّا بِاللَّـهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ:بگوئید ایمان آوردیم به خدا و بدانچه فرستاده شد بسوی ما و بدانچه فرستاده شد بسوی ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و اسباط و بدانچه داده شدند موسی و عیسی و آنچه آورده شدند پیمبران از پروردگارشان جدائی نیفکنیم میان هیچکدام از آنان و مائیم از برای او اسلام‌آورندگان‌

5-إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ؛همانا آنان که ایمان آوردند و آنان که جهود شدند و ترسایان و صائبان هر کس ایمان آرد به خدا و روز بازپسین و کردار نیک کند آنان را است پاداششان نزد پروردگارشان نه ترسی است بر ایشان و نه اندوهگین شوند

ناشناس گفت...

یعنی هر روز یه تفسیر تازه از این کتاب به اصطلاح مبین بیرون میاد و یه حکم جدید! که هیچ کدومشون پایه واساسی ندارن، تفسیر شما هم بازی باکلمات هستش. پس مسیحی، یهودی و مسلمون، همگی مسلمون هستن؟ وجزوه اسلام آوردگانند! پس اگه من از فردا بگم که باین نتیجه رسیدم یهودی بشم هیچ مشکلی برام پیش نمیاد؟حتی اگه خوب باشم :D
تا زمانیکه روی خوش دین رو دارین میبینین، یک نوع احساس وابستگی نسبت به اون دارین و
همواره دنبال توجیه اون خواهید بود.
مطلب زیر رو بخونین؟
ﺩﯾﻨﯽ ﮐﻪ 1400 ﺳﺎﻝ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﺁﻧﺮﺍ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺣﮑﻮﻣﺘﻬﺎﯼ ﻓﺎﺷﯿﺴﺘﯽ ﻭ ﻇﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﺪﯾﺪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺁﯾﺎ ﺩﯾﻨﯽ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩﯼ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 1400 ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 20 ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﺑﻮﺗﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺩ ﺷﻮﺩ ﺁﯾﺎ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﯼ ﺑﺪﺭﺩ ﻧﺨﻮﺭ ﻭ ﻣﺰﺧﺮﻑ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺳﻼﻣﮕﺮﺍﯾﺎﻥ ﺍﺗﺤﺎﺩ ﺟﻤﺎﻫﯿﺮ ﺳﻮﺳﯿﺎﻟﯿﺴﺘﯽ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﺭﺍ ﺳﻤﺒﻞ ﮐﻤﻮﻧﯿﺴﻢ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪﻥ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﮐﻤﻮﻧﯿﺴﺘﯽ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻓﻼﮐﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﺣﯿﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﻗﺖ ﺁﻭﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻏﯿﺮ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﺪﺭﺩ ﺑﺨﻮﺭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺩﯾﻨﯽ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ؟
ﺁﯾﺎ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﻫﺮ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ؟
ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﻭﺵ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻼﻡ 23 ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً 8000 ﻫﺰﺍﺭ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ 5 ﺑﺎﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﮐﻞ 40 ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﺪ ﺭﮐﻌﺖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻫﻨﻮﺯ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺟﻤﻊ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺁﻭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺁﯾﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﻬﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻧﻪ. ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺳﺘﻮﻥ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﺖ، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﯾﮏ ﺩﯾﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺗﻖ ﻭ ﻟﻎ ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺩﺍﺷﺖ؟
بقیه اش هم جالب نوشته خودت از اینجا میتونی بخونی؟
zandiq.com/2008/11/22/akhoondha-eslam-ra-kharab-karde-and/

Unknown گفت...

ناشناس
من هم نگفتم که اسلام باید دین اجباری برای مردم یک مملکت باشد.اسلام ،یهودیت یا مسیحیت یا بت پرستی،عقاید شخصی هست و یک کشور باید سکولار باشد.مثلا ترکیه

والسلام

اسکندر مرادی گفت...

سلام

فعلا فقط همین اندازه عرض کنم که اگر اتصال آیات هر سوره را رعایت کنیم مطالب به شکل صحیح فهمیده خواهند شد.

اگر همین روش را در فهم سوره الصافات رعایت کنیم معلوم میشود کلمه "مسبحین" در این سوره بمعنای تسبیح و ذکر خدا نیست بلکه بمعنای شناگر بودن است.

همچنانکه در بیان مقام و نقش ملائکه آنها را در دو گروه صف زنندگان و شناگران و متحرکین در عالم قرار میدهد...

داستان ذبح فرزند توسط ابراهیم را در همین سوره میخوانیم ... از ملائکه متحرک و شناور در عالم بوده است که دست ابراهیم را هنگام ذبح فرزند گرفته و مانع شده است...

رعایت اتصال آیات هر سوره در یک کلمه رعایت عدل کلمات بهمین شکلی که چیده شده اند مبنای برداشت از هر سوره است...

تمام اختلافات به این موضوع برمیگردد که چینش آیات را معتبر نمی دانند....
احادیث را در فهم قرآن لازم میدانند.شریک قرآن میدانند...

والسلام
quranmizan.com

ناشناس گفت...

خانم زینب کاش یکم می فهمیدی که حقوق زن تو اسلام چجوریه و می بینی که بدتریک وضعیت رو دقیقا همین کشورهایی که تو دم از اسلامیت و ایناس و حکومت اسلامی دارن الان از بدبخت ترین کشورها هست تازه با وجود نفت فقط یکم فقط یکم فکر کن و متاسفانه امیدوارم یه روزی این اعراب و در کل تمام ادیان که خرافاتی بیش نیست با پایه اساس علمی گندشون درآد که البته همین الان هم گندشون در آمده

ناشناس گفت...

سلام
ناشناس قبلی:
علمی بودن قرآن ثابت شده بدون هیچ شکی و تموم این شبهات هم جواب داده شده و اگر برداشت جدید و غلطی داری به قرآن نسبت نده مشکل خودتی نه کلام خدا.
معجزات علمی و تاریخیی که به تازگی به آنها پی برده شده که 1400 سال پیش در قرآن ذکر شده و متاسفانه باز هم افرادی حماقت و نفهمی خودشون رو در قرآن دخیل میکنن.
1-هامان در قرآن وزیر فرعون یاد شده و به خاطر همین بارها مورد توهین بوده و ایرادات تاریخی به آن گرفته میشد.
یک توضیح مختصر در مورد هامان و کتیبه یافت شده در مصر در لینک زیر:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910414001159
2-توضیح کامل شکل گیری جنین در رحم مادر با این دقت دنیا را شگفت زده کرد:
مراحل صحیح شکل گیری جنین بعد از قرن ها اشتباه اما قرآن!!!
ویدو زیبای شکل گیری جنین و توضیحات قرآنی آن در لینک زیر:
http://roshangari.ir/video/26414

اووووه زیاده بخوام بگم
اگه بدون قصد و قرض به همین دو مورد فکر کنی ایمان میاری.
در پناه خدا

ناشناس گفت...

توام عقلت شتشو داده شده اگه یجایی که گاو می پرستن بدنیا اومده بودی الان از گاو حمایت می کردی تاحالا دقت کردی چرا همین کشورهایی که اسلامی هستن و دینی ، چرا الان جز بدبخت ترین ها هستند از هر نظر یکم فکر کن

ناشناس گفت...

احسان
به نظر من بحث سر داستان یونس خیلی بچه گانه است
چطور ممکن است یک نهنگ یک انسان را ببلعد و در جهز هاضمه ان مدتی زنده بماند؟
اصلا درون دریا اینقدر نهنگ اب میخورد و تلاطم دارد که یک ماهی کوچک هم زنده نمیماند چه رسد به انسان

ناشناس گفت...

خانوم زینب ایشون تاکید بر خدا نبودن نداره.تاکید بر پیامبر دروغین نحمد و خدای دروغین اون داره.
ایشون همه حرفش اینه اگه خدایی وحود داشته باشه اینقدر حلاد و ستمگر نیست.
اگه خدایی باشه خدای زیبایی و عقل و درک و پاکی.
کل مطلب ایشون اینه ولی شما نمیفهمی متاسفانه.

ناشناس گفت...

آرش ایرانی عزیز.
واقعا دست مریزاد.
واقعا که زحمت کشیده و مشغول بیدار کردن هموطنان گول خورده ما میباشی.
بنده شخصا جنابعالی را یک آدم بسیار شجاع و توانا و با سواد و بسیار با هوش میدانم و با آنکه شما را ندیده ام شما را بسیار دوست دارم.
امیدوارم که هر روز بیش از روز قبل پیروز و کامروا باشید.
امیدوارم که روزی مردم ایران بتوانند پاسخ زحمتهای جنابعالی را داده و دست شما را بخاطر این قلم زدنها بوس کنند.
دورادور دست شما را میبوسم.

Translate

بايگانی وبلاگ