ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۹۰ آذر ۸, سه‌شنبه

جنایت اعراب مسلمان در حق پدران ما و جاری کردن رودخانه‌ای از خون آنان.

   جنایت اینجاست، صدها بار بدتر از کربلا
    عجب ملتی هستیم، ملتی که به حال دشمنان تاریخی‌اش گریه می‌کند و از قاتلان اجدادش با عنوان سید و سالار خویش یاد می‌نماید، هم‌میهنم، تو می‌دانی که چند سال پیش از واقعه‌ی کربلا در سرزمینت جنایتی رخ داد که تاریخ از بیانش شرم دارد؟ می‌دانم که باورش برای تو هم سخت است! کشتار بیش از 70،000 نفر از نیاکانمان را می‌گویم، کسانیکه اسیر دست مسلمانان بودند، تو می‌دانی که رودی را با خون آنان رنگین کردند؛ به افسانه شبیه است؟ ولی بدان که حقیقتی است تلخ....
  
      دردناک است که ملتی خدای دشمنان تاریخی‌اش را بپرستد و همواره بر نوادگان رهبر همان عقیده‌ای که یارانش یکی از زشت‌ترین جنایات تاریخی را بر پدرانش روا داشته‌اند درود بفرستد، بر گورهای آنان گنبدها بسازد، از آنان استمداد غیبی نماید، روزانه دست‌کم 17 بار به سوی سرزمینشان خم و راست شود و معتقد باشد که خدایشان در آن سرزمین دستور ساختن خانه‌ای را برای خویش داده است؛ آیا می‌دانید اعراب مسلمان چه جنایت‌هائی را بر پدران ما روا داشته‌اند؟ 
     آیا وقت آن فرا نرسیده است که یک بار هم شده از تاریخ درس بگیریم و همگی دست در دست هم ریشه‌ی عقیده‌ی ضحاکانی که از نوادگان تاز هستند را از سرزمینمان برکنیم؟ ...
    تجاوز اعراب مسلمان به ایران یکی از تراژدی‌های تاریخ ماست، طنز تاریخ است که ملتی برای قاتلان نیاکانش سر و دست بشکند و نوادگان سر دسته‌ی تحقیر کنندگانش را سید و سالار خویش بنامد.
      هم‌میهن خوب من، آیا می‌دانید که اعراب مسلمان بر سر پدران ما، مادران ما و نیاکان ما چه بلائی را آوردند؟
      از داستان جنگ خالد ابن ولید خبر دارید؟
       آیا می‌دانید هنگامیکه او با مقاومت جانانه از سوی ایرانیان مواجه گردید به خدایش، الله، سوگند خورد که جوئی بزرگ را از خون به راه اندازد و برای اینکه سوگند خالد مورد قبول الله قرار گیرد اعراب مسلمان مسیر رودی را تغییر دادند تا خون اسیران  با آب آمیخته شده و روان گردد؟
      آیا می‌دانید نوادگان همین اعرابی که علی ابن ابی طالب هم یکی از راهنمایان و فرماندهانشان در جنگ بود با افتخار می‌گویند:
      مسلمانان با همان آبی که با خون ایرانیان آمیخته شده بود آسیابی را به حرکت در آوردند و آردی که از این کار به دست آمد خوراک سه شبانه‌روز لشکریان الله را تأمین نمود؟
      شاید به نظر افسانه بیاید، ولی بدانید که اعراب در چند کتب مرجع خویش که از معروفترین منابع آنان است از این مسئله با افتخار یاد می‌نمایند، قطع به یقین دو کتاب "البدایه و النهایه"(1) و "الکامل فی التاریخ"(2) از معروفترین منابع تاریخی اعراب هستند؛ من در اینجا متن عربی این نوشته را بدون دخل و تصرف آوردم تا شاید تازی‌پرستان ایرانی اندکی به خود آیند و بدانند که تازیان الله‌پرست چه بلائی بر سر میهنش آوردند...
الکامل فی‌‌التاریخ؟ ثم دخلت سنه اثنتی عشره/ صفحه 238: 
   ... فقال خالد: اللهم إن هزمتهم فعلی ان لااستبقی منهم من اقدرعليه حتی اجری من دمائهم نهرهم.
فانهزمت فارس فنادى منادی خالد: الأسراء الأسراء، إلا من امتنع فاقتلوه. فاقبل بهم المسلمون اسراء، و وكل بهم من يضرب اعناقهم يوما و لیله . فقال له القعقاع وغيره:
      لو قتلت أهل الأرض لم تجر دماؤهم، فارسل عليها الماء تبر يمینك، ففعل‌؛ وسُمِی نهر الدم، و وقف خالد على الطعام وقال للمسلمين:
      قد نفلتكموه، فتعشى به المسلمون، وجعل من لم ير الرقاق، يقول:
 ما هذه الرقاق البيض!
     وبلغ عدد القتلى سبعين الفا، وكانت الوقع في صفر. 
      خالد گفتبارالها، اگر بر آنان چیره شوم هیچکدامشان را باقی نخواهم گذاشت تا اینکه از خونشان نهری جاری شود!
پس ایرانیان شکست خوردند، منادی خالد گفت که اسیر کنید، اسیر کنید مگر آنان که از اسارت خودداری نمایند بکشید؛ پس مسلمین اسیر گرفتند و آنان را یک شبانه روز کامل گردن زدند تا خون جاری شود.
      قعقاع و تعدادی دیگر به او گفتند: اگر تمامی اهل زمین را بکشی خونی جاری نخواهد شد، پس آب رودخانه را به سمت آنان جاری کن، سپس چنان کرد و آن را رود خون نامیدند؛ خالد هنگام خوردن شام گفت:
      عجب پاداشی است این نان نازک(که از چرخش آسیاب آبی بدست آمده بود که نیرو محرکه‌اش رود خون ایرانیان بود)! 
      تعداد کشته شدگان بالغ بر 70،000 نفر بود، این واقعه در ماه صفر(سال 12 هجری) اتفاق افتاد.
       مضمون بالا در در کتاب "البدایه و النهایه" هم مشاهده می‌نمائیم با این تفاوت که در اینجا به روشنی از به حرکت در آوردن آسیاب آبی سخن به میان آمده است:
البدایه و النهایه/ سنه ثنتی عشره من‌ الهجره النبوی / صفحه 521:
     قال خالد: 
      اللهم لك علی ان منحتنا اكتافهم ان لا استبقی منهم احدا اقدر عليه حتى اجری نهرهم بدمائهمثم ان الله عز وجل منح المسلمين اكتافهم، فنادى منادی خالد: 
الاسر، الاسر، لا تقتلوا الا من امتنع من الاسر؛ فاقبلت الخيول بهم أفواجا يساقون سوقا، وقد وكل بهم رجالا يضربون أعناقهم في النهر، ففعل ذلک بهم خالد يوما وليله، و يطلبهم فی الغد ومن بعد الغد، و كلما حضر منهم احد ضربت عنقه فی النهر، و قد صرف ماء النهر الى موضع آخر، فقال له بعض الأمراء: ان النهر لا يجری بدمائهم حتى ترسل الماء على الدم، فيجری معه، فتبر يمينك؛ فارسله فسال النهر دما عبيطا، فلذلک سُمی نهر الدم، الى اليوم، فدارت الطواحين بذلک الماء المختلط بالدم العبيط ما كفى العسكر بكماله ثلاثه ايام .
      وبلغ عدد القتلى سبعين الفا، ولما هزم خالد الجيش و رجع من رجع من الناس، عدل خالد الى الطعام الذی كانوا قد وضعوه لياكلوه، فقال للمسلمين:
       هذا نفل فانزلوا فكلوا. فنزل الناس فاكلوا عشاء؛ و قد جعل الاعاجم على طعامهم جردقا كثيرا، فجعل من يراه من أهل الباديه من الأعراب يقولون: ما هذه الرقع؟ يحسبونها ثياب؛. فيقول لهم من يعرف ذلك من أهل الارياف والمدن: اما سمعتم برقيق العيش؟
     قالوا:
     بلى، قالوا: فهذا رقيق العيش. فسموه يومئذ رقاقا، وإنما كانت العرب تسميه القرن.
      ترجمه‌ی بالا هم تقریبا معادل ترجمه‌ی "الکامل فی التاریخ" است بجز اینکه در اینجا از 70،000 نفری از ایرانیان یاد شده که اینگونه کشته شدند و همچنین از به حرکت درآمدن آسیاب بوسیله‌ی رود خون یاد شده و از نانی نازک و خوشمزه‌ی بسیار سفیدی یاد شده که تازیان در آن روز خوردند و آن را نان " رقاق"(3) نامیدند، نانی که می‌گفتند مانند لباس نازک است؛ این تسمیه تا کنون نیز در فرهنگ عربی باقی است.
      البته خود محمد ابن عبدالله به صراحت گفته است که من برانگیخته شدم تا با مردم بجنگم تا اینکه مسلمان شوند....
ایات قرآن هم پر است از دستور به جنایت؛ ایا داستان کشتن تمام مردان بنی قریظه از پیر گرفته تا نوجوان را شنیده‌ای! ایا می‌دانی که محمد تمامی زنان، دختران و پسران خردسال این قبیله را یا میان سربازانش تقسیم نمود یا به اهل نجد فروخت تا اسلحه بخرد!
      اما پرسشی که همچنان باقی می‌ماند این است که آیا سزاست ما این جنایتکار و خاندانش را خداگونه مورد احترام قرار دهیم و به خاطر آنان بر سر و سینه بزنیم؟
==============================================
پاورقی
(1) این کتاب را اسماعیل ابن عمر الدمشقی معروف به ابن کثیر(متوفای سال 774 هجری قمری) نوشته است و شامل تاریخ و قصص می‌باشد که اتفاقات اسلامی تا سال 767 هجری قمری را بررسی کرده است.

(2) نوشته‌ی عز الدين ابی الحسن علی ابن ابی الكرم محمد بن محمد بن عبدالكريم  ابن عبدالواحد الشيباني؛ معروف به ابن اثیر (تاریخ وفات سال 630 هجری قمری)
این کتاب از مشهورترین کتاب تاریخ اسلامی است.
(3)نان رقاق که اعراب به آن رگاگ می گویند:

======================================================================
======================================================================

مراحل واجب شدن جهاد در اسلام و جنایتهای محمد ابن عبدالله در اواخر عمرش.

۲۰ نظر:

ناشناس گفت...

به نکات بسیار ظریفی در تاریخ اشاره نمودید که جای تشکر دارد.
پسروز باشید.

kazemita گفت...

عموم مورخین معتقد هستند که بصورت کلی استفاده از زور در ترویج اسلام در قرون اولیه اسلامی بسیار کم بوده‌است و مواردی نظیر رفتار قتیبه بن مسلم موارد خاص بوده‌اند. اعراب به ایرانیان تضمین حفاظت و پیروی آزاد از دینشان را می‌دادند. اما موارد پراکنده از استفاده از زور مانند تخریب آتشکده‌ها و به دار آویختن موبدان اتفاق افتاده‌است. بسته به مورد، انگیزه‌های گرایش به اسلام، اقتصای، اجتماعی و همچنین شخصی و روحانی بوده‌است. مسلمانان در مقایسه با زرتشتیان مالیات کمتری می‌پرداختند و این انگیزه‌ای برای گرویدن به اسلام بود.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%A8_%D8%A8%D9%87_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86#.D8.A7.D8.B3.D9.84.D8.A7.D9.85_.D8.A2.D9.88.D8.B1.D8.AF.D9.86_.D8.A7.DB.8C.D8.B1.D8.A7.D9.86.DB.8C.D8.A7.D9.86

kazemita گفت...

این در حالی‌ است که به گفته زرین کوب "مجوس هم جزیه‌ای که به اسلامیان می‌‌پرداختند به مراتب سبکتر و راحتتر از مالیات سرانه‌ای بود که پیش از آن به حکومت خویش ساسانیان می‌‌دادند"



ویکیپدیای فارسی‌، مقاله "حمله اعراب به ایران"

خاک ایران گفت...

دوست عزیز kazemita گرامی من دقیقا نمی دونم که ساسانیان بیشتر از اعراب مالیات می گرفتند یا نه اما اونچیزی که موجب تعجب منه این است که اصولا ما چرا باید به اعراب مالیلات می دادیم؟و نکته ی دیگر این که در کتاب دو قرن سکوت از اقای زرین کوب،به نقل از تاریخ عرب امده است که یکی از حکمرانان عرب گفت در عجبم که ایرانیان سالها حکومت کردند و لحظه ای به ما محتاج نبودند و ما...
اگر نظر شما اینه که بخواین این حمله رو توجیه کنید باید از شما بپرسم ایا سراغ دارین حکومتی را که اسلامی باشد و آبادانی ای صورت بگیرد؟ایا جکومت اسلامی ای سراغ دارین که چند دستگیش موجب کشتار مردمش نشه؟این دین الهی که ادعای برتری دارد در چه مورد موفق به برتری بوده؟

ناشناس گفت...

یکی‌ از خصایص مذهب اینه که هر کسی‌ فکر می‌کنه که راه درست رو پیدا کرده، و در پندارش جزمی میشود، و در نتیجه چنانکه همه ما میدونیم بحث آن در تمام ادوار داغ بوده و داغ خواهد ماند. ولی‌ مساله تاریخی‌ ایران و اعراب و اینکه چه بر سر ملت و تمدن ما آورده شده هم بنظر می‌رسه به همان داغی‌ مذهب بود باشد، چون همواره با مساله دین اسلام درامیخته است. از اینرو علیرغم مستندات محکم تاریخی‌ باز این افراد دیندار سعی‌ در انکار آن دارند، چون با قبول آن پایه های‌ ایمان ، پندار و اعتقادشان ( که اکثرا هم بسیار پر مهر و محبت و بر اساس نیکی‌ است) در هم می‌شکند. در واقع ما نه احتیاج به فاکت آوردن از " تاریخ طبری " داریم نه هیچ کتاب دیگر، فقط یک نگاه به این ایران سی‌ و چند ساله و اطرافمان باید منطقا کافی‌ باشد. ولی‌ نه.. میگی‌ این از خمینی میگه نه بابا این که اسلام نیست، طالبان؟ نه بابا، مبارک؟ نه نه... قدافی؟ نه؟ افغانستان؟ نه. پاکستان؟ نه..عربستان؟ نه نه.. پس کی‌ و کجا و چه زمان؟ میگه قربون لبه تشنه امام حسین بشم. میگی‌ بابا قبل از شهید شدنش ۲۰ لیتر آب صرف غسل و تراشیدین موهای زائد بدنش کرده. میگه تو کافر شدی... بله براستی که من به این دین هیچ گرایشی ندارم.

دفاع ازاسلام گفت...

خوب یزدگردبی عرضه نتوانست بااون ارتش قوی که ابرقدرت دنیابود ازمردمش محافظت کنه تازه این حرف هاهیچ اعتباری نداره زیرانه سندی ازراویانش ذکرنشده وونه کتب تاریخ نزد محققین معتبره زیراتاریخ نویس هرچه که میشنود مینویسد به صحت آن نگاه نمیکند.واین اگرصحت داشت فقط ازیک کتاب حواله داده نمیشد واین هم مخالف احکام جنگی اسلامیست زیرا طبق قوانین فقط بایدکسی کشته شود که مقابل نسلمانان شمشیربگیرد ومقابله بکند درضمن این اصلامشخص نیست کدام جنگ است زیرابه طورمطلق ذکرشده.ازخوانندگان تقاضادارم درموردمطالب سایت کمی تحقیق بکنن آن هم ازمنابع معتبر.

مسلم گفت...

این جنگ راکه این آقااین جاذکرکرده الیس می گویند.مسیحیان عرب عهدشکنی کردندوباایرانیان جمع شدندتامسلمانان راشکست دهند.بهمن جادویه چاپان راسرلشکرایرانیان منسوب کرد وبرای جنگ بااعراب مسلمان فرستاد.بهمن به چاپان می گوید که لشکررا ازجنگ دورنگه داردتااوبه ملاقات پادشاه برود سپس به اوملحق شود.آن هادرمحلی کنارروداردوزدند وغذاهاراآماده کردندتابخورند که لشکرخالدناگهانی به آن هاحمله کرد وبه غیراسیران همه راکشت که به70000نفرمی رسیدند.جنگ همین ست کدام شخص عادل درمیدان جنگ به دشمن مهلت داده که مسلمانان بدهند؛امامطلب اساسی که نوشته این آقاراردمیکند ودرخودنوشته ایشان هستند وهمچنین ازترجمه آن امتناع ورزیدنداینست:«عدل خالد الى الطعام الذی كانوا قد وضعوه لياكلوه، فقال للمسلمين:هذا نفل فانزلوا فكلوا. فنزل الناس فاكلوا عشاء»این گفته معلوم میکندکه خالدازخون آنان نان درست نکردبلکه همان غذایی راخوردندکه ایرانیان قبل ازحمله ناگهانی خالدمی خواستندبخورند وجمله هایی ازقبیل« عجب پاداشی است این نان نازک(که از چرخش آسیاب آبی بدست آمده بود که نیرو محرکه‌اش رود خون ایرانیان بود)! »نوشته جناب arashاست نه نویسنده تاریخ.دوستان مواظب باشندکه افرادی ازاین قبیل ازاحساسات آن هاسوءاستفاده نکنند وآنان راازحقیقت دورنسازند.هرکاری نیازبه تحقیق دارد .این خودنشانه ضعف این فرد است.

ناشناس گفت...

ایران تنها وقتی سربلند و آزاد و سعادتمند خواهد بود که این آخوند های عرب پرست و ضد ایرانی به نجف و کربلا برگردند و دیگر کسی در این سرزمین اهورایی جرعت پوشیدن عبا و امامه را نداشته باشد ...ایران سربلند و مرفع یعنی ایران بدون آخوند

ناشناس گفت...

این آرزو رو به گور ببرین!

ناشناس گفت...

اقای نویسنده من خودم هم اسلامو قبول ندارم ولی اصلا خوشم نمیاد که یکی به اعراب توهین کنه ایرانم اون چیزی که فکر میکنید نبوده لطفا در مورد ایران قبل از اسلام هم دوستان کمی تحقیق کنند پادشاهان ساسانی و امثالهم به فکر سلطنت خودشون بودن به غیر از کاخ هایی که برای خودشون میساختن یا ارتشی که داشتن ایران چی داشت؟علم در چه سطحی بود؟اختلاف طبقاتی در حدی بوده که کسی حق نداشته شغل دیگه ای غیر شغل پدرش داشته باشه یا فقط طبقه دربار حق اموختن سواد داشتن(اتفاقا داستانی هم در همین مورد تو شاهنامه هست)این حرف که ایرانیا از اسلام استقبال کردن یه جورایی منطقی بنظر میاد یکی بیاد بگه همه با هم برابرن و علم واسه همه واجبه و...با اون اختلاف طبقاتی که تو جامعه بوده(حالا کاری ندارم اون وعده ها تحقق پیدا کرد یا نه)مردم استقبال میکنن دیگه

ناشناس گفت...

ناشناس عزیز
تو میگی قبول اسلام منطقی میا
مگه میشه ملت ایران که هزاران سال بود که پیرو یه آیین دیگه بودن بیان یه دفعه همه چیزو ببوسن و بزارن کنار و اسلام بیارن
اگه با آغوش باز قبول کردن اون همه جنگ و مقاومت محلی مردم چی بود؟
کی گفته فاصله ی طبقاتی بوده ؟
تازه زنها و مردها در قشر مردم عادی اختیاراته زیادی داشتند و آزادیهاشون از زنان دربار بیشتر بود و مردم در معابد و و پیش روحانیان زرتشتی علم یاد میگرفتن و دانشگاه رفتن مخصوص دربار بود
ایران به جز ارتش قوی و کاخها چه چیزه دیگه ای داشت؟؟؟؟ اینارو از کجات در میاری و منبعت چیه؟؟؟
برو کتاب تاریخ ایران باستان رو بخون بعد خزعبلات بنویس

ناشناس گفت...

دوست عزیز با تشکر از مطالب جنابعالی، اینکه نوشته اید "مسلمانان با همان آبی که با خون ایرانیان آمیخته شده بود آسیابی را به حرکت در آوردند و آردی که از این کار به دست آمد خوراک سه شبانه‌روز لشکریان الله را تأمین نمود!" به افسانه بیشتر شبیه تا واقعیت. یه کم منطقی تر و معقول تر بنویسید نه اینکه به خاطر جذب بازدیدکننده بیشتر به داستان سرایی روی بیاورید.
با تشکر

بهروز گفت...

جناب پژوهشگر!!! در اکن منابعی که ذکر کردی مگر ننوشته بود که مسلمانان برای فتح شهرها ابتدا 3راه حل نشان مردم میدادند،اول اینکه مسلمان بشوند.دوم اینکه بر دین خود باقی بمانند و مالیات بدهند،داه سوم هم جنگ بوده..
اگر در بعضی شهرها جنگی صورت گرفته بخاطر این بوده که خود مردم اون شهر جنگ رو انتخاب کردند...در جنگ و درگیری که حلوا خیرات نمیکنن!!!
اگر از مانبع دلیل میاورید لطفا بصورت کامل بیان کنید نه اینکه وقایع رو قیچی کنید و اونی که به نفعتون هست ذکر کنید.

آزاداندیش گفت...

درود
اولا دلیل شکست ایران بی عرضگی نبوده
و دلیلش ضعف نیروهاش و شونه خالی کردن سربازان بوده
دوما
درسته در سوره محمد یه۴گفته شده که در جنگ به قتل برسانید
ولی در توبه ۵و۱۲۳
گفته شده در هر کجا که دیدید ب قتل برسونید
اینقد بکشید تا مسلمان شوند و بعد رها سازید

ناشناس گفت...

اين ارزو راباخودت به گور ميبري شتردرخواب بيند پنبه دانه نميدونم ازكدوم سرزمين ميگي همچين ميگي كه توايران فقط فارس هست نمگي ترك وكرد..بلوچ..عرب.توايران هركدوم يه تاربخي دتىند اهورا كيه مزداچيه

ناشناس گفت...

کسی که معتقد به دین است ومیداند که در مدت زمان کوتاهی جهان را نرک خواهد کرد وتمامی دلبستگیهایش را واگذار خواهد کرد ودر رستاخیز برای رسیدگی به اعمالش زنده خواهد شد وبر اساس اموزه های دینی در انروز نه تنها کشور بلکه خانه وکاشانه وبستگان بسیار نزدیک اوقادر به کمک به او در هیچ شرایطی نخواهند بود دیگر اندیشیدن به نیاکان وافتخارات انان از نظر او هیچ اهمیت وارزشی ندارد در جاییکه دین انسان را در گرو اعمال خویش میداند از نطر یک دیندار دیگر فکر کردن در مورد عملکرد دیگران هیچ موردی ندارد انهم نیاکانی که قرنها پیش از ما زیسته اند وما هیچ اگاهی مستندی از اعمال ورفتار انان نداریم از سوی دیگر فارغ از اعتقادات دینی هرگز نمیتوان به پیشینیان خود به علت عدم اگاهی به همه انها به یک نگاه نظر انداخت در همین ایران ما در صد سال اخیر افرادی ظهور کرده اند مردم دوست ومیهن پرست ودر مقابل افرادی هم بوده اند که حاکمان ظالم ودشمن ملت بوده اند واین اتفاق مختص کشور ما نیست ودر همه جا رایج است ودر هر دوره ای افرادی با خصوصیات مختلف ظهور کرده اند که نمیتوان بدلیل هموطن بودن در مورد انان به یک گونه قضاوت کرد بنابر این در مجموع نگاه یک دیندار واقعی با نگاه یک مهین پرست واقعی بی دین کاملا متضاد وخلاف جهت یکدیگرند

Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ناشناس گفت...

70000 اسیر بیگناه را قتل عام کردند..؛

خالد گفت: خدایا نذر میکنم اگر بر آنها دست یافتم چندان از آنها بکشم که خون هایشان را در رودشان روان کنم. آنگاه خداوند عزوجل مغلوب مسلمانانشان کرد و خالد بگفت تا منادی وی میان مردم ندا دهد: اسیر بگیرید، اسیر بگیرید، هیچکس را نکشید مگر آنکه مقاومت کند. سواران گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند می آوردند و خالد کسانی را معین کرده بود که گردنشان را در رود می زدند و یک روز و شب چنین کرد و فردا و پس فردا به تعقیب آنها بودند تا به نهرین رسیدند و از هر سوی الیس همین مقدار پیش رفتند و گردن همه را زدند. اما قعقاع و کسانی همانند وی گفتند: اگر تمام مردم زمین را بکشی خونشان روان نشود که از وقتی خون را از سیلان ممنوع داشته اند و زمین را از فرو بردن خونها نهی کرده اند خون بر جای خویش می ماند، آب بر آن روان کن تا قسم خویش را به انجام برده باشی. و چون آب از رود برگرفته بود آب در آن روان کرد و به همین سبب تا کنون رود خون نام گرفت.
مغیره گوید: بر رود آسیاها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود قوت سپاه را که هجده هزار کس یا بیشتر بود آرد کردند.
گوید: کشتگان دشمن در الیس هفتاد هزار کس بود که بیشترشان از امغیشیا بودند.

{تاریخ طبری، جلد چهارم، صفحه 1493و1494، ترجمه ابوالقاسم پاینده}

خالد گفت: بار خدایا، اگر تو ایشان را شکست دهی، این به گردن من باد که هر کس را بر او دست یابم، بکشم تا از خون ایشان جویباری روان گردانم. در این هنگام ایرانیان شکست یافتند و آواز دهنده خالد آواز داد: اسیران، اسیران! جز آنکه پاس داشته است، همگی را بکشید. مسلمانان ایشان را به اسیری گرفتند و کسانی بر ایشان گماشتند که یک شبانه روز ایشان را کشتار همی کردند. قعقاع و دیگران به وی گفتند: اگر همه مردم روی زمین را بکشی جویباری از خون روان نگردد. بر کشته ها آب روان ساز تا سوگند خود را بجا آورده باشی. او چنان کرد و آن گذر گاه را رود خون خواندند. خالد از خوردن باز ایستاد و گفت: این خوردنی ها را ارزانی شما ساختم. پس مسلمانان با آن شام خوردند. آنان که نان سپید ندیده بودند پیوسته می گفتند: این برگ های سپید چیست! شمار کشتگان به هفتاد هزار کس بر آمد.

{تاریخ ابن اثیر، جلد سوم، صفحه 1276و1277، در نسخه پی دی اف صفحه 389 تا 391، ترجمه دکتر سید حسین روحانی}

چگونه میتوان از این جنایات هولناک و شرم آور دفاع نمود ؟؟؟
آیا تو واقعا انسان هستی ؟؟



Vahid zaeim گفت...

دوستان تعصب در وجود هر انسانی هست با جنایاتی که اعراب در حمله به ایران کردند هیچ وقت هیچ دل ايرانی با اونها صاف نخواهد شد اونایی هم که دارن سنگ عرب رو به سینه مرمری بیغ میکوبند مطمئن باشید اصیل وصاف ایرانی نیستند، وگرنه لزوم دفاع از یک متجاوز چی میمونه باشه بیاید قبول کنیم ما باید از این راه بر گردیم چون راه رو گم کردیم. یکبارخانواده خودتو میتونی در اون دوره فرض کنی و طاقت بیاری ودم نزنی اگر ببینی وبدونی جنایت رو وطرفداری کنی با ماتحتشون به تو می‌خندند.

Vahid zaeim گفت...

دوستان تعصب در وجود هر انسانی هست با جنایاتی که اعراب در حمله به ایران کردند هیچ وقت هیچ دل ايرانی با اونها صاف نخواهد شد اونایی هم که دارن سنگ عرب رو به سینه مرمری بیغ میکوبند مطمئن باشید اصیل وصاف ایرانی نیستند، وگرنه لزوم دفاع از یک متجاوز چی میمونه باشه بیاید قبول کنیم ما باید از این راه بر گردیم چون راه رو گم کردیم. یکبارخانواده خودتو میتونی در اون دوره فرض کنی و طاقت بیاری ودم نزنی اگر ببینی وبدونی جنایت رو وطرفداری کنی با ماتحتشون به تو می‌خندند.

Translate

بايگانی وبلاگ