ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

آسمان از دید قرآن چیست؟

داستان خلقت آسمان به نقل از قرآن و تناقضات آشکار آن با دانش کیهان شناسی

    از دید دانش کیهان شناسی، چیزی به نام آسمان که شامل همه چیز غیر از زمین باشد وجود خارجی ندارد، اگر آسمان را فضا در نظر بگیریم، زمین نیز بخشی بسیار کوچک  از آن است، برای در نظر گرفتن اندازه گیتی، کافی است که بدانیم شعاع جهان درحدود ۱۰9 × 46 (46،000،000،000) سال نوری است (منبع) ؛  برای فهم بهتر این موضوع باید بدانیم که هر سال نوری تقریبا 9،460،000،000،000  ( ۱۰9 × 9،460 ) کیلومتر می‌باشد و شعاع زمین فقط  6378 کیلومتر.
همانگونه که در بالا ملاحظه می‌گردد، اندازه‌ی زمین به نسبت جهان شاید از اندازه اتم به نسبت زمین هم کوچکتر باشد و مهمتر از این، اینکه زمین بخشی است از جهان نه اینکه آن را وجودی مستقل در نظر بگیریم.
    از دید اسلام، الله زمین را در 4 روز و کل آسمان به همراه ستارگان را در 2 روز آفرید! مانند این است که اگر مهندسی که ساختمانی 100 طبقه را ساخته، بپرسیم: "آن را چگونه ساختی؟" بگوید: "در 4 سال آجر کنج شمال غربی آشپزخانه طبقه‌ی سی‌ام  آپارتمان شماره 28 آن را ساختم، در 2 سال بقیه‌ ساختمان را؛ آیا خنده دار نیست؟
اما اصل مطلب به نقل از قرآن:
  اسلام برای بیان واقعیت مسلم از لفظ آیا ندیدی(الم تر) استفاده می‌نماید:
    أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/15) آيا نمی‌بینید(نمي‏دانيد) چگونه الله هفت آسمان را يكي بالاي ديگري آفريده؟
      پس طبق این آیه، موضوع طبقه طبقه بودن آسمان را در آن زمان امری بدیهی و مسلم تصور می‌کردند، موضوعی که کوچکترین شکی را در آن نداشتند(حتی توده ی مردم).
       اما آسمان از دید قرآن چیست؟ آیا جسمی است مجازی یا شیئی است حقیقی؟ برای پاسخ به این پرسش، خود قرآن را مورد بررسی قرار می دهیم.
      قرآن می‌گوید که الله( وجودی مبهم و متناقض) پس از پیدایش زمین، اقدام به پیدایش آسمان نمود؛ این بود که آسمان را بر روی زمین خلق نمود.
      لذا مشاهده می‌نمائیم که در ابتدا طبق گفته‌ی قرآن آسمان بر روی زمین قرار داشت:

     اَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ (انبیاء/30) آيا كافران نديدند(ندانستند) كه آسمانها و زمين به هم چسبیده بودند و ما آنها را از يكديگر جدا نمودیم و هر چيز زنده‏اي را از آب قرار داديم، آيا ايمان نمی ‏آورند!
      در اینجا مسلم است کسی ندیده که آسمان در ابتدا بر روی زمین قرار داشت؛ بنابراین بر طبق این آیه، در آن زمان موضوع خلقت آسمان بر روی زمین امری قطعی و مسلم تلقی می‌شود؛ موضوعی که اسلام آنرا به عنوان یادآوری بیان می‌نماید و کسی هم بر آن اعتراضی را وارد نمی‌کند.

 و در ادامه می‌گوید که سقف آسمان حفاظت شده است: 
   وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ (انبیاء/32) و آسمان را سقفى حفاظت شده قرار داديم و[لى] آنان از  (پذیرش) نشانه‏هاى آن خودداری می‌کنند.
    و ماه به همراه خورشید هم مانند شب و روز در میان این طبقات در حال گردش هستند:
    وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (انبیاء/33) و  او آن کسی است كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است هر كدام در فلکی شناورند.
و یا:
    لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (یس/40) نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در فلکی شناورند.
    یعنی خورشید هم مانند ماه و شب و روز در آسمان در حال  گردش در مداری است، این گردش به توجه به واو عطف، هر چهارتا به دور زمین است. شرح مفصل
اما کیفیت حرکت خورشید:
   وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (انبیاء/38) و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است، این است تقدير آن عزيز دانا!
ابوذر در شرح همین آیه از قول محمد می‌گوید:
  پیامبر (ص) هنگام غروب خورشید گفت: ای ابوذر، آیا می‌دانی که خورشید کجا می‌رود؟ گفتم الله و فرستاده‌اش داناترند. گفت "او می‌رود تا زیر عرش سجده کند و اجازه بگیرد، پس به او اجازه داده می‌شود، نزدیک است که سجده کند، اجازه (سجده کردن) به او داده نمی‌شود و به او گفته می‌شود "برگرد از جائی که آمدی"؛ پس طلوع می‌کند از مکان پنهان شدنش و این معنی قول الله است که می‌گوید " خورشید در حرکت است به سوی مکان استقرارش (زیر عرش) ..." (صحیح بخاری/ کتاب بدء الخلق/ باب صفه الشمس و القمر)(بحار الانوار/ جلد55 / صفحه 210) شرح     
  موضوع گردش خورشید و ماه در فلکی خاص و همچنین این گفته قرآن که آسمان دارای برج‌هائی است، به نظر می‌رسد که از ایرانیان باستان گرفته باشد. شرح این مدعا  
    الله هنگامیکه آسمان را بر روی زمین خلق نمود، ارداه‌ی بالا بردن آنرا کرد و آنرا بالا برد:
  رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (نازعات/28) سقف (کلفت)ش را بلند کرد و آنرا منظم ساخت.
     آیه‌ی فبل از این آیه می‌گوید که بنای آسمان از خلقت دوباره‌ی شما خیلی مشکلتر می‌باشد، زیرا الله دو کار را انجام داد:
     نخست آنرا بر روی زمین خلق نمود.
     دوم اینکه؛ آسمان به این سنگینی را بالا برد:

     أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا (نازعات/27) آيا پیدایش شما سخت‌تر است يا پیدایش آسماني كه الله بنا کرد؟

     پس آسمان سقف یزرگی بوده که الله آنرا از روی زمین بالا برده است:

     وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ (طور/5) سوگند به سقف بالا برده شده(از سوی الله)
     و آنرا بالانس نمود:
     وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ (رحمن/7) و آسمان را بالا برد و (در آن) ترازو گذاشت.
     این میزان(ترازو)، چیزی جز ستارگانی که به شکل ترازو در آسمان هستند نیست.
     و این سقف محفوظ قابلیت شکافته شدن را دارد همانگونه که زمین و کوه این قابلیت را دارند:
  تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا (مریم/90) نزديک است آسمانها (از آن) بشکافند و زمين شکافته شود و کوهها بپاشند و نابود شوند.
 و یا تکه ای از آن بر زمین بیفتند.  
    او آسمان را بدون ستون قابل دیده‌شدن بنا نمود، زیرا برای محمد ابن عبدالله غیر قابل تصور بود که آسمان به این بزرگی ستونی نداشته باشد، بنابراین از ستونهای نامرئی سخن می‌گوید:
     اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (رعد/2) الله كسى است كه آسمان‌ها را بدون ستون‌هايى كه آنها را ببينيد بالا برد، آنگاه بر عرش قرار گرفت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به حرکت خود ادامه مى‏دهند در امور تدبير می‌کند و نشانه‌ها را به روشنى بيان می‌نمايد، باشد كه شما به دیدار پروردگارتان يقين نمائید.
     خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (لقمان/10)  آسمان‌ها را بدون ستون‌هائی كه آن را ببينيد (بدون ستون مرئی) خلق كرد و در زمين كوه‌هاى محکمی را گذاشت تا شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبنده‏اى پراكنده گردانيد و از آسمان آبى فرو فرستاديم و از هر نوع [گياه] نيكو در آن رويانيديم.
     و آسمان را با دستش بنا نموده است:
     وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ (ذاریات/47) ما آسمان را با دست بنا نمودیم و همانا ما آنرا وسعت دهنده(ی همه چیز) هستیم. 
     البته برخی از مترجمین معاصر ید را به قدرت ترجمه نموده‌اند که صد البته تحریف معنا و عدم رعایت امانتداری ترجمه است. او انسان را هم با دستش خلق نمود.
اما پرسشی که پیش می‌اید این است که:
    چگونه آسمان بدون ستون برپا نموده است؟ چرا بر روی زمین سقوط نمی‌نماید؟

 قران برای این پرسش نیز پاسخی دارد:
     إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا (فاطر/41) همانا الله آسمانها و زمين را گرفته است تا نيفتند و اگر بيفتند بعد از او هيچ كس آنها را نگاه نمى‏دارد اوست بردبار آمرزنده.
      أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ(حج/65) آيا نديده‏اى كه الله آنچه را در زمين است به نفع شما رام گردانيد و كشتيها در دريا به فرمان او روانند و آسمان را گرفته است تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش [باشد] در حقيقت‏ الله نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است.
     پس آسمان داری وزنی می‌باشد که الله آنرا نگه می‌دارد تا مبادا بر روی زمین سقوط نماید؛ البته از دید قرآن هرآن ممکن است بخشی از این سقف بر زمین سقوط کند:

   أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِن نَّشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ (سباء/9) آيا آسمان و زمينى را كه پيش روى و پشت ايشان است ننگريسته‌‏اند؟، اگر خواهيم به زمين فرو بريمشان، يا بر آنان پاره‌‏اى از آسمان را فرو اندازيم، در اين امر براى هر بنده توبه كار، مايه عبرتى است‏.(ترجمه خرمشاهی) شرح ایات مشابه
   و محمد در پاسخ به مسخره کنندگانش پس از اینکه از اسلام آوردنشان ناامید شد گفت:

       وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّواْ فِيهِ يَعْرُجُونَ (حجر/14) و اگر درى از آسمان بر ایشان باز می‌کر (حجر/15)دیم كه همواره از آن بالا می‌رفتند.
     لَقَالُواْ إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ (حجر/15) بدون شک می‌گفتند "در حقيقت ما چشم بندی شدیم بلكه ما مردمى هستيم كه جادو شده‌ایم.
   در آیات بالا محمد برای آسمان دروازه در نظر گرفته که اگر آن در را باز کند و کفار را به درون آسمان راه دهد باز آنها باور نخواهند کرد.
و در ادامه برای آسمان برج‌هائی در نظر گرفته:
    وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ (حجر/16) و به يقين ما در آسمان برج‌هائی قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراسته نمودیم.
   و یکی دیگر از کارکردهای این برج‌ها، نگهبانی برای حفظ آسمان از ورود شیطانهاست:
 وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ (حجر/17)  و آن را از هر شيطان رانده شده‌ای حفظ كرديم.
و  اگر بخواهند از درون آسمان استراق سمع کنند به سویشان شهاب سنگ پرتاب می‌شود:
إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ (حجر/18) مگر کسی كه استراق سمع کند شهابى روشن او را دنبال می‌نماید.
 و  در جائی دیگر می‌گوید که هدف از آفرینش تمامی ستارگان، راهنمائی شما در خشکی‌ها و دریاهاست تا نه گم شوید و نه غرق:
  وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (انعام/97) و اوست كه براى شما ستارگان را آفريد تا در تاريكي‌هاى خشكى و دريا به وسیله‌ی آنها راهنمائی شوید ما نشانه‌‏ها را براى گروهى كه می‌دانند به صورت مشروح بيان كرده‏‌ايم.
و باز:
    آسمان قابل لمس کردن می‌باشد:
     وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا (جن/8) ما(جنها) آسمان را لمس نمودیم و آنجا را پر از نگهبانان توانا و تیرهائی از شهاب سنگ یافتیم.
 و او برای حفظ آسمان ار نفوذ شیاطین، شهاب سنگ را می‌فرستد:
     لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ(صافات/9) به [اسرار] ملأاعلى گوش نتوانند داد و از هر طرف به سویشان (با شهاب سنگ) پرتاب میشود.
  دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ (صافات/10) به راندنى سخت، و عذابى پاينده [در پيش‏] دارند.
  إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ (صافات/11)
مگر كسى كه ربايشى بربايد (اطلاعاتی بدست آورد و فرار کند) که در این صورت شهاب سنگی درخشان به سویش پرتاب می‌گردد.
     پس آسمان نیاز به محافظ دارد:
     وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ (صافات/8) و(آسمان را) از هر شيطان سركشى محفوظ داشته‏ايم‏.

     الله برای حفظ آسمان، شهاب سنگها را به سوی جنیانی که به قصد استراق سمع بالا بیایند پرتاب می کند.
     او ستارگان را زینت پائین‌ترین طبقه‌ی آسمان قرار داده است:
     إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/7) ما آسمان دینا (پائین ترین آسمان) را با ستارگان زینت دادیم.
پس تنها آسمان پائین دارای ستاره می‌باشد!
    ماه و خورشید را نه در طبقه‌ای که ستارگان قرار دارند؛ بلکه در میان سایر طبقات قرار داده است؛  بنابراین ماه و خورشید در فاصله‌ای دورتر از سایر ستارگان قرار دادرند(قرآن: امکان رفتن به ماه وجود ندارد!).

آسمان قابل ت

۵۰ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام.
مدتی است که نوشته های شما را میخوانم و این نوشته ها من را به فکر فرو برده است.
من دختری هستم دانشجو و البته عضو بسیج .
آشنائی من با نوشته های شما از حدود دو هفته ی پیش آغاز شد، زمانی که قصد داشتم درباره ی معجزات علمی قرآن تحقیق کنم و مطالبی را در این زمینه جهت اثبات حقانیت اسلام با سایر دانشجویان در میان بگذارم.
قصد داشتم که آنها را از آتش جهنم نجات دهم، قصد داشتم که باعث تقویت ایمان دوستانم گردم، قصد داشتم که آنها را به عفت راهنمائی نمایم.
اما هرگز تصور نمیکردم که نه تنها باعث ازدیاد ایمان آنها نخواهم شد؛ بلکه ممکن است نتیجه ی معکوسی بگیرم.
اگر احادیثی از حضرت محمد و یا ائمه بدستم میرسید درصورتیکه غیر عقلانی بنظر میرسید آنها را جعلی میدانستم، اما تصور نمیکردم که آیات قرآن نیز چنین باشد، من قرآن را با تمام وجود قبول داشتم .
مطلبی که باعث تکان خوردن من شد نوشته ای از شماست با عنوان زن در قرآن.
من هرگز تصور نمیکردم که مقام زن در اسلام اینگونه باشد، من هرگز تصور نمیکردم که اسلام مجوز تجاوز جنسی به زنان کافرین را بدهد.
البته صیغه زیاد با عقلم تطابق نداشت اما همواره آنرا بگونه ای میپذیرفتم، اصرار روحانی حوزه در بیان ثواب صیغه را همسان ازدواج میدانستم و اینکار را کاملا پسندیده میدانستم، کاری که دارای اجر اخروی نیز میباشد.
نوشته های ساده و در عین حال پر محتوای شما باعث بیداری من شده، اما نمیدانم چرا نمیتوانم از عقایدم دست بردارم؟
گاهی شبها تا پاسی از آن بیدارم و آرزو میکنم که کاش میمردم و نوشته هایتان را نمیخواندم.
از یک سو از گذشته ی اسلامی خویش احساس شرم میکنم و از سوئی دیگر نمیتوانم بپذیرم که تصوراتم از اسلام سرابی بیش نبوده.
در یکی از نوشته هایت نوشته ای که از دختران مسلمان متعجب هستی، اما بدان که با نوشته هایت آرامش روانی را از من گرفته ای نمیدانم که نفرینت کنم یا تشکر.
از شما خواهش میکنم که مرا در این زمینه راهنمائی نمائید.

ناشناس گفت...

ابراهیمی
با سلام
همانطور که میدانید قرآن نوشته ای کاملا ادبی است و هیچ نوشته ی ادبی را نمیتوان صرفا با ترجمه عین کلمات تجزیه وتحلیل کرد وبه نتیجه رسید.همانطورکه در دیگر متون ادبی از آرایه ها استفاده می شود در قرآن هم استفاده شده است
مطلب دوم اینکه بیانات قرآن مربوط به 1400 سال پیش است و طبیعی است که برخی مطالب به نظر ما غیر علمی باشد چون در حد درک وفهم مردم همان زمان بیان شده است
و مطلب دیگر در مورد صیغه:
خواهر و برادر گرامی
همه قبول داریم که ارضای جنسی از نیازهای انسان است همانطور که محبت واجتماعی بودن و....هستند و انسانی که این نیازها را برطرف نکند دچار کمی وکاستی خواهد بود
برای مثال خودم 22 سال سن دارم ودرس میخوانم و قصد ادامه ان را دارم و نمیتوانم با این موقعیت ازدواج کنم .
چند گزینه پیش رو دارم:
1. صبر وطاقت به امید روزی که ازدواج کنم 2.رفع نیاز از طریق فاحشه یا دوست 3.خود ارضایی
4.صیغه محرمیت
کدام یک را مناسب می بینید؟
از میان جوانان چند درصد میتوانند راه اول را پیش گیرند وآیا دراین صورت به خود آسیب نمی رسانند؟
خودتان قضاوت کنید
متاسفانه افکار غلط واشتباهی در مورد صیغه در جامعه ما وجود دارد که باید در جهت اصلاح آن برآمد.صیغه محرمیت کاملا اختیاریست و هیچ اجباری از هیچ سمتی در ان نیست . وجود صیغه باعث می شود کسانی که راههای غیر شرعی راپیش می گیرند به راه شرعی امده و برچسب بی حیایی و فاحشگی از روی آنها برداشته شود.آیا غیر از این است که جوان باکمک مشورت والدین از رابطه با انسانهای ناباب وناپاک نجات می یابد؟
سوال من ازکسانی که معتقدندکه صیغه باعث پایمال شدن حقوق زنان میشود این است که صیغه کدام حق شماپایمال میکند؟ برچسب فاحشگی را حق میدانید یا جنینی که به خاطر حفظ آبرو سقط میشود(این مطلب مربوط به عده ای که ازآنها به عنوان فاحشه یاد میشود گفته شد)
در صورت معتقد بودن وبلاگ نویس به نوشته هایش این مطالب در قسمت نظرات درج خواهد شد

arsh irani گفت...

گرامی!
صیغه یعنی زن اجاره ای.
البته چون نوشته ی شما، مرتبط با لینک نیست، زیاد نمی نویسم.
می توانید به بخش ستم اسلام به زنان مراجعه و در آنجا کامنت بزاری.

ناشناس گفت...

تمام نظرات درباره آیه های نقل شده توسط سایت مذکور بدون دید کلی نوشته شده و هنوز جای بحث زیادی دزمورد قضاوت آنها وجود دارد از جمله اینکه باید توجه داشت نوشته های قرآن بایست طوری تدوین می گردید که 1400 قبل عده ای متوجه معانی آن شوند زیرا مانند حال نبوده که بدانند آسمان سقف است یا چیز دیگر..
اما درمجموع با این نوع نوشته ها می توان کمی از خرافات در بحث های مختلف کاست

ناشناس گفت...

سلام

من یه سوالی دارم از اون دوستمون که پیشنهاد صیغه رو داده بودند.
میخواستم بپرسم ایا به خواهر خودتون هم اجازه میدهید صیغه بشوند؟ 

barbapapa گفت...

با سلام
من مدتی است که بدون تعصب روی قرآن تحقیق میکنم و به نکات منفی ومثبت بسیار جالبی برخوردم ولی هنوز نمیتوانم آن را رد کنم با وجود تمام اشکالاتی که میگیرند
در مورد آسمان اتفاقا نظر قران بسیار علمی است و یکی از دلایلی است در درست بودن قرآن

آنجا که گفته شده آسمان هفت طبقه است کاملا صحیح میباشد،زیرا لایه های جو زمین از نظر علمی به هفت لایه تقسیم میشوند که کاملا مجزا هستند
پنج لایه اصلی و دو لایه فرعی
1- تروپوسفر
2-استراتوسفر
3-اوزون
4- مزوسفر
5- يونسفر
6- ترموسفر
7- اگزوسفر

،و مانند سقفی است که به دور زمین کشیده شده بدون داشتن ستون که دیده شود(با نیروی جاذبه)،در مورد ستارگان نیز کاملا درست است که در شب این سقف را با نور خود زینت می دهند

تا اینجا که من اشکالی نمیبینم

arsh irani گفت...

گرامی! اگر بدون تعصب مطالعه می فرمودید من گفتم که از دید الله، پائینترین اسمان را با ستارگان زینت داده شده.
پس اگر هفت آسمان را لایه های اتمسفر فرض کنید؛ پس باید ستارگان در پائینترین این لایه ها و در فاصله ی چندی کیلومتری زمین قرار داشته باشند.
از شما خواهش می کنم در قسمت "موضوعات بررسی شده"، بر روی "تناقضات علمی قرآن" کلیک نمائید و سپس به "معجزات علمی قرآن یا دروغهای مغلطه بازان" بروید و در انجا هم بر روی پست"معجزه علمی قرآن , مغلطه یا حقیقت(جنین، جو و اکسیژن)" و یا پست بالاتر از آن رفته و بدون تعصب مطالعه فرمائید.
پیروز باشید! .

بارباپاپا گفت...

با سلام مجدد
قسمتی را که فرموده بودید بدون تعصب مطالعه کردم ولی قانع نشدم زیرا استدلالات شما را کافی نمیدانم

منظور از زینت دادن آسمان پایین الزاما قرار دادن ستارگان در آسمان پایین نمیباشد،بلکه این زینت دادن متناسب با بیننده که عمدتا روی زمین واقع شده، بیان شده است،زیرا زینت برای بیننده اهمیت دارد ،ضمنا جو زمین بعد از خود زمین بوجود آمده است و هنگامی که از دود و غبار شفاف شده در واقع به نور ماه و خورشید و ستارگان زینت داده است ،زیرا این نورها تنها در جو است که با اثر تشدید و پراش نور تقویت شده و چند برابر میشود و در فضای خارج جو آنچنان فروغی ندارند.

بنا بر این به طور واقعی ،جو زینت دهنده نور ماه و خورشید و ستارگان است و به نظر من پایینترین لایه که غلیظترین لایه نیز است نقش اساسی در این امر بازی میکند

به نظر من قضاوتان عجولانه است

arsh irani گفت...

گرامی! با تعصب مطالعه می فرمائید.
قرآن بطور اشکاری بیان می کند که ما ستارگان را زینت آسمان پائین قرار دادیم(نه همه ی اسمانها)اما ماه و خورشید را مستثنی می نماید؛ یعنی این دو در سایر طبقات آسمان قرار دارند.
ایا چنین است؟
الله میگوید که ببا همین زینتها(ستارگان) بصورت شهاب سنگ، شیطانها را مورد هجوم قرار می دهیم.
الله بیان می نماید که کسی نمی تواند در آسمان(نه آسمانها) نفوذ نماید. ایا کسی نمی تواند از پائینترین لایه ی آتمسفر گذر نماید؟
گرامی! من در همین نوشته ها امکان نرفتن به کره ماه را قرار دادم؛ می توانید مطالعه نمائید.
به قسمت خرافات اسلامی هم مراجعه نمائید.
پیروز باشید.

barbapapa گفت...

سلام و درود مجدد

منظور از " السَّمَاء الدُّنْيَا"
میتواند متفاوت باشد،چون "سماء" به بالای هر چیزی گفته میشودو "دنیا" الزاما به معنای "پایین" یا "نزدیک" نیست، از آنجایی که این آیه بعد و قبل ازآیه هایی که به طبقات آسمان اشاره میکند قرار ندارد ،نمیتوان مطمئن بود که "دنیا" به پایین همان طبقات اشاره دارد در عوض ، بعد ازآیه ای که به طبقات میپردازد بلافاصله به" نور" ماه وخورشید اشاره شده که در میان این طبقات و با اثر مضاعف آنها روشن کننده زمین است ،و در آنجا به نور بازتابی ماه "نور" و نورخودجوش خورشید "سراج" نیز اشاره شده است


ولی شواهد نشان میدهد که نظر قرآن در رابطه با جایگاه "قرار گرفتن" ستاره گان و( نه زینت دادن آنها) بر واقعیت منطبق است :

«به فواصل ستارگان سوگند ياد می کنم ــ سوگندی که وقتی فواصل را دانستيد سوگند بسيار بسيار بزرگی خواهد بود ــ که اين قرآن، قرآنِ پرباری است».واقعه 75-77

اگر قرآن معتقد بود که جایگاه ستارگان به ما بسیار نزدیک است چنین قسمی نمیخورد،پس نشان میدهد که به نظر قرآن، جایگاه انها بسیار دور است چیزی که برای ماه و خورشید گفته نشده است ،در ضمن پیش بینی میکند که روزی بشر این فواصل را اندازه خواهد گرفت و از این نکته نمیشود به سادگی گذشت.

اگر شما میتوانید با گرفتن آیات پراکنده ،بدون توجه به جایگاه آنها ،قرآن را نقد کنید ،عکس آن نیز صادق است ،به معنای آنکه میتوان با توجه به جایگاه آیات پراکنده قرآن را اثبات کرد و چیزی که باعث شده است که من نقدهای شما را به سادگی نپذیرم
به این دلیل است و نه تعصب .

من به دنبال حقیقت هستم و نمی توانم تنها به استدلالهای علمی امروز اعتماد کنم، بسیاری از تخیلات و خرافات قدیم ،
درحال حاضر به واقعیت علمی رسیده و دیگر خنده دار نیست و این جریان ادامه دارد ،اگر کسی از 1000 سال گذشته به دنیای ما بیاید بسیاری از افسانه ها و خرافات عصر خود را در اطراف خود به وضوح میبیندکه به واقعیت رسیده است.

اگر قرآن کلام انسان است ،منطقی آن است که برای آسان پیش بردن کار خود از گفتن چیزهایی که مردم عصر خود را به تعجب و خنده و تمسخر اندازد پرهیز کند،در صورتی که اینگونه نبوده است وبا اعتقادات علمی آن دوره منافات جدی دارد
مثلا دلیلی ندارد که در یک جا از یک مغرب و مشرق و در جای دیگر دو و در جای دیگر چندین مغرب و مشرق نام ببرد تا خود را به زحمت اندازد و بسیاری از مثالهای دیگر.

به نظر من باید ابتدا آنچه را که توسط رفتارهای پلید متولیان مذهبی وارد دین شده شناخت و جدا کردمثل:

احادیث و روایات

شعبه های گوناگون در دین

تئوری ها واحکام عجیب و غریب

سوءاستفاده حکومتی از دین

و تحریف شخصی بودن و اختیاری بودن دین

وارد کردن شرک در دین به صورت تقدس دادن به افراد و مکانها و اشیاء

و...

arsh irani گفت...

گرامی!
دنیا یعنی پائینتر.
الدنیا یعنی پائین ترین.
پیروز باشید.

ناشناس گفت...

من تازه سایتت رو دیدم .. شاید هم سایتتون .. نمیدونم یک نفر هستی یا چند نفر .
از قسمت بالا که نوشتی مسلمانان سایر ادیان را ... الی آخر باید عرض کنم که هیچ مسلمانی سایر ادیان را خرافه نمیداند .. هرچند به مرور زمان و با دخالت رهبان و روحانیونی که منافع خودشون رو در تحریف اون دین میدیدند بیشتر ادیان الهی به فنا رفتن ..
در ضمن یه جوری از قرآن ایراد گرفتی مثل اینکه به همه عالم اشراف کامل داری !!
اگر تو خبر داری که آسمان و بقیه کهکشانهایی که دارن کشف میشن چطوری بوجود اومدن به ما هم خبر بده .. اصلا طرز کارشون چیه
راستی چرا ما میمیریم .. چرا زندگیمون جاودانه نیست ! چرا پیر میشیم .. اصلا تو به روح اعتقاد داری ؟
این مشکل خدا نیست که تو او رو قبول نداری .. اگر خدایی وجود نداشته باشه ما مسلمونا ضرر نکردیم و بهر حال زندگیمون رو کردیم ولی اگر خدا وجود داشته باشه فکر نمیکنی که شما ضرر کردی !! چون باید جوابگو باشی
بهرحال خوش بگذره ...

ناشناس گفت...

خیلی ببخشید تند تند آیات را آوردید و نگفتید مشکل در کجاست فقط تونستم بفههم که این ایراد شماست:
(((پس ماه و خورشید در فاصله‌ای دورتر از سایر ستارگان قرار دادرند(قرآن: امکان رفتن به ماه وجود ندارد!))))
اما هرچی نگاه کردم نتوانستم از کدام آیه به این نتیجه رسیدید/
آیا نمیشود عقده خالی نکنید و انتقادهای خود را یکی یکی بنویسید؟

arsh irani گفت...

گرامی!
آسمان دارای 7 طبقه است.
ستارگان زیور پائین ترین آسمان هستند.
خورشید و ماه در اینجا قرار ندارند، آنها در میان طبقات آسمان قرار دارند.
کسی نموی تواند از آسمان دنیا گذر نماید؛ ضمنا باید از تمام ستارگان عبور کند.
پس امکان رفتن به ماه وجود ندارد .

ناشناس گفت...

برای برسی علمی متن پیش نیازهایی صروری است
1- دانستن زبان متن (در انجاعدبی)
2- اطلاع از علم در مضوع مورد بحث.

این نکته را باید در نظر داشت که هر چیزی علم در باره اش صحبت نکرده وبه ان نرسیده نمی توان گفت ضد علمی است
نکته دیگرScience علم و
Knowledge دانش باهم فرق دارنذ.

انچه در متن قران امده سما است که معنی ان بنا بر لغتنامه عربی (مفردات راغب)بیان می کنم
سما: سماء كل شيء: أعلاه،
بالای هر چیزی را سماء گویند
حال ما درمتن موردبحث با ترکیبات مختلفی روبرو هستیم که هر کدام معانی متفاوتی دارند واگر انهارا در نظر نگیریم درک درستی از ایات نخواهیم داشت.
سَبْعَ سَمَٰوَٰتٍ -جو 7 گانه زمین است
ٱلسَّمَٰوَٰتِ والارض -کل علم است
السماء متوان به ابر یا کهکشانو... اطلاق کرد.
در فهمیدن حق موفق باسید

arsh irani گفت...

گرامی! روش علمی این نیست که ما تعریف امروزی از آسمان را با استنباط محمد ابن عبدالله یکی بدانیم.
برای بررسی قرآن آنچه که مهم است استنباط گوینده و نویسنده ی آن است نه تعاریف کسانی دیگر.
پیروز باشید!

ناشناس گفت...

سلام
من اسلام شناس نیستم. فقط میخواستم بگم که استدلال دوستمون در مورده لایه های جو زیاد درست نیست. لای های جو از نظره حرارت و فشار به پنج لایه تقسیم میشوند و این کاملا درسته. در داخل این لایه ها تعدادی لایه دیگر بر اساس ویزگیهای دیگر تعریف شده اند. اوزون و یونوسفر از این دسته هستند. نمیتوان تقسیم بندیها بر اساس خواص مختلف را با هم جمع کرد تا به نتیجه مطلوب رسید. نه عنوانه نمونه اگر شما یک چای دو رنگ درست کنید، دو لایه مختلف بر اساس رنگ دارید. همچنین دو لایه مختلف بر اساس میزان شکردارید. اما شما چهار لایه ندارید بلکه فقط دو لایه دارید.
همچنین پنج لایه بر اساس ویزگیهای دیگر تعریف شده اند. پس حتی بااساس استدلال دوستمون، ما ۱۰ لایه داریم، نه پنج لایه.
برای افزایش آگاهی لطفآ به لینک زیر بروید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Atmosphere_of_Earth

بارباپاپا گفت...

با درود مجدد
من متاسفانه نمیتوانم استدلال شما را در مورد مفهوم "سماء الدنیا" به معنی "پایینترین آسمان" یا "نزدیکترین آسمان"قبول کنم، دلیل آن این است که مثلا در این آیات دنیا به معنای این جهان یا کره زمین آمده است:
الكهف
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا ﴿۴۵﴾
و براى آنان زندگى دنيا را مثل بزن كه مانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم سپس گياه زمين با آن درآميخت و [چنان] خشك گرديد كه بادها پراكنده‏اش كردند و خداست كه همواره بر هر چيزى تواناست (۴۵)

الكهف
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا ﴿۴۶﴾
مال و پسران زيور زندگى دنيايند و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است (۴۶)

يونس
إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾
در حقيقت مثل زندگى دنيا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم پس گياه زمين از آنچه مردم و دامها مى‏خورند با آن درآميخت تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند شبى يا روزى فرمان [ويرانى] ما آمد و آن را چنان در ويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است اين گونه نشانه‏ها[ى خود] را براى مردمى كه انديشه مى‏كنند به روشنى بيان مى‏كنيم (۲۴

الحج
مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاء ثُمَّ لِيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ ﴿۱۵﴾
هر كه مى‏پندارد كه خدا [پيامبرش] را در دنيا و آخرت هرگز يارى نخواهد كرد [بگو] تا طنابى به سوى سقف كشد [و خود را حلق‏آويز كند] سپس [آن را] ببر د آنگاه بنگرد كه آيا نيرنگش چيزى را كه مايه خشم او شده از ميان خواهد برد (۱۵)

الحج
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۱﴾
و از ميان مردم كسى است كه خدا را فقط بر يك حال [و بدون عمل] مى‏پرستد پس اگر خيرى به او برسد بدان اطمينان يابد و چون بلايى بدو رسد روى برتابد در دنيا و آخرت زيان ديده است اين است همان زيان آشكار (۱۱)

و حتی برای آیه های مورد نظر شماآمده است:

الصافات
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿۶﴾
ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم (۶)

فصلت
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۱۲﴾
پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم اين است اندازه‏گيرى آن نيرومند دانا (۱۲)

الملك
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ ﴿۵﴾
و در حقيقت آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم و آن را مايه طرد شياطين [= قواى مزاحم] گردانيديم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده كرده‏ايم (۵)

ضمنا باید در نظر داشته باشید که کواکب و مصباح به معنای ستاره و ستارگان نیستند،بلکه به معنای اختر
،روشنایی و چراغ میباشند که میتواند شامل ماه و خورشید هم باشد و تنها نجم ونجوم به معنای دقیق ستاره وستارگان میباشند که برای زینت دادن آسمان از این کلمه در هیچ کجای قرآن استفاده نشده است.

به امید آنکه همه تنها بدنبال حقیقت باشیم.

بارباپاپا گفت...

با درود مجدد
من متاسفانه نمیتوانم استدلال شما را در مورد مفهوم "سماء الدنیا" به معنی "پایینترین آسمان" یا "نزدیکترین آسمان"قبول کنم، دلیل آن این است که مثلا در این آیات دنیا به معنای این جهان یا کره زمین آمده است:
الكهف
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا ﴿۴۵﴾
و براى آنان زندگى دنيا را مثل بزن كه مانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم سپس گياه زمين با آن درآميخت و [چنان] خشك گرديد كه بادها پراكنده‏اش كردند و خداست كه همواره بر هر چيزى تواناست (۴۵)

الكهف
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا ﴿۴۶﴾
مال و پسران زيور زندگى دنيايند و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است (۴۶)

يونس
إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾
در حقيقت مثل زندگى دنيا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم پس گياه زمين از آنچه مردم و دامها مى‏خورند با آن درآميخت تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند شبى يا روزى فرمان [ويرانى] ما آمد و آن را چنان در ويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است اين گونه نشانه‏ها[ى خود] را براى مردمى كه انديشه مى‏كنند به روشنى بيان مى‏كنيم (۲۴

الحج
مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاء ثُمَّ لِيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ ﴿۱۵﴾
هر كه مى‏پندارد كه خدا [پيامبرش] را در دنيا و آخرت هرگز يارى نخواهد كرد [بگو] تا طنابى به سوى سقف كشد [و خود را حلق‏آويز كند] سپس [آن را] ببر د آنگاه بنگرد كه آيا نيرنگش چيزى را كه مايه خشم او شده از ميان خواهد برد (۱۵)

الحج
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۱﴾
و از ميان مردم كسى است كه خدا را فقط بر يك حال [و بدون عمل] مى‏پرستد پس اگر خيرى به او برسد بدان اطمينان يابد و چون بلايى بدو رسد روى برتابد در دنيا و آخرت زيان ديده است اين است همان زيان آشكار (۱۱)

بارباپاپا گفت...

و حتی برای آیه های مورد نظر شماآمده است:

الصافات
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿۶﴾
ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم (۶)

فصلت
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۱۲﴾
پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم اين است اندازه‏گيرى آن نيرومند دانا (۱۲)

الملك
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ ﴿۵﴾
و در حقيقت آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم و آن را مايه طرد شياطين [= قواى مزاحم] گردانيديم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده كرده‏ايم (۵)

ضمنا باید در نظر داشته باشید که کواکب و مصباح به معنای ستاره و ستارگان نیستند،بلکه به معنای اختر
،روشنایی و چراغ میباشند که میتواند شامل ماه و خورشید هم باشد و تنها نجم ونجوم به معنای دقیق ستاره وستارگان میباشند که برای زینت دادن آسمان از این کلمه در هیچ کجای قرآن استفاده نشده است.

به امید آنکه همه تنها بدنبال حقیقت باشیم.
نمیدانم قسمت اول نظرم ثبت شد یا نه چون گویا طولانی شد.اگر به طور کامل ثبت شده لطفا خودتان اصلاح کنید.

arsh irani گفت...

با سلام معنی الدنیا هم است که نوشتم اما اگر شما هر معنی دیگری برای این کلمه تصور نمائید باز به این نقطه خواهی رسید که تنها آسمان دنیا(آسمانی که ما آنرا می بینیم) دارای ستاره است.

بارباپاپا گفت...

در مورد این آیه
أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/14) آيا نمی‌بینید( نمي‏دانيد) چگونه الله هفت آسمان را يكي بالاي ديگري آفريده ؟
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/15) و ماه را در ميان آنها(طبقات آسمان) روشنايى‏بخش گردانيد و خورشيد را چراغى قرار داد.
نیز باید بگویم که باز هم به معنای قرار دادن خود ماه و خورشید در میان طبقات نیست ،بلکه به معنای تشبیه آنها به مانند نور و چراغ درمیان طبقات آسمان است ،یعنی منظور نور آنها است که در طبقات جو تشدید میشود اگر نه در بیرون از جو نه خورشید چراغی آنچنان است ونه ماه نوری روشن کننده دارد.پس آنها را در جو چنان قرار داده است.

بيخدا گفت...

پس با اين حساب قران كتاب ناقصي است چون هيچ مسلماني معجزات قران را در اينده بيان نكرده مثال اول دانشمندي نظريه بيگ بنگ رو ارائه داد بعد مسلمونا و مسيحيان گفته اند اين تو قران اومده پس براي فهم قران كه تمام حقيقت هستي در ان قرار دارد ابتدا بايد تمام حقايق عالم رو دانست كه هيچ كس هم ادعاي دانايي تمام علم رو ندارو بغير از اخوندها و مجنون ها!!!
پس ديني كه كتابش رو فقط با كمك تمام علم هستي ميفهمند چون هيچ انساني تمام علم هستي را ندارد هيچ كس قران را نميفهمد همون طور كه مفسران و مترجمان سر يه ايه منظور خداي خود را نميفهمند خوب معلومه نتيجه چيه ديگه خداي داناي شما سوتي داده!!! نتيجه نفهميدن قران دين ناقص است از انجا كه دانش جهان را كامل نداريم از درك قران عاجزيم و اسلام ناقصي داريم پس همگي كافريم دوستان بجاي بحث درباره ي معجزات قران راجب روش هاي فرار از جهنم بحث كنن كه همگي كافريم !!!

بارباپاپا گفت...

بی خدای گرامی
نظر و پیام اساسی قرآن برای همه مردمان و همه اعصار کاملا آشکار است و آن این است که چیزهایی فراتر از آنچه شما می بینید و درک میکنید در جهان وجود دارد که همه آفریده خداوند است ، شما در دنیا در یک آزمایشگاه بزرگ هستید و عدالت در روز رستاخیز برپا خواهد شد.پس به اعمال خود توجه صد چندان کنید تا اسیر دسیسه های شیطان نشوید.اینها پیامهایی است که در قرآن هزاران بار تکرار شده است.

بقیه چیزها، مثالها و یا نشانه هایی است که به تدریج برای نسلهای مختلف از انسان آشکار میشود و باعث میشود که قرآن در طول زمان استوار نگه داشته شود.برخی از این نشانه ها را شما نمیتوانید متوجه شوید تا زمانی که علم زمان شما آن را ثابت نکرده ولی این دلیلی بر ناقص بودن قرآن نیست ،بلکه نشانه دوراندیشی آن است برای تمام اعصار و به خصوص روزها و دوره های آخر که بسیاری از آنها آشکار میشود!
در ضمن برخی از این رازها هم طبق گفته قرآن تنها در دسترس پاک شده گان قرار میگیرد. (سوره واقعه 78 ـ 79 )


iranoooی گرامی ،از شما در خواست کرده بودم که یک آیه بیاورید که در آن از قرار دادن "نجوم" به معنی دقیق ستارگان و نه "کواکب و مصباح" به معنی روشناییها و چراغها، در "سماء الدنیا" صحبت شده باشد. اگر اینطور باشد گفته شما صحیح است ولی فکر نمیکنم که پیدا کنید.

بارباپاپا گفت...

من مبتوانم یک دلیل دیگر هم بیاورم که هفت آسمان اشاره به لایه های جو است،
در سوره ملک آمده است:

الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ﴿۳﴾
همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد در آفرينش آن [خداى] بخشايشگر هيچ گونه اختلاف [و تفاوتى] نمى‏بينى بازبنگر آيا خلل [و نقصانى] مى‏بينى (۳)

در اینجا اشاره شده که شما میتوانید هفت آسمان را با چشم ببینید و اختلافی بین آنها نیابید در صورتی که آنها طبقه طبقه و مجزا هستند، اگر به نظر شما فضا را جزیی از هفت آسمان دنیا بدانیم که اختلاف لایه پایین که اتمسفر است با لایه های بالا بسیار زیاد میشود و این با نظر شما بر اینکه منظور قرآن این بوده است که ستارگان در پایین ترین آسمان و بقیه اجرام در طبقات دیگر قرار دارند تناقض دارد.
در نتیجه منظور قرآن چنین چیزی نبوده است.

arsh irani گفت...

النَّجْمُ (القاموس المحيط)
النَّجْمُ: الكَوكبُ.
کسیکه اندکی با ادبیات عرب آشنائی داشته باشه، فیروزآبادی را می‌شناسد؛ کتاب قاموس او بزرگترین لغتنامه در زبان عربی است.

بارباپاپا گفت...

چیزی که اکثر مترجمان را به اشتباه می اندازد شباهت معنایی این دو کلمه است در تفسیر گذشتگان که فرقی بین ستارهگان و سیارات نمیگذاشتند، اما اگر بدنبال حقیقت باشید دقیقتر آن است که یک تفاوت بسیار ظریف بین این دو کلمه وجود دارد که نشان میدهد اگر چه گاه و بی گاه آنها به جای یکدیگر بکار میروند ولی دقیقا بر هم منطبق نیستند.
شما اگر در همان قاموس کلمه فارسی کوکب را به عربی ترجمه کنید ،آن معادل "النجم" است ولی اگر "الکوکب "را از عربی به فارسی برگردانید آنگاه تفاوت آن آشکار میشود،به معنای "سیاره ،ستاره سیار ،ستاره بخت" .
ولی اگر "النجم" را به فارسی برگردانید فقط و فقط معنای "ستاره" میدهد.
در ضمن ترجمه "الکوکب" از عربی به زبانهای؛
انگلیسی: Planet
فرانسوی: Planet
آلمانی:Planet
اسپانیولی:Planeta
رومانیایی:Planetă
پرتغالی:Planeta
دانمارکی: Planet
هلندی:Planet
لاتین:Planet
لهستانی:Planety
اسلواک :Planéta
اردو:سیاره
کره ای:행성:سیاره
و تمام زبانهای دیگر دنیا به معنی سیاره است و این یک اشتباه بزرگ است برای هر مترجم معروف و غیر معروفی که آن را ستاره معنا کند.
می توانید برای اطمینان بیشتر به تعریف "کوکب" به عنوان سیاره که بسیار هم مفصل میباشد به ویکی پدیای عربی مراجعه کنید که اگر حتی عربی هم ندانید از تصاویر مشخص است.

http://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%83%D9%88%D9%83%D8%A8

این اشتباه محرض انسانی در بسیاری از ترجمه های جدید قرآن هم به چشم میخورد ، ولی حاکی از علم فراوان قرآن است. آنچه که یوسف در خواب میبیند یازده سیاره هستند که به او سجده میکنند نه ستاره.

arsh irani گفت...

متأسفانه شما دارید مغالطه می‌کنید.
من معنی این کلمه را به فهم ادیبان بزرگ و پرچمداران قاموس عرب نوشتم که به یقین به فهم محمد نزدیکتره و شما دارید ترجمه‌ی امروزی این واژه را می‌نویسید. درست مانند سیاره که در گذشته در زبان فارسی بکار برده نمیشد و به همه(ستاره و سیاره) ستاره گفته می‌شد.
تصورم از شما چیز دیگه‌ای بود؛ پیروز باشید!

بارباپاپا گفت...

اگر تعریف سیاره به تازه گی وارد زبان فارسی شده و در گذشته بکار برده نمیشده است واژه سیاره به معنای متحرک در کنار کوکب بکار رفته است :

وندر جهان ستوده بدو شهره
دانا بسان کوکب سياره
ناصرخسرو

عزيزآن کس باشد که کردگار جهان
کند عزيزش بي سير کوکب سيار
ابوحنيفه اسکافي (از تاريخ بيهقي چ فياض ص 278)

کوکب نیز در بسیاری از جاها به عنوان ستاره بخت بکار رفته است،
،در زبان عربی قرآن 1400 سال پیش دو واژه الکوکب و النجم وجود داشته است و شما باید بهتر بدانید که در زبان عربی هیچ دو واژه ای دقیقا با یکدیگر برابر نیست. البته کوکب ریشه عبری و سامی دارد که آن هم به ستاره ترجمه شده است ولی اگر برای تعریف امروزی سیاره در زبان عربی،کلمه کوکب بکار میرود حتما دلیلی داشته است که با تعریف ریشه ای کلمه النجم تفاوت دارد،
اینکه میگویید مفهوم امروزی آن است ،درست است، اما از زمانهای بسیار دور عالمان چند گونه جرم آسمانی میشناختند که برخی ثابت و برخی متحرک بوده اند و کوکب معانی گسترده تری از نجم را در بر میگرفته است، شما یکطرفه به قضاوت نروید ،از کجا با اطمینان 100 درصد از فهم انسانی محمد صحبت میکنید و هیچ احتمالی برای فهم الله قائل نیستید.
اگر الله خداوند جهان باشد باید بداند که چه کلماتی چه سرنوشتی پیدا میکنند، شما احتمالا دوست ندارید این احتمال را در نظر بگیرید.
به هر حال نمیتوان گفت که کوکب در زمان قدیم فقط معادل النجم (ستاره ثابت) بوده و سیارات و اجرام متحرک را در بر نمی گرفته است در زمان حال هم که معادل آن نیست.

arsh irani گفت...

گرامی! در اینجا سیاره صفت کوکب است نه اسم جداگانه.
ضمنا من نظر بزرگترین زبانشناس عرب را نوشتم.
اکنون نظر متأخرین عرب را قبول کنیم باز هم تناقض پیش می‌آید، زیرا اگر هم منظور سیارات باشد باز به این معناسیت که سیارات در پائینرین آسمان قرار دارند و اگر این آسمان جو باشد، پس سیارات در پائین‌ترین لایه‌ی جو قرار دارند!

ناشناس گفت...

دوست عزیزم خواهش می کنم تا آخرش بخون.
متاسفم که زمانی مرگ ما را در می یابد و روزی که از آن گریزی نیست بالاخره فرا میرسدو آنگاه که تن من و تو در گور زیر آوار سنگین و ویرانگر خاک خرد شد میفهمیم که راه را اشتباه رفته ایم. اما وحشتناک است که آن زمان دیگر وقتی برای جبران عقاید و راه کجی که بنا نهاده ایم نیست. عزیزم من از همه کسانی که به اسم اسلام تو و من را احمق فرض کرده و هرچه خواستند کردند متنفرم. اما همانطور که اگر دیوانه ای به تو گفت مار سمی خطرناکی پشت سرت است هشدارش را جدی گرفته و برمی گردی، عقل و منطق حکم میکند که حرف 124000 انسان ( و نه پیامبر) که تو را به زندگی بعد از مرگ و پاداش و عقاب اعمالت هشدار داده اند جدی بگیری و بر خود بلرزی که آیا این همه دروغگو بوده و عقل تو بر همه آنان حکمفرمایی می کند؟آیا میدانی که اگر حتی یک نفر با خواندن نوشته های تو تغییر عقیده دهد چه عذاب دردناکی در انتظارتست؟ آیا تا کنون خواب آشفته و هراسناکی ندیده ای که هر لحظه آرزوی بیدار شدن از آن را داشته باشی؟ بی شک دیده ای و به خدایی که جانم در دست اوست این تازه نمود کوچکی از عذابی است که بر ارواح گنهکار در برزخ وارد خواهد شد. عذابی که هیچ بیداری و راه نجاتی ندارد.عزیز دلم خواهش میکنم لحظه ای به حرفهایم بیندیش.

arsh irani گفت...

پس باز هم تو ضرر کردی زیرا ممکن است حرف اون مذهبی که در هند و یا چین و ... است درست باشه.

ناشناس گفت...

در هند و چین هم یکتا پرستی وجود داره و اصولا در اونجا هم مثل سایر نقاط کره خاکی بی دین ها و کسانی که خدا را پروردگار خود نمیدانند در اقلیت ناچیزی هستند. برای تو که حرفه ای نت هستی هیچ کاری نداره که یه سرچ بکنی و پراکندگی ادیان توحیدی و غیر توحیدی رو روی نقشه دنیا پیدا کنی. به طور مثال سایت ویکی پدیا این امکان رو داره.لطفا این کار رو بکن و اگر نسبت بی دین ها به یکتا پرستان از یک به صدهزار بیشتر بود من قبول دارم که ضرر کردم و باید روی حرف تو و هم کیشانت بیشتر فکر کنم.

ناشناس گفت...

خدا تو رو لعنت کنه ابلیس
مریض ، حداقل برو درست تحقیق کن بعد بنویس .
اللهم العنه

ناشناس گفت...

دیر رسیدم ولی ماهی حالا حالاها تازه است!

کافر عزیز! چرا سعی کردی خودت بار همه سوتیهای قران رو به دوش بکشی؟ خیلی از این نظریه های مثلا علمی رو یونانیها خیلی قبل از محمد تهشو درآورده بودن و محمد بدون رعایت کپی رایت از اونا استفاده کرده. مثل همین داستان هفت آسمان.
دوستان زور میزنن همه چی رو مسالمت آمیز توجیه کنن ولی به نظر من علم تا همین الانش برای نقض قران به اندازه کافی کامله و فقط همت دوجین آدم با حوصله مثل شما رو میطلبه.

"بیانات قرآن مربوط به 1400 سال پیش است و طبیعی است که برخی مطالب به نظر ما غیر علمی باشد چون در حد درک وفهم مردم همان زمان بیان شده است"
این توجیه خیلی تکراری شده. قران باید طوری میبود که ما الان اینقدر سرش دعوا نمیداشتیم و با اثبات محکم میتونستیم قبولش کنیم.

ناشناس گفت...

با سلام
سوره ملک ایه 5 طبق ترجمه مکارم-معزی- خرمشاهی معنی ایه آسمان نزدیک یا پایین ترجمه شده است

ناشناس گفت...

زمين در جنب اين نُه طاق مينا
چو خشخاشی بود بر روی دريا
تو خود بنگر کزين خشخاش چندی
سِزَد گر بر بُروت خود بخندی
[شيخ محمود شبستری]
800 سال قبل در یک متن ادبی علمی مطلبی مطرح شده که هرچه می گذرد پر معنا تر می شود نه گنگ تر و محتاج تفسیر و تعویل و ماست مالی

ناشناس گفت...

با عرض احترام به همه...
به نظر اینجانب 1400 سال پیش یک ادم زبل یک سنگی را به چاه انداخت که تا الان هیچکسی نتوانسته موفقیت امیز درش بیاورد.
این نسخه کار سازی بوده برای اعراب بدوی و بدبختانه جاهای دیگم جواب داده.از صدر اسلام تا حالا همش سر مادیات و پول سازی بوده.
قرار بود تازه معنویات ما را هم این اخرسری درست کنند که وقت نشد.
جمعی متفکرند در مذهب و دین...جمعی متحیرند در شک و یقین...
جمعی متفکرند در مذهب و دین

ناشناس گفت...

در خصوص حقانیت قران من نمیخواهم با بحثهای نظری وفلسفی واستفاده از ایات قران ویا دلایل علمی ویا موارد دیگر از حقانیت قران دفاع واز این طریق ان را اثبات نمایم فقط خواهشمند است این مطلب را با دقت تمام وتا به اخر مطالعه نموده وزود قضاوت نکنید اثبات قران با یک زبان همگانی وکلی قابل اثبات است انهم زبان ریاضی باز هم تاکید میکنم زود قضاوت نکنید وموضوع را تکراری ندانید درست است که فردی به نام رشاد خلیفه در خصوص عدد 19ادعایی نمود ادعای او در خصوص عدد19کاملا درست است اما نحوه غلط محاسبات او ونادیده گرفتن بعضی از نکات او را با تناقضات جدی روبرو ساخت اما اکنون انچه را من میگویم شما خود با استفاده از سیستم ورد در کامپیوتر با دقت بیازمایید ونتیجه اعجاب اور انرا ببینید رسیدن به این نتیجه مقداری حوصله و وقت میبرد اما نتیجه حاصله ارزش این سختی را دارد وبطور کلی هرگونه شبهه ای را در خصوص اینکه این کتاب حق است وا ز طرف پروردگار جهانیان نازل شده است رااز بین میبرد دقت کنید
سوره قلم(ن)
با دقت تمام حرفهای نون در این سوره رابشماریددقت کنید حروف تشدید دار را باید دوبار حساب کرد مثلا انا نون ان مشدد است وباید دو بار حساب گرددمشاهده خواهید کرد عدد بدست امده دقیقا وبدون هیچ شبهه ای152خواهد بود که بر 19قابل قسمت است واین در تمام جهان کسی نمیتواند انکار کند وچون زبان ریاضی اشکار است واکنون به سوره های حم میرسیم7سوره قران پشت سرهم در ابتدای سوره از حروف حم ویکی از انها علاوه بر حم عسق هم دارد پس معلوم است که این هفت سوره را باید باهم محاسبه کرد حال این حروف 7سوره را با احتساب خود حروف مقطعه وحروف تشدشد دار که باید هر حرف تشدیدار را دو بار حساب کردانگاه جمع حروف شمارش شده را بر 19تقسیم بدون شک بر 19قابل قسمت است برای اطمینان میتوان شمارش را چند بار تکرار کردواما حروف الر شش سوره قران در ابتدای انها حروف الر مشاهده میشودیونس هود یوسف رعد ابراهیم حجربا این توضیح که سوره رعد المر است در این شمارش م مد نظر نیست چرا که این سوره در گروه الم ها هم مشترک است وم انرا در ان گروه میشماریمبا شمردن الر این شش سوره با احتساب خود حروف مقطعه وحروف تشدید دار با قاطعیت ملاحظه میکنید جمع حروف هر شش سوره بر 19قابل قسمت است واما اوج اعجاز وعظمت قران در حروف الم است 8سوره بسبتا طولانی شامل بقره ال عمران اعراف رعد عنکبوت روم لقمان سجدهکه همگی در الم مشترکند البته همانطور که قبلا متذکر شدم در این گروه از حروف المر سوره رعد الم ان مد نظر است ودر سوره اعراف در المص الم ان مد نظر است وص ان با دیگر صادهای قران ماجرای دیگری دارد هنگامیکه با صرف وقت بسیارروبا استفاده از کامپیوتر(دقت کنید شمارش این همه حرف بدون استفاده از کامپوتر واقعا غیر ممکن بوده واز عهده هیچ جن وانسی برنمیاید چرا که حروف شمارش شده در این هشت سوره در مجموع از42000حرف فراتر میرود)انگاه که حروف بدست امده 8سوره را با هم جمع میزنیم ومیبینیم که عدد بدست امده بر 19قابل قسمت است بی اختیار به سجده خواهیم افتاد واگر جنایت وکفر وبیدنی پرده ای بر افکار ودیدگان وشنوایی ما نکشیده باشد وبا تعصب کور به این مسئله ننگریم در حقانیت ان شک نخواهیم کردودر خصوص بقیه حروف مقطعه نیز گفتنی های مستندو مهمی دارم که اگر این مطلب منصفانه وبی غرض بررسی گردد انها را بیان خواهم کردضمنا انکار مطالبی که عرض کردم بهیچ عنوان انکار کردنی نیست

ناشناس گفت...

یک دوست اسم هفت لایه علمی جو را نوشته بود و گفته است که این همونیه که قرآن گفته اگه اینطور باشه یعنی همه ستاره ها و خورشید و ماه توی هفت لایه جو زمین قرار دارند!!!! دوم اینکه کشفیات علمی را با زور و ضرب میخواهید به قرآن وصل کنید نمیشه.... قبول کنید قرآن عقیده مقدس دینی است که جایگاه دینی داره ، نه علمی و تمام! این مشکلات از اینجا ناشی شده که دائم گفته اند قرآن یعنی همه ی معارف و برای همه زمانها.... و اصرار دارند این ادعاادامه پیدا کنه.

arsh irani گفت...

گرامی، قبلا ادعای معجزه ریاضی قرآن را داشتید و شخصی به نام عبدالعلی بازرگان که از مفسران قرآن و فرزند مهدی بازرگان نخست وزیر خمینی چنین ادعائی کرده بود، من با صرف بیش از 200 وقت ثابت کردم که دروغ می گوید: در قسمت جستجو یا در سرچ گوگل بنویس:
رد معجزات عددی و ریاضی قرآن.
http://iran000.blogspot.co.uk/2013/03/blog-post.html

ناشناس گفت...

آیا گوینده این سخن خداست یا یک شخص بیسواد!؟ سوره توبه ترجمه آیه 36 (شمار ماهها در نزد خدا، در کتاب خدا از آنروز که آسمانها و زمین!! را بیافریده، دوازده است چهار ماه، ماههای حرامند این است دین استوار، پس ستم نکنید در آنها بر خویشتن) همانطور که انسان یک دور چزخش زمین به دور خود را 24 قسمت کرده و از این طریق ساعت را اختراع کرده است چرخش زمین به دور خورشید را انسان به 12 قسمت تقسیم کرده است و اسم هر قسمت را یک ماه یا یک برج گذاشته است این خدای عربستان آمده است این عدد 12 که مخلوق بشر است را برداشته و برده است به روی کره ماه مونتاژ کرده و گفته است 12 مرتبه ماه به دور زمین! به چرخد میشود سال!!چهار ماه آنرا هم حرام کرده است و در مجموع از یک سال حقیقی هم باز 11 روز کم دارد چهار فصل آن هم سیار!! شده است یعنی اصلا فصل ندارد!این خدای عربستان نمیدانست چرخش زمین به دور خورشید است که چهار فصل و سال را بوجود می آورد و آن عدد 12 مربوط به تقسیم بندی این یک دور چرخش است که انسان آنرا به 12 قسمت تقسیم کرده است این در شرایطی است که در همان هنگام گاهشمار ایران سال شمسی بوده است ادعای عجیب دیگر این خدای عربستان که کسی جز خود محمد نمی باشد این است که از همان اول آفرینش زمین و آسمان که چهار میلیارد و پانصد میلیون سال پیش است سال دروغین و جعلی قمری را آفریده است که چهار ماه آن هم حرام است قدمت انسان اولیه آنگونه که علم باستانشناسی تا کنون ثابت کرده از 180 هزار سال پیش فراتر نرفته است و آنگونه که اسلام براساس قصه آدم و حوا مدعی است از 8 هزار سال پیش فراتر نرفته است آخر این چه نسبتی با چهار میلیارد و پانصد میلیون سال قدمت منظومه شمسی دارد!؟ از طرفی این چهار ماه حرام که سه ماه آن یعنی ذی القعده و ذی الحجه و محرم است مربوط به موسم حج بوده که اعراب بت پرست از خونریزی دست می کشیده اند تا به حج به پردازند در خانه کعبه 360 بت بوده است و همان کارهایی را می کرده اند که الآن مسلمانان می کنند یعنی بوسیدن سنگ سیاه(حجر السود) و چرخیدن هفت مرتبه به دور کعبه و سنگ زدن به شیطان(رمی جمرات) و سعی صفا و مروه که بت پرستها هفت مرتبه بین دو بت بنام اساف و نائله هروله کنان می دویدند و الان مسلمانها آن دو بت را خراب کرده اند ولی باز هم هفت مرتبه هروله کنان می دوند!! مگر مجموع قدمت مسلمانان و بت پرستان و اساسا ساختن بتخانه ای بنام خانه کعبه چند هزار سال است که خدای عربستان یک چنین ادعای گزافی را و به دور از واقعیت عقلی و علمی را مطرح کرده است ای کسانی که مدعی هستید قرآن هم معجزه است و هم علمی!! معجزه بودنش پیش کش، علمی بودن همین یک آیه اگر میتوانید ثابت کنید من که هر چه فکر می کنم جز خرافات چیز دیگری از این آیه دستگیرم نمیشود

ناشناس گفت...

ساده و مختصر گیریم قرآن دروغ و همه سخنان شما درست آنچه بعد با آن دست به گریبانیم این نکته است که: اگر محمد و علی دروغ پردازن آن رفتارها والای انسانی که ما انسانهای 14قرن بعد نیز آن را تحسین میکنیم و خودمان به سخت قادر به انجام آنیم را جامه عمل میپوشانند و از خود گذشته گیهای دنیایی به خرج میدهند که ما نمیتوانیم داستان کندن چاه در کرمای طاقت فرسای مکه توسط علی و وقف آن بلا فاصله بعد از اتمام آن را شنیده ای؟

ناشناس گفت...

در پاسخ به اقای ارش انچه من گفتم با انچه اقای عبدالعلی بازرگان ورشاد خلیفه گفته اند بکلی متفاوت است اگر یک بار دیگر مطلب مرا بخوانی وکمی وقت وحوصله بگذاری به نتیجه ای جالب وباور نکردنی دست خواهی یافت

avenGE گفت...

آقای بارباپاپا

خداوند شما در همه جای کتاب به اصطلاح آسمانی (قرآن) به طور صریح شیطان را مورد لعن و توهین خود قرار داده با جمله (اعوذ به الله من الشیطان الرجیم) به طور نامحسوس .
در حالی که عکس این مساله یعنی دعوت کردن به نیکی و ناسزا نگفتن را به طور آشکار در میان کلماتش به بندگانش می آموزاند
این چه خداییست که خود شیفته است و بسیار خود را قدرتمند میداند در آنجا که در بسیاری از جملات قرآن خداترسی را بزرگترین امتیاز برای انسان میداند آیا این خود بزرگترین خودخواهی نیست که پیش رو گرفته است ...
این رو چگونه توجیح میکنی!

ناشناس گفت...

از کی تا خالا صیغه محرمیت باعث حلال شدن زن و مرد شده؟ فقط باید ساده لوح بود تا بین فاحشه و صیغه فرق قایل شد، اگر شما بین ایندو فرق قایل میشوید پس جای تاسف است، خود را احمق فرض کرده اید، درمورد زمان 1400 سال پیش هم باید بگویم علوم پایه داریم، علم پایه در گذر زمان تغییر نمیکند مگر اینکه اشتباه باشد، که همانا همه قران اشتباهی بیش نیست و خرافات شخص محمد است، و اصولا ادیان زاده فکر افرادی همچون پیامبران )به اصطلاح( نند

فاراد گفت...

کواکب ومصباح یعنی روشنائی وچراغ
نجم ونجوم یعنی ستاره آیه را غلط ترجمه میکنید و از آن استنباط غلط میکنید

فاراد گفت...

در حالی که افرادی چون معاویه گفتند کاری می کنم که ازاسلام جز نامی باقی نماند آیا همین که یک کتاب آسمانی بدون کلمه ای تغییر در بین فرق اسلام به دست ما رسیده این خود معجزه نیست

ناشناس گفت...

ﺭ ﺟﻤﻠﻪﯼ ﺍﺗﻞ ﻣﺘﻞ ﺗﻮﺗﻮﻟﻪ, ﺣﺮﻑ «ﺕ » ﭼﻬﺎﺭ ﺑﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ۴ ﻓﺼﻞ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ . ﺣﺮﻑ «ﻝ » ۳ ﺑﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﺎﻩﻫﺎﯼ ﻫﺮ ﻓﺼﻞ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ .
ﺍﺯ ﺣﺎﺻﻠﻀﺮﺏ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ۳ x ۴ = ۱۲ ﺗﻌﺪﺍﺩ ۱۲ ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯽﺁﯾﺪ, ﻭ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻭﻑ « ﺍﺗﻞ ﻣﺘﻞ ﺗﻮﺗﻮﻟﻪ » ۱۲ ﺣﺮﻑ ﺍﺳﺖ. ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ۳ ﻭ ۴ ﺭﺍ ﺑﺎﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯿﻢ, ﺍﺯ ﺣﺎﺻﻞ ﺟﻤﻊ ۴ ۳ = ۷ ﺗﻌﺪﺍﺩ ۷ ﺭﻭﺯ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯽﺁﯾﺪ .
ﺣﺎﻝ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻫﻔﺘﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﺿﺮﺏ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ, ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ : ۷ x ۳۱= ۲۱۷ ﻋﺪﺩ ۲۱۷ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﯽﺷﻮﺩ, ﺍﯾﻦ ﻋﺪﺩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﻣﺰﺁﻣﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺭﺕ « ﺍﺗﻞ ﻣﺘﻞ ﺗﻮﺗﻮﻟﻪ » ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ, ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﻝ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺍﯾﻨﭽﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ :
ﺍﻟﻔﺒﺎﯼ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺍﺯ ۳۲ ﺣﺮﻑ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺭﺕ « ﺍﺗﻞ ﻣﺘﻞ ﺗﻮﺗﻮﻟﻪ » ﺑﺠﺎﯼ ﺣﺮﻭﻑ ﺷﻤﺎﺭﻩﯼ ﺁﻥ ﺣﺮﻑ ﺩﺭ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﯿﻢ, ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﺷﮕﻔﺖﺍﻧﮕﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺣﺎﺻﻞ ﺟﻤﻊ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﺑﻪ ۲۱۷ ﻣﯽﺭﺳﯿﻢ . ﻧﺘﯿﺠﻪ : ﺁﯾﺎ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﻘﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﺑﯽﻫﺪﻑ ﻭ ﺑﯽﻣﻨﺸﺎﺀ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎﯾﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﻨﺪ . ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﺪ, ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ « ﯾﻪ ﺗﻮﭖ ﺩﺍﺭﻡ ﻗﻠﻘﻠﯿﻪ» ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﮐﻨﻢ؟
راه اثبات حقانیت قرآن این نیست، اینا همه بازی با اعداده و برای هر چیزی میشه استفاده کرد. راه اثبات حقانیت هر چیزی نفوذ تو قلب هاست، وقتی گروه هایی مثل داعش و طالبان و القاعده به اسم اسلام جنایت های وحشتناک انجام میدن، وقتی بی فرهنگ ترین کشورها، کشورهای مسلمون هستن، وقتی حتی خود مسلمونا همش در حال پاپوش درست کردن برای هم نوع خودشونن که مثلا یکی رو به جرم بدحجابی از کاری که مهارتشو داره محروم می کنن، اسلام خود بخود مورد نفرت قرار میگیره. تنها راه اثبات خوبی، خوب بودن. به عبارت بهتر مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.

Unknown گفت...

این ترجمه که از ۷۵تا۷۷ واقعه گذاشتی واقعا حیرت آوره! تحریف تا چه حد
ترجمه صحیح اینه :قسم به مکان ستارگان، اگر بدانید چه قسم بزرگی است، این قران گرامی قدر است

Translate

بايگانی وبلاگ