=======================================================================================
عقایدی را در اسلام مشاهده مینمائیم که بدون شک هیچگونه جنبه ی علمی ندارد و بر گرفته از اعتقادات پیشنیان و فرهنگ اعراب بدوی ناشی گردیده است، همچنین داستانهائی را در این دین مشاهده مینمائیم که با هیچ منطقی تطابق ندارد، در نوشته های زیر به برخی از این اعتقادات میپردازیم ؛
احکام فقهی در رابطه با بول:
بول انسان و هر حیوان حرام گوشتی که دارای خون جهنده باشد، نجس است.
آیا ادرار حیواناتی که خون جهنده ندارند، نجس نیست؟
تمام جانورانی که دارای قلب هستند به نوعی خونشان جهنده است، و این جهندگی در جانوران مختلف با توجه به ساختار قلبشان به حالتهای گوناگونی دیده میشود.
چه فرقی است بین جانورانی که جهندگی خونشان آشکار است و یا نهان؟
چه فرقی است بین ادرار جانورانی که دارای قلب هستند و آنها که نیستند؟
اما از دید فقهی؛
این حکم تنها به استناد روایاتی است که به بحث حلال گوشتی و خون جهنده داشتن حیوانات پرداخته اند (حرّ عاملی ، ج 2، ص 1001ـ1002، 1007، 1013؛ کلینی ، ج 3، ص 57، 406؛ سابق ، ج 1، ص 27ـ 28؛ برای روایاتِ نجس نبودن بول حیوانات حلال گوشت رجوع کنید به کلینی ، ج 3، ص 57؛ ترمذی ، ج 1، ص 106ـ107)।
خرید و فروش و نوشیدن بول برخی از چارپایان ، بویژه شتر، به دلیل مستندات روایی و خواص دارویی آن جایز بوده است ، تا آنجا که در برخی روایات بول شتر را از شیرش سودمندتر دانسته اند (کلینی ، ج 6، ص 338؛ بخاری جعفی ، ج 7، ص 13؛ ابن حنبل ، ج 1، ص 293)। ازینرو برخی فقیهان نیز خرید و فروش بول شتر را بر این اساس ، و بول دیگر حیوانات حلال گوشت را به شرط وجود منفعت قابل اعتنا جایز دانسته اند (انصاری ، ج 1، ص 17ـ22)।
خر راوی حدیث است
.......................................................................................
روایت از علی (ع): اولین حیوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنیا رفت عفیر خر رسول خدا بود!
این خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرده که نوح (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل این خر، خری متولد میشود که رسول خدا بر او سوار میشود، و من خوشحالم که آن خر هستم ! ـ "عن امیر المومنین علی قال ان اول شیی من ادواب توفی هو عفیر حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی .... والخ" ـ ( منبع: اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴- کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله
==================================================================================
خرافاتی دیگر از خرافات اسلامی؛
در این خرافه که به صورت داستانی نهفته است، الله مستقیما به دانش، توهین مینماید؛ آنجائیکه علم را با خرافه در هم آمیخته است، در این داستان شخصی به نام سلیمان (از پادشاهان یهود و بنابه روایات یهودیان بانی اورشلیم) که قرآن هم مانند یهودیان که پادشاهان خوب را پیامبری از سوی یهو میدانستند، قرآن هم با تغییر دادن نام یهو، سلیمان را پیامبری از سوی الله میداند که همان الله به او علمی بسیار داد تا با آن بتواند با زبان حشرات و جانوران گوناگونی سخن گوید؛
کدام دانش بشری بیان مینماید که حشرات و پرندگان و چرندگان و درندگان مانند انسانها با هم سخن میگویند؟
بدون شک آنها پیامی را بین خویش رد و بدل میکنند، اما این رد و بدل کردن پیام کاملا ابتدائی است و در بسیاری از موارد، نه از راه زبان؛ بلکه با استفاده از علائم میباشد.
اسلام معتقد است که آنها هم مانند انسانها باهم حرف میزند و اگر کسی علم این کار را داشته باشد، سخن آنها را خواهد شنید؛
وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ (نمل/15) و ما به داوود و سليمان، دانشي عظيم داديم؛ و آنان گفتند: ستايش از آنِ خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد
الله دانش را موروثی قرار داده است، آن هم به از بقیه بهتران، که با ادعای عدالت الله در تناقض است؛
وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ (نمل/16) و سليمان وارث داوود شد، و گفت: اي مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده؛ اين برتری آشکاري است
در بین سربازان سلیمان حتی از موجودی خرافی که در فرهنگ اعراب با عنوان پوشیده(جن) یاد میشود، هم یافت میشدند؛
وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (نمل/17) براى سليمان سپاهيانش از جن و انس و پرندگان جمعآورى شدند و دسته دسته گرديدند
اسلام خرافه را به جائی میرساند که سلیمان، هنگام حرکت با سپاهیانش صدای مورچه ای را میشنود که میگوید ای مورچگان دور شوید و به خانه های خویش وارد گردید که سلیمان با سربازانش شما را له خواهند نمود؛
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (نمل/18) تا آنگاه كه به دره ی مورچگان رسيدند مورچهاى گفت اى مورچگان به خانههايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهيانش نديده و ندانسته شما را له كنند
اولا؛ مورچگان نه با زبان، بلکه با اشاره و شاید هم با استفاده از بوئی که در مسیر راهشان از خویش پخش میکنند، به همدیگر پیام میرسانند.
ثانیا؛ فرض میکنیم که آنها چنین توانائی را دارند، مگر گوش سلیمان چقدر قدرت داشت که در میان این همه صداهائی که از حرکت سپاهیان بزرگش ایجاد میشد، میتوانست صدای مورچه ای را در دره بشنود؟
اگر گفته شود که او پیامبر بود پس چرا الله از او به عنوان کسی که صاحب دانشی بزرگ است یاد میکند؟
آیا بهتر نبود که در چارچوب معجزه این داستان را بیان میکرد و دانش را به مسخره نمیگرفت؟
آیا غیر از توهین و به ریشخند گرفتن شعور بشریت؛ چیزی دیگر را میتوانید در این داستان پیدا نمائید؟
اسلام آمیزهای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده میشوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشهی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.
موضوعات بررسی شده:
- بررسی تناقضات و معجزات علمی و متنی قرآن، ادعای معجزه ریاضی و کشفیات آن.
- قضا و قدر، دامنهی اختیار در اسلام، دستور به کشتن کافران به همراه جنایتهای محمد ابن عبدالله.
- ستم اسلام به زنان و مجوز تجاوز جنسی به زنان دگراندیش.
- توهین های قرآن به مخالفان و ضعفا و ناسزاگوئی قرآن به صورت لعنت فرستادن.
- افسانههای قرآنی و بررسی ادیان سامی، اعتقاد به برتر بودن عرب در اسلام
- نقش و تاثیر ادیان ایران باستان در شکل گیری اسلام.
- جهانبینی دینی، خداشناسی و تفاوت خدا با الله و روانشناسی شخصیت محمد+فیلم داخل کعبه
- بررسی حوری،غلمان و سایر نعمتهای بهشتی و چگونگی شکنجه شدن در جهنم.
- نقش دین در مشکلات جامعه، بررسی ادعای پیشگوئی قرآن در نبرد روم و جنایات اسلام در حق نیاکان ما.
- موضوعات مربوط به شیعه و سنی.
جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)
100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن
بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...
۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۷ نظر:
در مورد ادرار شتر در در روایات در این تارنما توضیح لازم آمده است:
http://zartoshtimosalman.parsiblog.com/1211084.htm
بنده فکر میکنم شما غرض ورزی میفرمایید.در مورد خیلی مسایل هنوز زود است تا ابراز عقیده شود کما اینکه بتازگی کشف شده که نوزادان انسانها دارای زبان مشترکی برای ابراز نیازهایشان دارند که برای بزرگسالان تا بحال قابل فهم نبوده.احتیاجی برای دفاع نتنها از اسلام بلکه از هیچکدام از ادیان اللهی نیست.بنده متوجه این نیستم که شما دنبال چه چیزی میگردید؟همانطور که شما ادعا میکنید که اسلام به شعور انسانها توهین کرده بنده هم ادعا میکنم که شما به شعور 1 میلیارد نفر توهین میکنید.مگر اینکه ادعا داشته باشید که شعور و فهم شما از لحاظ علمی وزین تر از 1 میلیارد نفر است.که این ادعا کاملا خودخواهانه است
گرامی!
این بار نظرت رو منتشر کردم، دفعه ی بعد با هویت مسخش بنویس.
پاسخ به ناشناس در مورد توهین به 1 میلیارد نفر.
من کاری ندارم کی چی می گه ولی با استدلال شما:
اگه شما مسلمونین دارین به شعور 3 میلیارد بهودی، مسیحی، بی خدا و غیره توهین می کنین.
اگه شما شیعه هستین دارین به شعور 700 میلیون سنی، وهابی توهین می کنین.
اگه سنی هستین دارین به 300 میلیون...
و قص علی هذا...
با این همه چرت و پرت بعضی ها خیلی رو دارند و میان کامنت مینویسند
دوستی که گفتی داره به شعور یک میلیارد نفر توهین میشه، اولاً که نقد کردن، توهین کردن نیست
این خودتون هستید که با خوندن این همه توضیحات و باز اصرار بر عقاید بی دلیل خودتون فقط به خاطر ترس دارید به شعور خودتون توهین میکنید.
نقطه ضعف شمااین است که فقط به روایات ضعیف واسراییلیات یاروایات شیعه استدلال میکنین درضمن اهل سنت به 4مذهب تبدیل میشوند واهل تشیع به120وخورده ای مذهب شیعیان بعدازهر امام به چندین فرقه تبدیل میشوند وهرکس خودش معتقدست که بعداز فلان امام فلان فرزندش امام شده است وهر یک مذهب دیگر راباطله وکافر میداند وخودش راحق که دراین بین شیعیان 12امامی همه راکافروباطل میدانند وخودراحق.باتوجه به این اختلاف آشکارشماحق نداریدکه ازروایات وفقه شیعه استدلال برعلیه اسلام کنید این ازمذهبشون چه برسه به این خرافات بله مااهل سنت هم این هارادروغ وخرافات میدانیم وبدهم نیست اگر بگوییدکه این استدلال وفقه فلان مذهب است.
.مگر مورچه و هدهد حرف میزنند؟
برای پاسخ به این سؤال باید به دو نکته توجه نمود:
اولا": دانش ما در مورد جانداران بسیار ناچیز است و اگر دانش بشر در مورد هوش و زبان حیوانات به جایی نرسیده باشد(هر چند دانش روز هم حیوانات را فاقد هوش و زبان نمیداند) دلیل بر این نیست که حیوانات هوش ندارند و هیچ زبانی ندارند. آیا برای خداوند قدیر دشوار است که قوای در آنها قرار دهد که ما از درکش عاجز باشیم؟
ثانیا": این ادعا که حیوانات قادر به صحبت کردن نیستند، از دید علمی هم نادرست است. حیوانات هر چند مثل ما کلماتی را ادا نکنند ولی دلایل زیادی داریم بر اینکه با هم ارتباط بر قرار میکنند. برای مثال زمانی را در نظر بگیرید که یک مورچه یک ماده غذایی میبیند. او فورا با امواجی که از طریق شاخکهایش میفرستد سایر مورچگان را به طرف خود میخواند. همچنین وقتی یک مهاجم به خانۀ مورچگان حمله کند، مورچگان کارگر که در بیرون از لانه هستند با گسیل کردن امواجی مورچگان نگهبان را جهت دفاع فرامیخوانند. این مدعیان باید پاسخ دهند که مورچگان نگهبان چگونه بعد از چند ثانیه در محل مورد تهاجم قرار گرفته حاضر میشوند؟ چگونه دور یک تکه مادۀ غذایی که دور از لانۀ مورچگان قرار دارد این همه مورچه جمع میشوند؟ چگونه مورچگان همیشه با هم حرکت میکنند و یکدیگر را گم نمیکنند؛ آنهم در حالی که آنقدر بینایی کمی دارند که وقتی یک مورچه در جلوی آنها به سویشان در حرکت باشد او را نمیبینند و تا زمانی که سرشان به هم برخورد نکند، متوجه حضور او نمیشوند.
مورچه های کارگر
در مورد پرندگان نیز همین شرایط حاکم است. پرندگان، با صدور صداهای خاصی وجود یک طعمه، تهاجم یک موجود خطرناک و سایر مسائل را به هم اطلاع میدهند. حتی در فرودگاهها برای فراری دادن پرندگانی که ممکن است عامل سانحه برای هواپیماها شوند، صدایی از همان پرندگان که در حین رؤیت خطر از خود در میاورند را با بلندگو پخش میکنند و جالب اینکه آنها فرار میکنند!
۲.حضرت سلیمان که منطق الطیر میدانست چگونه با مورچه سخن میگفت؟
پرسش این است که حضرت سلیمان از زبان پرندگان آگاه بوده است، پس چگونه توانست سخن مورچه را درک کند؟
اولا": اینکه گفته شود حضرت سلیمان زبان پرندگان میدانست به این معنا نیست که زبان سایر جانداران را نمیدانست. چنانکه از همین بند میتوان برداشت که حضرت سلیمان(ع) به زبان حیوانات دیگری هم آگاه بودند. بدون شک حضرت سلیمان باید به زبان جانورانی که در سپاهش حضور داشتند آگاهی میداشت تا بتواند آنها را به این سو و آن سو ببرد.
ثانیا": حتی اگر فرض شود که حضرت سلیمان(ع) به غیر از زبان پرندگان به زبان حیوان دیگری آگاه نبود هم خدشه ای بر ماجرای شنیدن صدای مورچه توسط آن حضرت وارد نمیشود، چراکه میتوان فرض کرد که آن مورچه بالدار بوده است! شاید برای برخی عجیب باشد ولی این تعریف از پرندگان که «جانوران مهره داری هستند که روی تنشان پر وجود دارد و از طریق تخمگذاری تولید مثل میکنند...» یک تعریف خاص است و به دسته بندیهای علم زیستشناسی ربط دارد. اما در یک تعریف عام پرنده به موجودی میگویند که میپرد، مثل «ماهی پرنده». خب میدانیم که مورچگان بالدار میپرند...
۳.چرا حضرت سلیمان میخواست سر هدهد را ببرد؟
سؤال فوق هرچند به بحث علمی ما ربطی ندارد ولی خب برای برخی مطرح است. بدبختانه این سؤال ناشی قرائت ناصحیح آیات قرآن پیش میاید. حضرت سلیمان(ع)، وقتی از غیبت هدهد که باید در سپاه حاضر میبود آگاه میشود میفرماید وقتی آمد دلیل غیبتش را میپرسم، اگر دلیلش قابل قبول بود که هیچ، وگرنه او را مجازات میکنم یا ذبح میکنم. در واقع حضرت سلیمان(ع) سطوح مختلف مجازات را بیان میکند گاهی متهم بیگناه است و رها میشود، گاهی مقصر است و باید گوشمالی شود و گاهی جرمش خیلی سنگین است و اعدام میشود. پس حضرت سلیمان(ع) هرگز نفرمودند که قصد دارند سر هدهد را ببرند.
باید به این خودداری حضرت سلیمان(ع) از پیشداوری توجه کنیم. همچنین دقت نظر آن حضرت، تا جایی که از عدم حضور هدهد، یک پرندۀ کوچک، در سپاهش آگاه شدند باید برای ما درس بزرگی باشد. مدیریت صحیح همین را میطلبد.
در مورد حلال وحرامها باز هم متخصصین اسلامی دست بکار شده وعوام را مضحکه خود کرده اند حیوانی که خون جهنده دارد فلان است وبهمان است من نمیدانم چرا یکبار برای همیشه یک مسلمان کتاب
خدا را باز نمیکند وخود راسا به مطالعه ایات قران نمیپردازد تا بسادگی همه چیز دستگیرش شود در کتاب خدا چندین بار اعلام وتاکید گردیده که بجز خون ومردار وگوشت خوک وحیوانی که بنام غیر خدا خدا که نشانه شرک است ذبح شود هیچ چیز دیگر حرام نیست حتی ان موارد هم در زمانی که قصد نافرمانی وتمرد نیست وشخص جانش در خطر است انهم حلال میشودصراحتا قران میفرماید پیامبر به مردم بگو غیر از این موارد چیزی بر انها حرام نشده حال این متخصصین دینی این موارد عجیب وغریب را از کجا استخراج میکنند هرگز برای کسی توضیح نمیدهند اگر وحی منزل بود که در کتاب خدا امده بود مگر اینکه معتقد باشیم علاوه بر قران چندین وحی مخفیانه بر رسول نازل گردیده که مردم از ان بی خبر وتنها اختصاصی در اختیار این متخصصان قرار گرفته واما ممکن است پرسیده شود مثلا ما از کجا بدانیم که ایا گوشت اسب حلال است یا حرام این سوال را دیگر دین پاسخگو نیست وباید پاسخ ان را از عقل خود بخواهید تا زمانیکه گوشت لذیذ ومناسب گوسفند و گاو وشتر مهیاست کدام عقل سلیمی میل به خوردن گوشت اسب میکند ویا گوشت شیر وپلنگ وااساسا چرا خداوند گوسفند وگاو را اهلی وفراوان وقابل دسترس قرار داده وشیر وپلنگ را وحشی وخطرناک وغیر قابل دسترس کمی اندیشه وکمی تفکر میتواند راهگشا باشد
ارسال یک نظر