قرآن معتقد است که شیر از شکم دامها خارج میشود:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ (مؤمنون/21) و بدون شک در دامها براى شما پندی است از آنچه در شكمشان است شما را مینوشانیم؛ و در آنها برای شما بهرهی زیادی است و از آنها میخورید.
و منظور از شکم، دقیقا معدهی آنان است؛ زیرا گفته است که شیر از میان سرگین و خون خارج میشود:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66) و بدون شک در دامها براى شما پندی است، آنچه در شكماشان است از ميان سرگين و خون شما را شیری ناب مینوشانیم كه براى نوشندگان گواراست.
آیا چنین است؟!
اشتباه اساسی در قرآن!
در دو آیهی بالا، اشتباه اساسی دیگری در لفظ قرآن وجود دارد، در آیه نخست، قرآن گفته است که وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا؛ همانگونه که مشاهده میگردد، قرآن از ضمیر "ها" در "بطونها" استفاده کرده که به الانعام بر میگردد و کاملا درست است، زیرا انعام به دلیل جمع بودن، واژهای است مؤنث؛ حتی اگر قبول کنیم مراد تنها جنس ماده است که از آنها شیر گرفته میشود، باز هم کاربرد ضمیر "ها" کاملا درست است.
اکنون به آیه دوم توجه کنید:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ در این آیه، محمد دچار اشتباه اساسی شده است و به جای کاربرد ضمیر مؤنث "ها" در "بطون" از ضمیر مذکر "ـه" استفاده کرده که کاملا اشتباه است، زیرا هم "الانعام" واژهای است مؤنث و هم در ادامه آیه اشاره صریحی به "لبن" (شیر) دارد که تنها از جنس مؤنث خارج میشود، پس در اینجا هم باید از ضمیر مؤنث "ها" استفاده میکرد، بنابراین درست آیه چنین است:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66)
در صورتی که قران گفته است:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66)
اکنون توجیه بزرگان اسلام و کسانی که از بزرگترین ادیبان عرب به شمار میآیند، توجه کنید:
سیبویه ، کسی که صرف و قواعد صرف و نحو عرب را به آنان یاد داد در توجیه این تناقض میگوید:
العرب تخبر عن الانعام بخبر الواحد.
الزجاج میگوید که الانعام در سوره نحل مذکر است. کسائی هم همین نظر را دارد.
شوکانی میگوید "منظور از الانعام در اینجا نعم است"، زیرا اگر مفرد باشد ضمیر مذکر میگیرد.
ابوذکریا الفراء؛ عالم نحوی عراقی میگوید که نعم و الانعام هر دو یکی هستند.
دکتر فاضل صالح السامرائی در کتاب التعبیر القرآنی میگوید که منظور قرآن از تذکیر در سورهی نحل همهی منافع انعام است، زیرا شیر تنها از جنس مؤنث خارج میشود ولی هم گوشت شیر از انعام و چون در ادبیات عرب ذکر بر انثی غلبه دارد، اینجا ضمیر" ـه" به کار گرفته شده. در پاسخ باید گفت "اتفاقا برعکس گفتهی جناب دکتر، در سوره نحل تنها به شیر اشاره شده؛ در حالی که در سورهی مؤمنون به سایر منافع آن هم اشاره گردیده است " وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ (مؤمنون/21)" اگر توجیه شما درست باشد، باید در این سوره از ضمیر "ـه" استفاده میشد".
همانگونه که مشاهده میگردد، مسلمین برای توجیه این موضوع و اشتباه بزرگ محمد به تناقضگوئی روی آوردند.
اما توجیه اشتباه اول قرآن در خارج شدن شیر از میان خون و مدفوع.
در اینجا قرآن به صراحت گفته که شیر از میان خون و مدفوع خارج میشود، یعنی تولید شیراز جائی است میان خون و مدفوع، مسلمنین برای توجیه این امر میگوید که شیر از خون گرفته میشود، آیا شیر هم از مدفوع گرفته میشود؟ شما چرا یکی را رها و به دیگری چسبیدید، چون اولی که خون باشد را میتوانید توانید با سفسطه توجیه کنید اما دومی که مدفوع است را نه؟!
البته در احادیث، خوردن ادرار گوسفند و شتر و فرو کردن مگس در غذا، مستحب است.
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ (مؤمنون/21) و بدون شک در دامها براى شما پندی است از آنچه در شكمشان است شما را مینوشانیم؛ و در آنها برای شما بهرهی زیادی است و از آنها میخورید.
و منظور از شکم، دقیقا معدهی آنان است؛ زیرا گفته است که شیر از میان سرگین و خون خارج میشود:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66) و بدون شک در دامها براى شما پندی است، آنچه در شكماشان است از ميان سرگين و خون شما را شیری ناب مینوشانیم كه براى نوشندگان گواراست.
آیا چنین است؟!
اشتباه اساسی در قرآن!
در دو آیهی بالا، اشتباه اساسی دیگری در لفظ قرآن وجود دارد، در آیه نخست، قرآن گفته است که وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا؛ همانگونه که مشاهده میگردد، قرآن از ضمیر "ها" در "بطونها" استفاده کرده که به الانعام بر میگردد و کاملا درست است، زیرا انعام به دلیل جمع بودن، واژهای است مؤنث؛ حتی اگر قبول کنیم مراد تنها جنس ماده است که از آنها شیر گرفته میشود، باز هم کاربرد ضمیر "ها" کاملا درست است.
اکنون به آیه دوم توجه کنید:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ در این آیه، محمد دچار اشتباه اساسی شده است و به جای کاربرد ضمیر مؤنث "ها" در "بطون" از ضمیر مذکر "ـه" استفاده کرده که کاملا اشتباه است، زیرا هم "الانعام" واژهای است مؤنث و هم در ادامه آیه اشاره صریحی به "لبن" (شیر) دارد که تنها از جنس مؤنث خارج میشود، پس در اینجا هم باید از ضمیر مؤنث "ها" استفاده میکرد، بنابراین درست آیه چنین است:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66)
در صورتی که قران گفته است:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66)
اکنون توجیه بزرگان اسلام و کسانی که از بزرگترین ادیبان عرب به شمار میآیند، توجه کنید:
سیبویه ، کسی که صرف و قواعد صرف و نحو عرب را به آنان یاد داد در توجیه این تناقض میگوید:
العرب تخبر عن الانعام بخبر الواحد.
الزجاج میگوید که الانعام در سوره نحل مذکر است. کسائی هم همین نظر را دارد.
شوکانی میگوید "منظور از الانعام در اینجا نعم است"، زیرا اگر مفرد باشد ضمیر مذکر میگیرد.
ابوذکریا الفراء؛ عالم نحوی عراقی میگوید که نعم و الانعام هر دو یکی هستند.
دکتر فاضل صالح السامرائی در کتاب التعبیر القرآنی میگوید که منظور قرآن از تذکیر در سورهی نحل همهی منافع انعام است، زیرا شیر تنها از جنس مؤنث خارج میشود ولی هم گوشت شیر از انعام و چون در ادبیات عرب ذکر بر انثی غلبه دارد، اینجا ضمیر" ـه" به کار گرفته شده. در پاسخ باید گفت "اتفاقا برعکس گفتهی جناب دکتر، در سوره نحل تنها به شیر اشاره شده؛ در حالی که در سورهی مؤمنون به سایر منافع آن هم اشاره گردیده است " وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ (مؤمنون/21)" اگر توجیه شما درست باشد، باید در این سوره از ضمیر "ـه" استفاده میشد".
همانگونه که مشاهده میگردد، مسلمین برای توجیه این موضوع و اشتباه بزرگ محمد به تناقضگوئی روی آوردند.
اما توجیه اشتباه اول قرآن در خارج شدن شیر از میان خون و مدفوع.
در اینجا قرآن به صراحت گفته که شیر از میان خون و مدفوع خارج میشود، یعنی تولید شیراز جائی است میان خون و مدفوع، مسلمنین برای توجیه این امر میگوید که شیر از خون گرفته میشود، آیا شیر هم از مدفوع گرفته میشود؟ شما چرا یکی را رها و به دیگری چسبیدید، چون اولی که خون باشد را میتوانید توانید با سفسطه توجیه کنید اما دومی که مدفوع است را نه؟!
البته در احادیث، خوردن ادرار گوسفند و شتر و فرو کردن مگس در غذا، مستحب است.
۴۸ نظر:
زمانی که تحصیلات دانشگاهی نداشته باشین نمیدونین که شیر از خون گرفته میشه و مواد اولیه ی اون هم از معده ی حیوان خارج میشه که به علت تخمبرات میکربی بسیار بد بو به نر میرسه.
اون احادیث رو هم شما از خودت در آوردی.هیچی پیدا نکردین شروع کردین به دروغ بستن
اقای تحصیلکرده دانشگاهی، ما پذیرفتیم که شیر از شکم حیوان و از میان خون و مدفوع بیرون می آید حالا اگه ممکنه در مورد اون غلطهای املائی قرآن هم توضیح بده تا ما از اشتباه در مورد کلام الات مجید در بیائیم.
پرنسا گوش برای شنیدن نداری که بشنوی وگرنه میگفتم.
بابا چرت نگو. شیر از خون گرفته نمیشود. بلکه مواد اولیه کلی از خون گرفته میشود. خود سلول بسته به اینکه در چه بافتی است مواد لازم برای خودش را میسازد
بابک
آیه نخست که آیه 21 سوره مومنون است در مرحله دوم که باز نوشته شده در پرانتز آمده نحل 66 مهر کرده درستش کنید
درسته گرامی، هم در مومنون بیان شده و هم در نحل؛ در مؤمنون غلط املائی نداره، ولی در نحل داره.
پیروز باشید!
هرکس نوشته های این وبلاگو بخونه میفهمه که تناقضات، اشتباهات و چرند گویی های قران انتها نداره
یکی از نواقص اصلی قران که در این وبلاگ کمتر بهش پرداخته شده مبهم بودن بسیاری از نوشته های قرانه. که همین باعث ایجاد صدها فرقه اسلامی در طول تاریخ شده. در حقیقت مبهم بودن و مشخص نبودن معنی دقیق یک عبارت برای هر کتابی یه نقص بزرگه چه برسه به قران که مدعیه که کتاب هدایته!!! کتابی که باید قاعدتا از همه کتابها واضحتر و شفافتر باشه از همه کتابها مبهم تره.
امیر راوندی کدوم دانشگاه به شما درس دادن که شیر از خون گرفته میشه؟ کدوم درس؟ کدوم کتاب؟ احتمالاً حوزه نبوده اونجا؟
Amir Ravandy گرامی، آیه اصلا نگفته که شیر از خون گرفته شده یا نشده که حالا بخواهیم بحث کنیم که درست است یا غلط. آیه گفته: شیر از میان خون و مدفوع میآید، که با گرفته شدن از خون و مدفوع متفاوت است. خون در ساختن شیر نقش دارد، همانطور که در همه بافتهای بدن نقش دارد و شیر چیز استثنایی نیست که بخواهد تاکید کند. پس منظور آیه از میان خون و مدفوع آمدن است که غلط است و شیر از میان آنها نمیآید.
در ضمن شما به مدفوع هم اشارهای نکردید. اگر حرف شما درست میبود، شیر باید از مدفوع گرفته میشد!
اولا:قرآن كريم، كلام خداوند متعال است نه كلام رسول خدا صلي الله عليه وآله كه شما اين سخن را گفته ايد.
ثانيا:علماي نحو اين سؤال پاسخ داده اند. فخر رازي چند وجه را ذكر كرده است:
المسألة الثانية: قوله: مِمَّا فِي بُطُونِهِ الضمير عائد إلى الأنعام فكان الواجب أن يقال مما في بطونها، و ذكر النحويون فيه وجوها:
الأول: أن لفظ الأنعام لفظ مفرد وضع لإفادة جمع، كالرهط و القوم و البقر و النعم، فهو بحسب اللفظ لفظ مفرد فيكون ضميره ضمير الواحد، و هو التذكير، و بحسب المعنى جمع فيكون ضميره ضمير الجمع، و هو التأنيث، فلهذا السبب قال هاهنا فِي بُطُونِهِ، و قال في سورة المؤمنين: فِي بُطُونِها [المؤمنون: 21].
الثاني: قوله: فِي بُطُونِهِ أي في بطون ما ذكرنا، و هذا جواب الكسائي. قال المبرد: هذا شائع في القرآن. قال تعالى: فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي [الأنعام: 78] يعني هذا الشيء الطالع ربي. و قال: كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ [المدثر: 54، 55] أي ذكر هذا الشيء.
و اعلم أن هذا إنما يجوز فيما يكون تأنيثه غير حقيقي، أما الذي يكون تأنيثه حقيقيا، فلا يجوز، فإنه لا يجوز في مستقيم الكلام أن يقال جاريتك ذهب، و لا غلامك ذهب على تقدير أن نحمله على النسمة.
الثالث:أن فيه إضمارا، و التقدير: نسقيكم مما في بطونه اللبن إذ ليس كلها ذات لبن.
مسأله دوم:ضمير در «بطونه» به «انعام» بر ميگردد؛ پس واجب است كه «بطونها» گفته شود. نحويون در باره آن چند وجه را گفته اند:
وجه اول: لفظ «انعام» مفردي است كه براي افاده معناي جمع وضع شده است. مثل: رهط، قوم و بقر و نعم. پس او از نظر لفظ مفرد است پس ضميرش واحد است كه مذكر ميباشد. ولي از نظر معنا جمع است پس ضميرش نيز جمع و مونث است. از اين جهت در اينجا بطونه گفته است. اما در سوره مؤمنون، بطونها فرموده است.
وجه دوم: اين است كه ضمير به ما ذكرنا بر ميگردد. اين پاسخ كسايي است و مبرد گفته اين نوع ضمير آوردن در قرآن شايع است. و مثال زده است. ....
وجه سوم اين كه: چيزي در تقدير است: يعني في بطونه اللبن. پس ضمير به بعضي انعام بر ميگردد چرا كه برخي از آنها شير دارد نه همه آنها.
مفاتيح الغيب، ج20، ص: 232
آقای راوندی، گفتید یا گفتهاند که «اما در سوره مؤمنون، بطونها فرموده است.»
چرا؟ یعنی اگر دلایل درست باشد، چرا بطونه را در المومنون بکار نبرده است؟
در جواب ناشناس:
در سوره ی مومنون گفته در حیوانات نشانه هایی است در اینجا کلمه ی استفاده شده معنای جمع میدهد انعام در معای جمع مونث است پس گفته شده بطونها.اما در نحل انعام در ظاهر جمع آمده اما به معنای مفرد استفاده شده(در توضیح آمد) که در معنای مفرد انعام مذکر است پس بطونه استفاده شده که ضمیر مذکر دارد.
اگر بخواهیم ترجمه کنیم به این شکل میشه:
در حیوان برای شما عبرتی است . . .
وقتی که نویسنده دستور زبان عربی ندونه همین گاف رو هم میده.:)))))))))
آقاجون هردوتا آیه عین همند: وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي ...
حالا شما میگی یکیش مونث درسته یکیش مذکر؟!! خوب اگه منظورش مفرد بود همون نعم میگفت دیگه
مثل اینکه من به شما بگم امیر خانم، بعد بگم دستور زبان فارسی بلد نیستی دیگه، اینجا خانم معنی آقا میده.
آقای راوندی، من همان ناشناسی هستم که صادقانه از شما پرسیدم، چون به دنبال کشف حقیقت هستم. پاسخ شما مرا راضی نکرد. همانجور که ناشناس گرامی دیگر میگویند، بخش اول هر دو آیه عین همند. اگر هنوز موضوع آشکار نیست من هم مینویسم:
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا (مؤمنون/21)
و بدون شک در دامها براى شما پندی است از آنچه در شكمشان است شما را مینوشانیم؛
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ (نحل/66)
و بدون شک در دامها براى شما پندی است از آنچه در شكمشان است شما را مینوشانیم؛
اگر حرف شما در مورد مفرد بودن دومی درست باشد، همین را میتوان در مورد اولی نیز گفت.
این جزو دستور قوائد عربی است.
وقتی من میگویم شما بفرمایید بشینید و منظورم یک نفر هست آیا من بی سوادم؟آیا من نمیدانم شما برای چند نفر استفاده میشود و من نمیفهمم که برای یک نفر استفاده کرده ام.من میتوانسم بگویم تو بشین،هر دو جمله صحیح است.
اگر اولی رو ما میخواستیم در معنای مفر د استفاده کنیم باید به جای ضمیر ها ضمیر ه می آوردیم.اون ناشناسی هم که گفته (مثل اینکه من به شما بگم امیر خانم، بعد بگم دستور زبان فارسی بلد نیستی دیگه، اینجا خانم معنی آقا میده.)ببینیند دستور زبان ها در زبون های مختلف متفاوته الان تقصیر خدا چیه که نویسنده قاعده ی عربی بلد نیست.مثال اولم واضحه.بله قرآن میتونست از خود کلمه ی مفرد استفاده کنه اما نکرده و از دستور زبان دیگه ای برای بیان مفهوم استفاده کرده.ایرادی هم نداره.عین این که من یک بار بگم شما بفرمایید بشینید و یک بار بگم تو بفرما بشین.ایرادی داره؟
بنظرم اینجور که میگویید ایرادی ندارد. من فعلا حرف شما را میپذیرم. ولی باید بعدا تحقیق کنم که آیا اینکار در عربی صحیح مجاز است یا در عربی صحیح زمان محمد مجاز بوده یا نه. سپاس.
آقای راوندی اگر مغلطه نمیکنند مثالی از قرآن بیاورند که الانعام مذکر هم تلقی شده. مسلمین استاد مغلطه هستند.این آیه از اشتباهات محمد است.
آقای پرنسا در سوره ی نحل انعام مذکر گرفته شده کمه ضمیر ه آورده.ثانیا مگه قرآن آموزش زبان عربیه؟
باسواط، اولا من دخترم آقای عرب که با فرهنگ ایرانی و نامهای ایرانی مشکل دارید و همه چیزی رو در فرهنگ عربی اسلامی می بینید.
ثانیا هههههه! میگم یه آیه چیزی از قرآن بیار که نشون بده این آیه اشتباه نیست همون اشتباه رو برام میاره، آخه خودت به منطقت و سفسطت خندت نمیگیره؟
آقای راوندی لطفاً بفرمایید آیا در زبان عربی، تمام اسامی جمع مؤنث رو میتوان به معنای مفرد آورد و به دنبال آن از ضمیر مذکر استفاده کرد؟ یا این استثنا فقط در مورد کلمه "انعام" وجود دارد.
دوم اینکه به توجه به تسلطی که در زبان عربی دارید، لطفاً مثال مشابهی از هر کتاب معتبری که میدونید بیاورید. که ما هم بتونیم در گوگل سرچ پیدا کنیم.
آقای پدرام که در باره ی قاعده ی عربی سوال کرده بودید:
برای جمع مکسّر غیر عاقل، فعل و یا ضمیر مؤنث به کار می رود:
مانند «انعام» که جمع مکسر «نعم» است و در قرآن نیز در آیات متعددی، با ضمیر مؤنث آورده شده است:
«وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فيها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُون»(نحل: 16/ 5)
«اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُون»(غافر: 40/ 79)
«وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاَّ مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا»(انعام: 6/ 138)
هم چنین مانند «انهار» که جمع مکسر «نهر» است:
«وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْري»(انعام: 6/ 6)
فعل «تجری» ـ مفرد مؤنث ـ برای «الانهار»، بسیار در قرآن آورده شده است.
هم چنین مانند «بیوت» که جمع مکسر «بیت» است:
«في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال»(نور: 24/ 36)
به قواعد ادبیات عرب حتی در کتب دوره متوسطه که مراجعه فرمایید آمده که برای جمع مکسر عاقل، هم ضمیر جمع، هم ضمیر مفرد مذکر و هم ضمیر مفرد مؤنث آورده می شود؛ ولی برای جمع مکسر غیر عاقل، ضمیر مفرد مؤنث آورده می شود.
آقای راوندی
البته من هم فکر نمیکردم که قرآن اشتباههای دستوری یا املایی داشته باشد. چون قرآن مدتها پس از زمان محمد، جمع آوری اعراب گذاری و تصحیح شده.
ولی با توجه به توضیحات شما، ظاهراً شما هم که رای به اشتباه بودن این آیه دادید:
"برای جمع مکسّر غیر عاقل، فعل و یا ضمیر مؤنث به کار می رود مانند «انعام» که جمع مکسر «نعم» است "
ببینید آقای پدرام انعام از لحاظ جنسیت مذکر هست و ریشه ی اون مونث.یک جا میگیم چون انعام خودش جنس مذکر داره ضمیر رو مذکر استفاده میکنیم و یا می توان به جهت جمع مکسر بودن، ضمیر مؤنث برای آن آورد
ببینید برای شما این ها عجیبه چون این جور چیز ها در فارسی نیست ما اصلا در فارسی جنس نداریم اما در عربی استفاده میشه
خوب من هم خواهش کردم نمونه دیگری از اسم جمع مؤنث که به دنبال آن از ضمیر مذکر استفاده شده نشان بدهید. ولی تمام مثالهایی که شما زدید برعکس این موضوع بود.
آقای پدرام بنده نگفتم جمع مونث ضمیر مذکر میگیره بنده من گفتم جمع مکثر غیر عاقل ضمیر مونث میگیره. مثال هم آوردم.من مثال زدم در این مثال «وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْري» نهر که جمعش میشه انهار هر دو مذکر هستند.اما برای آنها ضمیر مونث آورده شده.اگر ضمیر مذکر قرار میداد باید میشد یجْري.اما ضمیر مونث قرار داده و شده تجری.مذکر ضمیر مونث گرفته.
و حتی در این مثال «في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال»
الله مذکر هست یک بار برای اون ضمیر مونث اومده یک بار ضمیر مذکر.یک بار گفته تُرْفَعَ که مونثه.یک بار گفته يُذْكَرَ که مذکره.
جناب راوندی عزیز، باز هم که همان شد. لطفاً توجه کنید:
1- فرمودید: "جمع مکثر غیر عاقل ضمیر مونث میگیره"
2- در مثال آخری شما "وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْري" هم ضمیر مونث آمده و صحیح است.
3- اما در آیه "وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ" برای انعام از ضمیر مذکر استفاده شده که ظاهراً اشتباه است.
4- آیا میتوانید مثالی بزنید که برای جمع مکسری مانند انعام، از ضمیر مذکر استفاده شده باشد؟
آقای پدرام این که جمع مکسری که جنس مذکر دارد ضمیر مذکر بگیرد که خیلی واضحه چون همه جا گفته شده مذکر ضمیر مذکر میگیرد.ولی من باز هم جستو جو میکنم و میگم.
این هم مثال:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»(بقره: 2/ 182)
«صیام» جمع مکسر است که برای آن، فعل مفرد مذکر «کُتِب» به کار رفته است. «کُتِب» فعل ماضی مجهول است که ضمیر «هو» در آن مستتر است.
به نظرم این مثال هم مرتبط با سوال نیست.
صیام جمع مکسر غیر عاقل نیست. جمع صوم است که خودش مذکر است، پس جمعش هم مذکر میشود. پس بدیهی است که ضمیر مذکر میگیرد.
ولی انعام (همانطور که خودتان هم تایید کردید) جمع مکسر غیر عاقل است. پس باید ضمیر مؤنث میگرفت. اگر اشتباه میکنم بفرمایید.
باید مثالی از یک جمع مکسر غیر عاقل (حیوان یا اشیا) بیاورید که ضمیرش مذکر باشد. در آنصورت حتماً قبول میکنم که "وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ" هم صحیح است.
مراد از عاقل، ذوی العقول یعنی دارای عقل است، مثل انسان.
غیر ذوی العقول، مانند حیوان و اشیاءو . . . انعام مذکر هست،غیر عاقل هست،جمع مکسر هم هست ضمیر مذکر هم گرفته.صیام مذکر هست،غیر عاقل هست،جمع مکسر هم هست ضمیر مذکر هم گرفته.
در ضمن اگر صیام غیر عاقل نیست پس چی است؟
باز هم میپرسم یه حیوان پیدا کنم.
البته، اطلاعات من در مورد قواعد عربی کم است. ولی خود شما هم چند خط بالاتر گفتید: "به قواعد ادبیات عرب حتی در کتب دوره متوسطه که مراجعه فرمایید آمده که ...برای جمع مکسر غیر عاقل، ضمیر مفرد مؤنث آورده می شود." اگر بشود از ضمیر مذکر هم استفاده کرد، پس دیگه این قانون به چه کاری میاد؟ از اول میگفتند هم مذکر درسته هم مؤنث.
و تاجایی که به یاد دارم منظور از غیر عاقل، حیوان و اشیا است.
در آیات ذیل، «الکلم» جمع مکسر است که ضمیر مفرد مذکر به آن برگردانده شده است:
«مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» (نساء: 4/ 46)
«يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» (مائده: 5/ 13)
«يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِه» (مائده: 5/ 41)
«إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه» (فاطر: 35/ 10)
قرار بود حیوان یا اشیا پیدا کنید. "الکلم = سخنان" که حیوان و اشیا نیست!
الکلم نه حیوان نه انسان پس شی حساب میشه.اگر شی نیست پس چیه.دایره ی اشیائ خیلی زیاده.
اینم یک آیه که توش انعام هست:
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ
الوانه دارای ضمیر ه که ضمیر مذکر حساب میشه.
این هم مثال درستی نیست.
"النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ" هم مذکر دارد و هم مؤنث، پس بدیهی است که ضمیر مذکر میگیرد.
وقتی به عربی میگویید: "مردان و زنان رفتند"، ضمیر مذکر استفاده میکنید یا مؤنث؟
هم ناس هم دواب و هم انعام هر سه مذکر هستند.کدوم یکی از اینها مونث است؟
چون مذکر هست صمیر مذکر هم گرفته.
آقای راوندی عزیز. مگر اینهمه وقت درمورد جمع مکسر غیر عاقل صحبت نمیکنیم؟!
"الانعام" که حیوان است پس مؤنث است.
اگر "الانعام" به تنهایی آمده بود، ضمیرش باید مؤنث میشد.
"الناس" که عاقل است پس مذکر است.
چون یک ضمیر برای هر دو استفاده شده، پس ضمیر مذکر به کار رفته.
عزیز من انعام از لحاظ جنس مذکر هست.من نگفتم که هر چیزی که جمع مکثر غیر هاقل هست جنس مونث داره.من گفتم هر جمع مکسر غیر عاقل ضمیر مونث هم میتونه بگیره.یعنی اگر جمع مکسری جنس مذکر داشته باشه میتونه ضمیر مونث بگیره و هم میتونه ضمیر مذکر بگیره.ایراد نویسنده تو این مورده دیگه.ما بحث جنس میکنیم و ضمیر این دوتا از هم متفاوته.
الناس عاقله یاشه مگه چی میشه اون واوی که بین اونها اومده نشون میده جنس اونها با هم یکیه،در ضمن ضمیر ه به انعام هم بر میگرده.
متاسفانه باز برگشتیم سر خط اول.
در اینترنت هم جمع مکسر رو جستجو کردم، همین قانون رو پیدا کردم:
----------------------------------------------------------------------------
1- جواز مفرد المؤنث أو جمع المؤنث: اگر اسم جمع مکسر غیرعاقل یا جمع مؤنث سالم و یا جمع مکسر مؤنث بیاید و فعل بعد از آن قرار بگیرد جایز است آن فعل مفرد مؤنث یا جمع مؤنث بیاید.
2- جواز مفرد المؤنث أو جمع المذکر: اگر اسم اول جمع مکسر عاقل باشد فعل بعد از آن جایز است مفرد مؤنث یا جمع مذکر بیاید.
---------------------------------------------------------------------------
هنوز هم به نظر میاد استفاده از بُطُونِهِ برای الأَنْعَام اشتباه هست.
این نوشته رو بخونین.نوشته ی شمل جدا از بحث ما است.در مورد جمع مکسر غیر عاقل صحبت کرده.
http://www.porsemanequran.com/node/24909
لطفا هر کس می تواند این سه صفحه مهم انگلیسی زبان درباره نقد اسلام و متعلقاتش در ویکی پدیا را برگردان پارسی بکند و در ویکی پدیای فارسی با ذکر منابع وارد نماید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Criticism_of_Islam
https://en.wikipedia.org/wiki/Criticism_of_Muhammad
https://en.wikipedia.org/wiki/Criticism_of_the_Quran
خیلی مطالب و نقل قول های جالبی دارند.
بزرگ ترین کار این است که نوشته هایی که جنایت های صدر اسلام را نشان می دهد در کاغذ آ4 با فونت خوب وخوانا همراه با ذکر منابع کتاب ها برای تحقیق بیشتر آماده کنید و برای پرینت قرار بدهید تا در مساجد با احتیاط پخش شوند!
باید تریبون یک طرفه مساجد که به نفع آخوندهاست را دو طرفه و به ضرر آنها کرد.
باید پایگاه های مساجد را با مطالب افشاگرانه سخت تسخیر کرد!
کاش همین کاره شما انجام بشه تا دروغ هایی که امثال شما ساختید رو بشه و جواب داده بشه تا شما رسوا بشید.اما شما از ترستون نشستید پشت سیستم و یک مشت دروغ رو پخش میکنید بدون اینکه پاسخگو باشید.
Aghaye Ravandi , pas shoma zahmat bekeshid va in iradhaye ghorani ra dar masajed pakhsh konid. Chon ma az janeman mitarsim.
جناب راوندی ، من آماده ام تا کس ننت رو پاره کنم و کیر تو کس فاطمه زهرا بکنم��
آورین آورین
ناشناس گرامی،
مادر جناب راوندی یک فاحشه است که با حسینی قزوینی مدیر شبکه ولایت روابط نامشروع دارد، شما اگر واقعا به دنبال حقیقت هستید باید به کتب معتبر لغت مراجعه کنید و جواب تان را بگیرید.
ارسال یک نظر