ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۹۲ شهریور ۸, جمعه

تکفیریها چه کسانی هستند و تکفیری کیست؟

   در اصطلاح امروزی به کسی که دیگران را بدون دلیل کافر می‌داند و سپس آنان را می‌کشد تکفیری گفته می‌شود.
    پس نخست به تعریف کفر و کافر از دیدگاه اسلام می‌پردازیم؛ از دید اسلام انکار یکی از مسلمات اسلام کفر است و شخص منکر کافر، ملاک این موضوع نیز آن چیزی است که حکم آن به صراحت در قرآن آمده باشد، مثلا در قرآن بیان شده که انسان مسلمان باید نماز بخواند، روزه بگیرد، حج برود و ... اگر کسی منکر یکی از این موارد باشد کافر است، مهمترین اصل در اسلام شهادتین (دو گواهی) می‌باشد یعنی گواهی دادن به اینکه خدائی غیر از الله در جهان وجود ندارد و محمد هم فرستاده‌ی اوست (لا اله الا الله، محمد رسول الله)؛ بنابراین طبق این تعریف  پیروان تمامی ادیان دیگر (غیر از اسلام) در زمره‌ی کفار محسوب می‌گردند؛ همه‌ی ما می‌دانیم که اسلام تنها ادیان سامی (یهودیت و مسیحیت) را به رسمیت می‌شناسد؛ پرسش:
آیا از دید اسلام یهودیان و مسیحیان در زمره‌ی کفار محسوب می‌گردند؟
    برای پاسخ دادن به این پرسش به خود قرآن مراجعه می‌کنیم، قرآن می‌گوید:
    لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ(مائده/72) یقینا كسانى كه گفتند الله همان مسيح پسر مريم است قطعا كافر شده‏اند و در حالی که مسيح مى‏گفت "اى فرزندان اسرائيل، پروردگار من و پروردگار خودتان را بپرستيد كه هر كس به الله شرك آورد قطعا الله بهشت را بر او حرام گردانیده و جايگاهش آتش است و براى ستمكاران هیچ یاری دهنده‌ای وجود ندارد.
    لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده/73) كسانى كه  گفتند الله سومين سه است بدون شک كافر شده‏اند و حال آنكه هيچ خدائی جز الله نيست و اگر از آنچه مى‏گويند دست نکشند، به کسانی از ایشان که کافر شدندعذابى دردنک خواهد رسيد.
    این کتاب پا را این این فراتر گذاشته به صراحت می‌گوید که هم یهودیان و هم مسیحیان کافرند:
وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (توبه/30) و يهود گفتند عزير پسر الله است و نصرانی‌ها (مسیحیان) گفتند مسيح پسر الله است؛ اين سخنى است  كه به زبان مى‏آورند و سخنانشان مانند کفار پیشین است، الله آنان را بكشد چگونه بهتان می‌بندند.
   نکته‌ی جالب دیگری که در این آیه وجود دارد آرزوی کشته شدن آنان از سوی الله است، ظاهرا نویسنده‌ی قرآن یادش رفته که در اینجا از جانب الله سخن می‌گوید؛ ضمنا آرزو کردن به صفاتی که از الله با عنوان خدای یگانه یاد می‌کنند در تضاد است زیرا آرزو درخواست شخصی است که توانائی رسیدن آنی به خواسته‌اش را در خود نمی‌بیند. شرح قضا و قدر
   پس طبق قرآن تمامی انسانها غیر از مسلمانان کافر هستند، اما موضوع به همین جا ختم پیدا نمی‌کند، زیرا مسلمان کیست؟!
     در اسلام فرقه‌های گوناگونی وجود دارد که عمدتا به دو فرقه‌ی سنی و شیعه تقسیم می‌شوند، پس در ابتدا به تعریف کفر از دید این دو فرقه می‌پردازیم.
     اهل سنت اصول دین را 3 تا می‌داند:
1- توحید (اعتقاد به اینکه غیر از الله خدائی نیست).
2- نبوت (اعتقاد به اینکه محمد آخرین فرستاده‌ی همین خداست).
3- معاد (اعتقاد به اینکه انسان پس از مرگ دوباره زنده می‌شود و بر اساس میزان اعتقاد به اصول بالا مجازات می‌گردد و یا پاداش داده خواهد شد)
    شیعه علاوه بر اعتقاد به سه اصل بالا دو اصل دیگر را هم به موارد یاد شده می‌افزاید:
    4- عدل (اعتقاد به دادگر بودن الله پیامبران و امامان)
    5 - امامت (اعتقاد به اینکه الله پس از فرستادن محمد به سوی مردم به او دستور داد تا برای خویش جانشینانی معصوم را برگزیند تا مردم در هر زمان به آنان توسل جویند)
    نخستین اختلاف مسلمانان از همان نخستین اصل آغاز می‌گردد، زیرا اهل سنت معتقد است که الله را تنها و بدون واسطه باید خواند و پرستش نمو؛ شیعه معتقد است که برای رسیدن به الله باید به امامان توسل جست و آنان را واسطه‌ی بین خویش و الله قرار داد، اهل سنت معتقدند که طبق قرآن کسانیکه بین خویش و الله واسطه قرار می‌دهند مشرک هستند:
     أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3) همانا دين خالص از آن الله است، و آنها كه غير از الله را اولياي خود قرار دادند، و دليلشان اين بود كه اينها را نمي‏پرستيم مگر به خاطر اينكه ما را به الله نزديك كنند، الله روز قيامت ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري مي‏كند، الله آن كس را كه دروغگو و كفران كننده است هرگز هدايت نمي‏كند
 و همچنین معتقدند که شیعه غیر الله را صدا می‌زند که طبق قرآن توانائی اجابت دعا را ندارند:
   وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (احقاف/5) و  چه کسی گمراه‏تر از شخصی است كه غیر از الله را مى‏خواند، (آن غیر الله) کسی است که تا قيامت پاسخش را نمى‏دهد و آنها از دعايشان بى‏خبرند.   برای دیدن شرح کامل اختلاف دو فرقه‌ی اسلامی در مورد توسل و دیدن دلایل هر کدام از آنان اینجا را کلیک کنید
     بنابراین از دید بسیاری از اهل سنت هیچ تفاوتی میان درخواست از ضریح با بت نیست، زیرا بت پرستان هم تندیس های افراد نیکوکاری که مرده بودند را واسطه بین خویش و الله قرار می‌دادند؛ بنابرین و با توجه به اینکه هر مشرک کافر است لذا شیعیان هم مانند مشرکین کافرند؛ برخی از آنان با استناد به آیه‌ای از قرآن که تمام گناهان را حتی کشتن بیگناهان را قابل بخشش ولی شرک را غیر قابل بخشش می‌داند معتقدند که شیعیان از تمامی کفار پست‌ترند:
     إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا  (نساء/48) بدون شک الله شرک (در عبادت) را برای خود نمی‌بخشد و (گناهان) غیر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشد و هر کس به الله شرک بورزد یقینا گناه بزرگی را بر گردن گرفته است. 
     موضوع به همین جا ختم نمی‌شود، شیعه اعتقاد به امامت را درست مانند اعتقاد به نبوت می‌داند و در واقع امامت را ادامه‌ی نبوت محمد قلمداد می‌کند، بنابراین اگر کسی منکر امامت یکی از امامان به عنوان افراد معصوم و در ردیف محمد نداند منکر اصلی از اصول دین گشته کافر شمرده می‌شود.
    شیخ مفید که از بزرگترین علمای تاریخ شیعه است می‌گوید که اگر کسی منکر واجب بودن پیروی از یکی از امامان که الله پیرویش را بر ما واجب نموده گردد کافری است گمراه که آتش جهنم در انتظار اواست:
    واتفقت الامامیة علی ان من انکر امامة احد الائمة و جحد ما اوجبه الله تعالی من فرض الطاعة فهو کافر ضال مستحق للخلود".
      و شیخ صدوق می‌گوید که منکر امام منکر نبوت است و منکر نبوت هم منکر توحید:
     یجب ان یعتقد ان المنکر للامام کالمنکر للنبوة و المنکر للنبوة کالمنکر للتوحید (شیخ صدوق/ الهدایه/ صفحه 6 و 7 / کتابفروشی اسلامیه/ تهران 1377)
     شیخ طوسی می‌گوید که مخالفت با اهل حقیقت (یعنی شیعه) کافر است و لازم است که بر او حکمی مانند حکم کفار داده شود: "ان المخالف لاهل الحق کافر فیجب ان یکون حکمه حکم الکفار"
    و همچنین می‌گوید انکار امامت را مانند انکار نبوت می‌داند: 
    دفع الامامة کفر کما ان دفع النبوة کفر لان الجهل بهما علی حد واحد ( تلخیص الشافی/ جلد 4/صفحه 131؛ به نقل از مقدمه‌ی محقق بحارالانوار، ج 29، ص 38). 
    
 تفاوت اهل سنت و شیعه در این است که تندروان سنی آشکارا مخالفین را می‌شکند ولی شیعه، پنهانی، زیرا:
   در حدیثی از قول امام صادق گفته شده که کشتن ناصبی بر شما شیعیان حلال است و اگر توانستی دیوار را بر سرش خراب کن یا او را غرق نما به شرطی که کسی تو را نبیند، گفتم در مورد اموالش چه نظری داری؟ گفت تا جائی که می‌توانی مالش را بردار. (علل الشرائع شیخ صدوق/ جلد 2/ صفحه 601 - الانتصار حر عاملی/ جلد 9/ صفحه 125 - بحار الانوار / جلد 27 / صفحه 231 - )

ابی عبدالله قال حلال الدم لكن اتق علیک فان قدرت ان تقلب علیه حائطا أو تغرقه فی ماء لكيلا یشهد به علیک فافعل قلت فما ترى فی مالهی قال توه ما قدرت عليه.


  اما از دید قرآن حکم کفر چیست؟
   قرآن به صراحت به مسلمانان دستور می‌دهد تا هر کافری که یافتید را بکشید:
    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (توبه/123)اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد (با) كافرانى كه مجاور شما هستند بجنگید و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه الله با متقیان است.
  بنابراین قرآن بزرگترین تکفیری است.

۶ نظر:

روزبه گفت...

تشكر از مطلب جامعي كه تهيه فرموديد.

ناشناس گفت...

مطلب خوبی بود ادامه بدید. تشکر.

ناشناس گفت...

درود؛ ما بلاگتو دنبال می کنیم؛ ادامه بده و با نوشته های جدید به روز شو؛
بدرود.

ناشناس گفت...

قالب رو عوض کن و یه چیز بهتر بزار.

yashar گفت...

واقعا ممنون البته مملکت ما تا 1000 سال آینده هم شاید با همین حکمت دیکتاتوری بی خرد ادامه داشته و برای بعضی از مردم بهتره بروند و همون شعار مرگ بر ضد ولایت و مرگ بر آمریکا و مرگ بر کفار بدهند مردم ما شاید به قولی بی فکر ترین باشند

ناشناس گفت...

آری بنویس وولدالزنایی تو بیش از پیش آشکار کن !

Translate

بايگانی وبلاگ