آیا میدانید که حجاب چگونه و چرا از سوی محمد ابن عبدالله واجب اعلام گردید؟
حدودا سال پنجم هجری بود که محمد پس از اینکه عاشق زن فرزندخواندهاش، زینب بنت جحش که زنی زیبا رو بود شد با کمک الله اقدام به ازدواج با این زن نمود؛ درست در شب عروسی او اتفاقی اتفاد که محمد دانست باید زنان را از مردان جدا نماید. در زبان عربی حجاب هرگز به معنای پوشش نیست بلکه معادل پرده است(1)، یعنی زنان باید از ارتباط مستقیما با مردان خودداری کنند و اگر مجبور شدند به بیرون از خانه بروند باید خمار که لباسی است که کل بدن حتی صورت را نیز میپوشاند، بپوشند؛ پیش از این موضوع زنان حتی با مردان در سر یک سفره غذا میخوردند.
در هنگام عروسی او با زینب همهی میهمانان از خانهی او رفتند جز سه نفر؛ آنها مشغول صحبت کردن بودند و زینب هم در گوشهای نشسته بود، محمد مرتب سرک میکشید و از اینکه این سه نفر هنوز نرفته بودند، ناراحت بود، اما شرم داشت که مستقیما از آنان بخواهد تا آنجا را ترک کنند؛ این بود که جملاتی را با خود به صورت بلند زمزمه کرد، آنان دانستند که باید آنجا را ترک کنند، او در این جملات مستقیما به آنان یادآوری نمود که شما حق ندارید با زنان نبی ازدواج کنید.
در این جملات که بعدا آیهی قرآن گردید، محمد به صورت آشکاری میترسید همانگونه که خود او با زن فرد دیگری ازدواج نمود، کسانی پیدا شوند که با زنانش ازدواج نمایند.
اشاره شد که تا پیش از این زنان و مردان مستقیما با هم در ارتباط بودند و حتی سر یک سفره غذا میخوردند؛ محمد هم با استفاده از همین موضوع، توانسته بود طلاق زن پسرخواندهاش را بگیرد با این ادعا که عقد ما در آسمانها و توسط شخص الله بسته شده؛ او زینب را زن خویش اعلام نمود ( زینب افتخار میکرد که الله صیغهی عقد او را جاری کرده است، شرح مفصل این داستان در اینجاا).
حکم حجاب به یکباره از سوی محمد اعلام نشد؛ بلکه تدریجی بیان گردید، نقطهی آغازین آن همین داستانی است که در بالا نوشتم. تاریخ طبری این داستان را اینگونه بیان مینماید(به طور خلاصه):
انَس میگوید رسول الله با زینت دختر جحش عقد کرده بود و قرار شده بود که من عدهای را برای شام دعوت نمایم؛ عدهی زیادی آمده بودند، آنها شام خوردند و آنجا را ترک کردند. من به رسول الله گفتم: تعداد زیادی را دعوت کردم و کسی دیگری نیست تا او را دعوت نمایم. پس از مدتی رسول الله به من گفت که به مهمانی خاتمه بدهم؛ زنیب در گوشهای نشسته بود(و همگان او را میدیدند) او زن زیبائی بود. ... رسول الله دید که سه نفر مشغول سخن گفتن هستند و هنوز آنجا را ترک نکردهاند، او بسیار مؤدب و خوددار بود. وی به سرعت آنجا را ترک کرد و به اتاق عایشه رفت. سرانجام به خاطر نمیآورم که توسط من یا فردی دگر به رسول الله گفتیم که آن سه نفر نیز آنجا را ترک کردند. آن حضرت به نزد زینب رفت و در حالی که این را میخواند:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد داخل اتاقهاى پيامبر نشويد مگر آنكه براى طعامى به شما اجازه داده شود بىآنكه در انتظار پخته شدن آن باشيد ولى هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد بىآنكه سرگرم سخنى گرديد اين (کار) شما پيامبر را مىرنجاند و از شما شرم مىدارد و در حالی که الله از گفتن حق شرم نمىكند و هنگامیکه از زنان چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد اين براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاكيزهتر است و شما حق نداريد فرستادهی الله را برنجانيد و مطلقا زنانش را پس از او به ازدواج خود درآوريد زیرا اين نزد الله همیشه گناه بزرگی است.
سپس میان من و خودش پردهای را کشید؛ این جملات(جملات بالا) آیهی قرآن شد:
یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا(احزاب/53)
قرطبی در تفسیر همین آیه میگوید: هنگامی که رسول الله (ص) با زینب بنت جحش زن زید ازدواج نمود ولیمه داد و مردم را دعوت نمود، پس از اینکه شام را خوردند گروهی از آنان در خانهی رسول الله (ص) مشغول صحبت شدند و زنش هم رو به دیوار نشسته بود، آنان برای رسول الله (ص) ایجاد مزاحمت کردند، انس گفت یادم نیست که من از خروج آنان خبر دادم یا رسول الله از من خواست؛ او (محمد) و پرده را که بین من و او بود کشید و آیهی حجاب نازل شد.
تفسیر آیهی 53 سورهی احزاب قرطبی:
ان رسول الله (ص) لما تزوج زينب بنت جحش امراه زيد، اولم عليها، فدعا الناس، فلما طعموا جلس طوائف منهم يتحدثون في بيت رسول الله (ص) وزوجته موليه وجهها إلى الحائط، فثقلوا على رسول الله (ص)؛ قال أنس: فما اری اانا اخبرت النبی أن القوم قد خرجوا او اخبرنی. قال: فانطلق حتى دخل البيت، فذهبت ادخل معه فالقى الستر بينی وبينه ونزل الحجاب. قال: و وعظ القوم بما وعظوا به، و انزل الله عزوجل يا أيها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبي - إلى قوله - إن ذلكم كان عند الله عظيما؛ أخرجه الصحيح.
در تفسیر طبری همین داستان آمده به اضافه اینکه بیان شده که زینب زن بسیار زیبائی بود:
و ان زينب لجالسه في ناحيه البيت، و كانت قد اعطيت جمالا وبقی ثلاثه نفر يتحدثون فی البيت. (برای دیدن شرح کامل ماجرای ازدواج محمد با عروسش در منابع معتبر شیعه و سنی و مجبور شدن زید به طلاق دادن زنش به وسیلهی محمد با کمک خدائی وهمی یعنی الله، اینجا را کلیک کنید)
همین روایت نیز در صحیح مسلم / کتاب النکاح/ باب زواج زينب بنت جحش ونزول الحجاب وإثبات وليمة العرس و صحیح بخاری/کتاب تفسیر قران/با قوله تعالی لا تدخلوا بیوت... حدیث شماره 4513 نیز آمده است.
همهی روایات اسلامی دال بر این است که زینب بنت جحش زنی بود زیبا؛ در زمانیکه زینب همسر پسرخواندهی محمد بود، او سر ناسازگاری با زید را داشت؛ زید خوب میدانست که زینب در ابتدا به او علاقهای نداشته است و محمد را دوست میداشته، محمد هم بدون محدودیت قادر بود که زینب را ببیند؛ ظاهرا زید از این علاقهی متقابل محمد و زینب خبر داشت و او را طلاق داد، پس از اینکه او را طلاق داد، محمد بدون معطلی نزد زینب رفت و به او مژده داد که الله من و تو را به عقد ازدواج هم درآورده، محمد حتی منتظر تمام شدن عده(سه ماه پس از طلاق دادن) ننشست، البته در این موضوع هم نکاتی نهفته است، اینکه محمد خوب میدانسته که در این مدت زینب با زید ارتباط جنسی نداشتهاند، این تنها دلیل این موضوع میتواند باشد وگرنه او باید مدت عده را تمام میکرد.
نکتهی دیگری که در این داستان نهفته است، این موضوع است که چرا آیهی پرده(حجاب) بلافاصله نازل شد؟ محمد همیشه پس از اتفاقاتی که میافتاد تا نزول آیه مدت زیادی را در تعقل میگذرانید. به نظر میرسد که محمد در اینجا هم از این اصل پیروی نموده و پس از اینکه به این صورت طلاق زن پسرخواندهاش را گرفت به فکر افتاده بود تا مبادا کس دیگری همین بلا را بر سر خودش بیاورد، این بود که در ابتدا حکم حجاب را تنها شامل زنان خویش گردانید.
موضوع سوم و مهمتر در آیهی بالا، ترس محمد از این موضوع است که ممکن است کس دیگری با زنانش ازدواج نماید، لذا راه اینکار را هم با کمک الله بست تا مبادا زنانش در دلشان به کس دیگری علاقهمند گردند و از او درخواست طلاق نمایند.
بنابراین او زنانش را از سایر زنان مجزا نمود:
يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا (احزاب/32) اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد.
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (احزاب/33) و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.
او حتی به زنانش اجازه نمیداد که مردی کور را ببینند:
زمانیکه ابن مکتوم(مردی کور) اجازهی ورود به خانهی محمد(پس از حکم حجاب) را خواست؛ محمد از زنانش که در آنجا حضور داشتند یعنی ام سلمه و عایشه درخواست نمود که آنجا را ترک نمایند، آنها گفتند: او کور است. محمد در پاسخ گفت اگر او کور است شما که بینا هستید. ( وسائل الشیعه ) و همچنین در منابع اهل سنت.
این داستان آغاز چیزی است که از آن بعنوان حجاب یاد میشود.
برای بررسی مراحل بعدی واجب شدن حجاب در اسلام، اینجا را کلیک کنید.==========================
(1)
....وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ... (احزاب/53).... هنگامیکه از زنان چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد...
۲۹ نظر:
فقط همین قدر بدان که هر انسان معمولی با این خصایص که شما در این خزعولات نوشتید چه در دنیای قدیم و چه در عصر جدید , مطرود اجتماع بوده و لا اقل اینکه هیچ رد خوبی از او در تاریخ بجا نخواهد ماند . محمد بن عبدالله که درود خدا و همه بندگان خدا بر او باد مهمترین و محبوبترین انسان در همه تاریخ بشر بوده و هست و الحمد لله و هر روز طرفداران و پیروانش از روز قبل بیشترند ... شاید فقط شما هستید که این مطالب رو خبر دارید و هیچ مورخ و یا دانشمند معتبری(ایرانی یا خارجی ) از این چرت و پرتها آگاهی ندارد!!!
در مورد حقانیت قرآن هم (تازه اگر معجزات ریاضی و پیشبینی های دقیق به وقوع پیوسته و خیلی ادله دیگر را درنظ نگیریم ! ) اگر کمی فکر کنید همین بس که تنها کتابیست در عالم که با وجود مذاهب و فرقه های مختلف اسلامی هیچ اختلافی در آن نیست و همه آنها یک قرآن واحد را میخوانند و قبول دارند ( همانطور که خداوند قرآن فرموده آنرا محفوظ داشته و میدارد )... خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند و عاقبت ما ختم به خیر شود.
معجزهی ریاضی؟ این را میگوئید؟:http://iran000.blogspot.com/2009/08/blog-post_01.html
در مورد پیش بینی هم نکنه منظورت این باشه؟:
http://iran000.blogspot.com/2010/05/blog-post_12.html
salam mamnoon ke harfaee mizanid ke ghablan kasi jorate zadanesho nadasht in matlab dorosto kamel tarjome nashode valy khobe hamishe injor mataleb vahar shobhe ya nazare mokhalefe eslam gofte beshe nainke faghat tarifo moghadas geraee
از دیگر مطالبت معلوم است که بهایی هستی
حالا چقدر حقوق میگیری این چرندیات رو مینویسی؟
دوست عزیز
سلام
من در باب این موضوع یعنی ازدواج پیامبر با همسر زید از قبل تحقیقاتی داشتم از منابع شیعی و غیر شیعی، موافق و مخالف. و به برداشتی کاملا متفاوت با شما رسیدم
1. همسر زید زمانی که محمد(ص) برای زید به خواستگاری اش رفت ابتدا پنداشته بود که پیامبر وی را برای خودش خواستگاری کرده و از این موضوع بسیار خرسند شده بود. که این نشان از علاقه شدید زینب بنت جحش به پیامبر دارد
2. زمانی که زینب فهمید داماد، زید است به علت اینکه زید ابتدا برده بوده بنای مخالفت گذاشت. اما پس از مدتی کشمکش با خود پاسخ مثبت به این خواستگاری داد
3. مدتی از این ازدواج نگذشته بود که زینب بنای ناسازگاری گذاشت و نسیت به زید بی علاقگی نشان داد. تا آنجا که زید را با همه صبری که داشت کلافه کرد و زید به محمد(ص) گفت که زینب را طلاق خواهد داد که محمد(ص) مانع شد. پس این حرف که محمد(ص) باعث طلاق آن دو شد کاملا مردود است
4. ناسازگاری های زینب سرانجام طاقت زید را طاق کرد و منجر به طلاق وی با همه مخالفت های محمد(ص) شد
5. پس از طلاق، زینب بسیار افسرده شد. دلیل این افسردگی هم تنهایی و دوری اش از خانواده بود نه نبودن زید.
6. محمد(ص) برای التیام ناراحتی های زینب از جانب پروردگارش مامور به ازدواج با او شد تا به این ترتیب اعتقاد خرافی امتش که ازدواج با زن پسرخوانده را حرام می دانستند نیز منسوخ کند. که این پیشنهاد با خوشحالی فراوان از سمت زینب روبرو شد( به علت علاقه اش به محمد)
پس می بینید که همه چیز سر جایش است و محمد باز هم مثل همیشه به همه فاکتورهای انسانیت پای بند بوده است.
خطاب به صبای گرامی؛
در اینجا بحث خواستههای قبلی زینب مطرح نیست، موضوع مهم این است که چرا محمد پس از مشاهدهی بدن لخت زینب، جملهی تبارک الله ... را بر زبان جاری نمود؟ آیا این جمله نشان از عشق محمد به بدن زینب را ندارد؟
چرا زینب داستان نگاه محمد به بدن خود و واکنش محمد را به زید میگوید؟
قرآن خطاب به محمد میگوید که الله آنچه که تو در دل داری را آشکار خواهد کرد، آیا غیر از عشق به زینب چیزی دیگری مد نظر قرآن است؟
مگر شما نمیگوئید که حلال الله تا ابد حلال و حرام او نیز تا ابد حرام است؟ چرا پس از این نگاه است که خدای شما تصمیم میگیرد تا رسم فرزندخواندگی که به نظر من رسم بسیار پسندیدهای است را ملغی نمود؟
مگر چنین نیست که میگوئید محمد هم بشری است مانند سایرین، پس چرا در این مورد خاص از قانون عقدی که برای بقیه صادق بود پیروی نکرد و بر خلاف سایر موارد ازدواجش اعلام نمود که عقد من با او در آسمانها و توسط شخص الله با گواهی فرشتگان اجرا شده است؟
چراهای زیاد در این مورد مطرح است ....
پیروز باشید!
نوسینده گرامی
اگه شما در پی کسب حقایق و تشخیص درست از نادرست هستید بهتره که به هر روایت و نقلی که به گوشتون میرسه اعتماد و استناد نکنین. علاوه بر مطالعه همه منابع بهتون توصیه میکنم یکم هم هرچیزی رو که به گوشتون میرسه سبک سنگین کنین.
ازدواج با همسر پسرخوانده رو خدا حرام اعلام نکرده بود که بعدا بخواد حلالش کنه. این یک اعتقاد خرافی نادرست بود که اتفاقا برای مخالفت با همین اعتقاد نادرست دستور ازدواج با زینب برای محمد(ص) صادر شد.و البته همون طور که قبلا هم بهتون گفتم هر زمان که زید از طلاق زینب به محمد(ص) حرفی میزد، او مانعش میشد.
به هرحال به نظر من هر عقیده ای از تفکری ناشی میشه و چون هر تفکری قابل احترامه پس نباید به عقاید کسی توهین بشه. به همین علت به نظرم نه شما و نه من به خاطر عقاید متفاوتمون قابل سرزنش نیستیم. فقط و فقط از شما میخوام حتی اگر به محمد(ص) به عنوان رسول خدا یا حتی انسانی بری از گناه اعتقاد ندارین با این حال با رعایت آداب کلامی و شخصیتی ازش سخن بگین چون کمترین حالتش اینه که محمد(ص) یک انسانه و هر انسانی محترمه، همانطور که شما ومن
با سلام
منم كتاب ميخوم اما دانشم هرگز به گستردگي دانش شما نيست. اما فكر ميكنم كه شايد بتونم پل ارتباط باشم ميان اشخاصي بمانند شما و بسياري از مردمان از همه جا بيخبر.
من مدت يكساله كه آدرس سايتهاي منتقد به مذهب يا سايتهاي سياسي رو روي اسكناسهاي نو مينويسم و به فروش ميرسونم.
اما گاهي اوقات از نظر روحي احساس خستگي و ضعف ميكنم.گاهي از خودم ميپرسم يه همچين كار كوچيكي در اين جامعه اسلام زده , اثري هم داره ؟زمانيكه ميبينم در كتابهاي درسي كودكان ايراني حتي از زمان اول ابتدايي , خرافات ديني رو در قالب داستانهاي دروغ يا نقاشي هاي پررنگ و لعاب , به ذهن بچه هاي پاك و بيگناه تزريق ميكنند.احساس كم تواني ميكنم.
در پاسخ به دوست ناشناس گرامی؛
اولا از زحمات شما سپاسگزارم، ارزش کارش ما کمتر از من نوعی نیست، همانگونه که در بالا نوشتم:
من و تو وظیفه داریم جوانان ایران زمین را از خطراتی که اندیشهی ضحاکی کشورمان را تهدید مینماید، آگاه سازیم؛ باشد که از دل همین آگاه سازی محدود ما، فریدونی پهلوانانه سر بر آورد و ریشهی ماردوشان را از میهنمان برچیند. من دستورات اسلامی را بسان ویروسی میبینم که خویش را در زیر جامهی زیبای عدالت پنهان نموده تا تنگدستان منتظر رسیدن به زندگی بهتری پس از مرگ بنشینند و قدرتمندان همواره بر اریکه پادشاهی.
پس ناامید نباش و به راهت ادامه بده.
پیروز باشید!
اسلام مظهر مسلمه عدالته بچه ها. خودتونو خسته نکنین. مگه اینکه حرف قابلی برای گفتن داشته باشین که من تا بحال تو نوشته هاتون به چیزی که جای تامل داشته باشه برنخوردم، وگرنه من هم موافق هر نوع روشنگری و مبارزه با خرافاتم
درود بر مدیر سایت
من چند بار تلاش کردم سایت را با نرم افزار مخصوص دانلود کنم اما نتوانستم
میخواستم بدانم شما این مطالب راکه در سایت مینویسید در فایل وورد هم ذخیره کرده اید یا خیر واگر ذخیره کرده اید میتوان آنها را به صورت (پی دی اف) درآورد و در این صورت کارخیلی راحت میشود اما اگر در فایل وورد ذخیره نکردید باید تمام مطالب را ابتدأ در وورد ذخیره کرد و بعد از تنظیمات متن آنها را به (پی دی اف) تبدیل کرد ودر این صورت کار کمی وقت گیر است اما شدنی است
حال اگر شما مطالب را در وورد ذخیره کرده اید میتوانید تنظیمات متن را بر روی آن انجام دهید واگر آشنایی بااین کار ندارید من میتوانم این کار ارانجام دهم
با سپاس و درود فراوان
در پاسخ به خوانندهی گرامی بالائی.
بله من موافقم.
پیروز باشید!
سلام دوباره
فکر کنم منظورم را متوجه نشدید
گفتم که اگر مطالب را در وورد ذخیره کردید ایمیل بدهم که برای من ارسال کنید تا به (پی دی اف )تبدیل کنم
اگر این کار را نکرده اید به صبر و حوصله خودم این کار را انجام دهم
من هم دوباره به شما سلام میکنم.
در پاسخ باید بگم که نه، من جائی مطالب رو ذخیره نکردهام.
پیروز باشید!
چه سایت کاملی در زمینه ی شناخت جوانب اسلام دارد، من دنبال آیات مربوط به حجاب بودم که به صورت کاملا اتفاقی سایت شما رو دیدم.
درود به شما دوست عزیز اگر شما به مکه یا مدینه رفته باشی میبینید که اعراب چون سگان هرزه به دنبال زنان تنها در بازار وخیابان میافتند چرا که هرزگی را از پیامبر خود یاد گرفته اند
"صبا گفت...
اسلام مظهر مسلمه عدالته بچه ها."
آره، از همین که ارزش تو رو در حد تخم چپ مرد قرار داده پیداس! :)
خیلی جالبه که بعضی از دوستان هنوز به منبع کاملا غیر موثق و بدون سندی مثل حدیث ارجاع میدن. گفته های این و اون که ملاک نیست. اونهم گفته هائی که مثلا 100 سال پس از مرگ گوینده یا شاید بیشتر به نقل از 200 تا آدم متفاوت که به شرط راستگو بودنشون حافظه اشون یاری نمیکنه عنوان میشن.اصولا چیزی به اسم حدیث معتبر نیست. مگر 17 حدیث که اونهم از قول محمد نقل شده نه بیشتر. در ضمن دوستانی که میگویند به عنوان یک انسان به محمد احترام بگذارید من یک سوال براشون دارم...فکر نمیکنید اعمال و رفتار ناپسند این انسان بوده که هزاران پیرو پیدا کرده؟فکر نمیکنید به خاطر سخنان این شخص بوده که زن نصف مرد حساب شده و رسم وحشیانه ازدواج با زن پسر خوانده به رسوم اضافه شده؟..در پاسخ آن دوستی که فرمودند همه یک قران را میخوانند..نخیر دوست گرامی چنین نیست. قران صنعا که نسخه اش در دسترس هم قرار گرفته از چیزی که شما در دست دارید متفاوت است. در ضمن قران شما آیات مشهور غرانیق را ندارد...نفرمائید همه یکسان هستند
ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ ﺑﺮاﻱ ﻫﺪاﻳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺒﻴﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﻱ و ﺷﻬﻮﺗﺮاﻧﻲ ﺑﺮاﻱ ﻣﺤﻤﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺭﻭاﻧﻲ ﺑﻮﺩﻩ اﺳﺖ.
اﺳﻼﻡ ﺑﻲ ﻧﺎﻣﻮﺳﻴﻪ و ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺩﺯﺩ ﻧﺎﻣﻮﺳﻪ اﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﻛﻪ اﺳﻼﻡ ﭼﻪ ﻓﺎﺿﻼﺑﻴﺴﺖ...........
ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻨﺪ ﻭاﻗﻌﻴﺖ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻮﺩﻥ اﺳﻼﻡ ﺭﻭ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﻌﺼﺒﺎﺕ ﻛﺜﻴﻔﺸﻮﻥ.
اخه تاكي دروغ ميگي وقتي زينب را لخت ديد گفت تبارك الله اگه هم گفته باشه بين خودش وزنش بود توپيششون بودي يا ميرفت براي مردم تعريف ميكرد اوني كه ناموس داره مسلمان هست وناموس وغيرت به خواهر وخونواده روكسي نداره جزمسلمان ودرضمن يك كلمه عربي هست واگراسلام نبود الان مثل اروپاييها بوديد وخواهراتون هرروز پيش كسي بودندپس زرزيادي نزن چون عزت..كرامت نفس..غيرت به ناموسروكسي نداره جزمسلمانان كل دنياهم شاهداست البته مسلمان واقعي نه فقط اسمش مسلمان باشه
یعنی خداوند راه دیگه ای برای ملغی کردن این رسم بد نداشت؟؟؟ خیلی راحت به آیه میومد که ازین به بعد با زن پسرخوانده تون میتونید ازدواج کنید .حتما باید محمد عملا این کارو میکرد ؟؟ یه مقدار خدای محمد زیادی حواسش به سکس و نیازهای جنسی محمد بوده .
متاسفم بابت توهین یه عده نفهم
گفته شده محمد به خانه زید رفت پس حرف شماکه می گی قبل از اینکه محمد به زینب دل ببنده از زید طلاق گرفته بود حرف درستی نیست.دوما چرا زیر لب فتبارک الله میگفته
سوما مگه پیامبر همه چیزو نمیدونه؟چرا در آیه گفته شده خجالت نکش؟
یعنی اینقد شعور شما مسلمونا پایینه که فک میکنید همه اروپاییها دایم درحال سکس و بیناموسی هستن نه بیناموسی شما مسلمانها هستید که زنان بی دفاع سرزمین های شکست خورده را به بردگی میگرفتید
ای کاش از روی عقده حرف نمی زدیم، وحرف خود را فصل الخطاب نمی دانستیم، کمی هم به تجربه های دینی فکر کنید، شک دارید جویا شوید می بینید، دین نیاز بشر هست دین روش زندگی را می آموزد عقب ماندگی کشورهای اسلامی کار دین نیست، چون قرآن چندین جا مردم را دعوت به فکر کردن می کند،ضمنا کمی هم درباره فراماسونری مطالعه کنید که عامل تمام بدبختی مسلمانان از آنان سرچشمه میگیرد، والسلام
من کاری به مطالب سایت ندارم اما این را میدونم که تو اروپا اگه زنی ازدواج کرده به هیچ عنوان با مرد دیگری نیست و حتی اگه ازدواج هم نکرده و فقط با یه مرد دوست باشه به هیچ عنوان با مرد دیگری تو رابطه نمیره و همچنین مردی که زن دارد یا دوست دختر به هیچ عنوان بخودشون اجازه نمیدن که با زن یا دختری دیگه باشن و چیزایی که الان ما داریم تو ایران که کشور اسلامی هست میبینیم تو اروپا دیده نشده که مرد با زن شوهر دار رابطه داره زن ما مرد شوهر دار رابطه داره یه مرد همزمان با چندتا دختر وزن رابطه داره واقعا جای تاسف داره واسه مااااااااا.
بله ایه این در تین مورد وجود داره سوره نسا آیه 23
صباجان اگرهم زینب بنای ناسازگاری روهم خودش گذاشته باشدوباعث طلاقش بازیدخوداوباشد بنظربنده نبایدمحمدبااوازدواج میکردچون زمانی زینب عروس خودش بوده هرچندکه زبدپسرخوانده محمدبوده است همانطورهم که نوشته شده خودمحمدهم ته دلش خیلی مشتاق این ازدواج بوده ولی ترس ازمردم کمی ایشون رودلسردکرده بوده
ارسال یک نظر